فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۱۰۱ تا ۱٬۱۲۰ مورد از کل ۴٬۴۰۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی زوج درمانی هیجان محور بر افزایش تنظیم هیجانی زوجین متقاضی طلاق انجام شد. روش: پژوهش حاضر از لحاظ هدف کاربردی از لحاظ روش کمی و از لحاظ گرداوری داده ها روش نیمه ازمایشی که با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل انجام شد. جامعه آماریکلیه زوجین متقاضی طلاقی بودند که سال 1396در شهر تهران منطقه 3 به مرکز خدمات مشاوره نیما مراجعه کردند،که از این تعداد 18 زوج با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و بر اساس نمره پایین تر از میانگین در مقیاس افسردگی (بک،1976) همتا شدند و به صورت تصادفی در گروه آزمایشی و گروه کنترل جایگزین شدند و به مقیاس دشواری تنظیم هیجان (DERS؛ گرتز و رومر، 2004) و پرسشنامه افسردگی (بک ،1976) در مرحله پیش آزمون و پس آزمون جواب دادند. سپس گروه آزمایش به مدت به مدت 9 هفته زوج درمانی هیجان محور را دریافت نمودند. یافته ها : برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمونهای تحلیل کوواریانس چند متغییری، تک متغیری و تعقیبی توکی استفاده شد. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد زوج درمانی هیجان مدار بر افزایش تنظیم هیجانی و افسردگی زوجین متقاضی طلاق اثربخشی معنادار دارد . نتیجه گیری: زوج درمانی هیجان مدارباعث به آگاهی رساندن ،تجربه و پذیرش هیجانات بهنجا در زوجین متقاضی طلاق می شود و آنها را به سطحی از امنیت می رساند که در پی آن با اعتماد بیشتری به بیان نیازها و خواسته های دلبستگی خود پرداخته و در عین حال برای یکدیگر پاسخگوتر خواهند بود و در نهایت توانایی بیشتری در تنظیم هیجانات خواهند داشت.
بررسی تأثیر آموزش جنسی بر افزایش دانش جنسی والدین و احساس کفایت آنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر بخشی آموزش جنسی بر افزایش دانش تربیت جنسی و احساس کفایت والدین انجام گرفت. جامعه آماری این پژوهش نیمه تجربی کلیه والدین شهر ارومیه بودند که به شیوه نمونه گیری خوشه ای تعداد 30 زوج به عنوان نمونه انتخاب شدند که 15 زوج به شیوه تصادفی در گروه آزمایش و 15 زوج در گروه کنترل گنجانده شدند. گروه آزمایش، تحت آموزش تربیت جنسی کودک قرار گرفتند و به گروه کنترل هیچ گونه آموزشی داده نشد. برای اندازه گیری متغیرهای تحقیق از آزمون محقق ساخته دانش جنسی والدین و پرسشنامه احساس کفایت در پرورش کودک اوهان و جانستون استفاده شد. از میانگین، انحراف استاندارد و تحلیل کواریانس برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد. بر اساس نتایج مطالعه، میانگین نمره دانش والدین و احساس کفایت بعد از آموزش نسبت به میانگین نمره قبل از آموزش، در گروه آزمایش افزایش نشان داد در حالی که میانگین نمره دانش و احساس کفایت والدین گروه گواه در پیش آزمون و پس آزمون ثابت بود. بنابراین بسته آموزشی طراحی شده، بر افزایش دانش والدین از تربیت جنسی کودک و احساس کفایت والدین مؤثر است. با توجه به یافته های به دست آمده از این بررسی می توان نتیجه گرفت که انجام مداخله آموزشی بر مبنای آموزش جنسی می تواند موجب افزایش دانش تربیت جنسی و احساس کفایت و صلاحیت والدین گردد
اثربخشی زوج درمانی شناختی - سیستمی گاتمنی بر تعهد زناشویی زوجین شهر مشهد
حوزههای تخصصی:
حضور عناصری همچون تعهد زناشویی، بی آلایشی زناشویی و ارتباط زناشویی در کنار نبود عناصری مانند خشونت خانوادگی و خیانت در میان زوجین، از برجسته ترین عوامل تضمین کننده پیوند زناشویی سالم است. هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش زوج درمانی شناختی - سیستمی گاتمنی بر تعهد زناشویی زوجین شهر مشهد بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با پیش آزمون - پس آزمون و گروه گواه است. جامعه آماری پژوهش دربرگیرنده همه زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر مشهد و نمونه پژوهش دربرگیرنده 32 زوج بودند که به صورت در دسترس انتخاب شدند و از راه گمارش تصادفی در دو گروه آزمایش (16 زن و شوهر) و گواه (16 زن و شوهر) جایگزین شدند. برای جمع آوری داده ها از سیاهه تعهد زناشویی آدامز و جونز (1997) استفاده شد. متغیر مستقل، زوج درمانی به شیوه گاتمنی (شناختی-سیستمی) بود که در 8 نشست 2 ساعته (هفته ای یک نشست) به گروه آزمایش آموزش داده شد. داده ها با به کارگیری آزمون t گروه های مستقل و روش تحلیل کوواریانس تحلیل شد. برآی ندها نشان می دهد که زوج درمانی شناختی- سیستمی گاتمنی با توجه به آماره به دست آماده (4/6=F) اثربخشی معنی داری (05/0>P) بر تعهد زناشویی داشته و مایه افزایش تعهد در زوجین می گردد. زوج درمانی شناختی - سیستمی گاتمنی به شیوه غیرمستقیم و از راه بهبود کارکرد زوجین در باورهای ارتباطی بر تعهد زناشویی و بهبود تعهد اثرگذار است.
توانمندی های مثبت شخصیتی و الگوهای مقابله با استرس شغلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
صفات شخصیتی اغلب در ارتباط با چگونگی مقابله ی افراد با استرس های شغلی مورد تأکید قرارگرفته اند. هدف پژوهش حاضر مقایسه توانمندی های الهی-مذهبی به عنوان صفات شخصیتی مثبت در افراد دارای الگوهای مقابله ی سالم (G :الگوی سلامت و S: الگوی صرفه جو) و ناسالم (A: الگوی جاه طلب و B: الگوی فرسوده) با استرس شغلی بود. جامعه ی آماری پژوهش شامل تمامی کارکنان یک سازمان صنعتی در مشهد (283 نفر) بود که 146 نفر از آنها به صورت تصادفی طبقه ای انتخاب شدند و به ابزارهای پژوهش پاسخ دادند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش عبارت بودند از آزمون توانمندی ها و ارزش ها در عمل و پرسشنامه ی رفتارها و الگوهای تجربی مرتبط با کار. داده های پژوهش با روش تحلیل واریانس چند متغیره تجزیه و تحلیل شد. یافته ها نشان داد افراد دارای الگوهای سالم، توانمندی های الهی مذهبی بالاتری نسبت به افراد دارای الگوهای ناسالم دارند. این یافته ها زمینه جدیدی برای پژوهش در مورد نقش شخصیت در مقابله با استرس های مرتبط با کار می گشاید. توانمندی های شخصیتی ویژگی های فردی قابل آموزش اند و بنابراین منابع ارزشمندی برای بهبود مقابله با استرس های مرتبط با کار و کاهش آثار منفی آن هستند.
اثر بخشی برنامه آموزشی توانمندسازی روانشناختی بر مبنای نظریه روانشناسی فردی آدلر بر درماندگی آموخته شده زنان سرپرست خانوار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش، تعیین اثربخشی برنامه آموزشی توانمندسازی روانشناختی بر مبنای نظریه روانشناسی فردی آدلر بر درماندگی آموخته شده زنان سرپرست خانوار است. از این جهت، این پژوهش به روش نیمه آزمایشی انجام شد و طرح آن از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش زنان سرپرست خانوار تحت پوشش کمیته امداد استان همدان بودند؛ که به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای، تعداد 30 نفر، و با توجه به ملاک های پژوهش، به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه درماندگی آموخته شده (LHS) بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل کواریانس تک متغیره استفاده گردید، که در ابتدا شرایط استفاده از این آزمون مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفت، سپس از آن استفاده گردید. یافته های پژوهش نشان می داد که برنامه آموزشی توانمندسازی روانشناختی بر کاهش درماندگی آموخته شده زنان سرپرست خانوار(با احتمال 007/0>P) تأثیر دارد و آزمون پیگیری نیز همان را تأیید نمود. بر اساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت، توانمندسازی روانشناختی فرایند قدرت بخشیدن به افراد است که به آنها کمک می شود تا احساس توانایی و شایستگی خویش را بهبود بخشند و بر احساس ناتوانی و درماندگی غلبه کنند. از این جهت پیشنهاد می شود که برنامه های آموزشی توانمندسازی زنان نیز به عنوان یکی از برنامه های مؤثر در دستور کار کمیته امداد و سایر نهادهای حمایتی قرار گیرد.
تاثیر آموزش مهارت های ذهن آگاهی مبتنی بر رویکرد شناختی- رفتاری مبتنی بر افسردگی و مهارت های ارتباطی دانش آموزان پسر متوسطه دوم(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی آموزش مهارت های ذهن آگاهی مبتنی بر رویکرد شناختی- رفتاری بر کاهش افسردگی دانش آموزان پسر بود. روش: پژوهش حاضر از لحاظ نحوه گرداوری داده ها غیرتوصیفی و طرح آن پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل و از لحاظ روش کمی بود. جامعه پژوهش حاضر شامل کلیه دانش آموزان پسر مقطع متوسطه دوم منطقه 5 شهر تهران بودند. برای انتخاب نمونه، با استناد به پژوهش های پیشین از روش نمونه گیری غیر تصادفی هدفمند استفاده گردید. بدین صورت در مرحله غربالگری، 30 که در ابزارهای پژوهش کمترین نمره را گرفته بودند بر اساس سطح تحصیلات و وضعیت مالی والدین انتخاب و در دو گروه ازمایش و کنترل همتا شدند و در دو گروه 15 نفری جایگزین گردیدند. گروه آزمایش طی 8 جلسه تحت آموزش برنامه ذهن آگاهی مبتنی بر رویکرد شناختی- رفتاری قرار گرفتند. .ابزارهای گرداوری اطلاعات از پرسشنامه های افسردگی بک (1989) استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که بین دو گروه (آزمایش و کنترل) در متغیرهای افسردگی و مهارت ارتباطی تفاوت معنی دار وجود دارد. برنامه ذهن آگاهی مبتنی بر رویکرد شناختی- رفتاری موجب کاهش معنادار افسردگی در دانش آموزان شد. بحث: با توجه به اثربخشی آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر رویکرد شناختی- رفتاری در کاهش افسردگی و بهبود مهارت های ارتباطی، برای ترویج و انعکاس روش ها و آموزش این روش ها و نیز افزایش سطح سلامت روانی جامعه دانش آموزان، مسئولین ذی ربط و مشاوران مدارس می توانند در قالب برنامه ای جامع و پیشگیرانه به طور کاربردی آن ها را در سطح مدارس اجرا کنند.
بررسی تاثیر آموزش مبتنی بر شعر و قصه گویی ب ر بهبود نگرش کودکان عادی نسبت به کودکان ناشنوا و نابینا(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی تاثیر آموزش مبتنی بر شعر و قصه گویی ب ر بهبود نگرش کودکان عادی نسبت به کودکان ناشنوا و نابینا بود. روش: روش تحقیق شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون –پس آزمون با گروه کنترل بود.. جامعه آماری پژوهش حاضر را کودکان دخترعادی سنین 7-12 سال، درکتابخانه های فراگیر استان تهران در تابستان 1393تشکیل دادن،. سپس 50 دانش آموز دختر از طریق نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب و به صورت تصادفی در گروه های آزمایشی و کنترل (هر گروه 25 نفر)قرار داده شدند. جمع آوری داده ها از طریق مقیاس چیداک-مک مستر برای سنجش نگرش کودکان نسبت به کودکان معلول روزنبام ، آرام س ترانگ ، کی نگ (1988) (CATCH) بود. پس از پیش آزمون 13 جلسه آموزش مبتنی بر شعر و قصه گویی توسط مربیان مجرب برای گروه آزمایش برگزار شد. بعد از پایان جلسات آموزشی گروه آزمایش پس آزمون در مورد هر دو گروه آزمایش و کنترل انجام شد. داده های پژوهش توسط آزمون تحلیل کواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج تحلیل کواریانس نشان دادکه تفاوت معناداری در نمره های نگرش کودکان عادی نسبت به کودکان نابینا و ناشنوا در گروه با آموزش مبتنی بر شعر و قصه گویی در مقایسه با گروه کنترل که این آموزش را ندیده اند، وجود دارد(05/0≥P). نتیجه گیری: یافته های این پژوهش تلویحات کاربردی در مورد تجدید نظر در مورد برنامه های آموزشی سازمان های مرتبط از جمله سازمان آموزش و پرورش و کانون پرورش کودکان و نوجوانان جهت تغییر نگرش کودکان در حوزه های مختلف عاطفی، شناختی و اجتماعی توسط آموزش مبتنی بر شعر و قصه گویی جهت ایجاد انگیزه بیشتر در کودکان جهت ارتباط با کودکان معلول را مطرح می نماید.
اثربخشی رویکرد ایماگوتراپی زوجین بر افزایش سازگاری، صمیمیت و تاب آوری زوجین شهر بوشهر
حوزههای تخصصی:
توجه به عوامل مرتبط و تاثیرگذار بر سازگاری زناشویی، صمیمیت و تاب آوری آن ها از مهمترین کارها در زمینه ارتقاء کارکردهای مثبت خانواده می باشد. باتوجه به همین امر، پژوهش حاضر به بررسی تاثیر آموزش ایماگوتراپی بر تاب آوری، صمیمیت زناشویی و افزایش سازگاری زناشویی پرداخته است. پژوهش نیمه تجربی (آزمایشی) از نوع پیش آزمون، پس آزمون با گروه آزمایش و گواه بود. جامعه آماری پژوهش همه زوجین شهر بوشهر در سال 1394 بودند. ابتدا به روش نمونه گیری در دسترس تعداد 32 زوج انتخاب شد، سپس به روش تصادفی در دوگروه آزمایش و گواه جای گذاری شدند. ابتدا پیش آزمون اجرا شد و شرکت کنندگان به مقیاس تاب آوری کانر و دیوید سون، پرسشنامه صمیمیت باگاروزی و ﻣﻘﯿﺎس ﺳﺎزﮔﺎری زﻧﺎﺷﻮﯾﯽ پاسخ دادند، پروتکل آموزشی اجرا شد و سپس از گروه آزمایش، پس آزمون گرفته شد. داده های دریافتی توسط فرمول های آمار توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) و آمار استنباطی (تحلیل کوواریانس) با استفاده از نرم افزار آماری SPSS-20 مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان داد که آموزش تصویرسازی متقابل بر تاب آوری، سازگاری و صمیمیت زناشویی تاثیر معنادار دارند.
مسیر میانجی هوش تعامل گرا به علایق شغلی دانش آموزان دبیرستانی از طریق پیشرفت تحصیلی در درس های خاص(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین نقش واسطه گری پیشرفت تحصیلی در دروس خاص در رابطه ی بین هوش تعامل گرا و علایق شغلی دانش آموزان است. روش: پژوهش حاضر از نظر هدف، بنیادی و به لحاظ شیوه ی گردآوری داده ها، توصیفی از نوع همبستگی (تحلیل مسیر) بود. جامعه آماری پژوهش کلیه دانش آموزان دبیرستانی رشته های ریاضی، تجربی و انسانی شهر ارومیه در سال تحصیلی 95-1394 بودند. 370 نفر با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب و به مقیاس هوش تعامل گرا گاردنر و مقیاس علایق شغلی هالند پاسخ دادند. همچنین میانگین دروس اصلی رشته های ریاضی، تجربی و انسانی به عنوان شاخص پیشرفت تحصیلی در نظر گرفته شد. داده ها با روش همبستگی پیرسون و مدل یابی معادلات ساختاری از نوع تحلیل مسیر تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد هوش تعامل گرا اثر غیرمستقیم مثبت و معناداری از طریق پیشرفت تحصیلی در دروس ریاضی، فیزیک، شیمی و زیست شناسی بر همه ابعاد علایق شغلی داشت. علاوه بر آن هوش تعامل گرا اثر غیرمستقیم منفی و معناداری از طریق پیشرفت تحصیلی در دروس معارف اسلامی، عربی، زبان انگلیسی و ادبیات فارسی بر ابعاد علایق شغلی اجتماعی، متهورانه و قراردادی علایق شغلی داشت. همجنین هوش تعامل گرا اثر مستقیم مثبت و معنادار بر پیشرفت تحصیلی در دروس خاص دارد. پیشرفت تحصیلی در دروس ریاضی، فیزیک، شیمی و زیست شناسی اثر مستقیم مثبت و معنادار بر همه ابعاد علایق شغلی (شامل واقع گرا، اجتماعی، جستجوگر، متهورانه، هنرمندانه و قرارداری) داشت. پیشرفت تحصیلی در دروس معارف اسلامی، عربی، زبان انگلیسی و ادبیات فارسی اثر مستقیم منفی و معنادار بر ابعاد علایق شغلی اجتماعی، متهورانه و قراردادی داشت. نتیجه گیری: نتایج بر نقش واسطه گری پیشرفت تحصیلی در دروس خاص در رابطه ی بین هوش تعامل گرا و علایق شغلی دانش آموزان تاکید دارد.
تاثیر برنامه آموزش جرات ورزی بر احساس خودکارآمدی تحصیلی و بهزیستی روان شناختی دانشجویان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، بررسی تاثیر برنامه آموزش جرات ورزی بر بهبود خودکارآمدی تحصیلی و بهزیستی روانشناختی دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد بهبهان بود. روش: روش پژوهش نیمه تجربی با طرح پیش آزمون و پس آزمون بود. جامعه ی آماری پژوهش حاضر شامل تمامی دانشجویان دختردانشگاه آزاد اسلامی واحد بهبهان در سال تحصیلی 96-1395 بود. برای انتخاب حجم نمونه با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی منظم 30 نفر دانشجو انتخاب و در دو گروه مساوی آزمایش (15نفر) و کنترل (15نفر) تقسیم شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش شامل مقیاس خودکارآمدی تحصیلی مورایز(2001) و پرسشنامه ی بهزیستی روانشناختی ریف(1989) بود. برای گروه آزمایش، 15 جلسه ی 90 دقیقه ای هفتگی برنامه ی آموزش جرات ورزی اجرا شد؛ ولی گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای دریافت نکرد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آمار استنباطی تحلیل کواریانس چندمتغیری و تک متغیری با کمک نرم افزار آماری Spss25 در سطح معناداری 05/0 استفاده شد. یافته ها: نتایج به دست آمده نشان داد که مداخله ی به کار رفته باعث افزایش سطوح خودکارآمدی تحصیلی و بهزیستی روان شناختی دانشجویان شد (001/0P<). نتیجه گیری: با انجام مداخله ی برنامه آموزش جرات ورزی می توان به بهبود وضعیت خودکارآمدی تحصیلی و بهزیستی روانشناختی دانشجویان کمک نمود
مقایسه اثر بخشی الگوی چند محوری شفیع آبادی با واقعیت درمانی گلاسر در فرسودگی شغلی معلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش مقایسه اثر بخشی الگوی چند محوری انتخاب شغل شفیع آبادی با نظریه واقعیت درمانی گلاسر بر فرسودگی شغلی معلمان بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری مطالعه حاضر، تمامی معلمان مدارس متوسطه دخترانه ناحیه 4 شهر شیراز در سال تحصیلی95 -1394 بودند. که تعداد آنها بالغ بر420 نفر می باشد . نمونه گیری به شیوه خوشه ای انجام گردید. بدین ترتیب که ابتدا از مدارس متوسطه بخش شمالی ناحیه 4 شهر شیراز 5 مدرسه، از بخش جنوبی ناحیه 4 شهرشیراز 5 مدرسه و از بخش مرکزی ناحیه 4 شهرشیراز 5 مدرسه به تصادف انتخاب شد و معلمان این مدارس به پرسشنامه فرسودگی شغلی مسلش (1997) پاسخ دادند. سپس از بین گروهی از معلمان که نمره بیشتر از میانگین گرفتند. درهریک از بخش ها 15 نفر انتخاب شد و به تصادف یکی از گروه های 15 نفره در گروه آزمایش 1 دیگری در گروه آزمایش 2 و سومی در گروه گواه جایگزین شدند. گروه آزمایش 1 هشت جلسه 1/5 ساعته آموزش بر اساس الگوی چند محوری و گروه آزمایش 2 هشت جلسه 1/5 ساعته آموزش بر اساس نظریه واقعیت درمانی دریافت کردند و در گروه گواه مداخله ای صورت نگرفت پس آزمون اجرا و یکماه بعد پیگیری انجام شد . نتایج مطالعه نشان داد که بین اثر بخشی و پایداری الگوی چند محوری شفیع آبادی با نظریه واقعیت درمانی گلاسر بر فرسودگی شغلی معلمان و ابعاد آن تفاوت معنادار وجود ندارد.
شناسایی عوامل موثر برتعهد زناشویی از نظر زوجین ایرانی: یک مطالعه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۱۶ پاییز ۱۳۹۶ شماره ۶۳
4-28
حوزههای تخصصی:
هدف : هدف پژوهش حاضر شناسایی عوامل مؤثر بر تعهد زناشویی از نظر زوجین ایرانی بود. روش: این پژوهش به شیوه کیفی و با استفاده از روش تحلیل محتوا انجام پذیرفت. براساس روش نمونه گیری هدفمند و معیار اشباع نظری، تعداد 10 زوج در این مطالعه شرکت کردند. برای گردآوری اطلاعات از روش مصاحبه نیمه ساختار یافته عمیق استفاده شد. یافته ها: بعد از تحلیل محتوای داده ها، سه مقوله اصلی شایستگی زوجی، شایستگی فردی و عوامل زمینه ای شناسایی شدند. شایستگی زوجی دارای 12 مقوله فرعی بود که عبارتند از: دلگرمی و اطمینان بخشی، اصالت، مدیریت تعارض ها، نگرش شوخ طبعانه، هماهنگی و مشورت، شفافیت نقش ها، شبکه اجتماعی، پشتیبانی و همراهی، صداقت، متصور شدن آینده ای برای رابطه، تلاش برای برقراری ارتباط و ارائه یادآوری های ملموس؛ و شایستگی فردی دارای 4 مقوله فرعی: الگوگیری از خانواده اصلی، تجارب خانواده اصلی، اعتقادات و ارزشهای مذهبی و معنوی، نگرش مثبت به ازدواج؛ و عوامل زمینه ای شامل یک مقوله فرعی با عنوان ویژگی های جمعیت شناختی بود. نتیجه گیری: افزایش تعهد زناشویی و پایداری ازدواج، مستلزم بدست آوردن و داشتن مهارت ها در هر سه حوزه است، و با توجه به نقش هر حوزه می توان با ساخت بسته آموزشی مبتنی بر این عوامل باعث بهبود تعهد زناشویی گردید
تحلیل کیفی بررسی نقش نوسازی جامعه همراه با رسانه های مجازی بر ساختار خانواده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: شناختن هر چه بیشتر خانواده ، درکی عمیق از ساختار و کارکرد خانواده به ارمغان می آرود.بدین منظور هدف پژوهش حاضر بررسی نقش نوسازی توسعه با همراهی تکنولوژی های ارتباطی بر ساختار خانواده است. روش: در پژوهش حاضر از رهیافت کیفی و روش نظریه مبنایی برای بررسی درک و تفسیر تغییرات نوسازی ،تکنولوژی های ارتباطی ، استفاده شد.جامعه پژوهش شامل افرادی بودند که بالای 30 سال سن داشتند که با نمونه گیری نظری از میان آن ها 28 نفر با توجه به اشباع داده ها مورد مصاحبه نیمه ساختار یافته عمیق قرار گرفتند.یافته ها : مقوله های عمده عبارت بودند از: دوری از خود، خانواده و اجتماع، خلاءعاطفی و معنوی، تغییر نقش والدین، تجدید سبک رابطه ها، دنیای مجازی، تقدس زدایی، ظاهر گرایی، تسهیلات ،عدم آرامش، فردگرایی، تغییرات بافت فرهنگ، تغییرات روان شناختی تغییرات ازدواج، تغییرات زیربنایی خانواده ها ،قدرت تصمیم گیری و اجرا ، کاهش همدلی اجتماعی و اثرات مدرنیه و مقوله ی هسته ای عبارت بود از : فراساختارگرایی،. در نهایت و با تمرکز بر سوال اصلی پژوهش ، مقوله ها در سه دسته عمده شرایطی، تعاملی و پیامدی تقسیم شدند و الگوی زمینه ای مورد نظر درک تاثیرات توسعه نوسازی همراه با رسانه های مجازی پیاده سازی و رسم شدنتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش به این نتیجه رسیدیم که در اثر تحولات ارتباطی و نوسازی جامعه ، خانواده هم دچار تغییرات در درون ساختار خود با محوریت ارتباط شده است و هم دچار تغییرات برون ساختاری با محوریت فرهنگ و بافت شده است.
پیش بینی افت تحصیلی بر اساس میزان استفاده از شبکه های اجتماعی مجازی و احساس ارزش شخصی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۱۶ تابستان ۱۳۹۶ شماره ۶۲
189-206
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف بررسی رابطه میزان استفاده از شبکه های اجتماعی مجازی با عزت نفس و افت تحصیلی دانش آموزان دختر مقطع دوره اول متوسطه مدارس غیرانتفاعی شهرستان گرگان انجام گرفت. روش پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دختر مقطع متوسطه دوره اول مدارس غیرانتفاعی شهرستان گرگان در سال 1395 بود. که تعداد آن ها حدود 1243 نفر است. روش نمونه گیری از نوع تصادفی خوشه ای و حجم نمونه 293 نفر انتخاب شدند. ابزارهای گردآوری اطلاعات شامل پرسشنامه های شبکه های اجتماعی مجازی و عزت نفس روزنبرگ و افت تحصیلی کاووسی بود. از آزمون رگرسیون چند متغیره و روش همبستگی پیرسون برای تجزیه وتحلیل داده ها استفاده شد. نتایج پژوهش حاضر نشان داد بین میزان استفاده از شبکه های اجتماعی مجازی با عزت نفس رابطه منفی و معناداری وجود داشته و بین استفاده از شبکه های اجتماعی مجازی با افت تحصیلی رابطه وجود دارد لذا این فرضیه مورد تأیید قرار گرفت. با توجه به اینکه سطح معناداری کوچک تر از 05/0 می باشد لذا بین عزت نفس و افت تحصیلی رابطه منفی و معناداری وجود دارد و این فرضیه نیز تأیید می شود.
مدل سازی معادله ساختاری ارتباط بین منبع کنترل و شخصیت تاریک با خشونت زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۱۶ زمستان ۱۳۹۶ شماره ۶۴
74-95
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین خشونت زناشویی، منبع کنترل و شخصیت تاریک است. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و همچنین مدل یابی معادلات ساختاری می باشد که هدف از آن بررسی رابطه سازه های نهان برونزا و درونزا موجود در مدل است. جامعه آماری این پژوهش را همه مردان و زنان طلاق گرفته طی شش ماه گذشته(نیمه دوم سال 1394) و مردان و زنان متقاضی طلاق در مراکز قضائی شهر اصفهان، تشکیل می دهند. نمونه شامل 250 نفر بود که با استفاده از روش نمونه گیری ساده انتخاب شدند و 201 نفر پرسشنامه ها را کامل پاسخ دادند. جهت جمع آوری داده ها از ابزارهای مقیاس کنترل درونی- بیرونی راتر، مقیاس شخصیت تاریک(سه تایی تاریک) DT و مقیاس تجدید نظر شده تاکتیک های تعارضی (CTS-2) استفاده شد. برای تحلیل داده ها از شاخص های آمار توصیفی و مدل معادلات ساختاری و همچنین از دو نرم افزار Spss و Amos استفاده شد. یافته های تحقیق نشان داد که منبع کنترل و شخصیت تاریک پیش بینی کننده قوی و معناداری برای خشونت زناشویی است .
تأثیر شرکت در برنامه روان- آموزشگری مبتنی بر روی آورد سیستمی- رفتاری گاتمن در سازش یافتگی زوجی و احساس های مثبت زوجین
حوزههای تخصصی:
سال های اخیر به دلیل نرخ بالای طلاق در کشور رسیدگی به بهبود رابطه زوجین برجسته شده است. ازاین رو پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر شرکت در برنامه روان- آموزشگری مبتنی بر روی آورد سیستمی- رفتاری گاتمن در سازش یافتگی زوجی و احساس های مثبت زوجین انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه گواه است. جامعه آماری پژوهش همه زوجین شهر شیراز سال 95-1394 بود. شمار 28 نفر با روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شده و به تصادف در دو گروه آزمایش و گواه گمارده شدند (28 نفر در دو گروه هفت زوجی). اعضای گروه های آزمایش در هفت نشست هفتگی 120دقیقه ای در سالن هتل ستارگان شیراز شرکت کردند. برای گردآوری داده ها سنجه سازش یافتگی زناشویی۱۹۷۶ و پرسشنامه احساس های مثبت درباره به همسر الری، فینچام و ترکویتز (1983) به کاربرده شد. برآیندهای تحلیل کوواریانس تک متغیره نشان داد شرکت در برنامه روان- آموزشگری مبتنی بر روی آورد سیستمی- رفتاری گاتمن در افزایش سازش یافتگی زناشویی (P<0/008 ,F=7/564) و بر افزایش نگرش مثبت به همسر(P<0/001 ,F=20/242) کارآمد بوده است. ازاین رو آموزش های مبتنی بر دیدگاه گاتمن می تواند برای افزایش سازش یافتگی زناشویی و ایجاد احساس مثبت آن ها به یکدیگر و کاهش بی ثباتی پیوند زناشویی و جلوگیری از رخداد طلاق کارساز تلقی گردد.
اثربخشی درمان شناختی رفتاری به شیوه گروهی بر کاهش اضطراب اجتماعی و ارزیابی شناختی منفی در دختران سخت شنوا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف عمده پژوهش حاضر بررسی «اثربخشی درمان شناختی رفتاری به شیوه گروهی بر کاهش اضطراب اجتماعی و ارزیابی شناختی منفی در دختران سخت شنوا» بود. طرح پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل نابرابر و پیگیری بعد از یک ماه بود. بدین منظور با استفاده از نمونه گیری در دسترس از کلیه دختران سخت شنوای کانون ناشنوایان شهر مشهد، در محدوده سنی ۲۹ ۱۸ سال به کمک پرسشنامه های اضطراب اجتماعی کانور (SPIN) و پیامدهای رویدادهای منفی اجتماعی (CNSEQ)۱۶ نفر انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (در هر گروه ۸ نفر) جایگزین شدند. در این روش، گروه آزمایش به مدت ۸ جلسه، تحت درمان شناختی- رفتاری گروهی قرار گرفتند و گروه گواه هیچ گونه درمانی دریافت نکردند. در پایان برای بررسی فرضیه های پژوهش، داده های جمع آوری شده از پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری، از تحلیل کواریانس چند متغیره به کمک نرم افزار spss_ 22 مورد تجزیه و تحلیل گردید. نتایج تحقیق نشان داد که درمان شناختی-رفتاری به شیوه گروهی، بر اضطراب اجتماعی و ارزیابی شناختی منفی (خود ارزیابی منفی و ادراک ارزیابی منفی توسط دیگران) دختران سخت شنوا تأثیر معنی داری دارد(01/0>p). همچنین مداخله توانست اثربخشی خود را مرحله پیگیری بر روی اضطراب اجتماعی و خود ارزیابی منفی حفط کند اما بر ادراک ارزیابی توسط دیگران در بلند مدت کارایی آن موفق نبود.
طراحی الگوی یکپارچه خودشکوفایی مبتنی بر نظریات انسان گرایانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۱۶ زمستان ۱۳۹۶ شماره ۶۴
30-54
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف طراحی الگوی یکپارچه خودشکوفایی بر مبنای دیدگاه های مختلف انسان گرایانه برای رفع اشکالات موجود در طبقه بندی های پیشین انجام گرفت. روش: این پژوهش به روش کیفی تحلیل مضمون و با جامعه آماری کتب روان شناسان انسان گرا شامل "انگیزش و شخصیت" (مزلو، 1970)، "دستاوردهای فراتر طبیعت انسان" (مزلو، 1971)، "ادیان، ارزش ها و تجربیات اوج" (مزلو، b 1970)، "خودشکوفایی و فراسوی آن" (مزلو، 1965)، "انسان شدن" (راجرز، 1961)، "انسان در جستجوی معنا" (فرانکل، 1984)، "معنا جویی" (فرانکل، 1988)، "الگو و رشد در شخصیت" (آلپورت، 1961) و "شدن" (آلپورت، 1955) بود. داده ها به روش تحلیل مضمون تجزیه و تحلیل شد. پس از مطالعه و شناسایی مفاهیم در متون، مضامین طبقه بندی و نام گذاری شدند. یافته ها: از تحلیل مضامین آثار روان شناسان انسان گرا چهار مضمون اصلی به دست آمد. یافته ها نشان می دهند خودشکوفایی دارای چهار عامل "خودِ متعالی"، "خودِ آگاه"، "خودِ خلاق" و "خودِ اجتماعی" است. نتیجه گیری: با توجه به الگوی حاصل از این پژوهش، به نظر می رسد تدوین مقیاسی برای سنجش خودشکوفایی براساس این الگوی یکپارچه می تواند از تفاوت در نمرات خودشکوفایی در جوامع مختلف که متاثر از تفاوت تعاریف است، پیشگیری کند.
اثربخشی مشاوره گروهی آدلری بر بی آلایشی و بخشایشگری میان فردی زوجین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بی آلایشی از پایه های استوارکننده عشق زوجین و بخشایشگری لازمه مهار کشمکش و ستیز و پویا ماندن عشق آن ها است. هدف پژوهش آزمودن تأثیر مشاوره گروهی آدلری در افزایش بی آلایشی و بخشایشگری میان فردی زوجین بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی است و در چهارچوب طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه انجام شد. جامعه آماری زوجین سنندجی 47-24 ساله مراجعه کننده به مرکز مشاوره و خدمات روان شناختی «پرتو بامداد» در سال 1393 بود که 14-3 سال از ازدواج آن ها گذشته بود. آزمودنی ها 20 نفر بودند که با روش نمونه گیری غیر تصادفی در دسترس انتخاب و به شیوه تصادفی در دو گروه یک اندازه 10 نفری آزمایش و گواه گمارده شدند. اعضای گروه آزمایش 12 نشست مشاوره گروهی آدلری را همراهی کردند و گروه گواه در فهرست انتظار نهاده شد. داده ها با سنجه بی آلایشی واکر و تامپسون 1983 و سنجه بخشایشگری میان فردی احتشام زاده، احدی، عنایتی و حیدری (1389) گردآوری شد. برآیندهای آزمون کوواریانس تک متغیره نشان داد که مشاوره گروهی آدلری در افزایش بی آلایشی زوجین(0/001 =P و 50/011= F) و افزایش همه مؤلفه های بخشایشگری میان فردی اعم از «ارتباط دوباره و مهار کین خواهی» (0/001= P و 122/596 =F)، مهار رنجش (0/013= P و 7/646= F) و درک واقع بینانه (0/001 =P و 48/563= F) آن ها کارساز بود. کاربست مشاوره گروهی آدلری بی آلایشی و بخشایشگری میان فردی زوجین را با بالا بردن کنش همکاری و دگرگونی روش های سازش نایافته زندگی آن ها افزایش داد ازاین رو انجام پژوهش های دیگر برای آسودگی از سودمندی این کاربست در افزایش بی آلایشی و بخشایشگری میان فردی زوجین ایرانی مراجعه کننده به مراکز مشاوره و خدمات روان شناختی پیشنهاد می گردد.
اثربخشی برنامه آموزشی غنی سازی روابط بر ادراک رفتارهای ازخودگذشتگی خود و شوهر و تاب آوری ابهام در زنان دانشجو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
غنی سازی روابط رویکردی آموزشی برای بهبود روابط زوجین و هدف آن یاری رساندن به همسرها برای گسترش همدلی و صمیمیت و افزایش ارتباط کارآمد و مهارت های حل مسئله است این پژوهش با هدف بررسی تأثیر آموزش مبتنی بر برنامه غنی سازی روابط بر ادراک رفتارهای ازخودگذشتگی و تاب آوری ابهام در دانشجویان متأهل انجام گرفت. روش پژوهش، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری با گروه گواه و پیگیری یک ماهه بود. جامعه آماری دربرگیرنده دانشجویان زن دانشگاه لرستان در سال تحص یلی 97- 1396 بود که با روش نمونه گیری تصادفی ساده، تعداد 30 نفر (15 نفر گروه آزمایش و 15 نفر گروه گواه) به صورت تصادفی انتخاب گردید. گروه آزمایش برای زمانی برابر دو ماه تحت آموزش هشت جلسه ای برنامه غنی سازی روابط نهاده شد ولی گروه گواه در فهرست انتظار و عدم دریافت آموزش قرار داشت. پس از آموزش هر دو گروه، پس آزمون و دوباره یک ماه بعد پیگیری صورت گرفت. ابزار گردآوری داده ها، سنجه های ادراک رفتارهای ازخودگذشتگی هارپر و فیگرس (2008) و تاب آوری ابهام مک لین (1993) بود. یافته های برآمده از تحلیل کوواریانس نشان داد در مرحله پس آزمون، آموزش غنی سازی روابط برافزایش ادراک رفتارهای ازخودگذشتگی (001/0> P و 29/42F= ) و تاب آوری (001/0> P و 11/22F= ) تأث یر معنی داری داشته است (001/0>P) و این افزایش در مرحله پیگیری برای ادراک رفتارهای ازخودگذشتگی (001/0> P و 87/19F= ) و تاب آوری ابهام (001/0> P و 25/21F= ) نیز پایدار مانده است. برآیندهای این پژوهش می تواند داده های سودمندی را برای پژوهشگران، مشاورین و روان درمانگران درباره تأثیر غنی سازی روابط بر بهبود رفتارهای ازخودگذشتگی و تاب آوری ابهام فراهم نماید.