مطالعات اخلاقی

مطالعات اخلاقی

مطالعات اخلاقی سال اول تابستان 1403 شماره 2

مقالات

۱.

احتجاج - اعجاز اخلاقی

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: اعجاز اخلاقی کردار اخلاقی مبدأ هستی مبدأ اخلاق جهان اخلاق

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱ تعداد دانلود : ۲
واقع را دو بخش هستی و اخلاق تشکیل می دهد. در عبور به واقع، عقل انسان هم هستی را می کاود و هم اخلاق را. فرستادگان خداوند نیز با تعلیمات و راهنمایی های خود کاویدن عقل در هر دو بخش را در مسیر درست و سریع قرار می دهند. عقل محدود و درگیر با تجربه های ناقص و خطاپذیر با امداد دانش کامل و خطاناپذیرِ نبی (ص) و وصی(ع) این امکان را می یابد که با واقع هستی و اخلاق ارتباط وثیقی پیدا کند. این گفتار بخش عبور به واقع اخلاقی را به بحث می گیرد و نشان می دهد که چگونه راهنمایان معصوم با کردار خود انسان ها را با مبدأ اخلاق آشنا می سازند و با خود به سرای امن و جاودان اخلاق وارد می کنند. کردارهای ایده آل نبی (ص) و وصی (ع) را به حق می توان به یک ملاک احتجاج اخلاقی و به ملاکی دیگر اعجاز اخلاقی نامید.
۲.

بررسی نسبت مؤلفه های سعادت و ثمرات عملی آن؛ با تأکید بر نوآوری های ابن سینا

کلیدواژه‌ها: ابن سینا ثمرات عملی غایت بالذات غایت نهایی کمال اول و ثانی مؤلفه های سعادت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱ تعداد دانلود : ۴
«سعادت» به عنوان غایت نهایی انسان مؤلفه های بیرونی و درونی مختلفی است که هر یک از آنها نقش و اثری خاص در نیل به آن هدف نهایی دارند، اما در مقام عمل فردی و جمعی، تزاحماتی میان این مؤلفه ها پیش می آید که نوعی از اولویت بندی را ضروری می سازد و این رتبه بندی، خود֯ نیازمند نسبت سنجی دقیق میان آنهاست. هر مؤلفه سعادت می تواند صرفاً مقدمه آن باشد (وابسته)، یا اینکه فقط هدفی مطلقاً نهایی تلقی گردد (مستقل) و یا در عین اینکه فی نفسه غایتی مطلوب است، مقدمه برخی از مؤلفه های دیگر هم به شمار آید (نیمه مستقل). با استفاده از این ملاک، می توان اقدام مناسب برای رفع تعارضات عملی را انتخاب کرد که شامل حالاتی از حفظ، تقلیل و یا حذف مؤلفه ها خواهد بود. نظریه ابن سینا دارای نوآوری هایی درباره مفهوم «سعادت» است که می تواند در تشخیص اقسام مؤلفه ها مفید باشد. ابن سینا، مفهوم «کمال» را جایگزین مفهوم «کارکرد» در نظریه ارسطو کرده و سعادت نفس را از سعادت قوای آن تفکیک می کند و افزون بر این، سعادت نفس را از دو جهت ذات و ارتباط بدنی، تمییز می دهد. بر این اساس، می توان نظامی سلسله مراتبی از کمالات و سعادات در نظر گرفت که به قرب الی اللّه و فنای فی اللّه منتهی می شود و معیاری برای اولویت بندی میان مؤلفه های مفروض متزاحم در مقام عمل و تشخیص اقدام مناسب، به دست می دهد. 
۳.

ناکامل بودن راهکار استفاده از وظایف ناکامل برای حل مشکل پرمطالبگی در اخلاق کانتی

کلیدواژه‌ها: پرمطالبگی وظایف کامل وظایف ناکامل اخلاق کانتی آزادی عمل

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱ تعداد دانلود : 0
پرمطالبه بودن نظریات اخلاقی اعتراضی است که در دهه های اخیر و پس از مقاله معروف سینگر در 1972 بسیار رواج یافت. این اعتراض می گوید شهوداً نظریه اخلاقی نباید مطالبات بیش از حدی از ما داشته باشد. علی رغم اینکه بیشتر بحث ها درباره پرمطالبگی در فایده گرایی مطرح است، در سال های اخیر این اعتراض ناظر به اخلاق کانتی هم مطرح شده است. عده ای با پیش کشیدن تقسیم وظایف کامل و ناکامل در نظریه اخلاقی کانت و استفاده از مفهوم «آزادی عمل» که کانت در خصوص وظایف ناکامل مطرح کرده است، کوشیده اند نشان دهند اخلاق کانت پرمطالبه نخواهد بود. در این نوشتار این راه حل را مطرح و بررسی می کنیم و مشخص خواهد شد این راه حل اولاً باعث می شود اخلاق کانت کم مطالبه و بیش از حد سهل گیر شود و ثانیاً مشکل پرمطالبگی را به طور کلی در اخلاق کانت حل نمی کند و پرمطالبه ترین بخش اخلاق کانت در وظایف کامل است.
۴.

سنجش نقدهای جامعه گرایان بر نظریه عدالت جان رالز

کلیدواژه‌ها: عدالت توزیعی جامعه گرایی جان رالز جامعه گرایان السدیر مک اینتایر مایکل سندل

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳ تعداد دانلود : ۵
جان رالز نسخه ای کارآمد از عدالت را در ساختارهای اجتماعی و سیاسی معرفی نمود که اصول عدالت را از توافق طرف های قرارداد در وضعیت نخستین به دست می آورد. جامعه گرایان، گروهی از منتقدان رالز هستند که برداشت آنها از انسان، موجودی تکوین یافته در فرآیندی اجتماعی، نه یک فرد جدا از جامعه است و معتقدند که انسانِ رالزی از پیوندهای اجتماعی و روابط اخلاقی میان انسان و جامعه رها است و بویی از واقعیت انسان نبرده است. مایکل سندل، رهاکردن مفهوم جامعه در تعریف انسان را ضعف رالز می داند. السدر مک اینتایر، بیان می دارد که فرع بودن جامعه مشکل رالز است و فرد، نقش اصلی و جامعه نقشی فرعی دارد. چارلز تیلور، معتقد است چیزی به نام مجموعه منسجمی از اصول عدالت وجود ندارد و رالز یک نمونه پاردایمی ارائه داده، اما به سؤال اشتباه پاسخ می دهد. جامعه گرایان توجه نداشتند در ساختار نظریه عدالت رالز، تلقی او از مفهوم انسان تاثیری بر درستی یا نادرستی نظریه و پیامدهای آن ندارد. برای رالز اهمیت اصلی شکل گیری ساختاری است که آزادی را تضمین کند و ساختاری عادلانه را در جامعه ممکن سازد. قابلیت اجرایی شدن اصول عدالت رالز در جوامع مختلف و پیامد آن در افزایش عدالت دلیلی بر درستی نظریه عدالت رالز است. 
۵.

تحلیل مبانی انسان شناختی آکراسیا در فلسفه سقراط و ارسطو

کلیدواژه‌ها: آکراسیا قیاس عملی لذت گرایی روانشناختی انسان شناسی فلسفی ضعف اخلاقی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲
«آکراسیا» یا ضعف اخلاقی یکی از مباحث کاربردی و دیرینه در فلسفه اخلاق است. نظام چند لایه و درهم تنیده اخلاقِ فلسفی یونان باستان، بحث از ریشه های ناپیدای این بحث را ضروری می سازد. یکی از ریشه ها مبانی انسان شناسانه بحث است. در این پژوهش - با نگاهی انسان شناسانه - به تبیین دیدگاه سقراط و ارسطو در این موضوع پرداخته شده است. سقراط متقدم، لذت گرایایی روان شناختی را یک ویژگی انسان می داند که بر اساس آن «آکراسیا» نابخردانه جلوه می کند. در دیدگاه متأخر او سه منبع عقلانی، شهوانی و فعال را برای انگیزه های نفس انسان معرفی می کند. بر این اساس، عمل بر اساس انگیزه های شهوانی می تواند به «آکراسیا» منجر شود. در ادامه، ارسطو نیز با طرح مبانی انسان شناسانهٔ جدیدی تلاش می کند تا برداشتی شهودی تر از «آکراسیا» ارائه نماید. او بر این باور است که «آکراسیا» در نتیجه نادیده انگاشتن مقدمه جزئی قیاس عملی محقق می شود و این امر متاثر از غلبه میل حیوانی یا «اپیتومیا» به وجود می آید. در نتیجه، «آکراسیا» - که عملی ارادی، ولی غیر انتخابی است - از انسان صادر می شود. این پژوهش نشان می دهد که بحث آکراسیا از مسائل انسان شناسانه آن جدایی ناپذیر است.
۶.

جایگاه معرفت در نظریه اخلاقی فارابی

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: فارابی اخلاق معرفت سعادت نفس عقل فعال قوه متخیله

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳ تعداد دانلود : ۲
معرفت از بنیادی ترین مباحث اخلاق است که فارابی نیز تاکید برآن داشته و معتقد است ارتقاء نفس به مراتب عالی معرفت, تجرد و در نهایت سعادت اخلاقی از طریق قوه ناطقه و متخیله پدید می آید. سعادت نوعی صیرورت و اتصال به عقل فعّال و مفارق شدن از عالم ماده است. عقل فعال نیزهم وسیله معرفت و هم موضوع آن می باشد. قوه متخیله با ازاد شدن از مشغولیت عقل و حواس, میتواند به عقل فعال متصل شود. سعادت از منظر فارابی امری ذومراتب بوده ونبی چون هر دو بعد معرفتی را طی کرده به بالاترین مرتبه سعادت دست یافته و متمایز از حکیم است. گرچه مطالب فارابی در کسب معرفت شهودی در اتصال به عقل فعال و نقش ان در سعادت ابداعاتی دارد اما وجود تغییرات در تبیین از عقل وتقسیم بندی آن توسط اندیشمندان بعد از او, بیانگر عدم جامعیت آن است. تعریف عقل به عامل جذب خیر و دفع شرکه مشترک بین انسان و حیوان نیز قابل قبول نیست. در نهایت, با توجه به عنایت وی به سعادت جمعی, اگر افراد جامعه نتوانند یا نخواهند به معرفت عقلی برسند نه تنها سعادت جمعی حاصل نمی شود, بلکه سعادت فردی نیز معلق خواهد ماند.