مطالب مرتبط با کلیدواژه
۵۸۱.
۵۸۲.
۵۸۳.
۵۸۴.
۵۸۵.
۵۸۶.
۵۸۷.
۵۸۸.
۵۸۹.
۵۹۰.
۵۹۱.
۵۹۲.
۵۹۳.
۵۹۴.
۵۹۵.
۵۹۶.
۵۹۷.
۵۹۸.
۵۹۹.
۶۰۰.
اشتغال
منبع:
مطالعات جغرافیایی مناطق کوهستانی سال ۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
175 - 192
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش اشتغال و افزایش درآمد بر ماندگاری جمعیت در نواحی روستایی شهرستان رشت انجام شده است. پژوهش حاضر، از نظر هدف، کاربردی و دارای ماهیت تحلیلی و از نظر روش در گروه پژوهش کمی قرار دارد. جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات نیز از نرم افزار SPSS استفاده شد. جامعه ی آماری در این پژوهش ساکنان روستاهای شهرستان رشت که بر اساس نمونه گیری تصادفی تعداد 378 نفر به عنوان جامعه نمونه تعیین شدند. نتایج نشان داد، میزان ماندگاری جمعیت با مقدار میانگین های به دست آمده (پایین تر از حد متوسط عدد 3)، با سطح معناداری 000/0، در روستاهای شهرستان رشت کم و نامطلوب ارزیابی شده است، در همین راستا نتایج نشان داد، بین ماندگاری جمعیت و اشتغال -افزایش درآمد در روستاها ارتباط معنادار و مثبتی وجود دارد. همچنین نتایج رگرسیون نیز نشان داد، 95 درصد تغییرات متغیر وابسته (ماندگاری جمعیت)، به وسیله متغیرهای اشتغال-افزایش درآمد تبیین می گردد، و بر اساس نتایج تحلیل مسیر از بین شاخص های اشتغال، (متنوع بودن فرصت های شغلی در روستا)، بیشترین تاثیر را بر ماندگاری جمعیت و از بین شاخص های افزایش درآمد، شاخص (افزایش میزان درآمد پولی)، بیشترین تاثیر را بر ماندگاری جمعیت در روستاهای شهرستان رشت را به خود اختصاص داده اند. در نهایت نتایج آزمون های تعقیبی (Post Hoc) و (Tukey HSD)، نشان داد، بین اشتغال -افزایش درآمد و ماندگاری جمعیت روستاها در بخش های شهرستان رشت، تفاوت معناداری وجود ندارد.
مسائل حقوقی ناشی از هوش مصنوعی در زمینه حقوق کار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دولت و حقوق سال ۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۵)
59 - 80
حوزههای تخصصی:
هوش مصنوعی به سرعت در حال تحول دنیای ماست و حوزه اشتغال و حقوق کار نیز از این قاعده مستثنا نیست. نفوذ هوش مصنوعی در وظایف و فعالیت های پیش تر انجام شده توسط انسان، نگرانی هایی را در مورد جایگزینی نیروی کار انسانی و پیامدهای آن بر اشتغال، حقوق کار و ثبات اجتماعی ایجاد کرده است. هوش مصنوعی ظرفیت خودکارسازی بسیاری از وظایف را دارد که می تواند منجر به از دست رفتن برخی مشاغل شود. بااین حال، هوش مصنوعی می تواند مشاغل جدیدی نیز ایجاد کند و عملکرد موجود را ارتقا دهد. تأثیر کلی هوش مصنوعی بر اشتغال به عوامل مختلفی ازجمله نرخ اتوماسیون، مهارت های نیروی کار و سیاست های حمایتی دولت بستگی دارد. ظهور هوش مصنوعی در فضای کاری چالش های حقوقی و اخلاقی متعددی را ازجمله تبعیض الگوریتمی، نقض حریم خصوصی داده ها و مسئولیت پذیری به وجود می آورد که نیازمند پاسخ گویی است. این مقاله با رویکرد توصیفی-تحلیلی، راهکارهای حقوقی برای مقابله با چالش های هوش مصنوعی در حوزه کار را ارائه می دهد. این راهکارها شامل اصلاح قوانین موجود، تدوین قوانین جدید، ارتقای آگاهی و آموزش و حمایت از حقوق کارگران است. هدف از این مقاله، ارائه چشم اندازی جامع از مسائل حقوقی ناشی از هوش مصنوعی در زمینه حقوق کار و ارائه راهکارهای عملی برای تضمین حقوق کارگران در عصر هوش مصنوعی است.
چالش های شغلی خانوادگی زنان کارمند دارای فرزند زیر 6 سال (مورد مطالعه: بانوان کارمند دانشگاه یزد)
منبع:
فرهنگ یزد سال سوم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۲
153 - 193
در بستر تحولات اجتماعی دهه های اخیر در ایران، در میان نسل های جدید جامعه ایرانی، روند مشارکت زنان در سطوح عالی آموزش و نیز در بازار کار افزایش یافته است. در چنین شرایطی با توجه به اینکه برای مادران شاغل، انتظارات مربوط به نقش های شغلی افزون بر مسئولیت های مهم و سنگینی است که به طورمعمول بر دوش مادران نهاده شده است؛ بنابراین این گروه از مادران، با سنخ متفاوتی از مسائل و چالش ها مواجه اند. این مطالعه با رویکرد کیفی و روش تحلیل تماتیک صورت گرفته و هدف آن، دستیابی به فهم عمیق تری از چالش های مادران شاغل از ترکیب نقش های شغلی خانوادگی است. داده ها با مصاحبه عمیق با 11 زن شاغل در دانشگاه یزد که فرزند زیر شش سال داشته اند جمع آوری شده اند. یافته ها نشان دادند مادران شاغل به دلیل داشتن دست کم یک فرزند زیر شش سال که به مراقبت و حمایت بیشتری نیاز دارد، دستیابی به فرصت ها را در عین رویارویی با مشکلات تجربه کرده اند. در بعد محدودیت ها و مسائل، جوهره مشترک تجربه آنها مشغولیت ذهنی مداوم است. در این موقعیت درک آنها از محیط خانواده نسبتاً حمایتی، از محیط کار، بی تفاوتی و تقابلی و از محیط اجتماع، حمایت اجتماعی پایین بوده است. اقدام زنان برای کاهش تعارض، به طور عمده فردی بوده اند که نتایج آنها نوعی سازگاری اجباری نامطلوب با زیرطبقات، مشغولیت ذهنی مداوم، سازگاری اجباری و تردید در فرزندآوری مجدد است. ساختارهای اجتماعی کمتر حمایتی سبب شده اند مادران شاغل با وجود احساس خرسندی از توانمندی و مفید بودن به دلیل انجام نقش های چندگانه، کمتر از فواید اشتغال در بیرون از منزل به نفع خود بهره ببرند
مطالعه تاثیرات فناوری اطلاعات و ارتباطات بر اشتغال و توسعه پایدار بخش کشاورزی ایران طی سال های 1370 -1400(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مدیریت سبز دوره ۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
103 - 122
حوزههای تخصصی:
یکی از مسائل مهمی که در دهه های اخیر مورد توجه بوده, بحث اشتغال است. جوامع مختلف در جستجوی راه هایی برای افزایش اشتغال و بهره گیری بهتر از منابع انسانی در دسترس خود هستند و در این راستا تکنولوژی های جدید نقش مهمی را هم بر ایجاد یا حذف اشتغال و هم بر روند توسعه پایدار در بخش کشاورزی کشور ها ایفا می کنند. در سال های اخیر به کارگیری فناوری اطلاعات و ارتباطات ICT )) ابعاد مختلف زندگی بشری را متاثر ساخته و تحولات شگرفی را در بعد اقتصادی و اجتماعی به وجود آورده است. ICT آثار گسترده ای بر نوع ساختار کار و اشتغال دارد که در همه ی سطوح اشتغال را دست خوش تغییر و تحولات زیادی کرده است. این فناوری بر ساختار مشاغل نیز تاثیر گذاشته و ماهیت مشاغل در جوامع را از طریق کاهش متوسط سختی کار, فکری تر شدن, ناپایدارتر شدن و تخصصی تر شدن مشاغل,متحول کرده است. در این تحقیق بمنظور بررسی تاثیرات فناوری اطلاعات و ارتباطات بر اشتغال و توسعه پایدار بخش کشاورزی ایران در دوره زمانی 1370 تا 1400 از متغیرهای شاغلین بخش کشاورزی، ارزش تولیدات بخش کشاورزی، موجودی سرمایه بخش کشاورزی و سهم هزینه های ICT از تولید ناخالص داخلی بخش کشاورزی تحت تابع تقاضای کار ماتیوسی و استرالاچینی استفاده شده است و با استفاده از رهیافت مدل های رگرسیونی انتقال ملایم ضرایب برآورد شده است. نتایج تخمین مدل حکایت از آن دارد که با افزایش و توسعه شاخص های فناوری اطلاعات و ارتباطات اشتغال بخش کشاورزی بهبود یافته است.
مسائل نیروی انسانی متخصص؛ چالش های تحصیلی، کار و اشتغال به روایت دانش آموختگان دکتری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف شناسایی چالش های دانش آموختگان مقطع دکتری به ویژه در حوزه اشتغال تعریف شد و همچنین مسائل متعدد مرتبط با آموزش، پژوهش، امکانات و انتظارات در دوران تحصیل، پس از تحصیل و اشتغال آنها را مورد کاوش قرار داد. رویکرد نظری در تحلیل داده ها، رویکردی مرتونی است. جمعیت آماری این مطالعه، فارغ التحصیلان شانزده دانشگاه برتر کشور را شامل می شد که از سال 1393 تا 1398 فارغ التحصیل شده بودند. تعداد کل فارغ- التحصیلان دکتری این پنج سال، بالغ بر 16069 نفر بود که رایانامه 12434 نفر قابل دسترس گردید و پرسشنامه های الکترونیک به رایانامه آنان ارسال شد. یکی از یافته های مهم این است که از لحاظ بازار کار، دانشگاه ها بیشترین مصرف کننده نیروی انسانی متخصص با درجه دکترا هستند و بخش های دیگر اقتصادی، صنعتی و خدماتی، پذیرای کافی برای نیروی انسانی با سطح بالای تخصصی نیستند. در زمینه اشتغال، فارغ التحصیلان زن مقطع دکتری، فاصله قابل توجهی در یافتن اشتغال از مردان دارای این مدرک داشته اند (%54 در مقابل 79%)، به ویژه برای شغل های دولتی (%59 در مقابل 69%). در مقوله مهم رضایت از کار، ابراز گسترده پاسخگویان - هم زنان و هم مردان شاغل با مدرک دکترا - از کافی نبودن حقوق و مزایای شغلی وجود داشت (بیش از 75% پاسخگویان). اما نکته هشداردهنده و مهم تر این بود که بیش از 70% از دارندگان مدرک دکتری، تمایل به مهاجرت به خارج از کشور داشته اند.
اشتغال و بیکاری دانش آموختگان زن
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۲ تابستان ۱۳۸۸ شماره ۶
67 - 82
حوزههای تخصصی:
زنان، موتور محرکه مهمی برای رشد و توسعه هستند و پرورش سرمایه انسانی آنها بسیار با اهمیت است . زنان، به ویژه در ده سال اخیر تمام سالهای عقب بودن از تحصیلات عالی را یکباره جبران کرده اند. یک دلیل این امر، این است که موفقیت شغلی و حرف های زنان در گرو کسب تجربیات تحصیلی است؛ همچنین فرض بر این است که برخورداری زنان از آموزش عالی به مشارکت بیشتر آنان در بازار کار کمک می کند. یافته های مقاله حاضر نشان می دهد که سهم زنان از کل شاغلان دانش آموخته کشور در سال ۱۳۸۵ معادل ۳۱ درصد و سهم مردان ۶۹ درصد است؛ به عبارت دیگر، با وجودی که زنان و مردان سهم متعادلی درتعداد فارغ التحصیلان دارند (حدود 50-50) اما زنان دانش آموخته، در یافتن شغل با موانع بیشتری نسبت به مردان مواجه اند؛ به علاوه ، از مجموع 373 هزار بیکار دانشآموخته آموزش عالی سال ۱۳۸۵ کشور، 8/54 درصد از زنان و 2/45 درصد را مردان تشکیل می دهند. نرخ بیکاری دانش آموختگان در سال ۱۳۸۵ نیز در حد1/10درصد بوده است. با این ویژگی که این نرخ برای مردان 9/6 و برای زنان دانش آموخته 4/2 برابر بالاتر از این و برابر با 7/16 درصد است. همچنین، تغییر و تحولات ساختاری پدیدآمده در اقتصاد و در کیفیت نیروی کار به ویژه زنان، آن چنان که باید تفاوتی در گرایش های بازار کار نسبت به جذب و به کارگیری زنان به وجود نیاورده است . با وجود آنکه ترکیب و کیفیت زنان متقاضی کار ، به خاطر نیل به آموز شهای سطوح برتر، به طور چشمگیری متحول شده اما این عامل نیز نتوانسته است، در روند راهیابی آنان به مشاغل دگرگونی معناداری ایجاد کند
متوازن نمودن تحصیلات دانشگاهی با نیازهای کشور: مسائل و راهکارهای معطوف به آموزش عالی
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۳ بهار ۱۳۸۹ شماره ۹
63 - 88
حوزههای تخصصی:
روند افزایش بیکاری دانش آموختگان آموزش عالی در کشور، مباحثی را در مورد لزوم بازنگری در برنامه هاو محتوای دروس این دوره مطرح ساخته و اگرچه این مشکل تا حد زیادی به علل ساختاری باز میگردد، بررسی مسائل مربوط به محتوای دوره ها ضروری است. بررسی این موضوع از روش اسنادی و با مراجعه به منابع موجود نشان می دهد که بخش مهمی از این مشکل به ساختارهای غیرمنعطف برنامه های آموزشی و بخشی هم به ساختارهای غیرمنعطف شغلی در بخش های اقتصادی اجتماعی و نامشخص و یا راکد ماندن نیازهای تخصصی آنان باز می گردد. واقعیت های موجود نشان می دهد که هر کجا مسئله بیکاری حادتر است، سطح دانش بری مشاغل آن بخش نیز پایین تر و نیازها شدیدتر است. صرف نظر از کنکاش در ابعاد مختلف بازار کار تحصیل کردگان آموزش عالی، مروری بر نتایج برخی اقدامات انجام شده در جهت نزدیک ساختن برنامه های آموزشی با نیازهای بازار کار، از قبیل گسترش دوره های علمی کاربردی، توسعه مراکز رشد و آموزش های کارآفرینی و تفویض اختیار به دانشگاه ها در امر بازنگری برنامه های درسی، حاکی از آن است که اهداف مورد نظر چندان تحقق نیافته و بازنگری در شیوه اجرایی آنها ضروری است. در این راستا و با بهره گیری از تحلیل سوابق موجود، راهکارهایی برای بهبود وضعیت انطباق تحصیلات دانشگاهی با نیازهای بازار کار ارائه شده است.
بررسی وضعیت اشتغال دانش آموختگان دانشگاه آزاد اسلامی الیگودرز
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۳ پاییز ۱۳۸۹ شماره ۱۱
179 - 194
حوزههای تخصصی:
رکن اساسی توسعه اقتصادی هر جامعه، بر توسعه نیروی انسانی تکیه دارد. هدف تحقیق حاضر، بررسی وضعیت اشتغال دانش آموختگان دانشگاه آزاد اسلامی واحد الیگودرز بود. این تحقیق از نوع توصیفی پیمایشی است. جامعه آماری این تحقیق شامل کلیه دانش آموختگان سال 1376 تا سال 1385 است. یافته های تحقیق بیانگر آن است که با اطمینان 98% می توان گفت متوسط نرخ بیکاری 32% و متوسط نرخ اشتغال به تحصیل 21% می باشد. این در حالی است که بر اساس نتایج سرشماری نفوس و مسکن سال 1385 نرخ بیکاری دانش آموختگان در استان لرستان 6/20 % بوده است. نتیجه مهم ارقام بدست آمده، تأکید بر تغییر راهبرد های آموزشی می باشد. حذف و تعدیل برخی رشته های دانشگاهی به دلیل اشباع بازارکار و اصلاح و تغیر سطوح تحصیلی از کاردانی به کارشناسی و اصلاح مواد آموزشی متناسب با نیاز های شغلی از دستاورد های این تحقیق می باشد.
بررسی وضعیت اشتغال دانش آموختگان رشته ترویج و آموزش کشاورزی: مطالعه موردی دانشکده کشاورزی دانشگاه رازی کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۴ زمستان ۱۳۹۰ شماره ۱۶
31 - 44
حوزههای تخصصی:
هدف کلی این تحقیق، بررسی وضعیت اشتغال فارغ التحصیلان رشته ترویج و آموزش کشاورزی دانشگاه رازی کرمانشاه بود. به منظور بررسی وضعیت اشتغال دانش آموختگان مورد نظر با استفاده از مصاحبه تلفنی، پاسخ های مورد نظر از دانش آموختگان سال های 1373 تا 1382 در دوره های روزانه و شبانه به دست آمد. جامعه آماری 676 نفر و تعداد نمونه ها 245 نفر بود که در نهایت امکان دسترسی به 168 نفر از دانش آموختگان مورد نظر فراهم گردید. نتایج نشان می دهد که نرخ بیکاری در بین این گروه از دانش آموختگان حدود 3/42 درصد و نرخ اشتغال حدود 7/57 درصد است. 34/13 درصد از شاغلین در بخش دولتی، 26/72 درصد در بخش خصوصی، 08/2 درصد به صورت خود اشتغالی و 32/8 درصد در بخش غیر کشاورزی مشغول به فعالیت می باشند.
بررسی تناسب رشته تحصیلی و شغلی متقاضیان ورود به تحصیلات تکمیلی سال 1385(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۴ زمستان ۱۳۹۰ شماره ۱۶
45 - 61
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این مقاله بررسی میزان ارتباط رشته تحصیلی و شغلی دانش آموختگان شاغل در گروه های عمده آموزشی است. جامعه آماری شامل کلیه داوطلبان شرکت کننده در آزمون تحصیلات تکمیلی (کارشناسی ارشد) سال 1385 یعنی تعداد (397866) نفر بوده که در نهایت وضعیت ارتباط شغلی- تحصیلی (127670) نفر از 5 گروه عمده آموزشی مورد بررسی قرار گرفته است. اطلاعات و داده های مورد نیاز از بایگانی سوابق موجود در دفتر خدمات ماشینی سازمان سنجش و از طریق اطلاعات مندرج در فرم تقاضانامه داوطلبان جمع آوری شد. بخش دیگر داده ها از طریق توزیع فرم نظرخواهی از کلیه داوطلبان شرکت کننده در آزمون کارشناسی ارشد سال 1385 و انتقال نتایج آن به پاسخنامه امتحانی داوطلبان گردآوری شده است.
نتایج نشان می دهد که میانگین میزان ارتباط شغلی- تحصیلی دانش آموختگان در گروه عمده آموزشی 69 درصد می باشد. در کلیه گروه های آموزشی میزان رابطه تحصیلی- شغلی دانش آموختگانی که میزان تحصیلات والدین آنها بسیار پایین (بی سواد) اعلام شده در رتبه اول و دانش آموختگانی که والدین آنها تحصیلات دانشگاهی دارند، در مرتبه دوم قرار دارند. در پنج گروه آموزشی عمده، رابطه شغلی- تحصیلی دانش آموختگانی که شغل والدین آنها عضو هیئت علمی و یا فرهنگی است در مرتبه اول و دانش آموختگانی که مادر آنها خانه دار است، در مرتبه دوم قرار دارند.
بررسی وضعیت و چالش های پیش روی اشتغال دانش آموختگان زن دانشگاه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۵ زمستان ۱۳۹۱ شماره ۲۰
81 - 98
حوزههای تخصصی:
هماهنگی بین میزان اشتغال به تحصیل در دانشگاه ها و اشتغال به کار می تواند به توسعه متوازن جامعه منجر شود. پژوهش حاضر از طریق نمونه گیری طبقه ای، به بررسی وضعیت اشتغال 380 نفر دانش آموخته زن دانشگاه گیلان پرداخت که در طی پنج سال (89-1385) از دانشکده های فنی-مهندسی، علوم پایه، کشاورزی، ادبیات و علوم انسانی و تربیت بدنی این دانشگاه فارغ التحصیل شده اند. تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که 47% دانش آموختگان زن دانشگاه شاغل و 53% دیگر بیکار هستند. دانشکده تربیت بدنی با 100% بیشترین و دانشکده علوم پایه با 31% کمترین سهم اشتغال را دارا بوده اند. آزمون آماری 2χ تفاوت آماری معنی داری را بین سطح اشتغال و عدم اشتغال به طور کلی نشان نداد؛ البته این تفاوت اشتغال در بین دانشکده های مختلف معنی دار بود. میزان اشتغال زنان در بخش های مختلف نشان داد که اشتغال در بخش های صنعت 12%، کشاورزی 8% و خدمات 80% بود. بررسی میزان اشتغال در انواع مختلف مشاغل نیز نشان داد که 4/45% مشاغل دولتی، 11/3% مشاغل خصوصی و 5/9% تعاونی و 9% خوداشتغالی بوده است و آزمون آماری تفاوت معنی داری را در اشتغال بخش های مختلف نشان داد.
بررسی توانمندی ها و شایستگی های دانش آموختگان رشته علوم قرآن و حدیث در سه دهه (1395-1365)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۱۴ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۵۶
132 - 167
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف بررسی توانمندی ها و شایستگی های دانش آموختگان رشته علوم قرآن و حدیث انجام گرفته است.روش پژوهش: به این منظور به شیوه توصیفی-تحلیلی از الگوی پرسشنامه شارع پور و همکاران (1380) استفاده شده است. پیمایش از طریق سامانه پرس آنلاین، اجرا و تعداد 212 پرسشنامه تحلیل شد. ابتدا برازش مدل با نرم افزار 24 AMOS در دو بُعد «نگرش و سبک زندگی» و «سواد و مهارت حرفه ای» تأیید شد. سپس داده ها با استفاده از نرم افزار 24 SPSS به شیوه توصیفی (فراوانی و درصد) و شیوه استنباطی (آزمون خی دو و فریدمن) تحلیل شد.یافته ها: یافته ها نشان می دهد نمونه مورد بررسی در این پژوهش که بیش از 86 درصد آنها دانش آموختگان تحصیلات تکمیلی هستند، در دو مؤلفه «سواد تخصصی» و «آشنایی با نهادها و شخصیت های علمی» نیازمند توجه ویژه اند، نقش دانشگاه را در ایجاد هویت دانشگاهی، فهم فرهنگی و ایجاد مهارت های پایه زبان خارجی و فناوری اطلاعات مؤثر نمی دانند، اما تحصیلات خود را در موفقیت شغلی مفید ارزیابی می کنند.نتیجه گیری: رشته علوم قرآن و حدیث به جهت ایجاد توانمندی و شایستگی های دانش آموختگان در ابعاد مختلف نیازمند بازنگری است.
علل و عوامل بیکاری و راهکارهای برون رفت از آن با نگاهی به فرصت ها و چالش ها، مطالعه موردی شهرستان الیگودرز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم خبری سال ۱۲ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۸
117 - 138
حوزههای تخصصی:
شناخت وضعیت اشتغال و بیکاری، درک نقاط قوت و ضعف و کاستی های آن در برنامه ریزی های اشتغال و توسعه انسانی تأثیر به سزایی دارد.اقتصاد ایران نیز به دلیل عرضه ی فراوان نیروی کار ناشی از نرخ بالای جمعیت و عدم توانایی جذب آن ها در فعالیت های اقتصادی کشور به شدت با مشکل بیکاری روبروست.بحث اشتغال به علّت جوان بودن جمعیت عمده کشور، به عنوان یکی از چالش های اساسی اقتصاد ایران به شمار می آید،که درصورت عدم توجه کافی به آن پیامدهای نامطلوبی را به دنبال خواهد داشت. در این میان یکی از دغدغه های موجود در شهرستان الیگودرز نیز موضوع اشتغال و معضل بیکاری است.بنابراین لازم است موضوع اشتغال و بیکاری در شهرستان مورد پژوهش قرار گیرد و عوامل، مؤلفه ها و شاخص های مؤثر در این زمینه تبیین گردد،تا از این طریق امکان تدوین مدیریت جامع اشتغال در این شهرستان فراهم گردد.بنابراین، هدف اصلی پژوهش که از نوع توصیفی - تحلیلی است،بررسی علل و عوامل بیکاری در این شهرستان و راهکارهای برون رفت از آن با نگاهی به فرصت ها و چالش های موجود است تا ضمن شناسایی پنانسیل ها و معرفی ظرفیت های موجود ،زمینه مدیریت جامع اشتعال در این شهرستان را فراهم نماید. نتیجه تحقیق گویای این واقعیت است که شهرستان الیگودرز از عدم تعادل های شدیدی رنج می برد.بعنوان نمونه، علیرغم شهرت شهرستان و وجود ظرفیت های گردشگری، معادن سنگ و کشاورزی و دامداری و پرورش ماهی که خود ظرفیت بالقوه در ایجاد اشتغال میباشند،شاهد افزایش بیکاری و بالطبع آن مهاجرت هستیم
بررسی رابطه تقاضای آموزش عالی با شاخص های اشتغال در ایران در دهه هشتاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات اندازه گیری و ارزشیابی آموزشی سال ۱۲ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳۹
155 - 180
حوزههای تخصصی:
هدف: مسئله این پژوهش بررسی رابطه بعضی از شاخص های تقاضای آموزش عالی با شاخص های اشتغال در دهه هشتاد (1390-1381) با هدف شناخت تقاضای آموزش عالی در ایران بود.روش پژوهش: پژوهش از جهت روش از نوع تحلیل ثانویه با حوزه تحلیل اجتماعی محسوب می شود. به این منظور از داده های آزمون سراسری ورود به دانشگاه ها و سرشماری نفوس و مسکن استفاده شد. واحد تحلیل استان است.یافته ها: یافته های پژوهش نشان می دهد بین شاخص میانگین تقاضا با میانگین بیکاری در استان های کشور رابطه ای مستقیم برقرار است. همچنین بررسی روند رشد نشان داد که بین نرخ رشد بیکاری با نرخ رشد تقاضا در استان های کشور رابطه ای مستقیم و بین نرخ رشد تقاضا با نرخ رشد مشارکت اقتصادی رابطه ای معکوس برقرار است. در این پژوهش برای اولین بار شاخصی با عنوان تقاضای تأخیری (تکرار شرکت در کنکور) بررسی شد. یافته ها نشان داد که بین تقاضای تأخیری با شاخص های اشتغال رابطه ای معکوس قابل مشاهده است. به این معنی که هر چه بیکاری در استان ها بیشتر بوده تکرار شرکت در کنکور (به ویژه برای زنان) بیشتر بوده و هر چه نرخ مشارکت اقتصادی بیشتر بوده، تکرار شرکت در کنکور کمتر شده است. مقایسه یافته ها نشان می دهد در دهه هشتاد نسبت شرکت کنندگان زن به مرد در مقایسه با سال های قبل بیشتر شده که بخشی از آن به علت انصراف مردان بوده است. نتیجه گیری: هدف اصلی پژوهش حاضر کمک به شناخت بیشتر تقاضای آموزش عالی در ایران بود. یافته های پژوهش نشان دهنده ابعاد تازه ای از تقاضای آموزش عالی است و مؤید آن است که آزمون سراسری، فراتر از یک آزمون آموزشی، دارای ابعاد گسترده و عمیق اجتماعی و اقتصادی است. مباحث مطرح شده، لزوم انجام پژوهش های بیشتر در این باره را یادآور می شود. از جنبه کاربردی نیز شناخت هر چه کامل تر این پدیده، شرط لازم برای کارآمدی هر نوع سیاست گذاری، قانون گذاری و برنامه ریزی در این زمینه است.
بررسی تناسب میان آموزش و تربیت فنی و حرفه ای و توزیع اشتغال در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: در حال حاضر تناسب میان آموزش و تربیت فنی و حرفه ای و نیازمندی های بازار کار، دغدغه بسیاری از سیاست گذاران، کارفرمایان و همچنین افراد جویای کاری به شمار می آید؛ زیرا تناسب میان این آموزش ها و نیاز بازار کار، نقش بسزایی در بهبود اشتغال نیروی انسانی دارد. در همین راستا پژوهش حاضر، با هدف بررسی تناسب میان سهم آموزش و تربیت فنی و حرفه ای و اشتغال نیروی انسانی در بخش های صنعت، خدمات و کشاورزی کشور انجام شده است. روش: مطالعه حاضر در زمره پژوهش های کاربردی قرار می گیرد که با رویکرد کمی، به روش توصیفی-تحلیلی و با استفاده از داده های ثانویه انجام شده است. فارغ التحصیلان هنرستان های فنی حرفه ای و کاردانش، مهارت آموختگان آموزش های غیررسمی سازمان آموزش فنی و حرفه ای، فارغ التحصیلان دانشگاه فنی و حرفه ای و جامع علمی-کاربردی و همچنین داده های وضعیت اشتغال بخش های صنعت، خدمات و کشاورزی کشور در سال 1398، جامعه آماری پژوهش حاضر را تشکیل داده اند. یافته ها: تجزیه وتحلیل داده ها حاکی از آن است که میان توزیع آموزش های فنی و حرفه ای و اشتغال در سه بخش صنعت، خدمات و کشاورزی تناسب معناداری وجود ندارد. توزیع آموزش فنی و حرفه ای با اشتغال در خوشه های صنعت و خدمات، به ترتیب بیشترین و کمترین میزان نبود تناسب را دارند. همچنین میان رتبه استان ها در تناسب میان سهم آموزش های فنی و حرفه ای و شاغلان در خوشه های بررسی شده، تفاوت معناداری وجود دارد؛ به این ترتیب که استان های اصفهان، سمنان و یزد، بیشترین میزان تناسب را دارند و استان های گیلان، کرمانشاه و کردستان، بیشترین نبود تناسب را دارند. نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان می دهد که در حال حاضر میان توزیع آموزش های فنی و حرفه ای و اشتغال، نبود تناسب درخور توجهی وجود دارد که این امر چالش های بیکاری نیروی تحصیل کرده و مهارت آموخته، به ویژه در خوشه صنعت و کشاورزی را تشدید می کند.
تحلیل بازنمایی زنان خانه دار در سینمای دهه نود ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله، مطالعه نحوه بازنمایی زنان خانه دار در سینمای دهه نود ایران است. روند افزایش میزان تحصیلات زنان به طورکلی و ثابت ماندن تقریبی میزان اشتغال آنان نشان می دهد امروزه بسیاری از زنان خانه دار، دارای تحصیلات عالی دانشگاهی هستند که موجب ارتقای کیفیت زندگی آن ها شده است. مسئله این مقاله، کشف رابطه ای است که میان زندگی واقعی زنان خانه دار و نحوه بازنمایی آن در سینما وجود دارد.
در این پژوهش از روش تحلیل متن و تکنیک نشانه شناسی سوسوری در هردو حالت تحلیل همنشینی و تحلیل جانشینی، برای کشف معانی آشکار و پنهان متن، استفاده شده است. شش فیلم ساخته شده در دهه 1390 تحلیل شده که معیار انتخاب آن ها این بوده که زن خانه دار نقش اصلی را داشته یا موضوع آن مرتبط با خانه داری بوده است.
مهم ترین یافته های تحقیق این است که اولاً داده های آماری نشان دهنده افزایش میزان تحصیلات عالی در میان زنان خانه دار ایران است. دوم آنکه این زنان در واقعیت بر وضعیت ناعادلانه خود در خانواده آگاه، معترض و خواستار داشتن منبع مالی مستقل و همکاری مردان خانواده هستند. سوم آنکه بازنمایی زنان خانه دار در فیلم های تحلیل شده به صورت کلیشه ای و فرودست است.
نتیجه نهایی اینکه علی رغم تغییرات رخ داده شده در کیفیت زندگی زنان خانه دار به دنبال افزایش میزان تحصیلات آنان، این تغییرات تأثیر چندانی در نحوه بازنمایی زنان خانه دار در سینما نگذاشته است.
کام خواهی شغلی دانشجویان، به سوی یک نظریه زمینه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی اقتصادی و توسعه سال ۱۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
293 - 316
حوزههای تخصصی:
امروزه اقتصاد بیش از پیش در کانون زندگی مردم قرار گرفته و به صورت دغدغه ای همیشگی درآمده است. به گونه ای که حتی نوجوانان و جوانان نیز از این قائده مستثنی نبوده و خانواده ها چنین دغدغه هایی را حتی در سنین کودکی در فرد رواج می دهند. درواقع، زیست جهان کودک و نوجوان خواه ناخواه درگیر مسائل اقتصادی گشته و در سنین پایین تر مجبور به برنامه ریزی برای قبولی در رشته های به اصطلاح موفق و پول ساز می شود. این وضعیت شرایط خاصی را برای کنش گران به وجود می آورد که اولین پیامد آن رواج دغدغه های فراگیر در بین نوجوانان و جوانان است. به همین منظور، پژوهش حاضر با هدف بررسی فرایند شکل گیری دغدغه های شغلی دانشجویان نورود به دانشگاه، طراحی شد و با استفاده از روش شناسی کیفی و رویکرد نظریه زمینه ای (سیستماتیک)، بر اساس نمونه گیری نظری مصاحبه های عمیق با 20 نفر از دانشجویان نوورود به دانشگاه یزد انجام داد. دراین مسیر داده ها با استفاده کدگذاری باز، محوری و گزینشی تحلیل شدند. مقولات اصلی کشف شده شامل پول سالاری شغلی، کام خواهی شغلی، تقدیرگرایی شغلی، همبستگی سرمایه تلاش درآمد و ... بودند. بر اساس مقولات اصلی مدل پارادایمی (کدگذاری محوری) ارائه گشت و در پایان نظریه تجربی (کدگذاری گزینشی) پژوهش ارائه گشت که مبتنی بر درک دانشجویان از فضای شغلی به مثابه میدانی سرمایه سالار است که در آن نیازهای مالی برجسته هستند اما کام خواهی شغلی منوط به همبستگی شغل با سرمایه است که آن هم در اتمفسری نابرابر توزیع شده است. آنان آگاهانه/ناخودآگاه می دانند که در میدان اقتصادی بدون مالکیت سرمایه ای مناسب نمی توانند شغلی با برآیند مالی/اجتماعی/منزلتی مناسب به دست آورند. زیرا میدان غالبی که در آن سیر می کنند پول سالاری است. پیامد این وضعیت آرزوها و آمال آنان سخت تحت تاثیر قرار می دهد و زندگی آنان را پروبلماتیک می کند.
احصاء نظام مسائل اشتغال و توانمندسازی زنان سرپرست خانوار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی رفاه و توسعه اجتماعی زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۷
271 - 323
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر بر تعداد زنان سرپرستخانوار افزوده شده است و مشکلاتی که این زنان و خانواده هایشان با آن رو برو هستند موجب شده سیاست گذاران و نهادهای حمایتی به امر اشتغال و توانمندسازی زنان سرپرست خانوار توجه ویژه ای مبذول دارند. هر نوع مداخله اثربخشی نیازمند شناسایی چالش ها و مسائلی است که در این مسیر وجود دارد و مانع از اثربخشی اقدامات و حمایت ها می گردد. به این منظور با استفاده از روش فراترکیبِ اسناد این حوزه (66 سند پژوهشی و رسمی) تحلیل و سپس مصاحبه عمیق با مطلعین و ذینفعان در سه سطح خرد (زنان سرپرست خانوار) ، میانه (مددکاران) و کلان (مدیران و تصمیم گیران) (24 نفر) انجام شد و تجزیه و تحلیل داده ها از طریق تحلیل مضمون صورت پذیرفت. یافته های بررسی انجام شده نشان داد در چهار حوزه بسترهای آسیب زا، انواع سرمایه های معیشتی، فرایندها و ساختارها و استراتژی های معیشتی زنان سرپرست خانوار چالش ها و مسائل متعددی وجود دارد که مانع از آن می شود که مداخلات حوزه اشتغال و توانمندسازی از اثربخشی لازم برخوردار باشد. اعتبار و روایی پاسخ ها مورد بررسی قرار گرفت و تائید شد. در مجموع بر اساس یافته های فراترکیب و مصاحبه های عمیق 24 چالش عمده و 104 مسئله در این چهارحوزه شناسایی شد.
تفسیر گیرتزی فاصله خود واقعی و خود ایده آل در بستر واقعیت اشتغال(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
83 - 98
حوزههای تخصصی:
مسئله محوری این پژوهش ادراک و تفاسیری است که افراد پس از ورود به عرصه اشتغال از فاصله خود واقعی و خود ایده آل شان پیدا می کنند، فاصله ای که به عنوان مسئله ای تولیدکننده سایر مسائل اجتماعی کمتر موردتوجه جامعه شناسان قرار گرفته است. این مطالعه به لحاظ روش شناسی کیفی و با کاربست تکنیک مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام شده است. پژوهشگران از طریق مصاحبه با 33 دانشجو و دانش آموخته از دانشگاه تهران درصدد پاسخگویی به این پرسش برآمده اند که پدیده ورود دانش آموختگان به عرصه اشتغال و تغییراتی که به تبع این امر در خودانگاره آنها حاصل می شود به پیدایش کدام نوع مسائل اجتماعی دامن می زند. نتایج نشان می دهد که بی هنجاری، ستیز فرهنگی و اختلال سه مسئله اجتماعی است که جامعه دچار بی سازمانی باید خود را برای مواجهه با آنها آماده کند. این مطالعه همچنین روشن می کند که فاصله خود واقعی تا خود ایده آل می تواند به بی سازمانی اجتماعی و بی سازمانی شخصیتی منتهی گردد. در بحث بی سازمانی اجتماعیِ اختلال، عدم تخصص گرایی، عدم توجه به مقررات کسب وکار، عدم وجود مقررات کسب وکار، فساد اداری و عدم شایسته سالاری و دربحث بی سازمانی اجتماعیِ ستیز فرهنگی، ورود به مسائل غیرقانونی، مهاجرت،عدم منزلت شغلی و مدرک گرایی مورد توجه قرار می گیرد. بی سازمانی شخصیتی هم در کدهای یأس فلسفی، خشم، احساس شرم، عدم استقلال،مادی گرایی و خساست علمی توصیف می شود. .در این پژوهش دانشجویان و دانش آموختگان رشته روانشناسی کمتر از سایر رشته ها مشکلات داشتند و این نشان می دهد که ساختار این رشته درمقام نماد علوم نرم صلابت بیشتری دارد.
تحلیل وضعیت طول مدت بیکاری زنان و مردان جویای کار مراجعه کننده به مراکز کاریابی کشور در دوره 1392-1398(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۲۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
653 - 680
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، تحلیل وضعیت مدت بیکاری و مقایسه آن در بین زنان و مردان ایرانی مراجعه کننده به مراکز کاریابی است. مطالعه حاضر از نوع تحلیل ثانویه و جامعه آماری مورد مطالعه، شامل کلیه جویندگان کار 15 تا 45 ساله مراجعه کننده به کاریابی های سراسر کشور، از ابتدای سال 1392 تا پایان مهرماه سال 1398 است که با کمک تکنیک آماری تحلیل بقا انجام پذیرفته است. براساس یافته های این مطالعه، زنان دوره بیکاری طولانی تری از مردان دارند. جویندگان کار گروه های سنی 20 تا 24 سال، دارای میانگین دوره بیکاری کوتاه تری از سایر گروه های سنی هستند. کارجویان متأهل، مطلقه و بیوه، احتمال بقای بیکاری کمتری از افراد مجرد دارند. کارجویان بی سواد دارای بیشترین احتمال بیکاری هستند و افراد با سطح تحصیلات کارشناسی ارشد و دکتری در رده دوم بالاترین احتمال بیکاری قرار دارند. نتایج این مطالعه حاکی از آن است که در فرایند سیاست گذاری و مدیریت بازار کار کشور، توجه به تغییرات ساختار سنی و جنسی جمعیت، نیازمند اهتمام جدی است. زنان نیمی از جمعیت کشور هستند؛ بنابراین ضروری است استفاده از این ظرفیت، به ویژه در شرایط خروج از پنجره جمعیتی و نیز برنامه ریزی برای ایجاد اشتغال پایدار و کاهش طول دوره بیکاری، ضمن توجه به محدودیت تنوع شغلی و نقش آنان در تأهل و فرزندآوری و تربیت فرزندان، در اولویت قرار گیرد.