مطالب
نمایش ۶۱ تا ۸۰ مورد از کل ۹۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر، روان شناسان به طور جدّی به بررسی نقش امید در زندگی انسان ها پرداخته اند. بهره مندی از نگرشی امیدوارانه در ادبیات، ضمن ایجاد تلاشی هدف مند در انسان، سلامت روان او را نیز تضمین خواهد نمود. در دیوان اشعارسیمین بهبهانی، مفاهیم امیدبخشی مانند امید به زندگی، امید به وصال معشوق، امید به رهایی، شادی، شور ونشاط بسیار دیده می شود. هدف از این جستار بررسی مفهوم امید وعوامل تاثیرگذار بر آن مانند ایمان، انتظار وصبر وشکیبایی در دیوان سیمین بهبهانی، براساس نظریات اریک فروم است. روش پژوهش مبتنی برتوصیف وتحلیل است. نتایج این تحقیق نشان می دهد که هرچه از نخستین اشعار سیمین بهبهانی جلوتر می رویم، امید در آن پررنگ تر می شود ووجه اشتراک بسیاری با نظریات اریک فروم دارد.
تحلیل روانکاوانه اشعار آرمانی سیمین بهبهانی و غاده السمان بر مبنای نظریه کارن هورنای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقد روانکاوانه برای اوّلین بار توسط زیگموند فروید بنیان گذاری شد. پس از وی شماری از متفکران روانشناس و روانکاو همچون کارن هورنای، کارل گوستاو یونگ، آلفرد آدلر با دیدگاه ها ی روان شناسانه خود به مطالعه ادبیات پرداختند، بر این اساس نقد روان شناختی پدید آمد. آنها کوشیدند متن ادبی را با نگاهی روان شناسانه بررسی کنند و ضمیر ناخودآگاه و ناهوشیار شاعر یا نویسنده را بر طبق مفاهیم نظری روانشناسی کشف کنند.آرمان شهر دنیایی است که زاییده فکر اخلاق گرای شاعران، هنرمندان، نویسندگان و اندیشمندان و همچنین حاصل بروز احساسات و عواطف آنان نسبت به خود و جامعه خود است و از سوی دیگر نشانگر احساس تعهد و رسالت اجتماعی آنان می باشد. اندیشه های آرمان گرایانه که نقطه مقابل رئالیسم است، نخستین بار توسط افلاطون مطرح شد. این اندیشه ها، دفاعی در برابر سختی های روزگار، رنج ها و مرارت هایی بود که بشر متحمل شده است. در این پژوهش اشعار آرمانی سیمین بهبهانی و غاده السمان با توجّه به نظریه کارن هورنای مورد بررسی قرار گرفته است. بررسی ها نشان می دهد که هر دو شاعر اشعار آرمانی را دست مایه مطلوبی برای بیان انزواطلبی خویش که از شیوه های دفاعی در نظریه اضطراب اساسی کارن هورنای است، قرار داده اند.
دراسه وتحلیل عناصر الاغتراب والوحده و مقارنتها فی قصائد عبدالوهاب البیاتی و سیمین بهبهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات الادب المعاصر سال ۱۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۷
37 - 58
حوزههای تخصصی:
النوستالجیا أو الشعور بالوحده أو الحزن الناتج من الغربه من الناحیه النفسیه هو الحسره وشوق الانسان لماضیه. یظهر هذا الشعور کمظهر من مظاهر السلوک البشری اللاواعی. تتجلى النوستالجیا أو الشعور بالوحده والحزن فی إطار الشوق للوطن والحبیب والأسره وفتره الطفوله والمراهقه السعیده والظروف السیاسیه والاجتماعیه والاقتصادیه والدینیه المواتیه فی الماضی. تظهر نتیجه هذا البحث أن عبد الوهاب البیاتی وسیمن بهبهانی، بصفتهما من أتباع المدرسه الرومانسیه للأدبین المعاصرین (العربی والفارسی)، استخدموا النوستالجیا کأحد الأسس الأساسیه والضروریه فی شعرهما واستناداً إلى المصادر والمؤشرات النفسیه یتم تقدیمها ضمن شعراء النوستالجیا، رغم أن کلمات ومشاعر البیاتی أکثر جاذبیه وعاطفیه مقارنهً بسیمین بهبهانی. یدرس هذا البحث فی قصائد عبدالوهاب البیاتی وسیمن بهبهانی بمنهج تحلیلی وصفی واستنادا إلى مصادر مکتبیه، والهدف منه اکتشاف مکونات النوستالجیا ومعرفه الخطوط الفکریه والشعریه لهذین الشاعرین.النوستالجیا کأحد الأسس الأساسیه والضروریه فی شعرهما واستناداً إلى المصادر والمؤشرات النفسیه یتم تقدیمها ضمن شعراء النوستالجیا، رغم أن کلمات ومشاعر البیاتی أکثر جاذبیه وعاطفیه مقارنهً بسیمین بهبهانی. یدرس هذا البحث فی قصائد عبدالوهاب البیاتی وسیمن بهبهانی بمنهج تحلیلی وصفی واستنادا إلى مصادر مکتبیه، والهدف منه اکتشاف مکونات النوستالجیا ومعرفه الخطوط الفکریه والشعریه لهذین الشاعرین.
نمادهای خُرد و ساختمند در غزل نو با تأکید بر نمادهای ساختمند سیمین بهبهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۱ شماره ۵۷
72-39
حوزههای تخصصی:
سیمین بهبهانی، حسین منزوی و محمدعلی بهمنی، سه ضلع مثلث غزل نو، به این توفیق دست یافتند تا تغییراتی اساسی در غزل معاصر ایجاد کنند. در ادبیات معاصر، سمبولیسم یا نمادگرایی از مکاتب مهمی است که به سرعت جای خود را در شعر و نثر فارسی باز کرد. در این پژوهش، نگارندگان حدود چهارصد نماد را در غزل نو از شاعران نام برده استخراج و سپس براساس دسته بندی محمود فتوحی از نماد، آن ها را در سه بخش خُردنمادها، کلان نمادها و نمادهای ساختمند تجزیه وتحلیل کردند. نگارندگان در پژوهش خود در پی چند مقوله بوده اند: بررسی آماری و بسامدی نمادها، خاستگاه های آن ها، مفاهیم آن ها، نوآوری ها، عوامل پدیدآورنده نمادها، مقایسه و تحلیل نمونه ها و داده ها. در بررسی نمادهای خُرد، با فراوانی 326 مورد، عنصر طبیعت با حدود 73 درصد، مهم ترین خاستگاه را دارد. نمادهای انسانی با حدود 14 درصد و دست ساخت های بشری با حدود 11 درصد در مراحل بعد قرار می گیرد. در غزل این دوره، کلان نمادها کاربرد اندکی دارد؛ اما نمادهای ارگانیک که فرم تازه ای را به لحاظ هنری در ادبیات معاصر شکل داده ، در غزل سیمین با فراوانی 69 مورد، بسامد چشمگیری دارد که در چرخه زیبایی شناختی غزل او، کاربست این تکنیک ادبی و هنر بلاغی را می توان بیانگر نگاه ویژه شاعر به آن و از ویژگی های مختص او و فصل ممیز غزلش از دیگران دانست. به منظور آشنایی خوانندگان با فضای فکری و مفهومی این قسم نمادها، چند نمونه از این نمادها تحلیل شده است.
مقایسه تصویرسازی عاشقانه نزار قبانی و سیمین بهبهانی با استفاده از صفات و حالات کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۴
25 - 50
حوزههای تخصصی:
نزار قبانی و سیمین بهبهانی، از شاعران پر آوازه و صاحب سبک در ادب عربی و فارسی هستند. این دو شاعر برجسته به سبب گرایش به سبک رمانتیک از حالات و صفات کودکان به عنوان ابزاری برای بیان احساسات و عواطف خود بهره برده اند. نزار کودکی را کلید شخصیت و زندگی ادبی خود می داند و در اشعارش شادی ها و تجربه های شیرین کودکی را بیان می کند، و هرگز خود را جدای از حالات کودکی نمی بیند. اما سیمین دوران کودکی تلخی را سپری نموده و این تلخی ها در اشعارش انعکاس یافته است، با آنکه خاطرات کودکی دو شاعر، یکی شیرین و دیگری تلخ است هر دو با هنرمندی تمام از صفات و حالات کودکان چون عشق به بازی، عشق به مادر، معصومیت، زیبایی و لطافت، صداقت و بی ریایی و... برای تصویر سازی های عاشقانه خود استفاده کرده اند. در این مقاله نشان داده ایم که با وجود تفاوت های بسیار این دو شاعر از جهت جنسیت و ملیت، به سبب احساسات مشترک انسانی، حالات و صفات کودکان را محملی جهت بیان احساسات و عواطف عاشقانه خود قرار داده اند.
بازتاب تنهایی زن در جامعه ی مردسالار در شعر سیمین بهبهانی و فاطمه ناعوت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و فرهنگ سال دوازدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴۶
69 - 86
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی مسأله تنهایی زن در سایه ی مردسالاری و بازتاب آن در اشعار سیمین بهبهانی و فاطمه ناعوت می باشد. جامعه ی پژوهش مجموعه ی اشعار سیمین بهبهانی و دیوان «اسمی لیس صعبا» از فاطمه ناعوت است. نمونه های بررسی شده مقاطعی از اشعار سیمین بهبهانی و ناعوت است که به موضوع تنهایی اشاره دارد. طرح پژوهش روش توصیفی _ تحلیلی است که با استخراج بارزترین نمودها از بازتاب معضل تنهایی در شعر سیمین بهبهانی و فاطمه ناعوت، تحلیل و مقایسه ی این واگویه های زنانه و شاعرانه انجام شد. یافته های پژوهش نشان دادکه آن چه مایه های مشترک در آثار این دو شاعر را بیشتر می کند، زندگی در محیطی کم و بیش مشابه، و همراه با محدودیت ها و سنت های کهنه، و زن ستیزی ناشی از فرهنگ مردسالار است که جامعه سنتی ایران و مصر با آن دست به گریبان است. نتایج نیز گویای این است که انزوای زن، محدودیت او در برقراری روابط اجتماعی، محروم بودن از احترام و جایگاه مناسب و غلبه مردسالاری در تمامی مناسبات زندگی خانوادگی و اجتماعی، بخش عمده ای از دغدغه های هردو شاعر را شکل داده، و باعث شده حجم قابل توجهی از سروده های این دو بانو، به بازنمایی تنهایی زن در جامعه ی مردسالار اختصاص یابد.
بررسی تطبیقی کهن الگوهای آنیما و آنیموس در اشعار سیمین بهبهانی و غادة السّمّان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش، شعر دو شاعر برجستة ادب معاصر فارسی و عربی، سیمین بهبهانی و غادة السّمّان، از منظر ادبیّات تطبیقی و کهن الگوهای آنیما و آنیموس که یونگ توجّه خاصّی به آن ها داشته، بررسی شده است. در این مقاله، ابتدا به تحلیل نظری موضوع پرداخته شده و سپس کهن الگوهای آنیما و آنیموس در اشعار ایشان مورد مطالعه قرار گرفته است؛ افزون بر این، میزان بسامد هر کدام، با توجّه به شرایط فرهنگی، زمانی و شخصیّتی در اشعار آنان بررسی شد. یافته ها بیانگر این است که جنبه های مثبت و منفی این دو کهن الگو، در شعر هر دو شاعر ملاحظه میشود؛ هرچند با توجّه به نوع زندگی و تفکّراتشان، جنبه منفی آنیموس در شعر ایشان از بسامد بیشتری برخوردار است. شیوه بررسی در این پژوهش، از نوع توصیفی - تحلیلی بوده است.
بررسی زبان ایدئولوژیک در شعر سعاد الصباح و سیمین بهبهانی با رویکرد جامعه شناسی زبان
حوزههای تخصصی:
نگارندگان در این جستار با مطالعات کیفی و در پیش گرفتن روش کاربرد شناسی زبان بر آنند تا زبان ایدئولوژیک را در سروده های سعاد الصباح شاعر کویتی و سیمین بهبهانی، شاعر ایرانی، مشخص کنند. دستاورد تحقیق بیانگر این است که در انتخاب ساختارها و الگوهای زبانی، سعاد و سیمین پیرو الگوهای خاص گونه زبانی جنس خود هستند. بسامد استفاده زنان به این دلیل که از دسترسی به قدرت در جامعه و از پایگاه اجتماعی شایسته خویش، محروم بوده اند از جمله های تأکیدی در سروده هایشان زیاد است تا شاید سخنانشان مورد توجه قرار گیرد. این دو شاعر با استفاده از ضمیر متکلم، قصد برهم زدن موازنه قدرت و اثبات حضور فعّالتر زنان را عرصه های فرهنگی و اجتماعی دارند. سعاد الصباح، «دجاجه» را استعاره از زن معاصر عربی آورده است تا بیان کند که زن معاصر، آزادی خود را از دست داده و وطن برای او به زندان تبدیل شده است. سیمین بهبهانی نیز با به کارگیری استعاره «کولی» برای زن معاصر ایرانی، بیان می کند که از سرسپردگی، ضعف، ظلم پذیری، خانه نشینی و تسلیم بیزار، و خواستار حقوق انسانی، آزادی، عشقی پاک و دو سویه است.
زیبایی شناسی انتقادی جلوه های صنعت فرهنگ در متون ادبی (مطالعه موردی: اشعارِ سیمین بهبهانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
41 - 52
حوزههای تخصصی:
از اصول زیبایی شناسی انتقادی مکتب فرانکفورت، توجه به آثار منفی صنعتِ فرهنگ است. از نظر فرانکفورتی ها، صنعت فرهنگ موجب حذف خلاقیت و فردگرایی از طریق همسان سازی افراد می شود. در این فرایند همسان سازی، فرد در دست نظام سرمایه داری چون شیء ای می گردد که توان کنشگری اجتماعی و سیاسی خود را از دست می دهد. در پژوهش حاضر اسنادی که با رویکرد توصیفی-تحلیلی بررسی شده است، سروده های سیمین بهبهانی از منظر زیبایی شناسی انتقادی است که ضمن نشان دادن جلوه های صنعت فرهنگ در اشعار این شاعر، نگرش وی به این پدیده، در دو ساحت محتوا و فرم بررسی شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که سیمین بهبهانی، در اشعارش ضمن روایت زندگی تیپهای اجتماعی مثل رقاصه، روسپی، کارمند و مرد ثروتمند، جلوه هایی از صنعت فرهنگ نظیر صنعت زیبایی و صنعت سرگرمی را به تصویر و نقد کشیده و شیءوارگی را نیز به عنوان پیامد صنعت فرهنگ، به صورت شیءوارگی جنسی و شیءوارگی اداری، بازنمایی کرده است. در ساحت فرم، بهبهانی ابتدا با پیروی از سنت ادبی، مقلد است؛ اما مشخصاً با آوردن مانیفستی در کتاب «خطی ز سرعت و از آتش» و کاربرد وزن های بی سابقه و کم سابقه در شعر فارسی، هنر خود را از بند تقلید رهانیده و به حیطه هنر خلّاق وارد شده است. از این نظر می توان گفت شعر او، شعری اصیل و همنوا با هنر والای مدنظر مکتب فرانکفورت است. در واقع وی از این طریق، با نفی وضع موجود و کیفرخواست علیه نظم مستقر، به نقد پیامدهای صنعت فرهنگ پرداخته است.
بازتاب عناصر زبانی فرهنگ عامه ایران و پاکستان در شعر پروین شاکر و سیمین بهبهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲شماره ۲۸
251 - 282
حوزههای تخصصی:
شاعران، از پشتوانه های فرهنگی و تجارب زیسته یا آموخته برای تقویت محتوای شعر خویش سود می جویند. بی تردید فرهنگ و ادبیات عامیانه یکی از پرکاربردترین آبشخورهای معنوی ادبیات رسمی به شمار می رود. آداب و رسوم، سنت های بومی و محلی، باورها و عقاید، مثل ها و کنایات، قصه ها و افسانه ها و غیره عناصر فرهنگ عامه هستند که می توان آن ها را به دو بخش عناصر زبانی و غیر زبانی تقسیم کرد. منظور از عناصر زبانی فرهنگ عامه تعابیر، اصطلاحات، کنایات، دشنام ها، مثلها و متل ها، قصه ها و افسانه ها و هر آنچه که با ابزار زبان خلق شود، می باشد. سیمین بهبهانی بانوی شاعر ایرانی و پروین شاکر بانوی شاعر پاکستانی، از جمله شاعران معاصر شناخته شده در ادبیات فارسی و اردو هستند که در سروده های خویش از پشتوانه ها و عناصر فرهنگ و ادبیات عامیانه تأثیر پذیرفته و آن را در شعر خویش به صورتی هنری بازتاب داده اند. پژوهش پیش رو کوشیده است تا با رویکرد مقایسه ای-تطبیقی و روش توصیفی- تحلیلی و با بهره گیری از منابع و اسناد مکتوب، عناصر زبانی فرهنگ و ادبیات عامیانه را در شعر دو شاعر یاد شده بررسی، طبقه بندی و تحلیل نماید. یافته های تحقیق نشان می دهد که دو شاعر یاد شده شعر، با عنایت به جنسیّت و نگاه زنانه ی جاری و ساری در آثار ایشان، از عناصر زبانی فرهنگ عامه به شکلی گسترده استفاده کرده اند که با توجه به قرابت ها و پیوندهای تاریخی، مذهبی، فرهنگی و... میان دو جامعه ی ایرانی و پاکستانی و دو زبان فارسی و اردو، فارغ از تفاوت های موجود، شباهت های بسیاری با هم دارند.
تراسل الحواس فی قصائد سیمین بهبهانی وفروغ فرخزاد؛ دراسة کیفیة الترکیب ونسبة استخدام الحواس لدیهما(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یعتبر ""تراسل الحواس"" واحدا من عناصر صور الخیال حیث تجلى بشکل خاص فی قصائد الشعراء المعاصرین أکثر مما مضى، ولعب دوراً جمالیاً أوسع فی أشعارهم. تسعی الکاتبتان فی هذه المقالة التطرق لدراسة کیفیة استعمال هذه الصورة البلاغیة فی قصائد الشاعرتین الإیرانیتین ""فروغ"" و""سیمین"" بناءً على کیفیة دمج الحواس الخمس وکذلک نسبة استخدامها، مستخدمتین المخططات البیانیة والأرقام التی تدل على تقییم هذا العنصر البلاغی فی قصائدهما حسب المنهج الوصفی. وقد توصلت الباحثتان إلی أن استخدام الشاعرتین لهذه الصورة الفنیة متشابه فی أوجه کثیرة من حیث کیفیة دمج الحواس وترکیبها وکذلک نسبة استخدام الحواس لدیهما غیر أن أن فروغ فرخزاد استعملت تراسل الحواس أکثر من سیمین بهبهانی.کما أن تراسل الحواس من النوع التجریدی الحسی أکثر استعمالاً لدى کل من الشاعرتین من تراسل الحواس الحسی الحسی. واستعملت کلتا الشاعرتین ترکیب حاستی البصر والسمع أکثر من التراکیب الأخرى.
بررسی تأثیر تفکرات نیهیلیستی بر شکل گیری پلیدشهر در شعر سیمین بهبهانی و غاده السمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۲
1 - 25
حوزههای تخصصی:
در تاریخ فرهنگ جهانی، همیشه ارتباط ژرفی میان فلسفه و ادبیات وجود داشته است. بعدها نیز با ظهور مکتب های فلسفی چون نیهیلیسم، ایده های فلسفی در ادبیات نقش اساسی و محوری ایفا کردند. نیهیلیسم به ایدئولوژی گفته می شود که معمولاً با نفی مطلق همراه است؛ لذا در آن معنای زندگی، هستی و بودن از بین می رود. این مکتب فلسفی اواخر سده هجدهم و اوایل سده نوزدهم گسترش چشمگیری پیدا کرد و به علوم گوناگون راه یافت. ادبیات پلیدشهری که با ادبیات آرمان شهری در تضاد است، در حقیقت بازتاب زندگی فردی و جامعه ناخوشایند و شرایط نامطلوب سیاسی، اجتماعی، فرهنگی خالقان این آثار ادبی است؛ لذا تفکرات، جهان بینی و حتی دلزدگی های آنان را نیز دربرمی گیرد. پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی و براساس مکتب ادبیات تطبیقی آمریکا با هدف نشان دادن ارتباط مکتب فلسفی نیهیلیسم با ادبیات پلیدشهری، اشعار سیمین بهبهانی و غاده السمان را مورد بررسی قرار داده است. نتیجه نشان می دهد؛ که بهبهانی و السمان خلق پلیدشهر را دست مایه مطلوبی برای بیان تفکرات نیهیلیستی خویش قرار داده اند و ازآنجایی که هر دو شاعر زن هستند، لذا معضلات و مشکلات زنان، آنان را بیشتر به سمت تفکرات نیهیلیستی سوق داده و به دنبال آن به خلق پلیدشهر روی آورده اند؛ اما در اشعارالسمان بنابر تاریخچه زن عرب، اندیشه های نیهیلیستی و ترسیم پلیدشهر نمود بیشتری پیدا می کند. به طورکلی، هدف سیمین و غاده از ترسیم پلیدشهر، رسیدن به شهری آرمانی و ایده آل است.
بررسی و بازتاب تطبیقی مؤلفه های سنت و مدرنیته در اشعار سیمین بهبهانی و بشری بستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۶ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۶۲
83 - 102
مدرنیته در معنای ابداع و ابتکار، نقطه مقابل سنت گرایی است، سیمین بهبهانی و بشری بستانی از جمله شاعران سرآمدند که در سروده های خود منعکس کننده جامعه سنتی و نوگرای ایران و عراق هستند. این دو علاوه بر گرایش به مدرنیته از سنت نیز رویگردان نبوده و توجه خاصی بدان دارند و می توان گرایش آنها را معتدل ارزیابی کرد؛ زیرا آنها از کنار سنت های ناپسند جامعه خویش عبور کرده و به نقد آن پرداخته اند. آنها علاوه بر رویارویی خلاقانه خود در گرایش به سنت و مدرنیته، توجه خاصی به اوضاع نابسامان زنان و گرایش های فمنیستی میانه رو دارند به طوری که در برابر جنس مرد، نه تنها موضع تندی نمی گیرند؛ بلکه هر دو را مایه کمال یکدیگر می دانند. این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی بر پایه مکتب آمریکایی، بن مایه های سنت و مدرنیته را در آثار دو شاعر بررسی و تحلیل می کند. نتیجه این پژوهش، پرداختن به اوزان شعر سنتی، با گریز از وزن و قافیه است و از آنجا که ذهن هر دو شاعر به درگیر مضامین انسانی و اجتماعی است گاهی وزن شعر قربانی محتوا و مضمون شده است. ویژگی بارز دو شاعر، گرایش به مدرنیته و عدم رویگردانی از سنت بوده و در مجموع می توان رویکرد آنها در بهره گیری از معیارها و بن مایه های سنت و مدرنیته را یک موضع بی بدیل پنداشت. از آنجا که هر دوی آنها به نوعی شکست عاطفی در زندگی خود تجربه کرده اند بخش زیادی از شعر را به بیان مشکلات و مسائل زنان جامعه اختصاص داده اند.
تفسیر کاربردی گونه های مختلف معشوق در اشعار سیمین بهبهانی با تکیه بر نظریات اریک فروم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سیمین بهبهانی معمار شعر عاشقانه معاصر است وهنر بزرگ وی در طراحی این جهانهای تودرتوی عاشقومعشوق است که هیچ یک در تزاحم با دیگری نیستند. براساس نظریات فروم بین عشق به خدا، عشق مادر بهفرزند، عشق برادرانه، عشق به جنس مخالف، ویا حتی عشق به نفس، فرق اساسی وجود ندارد؛ بلکه ماهیت اینعشقها، همه یکی است وتنها موضوع آنها متفاوت است. این جستار با روش تحلیلی - توصیفی به تفسیر گونه-های مختلف معشوق براساس نظریات اریک فروم با ذکر شواهد در اشعار سیمین بهبهانی پرداخته است کهبازتابی از رهیافت ترکیبی جامعهشناسی – روانشناسی را به خواننده عرضه میکند. نتایج این پژوهش نشانمیدهد که میان نظریات اریک فروم وسیمین بهبهانی درباره گونههای مختلف معشوق وجه اشتراک بسیاریوجود دارد.
پیوند و مواجهه هنری سیمین بهبهانی با خود، دیگران و محیط در غزل های نو نیمایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
غزل نو، نوع جدیدی از غزل با نگاهی تازه و زبانی امروزی است که پس از گسترش شعر نو در جامعه ادبی ایران، به وجود آمده است. سیمین بهبهانی با آثاری چون: «تازه ها»، «خطی ز سرعت و از آتش»، «دشت ارژن»، «یک دریچه آزادی» و «یکی مثلاً اینکه» خود را به عنوان یکی از پیشگامان کوشای این فرم شعری معرّفی کرده است. با توجّه به تأثیر شعر نیمایی بر پیدایش غزل نو و احیاگر بودن سیمین در این نوع غزل، تأثیر نیما را بر این قالب شعری اش نادیده نمی توان گرفت. نویسنده در این پژوهش به شیوه توصیفی – تحلیلی و ابزار کتابخانه ای درصدد آن است تا برخورد سیمین بهبهانی با خود، دیگران و محیط اطرافش را در غزل های نو نیمایی بررسی نماید. با واکاوی این گونه از سروده های سیمین، این نتیجه حاصل می گردد که غزل نو سیمین، فرمی ترکیبی برای بیان عاشقانه موضوعات اجتماعی است. سروده های متعدد سیمین بیانگر آن است که می توان بسیاری از اصول شعر نیمایی را در غزل به کار بست؛ طبق اصل خودنگری شاعرانه، در غزل های نو سیمین بهبهانی، بین شاعر و شعرش هیچ گونه فاصله ای نیست. وی شاعری جامعه مدار است و همچون نیما از مسائل جاری در جامعه خود سخن گفته است.
زمینه ها و نشانه های آشنایی سیمین بهبهانی با شاهنامه فردوسی و چگونگی تأثیرپذیری از آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب حماسی سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۵
231 - 269
حوزههای تخصصی:
بعضی از متون کلاسیک به مثابه اَبَرمتن ها و متون مادر در شعر فارسی محسوب می شوند که کم و بیش در تمام یا اکثر ادوار ادبی سایه خود را بر سر دیگر متن ها گسترده اند. شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی یکی از این ابرمتن هاست که نشانه های حضور آن در بسیاری از متون پس از خویش چه حماسی و چه غیرحماسی قابل ردیابی است. در روزگار معاصر نیز شاعران به مناسبت های مختلف، از داستان ها، شخصیت ها، اسطوره ها و دیگر ابعاد و جنبه های شاهنامه تأثیر پذیرفته اند. سیمین بهبهانی یکی از شاعرانی است که با آگاهی نسبتاً خوبی که از شاهنامه و جهان داستانی آن دارد، توانسته است تعاملات بینامتنی گسترده ای با شاهنامه ایجاد کند. در این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی در پی آن بوده ایم تا زمینه های آشنایی و میزان بهره گیری سیمین و کیفیت و چگونگی این بهره گیری ها از شاهنامه را تحلیل و بررسی کنیم. یافته های این پژوهش نشان می دهد که سیمین بهبهانی به خاطر رشد و بالیدن در خانواده ای علمی و مطالعات شخصی، شناخت نسبتاً وسیعی از داستان ها و شخصیت های اثرگذار شاهنامه داشته و توانسته است در مواضع مختلف برای برانگیختن حس ایران دوستی مردم و نیز یادکرد شکوه پهلوانان و حوادث کهن از داستا ن های شاهنامه بهره گیرد. پناه بردن به شاهنامه و قهرمانان آن در جست وجوی یافتن نجات دهنده، استفاده از ابعاد تغزلی و نیز ترسیم فضای سیاسی- اجتماعی روزگار معاصر، عوامل دیگری است که سیمین را به سمت استفاده از داستان های شاهنامه ، سوق داده است.
مقایسه تطبیقی «تیپ های شخصیتی» در اشعار سیمین بهبهانی و غاده السمان بر اساس نظریه کارن هورنای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۵
47 - 94
حوزههای تخصصی:
تحلیل روانشناختی شخصیت، یکی از رویکردهای اساسی نقد ادبی معاصر است. روانکاوان بزرگی چون فروید، یونگ و آدلر به بررسی روانشناختی شخصیت پرداخته اند. نظرها و آرای کارن هورنای، هم مبتنی بر اندیشه های فروید است و این مفاهیم را با اندک اختلافی که اندیشه های فروید در زمینه زیست شناختی دارد بسط می دهد. در این پژوهش با استفاده از روش توصیفی و تحلیلی به مقایسه تطبیقی اشعار سیمین بهبهانی و غاده السمان بر اساس نظریه تیپ های شخصیتی کارن هورنای پرداخته ایم. این پژوهش در صدد پاسخ به این سوال است که شخصیت دو شاعر مورد نظر با توجه به اشعارشان، با کدام تیپ شخصیتی روانکاوانه کارن هورنای قابل انطباق است. نتایج تحقیق نشان می دهد که با توجه بسامد زیاد موضوع عشق در اشعار این دو شاعر و دلزدگی از اجتماع، تیپ های شخصیتی این دو شاعر، مهرطلب و عزلت طلب است. هر دو شاعر در عرصه مضمون از کلیشه های اجتماعی روزگار و پارامتر های عاشقانه ای که زن را به انحصار و انقیاد می کشاند، بیزاری جسته اند و دنیای پیرامون را برای اصالت دادن به تجارب و احساسات زنانه، دنیای فاقد صلاحیت می دانند، بنابراین مطابق نظرات هورنای، این اجحاف، ظلم و فشار سبب پناه بردن آن ها به درون و انزوا و ایده آل گرایی شده است و از همین جاست که عشق یکی از آرمان های مطرح شده در شعر دو شاعر محسوب می شود.
بررسی ادبیّت سبک مجموعه شعری «قالت لی السّمراء» نزار قبانی و «رستاخیز» سیمین بهبهانی براساس معادله بوزیمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین شاخه های سبک شناسی، سبک شناسی آماری است که به تازگی مورد توجّه پژوهشگران قرار گرفته است. سبک شناسی آماری به زبان ریاضی و آمار، ادبیّت یک اثر را مشخّص می کند، معادله بوزیمان ازجمله پژوهش هایی است که در حوزه سبک شناسی آماری مورد توجّه قرار می گیرد. معادله بوزیمان، معادله ای عاطفه سنج است که میزان ادبیّت اثر را تعیین می کند. هدف نوشتار پیش رو، بررسی ادبیّت سبک دو شاعر معاصر سوریه و ایران، نزار قبانی و سیمین بهبهانی در دو مجموعه «قالت لی السّمراء» و «رستاخیز» است؛گفتنی است پژوهش حاضر با روش تحلیلی - آماری و با رویکرد سبک شناسانه مورد پژوهش قرار گرفته است. یافته های پژوهش بیانگر آن است که سبک سیمین بهبهانی نسبت به سبک نزار قبانی از ادبیّت بیشتری برخوردار است. دلیل این امر را می توان افزون بر عامل جنسیّت، در عوامل محیطی و درونی نیز جستجو کرد.
بررسی رویکرد جنسیتی بر مبنای مضمون خیانت و بی وفایی (در اشعار فروغ، سیمین بهبهانی، شهریار، رهی معیری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ادبیات بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۹۲
253 - 275
حوزههای تخصصی:
نقش اجتماع و عوامل سیاسی در تفاوت زبان بشر امری انکارناپذیر است و چنین مسئله ای به همراه مسائل زیستی، جبرها و تحمیل های متعدد سبب تفاوت زبان مردانه و زنانه می شود. این تفاوت در کنار مضمون خیانت در اشعار شاعران نمونه های قابل توجهی را به وجود آورده است. در این پژوهش کوشش شده است با توجه به مؤلفه خیانت و با تکیه بر آرای لیکاف، زبان چهار شاعر معاصر (فروغ فرخزاد، سیمین بهبهانی، شهریار، رهی معیری) معرفی و در نهایت با یکدیگر مقایسه شود. چنین رویکردی موجب شناخت نگاه های متفاوت به زن یا مرد و به طور کلی تلقی این شاعران از روابط بین عاشق و معشوق زمینی با محوریت خیانت می شود. یافته های پژوهش حاکی از آن است که حضور رنگ واژه ها، سوگندواژه ها و موارد دیگر در زبان فرخزاد و بهبهانی بسیار بارز و آشکار است، در مقایسه با آن شهریار و معیری با توجه به کاربرد زبان مردانه نسبت به این مسائل بی توجه هستند. نوع نگاه جنسیتی و توجه به مسائل فمینیستی نیز در اشعار فرخزاد و بهبهانی بارزتر است و آنها در کنار بازگو کردن مسائل مربوط به خیانت ورزی می کوشند دید مخاطب را نسبت به جنس زن تغییر دهند، اما در قیاس با آن دو در اشعار شهریار مسئله خیانت و بی وفایی به ندرت سبب تفاوت و آشکارسازی جنسیت و یا دید برتری جویانه مرد نسبت به زن می شود. در مقابل در اشعار رهی معیری تفاوت جنسیتی دیده می شود.
بازتاب جنسیت مردان در دیوان شاعران زن، بر اساس دیوان پروین اعتصامی، فروغ فرخزاد و سیمین بهبهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
محمدرضا پاشایی* زینب عرب نژاد ** حسین آریان*** چکیده اگرچه در تاریخ ایران تعداد زنان شاعر دربرابر مردان بسیار کمتر است؛ اما نمایندگان بسیار مهم و قابل توجهی از زنان فرهنگ سازی از مهستی گنجه ای تا شاعران معاصر هستند که هریک توانسته اند اشعاری درخور بسرایند. ازآنجاکه عموم شاعران ما مرد بوده اند و حضور زن در ادبیات کلاسیک کم رنگ است، بررسی حضور مفهومی و محتوایی «مرد» در اشعار زنان می تواند نگاه دقیق تری برای تحلیل اشعار آنان به ما بدهد. هدف این پژوهش، تبیین و تحلیل تصویرگری شاعران زن درباره ی مردان است. مرد در اشعار این شاعران گاه در نقش معشوق و گاه به عنوان جنسیتی در برابر دوگانه (زن- مرد) و گاه حتی به پیروی از ادبیات کلاسیک در معنای عام انسان توصیف شده است. با توجه به این اهداف، پژوهش پیش رو به دنبال پاسخ دادن به این سؤال هاست: زنان شاعر از چه تصویری برای توصیف مرد و نقش مرد استفاده می کنند؟ این تصاویر چگونه به بازنمایی افکار زنان درباره ی جنسیت می پردازد؟ در این پژوهش با روش تحلیل محتوا، تمامی اشعار سه شاعر زن به صورت تحلیلی – توصیفی در زمینه ی تصاویر زبانی و مجازی دررابطه با مرد موردمطالعه و مقایسه قرار گرفته که نمونه هایی از آن ها همراه با تحلیل ارائه خواهد شد. یافته ها نشان می دهد که نگاه به جنسیت، میان سه شاعر تفاوت چشمگیری دارد؛ سلطه ی نگاه مردسالارانه در اشعار پروین که تحت سیطره ی ادبیات کلاسیک فارسی است، بیش از سایرین بود، درعین حال نگاه فردگرایانه همراه با استقلال و مساوات طلبی در اشعار سیمین بیش از فروغ فرخ زاد بود. * دانشیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه فرهنگیان تهران pashaei.reza@yahoo.com (نویسنده ی مسئول) ** دکتری زبان و ادبیات فارسی دانشگاه اصفهان arabnejadz@yahoo.com *** استادیار زبان و ادبیات فارسی، واحد زنجان، دانشگاه آزاد اسلامی، زنجان، ایران arian.amir@iauz.ac.ir تاریخ دریافت مقاله: 28/9/1400 تاریخ پذیرش مقاله: 11/12/1400