فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۳۰۱ تا ۱٬۳۲۰ مورد از کل ۷٬۵۱۴ مورد.
منبع:
مطالعات دانش شناسی سال ششم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۱
71 - 89
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر به بررسی عوامل موثر درک کاربر از کتابخانه های دیجیتالی با مطالعه موردی کتابخانه دیجیتالی دانشگاهی علامه طباطبایی می پردازد. روش پژوهش: روش انجام تحقیق حاضر، توصیفی- تحلیلی از نوع پیمایشی بوده و به لحاظ هدف کاربردی است. جامعه ی آماری این پژوهش را کلیه دانشجویان دانشگاه علامه طباطبایی تشکیل می دهند (18000 دانشجو) که از این بین 378 دانشجو با استفاده از جدول کرجسی و به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شده اند. برای گردآوری اطلاعات با توجه به نبود پرسشنامه استاندارد در این زمینه از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد که شامل 3 سوال جمعیت شناختی (جنسیت، تجربه استفاده از کتابخانه دیجیتالی و مقطع تحصیلی) و 8 مولفه با 25 سوال بسته عبارت از کیفیت سیستم، کیفیت اطلاعات، کیفیت خدمات، سودمندی، سهولت استفاده، وابستگی کتابخانه دیجیتالی، رضایت کاربر و وفاداری کاربر می باشد. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از آزمون تی تک نمونه ای، تی مستقل و تحلیل واریانس در سطح معناداری 05/0=α استفاده شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد تمامی مولفه های عوامل موثر بر درک دانشجویان از کتابخانه دیجیتالی تفاوت معناداری داشته اند. از لحاظ جنسیت و مقطع تحصیلی بر درک از کتابخانه دیجیتالی دانشگاه علامه طباطبایی تفاوت معنی داری وجود ندارد. اما بین نگرش دانشجویان به درک از کتابخانه دیجیتالی و تجربه استفاده از کتابخانه دیجیتالی آنان تفاوت معنی داری وجود دارد. نتیجه گیری: نتایج حاصل از بررسی نشان دهنده تاثیر کلی خود متغیر درک دانشجویان از کتابخانه دیجیتالی دانشگاه علامه طباطبایی می باشد و هر کدام از این مولفه های درک می تواند با توجه به مدل های مختلف در محیط های گوناگون تعریف شوند
چارچوبی مفهومی برای بکارگیری فناوری اینترنت اشیاء در کتابخانه های دیجیتال: مروری نظام مند نوشته ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کتابخانه های دیجیتال در راستای اشاعه خدمات و ارائه ی اطلاعات دیجیتال با سرعت بالا و صرفه اقتصادی برای استفاده یک جامعه یا مجموعه ای از جوامع به امر انتخاب، سازماندهی و تسهیل دسترسی به منابع اطلاعاتی می پردازند و فرآیند تفسیر، توزیع، حفاظت از یکپارچگی اطلاعات دیجیتالی، کنترل اطلاعات و نیز اطمینان از وجود مجموعه ای از آثار دیجیتال در مدت زمان طولانی را مورد توجه قرار می دهند. این مطالعه در تلاش است تا چارچوبی مفهومی برای بکارگیری فناوری اینترنت اشیاء در خدمات کتابخانه های دیجیتال پیشنهاد کند. به این منظور، با روش مرور نظام مند، پس از جستجوی پایگاه های اطلاعاتی از 2010 تا 2018، 1149 رکورد در زمینه بکارگیری اینترنت اشیاء در کتابخانه های دیجیتال شناسایی شدند. پس رکوردهای تکراری و تحلیل ژرف تر، 128 رکورد اطلاعاتی از مقالات بانک های اطلاعاتی و مقالات کنگره ها انتخاب گردید و در نهایت پس از ارزیابی کیفی با استفاده از سیاهه وارسی، 48 رکورد اطلاعاتی برای مطالعه متن کامل انتخاب گردید. یافته های پژوهش نشان می دهند که شش مولفه اصلی (تجهیزات سخت افزاری، امکانات نرم افزاری، زیرساخت های شبکه ای و مخابراتی، استانداردهای مورد نیاز، مسائل امنیتی و حریم خصوصی و ویژگی ها و خصوصیات منابع انسانی) به همراه 114 گویه در بکارگیری اینترنت اشیاء در کتابخانه های دیجیتال مؤثر هستند. این چارچوب می تواند به جامعه اطلاعاتی در امر تحقیق، توسعه، اجراء و بهبود برنامه های ارائه ی خدمات کتابخانه های دیجیتال در بستر اینترنت اشیاء کمک نماید.
سخن سردبیر: متغیرسازی و متغیربازی در نگارش مقالات
حوزههای تخصصی:
متغیرسازی و متغیر بازی در نگارش مقالات اگرچه در سخنِ سردبیر پیشین به مقاله سازی اشاره کرده بودم، ولی در جلسه ای که با همکاران مجله داشتم یکی از آن ها از واژۀ متغیرسازی و متغیربازی استفاده کرد که به نظرم جالب آمد. از وی که نخواست نامش برده شود خواستم مصادیقی را که به نظرش می رسد معین کند. اکنون که شیوۀ ارزیابی مجلات علمی در وزارت عتف [1] تغییر کرده و عنوان علمی-پژوهشی و ترویجی نسخ و به جای آن کیفیت مقالات مطرح شده است، ضرورت توجه به متغیرها در مقالات بیشتر می شود. وقتی مجله ای بیرون می آید حاصل پالایش تعداد زیادی از مقالاتی است که به دفتر مجله می رسد. آمار مقالات حذفی بیش از 70 درصد است که معقول به نظر می رسد. بااین حال، جای تأسف است که این همه نیرو هدر می رود که شاید با اتخاذ تدابیری بشود از آن جلوگیری کرد، یا به طریق دیگری از آن بهره برد. اشارۀ دوباره به هدف، ضرورت، فایده و اولویت باآنکه در سرمقالۀ قبل هم آمده بود، بی فایده نیست تا با ذکر یک مثال اهمیت آن را بازنمایم. فرض کنید ارتقای سطح مراجعه به کتابخانه ها و استفادۀ بهینه از کتاب ها هدف نگارش مقاله است؛ اگر به این نتیجه رسیدیم که طرح آموزش فردبه فرد ضرورت دارد، اما چون امکان اجرائی آن نیست که چنین کاری انجام شود، یا برنامه های مزاحم ازطریق رسانه های دیگر وجود دارد، لذا فایدۀ توصیه به این کار کم می شود. حال فرض کنیم موارد سه گانۀ بالا وجود داشت، اما ممکن است در بین طرح های مختلف این کار در اولویت نباشد؛ مثل اینکه اولویت این است که محیط مناسب باشد، تبلیغات بیشتر باشد تا زمینه فراهم شود، وضعیت اقتصادی مردم بهتر شود، ساعات فراغت زیادتر شود و امثال آن. لذا لازم است یک نگاه جامع ازطرف مقامات مسئول دولتی یا بخش خصوصی یا حتی دانشگاه ها و گروه های آموزشی به آن بشود و طرح کلی به بخش هایی شکسته و در قالب پایان نامه و رساله، یا به گونه ای دیگر تعریف و اجرا شود. تخصص گرایی در حوزه های علمی با وفاق جمعی می تواند راهگشا باشد. باید استادان نسبت به امر تخصص در عین جامع نگری اهتمام کنند تا طرح ها به صورت مجموعه در نظرگرفته شود. در غیر این صورت، کارها بریده بریده یا غیرمرتبط و عقیم می ماند. درواقع، متغیرسازی/ بازی شکل خاص تر مقاله سازی است. اغلب با اخذ متغیرهای دیگر رشته ها و با تغییر زمان و مکان چنین پنداشته می شود که مقاله ای نو ساخته شده است، درحالی که این چنین نیست. برای مثال، عناوین «رابطۀ فرهنگ سازمانی و بلوغ سازمانی کتابداران»، «رابطۀ جو سازمانی و فرسودگی شغلی کتابداران»، «رابطۀ رضایت شغلی و فرسودگی شغلی کتابداران»، و «تأثیر نگرش های شغلی بر عملکرد شغلی کتابداران» از این موارد است. اما چرا چنین می شود؟ برخی از دلایلی که پیش زمینۀ عامل متغیرسازی یا متغیربازی می شود عبارتند از: نداشتن اهتمام به شناخت مسائل محیطی رشته. وقتی شخصی در حوزه ای علمی مشغول فعالیت است اما مطالعاتش کم بوده یا درگیری اش در کار با کاربران محدود است، طبعاً کمتر مسئله در ذهن او شکل می گیرد؛ وقتی استادی با نداشتن هیچ تجربۀ کاری و صرفاً با امتحانات مرسوم که اغلب بر محور تست زدن است به مقام مدرسی دانشگاه می رسد نمی توان انتظاری زیادی نسبت به شناخت مسائل محیطی از او داشت. مراجعات کم. اندک بودن مراجعات طبعاً پژوهشگر (اعم از کتابدار و غیرکتابدار) را با بی مسئلگی مواجه می کند. البته باید برای اندک بودن مراجعات به عنوان بزرگ ترین مسئله تدبیر
تأثیر زیرساخت های مدیریت دانش و ابعاد بهبود تصمیم گیری مدیران بر مدیریت دانش کارکنان در نهاد کتابخانه های عمومی کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف : هدف این پژوهش، تعیین تأثیر زیرساخت های مدیریت دانش و ابعاد بهبود تصمیم گیری مدیران بر مدیریت دانش کارکنان در نهاد کتابخانه های عمومی کشور است. روش : این پژوهش از نوع توصیفی-همبستگی است. در تعیین جامعه آماری ازطریق نمونه گیری خوشه بندی تصادفی، تعداد 6 استان با نمونۀ آماری 300 انتخاب و درنهایت 247 پرسش نامۀ کامل بازگردانده شد. ابراز پژوهش، پرسش نامه های محقق ساخته بود. برای تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون های تحلیل عاملی اکتشافی و رگرسیون چندگانه استفاده شد. برای تائید روایی پرسش نامه از نتایج تحلیل عاملی و برای تأیید پایایی آن از آلفای کرونباخ در سطح 95/0 برای زیرساخت و وضعیت مدیریت دانش و 97/0 برای ابعاد بهبود تصمیم گیری استفاده شد. در این پژوهش، وضعیت مدیریت دانش (متغیر ملاک) بر اساس ابعاد متغیر زیرساخت مدیریت دانش (متغیر پیش بین) شامل زیرساخت های منابع انسانی، فناوری اطلاعات، فرایند، فرهنگ، راهبرد سازمانی، منابع مالی و نیز ابعاد تصمیم گیری مدیران (متغیر پیش بین) شامل دقیق و صحیح بودن اطلاعات، اقتصادی بودن اطلاعات، سریع بودن اطلاعات، ایمن بودن اطلاعات، مرتبط بودن اطلاعات و قابلیت به کارگیری اطلاعات مطالعه شد. یافته ها: نتایج پژوهش بیانگر آن است که بر اساس مدل پیش بینی، زیرساخت های منابع انسانی، فرهنگ و فرایند و نیز همه ابعاد بهبود تصمیم گیری مدیران قادر به پیش بینی مدیریت دانش در نهاد کتابخانه های عمومی کشور است. اصالت/ارزش مقاله : پژوهش حاضر می تواند اطلاعات کاربردی را برای مدیریت نهاد کتابخانه های عمومی کشور فراهم کند تا بر اساس روابط زیرساخت های مدیریت دانش و ابعاد بهبود تصمیم گیری مدیران، وضعیت مدیریت دانش را ارتقا داد.
ارائه الگوی ایجاد آرشیو دانشگاهی در دانشگاه خلیج فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف ارائه الگویی جهت ایجاد آرشیو دانشگاهی در دانشگاه خلیج فارس انجام شده است. روش : روش پژوهش حاضر، پیمایشی، توصیفی و تحلیلی و از نوع کاربردی است. جامعه پژوهش شامل 20 نفر از کتابداران و 185 نفر از اعضای هیئت علمی دانشگاه خلیج فارس به عنوان ذی نفعان آرشیو دانشگاهی در دانشگاه خلیج فارس بودند که مجموع آن ها 205 نفر و بر اساس فرمول کوکران نمونه مستخرج از آن 132 نفر شد. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه محقق ساخته بود که مبتنی بر مبانی نظری و پیشینه های پژوهش حوزه آرشیو دانشگاهی بوده است. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آمار توصیفی (فراوانی، درصد فراوانی، میانه و میانگین) و آمار تحلیلی (آزمون تی تک نمونه ای) انجام شده است. یافته ها: یافته های پژوهش در چند بخش اصلی در ملزومات آرشیو (منابع و اسناد، قالب ها و فرمت ها، دانش عمومی و تخصص کارکنان آرشیو، برخورداری از ضوابط اخلاقی، مهارت های فنی کارکنان، تجهیزات و امکانات لازم و ملزومات ساختمان) دسته بندی شد. نتیجه گیری: بر اساس الگوی پیشنهادی مطالعه حاضر، مؤلفه های آرشیو دانشگاهی به صورت زیر تقسیم بندی شدند: منابع و اسناد در 4 گروه، قالب ها و فرمت ها در 13 گروه، دانش عمومی و تخصصی کارکنان در 4 گروه، ضوابط اخلاقی در 4 گروه، مهارت ها فنی کارکنان، تجهیزات و امکانات در 7 گروه و ملزومات ساختمان در 2 گروه.
رتبه بندی کتابخانه های عمومی خراسان رضوی مبتنی بر روش تصمیم گیری چند شاخصه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر به هدف رتبه بندی کتابخانه های عمومی خراسان رضوی با استفاده از شاخص های ارزیابی کتابخانه ها از طریق به کارگیری روش های تصمیم گیری چند شاخصه انجام شد. روش پژوهش: پژوهش حاضر به روش پیمایشی - توصیفی انجام گرفته است. جامعه مورد بررسی ۹۸ کتابخانه عمومی شهری تحت پوشش اداره کل کتابخانه های عمومی خراسان رضوی است که در قالب سرشماری و نمونه ای 100 نفری از کارکنان و کتابداران شاغل در نهاد کتابخانه های عمومی استان به صورت تصادفی انتخاب شدند. جهت گردآوری داده ها از سیاهه وارسی و پرسشنامه محقق ساخته استفاده گردید. روایی صوری پرسشنامه با استفاده از نظر اساتید و خبرگان تأیید شد و پایایی درونی پرسشنامه با استفاده از آلفای کرون باخ و پایایی ثبات ابزار اندازه گیری با روش بازآزمایی اندازه گیری شد و مورد تأیید قرار گرفت. یافته ها: بر مبنای نتایج شاخص های نیروی انسانی، دسترسی، خدمات، مقبولیت، فناوری، فضا، تجهیزات و منابع به عنوان مهمترین شاخص ها به ترتیب اولویت بندی شدند که کتابخانه شهید باهنر کاخک در ابتدا و کتابخانه شهدای مشهد در انتهای نظام رتبه بندی قرار گرفتند. نتایج پژوهش همچنین نشان داد که اکثر کتابخانه ها (۷۳ کتابخانه) رتبه کمتری نسبت به درجه نهاد به دست آورده اند. نتیجه گیری: پژوهش حاضر در راستای عینی سازی و واقع گرایانه تر نمودن نظام رتبه بندی کتابخانه های عمومی و درجه بندی آن ها بر اساس فنون مدیریتی مانند تاپسیس گامی در راستای تحقق اهداف ارزیابی کتابخانه ها و رتبه بندی آن ها جهت سهولت تصمیم گیری مدیران کتابخانه ها برای برنامه ریزی و سایر فعالیت های اداره کتابخانه های عمومی برداشته است.
تکنیک های خلاصه سازی چندسندی خودکار متون فارسی مبتنی بر الگوریتم های فرااکتشافی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: ارائه الگوی خلاصه سازی استاندارد متون فارسی با رویکرد تبدیل مسئله خلاصه سازی به مسئله بهینه سازی توسط الگوریتم های فرااکتشافی سازگار. روش شناسی: در این پژوهش از اسناد استاندارد پیکره چندسندی «پاسخ» که شامل 50 موضوع مختلف از انواع گونه های خبری از خبرگزاری های پرببینده ایران، برای ارزیابی استفاده شده است. هر موضوع حاوی 20 سند و همچنین 5 خلاصه چکیده ای و 5 خلاصه استخراجی است. ابتدا عملیات پیش پردازش روی متون ورودی انجام و خلاصه های اولیه تولید شدند. این کار به کمک معیار TF-ISF، معیارهای خوانایی و انسجام جملات، ویژگی شباهت با عنوان، ویژگی موقعیت جمله در متن، و ویژگی طول جمله انجام شد. با توجه به هر یک از این معیارها، وزنی به هر یک از جملات خلاصه اختصاص داده و ماتریس شباهت ایجاد شد. سپس، خروجی سیستم استخراج توسط دو الگوریتم فرااکتشافی ژنتیک و جستجوی فاخته برای رسیدن به خلاصه نهایی پردازش شد. درنهایت، خروجی به دست آمده از مرحله قبل به کمک ابزار ارزیابی Rouge و مقایسه با خلاصه های انسانی تحلیل شدند. یافته ها: میانگین همه مقادیر به دست آمده از ابزار ارزیابی Rouge در محاسبه میزان هم پوشانی نمونه های مشترک خلاصه های انسانی و خلاصه ماشینی توسط الگوریتم جستجوی فاخته بیشتر از مقادیر به دست آمده توسط الگوریتم ژنتیک و همچنین سامانه خلاصه ساز برخط ایجاز بودند. از میان هشت معیار موجود در این ابزار، دو معیار ارزیابی طولانی ترین زیررشته مشترک با مقدار 0.33 و تعداد لغات مشابه در متن با مقدار 0.40 نتایج بهتری نسبت به بقیه معیارها داشتند. نتیجه گیری: نتایج حاصل از مقایسه دو الگوریتم به کاررفته، حاکی از عملکرد بهتر الگوریتم جستجوی فاخته در هر یک از معیارهای ابزار Rouge است. از طرفی مقایسه زمانی نتایج نشان می دهد که میانگین زمانی محاسبه شده برای خلاصه سازی توسط سیستم پیشنهادی با الگوریتم جستجوی فاخته کمتر است.
شناسایی و دسته بندی خدمات مبتنی بر وب مطلوب در وب سایت کتابخانه های عمومی ایران بر اساس مدل سنجش رضایت مشتری کانو
منبع:
مطالعات دانش شناسی سال پنجم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱۹
63 - 88
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر، شناسایی و دسته بندی خدمات مبتنی بر وب مطلوب در وب سایت کتابخانه های عمومی ایران بر اساس مدل سنجش رضایت مشتری کانو می باشد. روش شناسی: پژوهش از نظر هدف، کاربردی، و از نظر روش، پیمایشی است. جامعه آماری این پژوهش شامل کاربران کتابخانه های عمومی است، که 120 نفر از بین آنها به صورت تصادفی انتخاب شد. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه ای محقق ساخته بر اساس مدل کانو بوده است. روایی آن از دید اساتید علم اطلاعات و دانش شناسی مورد تایید قرار گرفته است. برای تحلیل داده ها از جدول ارزیابی مدل کانو، نرم افزار اکسل و آمار توصیفی، و برای تعیین پایایی از آزمون آلفای کرونباخ(a=./82) استفاده شد. یافته ها: ابتدا به شناسایی و دسته بندی خدمات مبتنی بر وب مطلوب در وب سایت کتابخانه های عمومی پرداخته شد، سپس تعداد 72 خدمت شناسایی شده در معیار اجباری (33 خدمت)، معیار تک بعدی (16 خدمت)، معیار جذاب (18 خدمت) و معیار بی تفاوت (5 خدمت) دسته بندی شد. لازم به ذکر است که هیچ خدمتی در دسته معیار معکوس قرار نگرفت. بیشتر خدمات اجباری و تک بعدی در مولفه های محتوایی و بیشتر خدمات جذاب در مولفه های فناوری وب وجود داشتند. بحث و نتیجه گیری: بیشتر خدمات شناسایی شده در وب سایت های کتابخانه های عمومی مطرح جهان قرار داشتند که انتظار می رود از طراحان و کتابدارن کتابخانه های عمومی در طراحی سایت کتابخانه خود از آن استفاده کنند.
استخراج آنتولوژی هویت دیجیتال مبتنی بر تحلیل حوزه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه:هویت دیجیتال، تبدیل به یک پارادایم مهم در رشته های متنوعی از جامعه شناسی، روان شناسی و مطالعات اجتماعی تا علم اطلاعات و مهندسی نرم افزار شده است.هویت دیجیتال به عنوان یک حوزه پژوهشی میان رشته ای دارای تعدد مفاهیم و اصطلاحات است، لذا آنتولوژی می تواند ادبیات و پایه شناختی مشترکی را برای محققین و متخصصین فعال در این حوزه که نیاز به اشتراک گذاری اطلاعات دارند، تعریف نماید. مواد و روش ها:در این پژوهش سعی شده است هویت دیجیتال با بکارگیری روش کیفی «تحلیل حوزه» مورد بررسی قرار گیرد و جامعهای بالغ بر 228 منبع اطلاعاتی مشتمل بر بروندادهای علمی اعم از مقالات، پایان نامه ها، کتابها و گزارشها شناسایی شده از پایگاه گوگل اسکولار، دایره المعارفهای برخط، سخنرانیها و فیلمهای آموزشی و سایر منابع آنلاین که قابل دسترسی مبتنی بر جستجوی کلیدواژه ای شامل کلیدواژه های مرتبط با این حوزه بر روی گوگل می باشند که بر روی این منابع، شناسایی و استخراج ابعاد واستخراج آنتولوژی مرتبط با هویت دیجیتال صورت گرفت و آنتولوژی شناسایی شده مبتنی بر زبان آنتولوژی او.دبلیو.ال و با بکارگیری نرم افزارهای OWLGrEd و webvowl ترسیم و ارائه گردید و سپس نظرات صاحبنظران مورد بررسی و بازبینی آنتولوژیک قرار گرفت. یافته ها: با بررسی صورت گرفته کلیدواژه ها و تعاریف مختلف این حوزه شناسایی گردید و نمایش آنتولوژی هویت دیجیتال ارائه شد و ویژگی های هویت دیجیتال در ده جنبه مختلف شامل پارادایمها، محتوای شکل دهنده، تولید کننده ها، داده، بازنمایی هویت، کنترل، دوام - چرخه عمر، آگاهی – اطلاع و سطوح خطر - چالش ها ارائه شد و بر اساس شناسایی روابط بین کلیدواژه ها، آنتولوژی هویت دیجیتال ارائه شد و در نهایت بر اساس آنتولوژی استخراج شده از حوزه، تعریفی جدید از هویت دیجیتال تبیین شد.
مرور نظام مند پژوهش های حوزه گسترش پرس وجو در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: یکی از عوامل عدم موفقیت در بازیابی اطلاعات، ارائه نیاز اطلاعاتی کاربران در پرس وجوهای کوتاه و مبهم به نظام های اطلاعاتی است. گسترش پرس وجو با افزودن اصطلاحات مناسب به پرس وجوهای کاربران، راه حلی مناسب برای حل این مشکل است. هدف پژوهش حاضر مرور نظام مند متون پژوهشی گسترش پرس وجو در زبان فارسی است. روش شناسی: فارسی و انگلیسی منابع اطلاعات علمی با کلیدواژه های مرتبط، تعداد 35 اثر به زبان فارسی و 18 اثر به زبان انگلیسی شناسایی شد. سپس با اعمال پالایش اولیه، معیارهای ورود و خروج از مطالعه و کنترل توسط متخصصان، تعداد شش اثر فارسی و هشت اثر انگلیسی برای ورود به مرور نظام مند انتخاب شدند. با طراحی کاربرگی، استخراج اطلاعات از آثار صورت پذیرفت. در ادامه، یافته های مرور نظام مند در پی دستیابی به چهار هدف پژوهش تحلیل شدند: شناسایی روش ها؛ شناسایی منابع دانشی؛ شناسایی مجموعه آزمون ها؛ و شناسایی شکاف های پژوهشی و ارائه پیشنهادهایی برای پژوهش های آینده در گسترش پرس وجوی زبان فارسی. یافته ها: مرور پژوهش ها نشان داد 14 اثر به گسترش پرس وجوی زبان فارسی پرداخته اند. این آثار براساس منابع دانشی اصطلاحات گسترش به چهار دسته تقسیم شدند: مبتنی بر ربط (هشت اثر)؛ مبتنی بر ساختارهای دانش (دو اثر)، مبتنی بر اطلاعات وب (دو اثر)، و مبتنی بر منابع ترکیبی (دو اثر). اغلب این پژوهش ها بر روی اسناد خبری انجام شده اند و از مجموعه آزمون روزنامه همشهری در نیمی از پژوهش ها به عنوان منبع دانشی اصطلاحات گسترش و نیز مجموعه آزمون استفاده شده است. نتیجه گیری: تحقیقات حوزه گسترش پرس وجو در زبان فارسی نیازمند توسعه کمی با استفاده از روش های متنوع و به ویژه روش های مبتنی بر منابع ترکیبی است. منابع دانشی مختلف به ویژه هستی شناسی ها و منابع وب می بایست برای گسترش پرس وجو در زبان فارسی مورد توجه و استفاده قرار گیرند. همچنین استفاده از مجموعه آزمون های استاندارد برای پژوهشگران این امکان فراهم می کند که بتوانند روش های مختلف را با هم مقایسه کنند.
بررسی عناصر داستان در کتاب های کودکان گروه سنی «ج» منتشرشده در فاصله سال های 1394-1390(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر به منظور تعیین وضعیت عناصر داستان در کتاب های گروه سنی «ج» منتشرشده در فاصله سال های 1390 تا 1394 صورت گرفته است. روش: این پژوهش به لحاظ هدف از نوع کاربردی است که به روش تحلیل محتوا با رویکرد توصیفی انجام پذیرفته است. جامعه آماری پژوهش را کلیه کتاب های داستانی گروه سنی «ج»، منتشرشده در فاصله سال های 1390 تا 1394 تشکیل می دهد که از میان آن ها تعداد 100 عنوان با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی نظام مند انتخاب شد. ابزار گردآوری داده ها سیاهه وارسی محقق ساخته ای متشکل از عناصر داستانی شخصیت پردازی، طرح، فضاسازی، درون مایه، زاویه دید، سبک، لحن و تصویرپردازی بود. روایی صوری سیاهه وارسی توسط چند متخصص حوزه ادبیات کودکان بررسی و تأیید شد. تجزیه وتحلیل داده ها در سطح آمار توصیفی (توزیع و درصد فراوانی) انجام پذیرفت. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که بیشتر شخصیت های داستان های مورد بررسی از نوع انسان و شیوه غالب در بیان داستان بر اساس یک نظم تاریخی به صورت پیش رونده بود. نمادگرایی کمتر مورد استفاده قرار گرفته و درونمایه بیشتر آثار از نوع آشکار بود. به علاوه، تصویرسازی و تجسم دارای بیشترین فراوانی در سبک داستان ها بودند. اصالت/ارزش: جلب مخاطبان کودک و نوجوان به خواندن کتاب های داستان از اهمیت وافری در شکل گیری شخصیت آن ها برخوردار است و در این میان نقش استفاده مؤثر از عناصر داستان در راستای خلق آثاری جذاب و تأثیرگذار انکارناپذیر است. در پژوهش حاضر مشخص شد که نویسندگان داستان های کودکان به برخی از این عناصر همچون شخصیت پردازی پویا، نمادگرایی و استفاده از لحن های مختلف کمتر توجه داشته اند و پیش از این، از این زاویه به بررسی داستان های کودکان گروه سنی «ج» پرداخته نشده است.
اولویت بندی روش ها، فنون و ابزارهای بازاریابی کتاب از دیدگاه ناشران کودک و نوجوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، اولویت بندی روش ها، فنون و ابزارهای بازاریابی کتاب از دیدگاه ناشران است. روش : پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش، با روش پیمایشی انجام شده است. جامعه آماری مورد مطالعه ناشران کودک و نوجوان فعال شهر تهران است، که 72 ناشر به روش نمونه گیری تصادفی به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. یافته ها: بر اساس نظر ناشران پرکاربردترین روش های بازاریابی، بازاریابی مستقیم و رابطه مند، بازاریابی پارتیزانی، و بازاریابی حسی بوده است. مهمترین فنون بازاریابی مستقیم به کار رفته از سوی ناشران، بازاریابی با پست مستقیم و بازاریابی با کاتالوگ است. مهمترین فنون بازاریابی تعاونی به کار رفته از سوی ناشران، تخصیص اعتبار به خریداران بر اساس خریدهای سال گذشته است. مهمترین فنون بازاریابی پارتیزانی به کار رفته از سوی ناشران، ارتباط رو در رو با مشتری و تلاش برای ایجاد حس دوستی است. مهمترین فنون بازاریابی محتوایی به کار رفته از سوی ناشران، تولید محتوای مناسب است. مهمترین فنون بازاریابی ویروسی به کار رفته از سوی ناشران، استفاده از رسانه های متنوع است. مهمترین فنون بازاریابی اینترنتی به کار رفته از سوی ناشران، بهینه سازی موتورهای جستجو است. مهمترین فنون بازاریابی حسی به کار رفته از سوی ناشران، متغیرهای نقطه خرید است و مهمترین فنون بازاریابی رابطه مند به کار رفته از سوی ناشران، ارتباطات است؛ و از مهمترین ابزارهای بازاریابی کتاب به کار رفته از سوی ناشران کودک و نوجوان شهر تهران، تلفن است. نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان می دهد که میزان استفاده از روش ها، فنون و ابزارهای بازاریابی کتاب در صنعت نشر محدود است و ناشران برای رسیدن به وضعیت مطلوب به تلاش بیشتری نیاز دارند.
مدیریت فراداده های بافت سازمانی: مطالعه موردی طراحی و تدوین فرانمای ثبت فراداده مجموعه کتابخانه های دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بهبود مدیریت فراداده های سازمانی و طراحی ثبت فراداده برای مجموعه کتابخانه های «دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی» با رویکرد تحلیلی-سیستمی انجام شد. جامعه پژوهش را پیشینه های فراداده ای موجود در 23 کتابخانه (مرکزی، دانشکده ای و بیمارستانی) وابسته به «دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی» تشکیل می دهند. برای گردآوری داده های مربوط به اهداف و نیازهای بومی کتابخانه های یادشده برای تولید پیشینه های فراداده ای و مدیریت آن ها، از پرسشنامه طراحی شده توسط پژوهشگر استفاده شد. پرسشنامه توسط مدیران کتابخانه ها و کتابداران بخش پردازش و سازماندهی، و نیز با استفاده از روش مشاهده طراحی شده پایگاه های فراداده ای کتابخانه های عضو جامعه پژوهش توسط پژوهشگر تکمیل گردید. بر این اساس، اهداف، ویژگی ها و نیازهای بومی کنونی کتابخانه ها در زمینه تولید و مدیریت فراداده ها، و نیز خط مشی ها و انتظارات آن ها در آینده استخراج شد. یافته های پژوهش نشان می دهد که انسجام و یکدستی در تولید و مدیریت فراداده ها به منظور توصیف و سازماندهی اشیای محتوایی، و همخوانی فراداده ها متناسب با اهداف و نیازهای بومی کتابخانه های مورد مطالعه در سطح مطلوبی قرار ندارد. به نظر می رسد عدم همخوانی یاد شده ناشی از چند عامل بوده است که می توان به مشخص نبودن تمامی ویژگی ها و نیازهای بومی کتابخانه ها (به طور کلی بافت سازمانی) و نبودِ خط مشی های مدون برای مدیریت فراداده ها، همچنین نبودِ دقت در تعیین اهداف و کارکردهای بومی مد نظر آن ها از مدیریت فراداده ها اشاره کرد. در ادامه، برای مدیریت بهینه فراداده ها، «فرانمای ثبت فراداده کتابخانه های «دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی» متناسب با اهداف و نیازهای بومی شناسایی شده آن کتابخانه ها و بر اساس سیاهه وارسی طراحی شده مبتنی بر استانداردهای فراداده ای، شامل اهداف فرانما (بافت بومی و موجودیت های داده ای)، اجزای رسمی توصیف (تعریف فرانما و فرانمای پیاده سازی) و اجزای فرانما (فرانمای فراداده ای و پروفایل کاربردی فراداده ای) طراحی گردید.
مطالعه علم سنجی تولیدات علمی پژوهشنامه مالیات
منبع:
مطالعات دانش شناسی سال پنجم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱۸
33 - 54
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله، مطالعه علم سنجی تولیدات علمی پژوهشنامه مالیات به عنوان تنها نشریه علمی پژوهشی حوزه دانش مالیاتی در ایران، بین سال های 1387- 1397 می باشد. داده های پژوهش با به کارگیری ابزار سیاهه وارسی گردآوری و با استفاده از نرم افزار اکسل مورد تجزیه و تحلیل قرار آماری گرفته است. یافته های پژوهش نشان می دهد؛ در طول سال های مورد مطالعه 273 مقاله منتشر شده که 626 نویسنده در تولید این مقالات مشارکت داشته اند، از این تعداد 484 نفر را مردان و 142 نفر را زنان تشکیل داده اند. با در نظر گرفتن سطح تحصیلی و مرتبه علمی نویسندگان؛ کارشناسان ارشد با 42 درصد و استادیاران با 28 درصد در صدر جدول نویسندگان قرار دارند. در عین حال 15 درصد مقالات تک نویسنده ای و 85 درصد حاصلِ کارگروهی بوده است. در بین دانشگاه ها و مراکز علمی، دانشگاه علامه طباطبائی با 27 مقاله در رتبه اول و دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی به همراه دفتر مطالعات و تحقیقات مالیاتی با 16 مقاله در رتبه دوم قرار گرفته اند. از نظر گرایش موضوعی، 11 درصد از آثار منتشر شده در حوزه ارزیابی کارکنان و ادارات مالیاتی بوده، مالیات بر درآمد شرکت ها با 7/3 درصد و فرار مالیاتی با 6/6 درصد در رتبه های بعدی قرار دارند.
شیوه های فهرستنویسی نسخه های خطی و چاپ سنگی در کتابخانه های بزرگ ایران: بررسی تطبیقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: بررسی وجوه اشتراک و افتراق موجود در فهرست نویسی نسخه های خطی و چاپ سنگی در 5 کتابخانه بزرگ ایران و امکان سنجی یکسان سازی شیوه فهرست نویسی نسخ خطی و چاپ سنگی.<br /> روش شناسی: این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی است. اطلاعات با استفاده از سیاهه وارسی و مصاحبه با متخصصان فهرست نویسی گردآوری، دسته بندی، تحلیل و نتیجه گیری شده است.<br /> یافته ها: میزان اشتراک عناصر فهرست برگه های نسخه های خطی و چاپ سنگی با عناصر سیاهه وارسی ۷۵ عنصر (۷۶/۵ درصد) و میزان افتراق آنها ۲۳ عنصر (۲۳/۴ درصد) است. بنابراین درصد اشتراک عناصر کاربرگه های فهرست نویسی نسخه های خطی و چاپ سنگی کتابخانه های بزرگ ایران با عناصر سیاهه وارسی بیشتر از درصد افتراق آنها است.<br /> نتیجه گیری: یکسان سازی فهرست نویسی نسخ خطی و چاپ سنگی امکان پذیر است و می توان کار برگه مشترک فهرست نویسی طراحی و تنظیم نمود؛ بدین نحو که75 عنصر مشترک موجود در هر دو کاربرگه بدون دخل و تصرف و 23 عنصر موارد افتراق با تغییر در عنوان آنها و احیانا ادغام برخی از آنها در برخی دیگر، در کاربرگه مشترک فهرست نویسی نسخ خطی و چاپ سنگی درج نمود.
شناسایی عوامل ساختاری برای تحقق حکمرانی دانش با ترکیب روش فراترکیب و دلفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش شناسایی عوامل ساختاری لازم برای تحقق حکمرانی دانش بوده است. برای تحقق این هدف از یک راهبرد دومرحله ای استفاده شد. در مرحله اول، روش فراترکیب انجام شد. با جست وجو در پایگاه های داده 319 مقاله یافت شد که در مراحل ارزیابی در نهایت، 25 مقاله مورد تأیید قرار گرفت. با مطالعه کامل این مقالات، 25 کد و هشت مفهوم (شامل ساختاری برای مدیریت دانش، سیستم تشویقی، سیستم ارتباطات، رسمیت، تمرکزگرایی، ساختار حامی مدیریتی، فرهنگ، و رویّه های کاری) برای سؤال پژوهش استخراج گردید. پس از تأیید روایی و پایایی نتایج، در مرحله دوم به منظور دریافت نظر خبرگان از روش «دلفی» استفاده شد. به همین منظور، از خروجی فراترکیب محتوای لازم برای طراحی پرسشنامه «دلفی» تأمین شد و تا جایی فرایند «دلفی» ادامه یافت که نظرات خبرگان در مورد پاسخ به سؤالات به اجماع رسید. 10 نفر از خبرگان بر اساس روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و روش «دلفی» تا سه مرحله انجام شد. در نهایت، برای پاسخگویی به سؤال عوامل ساختاری برای تحقق حکمرانی دانش در سازمان، 14 اصل راهنما در قالب اصول ساختاری و سیستمی ارائه گردید. میانگین نظر خبرگان «دلفی» نشان داد که به منظور تحقق حکمرانی دانش بایستی نقش ها و مسئولیت های دفتر مدیریت دانش را تعریف کرد، ساختار مشوق خلاقیت و چابکی ایجاد نمود، سیستم های ارتباطی مؤثر برای دفتر مدیریت دانش ایجاد کرد، سیستم تعامل با ذینفعان را ایجاد نمود، دفتر مدیریت دانش را با هویتی مستقل به وجود آورد، ساختار تیم محور و مشوق همیاری ایجاد کرد، نقش مدیر ارشد دانش را در سلسله مراتب سازمان تعریف و مشخص نمود، اختیارات مربوط به مدیریت دانش را تفویض کرد، ساختاری مدیریتی برای پشتیبانی از مدیریت دانش (مانند کمیته حکمرانی دانش یا شورای مدیریت دانش) ایجاد نمود، ساختار دفتر مدیریت دانش را به صورت رسمی شکل داد، به سیستم ها و فرایندها رسمیت بخشید، سیستم های تشویق و پاداش مرتبط با مدیریت دانش ایجاد کرد، روابط کاری با سایر واحدهای کسب وکار تعریف و ایجاد نمود، فرهنگ سازمانی مشوق خلق و تسهیم دانش ایجاد کرد. طبق بررسی پژوهشگر هیچ مقاله ای که تمهیدات ساختاری برای ایجاد حکمرانی دانش را با این روش فراترکیب و «دلفی» شناسایی نماید، یافت نشد. به همین دلیل، پژوهش حاضر دارای نوآوری در موضوع و روش مورد استفاده برای آن است.
اولویت بندی و امکان سنجی خدمات قابل ارائه در کتابخانه های عمومی شهر مشهد در جهت کاهش آسیب اجتماعی طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه : کتابخانه های عمومی به عنوان یک قدرت اجتماعی می توانند در رفع مشکلات و آسیب های فردی و اجتماعی ایفای نقش کنند. از سویی، بر طبق آمارها، طلاق یکی از مهم ترین آسیب های اجتماعی در ایران و به ویژه در استان خراسان رضوی است. بنابراین هدف از این پژوهش، اولویت بندی و امکان سنجی خدمات قابل ارائه در کتابخانه های عمومی شهر مشهد در جهت کاهش آسیب اجتماعی طلاق است. روش شناسی: این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش، پیمایشی است. ابزار گردآوری داده ها، دو پرسشنامه محقق ساخته بود. در این پژوهش دو جامعه آماری وجود داشت. جامعه اول، صاحب نظران (شامل دانشجویان دکترا و اعضای هیأت علمی گروه علم اطلاعات و دانش شناسی، روان شناسی (حوزه مشاوره خانواده) و جامعه شناسی دانشگاه فردوسی مشهد) و جامعه دوم، کتابداران و کارکنان ستادی در دو اداره کتابخانه های عمومی استان خراسان رضوی و شهرستان مشهد بودند. حجم نمونه جامعه اول، 30 نفر و حجم نمونه جامعه دوم، 86 نفر به دست آمد که اعضای نمونه هر دو جامعه به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. روش های آماری مورد استفاده، آزمون فریدمن و آزمون تی تک نمونه بود. یافته ها : از دیدگاه صاحب نظران، میان اولویت ارائه خدمات (به منظور کاهش طلاق) در 5 مقوله خدمات آموزشی، اطلاع رسانی، مشاوره ای، مرتبط با منابع و جنبی تفاوت معناداری وجود داشت، به طوری که خدمات آموزشی بالاترین و خدمات اطلاع رسانی در پایین ترین اولویت قرار گرفت. در بررسی جزئی تر، خدمات دارای بالاترین اولویت بدین شرح بود: برگزاری کلاس های آموزش مهارت های زندگی؛ آگاهی رسانی به خانواده ها از طریق شبکه اجتماعی به منظور توانمندسازی خانواده و کسب مهارت های زندگی؛ حضور مشاور خانواده/روانشناس در کتابخانه به منظور مشاوره و کمک به زوجین؛ ارائه منابع دیداری و شنیداری مرتبط با حوزه خانواده؛ برگزاری جلسات کتاب خوانی با حضور زوجین علاقه مند در رابطه با مسائل خانواده. از دیدگاه کتابداران و کارکنان ستادی، امکان ارائه خدمات آموزشی، اطلاع رسانی، مشاوره ای، مرتبط با منابع، و جنبی با حد مطلوب آن تفاوت معناداری داشت و کمتر از حد مطلوب بود. نتیجه گیری: این پژوهش خدمات دارای اولویت از نظر صاحب نظران که می توانند در کاهش طلاق اثرگذار باشند را مشخص نمود. همچنین نشان داد که امکان ارائه این خدمات در کتابخانه های عمومی شهر مشهد از حد مطلوب کمتر بود. از این رو، نتایج این پژوهش می تواند منجر به آگاهی مدیران و مسئولان نهاد کتابخانه های عمومی کشور نسبت به اولویت و امکان ارائه خدمات اثرگذار کتابخانه های عمومی در جهت کاهش طلاق گردد تا بتوانند برنامه ریزی لازم جهت ارائه این خدمات در کتابخانه های عمومی را انجام دهند و به کاهش مشکلات زناشویی و به تبع آن به کاهش طلاق در جامعه کمک نمایند.
ارائه یک معماری پیشنهادی برای مدیریت دانش در بنگاه2.0 با تمرکز بر رویکرد نوآوری باز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه یکی از مسائل مهم در کسب وکارهای بنگاه 2.0 ، چگونگی بهره برداری هدفمند و نظام مند از دانش های نوآورانه کاربران و مشتریان و دستیابی به سودمندی از طریق ورود این دانش در فرآیندهای سازمانی است. بهره گیری از رویکرد نوآوری باز که سبب بهبود جریان های دانشی بنگاه ها می شود می تواند به تحقق این امر کمک کند. با این وجود، تا به امروز یک معماری مدیریت دانش مشخص برای مدیریت جریان دانش مبتنی بر رویکرد نوآوری باز، در بنگاه 2.0 ارائه نشده است. در این پژوهش، یک معماری جدید برای مدیریت دانش در بنگاه 2.0 پیشنهاد شده که از رویکرد نوآوری باز بهره گرفته شده است. برای پیشنهاد این معماری از روش کیفی نظریه داده بنیاد با تاکید بر تحلیل محتوای اسناد و متون استفاده شده است. نتایج تحلیل محتوی نشان داده است که نقطه اشتراک مدیریت دانش، بنگاه 2.0 و نوآوری باز، مدیریت جریان دانش است. بر همین اساس، با استفاده از خصیصه های جریان دانش ورودی و خروجی، یک معماری مدیریت دانش پنج لایه ای با هفده مولفه پیشنهاد شده است. این لایه ها عبارتند از لایه منطق کسب وکار، ارائه و رابط، فرایند و جریان دانش، زیرساخت و زمینه. در معماری پیشنهادی، هر یک از این لایه ها دارای مولفه هایی هستند که با یکدیگر و برخی از مولفه های سایر لایه ها در ارتباط هستند. معماری پیشنهادی با دو نمونه اصلی مشابه در مطالعات پیشین نیز مقایسه شده است.
سخن سردبیر: گاهی کوزه گر از کوزۀ شکسته آب می خورد
حوزههای تخصصی:
این اصطلاح معمولاً در جایی به کار می رود که عاملی با آنکه دسترسی به منبع دارد اما به دلایلی ترجیح می دهد از کمترین امکانات استفاده کند. این عمل گاه ممدوح و گاه مذموم است. حوزۀ اطلاع رسانی اگر اسمش بامسمّا باشد معنایش این است که درست اطلاع رسانی کند و البته خودش قبلاً باید اطلاع داشته باشد؛ زیرا کسی که خبر ندارد یا خبرِ درست ندارد چگونه می تواند خبررسانی کند. این امر برای کسانی که خود داعیۀ اطلاع رسانی دارند و به ویژه استاد حوزۀ اطلاع رسانی اند اهمیتش مضاعف می شود. توجه به استناد و مستندسازی یکی از مهم ترین درس های حوزۀ علم اطلاعات و دانش شناسی است که در آن تأکید می شود، کسی چیزی بدون استناد نگوید. علاوه بر این، تاریخ شفاهی یکی از درس های رشتۀ آرشیو (یادمانه ها) است و متخصصان این حوزه باید با افرادی که درگیر مسائل بوده اند و دارای اطلاعاتی هستند مصاحبه کنند تا آن ها نظراتشان را بگویند و چیزی از قلم نیفتد. توجه به استناد و مستندسازی یکی از مهم ترین درس های حوزۀ علم اطلاعات و دانش شناسی است که در آن تأکید می شود، کسی چیزی بدون استناد نگوید. علاوه بر این، تاریخ شفاهی یکی از درس های رشتۀ آرشیو (یادمانه ها) است و متخصصان این حوزه باید با افرادی که درگیر مسائل بوده اند و دارای اطلاعاتی هستند مصاحبه کنند تا آن ها نظراتشان را بگویند و چیزی از قلم نیفتد. در نیمه های مهرماه امسال (1398)، رایانامه ای از یکی از فارغ التحصیلان دکترای جوان این رشته برایم آمد مبنی بر اینکه مقاله ای در دائرﺓ المعارف کتابداری و اطلاع رسانی دربارۀ آموزش این رشته منتشر شده که در آن ضمن نام بردن از بسیاری از افراد، بخشی را هم به تأسیس دانشکدۀ علم اطلاعات و دانش شناسی اختصاص داده است. نام برده با تأکید بر بخش اخیر و با توجه به شناختی که از من نسبت به موضوع دارد پیشنهاد کرده بود دربارۀ آن اظهارنظر کنم. در ابتدا باید از این اقدام ارزشمند جوانان اهل ِتحقیق سپاسگزاری کنم که وقتی مطلبی می خوانند چنانچه مطلب نادرستی یا سوگیری یا نقصی می بینند از کنار آن سرسری نمی گذرند و سعی می کنند در اصلاح آن بکوشند، زیرا غفلت از آن موجب تحریف تاریخ یا ایجاد ابهام یا خلأ در تاریخچۀ هر موضوعی خواهد بود. من نه از آن نظر که بخواهم دربارۀ فعالیت خود بزرگ نمایی کنم؛ ولی اگر واقعیت با آنچه نوشته می شود زاویه داشته باشد لازم است حتماً آن را بازگو کرد هر چند برای بعضی ها خوشایند نباشد. من در دروان زندگی کاری ام از سال 1352 به بعد با توجه به انتخاب رشتۀ کتابداری و اطلاع رسانی و نظر به علاقه به این رشته، برای ارتقای آن از هیچ اقدامی فروگذاری نکرده ام، اما دریغ از توجه، یا ابراز علاقه یا انتقاد صحیح و حتی غلطِ دست اندرکاران و مدعیان این رشته. در مقابل، آنچه من دیده ام سکوت و از کنار مسائل گذشتن توسط دیگران بوده است. نمونۀ آن، دوران حدود بیست ساله مسئولیت هایم در مدیر کلی آموزش وپرورش استان همدان، نمایندگی مجلس شورای اسلامی، سازمان اسناد ملی، ریاست کتابخانه، موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی، و دانشکدۀ کتابداری و اطلاع رسانی دانشگاه تهران است که طی آن هرگز ندیدم شخصی یا شخصیتی از حوزۀ کتابداری و اطلاع رسانی با من در بارۀ ارتقای حوزه تماس بگیرد و مطلبی را بیان کند؛ هرچند در این دوران سعی کرده ام خود با استنباط شخصی هرچه در توان داشته ام انجام دهم. اثرگذارترین کارهایی که انجام شده است ایجاد پژوهشکدۀ اسناد در سازمان اسناد ملی ایران، تصویب قانون کتابخانۀ ملی جمهوری اسلامی ایران، تصویب قانون کتابخانه، موزه و مرکز اسناد مجلس و ایجاد دانشکدۀ کتابداری و اطلاع رسانی (دانشکده علوم اطلاعات و دانش شناسی) است. به علاوه، باآنکه در اغلب مجالس یا سازمان های مهم این حوزه به ویژه پس از انقلاب شرکت داشته ام، اما دریغ از تهیۀ تاریخ شفاهی ازطرفِ سازمان های مسئول در این باره. مطلب زیر بخشی از آن چیزی است که توسط آقای دکتر حیاتی در بخش آموزش کتابداری و اطلاع رسانی در دائرﺓ المعارف کتابداری و اطلاع رسانی تهیه شده است: تأسیس دانشکده. در سال 1389 در دانشگاه تهران «دانشکدۀ علم اطلاعات و دانش شناسی» به ابتکار غلامرضا فدائی، استاد گروه علم اطلاعات و دانش شناسی و کمیتۀ برنامه ریزی رشته، با چند عضو هیئت علمی تازه کار بدون گروه آموزشی در راهروئی در طبقۀ بالای باشگاه دانشگاه تأسیس شد. او می خواست با همکاری مرکز اسناد و کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران رشته های جدید شورای عالی برنامه ریزی را راه اندازد. این ایده قبلاً در دوران انقلاب فرهنگی مطرح و به دلائلی که پیش از این گفتیم، منتفی شده بود. او نیز چنان که خود به یک منتقد گفته بود خواسته ب
بررسی یافت پذیری اطلاعات در اینستاگرام با تحلیل رفتار برچسب گذاری اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر درصدد بررسی رفتار برچسب گذاری اطلاعات و میزان همخوانی برچسب ها با مضمون محتوا در صفحه های آموزشی و موفق در رؤیت پذیری شبکه اجتماعی اینستاگرام است تا بتوان به الگویی در رابطه با برچسب گذاری اجتماعی برای افزایش یافت پذیری در آن دست یافت. روش پژوهش: رویکرد پژوهش، از نوع کیفی و اکتشافی است و با روش تحلیل مضمون انجام شده است. در این رابطه، بیش از 2800 برچسب (هشتگ)، از صفحه های موضوعی و آموزشی اینستاگرام، که بر اساس رویکرد افزارسنجی رقابتی به صورت نمونه هدفمند انتخاب شده بودند، تحلیل مضمون شدند و ضمن مقوله بندی هشتگ ها، همخوانی آن ها با مضمون محتوا مورد بررسی قرار گرفت. یافته های پژوهش: یافته های پژوهش نشان داد برچسب ها و هشتگ های موضوعی، متداول و انحصاری بیشتر به محتوا اختصاص داده شده و کمتر از هشتگ های تأکیدی و انتقادی استفاده شده بود. نوع برچسب های اختصاص داده شده بستگی به بافت صفحه ها نیز داشت. همچنین یافته ها نشان داد 76 درصد از هشتگ های مورد بررسی با مضمون محتوای به اشتراک گذاشته شده همخوانی داشت. نتیجه گیری: رفتار برچسب گذاری می تواند نشان دهنده انگیزه های اشتراک اطلاعات نیز باشد و از هشتگ های صفحه های آموزشی با توجه به ارزیابی همخوانی آن ها با مضمون محتوا می توان به عنوان الگویی برای سازماندهی تصاویر استفاده کرد.