مقدمه: تابآوری را سازگاری موفق در حضور رویدادهای نامطلوب مانند استرس حاد و ضربه تعریف کردهاند. باتوجه به اهمیت روزافزون پژوهشهای تابآوری، برای ارزیابی سطح تابآوری افراد، مقیاسهای مختلفی ارائه و روایی و پایایی آنها ارزیابی شده است. هدف مقاله حاضر اعتباریابی و پایاییسنجی نسخه فارسی پرسشسنامه عوامل حفاظتی است. روش: تحقیق حاضر از نظراستراتژی تحقیق، پیمایشی، از نظرهدف، کاربردی-توسعهای و از نظر نوع داده، کمی میباشد. جامعه هدف، سازمان آموزش فنی و حرفهای تهران بود که 579 نفر از کارکنان در این پژوهش شرکت کردهاند. برای ارزیابی اعتبار واگرا از پرسشنامه مقیاس افسردگی و اضطراب بیمارستانی زیگموند و اسنیت (۱۹۸۳)، و اعتبار همگرا از پرسشنامههای تابآوری وگنیلد و یانگ (1993)، تابآوری کونور و دیویدسون (2003)، و تابآوری سازمانی پرایاگ و همکاران (2018) استفاده شده است. برای استخراج نتایج، از تحلیل عاملی اکتشافی، تحلیل عاملی تأییدی و همبستگی چندمتغیره بهرهبرداری شده است. نتایج: تحلیل عاملی تأییدی نشان داد الگوی چهارعاملی پرسشنامه از برازش قابل قبولی برخوردار است. آلفای کرونباخ برای عامل اجتماعی- بینفردی 887/0، و برای عامل شناختی- فردی920/0 بود. عامل اجتماعی بینفردی با دو مولفه مهارتهای اجتماعی و حمایت اجتماعی رابطه معناداری با عامل شناختیفردی با دو مولفه برنامهریزی رفتاری و کارآمدی هدف دارد که اعتبار همگرای این عاملها و مؤلفهها را نشان میدهد. بین دو عامل اجتماعی- بینفردی و شناختی- فردی همبستگی منفی و معناداری مشاهده نشده است. بحث و نتیجهگیری: نسخه فارسی پرسشنامه عوامل حفاظتی از ویژگیهای روانسجی قابل قبولی در جامعه ایرانی برخوردار است و میتواند ابزار مفیدی
در دنیای متحول و عصر نوآوری و تغییرات مداوم، کامیابی برای جوامع و سازمانهایی است که بین منابع کمیاب و قابلیتهای مدیریتی و کارآفرینی منابع انسانی خود، رابطه معناداری برقرار کنند. هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر آموزشهای مهارت کارافرینی بر نگرش کارآفرینانه و باور خودکارآمدی دانش آموزان هنرستانهای شهرستان کارون است. این مطالعه ازنظر هدف، پژوهشی کاربردی و از نظر نحوه گردآوری دادهها توصیفی- همبستگی بهشمار میرود. بدین منظور برای انجام پژوهش، 325 نفر از دانشآموزان هنرستانهای شهرستان کارون بهروش تصادفی انتخاب و مورد بررسی قرار گرفتند. ابزار گردآوری دادهها پرسشنامههای استاندارد دارای روایی و پایایی بوده است. تجزیه و تحلیل دادهها و آزمون فرضیهها با روش مدلسازی معادلات ساختاری و با نرم افزار لیزرل انجام شد. نتایج پژوهش حاکی از تاثیر مثبت و معنادار آموزشهای مهارتی بر نگرش کارآفرینانه و باور خودکارآمدی دانشآموزان؛ و تاثیر مثبت نگرش کارآفرینانه بر باور خودکارآمدی دانشآموزان است. همچنین نقش میانجی نگرش کارآفرینانه در تاثیر آموزشهای مهارتی بر باور خودکارآمدی دانشآموزان بهطور معنادار تایید گردید. نتایج این پژوهش میتواند در جهت تصمیمگیری و اقدامات مناسب برای ایجاد و راهاندازی کسب و کارهای کارآفرینانه دانشآموزان در آینده مورد توجه مسئولین و مدیران آموزش و پرورش، سازمان فنی و حرفهای و هنرستانهای شهرستان کارون قرار گیرد.
نقش حیاتی کارآفرینی در توسعه اقتصادی و ایجاد اشتغال، بر اهمیت روز افزون توجه به قصدکارآفرینی تاکید دارد، از این رو بهبود مسیرهای توانمند سازی آموزش های فنی و حرفه ای و ایجاد سرمایه اجتماعی که بتواند از دانشجویان به عنوان کارآفرینان آینده کشور حمایت و آموزش های لازم را در اختیارشان قرار دهد، ضروری به نظر می رسد. این مطالعه با تاکید بر آموزش های کارآفرینی در برنامه درسی آموزش فنی و حرفه ای صورت گرفت. مطالعه بر اساس هدف از نوع کاربردی و روش تحقیق در این مطالعه نیز توصیفی- همبستگی با تکیه بر مدل معادلات ساختاری است. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان دانشکده فنی دختران بندرعباس که در دوره های آموزشی کارآفرینی این دانشگاه در سال تحصیلی 1402-1401 شرکت داشتندکه تعداد 250 بود. ابزار گردآوری دادهها، پرسشنامه محقق ساخته بر اساس مدل مفهومی شامل ۲۸ گویه طراحی شد که روایی آن توسط تحلیل عاملی تاییدی و پایایی با ضریب آلفای کرونباخ بین ۰.۸۵ تا ۰.۹۳ مورد تایید قرار گرفت. تجزیه و تحلیل دادهها در این مطالعه با استفاده از روش معادلات ساختاری و نرم افزار Smart PLS صورت پذیرفت. نتایج نشان داد که تلفیق آموزش های کارآفرینی در آموزش فنی و حرفه ای موجب ارتقای ابعاد شناختی، ارتباطی و ساختاری سرمایه اجتماعی در دانشجویان شده و این امر بر بیشتر شدن قصد پیاده سازی کارآفرینانه آنها تاثیر مثبت معنی داری می گذارد
همزمان با اوج گرفتن هیجان انگیز فناوری های برافکن، ما در ابتدای دورانی پر از نوآوری، ظرفیت رشد و افق های بی انتها ایستاده ایم. کسب و کارها فقط شاهد تحول نیستند. آنها بخشی از یک سمفونی در حال تکامل از ابزارها و قابلیت های بی پایان هستند. نت های این سمفونی، مهارتها و شایستگیهای ضروری است که راه را برای نقشهای پیشگامانه هموار میکنند و جوامع را وارد قلمرویی از خلاقیت اختصاصی شده میکنند.این مطالعه عمیقاً به هماهنگی شایستگی های نیروی کار در هماهنگی با فناوری برافکن می پردازد. این پژوهش به لحاظ ماهیت بنیادی و کاربردی است که با روش کیفی و رویکرد اوپرا انجام شده است. نمونه گیری بصورت هدفمند و اطلاعات محور انجام شده است .بر این اساس 34خبره در گردآوری داده ها مشارکت کرده اند. بر اساس نتایج تحقیق و به منظور طراحی نقشه راه آموزش حرف و مشاغل؛14 خوشه مشتمل بر( مهندسان الکترونیک،سازندگان نرم افزار، متخصصان ساخت وب و چند رسانه ای، برنامه نویسان برنامه های کاربردی رایانه، طراحان و مدیران پایگاه داده ها، سازندگان و تحلیلگران نرم افزار و برنامه های کاربردی رایانه ای، متخصصان پایگاه داده ها و شبکه های رایانه ای، تکنسین های الکترونیک، تکنسین های کنترل فرایندها، واسطه های اوراق بهادار و تامین سرمایه، تکنسین-های پشتیبانی عملیات فناوری ارتباطات و اطلاعات، تکنسین های پشتیبانی کاربران فناوری اطلاعات و ارتباطات و حرفه تکنسین های وب) مشخص گردید.
هدف از تحقیق حاضر بررسی اثربخشی برنامه آموزشی تلفیقی تولید محتوا بر پایه استوری لاین و کمتزیا بر میزان یادگیری و خودکارآمدی کارآموزان مرکز آموزش و فنی و حرفهای شهرستان نایین در نیمه دوم سال 1400 بود. از میان جامعه کارآموزان دختر مرکز فنی و حرفهای نایین تعداد ۲۸ نفر کارآموز دختر در رشته تولید و پرورش قارچ دکمهای بر اساس نمونهبرداری هدفمند و در دسترس انتخاب و در دو گروه آزمایش و گواه به روش قرعهکشی قرار گرفتند. گروه آزمایش در معرض برنامه آموزش تلفیقی تولید محتوا قرار گرفت. در پایان دوره آموزشی آزمون کتبی(برای سنجش میزان یادگیری) به عمل آمد و همه کارآموزان به طور همزمان به وسیله پرسشنامه خودکارآمدی شرر و همکاران(1982)، مورد آزمون قرار گرفتند. دادههای گردآوری شده به وسیله آزمون آماری تیدوهتلینگ به کمک نرم افزار آماری spss ۲۲ مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که؛ بین دو گروه آزمایش و گواه از نظر میانگین نمرات متغیرهای یادگیری و خودکارآمدی تفاوت معنی داری وجود دارد. به عبارت دیگر برنامه آموزش تلفیقی تولید محتوا بر پایه استوری لاین و کمتزیا بر میزان یادگیری و خودکارآمدی کارآموزان دختر رشته تولید و پرورش قارچ اثر معنی داری داشته است. بنابراین پیشنهاد میگردد سازمان فنی و حرفهای کشور با استناد به نتایج این تحقیق، روش آموزش مهارتهای فنی و حرفهای را تغییر داده و در تمام رشتههای مهارتی خود تا حد امکان از نرم افزارهای تولید محتوای تعاملی برای انتقال یادگیری و مهارت و دوام و پایداری آموزشها استفاده نماید.
هدف کلی تحقیق ارائه راهبردهای مناسب در شناسایی و هدایت استعدادهای دانشآموزان بر اساس مشارکت سازمانی برای تقویت مهارتهای کارآفرینانه دانش آموزان میباشد. نوع تحقیق کیفی و اکتشافی است و ابزار گردآوری دادهها مصاحبه نیمه ساختار یافته بود جهت اطمینان از روایی پژوهش، محقق از روشهای بررسی توسط اعضاء، مثلثسازی منابع دادهها و بازبینی توسط همکاران برای تعیین روایی پژوهش خود استفاده کرده است بعلاوه در تحقیق کنونی از پایایی بازآزمون و روش توافق درون موضوعی برای محاسبه پایایی مصاحبه های انجام گرفته استفاده گردید. مشارکت کنندگان در این تحقیق جهت گردآوری داده ها، شامل خبرگانی است که در زمینه مهارت آموزی، استعداد یابی و آموزش و پرورش کارآفرینانه دانش آموزان صاحب نظر بوده اند .تعداد مشارکت کنندگان بر اساس حد اشباع نظری مشخص گردید این امر در مصاحبه چهاردهم حاصل شده است .جهت تحلیل داده های کیفی از روش تحلیل محتوا با سه مرحله کد گذاری، با استفاده از نرم افزار MAXQDA2020 استفاده شده است . بر اساس نتایج مشخص شده است که همسویی و مشارکت نهادی در شناسایی و هدایت استعداد دانش آموزان مثمر ثمر است .بر این اساس چالشهای موجود در همکاری و مشارکت بهینه آموزش و پرورش و سازمان فنی و حرفه ای کشور شناسایی شد و راهبرد های مناسب بر اساس شناسایی نقاط قوت و نقاط قابل بهبود در سازمان ارائه شده است .در پایان پژوهش نیز، پیشنهادهای کاربردی ارائه شده است.
پژوهش حاضر با هدف شناسایی راهبردهای اثرگذاری تشکلهای صنفی در سیاستگذاری آموزشگاههای آزاد فنی و حرفهای ایران انجام گرفت.روش پژوهش حاضر با استفاده از رویکرد کیفی و تئوری زمینهای مبتنی بر مدل استراوس و کوربین، دادههای کیفی جمعآوری شدند. نمونه گیری هدفمند با مشارکت فعالین تشکلهای صنفی آموزشگاههای آزاد و صاحب نظران سیاستگذاری آموزش فنی و حرفهای انجام شد و پس از مصاحبههای نیمهساختاریافته با ایشان، دادهها تا حد اشباع نظری با مشارکت 19 نفر گردآوری شدند. اعتبار و روایی دادهها از طریق بازبینی مشارکتکنندگان و متخصصان غیرشرکتکننده ارزیابی شد.پس از جمعآوری دادههای کیفی، آنها با استفاده از روش کدگذاری (باز، محوری و انتخابی) تحلیل شدند. واز تعداد42 مقوله مفهومی11 مقوله محوری استخراج و نهایتا 5 راهبرد شامل: بازتعریف مشارکت، مهندسی قوانین تشکل ها، پژوهش محوری، توسعه منابع انسانی تشکل ها، گسترش شرکای اجتماعی شناسایی شد. نتایج بهدستآمده این مقاله بر مشارکت فعال تشکلهای صنفی در سیاستگذاری آموزشگاههای آزاد فنی و حرفهای، برای ارتقای کیفیت آموزش مهارتی، حفظ ثبات و انسجام در نظام آموزش فنی و حرفه ای و پاسخگویی به نیازهای بازار کار ضروری تاکید می کند. با رفع چالشهای موجود و تقویت جایگاه این تشکلها، میتوان به نتایج مطلوبی در این زمینه دست یافت
هدف پژوهش حاضر شناسایی الزامات تحول دیجیتال مدیریت منابع انسانی در سازمان های دولتی ایران میباشد. این تحقیق از جمله تحقیقات آمیخته است که به شناسایی الزامات تحول دیجیتال مدیریت منابع انسانی در سازمان های دولتی ایران پرداخته است. روش تحقیق برحسب هدف، کاربردی و برحسب روش گرداوری دادهها توصیفی-پیمایشی است. مشارکت کنندگان در بخش کیفی شامل 10 تن از متخصصان و خبرگان منابع انسانی و اساتید دانشگاهی بودند که بصورت هدفمند انتخاب شدند. در بخش کمی نیز جامعه آماری شامل مدیران و کارکنان واحد قسمت منابع انسانی سازمان تامین اجتماعی بود که با توجه به اینکه اطلاعات کاملی از آنها در دست نبود تعداد 384 نفر بعنوان نمونه و بصورت تصادفی انتخاب شدند. جهت تجزیه و تحلیل داده های بخش کیفی از روش تحلیل تم و همچنین جهت تحلیل داده های بخش کمی از روش معادلات ساختاری و نرم افزار PLS.3 استفاده شد. نتایج حاصل از تحلیل تم نشان داد که الزامات دیجیتال سازی مدیریت منابع انسانی شامل الزامات سازمانی، الزامات اجتماعی، الزامات مشارکتی و الزامات ارتباطی می باشد که دارای 11 زیر مولفه می باشند. همچنین نتایج حاصل از معادلات ساختاری نشان داد تمامی الزامات شناسایی شده دارای رابطه مستقیم و معناداری با تحول دیجیتال مدیریت منابع انسانی در سازمان تامین اجتماعی است. بنابراین پیشنهاد می شود سازمانها کارکنان را تشویق نمایند تا از فناوری های جدید استقبال کنند و روش های جدید کار را آزمایش کنند. همچنین محیطی ایجاد کنند که در آن نوآوری ارزش گذاری شده و به آن پاداش داده شود.