فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۲۱ تا ۴۴۰ مورد از کل ۹۵۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
مقایسه استرس والدگری در مادران کودکان مبتلا به اختلال اتیسم با مادران کودکان بهنجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه استرس والدگری در مادران کودکان اتیستیک با مادران کودکان بهنجار انجام شده است. نمونه شامل 90 نفر (45 مادر کودک درخودمانده و 45 مادر کودک بهنجار) می شود. هر دو گروه پرسشنامه استرس والدگری آبیدین (1990) را تکمیل کردندمادران کودکان اتیستیک به صورت در دسترس انتخاب گردیدند. مادران کودکان اتیستیک با نمونه ای متشکل از 45 مادر کودک عادی که از لحاظ تحصیلات، سن کودک و وضعیت اقتصادی و اجتماعی همتا شده بودند مقایسه شدند. داده ها با استفاده از آزمون MANOVA تحلیل شد. نتایج نشان دادند که استرس والدگری در مادران کودکان اتیستیک در هر دو قلمرو والدگری و قلمرو کودک و هم چنین استرس والدگری کل به طور معنادار بالاتر از مادران کودکان بهنجار بود. مادران کودکان اتیستیک با استرس های بسیار مواجه اند که این استرس می تواند مربوط به کودک، والد یا جامعه باشد. از جمله ماهیت مبهم اختلال اتیسم، خصوصیات کودک، نگرانی راجع به تداوم شرایط، پذیرش کم جامعه و حتی سایر اعضای خانواده نسبت به رفتارهای کودک درخودمانده و نیز شکست در دریافت حمایت های اجتماعی می تواند در بروز این استرس مؤثر باشد.
اثربخشی آموزش تحلیل ارتباط محاوره ای به مادران بر بهبود عملکرد خانواده آنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی آموزش تحلیل ارتباط محاوره ای به مادران بر بهبود عملکرد خانواده آنان بوده است. روش پژوهش، نیمه تجربی بود. جامعه آماری شامل کلیه مادران دانش آموزان دختر دبیرستان های بزرگ دولتی منطقه دو شهر تهران بود که از طریق ترکیبی از روش نمونه گیری تصادفی و خوشه ای 50 نفر (برای دو گروه 25 نفری آزمایش و گواه) انتخاب شده و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند.
ابزار مورد استفاده در این پژوهش، پرسشنامه سنجش خانواده (FAD)، می باشد که به صورت پیش آزمون و پس آزمون مورد استفاده قرار گرفت. جهت تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس به وسیله نرم افزار SPSS استفاده شد.
یافته های پژوهش نشان دادند که این روش بر بهبود عملکرد خانواده مادران مؤثر می باشد. بدین معنا که آموزش تحلیل ارتباط محاوره ای، «نقش ها»، «حل مسئله» و «ابراز عواطف» آنان را بهبود می بخشد.
رابطه سبک های فرزندپروری با نشانه های درونی سازی شده در کودکان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
"مقدمه: با توجه به نقش رابطه کودک و والدین در رشد و تحول کودک، هدف این پژوهش بررسی نشانگان درونیسازیشده (اضطراب- افسردگی، افسردگی- کنارهگیری و شکایات جسمانی) در کودکان در رابطه با سبکهای فرزندپروری (مقتدرانه، مستبدانه و سهلگیرانه) و تعیین سهم هر یک در پیشبینی مشکلات کودکان بود.
روش: به این منظور تعداد 271 نفر از مادران کودکان پسر 7 تا 9 سال مشغول به تحصیل در مدارس ابتدایی منطقه شش تهران بهروش نمونهگیری خوشهای از بین کلاسهای مقاطع اول تا سوم از 4 مدرسه ابتدایی موجود در این منطقه انتخاب شده و با پرسشنامه سبکهای فرزندپروری بامریند و فهرست رفتاری کودک ارزیابی شدند. نتایج با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون تحلیل شد .
یافتهها: سبک فرزندپروی مقتدرانه با تمام نشانههای درونیسازی رابطه منفی معنیدار و سبک فرزندپروری مستبدانه با تمام نشانهها رابطه مثبت معنیدار داشتند. بر طبق نتایج تحلیل رگرسیون، سبک مقتدرانه پیشبینیکننده منفی معنیدار و سبک مستبدانه پیشبینیکننده مثبت معنیدار برای تمام نشانههای درونیسازیشده است.
نتیجهگیری: یافتههای پژوهش همسو با بیشتر پژوهشهای قبلی در این زمینه است. بهطور کلی، بهنظر میرسد که کنترل همراه با صمیمیت، مهمترین عامل در پیشگیری از نشانههای درونیسازیشده باشد. "
دست های گرم رابطه
حوزههای تخصصی:
ارتباط در کلاس درس
حوزههای تخصصی:
خانواده راهبردهای مقابله ای: تحلیل عاملی تأییدی سلسله مراتبی مقیاس ایرانی مقابله(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ماهیت پیچیده و چندبُعدی سازه مقابله، به شکل گیری خانواده های مختلفی از راهبردهای مقابله ای منجر شده است که به رغم ویژگی های مختلف و تأثیر عوامل فرهنگی و سرشتی متفاوت، همبستگی زیادی با یکدیگر دارند. به منظور شناسایی ماهیت خانواده های مقابله در جامعه ایرانی، پژوهش حاضر ساختار عاملی مقیاس ایرانی مقابله را با گروه نمونه ای به حجم 1060 دانشجو، 470590 دختر و پسر) و کاربرد تحلیل عاملی تأییدی سلسه مراتبی مورد آزمون قرار داد. یک مدل تک عاملی و چهار مدل چند عاملی که بر پایه پیشینه پژوهشی و تحلیل عاملی اکتشافی راهبردهای مقیاس مقابله ایرانی توسعه یافته بود آزمون شد. نتایج نشان داد که مدل سه عاملی: الف فعال (شامل راهبردهای بازسازی شناختی، حل مسئله و حمایت معنوی)، ب فعل پذیر (شامل راهبردهای انحراف توجه، اجتناب شناختی و تسلیم)، و پ نامنعطف (شامل راهب ردهای ح مایت جویی و تفکر آرزومندانه نگران ی) از بیشترین برازندگی با داده ها برخوردار است. منطق زیربنایی خانواده های استخراج شده براساس نظریه های مقابله و فرهنگی تحولی مورد بحث قرار گرفت.
بررسی میزان حساسیت دبیران نسبت به انواع بی انضباطی های دانش آموزان
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش، بررسی نوع حساسیت دبیران مقطع راهنمائی در مورد بی انضباطی های کلاسی دانش آموزان بوده، که به روش تحقیق توصیفی – پیمایش انجام گرفته است. برای این منظور از مجموع 1742 دبیر مقطع راهنمائی زاهدان، 315 دبیر به تفکیک 187 دبیر زن و 137 دبیر مرد به روش نمونه گیری متناسب با حجم و نمونه-گیری تصادفی ساده انتخاب شدند.از پرسشنامه جونز و همکاران (1995) برای گردآوری داده های مورد نیاز استفاده شده و برای تجزیه و تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون، آزمونt و تحلیل واریانس استفاده شده است. یافته های این تحقیق نشان داد که7/58 درصد از دبیران بیش از انتظار خودشان برای اداره و کنترل کلاس وقت صرف می کنند. از جمله بی انضباطی هائی که نسبت به آن حساسیت داشته اند، به ترتیب تکرار و فراوانی، عبارتند از: در گیر شدن، هل دادن و دعوا با دیگر دانش آموزان. از نظر این دبیران، پر دردسرترین بی انضباطی ها نیزعبارت بوده اند از: در گیر شدن، هل دادن و دعوا با دیگر دانش آموزان. بین نوع بی انضباطی ها و میزان حساسیت دبیران نسبت به آن ها رابطه مثبت و معنی دار وجود دارد. جنسیت، تجربه، و جمعیت کلاس نیز جزء عوامل موثر بوده اند. بر اساس یافته های فوق، راهکارهایی به مدیریت آموزشی، معلمان و محققین آینده ارائه شد.
پیش از قهر،آشتی کن
حوزههای تخصصی:
تاثیر آموزش برنامه فرزندپروری مثبت (3P) بر کاهش علائم کودکان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر جهت بررسی تاثیر آموزش مدیریت والدین براساس برنامه فرزندپروری مثبت (3P) در کاهش شدت علائم اختلال نافرمانی مقابله ای دانش آموزان پسر 7 تا 10 ساله شهرستان نهاوند انجام شده است.
روش: این مطالعه از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل و جامعه مورد مطالعه آن دانش آموزان پسر 7 تا 10 ساله دبستان های پسرانه شهرستان نهاوند است. نمونه گیری به روش خوشه ای انجام شد و مادران 24 نفر از کودکانی که براساس سیاهه رفتاری کودک (CBCL) و فرم گزارش معلم (TRF)، مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای(ODD) تشخیص داده شده بودند، انتخاب شده، به دو گروه آزمایش (12 n=) و کنترل (12 n=) تقسیم شدند. سپس برنامه فرزندپروری مثبت به مدت 2 ماه در 8 جلسه آموزشی 120 دقیقه ای برای آزمودنی های گروه آزمایش اجرا شد.
یافته ها: تحلیل داده ها نشان داد که گروه آزمایشی در مقایسه با گروه کنترل، پس از پایان جلسات آموزش برنامه فرزندپروری مثبت، براساس ارزیابی جداگانه والد و معلم، کاهش معناداری در نمرات شدت علائم اختلال نافرمانی مقابله ای پیدا کرده است (01/0P <).
نتیجه: آموزش برنامه فرزندپروری مثبت سبب کاهش نشانه های اختلال نافرمانی مقابله ای در کودکان مبتلا به این اختلال می شود.
تاثیر پیشرفت تحصیلی دانش آموز کم شنوا به یاری دبیر رابط در تغییر نگرش منفی اولیای مدرسه نسبت به آموزش فراگیر
حوزههای تخصصی:
وقتی سوفی واقعاً عصبانی می شود...
حوزههای تخصصی:
استرس فرزندپروری در والدین کودکان دارای اختلال نارسایی توجه ،بیش فعالی
حوزههای تخصصی:
اثربخشی برنامه آموزش روان شناختی خانواده بر ابراز هیجان در خانواده های بیماران مبتلا به اختلالات شدید روان پزشکی*(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به منظور بررسی اثربخشی مداخله آموزش روان شناختی خانواده بر کاهش ابراز هیجان در خانواده های بیماران مبتلا به اختلالات شدید روان پزشکی انجام شد. گروه نمونه، شامل خانواده های 30 نفر از بیماران مبتلا به اختلالات شدید روان پزشکی بودند که به صورت نمونه گیری در دسترس از دو بیمارستان در شهر تهران انتخاب، و با روش غیرتصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند.آزمودنی ها پرسشنامه سؤالات خانواده (FQ) را تکمیل نمودند و سپس مداخله آموزش روان شناختی خانواده در مورد گروه آزمایش به اجرا درآمد، در حالی که گروه کنترل درمان خاصی را دریافت نکرد. نتایج بدست آمده نشان داد در حالی که آموزش روان شناختی خانواده کاهش معناداری را در مؤلفه نظرات انتقادی ایجاد کرده است، اما مؤلفه درگیری عاطفی شدید تغییر معناداری را نشان نداده است. در تبیین نتایج فوق این نکته مورد توجه قرار گرفته است که با توجه به نتایج پژوهش ها و محتوای مؤلفه ها، نظرات انتقادی حساسیت کمتری برای پیش بینی عود دارد. از سوی دیگر با توجه به این که برنامه های آموزشی مداخلات خانواده عموماً با هدف کاهش عود بیماری تدوین شده اند، به طور طبیعی در این گونه مداخلات صرفا مؤلفه های موثر در این زمینه مورد توجه قرار می گیرند. بنابراین مؤلفه درگیری عاطفی شدید شاید نقش پررنگی در این مداخله های آموزشی به خود اختصاص ندهد. علاوه بر این با توجه به ماهیت فرهنگی این مؤلفه، به نظر می رسد تغییر آن مستلزم صرف زمان بیشتر و مداخله های عمیق تری باشد.
چگونگی رفتار با کودکان در بدو ورود به دبستان
حوزههای تخصصی: