مطالب مرتبط با کلیدواژه
۵۲۱.
۵۲۲.
۵۲۳.
۵۲۴.
۵۲۵.
۵۲۶.
۵۲۷.
۵۲۸.
۵۲۹.
۵۳۰.
۵۳۱.
۵۳۲.
۵۳۳.
۵۳۴.
۵۳۵.
۵۳۶.
۵۳۷.
۵۳۸.
۵۳۹.
۵۴۰.
اشتغال
حوزههای تخصصی:
هدف مطالعه حاضر مطالعه تاثیر فناوری اطلاعات و ارتباطات بر اشتغال روستایی بخش مرکزی شهرستان علی آباد کتول است. برای این منظور از رویکرد آستانه ای (STAR)و از داده های سالانه سال های 1385-1399 استفاده گردید. در عصر حاضر این فناوری تأثیرات فراوانی بر تمام ابعاد زندگی انسان ها دارد. یکی از مهمترین آثار ICT اثر گذاری آن در حوزه اقتصاد و بخصوص اشتغال روستایی است با توجه به توسعه ICT در روستاهای کشور از ابتدای دهه 80 در این تحقیق 30 روستا از بخش مرکزی علی آباد کتول بعنوان نمونه انتخاب شده است. نتایج برآورد مدل نشان می دهد که متغیر های سهم هزینه های ICT از هزینه خانوار و ضریب نفوذ اینترنت در هردو رژیم تاثیر مثبت و معناداری بر اشتغال دارد. با توجه به نتایج تحقیق پیشنهاد می شود دولت با برگزاری دوره های آموزشی برای تببین مهارت های کاربرد این فناوری به روستاییان به منظور ایجاد شغل و درآمد ضروری به نظر می رسد.
اثرات فساد بر بازار کار در کشورهای منتخب عضو سازمان همکاری اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات و سیاست های اقتصادی دوره ۱۸ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲
202 - 179
حوزههای تخصصی:
بازار کار در ایران دستخوش تنگناهایی است که در صورت تداوم می تواند به اقتصاد ملی آسیب برساند. بالا بودن نرخ بیکاری و پایین بودن نرخ مشارکت نیروی کار از جمله این مشکلات است. یکی از عوامل مؤثر بر سطح اشتغال و نرخ مشارکت نیروی کار، شاخص فساد است. ازاین رو در این تحقیق، با استفاده از روش رگرسیونی کوانتایل، تأثیر شاخص فساد بر نرخ مشارکت نیروی کار و اشتغال در کشورهای منتخب عضو سازمان همکاری اسلامی طی دوره زمانی 2018 -2000 مطالعه شده است. براساس نتایج برآورد مدل، در همه کوانتایل ها، تأثیر فساد بر نرخ مشارکت نیروی کار و اشتغال منفی است، زیرا فساد با تأثیر منفی بر رشد اقتصادی و فضای کسب وکار و منحرف کردن مخارج دولت به سوی اهداف غیرمولد، سطح اشتغال و نرخ مشارکت نیروی کار در کشورهای منتخب را کاهش می دهد. سطح مصرف و کیفیت نهادی نیز در کوانتایل های برآوردی، تأثیر مثبت بر نرخ مشارکت نیروی کار و سطح اشتغال دارند. همچنین در کوانتایل های برآوردی، تأثیر اقتصاد غیررسمی بر نرخ مشارکت نیروی کار و سطح اشتغال منفی است. تأثیر درآمد سرانه بر سطح اشتغال و نرخ مشارکت نیروی کار نیز به ترتیب مثبت و منفی هستند.
توانمند سازی زندانیان و تأثیر آن بر اقتصاد خانواده از نگاه فقهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فقه اقتصادی سال ۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
169 - 184
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: یکی از آسیب های مجازات حبس، به خصوص وقتی که سرپرست خانواده محکوم به حبس شود، تحمیل مشکلات اقتصادی بر خانواده هاست. هدف پژوهش حاضر این است که تأثیر توانمند سازی زندانیان را بر اقتصاد از منظر فقهی بررسی کند. مواد و روش ها: مقاله حاضر توصیفی-تحلیلی است و از روش کتاب خانه ای استفاده شده است. ملاحظات اخلاقی: در این مقاله، اصالت متون، صداقت و امانت داری رعایت شده است. یافته ها: توانمند سازی زندانیان از سازوکارهای بازپروری و اصلاح زندانیان است که برنامه های مختلفی از قبیل آموزش، اشغال و حرفه آموزی را شامل می شود. اشتغال و حرفه آموزی جدا از تأثیری که بر پیش گیری از تکرار جرم دارد می تواند از منظر اقتصادی به بهبود وضعیت اقتصادی و معیشت خانواده زندانیان، هم در دوره مجازات حبس و هم پس از آن کمک کند. مبنای فقهی توانمندسازی زندانیان در راستای حمایت از خانواده آن ها، «قاعده وزر» است که بر شخصی بودن مجازات ها و مسئولیت کیفری دلالت دارد. بر اساس قاعده مورد اشاره، مجازات صرفاً به مرتکب جرم اختصاص دارد. نتیجه گیری: با توجه به نقش توانمندسازی زندانیان در اشتغال آن ها، لازم است بیش از پیش به توانمند سازی در زندان ها توجه شود. اشتغال و حرفه آموزی زندانیان در بستر یک رویکرد اصلاح گرایانه و نگاه اقتصادی به مجازات و حبس تحقق پذیر است.
شناسایی و رتبه بندی موانع اشتغال دانش آموختگان دانشگاهی در بازار کار ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، هدف شناسایی و رتبه بندی موانع اشتغال دانش آموختگان دانشگاهی در بازار کار ایران است. این پژوهش در زمره تحقیقات کاربردی قرار می گیرد که با رویکرد آمیخته اکتشافی (کیفی-کمّی) انجام شده است. بخش کیفی با بهره گیری از روش فراترکیب صورت گرفت و درنتیجه طی یک فرایند هفت مرحله ای، درمجموع 52 سند به عنوان نمونه بخش کیفی انتخاب و تحلیل شد. بخش کمّی پژوهش نیز به روش توصیفی و بهره گیری از شیوه پیمایش صورت گرفت. نمونه گیری با استفاده از تکنیک نمونه گیری ملاکی انجام شد و 80 نفر از خبرگان در پژوهش مشارکت داشتند. داده های بخش کیفی به روش تحلیل محتوا، با استفاده از تکنیک تحلیل محتوای مضمونی و به کمک نرم افزار MAXQDA20 و داده های بخش کمّی با استفاده از آماره های توصیفی و استنباطی و با استفاده از تکنیک مدل سازی معادلات ساختاری به کمک نرم افزار Smart PLS تحلیل شد. یافته های بخش کیفی در قالب 7 عامل شامل عوامل اقتصادی، آموزشی، ساختاری، سیاسی، محیط کسب وکار، فرهنگی و نیروی انسانی احصا گردید. همچنین نتایج بررسی نظر خبرگان نشان داد به جز عامل نیروی انسانی، می توان سایر عوامل را به عنوان موانع اشتغال فارغ التحصیلان دانشگاهی در بازار کار ایران در نظر گرفت که در بین آن ها عامل اقتصادی مهم ترین و عامل فرهنگی کم اهمیت ترین اولویت را دارند.
ابعاد مسئولیت فرهنگی دولت اسلامی در مدیریت حوزه اشتغال زنان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مدیریت فرهنگی سال ۹ زمستان ۱۳۹۴ شماره ۳۰
15 - 31
حوزههای تخصصی:
زنان به عنوان نیمی از جامعه انسانی در ایجاد جامعه مدنی مورد نظر اسلام نقش و وظیفه دارند. واضح است که ایفای مسئولیت های اجتماعی، فعالیت های اقتصادی و اشتغال زنان باید با آموزه های دین مبین اسلام در خصوص جایگاه و منزلت والای زن، شان و مرتبت خانواده و بالمآل تعالی و رشد جامعه انسانی همسو و هماهنگ باشد.در این جستار با بررسی نقش هویتی زن، نقش زن در خانواده و نقش زن در اجتماع، جواز اشتغال زنان را از نظر قرآن و روایات مورد بررسی قرار داده و الزامات حضور زن در اجتماع را از دیدگاه اسلام تبیین نمودیم. سپس الگوی مطلوب اشتغال زنان را با حفظ کرامت زن، رعایت پوشش شرعی، عدم اختلاط، تناسب با ویژگی های زنانه، هماهنگی با حقوق همسر و هماهنگی با وظیفه مادری ترسیم کردیم.از آنجا که وظایف دولت اسلامی به عنوان کارگزار اصلی و مدیریت کلان کشور مبتنی بر حفظ و پاسداشت همه شئون حیات فردی، خانوادگی و اجتماعی زنان مورد توجه است، مجموعه ای از ترتیبات، تامینات و اصلاحات را در حوزه فرهنگ و اندیشه با هدف تامین و تسهیل حرکت زنان در فعالیت های اجتماعی و اقتصادی، و فروکاستن از دامنه آسیب ها و تهدیدات تبیین می نماییم.
تأثیر ارزش افزوده بخش صنعت بر اشتغال استان های ایران: رهیافت پانل دیتا نیمه پارامتری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات اقتصادی کاربردی ایران سال ۹ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳۶
211 - 235
حوزههای تخصصی:
افزایش اشتغال و دستیابی به توسعه پایدار یکی از اهداف مهم اقتصاد ایران است. بخش صنعت به دلیل برخورداری از پیوند پسین و پیشین با سایر بخش های اقتصادی در ایجاد اشتغال و رشد تولید نقش کلیدی ایفا می کند. با توجه به اهمیت موضوع، هدف پژوهش بررسی تأثیر ارزش افزوده صنعت بر اشتغال کشور طی دوره زمانی 1395-1384 است. به منظور تجزیه وتحلیل روابط بین متغیرها نخست بر پایه نسبت ارزش افزوده صنعت به تولید ناخالص داخلی، استان های کشور به دو گروه استان های برخوردار از سهم ارزش افزوده صنعت بالا و استان های دارای سهم ارزش افزوده صنعت پایین تفکیک شدند؛ سپس در هر گروه اثر ارزش افزوده صنعت بر اشتغال با استفاده از رهیافت پانل دیتا نیمه پارامتری به روش بالتاگی و لی برآورد شد. یافته های بخش پارامتری نشان دادند در هر دو گروه افزایش ارزش افزوده بخش صنعت و موجودی سرمایه به افزایش معنادار اشتغال و افزایش دستمزد حقیقی به کاهش معنادار اشتغال منجر می شوند؛ هرچند اشتغال در گروه اول بیشتر از گروه دوم تحت تاثیر ارزش افزوده بخش صنعت قرار دارد. افزایش بهره وری کل عوامل تولید در هر دو گروه به کاهش اشتغال منجر می شود، ولی کاهش اشتغال تنها در گروه اول معنادار است. برآورد بخش ناپارامتری حاکی است تأثیر سرمایه انسانی بر اشتغال در هر دو گروه استان ها مثبت و معنادار است؛ با این تفاوت که در استان هایی که سهم ارزش افزوده صنعت بالاتر از سطح میانگین است، ارتباط سرمایه انسانی و اشتغال به صورت غیرخطی و دارای بازدهی نزولی است. به بیان دیگر، میزان واکنش اشتغال به سرمایه انسانی در سطوح پایین سرمایه انسانی بیشتر از سطوح بالای سرمایه انسانی است. از سوی دیگر در گروه دوم که سهم ارزش افزوده صنعت پایین تر از سطح میانگین است، اثر سرمایه انسانی بر اشتغال خطی و مثبت است.
تحولات اشتغال روستایی و بررسی عوامل موثر بر آن
این تحقیق به منظور بررسی تغییرات در سه بخش کشاورزی، صنعت و خدمات و تبیین وضعیت آتی این بخش از کشور تدوین شده است. رویکرد غالب رویکرد اسنادی در تحقیق بوده و داده ها شامل وضعیت اشتغال به تفکیک بخش های کشاورزی، صنعت و خدمات و به تفکیک استان ها، مجموعه شاخص های اقتصادی، توسعه صنعتی، کشاورزی، و خدماتی می باشد.همچنین تجزیه و تحلیل و پردازش اطلاعات و سنجش فرضیات تحقیق از طریق نرم افزار spss اقدام شده است. نتایج حاکی از تغییر الگوی غالب اقتصادی روستاها از کشاورزی و صنعت به سمت خدمات است. همچنین مهاجرت پذیری نقش مهمی در این تغییر فرایند بازی می کند. نتایج تحلیل رگرسیون حاکی از ادامه این وضعیت در سالهای آتی دارد
تحلیل و سطح بندی مکانی شاخص های اشتغال درشهرستان های استان اصفهان با استفاده ازتحلیل عاملی و تحلیل خوشه ای
درحال حاضر موضوع اشتغال و معضل بیکاری به عنوان یکی از مؤلفه های عدم توسعه کافی در کشورهای جهان سوم است. شناخت وضعیت اشتغال و بیکاری، درک نقاط قوت و ضعف و کاس تی های آن در برنامه ریزی های اشتغال و توسعه انسانی تأثیر به سزایی دارد. اقتصاد ایران نیز به دلیل عرضه فراوان نیروی کار ناشی از نرخ بالای جمعیت و عدم توانایی جذب آنها در فعالیت های اقتصادی کشور به شدت با مشکل بیکاری روبروست. بحث اشتغال به علّت جوان بودن جمعیت عمده کشور، به عنوان یکی از چالش های اساسی اقتصاد ایران به شمار می آید، که درصورت عدم توجه کافی به آن پیامدهای نامطلوبی را به دنبال خواهد داشت.در این میان یکی از دغدغه های موجود استان اصفهان نیز موضوع اشتغال و معضل بیکاری است. بنابراین لازم است موضوع اشتغال و بیکاری در استان مورد پژوهش قرار گیرد و عوامل، مؤلفه ها و شاخص های مؤثر در این زمینه تبیین گردد، تا از این طریق امکان تدوین مدیریت جامع اشتغال در استان اصفهان فراهم شود. هدف اصلی پ ژوهش که از نوع توصیفی- تحلیلی ژرفانگر است، روشن شدن بخشی از نابرابری های اجتماعی در زمینه اشتغال به منظور توزیع عادلانه امکانات در شهرستان های استان اصفهان است. دراین مقاله به منظور تحلیل شاخص های اشتغال در شهرستان ها در ابتدا شاخص توسعه اشتغال(EDI )به عنوان معیار ترکیبی برای مقایسه توان هر شهرستان مورد استفاده قرار گرفت. همچنین از36 متغیر نرم سازی شده استفاده شد و این متغیرها با روش های پیشرفته آماری نظیر تحلیل عاملی به 5 عامل کاهش یافته و به صورت ترکیبی در مؤلفه های معنی دار ارائه شد. سپس شهرستان ها با مدل تحلیل خوشه ای به 4 طبقه همگن تقسیم شدند. نتیجه تحقیق گویای این واقعیت است که عدم تعادل های شدیدی در سطح شهرستان ها وجود دارد به طوری که شهرستان اصفهان بهترین شرایط را از لحاظ شاخص های اشتغال داشته و از لحاظ توسعه اشتغال، شهرستانی برخوردار است ولی شهرستان خوانسار در ردیف آخر و جزو شهرستان های محروم قرار می گیرد.
تحلیل فضایی الگوی اشتغال زنان در بخش های عمده فعالیت سکونتگاه های روستایی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
هدف از این پژوهش شناخت فعالیت پایه ای و غیر پایه ای اشتغال زنان روستایی در بخش ها و گروه های عمده فعالیت های اقتصادی در مناطق روستایی و همچنین توزیع فضایی آن ها در سطح کشور بود. جامعه آماری پژوهش 394 شهرستان کشور در بر می گیرد، که آمار و اطلاعات آن ها از سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال 1390 استخراج شده و با استفاده از تکنیک ضریب مکانی ( LQ ) بخش های پایه که صادر کننده ی نیروی شاغل بوده اند مشخص گردیده اند. نتایج حاکی از آن است که در بخش کشاورزی غرب و جنوب شرق کشور از نواحی پایه ای می باشند. در بخش صنعت نیز عمدتاٌ شمال غرب (شامل استان های آذربایجان غربی و شرقی) و اصفهان، قم، مرکزی و بخش های از استان های همدان، زنجان و قزوین و تهران صادر کننده نیروی کار زنان روستایی به نواحی دیگر می باشند. همچنین این پراکنش در بخش خدمات عمدتاٌ در مناطق مرکزی، شمال و جنوب کشور می باشد که این نواحی به عنوان صادر کننده نیروی کار زنان روستایی در بخش خدمات شناخته می شوند.
بررسی عوامل موثر بر اشتغال در حوزه تعاونی های کشاورزی و تاثیرآن بر منابع بیمه ای سازمان تامین اجتماعی: (رهیافت سنجی فضایی و هم جمعی)
منبع:
تامین اجتماعی دوره ۱۸ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۶۵)
89 - 122
حوزههای تخصصی:
مقدمه: این مطالعه به بررسی عوامل مؤثر بر اشتغال تعاونی های کشاورزی در ایران می پردازد.اهمیت تعاونی ها در اقتصاد به اندازه ای است که حتی اصل ۴۴ قانون اساسی ایران تأکید فراوانی بر حمایت و به کارگیری ظرفیت های آن دارد. روش: در این پژوهش تلاش می شود تا با استفاده از مدل های اقتصادسنجی فضایی، عوامل مؤثر بر اشتغال تعاونی های کشاورزی مورد بررسی قرار گیرد. پس از انجام آزمون های موران، هاسمن و ضرایب لانگراژ با استفاده از مدل دوربن فضایی (SDM)، اثر متغیرهای سرمایه گذاری تعاونی کشاورزی، شاخص تورم، دستمزد، بر وضعیت اشتغال تعاونی های مذکور موردبررسی قرارگرفته است. یافته ها: نتایج حاکی از اثر مثبت و معنادار سرمایه گذاری تعاونی های موردبررسی و شاخص تورم بر اشتغال است همچنین بر اساس مدل برآوردی، افزایش دستمزد در سایر استان ها منجر به اثر منفی و معنادار در اشتغال استان i می شود به این صورت که با افزایش دستمزد بخش تعاونی کشاورزی سایر استان ها، اشتغال تعاونی کشاورزی در استان i نیز مانند اثرات مستقیم کاهش می یابد. در بخش پایانی این مطالعه با توجه به اهمیت سیاست های ابلاغی رهبری، به برآورد و بررسی تأثیر اشتغال تعاونی های کشاورزی بر بهبود منابع بیمه ای سازمان تأمین اجتماعی با استفاده از روش OLS پرداخته می شود. نتایج نشان دهنده ی ضریب مثبت و کوچک تر از یک برای اشتغال تعاونی کشاورزی است که حاکی از آن است که باوجوداینکه تأثیر اشتغال بر منابع بیمه ای مثبت است اما منابع بیمه ای کمتر از اشتغال تعاونی های کشاورزی افزایش می یابد.
آسیب شناسی اشتغال کودکان کار خیابانی تهران: یک پژوهش گراند تئوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی رفاه و توسعه اجتماعی بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۴
1 - 36
حوزههای تخصصی:
کودکان کار، بخشی از سرمایه های آینده ساز و امیدهای کشورند که در بهترین روزهای زندگی خود مجبور به تلاش برای امرار معاش هستند. هدف این پژوهش، شناسایی عوامل به وجود آورنده و گسترش دهنده آسیب اشتغال کودکان کار تهران و بررسی عوارض آن است. این مطالعه با رویکرد کیفی، بر اساس روش داده بنیاد و با ابزار مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام شد. نمونه گیری به صورت هدفمند از 14 کودک کارِ شهر تهران بود. نتایج تحلیل مصاحبه ها به شناسایی 40 کد باز، 7 کد محوری و کد انتخابی «کودک کار، غفلت از امید آینده ساز» منتهی شد. بر اساس یافته ها عوامل اثرگذار بر ایجاد و افزایش کودکان کار شامل عواملی مانند تمایزیافتگی ضعیف و معلولیت جسمانی، عدم مراقبت و حمایتگری والدین از کودک، فقر و عدم حمایت از خانواده های کم درآمد بود. برخی عوارض این آسیب نیز شامل تضعیف خودپنداره، فرار از منزل، سوء استفاده های محیط کار و مستعد شدن زمینه بزهکاری آنها شناسایی شد. همچنین، راهکارهای عملی در زمینه مداخله مناسب برای کاهش آسیب اشتغال کودکان کار پیشنهاد شد. بدیهی است برای انتخاب شغلِ مناسبِ افراد در مقطع مناسب از زندگی، لازم است بستر بهره مندی آنها از آموزش، راهنمایی و مهارت آموزی فراهم شود. امید است با بررسی های عمیق تر ابعاد اشتغال کودکان کار و به کارگیری راهکارهای کارآمد، مسیر رشد و شکوفایی این کودکان هموار شود و شاهد نقض حقوق انسانی هیچ کودکی در جهان نباشیم.
تجربه زیسته زنان از راهبردهای برقراری تعادل بین نقش شغلی و مادری(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
مهم ترین نقش زنان در سبک زندگی اسلامی نقش مادری و تربیت فرزند است؛ اما امروزه بسیاری از زنان در کنار نقش مادری، به دلیل اشتغال، موظف به ایفای صحیح نقش شغلی نیز هستند و ازاین رو، برقراری تعادل بین نقش شغلی و مادری اهمیتی ویژه دارد. در سال های اخیر، تعداد زنان عضو هیئت علمی دانشگاه افزایش یافته و به دلیل حجم زیاد وظایف شغلی که بر عهده دارند، برقراری تعادل بین نقش شغلی و خانوادگی و به طور خاص، مادری برای آن ها با دشواری های خاصی همراه است. در این راستا، هدف پژوهش حاضر، شناسایی راهبردهای برقراری تعادل بین نقش شغلی و مادری برای این زنان، با استفاده از روش کیفی است. به این منظور، این پژوهش با مصاحبه با 20 نفر از زنان عضو هیئت علمی دانشگاه و تحلیل محتوای کیفی مصاحبه ها، به استخراج راهبردها پرداخته است. بر اساس یافته ها، راهبردهای برقراری تعادل بین نقش شغلی و مادری شامل هشت مقوله اصلی «تلاش سخت کوشانه در راستای اهداف شغلی»، «تلاش برای مادری خوب»، «خودفراموشی»، «فروکاستن اهداف شغلی»، «مدیریت زمان»، «تقسیم کار»، «تدابیر فرزندآوری» و «برون سپاری انجام برخی از امور خانواده» بوده است.
عوامل جمعیت شناختی، اقتصادی و اجتماعی مرتبط با وضعیت افراد بی همسر بر اثر طلاق در ایران: یک مدل دو سطحی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تداوم و تغییر اجتماعی سال دوم بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
199 - 224
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: یکی از ابعاد مهم تغییرات جهانی خانواده در دوران معاصر، افزایش وقوع طلاق است. به منظور شناخت بهتر دلایل طلاق، لازم است عوامل طلاق در سطوح خرد و کلان مورد مطالعه قرار گیرند. این مطالعه با هدف بررسی تأثیر متغیرهای جمعیت شناختی، اقتصادی و اجتماعی بر وضع تأهل (دارای همسر در برابر بی همسر به دلیل طلاق) و محاسبه احتمال طلاق، به بررسی در دو سطح فرد و استان پرداخته است.
روش و داده ها: پژوهش با استفاده از داده های سرشماری های 1355 تا 1395، طرح آمارگیری نیروی کار، هزینه و درآمد خانوار، گذران وقت و داده های ثبت احوال کشور انجام گرفت. در سطح اول تحلیل که دربرگیرنده متغیرهای سطح خرد است، 25163 زن و 18633 مرد به صورت نمونه تصادفی سیستماتیک از فایل 2 درصد سرشماری 1395 انتخاب شدند. در سطح دوم که هدف بررسی متغیرهای کلان در سطح استان هاست، تحلیل ها برای 31 استان کشور محاسبه شد.
یافته ها: یافته ها نشان داد که با افزایش سن، باسوادبودن، غیرفعال بودن و داشتن مالکیت واحد مسکونی نوع سایر احتمال طلاق مردان افزایش می یابد، اما با سرپرست بودن و داشتن تحصیلات عالی احتمال طلاق در مردان کاهش می یابد. شهری بودن، باسواد بودن، درحال تحصیل بودن و داشتن فرزند، احتمال طلاق در زنان را افزایش می دهد. در سطح استان، نسبت جنسی احتمال طلاق مردان و نسبت شهرنشینی احتمال طلاق زنان را افزایش می دهد.
بحث و نتیجه گیری: برپایه نتایج، ترکیب متغیرهای سطح خرد و کلان می تواند بر روی بسیاری از نتیجه گیری های مرتبط با علّت طلاق تأثیر بگذارد. گرچه بیشتر مطالعات مربوط به طلاق در سطح فرد صورت می گیرد، باید به تأثیرگذاری محیط زندگی افراد در تصمیم آنان به طلاق توجه بیشتری کرد.
پیام اصلی: غالب مطالعات در حوزه طلاق در سطح فرد صورت می گیرد و اندکی از آنان فقط در سطح متغیرهای کلان استانی بررسی شده اند. در این مطالعه نشان دادیم که برای درک بهتر عوامل طلاق باید به عوامل فردی و متغیرهای کلان محل زندگی افراد، باهم مورد مطالعه واقع شوند.
بررسیو تحلیل ساختار مدیریتی و اقدامات اجرایی دولت در توسعه اشتغال ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه مسئله اشتغال و بیکاری بعنوان یکی از مسائل عمومی و بغرنج جوامع و دغدغه های حاکمیت و دولت ها مبدل شده است. توسعه اشتغال در کنار رونق اقتصادی و ایجاد رفاه اجتماعی از بسیاری معضلات امنیتی و مجرمانه، آسیب های اجتماعی و فرهنگی جلوگیری می کند.از این رو مدیران دولتی و سیاستگذاران در تلاش اند با سیاستگذاری جامع و اجرای دقیق سیاست ها در رفع مشکلات اشتغال و بیکاری موفق باشند. ایران نیز مشابه بسیاری از کشورهای در حال توسعه یا کمتر توسعه یافته با نرخ بیکاری بالایی مواجه می باشد و دولت ها و سیاستگذاران طی سالیان گذشته اقدامات و برنامه های مختلفی را در ایجاد اشتغال و رفع بیکاری به اجرا درآورده اند. سوال اساسی اینجاست که برنامه ها و سیاست های پیاده شده در حوزه اشتغال تا چه اندازه موفق و نتیجه بخش بوده اند؟ متولیان حوزه اشتغال کشور چه نهادهایی هستند؟ ایرادات و اشکالات وارده به ساختار مدیریتی و نحوه سیاستگذاری اشتغال کشورکدام اند ؟ به منظور تبیین مسئله اشتغال و پاسخ به سوالات پژوهش در تحقیق حاضر در برنامه قرار گرفت. در ابتدای تحقیق وضعیت آمار و شاخص ها و ساختار کنونی مدیریتی اشتغال کشور با بهره گیری از منابع علمی و سازمانی بررسی و تبیین شدند. سپس با استفاده از روش تحلیلی و استنباطی اقدامات اجرایی دولت و ساختار مدیریتی اشتغال در بخش دولتی مورد نقد و بررسی قرار گرفتند. در نهایت پیشنهادهای علمی و کاربردی برای اصلاح ساختار شورای عالی اشتغال کشور و توصیه های سیاستی در پیاده سازی برنامه های اشتغال ارائه شدند.
تدوین مدل پارادایمی کاربست رویکرد کارآفرینی اجتماعی در حوزه اشتغال افراد دارای ناتوانی جسمی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۲۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۸۸
۱۸۲-۱۴۹
حوزههای تخصصی:
مقدمه: امروزه مسئله اشتغال افراد دارای ناتوانی جسمی به عنوان یکی از نیازهای اساسی این قشر، در بستر دانش کارآفرینی اجتماعی مورد کندوکاو قرار می گیرد. هدف پژوهش حاضر تدوین مدل پاردایمی کاربست رویکرد کارآفرینی اجتماعی در حوزه اشتغال افراد دارای ناتوانی جسمی استان خوزستان است. روش: روش پژوهش کیفی و برمبنای رهیافت نظریه داده بنیاد می باشد. داده ها با استفاده از مصاحبه های نیمه ساختاریافته با 12 نفر از متخصصان و صاحبنظران کسب و کارهای اجتماعی گردآوری و در مرحله تحلیل داده ها 15 مقوله اصلی حول مقوله هسته «تمایزانگاری و عدم توسعه کارآفرینی اجتماعی» در مرحله کدگذاری گزینشی و بر اساس مقوله های اصلی پژوهش استخراج شده اند. یافته ها: در مدل پارادایمی پژوهش مشارکت افراد دارای ناتوانی به عنوان کارآفرین اجتماعی، بالا بودن انگیزه کار در میان افراد دارای ناتوانی و لزوم بازنگری دنیای این افراد به عنوان شرایط علّی سبب ساز کارآفرینی اجتماعی؛ آموزش پذیری افراد دارای ناتوانی و وجود ایده کارآفرینی اجتماعی متناسب با توان مندی این افراد نیز به عنوان شرایط زمینه ای کارآفرینی اجتماعی معلولین مفهوم بندی شده اند. مقوله هایی از قبیل تفاوت گذاری، نگاه ابزاری به اشتغال افراد دارای معلولیت، عدم تناسب تخصص و مسئولیت در انتصابات مدیریتی، عدم آماده سازی شغلی، ضعف حمایت های قانونی، نهادی و مالی به عنوان محدودیت ها و شرایط دخیل در توسعه کارآفرینی اجتماعی هستند. مناسب سازی محیط کار، تصویرسازی ذهنی، برنامه ریزی و سیاست گذاری تحت عنوان مقولات اصلی کنش- تعامل (استراتژی ها) در راستای توسعه کارآفرینی اجتماعی به عنوان زمینه ای برای اشتغال افراد دارای معلولیت، در مدل پارادایمی پژوهش قرار گرفته اند. بحث: کارآفرینی اجتماعی فرایندی است که در مرحله اول با شناخت و تعریف ناتوانی به عنوان ضعف جسمی، سطح توانایی های فردی، مهارت ها و ارتباطات افراد دارای ناتوانی را مورد توجه قرارداده و در مرحله دوم با مطالعه و درک نیازمندی های جامعه به راه اندازی کسب و کار مبتنی بر ایده پروری، نوآوری و خلاقیت برای این قشر و گاهاً توسط خود آن ها منجر شود. پیامد نهایی کارآفرینی اجتماعی ورود، مشارکت و ایفای نقش افراد دارای ناتوانی در چرخه توسعه پایدار است.
بررسی و تحلیل تأثیر اشتغال در صنعت بر نابرابری درآمد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد باثبات دوره ۱ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
1 - 24
حوزههای تخصصی:
طی دهه های گذشته، اقتصاد جهان شاهد از بین رفتن میلیون ها شغل تولیدی با درآمد خوب بوده است. این فرایند در سال های اخیر در کشورهای خاورمیانه نیز مشاهده شده است. برخی از مشاغل در کشورهای خاورمیانه به دلیل ورود فناوری و صرفه جویی در استفاده از نیروی کار، برای همیشه از بین رفته اند. همزمان، مشاغل بسیاری با دستمزد کم در بخش خدمات و خرده فروشی اقتصاد این کشورها ایجاد شده اند، رشد فناوری موجب کاهش تقاضا برای کارگران کم مهارت و افزایش تقاضا برای کارگران بامهارت می شود و در نتیجه اختلاف دستمزد این دو گروه افزایش می یابد. نکته قابل توجه این است که فناوری با اثرگذاری بر متغیرهای کلان اقتصادی همچون رشد، اشتغال، درآمد و سطح دستمزدها بر توزیع درآمد نیز مؤثر است. طی سال های اخیر پیشرفت فناوری در کشورهای خاورمیانه شدت گرفته است که بررسی اثرگذاری اشتغال در صنعت بر نابرابری درآمد حائز اهمیت است. در این مقاله با استفاده از داده های تابلویی کشورهای ایران، عراق، عربستان، بحرین، ترکیه، اردن، کویت، لبنان، عمان، سوریه، امارات و مصر از سال 2000 تا 2018 به بررسی ارتباط میان اشتغال در صنعت و نابرابری پرداخته می شود. در این پژوهش از متغیرهای ضریب جینی، اشتغال صنعتی، سرانه تولید ناخالص ملی، نسبت تجارت به تولید ناخالص داخلی و نسبت هزینه دولت به تولید ناخالص داخلی استفاده شده است و روش اقتصاد سنجی گشتاور تعمیم یافته دو مرحله ای (GMM) است. تجزیه و تحلیل نشان می دهد که اشتغال صنعتی با نابرابری درآمد ارتباط منفی دارد، در حالی که سایر متغیرهای اثرگذاری چندانی بر نابرابری درآمد ندارند.
بررسی تأثیر افزایش سهم صنعت گردشگری در سبد خانوارها بر اشتغال زایی بخشهای اقتصادی: مطالعه موردی خراسان رضوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد باثبات دوره ۳ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۹)
113 - 138
حوزههای تخصصی:
گردشگری با توجه به اهمیتی که در اشتغال و تولید دارد به یکی از صنایع مهم و حیاتی در دنیا تبدیل شده است که بسیاری از کشورها، برنامه ریزی دقیقی در این زمینه انجام داده اند. در این مطالعه به بررسی تاثیر افزایش سهم صنعت گردشگری در سبد خانوارها بر اشتغال زایی بخش های اقتصادی پرداخته شده است. برای این منظور از روش سهم مکانی AFLQ جدول داده- ستانده دو منطقه ای برای استان خراسان رضوی و سایر اقتصاد ملی استفاده گردید. نتایج نشان داد با افزایش 10 درصدی در مصرف خانوار در مجموع 81024 نفر اشتغال در استان خراسان رضوی و 9656 نفر اشتغال در سایر مناطق ایجاد شده است. بیشترین اشتغال ایجاد شده در خراسان رضوی مربوط به فعالیت تولید صنعتی (ساخت)،کشت و صنعت و کمترین آن مربوط به سازمان های مذهبی و سازمان های دارای عضو می باشد. همچنین از این میزان اشتغال، 2493 نفر در بخش گردشگری و 78531 نفر در بخش غیر گردشگری می باشند. بخش حمل و نقل و انبارداری بیشترین سهم اشتغال ایجاد شده در بخش های مرتبط با گردشگری استان را به خود اختصاص داده است. در سایر مناطق نیز، تولید صنعتی (ساخت)،کشت و صنعت؛ بیشترین تغییر اشتغال را دارا می باشد. همچنین از این میزان اشتغال، 718 نفر در بخش گردشگری و 8938 نفر در بخش غیر گردشگری می باشند. حمل و نقل و انبارداری در سایر مناطق همچون خراسان رضوی بیشترین اشتغال ایجاد شده در بخش های مرتبط با گردشگری را به خود اختصاص داده است.
راهبرد تجاری و کارایی سرمایه گذاری در نیروی کار شرکت ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله رابطه بین راهبرد تجاری و کارایی سرمایه گذاری نیروی کار شرکت ها را در بورس اوراق بهادار تهران مورد بررسی قرار داده است. روش این پژوهش از نوع کمّی و پس رویدادی است. کارایی سرمایه گذاری نیروی کار با استفاده از الگوی پینوک و لیلیس اندازه گیری شد. تعداد 124 شرکت به عنوان نمونه پژوهش انتخاب و از داده های این شرکت ها در بازه زمانی 1388 تا 1398 برای تجزیه و تحلیل ها استفاده شد. نتایج تحلیل های رگرسیونی پژوهش نشان داد که بین راهبرد تجاری و ناکارایی سرمایه گذاری در نیروی کار رابطه مثبت و معناداری وجود دارد؛ به این معنا که شرکت های دارای راهبرد تهاجمی، کارایی کمتری در سرمایه گذاری نیروی کار نسبت به شرکت های تدافعی از خود نشان می دهند. هم چنین، یافته های رگرسیونی حاکی از آن است که بین راهبرد تجاری و بیش سرمایه گذاری (کم سرمایه گذاری) در نیروی کار رابطه مثبت و معناداری وجود دارد؛ به این معنا که شرکت های تهاجمی (تدافعی) بیشتر درگیر بیش سرمایه گذاری (کم سرمایه گذاری) در نیروی کار می شوند. راهبرد تجاری یکی از عوامل اثرگذار بر کارایی سرمایه گذاری در نیروی کار است و تصمیم گیرندگان (شامل سرمایه گذاران برای خرید و فروش سهام و قانون گذاران در حوزه اشتغال) باید به این موضوع توجه ویژه ای کنند.
بررسی نقش بخش واسطه گری مالی در تولید و اشتغال اقتصاد ایران با استفاده از رویکرد حذف فرضی تعمیم یافته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
واسطه گری مالی نقش مهمی در رشد و توسعه اقتصادی یک کشور دارد. هدف این پژوهش بررسی نقش بخش واسطه گری مالی در تولید و اشتغال با توجه به نرخ بیکاری دو رقمی ایران و نرخ رشد منفی اقتصادی با استفاده از آخرین جدول داده- ستانده کشور است.از اینرو، از روش حذف فرضی تعمیم یافته دیازنباخر و لهر(2013) استفاده می شود. نتایج پژوهش نشان می دهد که در صورت حذف 10درصدی ستانده بخش واسطه گری مالی، ستانده کل اقتصاد حدود 31188388 میلیون ریال (1/31درصد) کاهش خواهد یافت. در ضمن، این حذف، بیشترین تأثیر را بر بخش های واسطه گری مالی و حمل و نقل دارد. همچنین کاهش ۱۰ درصدی عرضه بخش واسطه گری مالی، بیشترین کاهش درصد ارزش افزوده را بر بخش های کشاورزی، صنعت و ساختمان خواهد گذاشت. به علاوه، حذف ۱۰درصدی بخش واسطه گری مالی به میزان 49972 نفر (3/12درصد) اشتغال کل اقتصاد را کاهش می دهد. با توجه به آنکه بخش های کشاورزی و ماهیگیری، صنعت، ساختمان و خدمات عمده فروشی و خرده فروشی از دو منظر تولید و اشتغال کلیدی محسوب می گردند و همچنین ضریب همبستگی بالایی بین کاهش ستانده و کاهش اشتغال بین بخش های اقتصادی وجود دارد، می توان گفت که سیاست های رشدمحور و سیاست های اشتغال زا در اقتصاد ایران در یک راستا هستند. بنابراین پیشنهاد می شود سیاست گذاران اقتصادی با اتخاذ یک سیاست رشدمحور، به بهبود اشتغال دست یابند. در این مقاله از جدول داده- ستانده 99 بخشی سال 1390 (که در اسفند 1396 توسط بانک مرکزی منتشر گردیده است) به صورت بخش در بخش استفاده شده است. سپس، جدول فوق به 15 بخش تجمیع شده و پس از تفکیک واردات مورد استفاده قرار گرفته است.
بررسی تأثیر سرمایه گذاری بر اشتغال در کشورهای منتخب و ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و مدیریت شهری سال ۱۱ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴۱
۷۰-۶۱
حوزههای تخصصی:
کشورهای در حال توسعه برای تقویت اقتصاد که شامل جذب سرمایه، افزایش تولید و بالا بردن اشتغال و در نهایت دستیابی به رشد و توسعه می باشد، برنامه های متعددی اجرا کرده اند. با توجه به اهمیتی که بحث سرمایه و سرمایه گذاری در سطح بین المللی در افزایش رشد و توسعه دارد، تحقیق حاضر نیز با استفاده از داده های سری زمانی از سال 2006 لغایت 2020 و روش داده های ترکیبی تأثیر سرمایه گذاری و تولید بر روی اشتغال در کشورهای منتخب (ایران، ترکیه، عربستان سعودی، عراق، افغانستان، پاکستان و جمهوری آذربایجان) را سنجش نماید. نتایج تحقیق حاکی از این است که سرمایه گذاری و دستمزدهای واقعی به ترتیب با ضریب 019/0 و 01/0 تأثیر مثبت و شاخص بهای مصرف کننده با ضریب 024/0- تأثیر منفی بر روی اشتغال دارد.