فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۴۶۱ تا ۲٬۴۸۰ مورد از کل ۳۱٬۹۵۳ مورد.
منبع:
سیاست خارجی سال ۳۷ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۱۴۸)
183 - 204
حوزههای تخصصی:
پس از حمله آمریکا به عراق در سال 2003 و خودمختاری اقلیم کردستان، بازیگران بزرگ جهانی و منطقه ای به دنبال تقویت روابط و گسترش حوزه نفوذ در اقلیم کردستان بوده اند. علاوه بر افزایش تجارت چین و عراق پس از سال 2003، شرکت های دولتی چینی از طریق کانال های رسمی مانند وزارت نفت عراق و کانال های غیررسمی مانند رهبران شرکت های بزرگ، روابط تجاری و خطوط ارتباطی برای همکاری با اقلیم کردستان ایجاد کرده اند. همچنان که چین، با افزایش مصرف خود، در سال 2013 به یکی از بزرگ ترین واردکننده نفت جهان تبدیل شده است. به همین منظور، اقدامات سریعی برای گسترش نقش خود در عراق از طریق دولت مرکزی و اقلیم کردستان انجام داده است و استقرار در عراق به یکی از جنبه های سیاست خارجی و اقتصادی چین تبدیل شد. لذا این مقاله به دنبال تبیین راهبرد چین در اقلیم کردستان است و به دنبال پاسخ به این سؤال است که اقلیم کردستان چه جایگاهی در سیاست خارجی چین نسبت به دولت عراق دارد؟ فرض پژوهش این است که پکن با رعایت اصول تمامیت ارضی دولت مرکزی عراق و عدم ورود به مسائل امنیّتی- نظامی، توسعه روابط را در ابعاد اقتصادی با اقلیم کردستان دنبال کرده است. یافته های پژوهش با استفاده از روش کیفی مبتنی بر تحلیل توصیفی، نشان می دهد که چین به دنبال توسعه چندوجهی روابط تجاری، سرمایه گذاری، ساخت وساز و تبادل فرهنگی با اقلیم کردستان عراق بوده و برخلاف دیگر قدرت های بزرگ فاقد دستورکار امنیّتی-نظامی و مداخله جویانه در عراق است.
نقش گفتمان مقاومت در نظم سازی منطقه ای؛ ظرفیت ها و چالش ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بحران پژوهی جهان اسلام دوره ۱۰ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۱
67 - 89
حوزههای تخصصی:
پیروزی انقلاب اسلامی موجبات شکل گیری گفتمان مقاومت به مثابه بدیلی در مقابل با گفتمان هژمونیک سلطه شد و توانست خود را از گفتمانی به حاشیه رانده شده به متن تحولات بکشاند. یکی از مهم ترین مصادیق این بازیگری را می توان در بحث نظم منطقه ای تبیین کرد. مقاله حاضر با استفاده از نظریه گفتمان لاکلا و موفه و بهره گیری از روش تبیینی- تحلیلی نقش گفتمان مقاومت در نظم سازی منطقه ای را مورد واکاوی قرار داده است. فرضیه مطروحه بدین صورت است که گفتمان مقاومت پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران با نظام سازی گفتمانی- اسلامی، توانسته از یک گفتمانی به حاشیه رانده شده از سوی گفتمان سلطه به مثابه یک گفتمان فعال در متن سیاست های منطقه ای و فرامنطقه ای تبدیل شود و با نفی هژمونی گفتمان سلطه و عدم سازش در مقابل با سیاست های آن، مفصل بندی جدیدی را ایجاد نماید که در نهایت این مفصل بندی، الگوی جدیدی از نظم سازی با کارامدی بالا در سطح منطقه پدید آورده است. با این حال، گفتمان مقاومت ضمن برخورداری از ظرفیت های ساختاری، نظامی، مفهومی و ایدئولوژیکی، همچنان از چالش های متعدد در سطوح گوناگون داخلی (نظیر چالش های اقتصادی)، منطقه ای (نظیر گفتمان های رقیب) و فرامنطقه ای (نظیر مداخله قدرت های غربی) برخودار است که می تواند اهداف آن را به شدت تهدید نماید. نوآوری مقاله حاضر در تبیین نظم سازی منطقه ای گفتمان مقاومت ضمن توجه به ظرفیت ها و چالش های آن به صورت توامان است.
بررسی جایگاه توسعه سیاسی در نظام جمهوری اسلامی ایران
منبع:
راهبرد سیاسی سال ۷ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۲۶
229 - 242
حوزههای تخصصی:
توسعه به عنوان یکی از مهم ترین مفاهیم پیچیده و اساسی مورد توجه بسیاری از تحلیلگران بوده است. توسعه جنبه های مختلفی مانند رشد اقتصادی، تکامل اجتماعی و پیشرفت انسانی را در بر می گیرد. این شامل تغییرات مثبتی است که برای بهبود کیفیت زندگی افراد، استفاده کارآمد از منابع با در نظر گرفتن تناسب فرهنگی، اقتصادی و فناوری طراحی شده است. محققان توسعه را از طریق مراحل سازماندهی اجتماعی، از جوامع عشایری گرفته تا جوامع فراصنعتی دنبال می کنند و بر اهمیت نهادهای اجتماعی در تحریک پیشرفت تاکید می کنند. مفهوم توسعه از تمرکز صرف بر رشد اقتصادی به یک رویکرد کل نگرتر تبدیل شده است که شامل برابری، عدالت، پایداری و بهبود کیفی در زندگی مردم است. تفاوت بین کشورهای صنعتی و کشورهای در حال توسعه که به «شکاف توسعه» معروف است، موضوع اصلی ادبیات توسعه است. سوال پژوهش حاضر این است که توسعه سیاسی در نظام جمهوری اسلامی ایران چه روند و جایگاهی دارد؟ می توان اذعان نمود تحولات سیاسی در ایران تحت تأثیر رویدادهای تاریخی مهمی مانند حمله اعراب، ظهور صفویان و انقلاب اسلامی شکل گرفته است که چشم انداز دینی-سیاسی کشور را دگرگون کرد. طی چند دهه گذشته، ایران چالش هایی را در دستیابی به رشد اقتصادی فراگیر، سرکوب سیاسی و تخریب محیط زیست تجربه کرده است. در دوران پس از انقلاب، علیرغم موانعی که وجود داشت، تلاش هایی برای توسعه فرهنگی-سیاسی صورت گرفت که منجر به تحولات مثبت در فضای سیاسی کشور شد. دولت ایران از بدو تأسیس جمهوری اسلامی رویکردهای مختلفی را برای توسعه سیاسی با تمرکز بر همسویی سیاست ها با اهداف انقلابی دنبال کرده است. در حالی که دموکراسی همچنان یک هدف برای بسیاری از ایرانیان است، شکلی که ممکن است در آینده به خود بگیرد هنوز نامشخص است.
قلمرو اصل مصلحت در برقراری روابط نظامی جمهوری اسلامی با کفار حربی از دیدگاه فقیه های معاصر شیعه با تأکید بر آراء فقهی امام خمینی (ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دولت پژوهی ایران معاصر سال ۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
147 - 172
حوزههای تخصصی:
از صدر اسلام تاکنون، روابط خارجی دولت اسلامی موردتوجه اولیای دین و فقهای اسلامی بوده و استنباط احکام روابط خارجی مسلمانان با غیرمسلمانان در لابه لای مباحث فقهی آنان ذکر شده است. در عصر حاضر، با پیروزی انقلاب و تشکیل حکومت جمهوری اسلامی بر مبنای فقه شیعه، همواره یکی از چالش های روبه روی این حکومت، چگونگی و دایره برقراری روابط خارجی با دیگر دولت ها آن هم در نظم جدید جهانی بوده و هست؛ به خصوص در مواردی که ارتباط با برخی دولت های متخاصم ضروری می نماید. حال پرسش پژوهش حاضر این است که بر اساس استنباطات فقهی فقهای معاصر، علی الخصوص مرحوم امام (ره)، جایگاه اصل مصلحت در برقراری روابط نظامی با کافران (حربی و غیرحربی) و دشمنان دین چیست؟ فرضیه پژوهش نیز این است که بر اساس فقه پویای حضرت امام (ره) و برخی دیگر از فقهای معاصر، استنباطات جدید و برداشت های نوینی از منابع فقهی می توان ارائه داد که تصمیم سازی و تصمیم گیری حکومت اسلامی در برقراری روابط با دولت ها، حتی دولت های متخاصم را تسهیل می نماید.بر این اساس، پژوهش حاضر با روش پژوهشی توصیفی-تحلیلی به واکاوی منابع فقهی شیعه و نظرات فقهای معاصر، خصوصاً آراء فقهی حضرت امام خمینی (ره) پرداخته است. نتیجه آنکه بر اساس آرای فقهی حضرت امام (ره) در تعریف از ولایت مطلقه فقیه و اصل مصلحت، اساساً احکام روابط خارجی (ازجمله رابطه نظامی با دشمن) در حیطه تصمیمات حکومتی است و حکم قطعی و ثابتی ندارد و با توجه به مصلحت کشور و مردم، می توان حتی حکم اولیه به برقراری برخی روابط خاص مثل رابطه نظامی با دولت های متخاصم داد.
شناسایی معیارهای ارزیابی ظرفیت دولت شکننده در برنامه ریزی توسعه ای و کاهش فقر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دولت پژوهی سال ۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۳۳
223 - 258
حوزههای تخصصی:
تصور دولت به عنوان یک نهاد قدرتمند و فراگیر که به طور مؤثر یک حوزه ژئوپلیتیکی را کنترل می کند، نقش اساسی این نهاد در گفتمان توسعه را تحت تأثیر قرار داده است. وقتی دولت به عنوان پایه اصلی نظم سیاسی، اقتصادی و اجتماعی تصور شود، نقش نمایندگی آن قابل توجه است. امروزه بسیاری از اندیشمندان و سازمان های بین المللی بر این باورند که دولت کماکان نقش اساسی را در پیشبرد فرایند توسعه و کاهش فقر ایفا می کند. اما مسئله اساسی این است که برخی دولت ها یا فاقد ظرفیت های لازم برای این اهداف بوده اند یا اساساً تمایل و اراده سیاسی لازم را برای پیشبرد این اهداف نداشته اند. در ادبیات سیاسی، برخی از اندیشمندان چنین دولت هایی را دولت های شکننده می نامند. بر این اساس، سوأل اصلی پژوهش حاضر این است که معیارهای ارزیابی ظرفیت و تمایل دولت شکننده در برنامه ریزی توسعه ای و کاهش فقر کدامند؟ روش تحقیق مورد استفاده در این پژوهش مرور نظام مند و گردآوری اطلاعات با استفاده از ابزار کتابخانه ای و منابع اینترنتی انجام شده است. چارچوب نظری این پژوهش بر مبنای دیدگاه تورس و اندرسون است. بر اساس نتایج پژوهش اگر دولت های شکننده برنامه ریزی ظرفیت های توسعه ای (مبانی اقتدار دولتی، اعمال مؤثر قدرت سیاسی، صلاحیت در مدیریت اقتصاد کلان و ظرفیت اداری برای اجرا) و تمایل و اراده سیاسی خود (تعهد سیاسی برای کاهش فقر و ارائه خدمات فراگیر) را برای پیشبرد فرایند توسعه و کاهش فقر در دستور کار قرار دهند می توانند مسیر خود را برای تیدیل شدن به یک دولت پایدار هموار سازند.
کرونا، مخاطره در کار، باز اندیشی در نقش دولت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دولت پژوهی سال ۹ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۴
241 - 272
حوزههای تخصصی:
مساله محوری این مقاله، بحث از ارتباط میان کار و کرونا و تغییر و تحولاتی است که به موجب وقوع این مخاطره جهانی در حوزه کار ایجادشده و به تبع، نقش دولت را دگرگون کرده است؛ تحولاتی که به تعبیر «اولریش بک»، موجب استانداردزدایی از کارشده و جامعه جهانی را به جامعه جهانی بیم زده بدل کرده و باعث بازاندیشی شهروندان نسبت به نقش دول حاکم در عرصه های داخلی و بین المللی شده است. بر این اساس، پژوهش حاضر جهت پاسخگویی به این پرسش که با وقوع کرونا چه تحولاتی در حوزه کار به وقوع پیوسته و این تحولات چه تأثیری بر بازاندیشی شهروندان نسبت به نقش دول حاکم داشته است؟ این فرضیه را موردسنجش قرار می دهد که کرونا با اجبار دولت ها به اتخاذ سیاست هایی همچون قرنطینه، تعطیلی اجباری مشاغل، تحدید تعاملات اجتماعی و کاهش مراودات با دیگر کشورها، نه تنها منجر به تعطیلی بسیاری از مشاغل و بیکاری عده زیادی شد و برخی را به اجبار به حوزه های دیگری از کار و تغییر شغل کشانید، بلکه با ایجاد نیاز به نقش آفرینی قاطع دولت به منظور مقابله با همه گیری کرونا، گستره اثرگذاری و حوزه مداخلات اجتماعی آن را وسعت بخشید. لذا بنا بر یافته های پژوهش که حاصل مطالعات اسنادی با بهره گیری از روش تاریخی-تطبیقی جهت مقایسه دو گونه حکمرانی به رهبری کشورهایی همچون چین و آمریکاست، این نتیجه قابل استنباط است که با وقوع کرونا، الگوی دولت حداقلی و نظاره گر لیبرالی در حال جایگزینی با دولتی قوی تر البته نه از نوع اقتدارگرایی چینی بلکه لیبرالیسم پوشش یافته ای است که آزادی اقتصادی را با حمایت اجتماعی داخلی درهم می آمیزد.
تجزیه و تحلیل مقابله ای راهبرد دفاع پیرامونی در ج.ا ایران و رژیم صهیونیستی (با تأکید بر مؤلفه های قدرت نرم)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی بسیج سال ۲۶ بهار ۱۴۰۲ شماره ۹۸
169 - 192
حوزههای تخصصی:
بازی در پلان امنیتی تجویزی آمریکا در منطقه و عدم مشروعیت ذاتی باعث شده است تا رژیم اشغالگر قدس در دو دهه گذشته، دکترین دفاعی خود را از انباشت و توازن قدرت، به دکترین منفعلانه توازن تهدید تغییر دهد. یکی از مصادیق این دکترین، تقلید از راهبرد دفاع پیرامونی ج.ا. ایران در لبنان و سوریه، در تقرب ژئوپلیتیک ایران در کشورهای آذربایجان و اقلیم کردستان عراق است. نظر به اهمیت این موضوع، مطالعه حاضر با استخدام قالب نظری مجموعه امنیت منطقه ای و اتخاذ رویکردی ترکیبی-تلفیقی و نوآورانه، ماهیت این راهبرد را در تناظر با ج.ا. ایران بررسی کند. نتایج حاصل از تحلیل عاملی اکتشافی، تحلیل ماتریس اثرات متقاطع و تحلیل ماتریس اثرات متوازن از طریق استخدام نظرات نخبگانی، نشان داد که راهبرد دفاع پیرامونی طرفین، در چهار مؤلفه متناظر هستی شناسی جامعه شناسی، روش شناسی و منابع و 14 متغیر گوناگون ذیل این محورها، با هم تفاوت بنیادین دارند که باعث شده است راهبرد دفاع پیرامونی رژیم غاصب، در مقایسه با راهبرد ایران، کارایی لازم را نداشته و با چالش های ماهوی و تکنیکی فراوانی مواجه باشد. همچنین، این یافته ها نشان داد که این متغیرها در دسته های گوناگون راهبردی،حیاتی، هدف، ریسک، تنظیم گر، اهرمی و محیطی، دسته بندی می شوند. بر اساس یافته های تحقیق، با تأکید بر مولفه های قدرت نرم نظام و مبانی مذهبی انقلابی، پیش برنده ترین سناریو با بیش ترین عوامل کلیدی مطلوب، برای ارتقاء راهبرد ایران و مقابله با راهبرد رژیم صهیونیستی ارائه شده است.
واکاوی اثرات سلبی و ایجابی پاندمی ها بر امر سیاسی؛ با تأکید بر پاندمی کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های راهبردی سیاست سال ۱۱ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۴ (پیاپی ۷۴)
197 - 232
حوزههای تخصصی:
از گذشته های دور تا به امروزه، زندگی انسان ها همواره مورد تهاجم بیماری ها و پاندمی ها قرار گرفته و زندگی بشری را آشفته کرده است. پاندمی ها علیرغم تمامی چالش ها و اثرات سلبی که برای عرصه های مختلف اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و خصوصا سیاسی نظیر اقتدارگرایی دولت ها، بی ثباتی و غیره در جوامع به بار آورده اند، دارای یکسری نقاط مثبت و ایجابی هستند که عموما در سایه این اثرات سلبی از دیدگان پنهان باقی می مانند و به آنها توجه کافی نشده است؛ فرصت هایی نظیر انسجام اجتماعی و سیاسی، برقراری صلح و همکاری میان دولت ملت ها، گسترش فعالیت در فضای مجازی و فشار بر حکومت ها، توقف برخی از جنگ ها، رشد و گسترش جنبش های سیاسی و آزادی خواهانه از جمله مهمترین این موارد هستند. بر همین اساس نگارندگان تلاش داشته ا ند تا به هر دو روی سکه پاندمی ها توجه داشته و از نگاه یک جانبه و تقلیل گرایانه فاصله گیرند. روش پژوهش تبیینی- تحلیلی و روش گردآوری اطلاعات نیز به صورت کتابخانه ای و اینترنتی است.
واکاوی نقش صادرات گاز طبیعی بر توسعه روابط منطقه ای ج.ا.ایران با آسیای جنوبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست جهانی دوره ۱۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۴۳)
43 - 74
حوزههای تخصصی:
انرژی به عنوان سنگ بنای بقا و توسعه جوامع در قرن بیست ویکم با رشد روزافزون جمعیت جهان، توسعه اقتصادی بیشتر کشورها و بالاتر رفتن سطح استاندارد زندگی از اهمیت بسیار بیشتری برخوردار است و انتقال انرژی از مکانهای دارای انرژی به فضاهای نیازمند انرژی و مسیرهای انتقال انرژی برای حفظ سیادت منطقه ای و جهانی و به چالش کشیدن رقبا در عرصه بین المللی دارای ابعاد مکانی و جغرافیایی است. منطقه آسیای جنوبی شامل 8 کشور افغانستان، هند، پاکستان، بنگلادش، مالدیو، سریلانکا، بوتان و نپال است. کشورهای جنوب آسیا با سرعت در حال افزایش تقاضا برای انرژیهای فسیلی، با کمبود این نوع انرژی مواجه هستند. به دلیل تأثیرات اقتصادی- سیاسی ناشی از چنین کمبودی، بهبود عرضه انرژی فسیلی، یکی از اولویتهای مهم دولتهای این منطقه است. در این مقاله، هدف اصلی، واکاوی نقش صادرات گاز طبیعی بر گسنرش روابط منطقه ای ایران با آسیای جنوبی می باشد. از این رو، پرسش اصلی مطرح شده این است که نقش صادرات گاز طبیعی بر گسترش روابط منطقه ای ایران با آسیای جنوبی چگونه است؟ بنابراین با روش کیفی و ماهیت روش توصیفی-تحلیلی از طریق مصاحبه با تعداد 15 نفر از کارشناسان مرتبط با موضوع به روش نظری (اشباع نظری) و در دسترس انجام گرفته است. نتایج یافته های تحقیق نشان می دهند که ج.ا.ایران با توجه به موقعیت ژئواکونومیک مناسب، داشتن منابع گاز طبیعی و نیاز کشورهای منطقه آسیای جنوبی به این منابع، نتوانسته است روابط منطقه ای قوی با این منطقه برقرار نماید.
دیالکتیک امر سیاسی و امر حقوقی: ایدئولوژی در نظم بین الملل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توسعه نظام های حقوقی داخلی نتیجه توسعه دولت های ملّی بوده که خود حاصل تعامل قدرت و منافع است. در نظم حقوقی بین الملل نیز وضعیت تقریباً به همین گونه است، با این تفاوت که روابط میان قدرت و منافع در نظم حقوقی بین الملل ناواضح تر و مبهم تر از حقوق داخلی است. از این جهت که در نظم سیاسی حاکم بر جامعه بین الملل، وحدت و یکپارچگی کمتر از نظام های سیاسی داخلی است. به همین جهت است که سازمان های بین المللی، معاهدات، حل اختلاف های بین المللی، نظام های امنیتی از جمله خلع سلاح و... پدید آمده اند. در نوشته حاضر سوال این است که با بهره از آموزه های رویکرد انتقادی رادیکال در باب ماتریالیسم دیالکتیک در گفتار سیاسی، در جدال دیالکتیک میان امر حقوقی و امر سیاسی، نقد جایگاه مفهومی حقوق بین الملل در نظم کنونی بین الملل در نهایت به ایدئولوژیک بودن آن منجر میشود یا خیر؟ ایدئولوژیک بودن حقوق بین الملل از یک طرف ناشی از سلطه دولت های ملی وستفالیایی و از طرفی دیگر ناشی از پیروزی نهایی امر سیاسی در دیالکتیک میان امر حقوقی و امر سیاسی است.
سیر مفهومی تحدید قدرت در اندیشه سیاسی عصر قاجار (فرایند گذار از سلطنت استبدادی به سلطنت مشروطه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش سیاست نظری بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۳
173-200
حوزههای تخصصی:
بررسی تاریخ اندیشه سیاسی تحدید قدرت در عصر قاجار که به سلطنت مشروطه منتهی گردید، هدف پژوهش حاضر بوده و این سؤال مطرح شده که مفهوم سلطنت مشروطه به عنوان جلوه نهایی تحدید قدرت در عصر قاجار، چه فرایندی را طی نموده است. برنامه پژوهشی اسکینر به عنوان مبانی پژوهش انتخاب شده که معتقد به سیر تاریخی اندیشه بوده، آن را از طریق میثاق های زبانی قابل شناسایی می داند. نتیجه بررسی نشان می دهد که سلطنت مشروطه، نتیجه توسعه سه میثاق زبانی در تحدید قدرت است: تحدید قدرت ابتدا در سلطنت فتحعلی شاه با عنوان پادشاه مسلوب الاختیار به ساحت اندیشه سیاسی ایران وارد شده و پس از آن در عصر ناصری با دو میثاق سلطنت مطلقه منظمه و سلطنت معتدله توسعه یافته است. سیر نهایی اندیشه تحدید قدرت در عصر مظفری بوده که استمرار سلطنت استبدادی به شرایط بسیار نامساعد ایران منجر گردیده و راه گذار از آن با عنوان سلطنت مشروطه مورد توجه قرار گرفته است. در نظر اسکینر، تمامی فرایندهای طی شده برای تحدید قدرت در عصر قاجار، اقدامات اصلاحی به منظور مشروعیت زایی برای نظام سیاسی محسوب می گردد.
واکاوی مفهوم مدرنیته بازاندیشانه با چشم اندازی به مدرنیته ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه علوم سیاسی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۷۳)
131 - 156
حوزههای تخصصی:
در سپهر جامعه شناسی سیاسی مفهوم «مدرنیته بازاندیشانه» مفهومی نوپدید است که در دهه های اخیر در کانون توجه بسیاری از اندیشمندان جهانی قرار گرفته است، با وجود این، در ایران این مفهوم کمتر شناخته شده و تاکنون پژوهشی مستقل در تبیین اصول نظری آن صورت نگرفته است. «مدرنیته بازاندیشانه» نخستین بار از سوی اولریش بک مطرح شد و آنتونی گیدنز و اسکات لش برداشت های متفاوتی از آن ارائه کردند. با وجود این، یافته های این اندیشمندان در یک نقطه کانونی به هم پیوند میخورد و آن مفهوم «بازاندیشگی» است. این مفهوم نشان میدهد که چگونه مدرنیته متقدم یا کلاسیک دستخوش دگردیسی ماهیتی و شکلی شده و در نتیجه آن تجربه ما از امر مدرن را دگرگون کرده است. نوشتار حاضر میکوشد تا با استفاده از الگوی پارادایمی به دو پرسش کانونی پاسخ دهد: نخست آنکه اصول و بنیانهای نظری مدرنیته بازاندیشانه کدامند و دوم آنکه چگونه میتوان با بهره گیری از واقعیتهای نوین مدرنیته بازاندیشانه، مدرنیته ایرانی را بازخوانی کرد.
Analyzing the Turkish Islamist elites Attitudes about the Islamic revolution of Iran: change or countinuty(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
According to this research based on historical research methods, different conditions, and various events can lead to a change in the views of Turkish Islamist elites on the meaning of the Islamic revolution of Iran. The research shows that the dominant understanding of Iran's Islamic Revolution has changed in three different periods: In the first period, under the influence of the thoughts of Shariati and Imam Khomeini, the Islamic Revolution as a utopia; in the second period, under the influence of the Umm al-Qura theory and the Iran-Iraq war, the Islamic revolution as an model of Islamic governance; and in the third period, under the influence of the Syrian crisis, the understanding of Islamic revolution of Iran as a Shia revolution. In this third period, two main viewpoints appear: The first viewpoint understands the Islamic revolution as a Shia revolution from the beginning, and the second viewpoint, by dividing the history of the Islamic revolution of Iran into two eras, introduces the era of Imam Khomeini as the era of "Islamic revolution" and calls the era of Ayatollah Khamenei as the era of "Shia" revolution.
شهید سلیمانی و جهت گیری دکترین دفاعی-امنیتی ج.ا.ایران با تاکید بر: کنشگری فعال و مدل« تصمیم گیری بینش فوق العاده»(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
راهبرد کلان دفاعی هر کشور در دکترین دفاعی و امنیتی آن تجسم و تبلور می نماید. نخبگان امنیتی برای نیل به این مهم دکترین دفاعی کشور را متناسب با سطح تهدیدات باالفعل و باالقوه برنامه ریزی و عملیاتی می کنند.وضعیت ناامنی در محیط پیرامونی باعث شده است که نخبگان تصمیم ساز در حوزه دکترین دفاعی-امنیتی شاخص امنیت سازی،رویکرد کنشگری صریح و ایده محور در محیط پرآشوب پیرامونی را محوریت راهبرد دفاعی کشور قرار دهند. بدین توضیح که هر گونه انفعال در حوزه های امنیتی منجر به سرریزی ناامنی و آشوب از محیط پیرامونی به محیط داخلی می شود. فرماندهان ارشد نظامی بعنوان تصمیم سازان حوزه امنیتی با ترسیم و طراحی خطوط دفاعی در این امر مهم نقش محوری را ایفا می کنند.سپهبد سردار شهید حاج قاسم سلیمانی به عنوان شخصیتی که با استعداد و بینش فوق العاده،با تصمیمات راهبردی خود ضریب امنیت ملی ج.ا.ایران را به بالاترین سطح در تاریخ کشور ارتقا داد.بنحوی که ایشان را معمار امنیت و ثبات راهبردی ایران قلمداد می کنند.در مقاله حاضر بطور مشخص تاثیر شهید سلیمانی بر چگونگی ساختار،ماهیت و ابعاد الگوی امنیت راهبردی ج.ا.ایران مورد بررسی قرار می گیرد.پرسش اصلی مقاله براین موضوع تاکید دارد:تفکر راهبردی شهید سلیمانی چه تاثیراتی بر جهت گیری دکترین امنیتی ج.ا.ایران داشته است؟فرضیه مقاله معطوف به این گزاره است:شهید سلیمانی با تثبیت شاخص های:«امنیت جویی فزاینده،تحرک ژئوپلیتیک،بازدارندگی فعال،عمق بخشی استراتژیک،پیوستگی قدرت سخت و نرم،کنشگری فعال راهبردی و ایده محور»بر جهت گیری دکترین دفاعی-امنیتی ج.ا.ایران تاثیر مستقیم و تعیین کننده داشته است.یافته های مشخص تحقیق نشان می دهد که:«دکترین دفاعی-امنیتی ج.ا.ایران متاثر از تفکر خردمندانه شهید سلیمانی در قالب الگوی ثابت رئالیسم ایرانی ،از منظر دولت واقع گرایی دارای شیفت درون پاردایمی از رویکرد انعکاسی و واکنش گرایانه به رویکرد کنشگرایانه امنیتی فعال و صراحت راهبردی در مقابله به مثل متناسب با تهدیدات بوده است».
مقایسه تطبیقی دولت های موقت در انقلاب های بزرگ مورد مطالعه انقلاب فرانسه، روسیه، الجزایر و انقلاب اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات انقلاب اسلامی سال ۲۰ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۷۴
159 - 180
حوزههای تخصصی:
انقلاب ها پدیده هایی هستند که کماکان ضرورت پژوهش را دارند. پژوهش حاضر در منظری تطبیقی - تاریخی در چارچوب نظریه ی کرین برینتون یکی از ویژگی های به ظاهر مشترک انقلاب های بزرگ، یعنی تشکیل و سرنوشت دولت های موقت را مورد بررسی قرار داده است. روایت و اشتراکات و افتراقاتِ دولت های موقتِ چهار انقلاب فرانسه، روسیه، الجزایر و انقلاب اسلامی با کاربست روش تطبیقی تاریخی مورد بحث قرار گرفته است. دولت های موقت اقدامات مشترکی چون تعیین تکلیف قضایی و امنیتی نخبگان سیاسی رژیم پیشین، تدوین مقررات جدید دولت انقلابی و فراهم سازی الزامات ایجاد ساختارهای پایدار نظام سیاسی نوین را رقم می زنند. لکن ترکیب، مراحل شکل گیری، عملکرد و سرنوشت آنان متفاوت است و همین امر در نسبت با نظریه ی برینتون بیانگر آن است که در سطح مراحل تکاملی ادعایی وی در انقلاب ها، ازجمله روی کار آمدن میانه رو ها و سپس رادیکال ها و سرنوشت جبری انقلابیون به اصطلاح تندرو؛ یعنی ترمیدور، خدشه وارد است.
Successes and Setbacks of the Islamic Republic of Iran's Positive Balancing with Brazil
منبع:
World Sociopolitical Studies, Volume ۷, Issue ۴, Autumn ۲۰۲۳
741 - 783
حوزههای تخصصی:
Formal relationship between Iran and Brazil commenced in 1903 with the signing of the Treaty of Friendship and Commerce. Since then, their bilateral relations have been shaped by political and economic changes in both countries. A pivotal moment after the 1979 Iranian revolution occurred in 2005, when leaders Lula da Silva of Brazil and Ahmadinejad of Iran showed mutual interest in cooperation, driven by Iran's need to balance US threat and Brazil's aspiration to balance US power. However, shifts in the Brazilian foreign policy towards Iran and escalating tensions between Iran and the West impeded further progress. With Lula da Silva's return to power in 2023 and Iranian President Raisi's heightened focus on Latin America, both countries witnessed renewed discussions about the potential for positive balancing between Iran and Brazil. This study delves into the successes and setbacks of Iran-Brazil bilateral approximation through the lenses of positive balancing theory and historical analysis method. During Lula's administrations, Iran's balancing strategy towards Brazil proved beneficial for both nations: Iran sought to counter US threats by fostering a friendly relationship with Brazil, while Brazil aimed to elevate its Global South agenda by mediating in Iran's nuclear program. This engagement also aimed to unite anti-imperialist and anti-colonialist movements under emerging political leaders. Despite these efforts, the US pressure on Iran to halt its nuclear program and on Brazil to limit its influence hindered constructive engagement between the two countries. Nevertheless, slow but steady economic interactions and Iran's inclusion in BRICS provide hope for the restoration of Iran's balancing strategy in Brazil and its reinforcement in Latin America.
تحولات کنشگری سیاسی شهروندان در جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ماهیت و سمت وسوی کنش های اجتماعی و سیاسی در عرصه اجتماعی، صرفنظر از متغیرهای زمان و مکان، هم تحت تأثیر تصمیمات، اقدامات و اولویت های نظام های سیاسی بوده و هم بر آنها تأثیر می گذارد و این نکته ای است که در تحولات سیاسی اجتماعی دوره جمهوری اسلامی قابل تبیین است. با گذشت چهار دهه از پیروزی انقلاب اسلامی، به تدریج کنشگری سیاسی شهروندان تحت تأثیر متغیرهای مختلف، متحول شده و با ظرفیت ها و آسیب هایی همراه بوده است. با این نگاه، هدف این پژوهش بررسی سیر تحول تاریخی کنشگری سیاسی شهروندان در جمهوری اسلامی است. این مقاله درصدد پاسخگویی به این پرسش خواهد بود که روند کنشگری سیاسی در دوره جمهوری اسلامی چه فرصت ها و چالش هایی را ایجاد کرده است؟ در این پژوهش، از روش کیفی با راهبرد جامعه شناسی تاریخی استفاده شده است. یافته پژوهش نشان می دهد که در جمهوری اسلامی ایران عرصه های کنشگری شهروندان و نخبگان سیاسی در بیان تقاضاها و مطالبات اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی به تدریج گسترده و متنوع تر شده است .
برندسازی ملی در عربستان سعودی: ظرفیت ها و سیاست های نوین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی سال ۲۶ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۱۰۱)
111 - 136
حوزههای تخصصی:
عربستان سعودی یکی از جدیدترین نمونه های برندسازی ملی و ارائه تصویری نوین و ایجابی از این کشور در عرصه جهانی است. هدف اصلی این پژوهش بررسی و تبیین ظرفیت ها و سیاست های نوین دولت سعودی در عرصه برندسازی ملی است و این پرسش مطرح شده است که برندسازی ملی چه جایگاهی در سیاست های کلان عربستان داشته و سیاست های برندسازی در دوره ملک سلمان با چه تغییراتی روبرو شده است؟ یافته های پژوهش نشان می دهد سه وجه سنتی شهرت و برند ملی عربستان که باعث ایجاد تصویری متمایز از این کشور در عرصه بین المللی شده، وجوه و شهرت نفتی، دینی و کمک های انسانی و توسعه ای آن است. با این حال، در دوره ملک سلمان با هدف ایجاد تصویری مدرن و پیشرو از عربستان، رهبران سعودی سیاست های نوینی را در پیش گرفته اند که به عنوان مرحله جدیدی از برندسازی ملی در این کشور تلقی می شود. مهمترین این سیاست ها عبارتند از: برندسازی اقتصادی و مطرح ساختن عربستان به عنوان کشوری با اقتصاد متنوع؛ برندسازی فرهنگی، اصلاحات اجتماعی و نمایش عربستان به مثابه جامعه ای غیرافراطی و میانه رو؛ توسعه گردشگری و برندسازی با میراث فرهنگی؛ کارآمدسازی حکمرانی برای تقویت برند ملی؛ برندسازی ورزشی و برندسازی شهری و توسعه شهرهای جدید. این مقاله به عنوان پژوهشی توصیفی- تبیینی در چارچوب ساختار مفهومی شش وجهی سیمون آنهولت در خصوص برندسازی ملی انجام شده است.
آینده پژوهی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در مورد موضوع فلسطین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های راهبردی سیاست سال ۱۱ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴۷ (پیاپی ۷۶)
119 - 160
حوزههای تخصصی:
موضوع فلسطین به عنوان یکی از محوری ترین مسائل در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران بوده است. تبیین چشم انداز سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در موضوع فلسطین هدف اصلی نوشتار است و به دنبال تدوین سناریوهای ممکن، محتمل و مطلوب در آینده سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در مورد موضوع فلسطین است. پژوهش به لحاظ ماهیت موضوع، با استفاده از نوعی روش تحقیق کیفی در دو مرحله مطالعه اکتشافی (خواندن) و مصاحبه، در پرتو سؤالات اکتشافی دنبال شده است. پژوهش جامعه آماری نداشته ولی جامعه خبرگان شامل 21 نفر است که از نمونه گیری با روش گلوله برفی انتخاب شدند، مصاحبه ها تا مرحله اشباع استمرار یافت و پس از مصاحبه، برای اخذ گزاره های اصلی ناظر بر موضوع از متن مصاحبه ها، از روش تجزیه وتحلیل تم، 10 تم استخراج شد از جمله: الف- حمایت از جبهه مقاومت، متحدسازی و همسویی اهداف گروه های مقاومت در مقابل سلطه گری اسرائیل و ایجاد روابط عمیق با کشورهایی با سیاست های ضد اسرائیلی؛ ب- بی انگیزگی افکار عمومی در حمایت از فلسطین به دلیل عدم اعتماد به سیاستگذاران داخلی، اختلاف و تفرقه افکنی میان مسلمانان و نبود همگرایی در ظرفیت قدرت های بزرگ در موضوع فلسطین.
The Analysis of the Reforms and Construction Government's Discourse on the Field of Economic Justice (The Presidency of Hashemi Rafsanjani and Mohammad Khatami)
منبع:
International Journal of Political Science, Vol ۱۴, No ۱ , ۲۰۲۴
175 - 195
حوزههای تخصصی:
Economic justice, in the general sense of living in security, regardless of the political or social system ruling the society, has been the desire of every person and government. In all welfare discourses after the Islamic revolution, welfare, and social security have been accepted as trans-sectoral categories in the category of the main duty of the government and the primary rights of the people; however, welfare and social security have taken on different meanings depending on which discourse and with what signs and symbols it is elaborated. Poverty and deprivation as one the problems of economic injustice with the power to influence and harm it has been con-sidered in cultural, social, political, and economic fields during the life of the Islamic Republic of Iran and has always had a special place in the planning and policies of the country over the past three decades. The proof of this claim is the texts of economic, social, and cultural devel-opment programs of the country, which contain notes and materials about this issue. This re-search is of a theoretical type in analytical-descriptive form with the help of library resources, the internet, and the press, using phishing methods and using other media. In this research, the dimensions and components of social justice at the macro level of society in the field of eco-nomic justice in the reform and construction of government with the use of documentary and library methods and Laclau and Mouffe's discourse method are described and analyzed.