فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۴۸۱ تا ۱٬۵۰۰ مورد از کل ۴٬۴۴۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
نظریة عدالت جان رالز با رویه ای برساخت گرایانه ارائه و صورت بندی شده است. رالز ادعا می کند که رویه ی برساخت گرایانه خود را بدون پیش فرض های متافیزیکی بیان کرده است. برای بررسی ادعای رالز، رویة برساخت گرایانة او در سه مرحله پی گیری می شود: 1- در کتاب نظریه ای درباره عدالت، رالز درصدد رسیدن به اصول اخلاقی، با توجه به موقعیت اولیه است؛ موقعیتی که حتی می تواند اصول اخلاقی دیگری را نیز ارائه کند، همچنین او برداشت های متافیزیکی را در مورد طبیعت انسان با توجه به موقعیت اولیه بیان می کند. 2- در مقاله «برساخت گرایی کانتی در نظریه اخلاقی»، در بحث از این نوشته به تحول رویة رالز اشاره می شود کهدرآن،موقعیت اولیه کم رنگ شده و ایده های شهودی جوامع دموکراتیک مورد نظر قرار می گیرد. 3- در کتاب لیبرالیسم سیاسی، تحول رویة رالز آشکارتر می شود؛ در آنجا نیز این رویه با توجه به اجماع همپوش و عقل عمومی بررسی می شود. نهایتاً به این نتیجه می رسیم: حتی در لیبرالیسم سیاسی که رالز می خواهد عدالت سیاسی و نه متافیزیکی بیان کند، نمی تواند بدون پیش فرض متافیزیکی، مفهومی از عدالت را بیان کند و در نتیجه رویة برساخت گرایانة رالز، به رغم نظر خود او رویه ای ناقص است و کامل نیست.
پانته ایسم و واقع گرایی اخلاق رواقی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
یکی از تعالیم بسیار پایدار غایت شناسی در تاریخ اندیشه مذهبی که خدا و جهان را امری واحد تلقی می کند پانته ایسم است. یکی از مکاتب پانته ایستی، رواقیان هستند که خدا را نه امری مجرد و مستقل از عالم هستی بلکه آن را ماده ی فعال و کل جهان هستی می دانند. در تعالیم رواقیان خدا به بهترین نحو در ارتباط با جهان فهمیده می شود، در این اندیشه، خدا و جهان یکی است و خدا و طبیعت دو نام برای یک واقعیت عام هستند. سراسر هستی را قانون تقدیر (لوگوس، عقل یا خدا) فرا گرفته است. اخلاق رواقی، جدای از کیهان شناسی قابل فهم نیست. زیرا اخلاقیات را حاصل روابط علی و معلولی و برخورد با جهان مادی می دانستند و آن را از کیفیات جسمانی و تأثیر روح فعال جهانی بر امور مادی و ذهنیات خود تلقی می کردند. اخلاق پانته ایستی آنان، نوعی روان شناسی روح شبیه واقعیت مقدّس، که به بررسی و شناخت جایگاه نهایی بشری در این جاودانگی و تعالی از همه موجودات می پردازد
بررسی مسألهی علیت ذهنی در فیزیکالیسم تحویل گرا و غیرتحویل گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسأله ی علیت ذهنی این است که حالت ذهنی چگونه رفتار را ایجاد می کند. برای حل این مسأله، لازم است که نوعی قانون روان فیزیکی تدوین کنیم که اولاً چگونگی ظهور امر ذهنی از ساختار فیزیکی و ثانیاً نقش علّیِ حالت ذهنی در ایجاد رفتار را تبیین کند. این همانی نوعی به عنوان فیزیکالیسم تحویل گرا منجر به شبه پدیدارگرایی می شود و این همانی مصداقی نیز به عنوان فیزیکالیسم غیر تحویل گرا نتیجه ای جز شبه پدیدارگرایی ندارد. کارکردگرایی به جای علیت، مفهوم تحقق را مطرح می سازد، ولی در نهایت با خلط معرفت شناختی و وجودشناختی مواجه می گردد و همچنین تلاش برخی از فلاسفه برای ارائه ی فیزیکالیسمی که منتهی به شبه پدیدارگرایی نشود، نافرجام می ماند. بنابراین فیزیکالیسم با یک قیاس ذوحدین روبه رو است که یک سوی آن شبه پدیدارگرایی و سوی دیگر آن حل یک مسأله ی وجودشناختی با ترفند معرفتی است.
فلسفه رسانه چیست؟
حوزههای تخصصی:
دانش جدید و میان رشته ای فلسفه رسانه (Media Philosophy ) حدود ده سال است که در کشورهایی از قبیل آلمان، و آمریکا مورد توجه محققان علوم فلسفی، اجتماعی و ارتباطات قرار گرفته است. اینکه این دانش خود از میان رشته ها و علوم دیگر به طور طبیعی متولد شده و یا به تلقیح برخی علوم با یکدیگر با انتظارات معینی به وجود آمده است، بحث جداگانه ای لازم دارد که در هر صورت، باعث مطرح شدن مسایل جدیدی در حوزه ارتباطات و رسانه های جدید شده است.
جایگاه فلسفه رسانه و نسبت آن با تقسیمات اساسی فلسفه، ماهیت فلسفه رسانه و توجه به هویت و روش و مسایل این دانش، و هم چنین، خانواده فلسفه رسانه و بستگان آن دانش، و در نهایت، فلسفه رسانه گسترش مرزهای دانش و یا ضرورتی بومی، محورهای اصلی این نوشته را تشکیل می دهد.
در تبیین جایگاه دانش فلسفه رسانه، دو تقسیم اصلی فلسفه به فلسفه مطلق و فلسفه مضاف، و فلسفه قاره ای و فلسفه تحلیلی عنوان خواهد شد، و نسبت دانش فلسفه رسانه در اقسام آن بررسی و نتایج آن ارائه خواهد شد. سپس، در بحث ماهیت دانش فلسفه رسانه، نسبت این دانش جدید با معرفت های درجه اول و درجه دوم و فلسفه های مضاف مورد توجه قرار خواهد گرفت و به دنبال آن روش معتبر این علم تبیین خواهد شد. در ادامه نوشته، تقسیم بندی مهم فلسفه رسانه به فلسفه نظری رسانه و فلسفه عملی رسانه و شرح اقسام آن مطرح خواهد شد.
تاریخ؛ اسلام: تأملی نو در مفهوم «تاریخ»؛ مروری بر تعاریف تاریخ با نیم نگاهی به فلسفه ی تاریخ شیعی
اخلاقِ ایمانی کی کگور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای اگزیستانسیالیسم
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی ادیان دیگر
حکمت عملی؛ حکمت تمدنی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
این نوشته، در صدد تطبیق عقل عملی بر عقلانیت تمدنی (عقل عامل در عرصه تمدن) است تا راه را برای رویکردهای عملی در ساحات متعالی، هموار کرده و تحقق عملیِ آموزههای دینی را ممکن سازد. از رهگذر چنین عقل فعالی در اندیشه دینی، نه فقط مقابله با سکولاریزاسیون (نفی آتوریته دین از صحنه زندگی) سهل می شود، بلکه کارآمدی دنیوی و تمدنی علوم دینی؛ مانند الهیات و اخلاق در عرصههای کلان اجتماعی، امکان پیدا میکند.
درآمدی بر فلسفه تلویزیون
حوزههای تخصصی:
فلسفه تلویزیون را می توان در بستر فلسفه رسانه فهم کرد و برداشت از فلسفه تلویزیون در ساحت ها و ابعاد گوناگونی که فلسفه رسانه بدان تقسیم بندی می گردد و متفکران بدان پرداخته اند، قابل بررسی است. از دیگر سوی، فلسفه تلویزیون هم از منظر فنی و هم از منظر قالب های آن قابل بررسی است و لذا می توان در سه بخش تصویر، واقعه و سریال ابعاد آن را مورد مطالعه قرار داد. تلویزیون با توجه به سازمان بندی و شیوه عمل مختص به خود، تفکر و تجربه ای را تولید می کند، تلویزیون در اصل شکلی مختص به خود از تفکر و تجربه است که با عنایت به آن نه تنها جنبه فنی تلویزیون فراموش نمی شود، بلکه بر آن تأکید و تمرکز نیز می شود. تلویزیون عضو ماشینی زندگی انسان است که به فنی شدن و تکنیکی شدن تفکر می انجامد. تلویزیون رسانه ای است که ادراکی جهانی را برای انسان میسر می سازد. در این نوشتار فلسفه تلویزیون در سه بخش و با در نظر گرفتن سه برداشت از فلسفه رسانه بررسی می شود.
خو دشناسی از نظر افلاطون و سهروردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم سقراط تا ارسطو افلاطون (428-348 ق.م)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه اشراق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
محبّت، فضیلت برتر در اندیشه ی اخلاقی توماس آکوئیناس(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
محبّت و دوستی در فلسفه اخلاق، از مهم ترین فضایل محسوب می شود. ارسطو دوستی را مکمل فضایل می داند و فیلسوفان مسلمان و مسیحی، مثل ابن مسکویه و توماس آکوئیناس محبت و دوستی را مهم ترین فضیلت تلقی می کنند. آکوئیناس آن را برترین فضیلت دینی می داند و ابن مسکویه معتقد است با وجود محبّت، از عدالت بی نیاز می شویم. این مقاله به تحلیل و بررسی محبت به عنوان فضیلت برتر در اندیشه ی اخلاقی توماس آکوئیناس می پردازد. آکوئیناس در حالی که در تبیین نظریه ی فضیلت خود، از جمله در تبیین دوستی و دیگر فضایل، از ارسطو بسیار الهام گرفته است، سعی می کند دیدگاه خود را به کمک ایده ها و آموزه های دینی مسیحیت تکمیل و تصحیح کند. طرح فضایل موهوبی و دینی در کنار فضایل اساسی ارسطویی از این جمله است. ایمان، امید و محبت، سه فضیلت دینی اند که برگرفته از آموزه های خاص مسیحیت می باشند و تنها عامل تحقق آنها، به گفته ی آکوئیناس، افاضه و اراده ی الهی است . وی محبّت را برترین فضیلت دینی و مبنای همه ی فضایل می داند. در مقاله ی حاضر، پس از تصویر فضیلت از دیدگاه اخلاقی توماس و بیان اقسام آن، نقش ، معنا و ماهیت فضایل دینی مورد بررسی قرار می گیرد. سپس به تبیین مفهوم، جایگاه و رابطه ی محبت با دیگر فضایل، و دلیل برتری آن پرداخته می شود و در نهایت، بر این تأکید می شود که از دیدگاه آکوئیناس همه ی فضایل از طریق محبت به خداوند است که معنا و مفهوم پیدا می کنند.
رابطه علم و فناوری: طرح و نقد الگوی""فناوری به مثابه علم کاربردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله یکی از مهمترین الگوهای رابطه علم و فناوری، با عنوان «فناوری به مثابه علم کاربردی» به لحاظ فلسفی و تاریخی طرح و نقد شده است. ابتدا ریشه های فکری این الگو تا اندیشه های فرانسیس بیکن و رنه دکارت دنبال شده و سپس دفاع ماریو بانج، یکی از اولین فیلسوفان تحلیلی فناوری، از آن آموزه بازسازی شده است. در انتقاد از این اندیشه ابتدا نگرش های پسامدرن به جایگاه و رابطه علم و فناوری مطرح شده که مطابق با آن فناوری در دوره پسامدرن بر همه چیز از جمله علم تفوق دارد. سپس انتقادات تاریخ نگاران فناوری ارائه شده که در آن نشان داده می شود که رابطه علم و فناوری به گواهی تاریخ مطابق با الگوی مذکور نبوده است. در انتها نیز به برخی پیامدهای این انتقادات بر سیاست گذاری علم و فناوری اشاره می شود.
واقع گرایی یا ناواقع گرایی زبان دینی با تأکید بر آرای د.ز. فیلیپس و راجر تریگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نزاع میان واقع گرایی و ناواقع گرایی در زبان دینی، هنگامی اهمیت می یابد که قصد داوریِ معرفتی در باب ارزش معرفتیِ گزاره های کلامی، به طور عام، و گزاره های ناظر به خدا و اوصاف او، به طور خاص، را داشته باشیم. در این مقاله، با توجه به آغاز این نزاع که در فلسفه ی متأخر لودویک ویتگنشتاین است، پس از مروری بر فلسفه ی تحلیل زبانی، به تشریح دیدگاه های او در فلسفه ی متقدّم و متأخر او پرداخته شده است؛ پس از آن، به بررسی دیدگاه های فیلسوفان دینی می پردازیم که با تأثیر از فلسفه ی متأخر ویتگنشتاین، معنای حقیقیِ گزاره های دینی را در کاربردی می جویند که این باورها، به طور پسینی، در عرف خداباوران در جامعه ی دینی دارند (نه لزوماً معنایی پیشینی، ازپیش معلوم و فرازبانی). آرای دی. زد فیلیپس را به عنوان اصلی ترین نمایند ی این دسته از فیلسوفان که مشهور به ناواقع گرایان اند، در مقابلِ آرای راجرتریگ به عنوان نمایند ی اصلی واقع گرایان قرار داده ایم.
نسبت «عقلانیت انتقادی» با اخلاق اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله معرفی ایده عقلانیت انتقادی از منظر کارل پوپر و بازشناسی نسبت آن با اخلاق اجتماعی است. پوپر به عنوان فیلسوفی که بهبود وضعیت اخلاقی جامعه انسانی، یکی از دغدغه های اصلی اوست، بر نقش برخی از اصول اخلاقی در عقلانیت و تحصیل معرفت تأکید میکند و بر این باور است که تعاملات عقلانی انسان باید مبتنی بر «نقدپذیری»، «تواضع علمی» و «احترام به نظرات دیگران» باشد. در این مقاله، پس از بیان انتقادات پوپر نسبت به الگوهای معرفت شناسی سنتی، ایده «عقلانیت انتقادی» وی معرفی می شود و ضمن تبیین نسبت آن با اخلاق، برخی اصول اخلاقی منتج از آن همچون «برابری انسان ها در دانایی و ارزش»، «تواضع علمی»، «گفتگو و بحث نقادانه» و «خود مختاری اخلاقی» بازشناسی می گردد. در مقاله حاضر چنین فرض می شود که می توان از دیدگاه هایی نظیر دیدگاه پوپر، به مثابه تئوری راهنمای عمل در اخلاق اجتماعی استفاده نمود.