فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۴۱ تا ۹۶۰ مورد از کل ۴٬۴۲۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر نقش حرمت خود، سبک های شوخ طبعی و کمرویی در پیش بینی احساس تنهایی در دانش آموزان بررسی شد. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری تمامی دانش آموزان دبیرستانی شهرستان دامغان بودند. نمونه پژوهش 250 نفر (125 پسر، 125 دختر) بود که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شدند و به مقیاس های حرمت خود روزنبرگ، شوخ طبعی مارتین و همکاران، کمرویی چیک و بریگز و احساس تنهایی دهشیری و همکاران پاسخ دادند. نتایج نشان داد که بین کمرویی و عزّت نفس ارتباط منفی معناداری وجود دارد. بین سبک شوخ طبعی پیوندگرایانه و خود ارزندسازانه با احساس تنهایی نیز ارتباط منفی و معناداری وجود دارد. بین احساس تنهایی و شوخ طبعی پرخاشگرایانه و خود تحقیرگرایانه رابطه مثبت معناداری مشاهده شد. بین کمرویی و تنهایی و مؤلّفه های آن رابطه مثبت معناداری مشاهده شد. همچنین بین عزّت نفس با تنهایی و مؤلّفه های آن نیز رابطه منفی معناداری وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد که عزّت نفس، شوخ طبعی خودارزنده سازانه و کمرویی به ترتیب نقش مهم و معناداری در پیش بینی احساس تنهایی دارند و در مجموع 34% از واریانس احساس تنهایی را تبیین می کنند. این یافته ها بیان کننده نقش و اهمیت حرمت خود و استفاده از سبک های شوخ طبعی سازش یافته برای از بین بردن کمرویی و احساس تنهایی در دانش آموزان است.
پلیس و مقابله با مواد روان گردان
حوزههای تخصصی:
امروزه مصرف مواد روان گردان برای جوامع یک نگرانی بزرگ است. مواد مخدر صنعتی به عنوان خطرناک ترین عامل باعث متلاشی شدن کانون گرم خانواده ها می شود. مصرف مواد روان گردان نیز عوارض جسمانی و روانی زیادی به دنبال دارد. این مقاله با استفاده از روش کتابخانه ای و اسنادی به دنبال بررسی وضعیت فعلی مواد روانگردان و نقش پلیس در مقابله با آن است. نقش پلیس در پیشگیری و مقابله با مواد روان گردان نقشی اساسی و پایه ای است. پلیس می تواند با کمک سازمان های مسئول در این حوزه، کنترل مواد روان گردان، شناخت و توجه لازم به جایگاه آموزش های همگانی، توجه به ظرفیت رسانه های گروهی و ارتباط جمعی، توجیه و آموزش نسل جوان ازخطرات و مصائب ناشی از مواد روانگردان نقش مهم و موثری در امر مقابله با مواد داشته باشد. توجه خانواده ها به نوجوانان، آگاهی بخشی به خانواده ها در خصوص مواد روان گردان، همچنین افزایش حمایت های مادی و قانونی از پلیس مبارزه با مواد مخدر و توجه بیشتر به کارکنان درگیر در این حوزه نیز از جمله موارد مهم دیگر در مقابله با مواد روان گردان است. با توجه به اینکه بخشی از جرایم مواد مخدر و روانگردان توسط زنان انجام می شود توجه به نقش پلیس زن نیز در مقابله با مواد مخدر و روان گردان حائز اهمیت است. بنابراین حضور زنان پلیس نیز می تواند در شناسایی، بازجویی و تحقیق از زنان مجرم موثر و مفید باشد.
همسرآزاری و رفتار خودکشی: مطالعه پیمایشی زنان اقدام کننده به خودکشی بستری در بخش مسمومین بیمارستان خورشید در سال 1394(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف :پدیده خودکشی از دیرباز توجه بسیاری از محققان را به خود جلب نموده، اما در ایران کمتر پژوهشی به نقش همسرآزاری در رفتار خودکشی توجه کرده است. مطالعه حاضر با هدف بررسی رابطه احتمالی دفعات اقدام به خودکشی و همسرآزاری انجام شد. مواد و روش ها:در این مطالعه مقطعی- پیمایشی، 246 زن متأهل اقدام کننده به خودکشی که در سال 1394، در بخش مسمومین بیمارستان خورشید وابسته به دانشگاه علوم پزشکی اصفهان بستری شده بودند، به صورت تصادفی انتخاب شدند و به وسیله مقیاس Hudson مورد مصاحبه قرار گرفتند. داده ها با استفاده از آزمون های 2c، t، ANOVA و رگرسیون خطی در نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل گردید. یافته ها:از بین متغیرهای مرتبط با سوء رفتار، طول مدت سوء رفتار، سابقه خشونت فیزیکی و شدت سوء رفتار غیر فیزیکی رابطه معنی داری با دفعات اقدام به خودکشی داشت. با هر واحد افزایش انحراف معیار سوء رفتار فیزیکی، 37/0 درصد شانس اقدام به خودکشی افزایش یافت. این رقم در مورد تأثیر خشونت غیر فیزیکی، 20/0 درصد برآورد گردید. این احتمال با طولانی شدن مدت سوء رفتار، 19/0 درصد افزایش پیدا کرد. نتیجه گیری:بدون شک همسرآزاری بسته به طول مدت و شدت آن، شانس اقدام به خودکشی را افزایش می دهد. اقدامات قانونی و اجتماعی برای پیشگیری از همسرآزاری می تواند باعث کاهش خطر اقدام به خودکشی شود.
سرکوبی بیانی و اضطراب اجتماعی: نقش تعدیل کننده یا واسطه گر رجحان نیمکره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به اهمیت متغیرهای تعدیل کننده و واسطه گر در علت یابی و پیش بینی اختلالات روانی، هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه گر یا تعدیل کننده ی رجحان نیمکره در رابطه ی بین سرکوبی بیانی و اضطراب اجتماعی بود. در این پژوهش، 120 دانش آموز دختر دوره ی دبیرستان که با استفاده از نمونه گیری خوشه ای انتخاب شده بودند، نمونه ی پژوهش را تشکیل دادند. در این پژوهش، شرکت کنندگان پرسشنامه ی اضطراب اجتماعی کانور، پرسشنامه ی تنظیم هیجان و مقیاس رجحان نیمکره را تکمیل کردند. برای تحلیل داده ها از آزمون ناپارامتری خی دو و همبستگی پیرسون و همچنین از آزمون Z برای بررسی معناداری تفاوت دو ضریب همبستگی در نمونه های مستقل استفاده شد. نتایج نشان داد که سرکوبی بیانی با اضطراب اجتماعی همبستگی معنادار مثبت دارد. همچنین رجحان نیمکره ی راست با اضطراب اجتماعی بالاتر رابطه ی معنادار مثبت داشت. در نهایت نتایج نشان داد که رجحان نیمکره در بین رابطه ی سرکوبی بیانی و اضطراب اجتماعی نقش تعدیل کننده دارد. با توجه به یافته ها، به نظر می رسد که سرکوبی بیانی همراه با نقش تعدیل کننده ی رجحان نیمکره، بهتر می تواند اضطراب اجتماعی را پیش بینی کند.
اثربخشی مشاوره کاهش مصرف مواد مخدر و رفتارهای پرخطر، بر بهبود ولع مصرف و لغزش سوء مصرف کنندگان کراک هروئین تحت درمان نگهدارنده با متادون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی مشاوره کاهش مصرف مواد مخدر و رفتارهای پرخطر، بر بهبود ولع مصرف و لغزش سوء مصرف کنندگان کراک هروئین تحت درمان نگهدارنده با متادون بود. روش: در یک پژوهش شبه آزمایشی 30 نفر از معتادان کراک از بین تمامی معتادانی که دریکی از مراکز درمان نگهدارنده در سطح شهر تهران، خدمات درمانی دریافت می کردند، انتخاب شده و به طور تصادفی در دو گروه 15 نفره (آزمایش و گواه) گمارده شدند. گروه آزمایش از (داروی متادون و مشاوره کاهش مصرف مواد مخدر و رفتارهای پرخطر، 25 جلسه 90 دقیقه ای) و گروه گواه (تنها از متادون) بهره می بردند. همه شرکت کنندگان در پژوهش، در آغاز پژوهش و شش ماه پس از پایان درمان، پرسش نامه سوء مصرف مواد مخدر افیونی و رفتارهای پرخطر را تکمیل نمودند. از نظر مرفین و محرک، ادرار مورد بررسی قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد بین دو گروه از نظر میزان ولع مصرف در مرحله پس آزمون تفاوت وجود داشت. همچنین نتایج آزمون مجذورخی نشان داد تفاوت دو گروه از لحاظ دفعات رفتار لغزش وجود دارد. نتیجه گیری: مشاوره کاهش مصرف مواد مخدر و رفتارهای پرخطر بر بهبود ولع مصرف و رفتار لغزش سوءمصرف کنندگان کراک هروئین تحت درمان نگهدارنده مؤثر است.
تاثیر استعاره درمانی فردی بر باورهای غیرمنطقی افراد وابسته به سوءمصرف مواد مخدر(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: وابستگی به مواد، یک بیماری مخرب، پیشرونده و مزمن است. درمان های روان شناختی متمرکز بر باورهای افراد، می تواند در درمان این بیماری، موثر واقع گردد. این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی استعاره درمانی فردی بر باورهای غیر منطقی افراد وابسته به سوءمصرف مواد مخدر انجام شد.
روش کار: جامعه ی آماری این کارآزمایی بالینی شامل تمام افراد وابسته به سوءمصرف مواد مخدر بود که در بهار سال 1393 به کلینیک های درمان نگهدارنده با متادون در سطح شهر کرمانشاه مراجعه نموده بودند. از طریق نمونه گیری خوشه ای تصادفی، تعداد 38 بیمار انتخاب و به صورت تصادفی در گروه آزمون و یا شاهد قرار گرفتند. ابزار پژوهش شامل پرسش نامه های شخصیتی چندمحوری میلون و باورهای غیرمنطقی جونز، هم چنین برنامه ی استعاره درمانی در گروه آزمون بود. داده ها با استفاده از آزمون مانووا در نرم افزار SPSS نسخه ی 20 تحلیل شدند.
یافته ها: نتایج نشان داد که استعاره درمانی منجر به کاهش معنی دار در باورهای نیاز به تایید، انتظار از خود بالا، بازفعالی ناامیدی، بیش توجهی مضطربانه و کمال طلبی می گردد (05/0>P).
نتیجه گیری: به نظر می رسد استعاره درمانی می تواند واکنش های بیمار را بدون بالا بردن اضطراب وی، خنثی سازد و به بیمار از طریق ایجاد آگاهی و یا بازسازی شرایط، کمک نماید لذا پیشنهاد می شود که از این روش درمانی برای بازسازی شناختی استفاده گردد.
برابر سنجی چندوچون هیجانی خانواده، ناگویی خلقی و سرشت و منش دختران اقدام کننده به خودکشی و دختران بهنجار
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف برابر سنجی چندوچون هیجانی خانواده ، ناگویی خلقی و سرشت و منش دختران اقدام کننده به خودکشی و دختران بهنجار به انجام رسیده است. روش پژوهش علی مقایسه ای است. با بکار بستن روش نمونه گیری هدفمند 70 نفر از دختران اقدام کننده به خودکشی و دختران بهنجار (35 دختر اقدام کننده به خودکشی و 35 دختر بهنجار) به عنوان نمونه پژوهش گزیده شدند. اعضای نمونه ساکن شهرستان گرگان بوده و در پاییز 1395 مراجعین بخش اورژانس بیمارستان های این شهرستان بوده اند. دادها با به کارگیری ابزارهای سرشت و منش کلونینجر (TCI)، جو عاطفی خانواده برن(BFCQ) و سنجه ناگویی خلقی تورنتو (TAS) گرداوری شد و تحلیل آن ها با روش آزمون ضریب تحلیل واریانس چند متغیره (MANOVA) به انجام رسید. برآمدهای تحلیل واریانس چند متغیره بر روی تفاضل نمرات خرده سنجه های سرشت و منش، ناگویی خلقی و جو عاطفی اجتماعی در دختران اقدام کننده به خودکشی و افراد بهنجار نشان می دهد همه آزمون های مانوا (اثر پلایی 721/0F=، لامبدایی ویلکز 279/0F=، اثر هتلینگ 586/2F=، بزرگ ترین ریشه خطا 586/2F=) در سطح (001/0>P) معنی دار می باشند، برآمدها نشان می دهد تفاوت میان پاره ای از مؤلفه های چند و چون هیجانی خانواده (تجربه های مشترک و تشویق کردن) پاره ای از متغیرهای ناگویی خلقی (دشواری شناسایی احساسات و دشواری توصیف احساسات) و پاره ای از مؤلفه های سرشت و منش (پاداش وابستگی، پشتکار، خود هدایتی، خود فراروی و همکاری) در دو گروه دختران اقدام کننده به خودکشی و دختران بهنجار تفاوت معنی دار (001/0>P) است. با توجه به نتایج تحقیق به طورکلی می توان بیان نمود اقدام به خودکشی که توسط یک عامل راه انداز شروع می گردد در بستر مجموعه ای از عوامل خانوادگی، شخصیتی و خلقی رخ می دهد. از این رو پایش آن بایستی به طور همه جانبه انجام گردد.
مروری بر نقش حمایت اجتماعی در پیش بینی بازگشت به اعتیاد
حوزههای تخصصی:
اعتیاد به عنوان یکی از مشکلات بهداشتی، روانی، اجتماعی قرن حاضر است که علاوه بر این که ابعاد جسمی، عاطفی و اجتماعی فرد معتاد را تحت تأثیر قرار می دهد، موجب مشکلات روانی اجتماعی برای جامعه و همچنین خانواده های آنان شده است. در عین حال به نظر می رسد حمایت اجتماعی برای خانواده ها در این وضعیت، سبب بهبود سلامتی و سازگاری آن ها با شرایط می شود. مسئله بازگشت بیماران وابسته به مواد بزرگترین واقعه طی فرایند درمان است که عامل اساسی بیشتر شکست ها در درمان بیماری اعتیاد و ازدیاد شمار این بیماران در جامعه محسوب می شود. هدف از مقاله حاضر مروری بر نقش حمایت اجتماعی در پیش بینی بازگشت به اعتیاد بود. روش پژوهش حاضر، مروری می باشد و کلیه منابع در دسترس با استفاده از کلمات کلیدی مناسب در این مقاله آورده شده است. در مجموع می توان گفت که حمایت اجتماعی نقش مؤثری در پیشگیری از بازگشت به اعتیاد افراد وابسته به مصرف مواد تحت درمان دارد. با بهبود حمایت اجتماعی و استفاده از تکنیک ها و آموزش هایی که بتوان کمیت و کیفیت حمایت اجتماعی را ارتقاء داد می توان از بازگشت به اعتیاد این گونه افراد جلوگیری کرد.
مقایسه صفات شخصیت، اضطراب صفت - حالت و اضطراب وجودی در بیماران مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر و افراد عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اختلال اضطراب فراگیر یکی از شایع ترین اختلالات اضطرابی مشاهده شده در جمعیت عمومی و مراکز بالینی است. هدف این مطالعه مقایسه صفات شخصیت، اضطراب صفت - حالت و اضطراب وجودی در بیماران مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر و افراد عادی بود.
روش: طرح این پژوهش از نوع علی - مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را تمامی افراد مراجعه کننده به درمانگاه ها، مراکز تخصصی روان پزشکی و مراکز مشاوره شهر های ارومیه و تبریز در سه ماهه آخر سال 1393 و سه ماهه نخست سال 1394 تشکیل می دادند و از بین آنها 80 نفر با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. این نمونه به دو گروه تقسیم شد؛ یک گروه 40 نفری با تشخیص اختلال اضطراب فراگیر و گروه دیگر 40 فرد عادی را در بر می گرفت. شرکت کنندگان فرم کوتاه پرسشنامه شخصیتی نئو، سیاهه اضطراب حالت - صفت اشپیل برگر و مقیاس اضطراب وجودی گود را تکمیل نمودند. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل واریانس چند متغیری استفاده شد.
یافته ها: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که میانگین نمرات روان آزردگی، گشودگی، خوشایندی و اضطراب حالت در افراد مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر بطور معنی داری بیشتر است. همچنین تفاوت معناداری در میانگین نمرات اضطراب وجودی در بین گروه ها مشاهده نشد.
نتیجه گیری: نتایج حاکی از اهمیت متغیرهای صفات شخصیت و اضطراب صفت - حالت در بیماران مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر بود.
اثر مستقیم و غیرمستقیم عواطف بر اضطراب و افسردگی سالمندان: نقش میانجی دشواری در نظم جویی هیجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اضطراب و افسردگی غالبا بصورت اختلالات همبود در سالمندان خود را نشان می دهند و با پیامدهای منفی در سلامت جسمی و روانی سالمندان و همچنین پاسخ ضعیف تر به درمان های دارویی و روانشناختی مرتبط هستند. پژوهش حاضر با هدف آزمون مدل ساختاری عواطف مثبت و منفی با اضطراب و افسردگی سالمندان با نقش میانجی دشواری در نظم جویی هیجانی طرح ریزی و اجرا شد.
روش: پژوهش حاضر از نوع همبستگی بود. با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس تعداد 173 سالمند از بین جمعیت سالمندان شهرستان مینودشت انتخاب شدند. شرکت کنندگان در این پژوهش پرسشنامه های دشواری در نظم جویی هیجان، عاطفه مثبت و منفی و اضطراب و افسردگی را تکمیل کردند. به منظور آزمون الگوی اثرات مستقیم و غیرمستقیم از تحلیل مسیر استفاده گردید.
یافته ها: یافته ها نشان داد داده ها برازش مناسبی با مدل دارد. اثر مستقیم عاطفه مثبت بر افسردگی و اثر مستقیم عاطفه منفی بر اضطراب معنادار بود. تاثیر غیرمستقیم عاطفه مثبت بر اضطراب و افسردگی از طریق دشواری در نظم جویی هیجان معنادار بود. اثر غیرمستقیم عاطفه منفی بر اضطراب و افسردگی از طریق دشواری در نظم جویی هیجان نیز معنادار بود. همچنین تاثیر مستقیم عاطفه منفی بر افسردگی معنادار نبود. علاوه بر این، یافته ها نشان می دهد که اثر مستقیم عاطفه مثبت بر افسردگی در مقایسه با سایر متغیرها شدت بیشتری دارد. درنهایت 57 درصد واریانس افسردگی و 53 درصد واریانس اضطراب در این مدل توسط متغیرهای دشواری در نظم جویی هیجان، عاطفه مثبت و عاطفه منفی تبیین می شود. عاطفه مثبت، عاطفه منفی و دشواری در نظم جویی هیجان بطور معناداری می توانند اضطراب و افسردگی در سالمندان را پیش بینی نمایند.
نتیجه گیری: در مداخلات درمانی یا پیشگیری از اضطراب و افسردگی در سالمندان سبک عاطفی و همچنین دشواری در نظم جویی هیجان باید مورد توجه قرار گیرد. تلویحات نظری یافته ها مورد بحث قرار گرفته است.
مقایسه تحولی توانایی تشخیص هیجانات و سوگیری هیجانی در دانش آموزان کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: پژوهش حاضر با هدف مقایسه تحولی توانایی تشخیص هیجانات در دانش آموزان کم توان ذهنی در شهر شیراز انجام شد.
روش: در این پژوهش، جامعه آماری شامل همه دانش آموزان کم توان ذهنی شهر شیراز بودند. نمونه پژوهش شامل120نفر از دانش آموزان کم توان ذهنی (6 دختر و60 پسر) مشغول به تحصیل در مدارس استثنایی شهر شیراز بودند که به شیوه نمونه گیری خوشه ای تصادفی چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزار مورداستفاده شامل مقیاس سنجش مهارت های تشخیص هیجانات کودکان بود. داده ها با استفاده آزمون های تحلیل واریانس و خی دو موردتحلیل قرار گرفت.
یافته ها: نتایج حاکی از آن بود که با افزایش سن، توانایی تشخیص هیجانات در کودکان کم توان ذهنی افزایش می یابد و از لحاظ توانایی تشخیص هیجانات، تفاوتی در 2جنس مشاهده نشد. همچنین سوگیری بیشتر دانش آموزان بر هیجان غم متمرکز بود. به این ترتیب که داستان ها و تصاویر مبهم را غمگین ارزیابی کردند.
نتیجه گیری: توانایی تشخیص هیجانات در دانش آموزان کم توان ذهنی با بالا رفتن سن، افزایش می یابد. همچنین نوعی سوگیری هیجانی مبتنی بر غم در تشخیص هیجانات این گروه از دانش آموزان مشاهده شد که این مسئله باید در نحوه فرزندپروری والدین شان و نیزآموزش های مدرسه ای و تعاملات این گونه دانش آموزان در جامعه پیگیری شود.
اثربخشی آموزش مبتنی بر پذیرش و تعهد در افزایش کیّفیت زندگی و خود- شفقتی مادران کودکان ناتوان آموزش پذیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی کارایی آموزش گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کیّفیت زندگی و خود شفقتی مادران دارای کودکان ناتوان آموزش پذیر بود. پژوهش نیمه آزمایشی با روش پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل و پیگیری 45 روزه انجام شد. بدین منظور از بین مراکز نگهداری کودکان ناتوان آموزش پذیر ذهنی و جسمی- حرکتی، دو مرکز (شمیم و سعادت) انتخاب و از بین مادران این کودکان که نمره پایین تری (طبق معیار نقطه برش) در مقیاس های کیّفیت زندگی (WHOQOL-BREF) و خود- شفقتی (نف) کسب کرده اند، به شیوه نمونه گیری هدفمند به حجم 30 نفر در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) به صورت تصادفی جایگزین شدند. سپس گروه آزمایش به دفعات 8 جلسه و به مدت 90 دقیقه در جلسات آموزش گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد شرکت کردند، درحالی که به گروه کنترل این آموزش ارائه نشد. پس از اتمام دوره آموزشی، پرسشنامه ها مجدداً در هر دو گروه اجرا و داده های حاصل از پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری از طریق تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر تحلیل شد. یافته ها به واسطه تأثیر آموزش گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد بین نمره های دو گروه آزمایش و کنترل و پایداری نتایج در مرحله پیگیری در متغیرهای کیّفیت زندگی و خود- شفقتی تفاوت معناداری را نشان دادند. با توجه به نتایج پژوهش می توان روش آموزش گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد را به عنوان شیوه ای آسان، کم هزینه، مؤثر و کارآمد با قابلیت کاربرد وسیع در بهبود کیّفیت زندگی و خود- شفقتی مادران دارای کودکان ناتوان آموزش پذیر به کار برد.
بررسی اثر بخشی آموزش برنامه فرندز (FRIENDS) بر اضطراب کودکان شهر شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه:اضطراب شایع ترین مشکلات روان شناختی کودکان بشمار می رود که همواره مورد توجه پژوهشگران بوده است. هدف: این پژوهش با هدف بررسی اثر بخشی آموزش برنامه فرندز بر اضطراب کودکان شهر شیراز انجام شده است. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل تمامی کودکان دختر و پسر 9 تا 11 ساله مدارس ابتدایی شهر شیراز در سال تحصیلی 94-93 بود که با روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای و با استفاده از پرسش نامه اضطراب کودکان20 نفر از دانش آموزان انتخاب و با روش تصادفی ساده به دو گروه آزمایش(10 نفر) و گروه کنترل(10 نفر) اختصاص یافتند. گروه آزمایش به مدت 3 ماه در معرض آموزش برنامه فرندز قرار گرفت و گروه کنترل مداخله ای دریافت نکردند، پس از سه ماه و پایان برنامه پس آزمون و یک ماه پس از مداخله مرحله پیگیری انجام گرفت. تجزیه و تحلیل داده ها هم با استفاده از آزمون تی تست و تحلیل کوواریانس چند متغیری انجام شده است. یافته ها: نتایج پژوهش هم سو با مطالعات دیگر از اثر بخشی آموزش برنامه فرندز بر کاهش اضطراب کودکان به شکل قاطع در مرحله پس آزمون و پیگیری حمایت کرد، هم چنین، مشخص شد بیش ترین تأثیر در مرحله پس آزمون بر کاهش اضطراب اجتماعی کودکان و در مرحله پی گیری بر کاهش اضطراب اجتماعی و اضطراب فراگیر بوده است. نتیجه گیری: برنامه فرندز می تواند به عنوان یک مداخله پیشگیرانه در کاهش اضطراب کودکان در جامعه ایرانی مورد توجه قرار گیرد.
بررسی رابطه پنج عامل شخصیت با اضطراب آشکار و پنهان در دانش آموزان دختر مدارس شبانه روزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر،بررسی رابطه پنج عامل شخصیت بااضطراب آشکار و پنهان است .روش تحقیق از نوع همبستگی می باشد وجامعه آماری این پژوهش، شامل کلیه دانش آموزان شبانه روزی دخترانه منطقه سرولایت (324نفر) بوده که از طریق روش نمونه گیری تصادفی ساده به تعداد 200نفر ،88نفر از مقطع اول متوسطه و 112نفراز مقطع دوم متوسطه به عنوان گروه نمونه انتخاب شدند. ابزارهای تحقیق عبارت بودند از :پرسشنامه شخصیت (NEO) و پرسشنامه اضطراب اسپیل برگر(STAI) .نتایج نشان داد که در تعامل مولفه های شخصیت، برون گرایی و وظیفه شناسی به طورمثبت ومعنا داری پیش بینی کننده اضطراب آشکار و پنهان بودند وروان رنجوری بطور منفی و معناداری پیش بینی کننده اضطراب آشکار و پنهان بود . تطابق پذیری قابلیت پیش بینی اضطراب آشکار و پنهان را نداشت .گشودگی نسبت به تجربه هم قابلیت پیش بینی اضطراب آشکار را نداشت ولی پیش بینی کننده مثبت و معناداری برای اضطراب پنهان بود. بین اضطراب در مقطع اول و دوم متوسطه تفاوت معناداری مشاهده نشد .
کشف آسیب های زوجی زنان دارای علایم اختلال شخصیت وسواسی- جبری: یک مطالعه کیفی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف :زنان دارای اختلال شخصیت وسواسی- جبری (Obsessive compulsive personality disorder یا OCPD) با آسیب هایی در روابط مختلف زندگی خود مواجه هستند که شناسایی این آسیب ها می تواند مشاوران را در کمک به برطرف سازی آن ها یاری نماید. بنابراین، هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی و شناسایی آسیب ها در روابط زوجی این زنان بود. مواد و روش ها:رویکرد این پژوهش، مبتنی بر روش شناسی کیفی بود و اطلاعات از طریق 14 مصاحبه نیمه ساختار یافته با متخصصان خانواده و روان شناسان بالینی و روان پزشکان جمع آوری گردید. تجزیه و تحلیل اطلاعات نیز بر اساس تحلیل مضمون صورت گرفت. نمونه گیری به صورت هدفمند آغاز شد و تا اشباع داده ها ادامه یافت و تحلیل داده ها هم زمان با جمع آوری آن ها انجام گرفت. یافته ها:تحلیل داده ها منجر به استخراج پنج مضمون متعامل شد که بیانگر آسیب های بین زوجی زنان دارای OCPD بود. مضمون ها (موضوعات) شامل «آسیب های رشدی، درون فردی، زوجی، خانوادگی و اجتماعی» بود که بر رابطه زوجی این زنان تأثیرگذار می باشد. نتیجه گیری:نتایج به دست آمده نشان داد که آسیب های خانوادگی و محیطی، موجب رشد ویژگی های شخصیتی OCPD در این زنان می گردد و این ویژگی ها بر روابط مختلف آنان در زندگی مانند روابط والد- فرزندی و اجتماعی تأثیر می گذارد که هر یک از آن ها روابط زوجی آنان را متأثر می سازد و آن را در معرض آسیب قرار می دهد. در نتیجه، برای کاهش تأثیر این آسیب ها در زندگی زنان مبتلا به OCPD، نیاز به مداخلات مشاوره ای و روان شناختی احساس می گردد.
اثر بخشی آموزش اختصاصی کردن خاطرات در آسیبهای شناختی و تجارب تجزیه ای بیماران مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر کاهش آسیب های شناختی و تجارب تجزیه ای در بیماران مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه از طریق آموزش اختصاصی کردن خاطرات می باشد. در یک طرح نیمه آزمایشی و با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، 24 نفر آزمودنی( 12مرد و 12زن) مبتلا به اختلال استرس پس ازسانحه به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند؛ گروه آزمایش طی چهار هفته متوالی بصورت فردی آموزش داده شدند و گروه کنترل در لیست انتظار قرار گرفتند. نمرات تجارب تجزیه ای (DES-II)، آزمون حافظه شرح حال(AMT)، مقیاس مواجهه با رویداد(IES-R) قبل و بعد از مداخله و در مرحله پیگیری یک ماهه از هر دو گروه جمع آوری گردید و داده ها از طریق تحلیل واریانس چند متغیره با اندازه گیری مکرر، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج مؤید اثر بخشی آموزش اختصاصی کردن خاطرات در کاهش آسیب های شناختی در حوزه اجتناب عملکردی، افکار مزاحم، بیش برانگیختگی و کاهش تجارب تجزیه ای در ابعاد فراموشی تجزیه ای، مسخ شخصیت و واقعیت، جذب و تخیل در بیماران مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه است.
بررسی مقایسه ای کارکردهای اجرایی در زنان مبتلا به ام اس دارای اختلال افسردگی، فاقد اختلال افسردگی و زنان بهنجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر بررسی مقایسه ای کارکردهای اجرایی در سه گروه از زنان مبتلا به ام اس دارای اختلال افسردگی، فاقد اختلال افسردگی و زنان بهنجار بود. روش: روش تحقیق در این پژوهش علی مقایسه ای بود، از میان زنان مراجعه کننده به انجمن ام اس استان مرکزی، گروه مبتلا به ام اس مبتلا به افسردگی با غربالگری اولیه توسط آزمون افسردگی بک و تشخیص افسردگی توسط اجرای مصاحبه ساختاریافته بالینی افسردگی (SCID) و ملاک های ورود و خروج به تعداد ۲۴ نفر انتخاب شدند گروه ام اس فاقد افسردگی نیز از میان زنان غربالگری شده که فاقد نشانه های بالینی افسردگی بودند به تعداد ۲۴ نفر وارد پژوهش گردیدند، در آخر نیز گروه زنان بهنجار نیز با لحاظ کردن ملاک های ورود به پژوهش انتخاب شدند، از آزمون های فراخنای عدد، استروپ و برج لندن جهت گرداوری داده ها استفاده شد، اطلاعات با استفاده از تحلیل واریانس چند متغیره مورد تجزیه تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان داد که گروه زنان مبتلا به ام اس دارای افسردگی در مقایسه با دو گروه دیگر از عملکرد ضعیف معناداری در آزمون های فراخنای اعداد، استروپ و برج لندن برخوردار بودند، همچنین بین گروه زنان مبتلا به ام اس فاقد افسردگی و زنان بهنجار نیز ازنظر عملکرد در آزمون های پژوهش تفاوت معناداری مشاهده گردید. نتیجه گیری: یافته های پژوهش نشان می دهد که علاوه بر تفاوت کارکردهای اجرایی در بیماران مبتلا به ام اس در مقایسه با افراد بهنجار، افسردگی نیز می تواند این تفاوت را تشدید نماید که لزوم توجه به این امر در طراحی برنامه های درمانی مشخص می شود.
تأثیر آموزش مهارت های برقراری ارتباط مؤثر به مادران کودکان اتیسم بر جو ّ عاطفی، سازش پذیری و انسجام خانواده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف:پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر آموزش مهارت های ارتباط مؤثر به والدین کودکان مبتلا به اوتیسم بر بهبود جوّ عاطفی، و سازش پذیری و انسجام خانواده کودکان مبتلا به این اختلال انجام شد. روش:روش این پژوهش از نوع شبه تجربی و با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. از میان مادران کودکان 4 تا 13 ساله مبتلا به اوتیسم از مرکز اوتیسم تهران در سال تحصیلی 95-94، 24 نفر بر حسب شرایط ورود به پژوهش، انتخاب و به شکل تصادفی ساده در گروه های آزمایش و کنترل جایدهی شدند. پس از انجام پیش آزمون به کمک پرسشنامه های جوّ عاطفی خانواده (هیل برن، 1964) و سازش پذیری و انسجام خانواده (اولسون، پرتنر، و لاوی، 1985)، به گروه آزمایش طی 8 جلسه مهارت های ارتباط مؤثر آموزش داده شد. در پایان، از هر دو گروه پس آزمون به عمل آمد و داده های حاصل با آزمون تحلیل کوواریانس، تجزیه و تحلیل گردید.
مقایسه سوگیری توجه و سبک های پردازش هیجانی در دانشجویان دختر مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر، مبتلا به بدریخت انگاری و غیرمبتلا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش های روان شناختی ادعا می کند سوگیری توجه و تحریف در پردازش هیجانی از عوامل تداوم دهنده بسیاری از اختلالات روانی است از این میان اختلال اضطراب فراگیر و اختلال بدریخت انگاری دو نمونه از اختلالات هیجانی شایع هستند که بخش عظیمی از افراد جامعه از آن رنج می برند. هدف پژوهش حاضر مقایسه سوگیری توجه و سبک های پردازش هیجانی در افراد مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر، مبتلا به بدریخت انگاری و غیرمبتلا بود. این پژوهش با استفاده از روش علی مقایسه ای مورد بررسی قرار گرفت. نمونه ی مورد پژوهش شامل 300 نفر از دانشجویان دختر دانشگاه های دولتی شهر تهران بود که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش، پرسشنامه اضطراب بک، پرسشنامه بدریخت انگاری ییل-براون، پرسشنامه پردازش هیجانی باکر و آزمون نرم افزاری دات پروب بود. یافته های پژوهش حاضر نشان داد افراد دارای اختلال اضطراب فراگیر در مقایسه با افراد دارای بدریخت انگاری و غیرمبتلا، سوگیری توجه منفی تری دارند (05/0>P). به علاوه افراد مبتلا به بدریخت انگاری هنگام ادراک محرک ها تحت تأثیر سوگیری توجه نیستند (05/0>P). همچنین افراد مبتلا به اضطراب و افراد مبتلا به بدریخت انگاری در مقایسه با افراد غیر مبتلا بیشتر از سبک های پردازش هیجانی ناکارآمد مزاحمت، سرکوبی، عدم کنترل و تجزیه استفاده می کنند (05/0>P). از یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت، توان بخشی و اصلاح سوگیری توجه در تشخیص و درمان اختلال اضطراب فراگیر موثر است. همچنین اصلاح سبک های ناکارآمد پردازش هیجانی در درمان اختلال اضطراب فراگیر و اختلال بدریخت انگاری مفید است.
بررسی باورهای غیرمنطقی و راهبردهای مقابله با استرس به عنوان پیش بین های میزان تاب آوری و رشد پس از رخداد آسیب زا در مادران کودکان دارای اتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر به منظور بررسی باورهای غیرمنطقی و راهبردهای مقابله با استرس به عنوان پیش بین های میزان تاب آوری و رشد پس از رخداد آسیب زا در مادران کودکان دارای اتیسم انجام شده است. روش: با توجه به اهداف و ماهیت از نوع پژوهش توصیفی- مقطعی، با روش همبستگی در قالب طرح پیش بین است. جامعه آماری این پژوهش را کلیه مادران کودکان دارای اتیسم شهر شیراز تشکیل داده اند. نمونه گیری به صورت هدفمند انجام شده است و شامل 108 مادر کودک دارای اتیسم است. ابزار مورد استفاده که با استفاده از آنها اطلاعات و آمار آزمودنی ها مورد بررسی قرار گرفت عبارت اند از: پرسش نامه باورهای غیرمنطقی (آی بی تی)، پرسش نامه مقابله با موقعیت های فشارزا (آی سی اس اس)، مقیاس تاب آوری بزرگسالان (اِی آر اس)، پرسش نامه رشد پس از رخداد آسیب زا (پی تی جی). تحلیل آماری پژوهش با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 18 مورد ارزیابی قرار گرفته است. یافته ها: همان طور که نتایج این پژوهش نشان داد در مورد سؤال اول، مؤلفه های انتظار بالا از خود، تمایل به سرزنش، واکنش نسبت به ناکامی، وابستگی، کمال گرایی و همچنین راهبرد اجتنابی مقابله با استرس با توجه به (86/0=R2) به دست آمده قادر به پیش بینی تاب آوری مادران کودکان دارای اتیسم هستند. از سوی دیگر در سؤال دوم مؤلفه های تمایل به سرزنش، بی مسئولیتی هیجانی، وابستگی و راهبردهای هیجان مدار و اجتناب مدار مقابله با استرس با توجه به (71/0=R2) به دست آمده قادر به پیش بینی رشد پس از رخداد آسیب زا در مادران کودکان دارای اتیسم هستند. نتیجه گیری: یافته های پژوهش نشان داد که برخی از مؤلفه های باورهای غیرمنطقی و راهبردهای مقابله با استرس می تواند میزان تاب آوری و رشد پس از رخداد آسیب زا را در مادران کودکان دارای اتیسم پیش بینی کند.