فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۰۱ تا ۳۲۰ مورد از کل ۱٬۱۱۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
سوگیری حافظه صریح و ضمنی در افراد مبتلا به سوءمصرف مواد افیونی، ترک کرده و افراد بهنجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی سوگیری حافظه صریح و ضمنی نسبت به محرک های مربوط به مواد در افراد مبتلا به سوءمصرف مواد افیونی، ترک کرده و افراد بهنجار بود. روش: سه گروه 25 نفری از افراد مبتلا به سوءمصرف مواد افیونی، ترک کرده و بهنجار به شیوه نمونه برداری در دسترس انتخاب شدند و پس از همتاسازی بر اساس متغیرهای سن، سطح تحصیلات و نوع ماده مصرفی، توسط آزمون ها ی بازشناسی حافظه (سوگیری حافظه صریح) و تکمیل ریشه کلمات (سوگیری حافظه ی ضمنی) مورد ارزیابی قرار گرفتند. یافته ها: تحلیل داده ها نشان داد که افراد مبتلا به سوءمصرف مواد افیونی و ترک کرده در مقایسه با افراد بهنجار دارای سوگیری حافظه ضمنی هستند، در حالی که در حافظه صریح فقط افراد مبتلا به سوءمصرف مواد افیونی، سوگیری نشان دادند. نتیجه گیری: شناسایی فرایندهای حافظه صریح و ضمنی حاکم بر اعتیاد می تواند تلویحات کاربردی مطلوبی در زمینه تشخیص، درمان و پیشگیری سوءمصرف مواد داشته باشد.
ارتباط میزان ولع مصرف با ابعاد مختلف شدت اعتیاد در معتادان تزریقی هرویین(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
پیشگیری از عود رفتار اعتیادی در معتادان
حوزههای تخصصی:
خطر بازگشت به مصرف مواد مخدر به دنبال ترک اعتیاد همواره مطرح است و این مساله مقابله با مسئله اعتیاد را پیچیده تر می سازد. فرایند عود و بازگشت زمانی آغاز می شود که تفکرات، احساسات و رفتارهای فردی که در برنامه بهبودی قرار دارد دوباره تحریف و غیر منطقی می شوند. فرایند عود و بازگشت غالبا شامل فعال نمودن سیستم انکار ورزی به مثابه یک سپر دفاعی غیر انعطاف پذیر، تمایل به تنهایی و انزوا و نمونه هایی از قضاوت های منفی، تصمیم گیری های عالی و نامناسب، ناتوانی در مواجهه با مشکلات و بروز فشارهای زندگی و استرس است. بنابراین، این مساله همواره مورد توجه مسئولین و نیز خود مبتلایان به سوءمصرف مواد و خانواده آنان بوده است. بر این اساس برنامه ریزی و تلاش جهت کاهش این مسئله باید به عنوان بخشی از برنامه های پیشگیری از اعتیاد در جامعه مورد توجه قرار گیرد. در کشور ما نیز خصوصاً در سال های اخیر با وجود گسترش انواع برنامه های درمانی و تلاش در جهت کاهش تعداد مبتلایان به اعتیاد از طریق بازگرداندن آنان به زندگی سالم، همچنان شاهد آمار روز افزون معتادان و نیز اخبار ناخوشایند از این مسئله در جامعه هستیم. کارشناسان امر علت اصلی شکست اغلب این برنامه های درمانی و کاهش آسیب در معتادان را فراوانی بازگشت معتادان در کشور دانسته اند. لذا پرداختن به مسئله عود در درمان اعتیاد الزامی و از نیازهای اساسی در فرایند کنترل معضل اعتیاد در کشور است. به این منظور، هدف اصلی این مقاله مروری، بررسی عود رفتار اعتیادی و عوامل مؤثر بر آن و رویکردهای پیشگیری از عود بود.
اثر بخشی آموزش کنترل توجه بر کاهش تورش توجه به مواد و بهبود شاخص های درمانی معتادان تحت درمان سم زدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: مشخص شده است که شناخت های ضمنی، به ویژه تورش توجه نسبت به محرک مربوط به مواد، نقش مهمی در حفظ، پیشرفت و عود رفتار سوء مصرف مواد بازی می کند. این تحقیق، امکان پذیری پرورش توجه با برنامه آموزش کنترل توجه نسبت به مواد را بررسی می کند. روش: شرکت کنندگان نمونه ای (87=N) از سوء مصرف کنندگان تحت درمان با روش سم زدایی بودند که به شیوه تصادفی به دو گروه تقسیم شدند. گروه آزمایش، سه جلسه آموزش با این برنامه را پشت سر گذاشتند. تمامی شرکت کنندگان، پرسشنامه جمعیت شناختی، پرسشنامه وسوسه پس از ترک مواد، پرسشنامه خلق مثبت- خلق منفی، پرسشنامه استرس ادراک شده، پرسشنامه آمادگی برای تغییر، پرسشنامه اطمینان موقعیتی و پرسشنامه دغدغه های شخصی و آزمون استروپ مواد را کامل کردند. همین طور، شاخص بازخورد زیستی (ترشح بزاق) به هنگام مواجهه آزمودنی ها با محرک های مواد و محرک های خنثی، اندازه گیری شد. از تمامی آزمودنی ها در جلسات پس آزمون و پیگیری یک ماهه سنجش به عمل آمد. یک پیگیری مختصر تلفنی شش ماهه نیز برای ارزیابی وسوسه، خلق مثبت و منفی، استرس ادراک شده، آمادگی برای تغییر، اطمینان موقعیتی، میزان دارو، تعداد لغزش و عود آزمودنی ها نیز اجرا شد. یافته ها: نتایج نشان داد که در مقایسه با گروه کنترل، گروه آموزش دیده، در پس آزمون و پیگیری یک ماهه تورش توجه کمتری را برای محرک های مواد نشان دادند؛ وسوسه و خلق منفی آن ها در پس آزمون و پیگیری شش ماهه کمتر بود؛ و استرس ادراک شده پایین تری را در پس آزمون و پیگیری یک ماهه گزارش دادند. همچنین، گروه آموزش دیده، در دو خرده مقیاس پرسشنامه اطمینان موقعیتی (مشکلات اجتماعی در کار و موقعیت های اجتماعی خوشایند) در پس آزمون و اطمینان موقعیتی در پیگیری شش ماهه افزایش نشان دادند. تلویحات یافته های پژوهش از لحاظ نظری و عملی بحث شده است.
مقایسه نارسایی هیجانی وکنترل عواطف در سوء مصرف کنندگان مواد و افراد سالم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر، مقایسه نارسایی هیجانی و کنترل عواطف در سوء مصرف کنندگان مواد و افراد سالم بود. روش: این پژوهش توصیفی از نوع علی-مقایسه ای است. جامعه آماری پژوهش را تمامی مراجعه کنندگان به مراکز ترک اعتیاد شهرستان نورآباد (دلفان) تشکیل می-دادند. آزمودنی های پژوهش شامل50 نفر از معتادین تحت درمان و 50 نفر از افراد سالم بودند که به روش همتا سازی (بر اساس سن، تحصیلات، پایگاه اجتماعی-اقتصادی و تعداد فرزندان) با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس از بین مراکز درمانی انتخاب شدند. در این تحقیق از مقیاس نارسایی هیجانی و کنترل عواطف استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که بین دو گروه از افراد معتاد و غیر معتاد در نارسایی هیجانی و کنترل عواطف تفاوت معناداری وجود دارد. همچنین، دشواری در شناسایی احساسات، افسردگی، اضطراب و خشم مهم ترین پیش بینی کننده های شدت اعتیاد بودند. نتیجه گیری: نتایج نشان می دهد که دشواری در بیان هیجانات و ناتوانی در کنترل عواطف منفی (خشم، افسردگی و اضطراب) از جمله عوامل خطر پذیر برای سوء مصرف مواد هستند.
کارآزمایی بالینی جهت بررسی تاثیر اولانزاپین در درمان نگهدارنده وابستگی به مواد افیونی
حوزههای تخصصی:
مقدمه: در تحقیق حاضر محققان به بررسی تاثیر الانزاپین برکاهش عود سوء مصرف در افرادی که مبتلا به بیماری دیگری جز وابستگی به مواد افیونی نیستند می پردازند.
روش: این مطالعه به صورت کارآزمایی بالینی تصادفی (RCT) طراحی گردید. جامعه مورد مطالعه مردان وابسته به مواد افیونی (بر اساس معیارهای تشخیصی DSM-IV-TR) مراجعه کننده به درمانگاه اعتیاد مرکز ملی مطالعات اعتیاد بودند. بیماران در طی 7 تا 10 روز با استفاده از کلونیدین، کلونازپام، دیسیکلومین و NSAIDs به صورت سرپایی سم زدایی شدند. در مرحله دوم، از بین بیماران مرد مراجعه کننده، افراد واجد شرایط ورود به طرح انتخاب شدند. فرم های اطلاعاتی جمعیت شناختی، رضایت نامه شرکت در طرح و پرسشنامه شدت اعتیاد (ASI) و تست های افسردگی بک و خودسنجی زونگ تکمیل گردید.40 نفر از افراد حائز شرایط در دو گروه مورد و شاهد قرار گرفتند (هر گروه 20 نفر). تخصیص تصادفی نمونه ها به دو گروه درمان فعال (با پانزده میلی گرم الانزاپین) و دارونما به روش بلوک بندی انجام شد. مطالعه 8 هفته ادامه یافت.
یافته ها: نتایج حاکی از آن بود که بیماران هر دو گروه مورد بررسی در طول زمان، کاهش تمامی شاخص های ASI را نشان دادند ولی بین دو گروه مورد مطالعه از نظر میزان این کاهش در طول زمان تفاوت معنی داری مشاهده نشد. در مقایسه میزان بروز افسردگی و اضطراب بر حسب معیارهای بک و زونگ در حالت پایه و مراحل پیگیری بعد از مداخله در هر دو گروه با در نظر گرفتن فاکتور زمان تفاوت آماری معنی داری وجود داشت، ولی بین دو گروه در طول زمان پیگیری تفاوت معنی داری وجود نداشت. از نظر تعداد دفعات و زمان میل به مصرف مواد در هر دو گروه مورد مطالعه در حالت پایه و مراحل پیگیری برحسب فاکتورهای زمان تفاوت معنی داری یافت شد. ولی بین دو گروه در طول زمان پیگیری تفاوت معنی داری وجود نداشت. با گذشت زمان احتمال بقاء در درمان کاهش یافته و از نظر آماری تفاوت معناداری بین دو روش وجود داشت.
نتیجه گیری: نتایج این مطالعه کارآیی الانزاپین در درمان نگهدارنده مواد افیونی را تایید نمی نماید.
مقایسه هیجان طلبی در افراد سوء مصرف کننده مواد و افراد بهنجار(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
افزایش حساسیت نسبت به مرفین و یادگیری وابسته به حالت القا شده توسط مرفین
حوزههای تخصصی:
در این مطالعه، آثار مرفین بر افزایش حساسیت به اختلال تشکیل حافظه القا شده و به خاطرآوری وابسته به حالت (state- dependent retrieval) در یک روش اجتنابی غیرفعال آموخته شده، در موش سوری بررسی شده است. مصرف پیش از آموزش مرفین (5mg/kg و 2.5 و 0.5) وابسته به دوز، قادر است یادگیری یک نوبته روش اجتنابی غیرفعال (Passive Avoidance Learning) را مهار کند. مصرف پیش از آزمون (5mg/kg و 2.5 و 0.5) باعث القای به خاطرآوری وابسته به حالت می گردد. اثر مهاری مرفین (5mg/kg) بر تشکیل حافظه، به طور معنی دار، به وسیله مصرف پیش از آموزش، نالوکسان (1mg/kg و0.5 و 0.025)، قبل از مرفین پیش از آموزش، مهار می گردد. مصرف پیش از آزمون نالوکسان وابسته به دوز،بازگشت القا شده به وسلیه مرفین (5mg/kg) را مهار کرد. فراموشی القا شده به وسیله مرفین، پیش از آموزش، به طور معنی داری در موش های حساس شده سه روز مرفین (30mg/kg و 20) دریافت کرده بودند، مهار گردید. افزایش حساسیت به مرفین، بر حافظه وابسته به حالت مرفین تاثیری نداشت. تزریق نالوکسان، 30 دقیقه قبل از مرفین و به مدت سه روز، مهار فراموشی القا شده به وسیله مرفین را در موش های حساس به مرفین به طور معنی دار متوقف کرد. این نتایج پیشنهاد می کند که افزایش حساسیت به مرفین، اختلال تشکیل حافظه را تحت تاثیر قرار می دهد، اما بر تسهیل به خاطرآوری القا شده به وسیله مرفین بی تاثیر است.
بررسی الگوی مصرف اعتیاد در زنان معتاد مراجعه کننده به مراکز کاهش آسیب
حوزههای تخصصی:
هدف: اعتیاد به مواد مخدر یکی از انحرافات شایع عصر حاضر است که سالانه قربانیان بیشماری میگیرد و آسیبی جدی بر پیکر خانواده و جامعه وارد میکند. مطالعه حاضر با هدف بررسی الگوی مصرف مواد مخدر و روش مصرف در زنان مصرف کننده مواد در استان کرمانشاه انجام گردیدشد.
روش: این پژوهش یک مطالعه توصیفی-تحلیلی است. با توجه به محدودیت دسترسی به زنان، تمام زنان مراجعه کننده به مرکز (121نفر)، مورد مطالعه قرار گرفتند. متغیرهای مورد بررسی در این افراد عبارت بودند از: سن اعتیاد، علل و الگوی مصرف مواد مخدر، وضعیت تاهل. یافته ها: بیش از 6/72 درصد از مراجعه کنندگان سابقه مصرف تریاک را ذکر کردند. همچنین کراک، شیره، هروئین، نورجیزک و تمجیزک، شیشه وحشیش به ترتیب موارد مصرفی دیگر بودند. بحث و نتیجه گیری: این آمارها و ارقام ها میتوانند در سیاست گذاریها نقش داشته باشند.
مروری بر نقش حمایت اجتماعی در پیش بینی بازگشت به اعتیاد
حوزههای تخصصی:
اعتیاد به عنوان یکی از مشکلات بهداشتی، روانی، اجتماعی قرن حاضر است که علاوه بر این که ابعاد جسمی، عاطفی و اجتماعی فرد معتاد را تحت تأثیر قرار می دهد، موجب مشکلات روانی اجتماعی برای جامعه و همچنین خانواده های آنان شده است. در عین حال به نظر می رسد حمایت اجتماعی برای خانواده ها در این وضعیت، سبب بهبود سلامتی و سازگاری آن ها با شرایط می شود. مسئله بازگشت بیماران وابسته به مواد بزرگترین واقعه طی فرایند درمان است که عامل اساسی بیشتر شکست ها در درمان بیماری اعتیاد و ازدیاد شمار این بیماران در جامعه محسوب می شود. هدف از مقاله حاضر مروری بر نقش حمایت اجتماعی در پیش بینی بازگشت به اعتیاد بود. روش پژوهش حاضر، مروری می باشد و کلیه منابع در دسترس با استفاده از کلمات کلیدی مناسب در این مقاله آورده شده است. در مجموع می توان گفت که حمایت اجتماعی نقش مؤثری در پیشگیری از بازگشت به اعتیاد افراد وابسته به مصرف مواد تحت درمان دارد. با بهبود حمایت اجتماعی و استفاده از تکنیک ها و آموزش هایی که بتوان کمیت و کیفیت حمایت اجتماعی را ارتقاء داد می توان از بازگشت به اعتیاد این گونه افراد جلوگیری کرد.
بررسی روابط علی بین نقش های جنسیتی، تاب آوری، سرسختی، درماندگی آموخته شده و هم وابستگی، در همسران افراد معتاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات اجتماعی روانشناختی زنان (مطالعات زنان سابق) دوره دوازدهم زمستان ۱۳۹۳ شماره ۴ (پیاپی ۴۱)
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر روابط علی بین نقش های جنسیّتی، تاب آوری، سرسختی، درماندگی آموخته شده و هم وابستگی در همسران افراد معتاد بررسی شد. طرح پژوهش توصیفی - همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش، کلیه همسران افراد معتاد مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد در سطح شهر اصفهان بودند که 120 نفر از آن ها به شیوه در دسترس انتخاب شدند و از آن ها خواسته شد علاوه بر پرسشنامه ویژگی های جمعیت شناختی، به پنج پرسشنامه: نقش جنسی بم (BSRI)، سرسختی روان شناختی(HI)، تاب آوری کانر و دیویدسون (CD-RISC)، هم وابستگی (CODI) و سبک های اسنادی پاسخ دهند. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل مسیر و از نرم افزارهای SPSS-17 و Amos-5 استفاده شد. یافته ها نشان داد نقش های جنسیّتی مردانه تأثیرات معناداری در ارتقاء سطح سرسختی روان شناختی و تاب آوری دارد، در حالی که نقش های جنسیّتی زنانه چنین تأثیراتی را ندارد. علاوه بر آن نتایج نشان دهنده تأثیر معکوس نقش های جنسیّتی مردانه و تأثیر مستقیم نقش های جنسیّتی زنانه روی هم وابستگی بود. شاخص های برازش مدل یابی معادلات ساختاری، مدل کلی پژوهش را تأیید کردند و اثرات مستقیم و غیر مستقیم بین متغیرهای پژوهش تأیید شد.
مقایسه ی فعالیت سیستم های مغزی رفتاری وابستگان به مت آمفتامین با افراد بهنجار؛ بر اساس نظریه ی تجدیدنظر شده ی حساسیت به تقویت(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف مطالعهی حاضر، مقایسهی سه سیستم تجدیدنظرشده (فعالساز رفتاری، بازداری رفتاری و جنگ/گریز/انجماد) نظریهی حساسیت به تقویت در بیماران وابسته به متآمفتامین با افراد بهنجار بود.
روشکار: این پژوهش علیمقایسهای در شش ماه اول سال 1390 انجام شد. جامعهی مورد مطالعه، مردان وابسته به متآمفتامین فاقد اختلال سایکوتیک همراه و یا اختلالات بارز محور دو شهر مشهد بودند. از این بین، تعداد 25 نفر به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند.
همچنین 25 نفر از بستگان نزدیک گروه وابسته به متآمفتامین که به لحاظ متغیرهای سن، جنسیت و تحصیلات با آنها همتا شده بودند به عنوان گروه بهنجار شرکت کردند. نمونهها با استفاده از مصاحبهی بالینی ساختاریافتهی راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی،پرسشنامهی اطلاعات جمعیتشناختی و پرسشنامهی 5 عاملی جکسون ارزیابی گردیدند. دادهها با آزمونهای کولموگروف-اسمیرنوف، مجذور خی و تی مستقل تحلیل شدند.
یافتهها:گروه وابسته به متآمفتامین نسبت به گروه بهنجار از حساسیت بیشتری در سیستمهای تجدیدنظرشدهی فعالسازی رفتار، بازداری رفتار، جنگ و انجماد برخوردار بودند (05/0>P) اما در سیستم تجدیدنظرشدهی گریز، تفاوت معناداری بین دو گروه دیده نشد (05/0<P).
نتیجهگیری: الگوی شخصیتی بیماران وابسته به متآمفتامین با افراد بهنجار متفاوت میباشد. این افراد از یک سو به دلیل حساسیت بالای سیستم بازداری رفتار و از سوی دیگر به دلیل حساسیت بالای سیستم فعالساز رفتاری، در شرایطی با احتمال تنبیه از قبیل مقایسه شدن در موقعیتهای اجتماعی و همچنین گرایش به تقویت و پاداش از حساسیت بالایی برخوردارند.
بررسی ویژگیهای جمعیت شناختی بیماران وابسته به مواد افیونی موفق در ترک مراجعه کننده به واحد سرپایی دا
حوزههای تخصصی:
بررسی سوگیری توجه نسبت به محرکهای مربوط به مواد در افراد وابسته به مواد افیونی ، مبتلا به عود، ترک کرده و بهنجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقایسه اثربخشی دو درمان گروهی شناختی-رفتاری و معنا درمانی بر کاهش افسردگی و افزایش امید به زندگی در افراد معتاد به مواد مخدر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: ه دف از پژوهش حاضر مقایسه اث ربخ شی دو درمان گروه ی شن اخت ی-رفت اری و معنادرمانی به شیوه ی گروهی ب ر کاه ش افس ردگی و اف زای ش امی دواری در افراد معتاد به مواد مخدر بود. این پ ژوه ش آزمای شی، از نوع پی ش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه مورد مطالعه شامل افراد معتاد مراجعه کننده به یکی از مراکز متادون درمانی ترک اعتیاد شهرستان قروه (نیکو سلامت) در سال 1392 می باشد. ابتدا تعداد 60 نفر بر اساس نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند، سپس بر اساس نمرات پرسش نامه افسردگی بک و امید به زندگی اشنایدر تعداد 30 نفر از این افراد بطور تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل تقسیم شدند، یک گروه آزمایش 10 جلسه معنادرمانی و گروه دوم آزمایش 13جلسه روان درمانی رفتاری-شناختی را دریافت کردند اما گروه کنترل مداخله ای را دریافت نکردند. یافته ها: نتایج نشان داد که بین درمان شناختی-رفتاری و معنادرمانی در کاهش افسردگی تفاوت وجود ندارد، اما درمان شناختی-رفتاری در افزایش امید به زندگی تأثیر بیشتری نسبت به معنا درمانی دارد. نتیجه گیری: نتایج دارای تلویحات کاربردی است.