فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۶۱ تا ۱۸۰ مورد از کل ۲۳۲ مورد.
رقصی میانه میدان یا شور خواندن ادبیات در عالم هستی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سنت نقد ادبی (و هنری) مدرن غرب، خواندن متن به عنوان پدیده ای جدی در راستای کشف «حقیقت»، غالبا تحت تاثیر زیبایی شناسی ـ از نوع زیبایی شناسی کانت ـ و با بی توجهی به حضور خواننده/مخاطب، در فرآیند دریافت متن ناکام میماند و به حالتی از «افسردگی» منجر میشود. در مقابل، خوانشی از ادب و هنر می تواند وجود داشته باشد که به دلیل راه گشا بودنش به سوی «حقیقت» هستی، طرب انگیز باشد. این خوانش میباید در بستر عالــم واقعی و احیای همه استعدادهای مرتبط با عالــم واقعی خواننده/مخاطب صورت گیرد تا تاثیرگذاری ادبیات و هنر در مفهوم برگرداندن حس به اعضا و جوارح رخوت زده خواننده/مخاطب گرفتار آمده در عادت و روزمرگی، که ایده و مقصد ویکتور شکلوفسکی منتقد روس بود، تحقق یابد. این نوشته قصد دارد با توجه به یافتههای اندیشمندان پساساختگرای متاثر از فلسفه هایدگر، برای این گونه خوانش وجودی متون ادبی روشی را که شکلوفسکی مدرنیست هوادار آن بود اما به دلیل محدودیت رویکردش نتوانست آن را به طور عملی محقق سازد، پیشنهاد کند.
ارتباط بین فهم و زبان دراندیشه ویتگنشتاین و گادامر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ویتگنشتاین متأخر و گادامر معتقدند فهم متضمن کاربرد است. در اندیشه آنها، حضور ِ«دیگری» در فهم راستین نمایان می شود. ویتگنشتاین برآن است که ما نمی توانیم هیچ شکل زندگی خاصی را مستقل از شکل های دیگر زندگی بفهمیم. گادامر نیز می گوید «من» نسبت به گفته های دیگری گشوده است، زیرا گفتگوی واقعی فقط با چنین گشودگی ای میسر می شود. از دیدگاه ویتگنشتاین، اساساً داشتن زبان خصوصی برای انسان مقدور نیست، زیرا قواعد حاکم بر کاربرد واژه های مبین حسیات، قواعدی همگانی و اجتماعی اند. ما این قواعد را در صحنهجامعه و در گفتگو با دیگران یاد می گیریم و به کار می بندیم. نزد گادامر نیز زبان محیطی است که در آن، دو طرف گفتگو به فهم متقابل می رسند و ویژگی هر گفتگوی راستین این است که دو طرف گفتگو برای دیدگاه و گفته های یکدیگر ارزش قائل باشند.
تحلیلی از مبانی فلسفی نظریة بسط تجربة نبوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریه های کلامی عمدتاً در مبانی فلسفی پیشین ریشه دارند و برای نقد آن ها می توان ریشه های آن ها را کاوید و نقد کرد. از این رو در این مقاله، ریشه های فلسفی نظریة بسط تجربة نبوی بررسی و تحلیل شده است تا زمینة نقد نظریة مزبور فراهم تر شود.
در این تحلیل، از مبانی فلسفی عبدالکریم سروش در طرح نظریة بسط تجربة نبوی پرده برداشته شده و نشان داده شده که نظریة یادشده بسیار وامدار رویکرد سوبژکتیویستی کانت و پوپر، بازی های زبانی ویتگنشتاین و هرمنوتیک فلسفی گادامر است
عناصر فهم در اندیشه گادامر
منبع:
نامه حکمت ۱۳۸۳ شماره ۴
سیمای تأویل در آیینة بینامتنیت کریستوایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اگر در پی آن باشیم که ایدة بینامتنیت کریستوا را در قامت یک هرمنوتیک در نظر آوریم، می توان گفت که چنین امری از مسیر تحلیل او از سوژة مؤلف/خواننده و از سوی دیگر تحلیل او از متن می گذرد. پویایی سوژه از یک سو سوژة در فرآیند و پویایی متن از
سوی دیگر -بینامتنیت، متن زایشی و امر نشانه ای- به پویایی خوانش و در پی آن تأویل منجر خواهد شد. ثمرة این پویایی چیزی جز کنار رفتن مفاهیمی چون قطعیت معنا، اصالت، یکتایی آن نخواهد بود و تا حدود زیادی فضا برای تکثر خوانش ها باز خواهد بود. این نوشتار در اندیشة آن است تا پس از مروری بر عناصر دخیل در شکل گیری مفهوم بینامتنیت و به طور کلی منظومة فکری کریستوا، نظیر مکالمه گرایی باختین، زبان شناسی سوسوری و آراء بارت در باب متن به ترسیم سیمای این هرمنوتیک مورد اشاره بپردازد. هرمنوتیک مذکور، نه پیشنهاد نوعی روش و نه ناظر به معنایی قطعی، یگانه و مؤلف محور است؛ بلکه بر وجوه تاریخی، متکثر و برخوردار از بستر اجتماعی و سیاسی و. . . متن و معنا تأکید کرده و گونه ای فهم شناسی مبتنی بر زبان شناسی و روانشناسی ارائه می کند که کاملاً در یک فضای پساساختارگرایانه و پست مدرن طرح می شود.
امکان هرمنوتیک سیاست
بررسی رویکرد تفسیری شورای نگهبان در پرتو هرمنوتیک فلسفی گادامر
حوزههای تخصصی:
این که مفسر قانون اساسی در تفسیری که ارائه می دهد، به چه چیز تکیه می کند، موضوع اصلی نظریه پردازی در خصوص تفسیر می باشد و در این ارتباط، هرمنوتیک فلسفی هانس گئورگ گادامر(2002-1900) بسیار بصیرت زا است. گادامر با معرفی الگوی دیالوگ برای روند فهم و تفسیر متون، عرصه تاز ه ای را می گشاید. روش تفسیری شورای نگهبان به عنوان مفسر رسمی قانون اساسی و نیز مقام تائید کننده مصوبات مجلس شورای اسلامی که عموماً با تکیه بر آموزه های اصول فقه شکل گرفته است، به وجود معنایی از پیش موجود و تماماً قابل کشف و دریافت معتقد است. بر این اساس، هر لفظی که در اصول قانون اساسی به کار رفته است، معانی معینی دارد که باید رعایت شود. حال آن که بر اساس آموزه های هرمنوتیک فلسفی گادامر، الفاظ به کار گرفته شده در متن در بستر کاربردی که دارند و با امتزاج با افق مفسر معنا دار می شوند و هیچ گاه معانی منتسب به یک لفظ پیشینی، تمام و نهایی نیست