پیوستگی تاریخی و فرهنگی میان دو سرزمین ایران و آناتولی در حدی است که تفکیک میان فرهنگ این دو سرزمین را به ویژه در پاره ای مقاطع تاریخی بسیار دشوار می سازد، بخش های وسیعی از آناتولی سالیان دراز تحت سلطه ایران بود و این سلطه تنها یک سلسله سیاسی نبود، فرهنگ و اندیشه ایرانی در آن سامان سلطهای پایاتر و ماندگارتر از سلطه سیاسی داشت و از همین منطقه بود که بسیاری از اندیشه های ایرانی به اروپا انتقال یافت، امّا به دلیل فاصله زمانی طولانی میان سقوط سلسله ساسانی که به حذف سلطه سیاسی ایران بر این منطقه انجامید با فتح مجدد آن توسط مسلمین که مجالی بود برای احیای مجدد فرهنگ ایرانی در آن دیار، سوابق حضور ایرانیان در آناتولی پیش از اسلام به فراموشی سپرده شد. این مقاله سعی دارد تا ضمن اثبات حضور فعال فرهنگ ایرانی در آناتولی پیش از اسلام، نشانه های حیات آن را حتی پس از پایان یافتن سلطه سیاسی ایران بر منطقه مورد بررسی قرار دهد. بنابراین در این مقاله دو فرضیه مورد بررسی قرار گرفته است: 1. فرهنگ ایرانی در آناتولی پیش از اسلام حضوری قابل توجّه داشته است. 2. حضور فرهنگی ایران در آناتولی پس از حذف سلطه سیاسی ایران بر آناتولی همچنان ادامه داشته است.
سرزمین ماد بر پایه مدارک تاریخی دوره مادها و هخامنشیان، کم و بیش از رود ارس تا کوه الوند و بیابان مرکزی ایران را در بر می گرفته است. در نوشته های دوره هخامنشی، ایالت ماد غالبا پس از پارس در جایگاه دوم یا پس از ایلام در جایگاه سوم ذکر می شد که گویای اهمیت آن در این دوره است. پس از بر افتادن هخامنشیان، این ایالت به دو بخش ماد کوچک و ماد بزرگ تقسیم شد و آتورپات، شهربان پیشین ماد در ماد کوچک در برابر مقدونیان به پاخاست. از این زمان به بعد این بخش از ماد به نام سردودمان فرمانروایان آن، آتورپاتکان خوانده شد. ماد کوچک، نام پیشین آنورپاتکان، خود گواه آن است که این سرزمین در اصل سکونت گاه آتورپاتکان، همان مرز پیشین ایالات ماد بوده است؛ در شمال، رود ارس مرز این سرزمین با ارمنستان و آلبانیا و در غرب، امتداد رشته کوه های زاگرس، مرز آن با آناتولی شمرده می شد. در شمال شرقی، رشته کوه های البرز و در جنوب غربی، بیابان مرکزی ایران آن را محدود می کرد. گنزک، مهم ترین شهر این سرزمین پس از فروپاشی هخامنشیان به شمار می رفته است.
پژوهش حاضر از جمله، نخستین تلاش هایی است که برای روشن شدن وضعیت جغرافیایِ اداری ایالت پارس در دوره ی ساسانی، صورت گرفته است. ایالت پارس، نه تنها مرکزیت مذهبی و سیاسی ساسانیان محسوب می شد، بلکه یکی از مناطق مهم و راهبردی به لحاظ اداری نیز به حساب می آمد. علاوه بر متون دستِ اول تاریخی و کتیبه های پهلوی دوره ی ساسانی، جغرافی نگاران قرون اولیه اسلامی نیز توصیفاتی از تقسیمات اداری ایالت پارس به دست می دهند. با این رویکرد، می توان تصویری از نظام اداری پارس به عنوان زیر مجموعه ای از نظام اداری سرزمین ساسانی را در حد امکان بازسازی کرد. نتایج پژوهش، نشان می دهد که ایالت پارس دارای نظام اداری سازمان یافته به تناسب تقسیمات کشوری و دارای ساختاری سلسله مراتبی بوده است. چنانچه هر یک از واحدهای اداری این نظام سازمان یافته، به فراخور گستره جغرافیایی و کارکرد سیاسی، حائز درجه ای از اهمیت بوده و تحت نظارت مقامی خاص اداره می شد. روش به کار رفته به منظور دست یابی به نتایج مطلوب و منسجم، استفاده از منابع دست اول تاریخی، علاوه بر بهره گیری از پژوهش های تاریخیِ مستند می باشد.
اسناد و الواح به دست آمده از شهرهای میان رودان، از وجود تجارتخانه های بزرگی آگاهی می دهند که به انواع فعالیت های تجاری و اقتصادی اشتغال داشتند. تجارتخانه هایی که بایگانی آنها، پرتو تازه ای بر چیرگی پارسیان بر میان رودان، واگذاری زمین ها به پارسیان، ایجاد تیول های نظامی یا زمین های خدمت، همکاری میان بنگاه های اقتصادی بابل و پارسیان، دریافت انواع گوناگون مالیات ها و غیره می اندازند. تجارتخانه اگیبی، مهمترین تجارتخانه ای است که از زمان پادشاهی بابلی نو تا پایان پادشاهی داریوش بزرگ، نقشی فعال در اقتصاد منطقه بر عهده داشت. سازمان مالیاتی هخامنشی، اجاره داری زمین ها، پرداخت انواع گوناگون مالیات ها و تجارت، مهمترین عرصه هایی بودند که اگیبی ها در آنها فعالیت داشتند. مسأله اصلی این نوشتار، بررسی نقش خانواده اگیبی در سازمان مالیاتی و اقتصاد هخامنشیان است.