مطالب
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۴۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
در برخی از آثار ساعدی اعم از نمایشنامه و داستان، بیش از همه ویژگی های رئالیسم جادویی، آفرینش موجودات وهمی و استحاله شخصیّت ها مدّنظر قرار گرفته است. برخی از وجوه این سبک، در آثار برجسته او مانند عزاداران بَیل، مولوس کورپوس، آشفته حالان بیدار بخت و ترس و لرز منعکس است. از جمله این وجوه، عناصر نامتجانس؛ بویژه موجودات عجیب و ترکیبی میان انسان و حیوان در آثار اوست. در این مقاله، برای نخستین بار در نقد ادبی، انواع گوناگون این موجودات و دگردیسی های انسانی، در قالب این سبک بررسی می شود. به نظر می رسد که دلیل گرایش نویسنده، به این شیوه، شرایط دشوار سیاسی و اجتماعی روشنفکری در دهه های سی، چهل و پنجاه باشد.
غلامحسین ساعدی طلایه دار نوگرایی در ایران
نخستین تک نگاریهای فارسی 2 (غلامحسین ساعدی)
منبع:
کلک خرداد ۱۳۷۱ شماره ۲۷
حوزههای تخصصی:
بازتاب رئالیسم جادویی در داستان های غلامحسین ساعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رئالیسم جادویی سبک نسبتا نوینی است که هر چند بیشتر تداعی گر نام آمریکای جنوبی و به ویژه گابریل گارسیا مارکز است، اما خاص ملل جهان سوم است. در داستان های این سبک، واقعیت و خیال در هم گره می خورند، اما به گونه ای که واقعیت بر خیال سیطره دارد، نه خیال بر واقعیت. از میان داستان نویسان فارسی، غلام حسین ساعدی در برخی از آثار خویش به این سبک گرایش دارد. این داستان های ساعدی را می توان به دو دسته تقسیم کرد: داستان هایی که به سبک رئالیسم جادویی نوشته شده اند و داستان هایی که تنها رگه هایی از رئالیسم جادویی را می توان در آن ها یافت. در این نوشته، به بررسی هر دو دسته و هم چنین علل گرایش ساعدی به این سبک خواهیم پرداخت
بررسی ساختاری مجموعه ی داستانی «ترس ولرز» غلامحسین ساعدی
حوزههای تخصصی:
برای ارزیابی جامع یک داستان لازم است آنرا بهتر بشناسیم.باید زوایای مختلف آن را در نظر بگیریم؛ارزشهای ذهنی مولف،دخالتهای تاریخی،معماری و صحنه پردازی و دیگر مولفه های تاثیر گزار در آفرینش اثر را مدنظر قرار دهیم تا ارزیابی جامع صورت پذیرد و مورد استقبال اذهان واقع شود.
این مقاله بررسی ساختاری مجموعه ی داستانی (ترس و لرز) غلامحسین ساعدی را به عهده دارد و با استفاده از قواعد ساختارگرایان زوایای نهفته و ناشناخته آنرا به ما می نماید.نقاط قوت و ضعف اش را تفسیر، و درقالب ارائه نمونه های مقتضی حال و هوای نوشته را تبیین می کند.
زمینه داستان اقلیمی است،اصطلاحات بومی و بررسی محتوای متن با ارزیابی قدرت کلام و تکنیک زبانی خواننده را بهتر در جریان کار قرار می دهد. در این مقاله ابتدا به معرفی مختصر مجموعه ی داستانی «تر س و لرز» پرداخته شده و پس از آن ساختار طرح داستان، در قالب ارایه ی شواهدی از داستان، مورد تحلیل قرار گرفته است.
ابزار کار تئوریهای ساختار گرایان است.شیوه تحقیق درباره این نوشته مسبوق به سابقه نمی باشد.
نقد زیست بوم گرایانة داستانی کوتاه از غلامحسین ساعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
واکاوی پیوند ادبیات و محیط زیست و نحوة انعکاس زیست بوم در آثار ادبی از اواخر قرن بیستم میلادی در قالب نقد زیست بوم گرا آغاز گردید. این حوزة مطالعاتی با محور قرار دادن محیط زیست و دقت در تأثیر آن بر متون ادبی، ضرورت توجه به این موضوع را در علوم انسانی مطرح می نماید و بدین ترتیب، در تلاش برای برجسته سازی جایگاه محیط زیست در متون ادبی و نیز حفظ آن در دنیای صنعتی امروز است. پژوهش پیش رو بر مبنای روش مطالعاتی همبستگی و با رویکردی توصیفی تحلیلی به بازخوانی و واکاوی داستان کوتاه عافیتگاه از مجموعه داستان دندیل اثر غلامحسین ساعدی پرداخته است. براساس پژوهش حاضر، محیط زیست به شیوه های گوناگونی در شکل دادن به نظام همبستة روایت اثرگذار بوده است. عنوان پردازی بوم شناسانة روایت، کنشگری های عنصر زیست محیطی رودخانه در تعامل با شخصیت اصلی روایت و در نتیجه تغییر روند کلی زندگی وی، برقرار شدن تقابل میان عناصر سه گانة زیست محیطی طبیعی، مصنوعی و اجتماعی و غلبة عنصر زیست بوم طبیعی در این تقابل بخشی از مصادیق نقش آفرینی محیط زیست در خلق کلیت روایت را شکل می دهند. برمبنای پژوهش پیش رو محیط زیست دیگر صرفا کارکردی زیبایی شناختی ندارد بلکه در روایت پردازی به سطح یک شخصیت مستقل ارتقاء یافته است و در پیرنگ روایت دخالتی فعالانه دارد. وارونگی معادله انسان/ سوژه - زیست بوم/ ابژه و در نتیجه بروز فاعلیت زیست بوم و انفعال انسان یکی دیگر از جلوه های اثرگذاری زیست بوم در ساختار عام روایت است.
بررسی تبارشناسانه مفهوم الیناسیون (ازخودبیگانگی) در داستان «گاو» اثر غلامحسین ساعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پدیده بیگانگی با توجه به تقابل سنت و تجدد، به ویژه در عصر پهلوی، با جریان شبه مدرنیته و جریان های سیاسی و فکری آن روزگار از وجود ارتباط معناداری حکایت می کند؛ چنان که کودتای 28 مرداد 1332 مهم ترین و تأثیرگذارترین رخداد سیاسی بود که یأس، ناکامی و ازخودبیگانگی قشر متوسط و روشنفکر جامعه را رقم زد. بنابراین پرداختن به آثار غلامحسین ساعدی به عنوان روشنفکری که سطوح و وجوهی از این پدیده را نمایندگی می کند، ضرور به نظر می رسد؛ زیرا ادبیات او محصول فضایی است که به ساحت شبه مدرنیته در ایران تعلق دارد. مقاله پیش رو بر آن است داستان «گاو» ساعدی (از مجموعه عزاداران بیل) را که داستانی استعاری و سمبولیک است، بر اساس مفهوم ازخودبیگانگی تبیین و تحلیل کند و ماجرای ازخودبیگانگی انسان ایرانی را در مواجهه با پذیرش واقعیت و نقش وارون تابی ایدئولوژی در ایجاد این پدیده نشان دهد. این پژوهش پس از تبیین پدیده الیناسیون بر اساس تبارشناسی این مفهوم، به مدد استعاره هایی چون «قدرت و ایدئولوژی»، «هویت» و «دیگری»، با توجه به ساختار نظریه بیگانگی هگل (یگانگی/ بیگانگی/ رهایی از بیگانگی) داستان «گاو» را بررسی می کند. طی تحلیل داستان این نتیجه حاصل شد که در ژرف ساخت اثر یک نظرگاه فلسفی-روان شناختی- جامعه شناختی پنهان است که در ساختار، فضا و شخصیت داستان قابل رؤیت است. خلق شخصیت های مسئله داری همچون شخصیت مشدی حسن نمایانگر جست وجوی نویسنده برای نشان دادن جهان نمادینی است که با نظریه گره خورده است.
تحلیل برشتی از داستان ""خانه های شهر ری"" غلامحسین ساعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برتولد برشت از نظریه پردازان تئاتر است. او تئاترش را نقطة مقابل تئاتر ارسطویی می داند. او با معرفی تئاترش به نام تئاتر حماسی به فکر ایجاد اختلال در پذیرش رضامندانة جهان از سوی تماشاگران بود و بدین سبب از تمهیداتی برای رسیدن بدین مقصود استفاده کرد که فاصله گذاری نام دارد. او با خلق شخصیت های شگفت انگیز مانع هم ذات پنداری مخاطب با بازیگر می شود. اگرچه نظریة او مربوط به نمایش نامه است، می توان در داستان هم از آن استفاده کرد. غلامحسین ساعدی نمایش نامه نویس بود: چوب به دست های ورزیل، آی باکلاه، آی بی کلاه، پرواربندان و... ازجمله نمایش نامه های او هستند. بنابراین با فنون تئاتر آشنا بود و می توان تأثیر نمایشنامه نویسی را در آثارش جست وجو کرد. نگارندگان این نظریه را در تحلیل داستان خانه های شهر ری غلامحسین ساعدی بررسی کردند و شگردهای فاصله گذاری را در حوادث و شخصیت های شگفت انگیز و همین طور مسائل اجتماعی جست وجو کردند. نتیجة این بررسی نشان می دهد نویسنده توانسته با ایجاد این فاصله گذاری ها روح تفکر مردم شهر ری، صورت بندی های اجتماعی، ارزش ها و هنجارها، مسائل روانی، اخلاقی، شخصیت های مونتاژگونه و داستانی گروتسک وار خواننده را به تغییر وادارد.
خوانش پسااستعماری شخصیت های نمایش نامه ی ماه عسل، اثر غلامحسین ساعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعات پسااستعماری از جمله پژوهش های میان رشته ای است که در برخی از آثار ادبی نمود پررنگی داشته است .این نظریه به تقابل بنیان های فکری شرق فرودست با غرب فرادست می پردازد و می کوشد گفتمان حاصل این تقابل را میان استعمار و مستعمره نشان دهد،حال آنکه نمایش نامه ماه عسل ،اثرغلامحسین ساعدی از آثار برجسته ادبیات نمایشی ایران است که نویسنده در آن به شیوه ای نمادین به بررسی جلوه های استعمار در شکل نوین آن پرداخته است .در این پژوهش، شخصیت های نمایش نامه ی ماه عسل این نویسنده بر مبنای نظریه ی پسااستعماری تحلیل گردیدند و حاصل کار، گواه چینش و پردازش درست و هوشمندانه و به جای شخصیت هاو قدرت و توان آنان در بیان ایده ی مرکزی نویسنده یعنی سیاست های استعماری است. ساعدی در آفرینش نظام پسااستعماری درقالب ادبی زمینه های سلطه گری استعماررا در اشکال گوناگونش نمایان ساخته وهمچنین افزون بر آن چه در نظریه ی پسااستعماری مطرح گردیده، به جزییات ظریف تر و دقیق تری در گفتمان استعمارگر و استعمارشده پرداخته، که به حوزه ی کلان تر علوم سیاسی، اجتماعی و مردم شناسی بازمی گردد؛از جمله، آسیب شناسی مستعمرات و نقش و جایگاه خود مستعمرات یا دولت مردان آن ها در رقم خوردن سرنوشت تیره و تار آنان را می توان مثال زد که از طریق ضعف های داخلی یا در سیاست خارجی امکان می یابد.
تأملی بر نمود «بدن» در نمایشنامه ی «چوب به دست های وَرَزیل» غلامحسین ساعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مفهوم «بدن» فراتر از مجموعه ای از اندام ها و کارکردهای تابع آناتومی و فیزیولوژی می باشد. بدن در مباحث علوم انسانی و هنر، بیش و پیش از هرچیز، واجد ساختار نمادین می گردد. ساختاری که جایگاهی برای طرح افکنیِ فرهنگ، در بغرنج ترینِ صورت ها فراهم می آورد. در این پژوهش، وجوهی از مفهوم بدن، با نظر بر اثری نمایشی پی گرفته می شود. یعنی نمایشنامه ی «چوب به دست های وَرَزیل»، نگاشته شده در دهه ی چهل شمسی، بقلم غلامحسین ساعدی. اثری که به وضوح تحت تأثیر گفتمان پسااستعماریِ سربرافراشته پس از جنگ جهانی دوم می باشد. مقطعی که گفتمان چپ بر فضای روشنفکری غالب آمد. این گفتمان نشان خود را در آثار ادبی/هنری تولید شده، ثبت کرد. نشانی که در سطوح مختلف آثار نمایان می گردد. از این بین، سطح «بدن» مدنظر پژوهش حاضر خواهد بود. روش پژوهش، به جهتِ اجرا و پیشبرد، توصیفی-تحلیلی است. این امر با بهره از منابع کتابخانه ای ممکن گشته است. همچنین، در راستای واکاویِ وجوه گونه گون «بدن» در این نمایشنامه، دسته بندی هایی انجام پذیرفته است. ابتدا به «جنسیت؛ ظاهر؛ پوشش بدن» نظر انداخته می شود. در وهله بعد به «اداها و حرکات بدن»، و پس از آن نیز به «سکون بدن و ایجاد توهم و تصور حرکت» و دلالت های آن پرداخته خواهد شد. در نهایت بر مبحثی تأمل خواهیم داشت که مختص به این اثر است. یعنی بهره گیریِ متفاوتِ ساعدی از قابلیت بدن، که در «دگردیسیِ بدن» شکل یافته است. نتایج حاصله در تحلیل، حکایت از آن دارد که ساعدی با بهره از قابلیت های بدن، هویت سازی (و یا حتی بی هویت ساختن) را به انجام رسانده. برای مثال با تحول فرم بدنِ شکارچی ها، به سمت وسوی بدنی حیوانی، آن ها به عنوان «دیگران-غیر خودی ها» طرد می نماید. به عبارتی، تأکید بر خودی ها- یعنی وَرَزیلی ها-، که به غیریت سازی تازه واردها -موسیو و شکارچی ها- ختم می شود، از طریق مفهوم بدن است که صورت می پذیرد.
بررسی تطبیقی عناصر نمایشنامة بجمالیون توفیق الحکیم با پیگمالیون اثر غلامحسین ساعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از وظایف ادبیات تطبیقی، بررسی و تجزیه و تحلیل ارتباط ها و شباهت های بین ادبیات زبان ها و ملیّت های مختلف است. «اقتباس» نیز از مهم ترین موضوعات پژوهش های ادبیات تطبیقی است که در آن، نویسنده به تفسیر یا بازآفرینی اثر هنری دیگر می پردازد. توفیق الحکیم و غلامحسین ساعدی، دو نمایشنامه نویس مطرح در ادبیات عربی و فارسی هستند که به ترتیب در نگارش نمایشنامة بجمالیون و پیگمالیون به اقتباس از اسطورة یونانی پیگمالیون پرداخته اند؛ اما در کمیّت و کیفیت استفاده از عناصر نمایشنامه ای متفاوت عمل کرده اند. هدف مقالة حاضر، توصیف و تحلیل تطبیقی این دو اثر از لحاظ عناصر نمایشنامه است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که توفیق الحکیم در این زمینه، عملکرد بهتری داشته است. تلفیق چند اسطوره، ورود شخصیت های فرعی، ایجاد درون مایة جدید و دیالوگ های جامع و تأمل برانگیز از جمله نقاط قوّت اثر بجمالیون به شمار می رود؛ ولی ساعدی در پیگمالیون، نه تنها به اصل اسطوره چیزی اضافه نکرده، بلکه در رعایت عناصر نمایشنامه ای نیز موفق نبوده است؛ عدم استفاده از موضوع های فرعی و شخصیت های جدید که به پیشبرد حوادث اصلی نمایش کمک کند، عدم ارائة اطلاعات و مقدمه از شخصیت ها و وقایع اثر، دیالوگ های فاقد محتوا و حاشیه ای- که تأثیری در سیر نمایش ندارند- از جمله معایب این اثر است.
قابلیت های تصویری داستان گور و گهواره اثر غلامحسین ساعدی در سینمای ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۹
637 - 649
حوزههای تخصصی:
مجموعه گور و گهواره از مجموعه داستان های کوتاه غلامحسین ساعدی است که در سال ۱۳۴۵ منتشر شده و در سه قطعه کوتاه که عبارت اند از: زنبورک خانه، سایه به سایه و آشغال دونی به نگارش درآمده است. در داستان های این مجموعه پنهانی ترین رفتارها و ناگفتنی ترین سلوک و مادی انسان با قلم و نثری چندان آبرومندانه، بیان می شود. شخصیت های این داستان ها، آدم های اسیر در چنگال فقر و فساد و فلاکت و محدود در خوشی های جنسی اند. ساعدی که خود به طبقات و اقشار پایین جامعه تعلق دارد و شاهد مهاجرت فوج فوج دهقانان و بیکاران روستا به شهر و سکونت در حلبی آبادهاست، در این مجموعه بر آن است تا با بازنمایی خطرات کمین کرده در سر راه این مهاجرت های افسارگسیخته، بتواند مانعی ایجاد کند و دست کم اینکه هشداری بدهد. در ادامه به بررسی ساختاری یا ریخت شناسی داستان های این مجموعه براساس نظریه روایت شناسی تزوتان تودوروف پرداخته می شود. این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی و براساس داده یابی کتابخانه ای صورت گرفته است. یافته های تحقیق نشان می دهد که در بررسی تحلیل ساختاری داستان های غلامحسین ساعدی معمولاً فضای داستان ترس و واهمه، افراد اسیر در فقر و فلاکت قرار گرفته اند که در نهایت به تعادلی می رسند.اهداف پژوهش:بررسی قابلیت انطباق نظریات جامعه شناسی با رمان ها و داستان های غلامحسین ساعدی.بررسی قابلیت تصویری داستان گور و گهواره غلامحسین ساعدی در سینمای ایران.سؤالات پژوهش:نظریات جامعه شناسی چه میزان با رمان ها و داستان های غلامحسین ساعدی در عرصه تولید ادبی ایران قابلیت انطباق دارد؟قابلیت تصویری داستان گور و گهواره غلامحسین ساعدی در سینمای ایران چگونه است؟
تحلیل رابطه گفتمان اخلاقی متن با شیوه بیان در دو اثر غلامحسین ساعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خوانش متن ادبی با رویکرد نقد اخلاقی می تواند بر اساس تشخیص مفاهیم و مضامین اخلاقی متن یا درک رابطه گفتمان اخلاقی متن با ساختار زیبایی شناسانه آن صورت پذیرد. در رویکردهای جدید نقد بر این نکته تأکید می شود که متن هنری بر دلالت های ضمنی استوار است و معنای آن، پنهان است. سرشت اثر ادبی اقتضا می کند که شیوه بیان بیشتر از موضوع مورد توجه قرار گیرد. پرسش پژوهش این است که نویسنده یک داستان ادبی، چگونه درک اخلاقی خود و مخاطب را با شیوه های روایت پردازی عمق می بخشد. مورد مطالعه، دو داستان از آثار غلامحسین ساعدی است و از نقد و تحلیل پژوهش های انجام یافته درباره این نویسنده چند نتیجه حاصل می شود: 1- اصلی ترین حوزه های معنایی که ساعدی به آنها توجه داشته، مضامین سیاسی، مسائل اجتماعی و روحی و روانی است. در این حوزه های معنایی، درون مایه اصلی آثار او پیوند مسائل اجتماعی با آسیب های فردی و ریشه داشتن فساد اخلاقی در اجتماع است که رگه هایی از اخلاق مارکسیستی را بازمی نماید. 2- ساعدی در تلفیق شیوه های مدرن داستان نویسی با آرمان های سیاسی و اجتماعی، گفتمان اخلاقی خود را در بیان زیبایی شناسانه و شگردهای روایی تولید کرده است. 3- واقع گرایی، ویژگی روساخت داستان های ساعدی است و تلفیق آن با نمادگرایی در ساختار درونی روایت، جنبه اخلاقی یا غیر اخلاقی رویدادها را تقویت می کند. 4- شخصیت در بیشتر داستان ها بر طرح غالب است و تأثیر اجتماع بیمار بر فساد اخلاقی فرد در ترسیم کنش و واکنش شخصیت ها و تجسم ذهن و روان پیچیده آنها نشان داده می شود. 5- فضاسازی و تجسم نمایشی بر شگردهای بلاغی و زبانی غالب است و تأثیر منفی یک کنش غیر اخلاقی از طریق فضاسازی به مخاطب القا می شود.
نقد روانکاوانه باورها و کنش های عامیانه در مجموعه داستان عزاداران بیل غلامحسین ساعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دانش روانکاوی بیش از یک سده مورد توجه همگان واقع شده است. فروید ( Sigmund Freud ، 1939- 1856) بنیان گذار مکتب روان شناسی پایه های این علم را برافراشت و شاگردانش به اصلاح و بالندگی آن پرداختند. روان کاوی شخصیت ها یکی از جنبه های بارز داستان های ساعدی است که در آن آموزه های روان شناسانی چون فروید، یونگ ( Carl Gustavo Jung ، 1961- 1875) و آدلر ( Adler ، 1937- 1870) بیش از دیگران نمود می یابد. شیوه های روان کاوی شخصیت ها در مجموعه داستان عزاداران بیل، گاهی به صورت فراگیر و گاهی نیز به صورت نمادین به کار رفته است؛ فراگیر از آن جهت که بر درون مایه این مجموعه اثر نهاده است. نمادین از آن جهت که گاهی خواستار معنایی فرا واقعی است. در این پژوهش تلاش بر آن است که چگونگی تأثیر و به کارگیری این اندیشه های روان شناسی بر مجموعه داستان «عزاداران بیل»، به روشی تحلیلی واکاوی گردد. این مقاله افزون بر بررسی عناصری چون منش ها و کنش های روانی شخصیت ها که در هماورزی با یکدیگر هستند، باورها، کنش های عامیانه و خرافات را که در روان شناسی جمعی مطرح می شوند، تحلیل می کند؛ هرچند این مقاله به این نتیجه رسیده که رویکردهای روانکاوانه در برخی از داستان های این مجموعه بیش از دیگری بوده است.
خوانش بلاغی- کنشی (بوردیویی) داستان های مرغ انجیر، پیگمالیون و صداخونه غلامحسین ساعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از جمله دست افزارهای پژوهشگر حوزه ادبیات در تحلیل یک متن، نقدِ بلاغی و نقدِ جامعه شناسی است. حال، اگر بتوان میان این دو نوع نقد ارتباطی روشمند و هدفمند برقرار کرد، مرز باریک میان جامعه شناسی ادبیات و نقدِ جامعه شناسی مشخص تر، پویایی و سیالیت دست افزارها تقویت و توانمندیِ خالقِ متن و ظرفیت-های اثرش، بیش از پیش، شناخته می شود. پرسش بنیادین این پژوهش را می توان چنین طرح نمود که ارتباط میان نقد بلاغی و نقد جامعه شناسی در انجام پژوهش-های ادبی تا چه میزان قابل اعتنا و بررسی است؟ و اساساً چگونه می توان از این رهگذار به سیالیت و پویایی نقد رسید؟ در این پژوهش کوشیده ایم به روش تلفیقی (بنیادی و کاربردی با محوریت کیفی و کمّی) و با بهره گیری از مطالعات کتابخانه ای، در سه داستان کم تر خوانده شده غلامحسین ساعدی (داستان های مرغ انجیر، پیگمالیون و صداخونه)، مرز میان جامعه شناسی ادبیات و نقد جامعه شناسی را در مقام عمل، مشخص کنیم و ارتباطی روشمند میان نقد بلاغی (دانش معانی، بیان و بدیع) و نقد جامعه شناسی(کنش پیر بوردیویی) برقرار کنیم. در مجموع، دستاوردهای پژوهش نشان می دهد: 1. به کمک دانش بلاغت می توان به عادت-واره افراد، سرمایه و موقعیت ایشان در میدان فضای اجتماعی پی برد. 2. به محض تغییر در سرمایه و موقعیت افراد در میدان، در بخش بلاغی نیز، تغییراتی هدفمند صورت می گیرد. 3. توجّه به این مسأله، متن داستان را صرفاً در لایه ادبیت متن بررسی نمی کند، بُعد کاربردی بودن و پویاییِ این ادبیت را هم تبیین و تحلیل می-کند. 4. بیش از پیش می توان به توانمندی های نویسنده ای چون غلامحسین ساعدی پی برد که هوشمندانه و جمله به جمله، مترصّد اوضاع است و جملات را به فراخور جریان روایت، رنگ و لعابی بلاغی می بخشد و با این تغییر، ویژگی های جامعه شناسانه متن هم دچار تغییر می شود. می توان گفت که این مقاله، درآمدی بر پژوهش های نوین حوزه ادبی است و پرتوی میان پرتوهای گوناگون.
جامعه شناختی ادبی دو داستان کوتاه «چتر» غلامحسین ساعدی و «النّوم» نجیب محفوظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی مسائل اجتماعی، سیاست و حکومت از گذشته دور تاکنون در بین ادیبان و نویسندگان متداول بوده است؛ امّا در قرن بیستم، اهتمام و توجّه به این پدیده ها منسجم و جدّی تر شد. غلامحسین ساعدی و نجیب محفوظ از نویسندگان معاصر هستند که تحت تأثیر اوضاع آشفته سیاسی و اجتماعی، نگرش کمابیش یکسانی در داستان بازتاب می دهند. داستان «چتر» و «النّوم» که از نمونه های موفّق این دو نویسنده هستند، به شکلی رمزی و نمادین به بحران جوامع خویش می پردازند. عنوان، شخصیّت و فضای داستان، در خدمت پیش برد و فکر اصلی داستان است. خفقان و سرخوردگی در دوجامعه به شکل چشمگیری قابل ملاحظه است. پژوهش حاضر با روش توصیفی - تحلیلی و در چارچوب مکتب آمریکایی و رویکرد نظری مطالعات میان رشته ای برآن است که به چگونگی بازنمایی مسائل اجتماعی در داستان «چتر» ساعدی و «النّوم» از نجیب محفوظ بپردازد تاخواننده ضمن آشنایی با فضا و بافت کلّی جامعه، دیدگاه کلّی این دو نویسنده را نسبت به جامعه بازشناسد.
تحلیل مفهوم «بیگانگی» در داستان های غلامحسین ساعدی با تکیه بر ماتریالیسم تاریخی- دیالکتیکی مارکس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریه بیگانگی، بین ذات و وجود انسان یگانگی مطلقی را تصور می کند و چنان که میانجی بین این دو قرار گیرد و سبب تضاد بین این دو و بروز غیر عادی سرشت انسان شود, بیگانگی رخ داده است. ماتریالیسم تاریخی مارکس که علت العلل همه پدیده های اجتماعی را در مناسبت های مادی و شرایط اجتماعی جست و جو می کند، علت این بیگانگی را تضاد بین نیروها و روابط تولیدی می داند. در این وضعیت، شیء واره گی بر روابط انسانی مسلط می شود و مانع عینیت بخشی و بسط ذهنی شخصیت ها می گردد. در این پژوهش با استفاده از روش تحلیلی- توصیفی و با استناد به شاهدمثال هایی از داستان های ساعدی و تحلیل آنها بر مبنای ماتریالیسم تاریخی و دیالکتیکی مارکس و تضاد نیروهای تولید با مناسبات مادی و روابط اجتماعی، به چرایی و چگونگی دلایل مادی مفهوم «بیگانگی» پرداخته شده است. پیش فرض مقاله این است که ساعدی در داستان-هایش بیگانگی و دگردیسی شخصیت ها را محصول تضاد با عواملی چون تقسیم کار، ابزار تولید انحصاری، کار بیگانه شده، بروکراسی، سرمایه، عدم فراغت، کالایی شدن و همچنین شرایط اجتماعی موجود می داند که شخصیت ها در آن زندگی می کنند و مالک آن هستند.
از گمشده لب دریا تا کلاته ی نان فرود و فرازی در کار غلامحسین ساعدی
تطبیق کارکرد اسطوره در آثار نمایشی ژان کوکتو و غلامحسین ساعدی بر مبنای آراء ژیلبر دوران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
589 - 613
حوزههای تخصصی:
هر دوی این نویسندگان نگاه ویژه ای به اساطیر فرهنگ خود داشته اند و در آثار خود، خاصه دو اثر انتخابی این پژوهش، به اقتباسی نیمه وفادارانه نسبت به این اسطوره ها دست زده اند. کوکتو با بازخوانی اسطوره اودیپ در این آثار، به دنبال نشان دادن انسان معاصر در برابر دستگاه سیاسی و دستگاه قضا و قدر یا همان سرنوشت و ساعدی با بازآفرینی داستان اسطوره ای ضحاک بوده اند. نتیجه حاصل از پژوهش بیانگر این نکته است که اسطوره اودیپ، که ژان کوکتو به دنبال نشان دادن خلع سلاح انسان در مقابل سرنوشت خویش آن را انتخاب کرده است، مانند اسطوره شخصی او نمود می یابد و از طرفی اسطوره جمشید که به عنوان اسطوره روشنگر در داستان ضحاک تجلی می یابد می تواند به مثابه اسطوره شخصی غلامحسین ساعدی در نظر گرفته شود. در نهایت نیز با مطالعه تطبیقی این دو هنرمند، به نقاط اشتراکی مانند بهره گیری از درام به منظور روشنگری، نگاه هجوآمیز به اسطوره، استفاده از ادبیات فانتزی و توجه به مضمون مرگ رسیده است.
بازنمایی شهر از دیدگاه انسان شناختی در میدان ادبی ایران در آثار غلامحسین ساعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادبیات، تولیدی اجتماعی است که با مطالعه آن میتوان به عناصر جدیدی از حیات فرهنگی و اجتماعی هر جامعه دست یافت. هر چند ادبیات داستانی در جهت کشف و توضیح جهان از زاویه خاص به مساله مینگرد، اما به بازتاب بیرونی و درونی مؤلف قابل کاهش نیست؛ بلکه ادبیات بازنمایی خلاق آنهاست. پرسش اساسی این پژوهش درک وضعیت میدان ادبی و بازنمایی شهر در آثار ادبی ساعدی، در دهههای 1340 و 1350 است. پژوهشگران این مقاله از میان آثار این نویسنده، سه داستان را که به توضیح و توصیف فضای شهری و مو قعیتهای شکل گرفته پرداختهاند، انتخاب کرده و پس از مطالعه آنها به بررسی نظم منطقی در آثار این نویسنده پرداختهاند.آثار ادبی دهههای40 و50 جزو دوران شکوفایی داستان نویسی ایران محسوب میشوند.