فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۰۱ تا ۱۲۰ مورد از کل ۴۰۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
نابرابری جنسیتی یکی از مهم ترین مسائل و مشکلات جامعه است که می تواند نظم اجتماعی، توسعه و حتی ثبات سیاسی جامعه را تهدید کند. نابرابری جنسیتی تحت تأثیر عواملی چون موقعیت زندگی افراد و فرهنگ غالب بر آن پدید می آید. بحث اصلی محقق در این پژوهش، نابرابری جنسیتی در خانواده های مناطق روستایی است. در فرایند توسعه، نقش زنان را به عنوان نیمی از نیروی کار فعال نمی توان نادیده گرفت. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف بررسی عوامل مؤثر بر احساس نابرابری جنسیتی در روستاهای استان گیلان در سال 1386 انجام شده است.
در باب نابرابری جنسیتی نظریه های گوناگونی مطرح شده است؛ اما در این پژوهش از نظریة نابرابری جنسیتی به ویژه نظریة نابرابری جنسیتی بلوم برگ به عنوان نظریه اصلی پژوهش، جهت پی بردن به علل احساس نابرابری جنسیتی در زنان روستایی، استفاده شده است. جامعة نمونة این تحقیق شامل تمام زنان ساکن در روستاهای استان گیلان است که به صورت تصادفی- طبقه ای تعداد سیصد نفر از آنان به عنوان نمونة آماری انتخاب شدند. با روش مطالعة اسنادی و نیز روش پیمانی مشاهده شد که بیش از نیمی از زنان روستایی احساس نابرابری جنسیتی دارند.
ارزیابی اثربخشی برنامه پشتیبانی خدمات مالی خرد و صندوق اعتبارات خرد زنان روستایی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در پی موفقیت برنامه های تامین مالی خرد در سطح جهان، طرح هایی در این زمینه در ایران اجرا شده است. این برنامه ها به عنوان راهی برای کاهش فقر و ارتقای معیشت شناخته می شوند و پیوسته در حال گسترش هستند. توجه به برنامه های تامین مالی خرد و اجرای آنها، ارزیابی اثربخشی شان را ضروری می سازد. ارزیابی اثربخشی این برنامه ها، نه تنها امکان اصلاح رویه ها و بهبود عملکرد برنامه ها را فراهم می کند، بلکه در طراحی برنامه های آتی نیز نقش مهمی دارد. در این پژوهش، با مطالعه موردی دو برنامه تامین مالی خرد، یعنی «صندوق اعتبارت خرد زنان روستایی» و «برنامه پشتیبانی از خدمات مالی خرد روستا» تلاش شده است تا آثار این برنامه ها بر شرکت کنندگان، به ویژه بر سه جنبه از زندگی آنان، یعنی ابعاد مادی فقر، آسیب پذیری و توانمندسازی زنان ارزیابی شود. در مطالعه حاضر، از روش های کمی و کیفی استفاده شده است. در بخش کمی از شرکت کنندگان جدیدتر برنامه ها به عنوان گروه شاهد استفاده شده و یافته های بخش کیفی نیز به منظور تقویت نتایج کمی به کار گرفته شده است. نتایج بررسی نشان می دهد که تغییری در شاخص های درآمد، دارایی ، و هزینه خوراک و پوشاک خانوارهای شرکت کننده در هر دو برنامه ایجاد نشده، اما شاخص تنوع منابع درآمدی خانوار بهبود یافته است. همچنین، برنامه ها فقط زمانی به توانمندسازی زنان منجر شده اند که شرکت کنندگان زن، خود بر نحوه مصرف وام کنترل داشتند. البته در برخی موارد، برنامه ها موجب آسیب-پذیری بیشتر خانوار ها شده اند.
بررسی عوامل اجتماعی موثر بر شکل گیری هویت جنسیتی دختران دانشجوی دانشگاه شهید چمران اهواز(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف مقاله حاضر،بررسی عوامل اجتماعی موثر بر شکل گیری هویت جنسیتی دختران دانشجوی دانشگاه شهید چمران اهواز است که برای تبیین مساله و تعیین چارچوب نظری از دیدگاه های جامعه شناسی مربوط به هویت جنسیتی استفاده و فرضیات از آن استخراج شد. این تحقیق به صورت پیمایشی و ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه است جامعه آماری تحقیق شامل کلیه دختران دانشجوی دانشگاه شهیدچمران اهواز که حجم نمونه براساس فرمول کوکران 254 نفر تعیین شد. از لحاظ زمانی این پژوهش در سال 1391-1392اجرا شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که تمامی متغیرهای مستقل تحقیق با متغیر وابسته رابطه معناداری دارند. نتایج حاصل از رگرسیون نشان می دهد که تنها سه متغیر نگرش به اشتغال، نقش های جنسیتی و دینداری معنادار بوده اند که در مجموع 23 درصد از تغییرات مربوط به هویت جنسیتی دختران دانشجو را این دو متغیر تبیین می کنند.
سیر تحول مشاغل زنان
کاهش رغبت به ازدواج مجدد (مطالعه موردی: زنان سرپرست خانوار شهر اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر در پی آن است تا به توصیف و تفسیر کنش ها و اعمال مشارکت کنندگان (زنان سرپرست خانوار تحت پوشش کمیته امداد امام خمینی استان اصفهان) در پدیده ازدواج مجدد بپردازد و تجربه زیسته قبل از طلاق و دلایل کاهش رغبت این زنان به ازدواج مجدد را کشف و توصیف کند. پیچیدگی و چند وجهی بودن پدیده تحت مطالعه از یک سو و زمینه مند بودن در بافت فرهنگی از سوی دیگر، به اتخاذ رهیافت کیفی و استراتژی پدیدارشناختی و نظریه زمینه ای منجر شد. برای این منظور، سعی شد داده های پژوهش با ابزار مختلفی چون مصاحبه های عمیق و نیمه ساختمند، مشاهده های میدانی و مشارکتی، گفتگوهای غیر رسمی و استفاده از اسناد و گزارش ها جمع آوری شود. در نهایت، یافته های به دست آمده در قالب مدل پارادایمی اشتراوس و کوربین ارائه شد. میدان مطالعه زیست جهان مددجویان تحت حمایت کمیته امداد است. جامعه آماری پژوهش شامل زنان سرپرست خانواده با دامنه سنی 18 تا 45 سال بودند که تحت حمایت کمیته امداد امام خمینی استان اصفهان قرار داشتند و دست کم یک بار ازدواج کرده بودند و در حال حاضر یا تصمیم به ازدواج مجدد گرفته بودند یا هنوز هیچ گونه قصدی برای ازدواج مجدد نداشتند. در این پژوهش از ترکیب دو روش کیفی پدیدار شناسی و نظریه زمینه ای و دو روش نمونه گیری هدفمند و نظری استفاده شد. به منظورگردآوری داده ها از تکنیک مصاحبه عمیق استفاده شد. در تحلیل مصاحبه ها نیز سه مرحله کد گذاری، شامل کدگذاری باز، گزینشی و محوری صورت گرفت. یافته های به دست آمده شامل موضوع اصلی خط سیر زندگی قبل از طلاق و شش زیر مضمون فرعی: «پیش زمینه های خانوادگی قبل از ازدواج»، «شرایط ازدواج»، «ویژگی های همسر»، «رابطه جنسی»، «تلاش برای حفظ زندگی» و «جرقه اصلی طلاق» بوده است. بر این اساس، مشارکت کنندگان در فرایند تصمیم گیری برای ازدواج مجدد به نوعی جانشین های نسبی به منظور رفع نیازهای اقتصادی، اجتماعی، عاطفی و فیزیولوژیکی رسیده اند که آنها را برای مقاومت در برابر ازدواج مجدد یاری کرده است. نظریه داده مبنای حاضر در قالب یک مدل زمینه ای شامل سه بعد «شرایط»، «تعاملات» و «پیامدها» ارائه شده که خود مبین نظریه زمینه ای نهایی است.
تبیین ارتباط حمایت اجتماعی ادراک شده با کیفیت زندگی با نقش میانجی استرس ادراک شده در زنان سرپرست خانوار شهر سنندج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تبیین ارتباط حمایت اجتماعی ادراک شده با کیفیت زندگی با نقش میانجی استرس ادراک شده زنان سرپرست خانوار شهر سنندج انجام گرفته است. جامعه آماری پژوهش کلیه زنان شاغل سرپرست خانوار شهر سنندج در سال 1393 است که از بین آنان 200 نفر با روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه های: حمایت اجتماعی ادراک شده زیمت و همکاران(1988) ، استرس ادراک شده کوهن و همکاران (1983 ) و کیفیت زندگی (SF-36) است. داده های حاصل از پرسشنامه های پژوهش با استفاده ازروش الگویابی معادلات ساختاری مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که در الگوی نهایی بازنگری شده پژوهش، در میان رابطه بین ابعاد حمایت اجتماعی ادراک شده (خانواده و افراد مهم) و ابعاد کیفیت زندگی (معطوف به سلامت جسم و روان)، کاهش استرس تنها رابطه بین حمایت خانواده و کیفیت زندگی معطوف به سلامت روان را میانجی گری می کند.
مقالات: سیاست برقع؛ زنان افغان پیش و پس از طالبان
منبع:
گفتگو آذر ۱۳۸۴ شماره ۴۴
حوزههای تخصصی:
بررسی کیفیت زندگی و عوامل مرتبط با آن در زنان مبتلا به ایدز شهر تهران
حوزههای تخصصی:
ایدز بیماری مهلکی است که تاثیر عمیقی بر زندگی مبتلایان به این بیماری می گذارد. پژوهش حاضر طرح ریزی شده است تا به بررسی کیفیت زندگی در زنان مبتلا به این بیماری در شهر تهران بپردازد. این مطالعه از نوع توصیفی و پیمایشی و بر روی 112 بیمار زن ایدزی انجام گرفت. از پرسشنامه کیفیت زندگی چند بعدی مربوط به بیماران ایدزی (MQoL-HIV) جهت ارزیابی کیفیت زندگی در زنان مبتلا به بیماری ایدز و از پرسشنامه های نگرش های مذهبی، رضایت زناشویی انریچ، GHQ، تجارب زندگی (LES) جهت شناخت عوامل مرتبط با کیفیت زندگی استفاده شد. نتایج نشان داد که 17% این زنان دارای کیفیت زندگی خیلی پایین، 8/51% دارای کیفیت زندگی پایین و 2/31% دارای کیفیت زندگی متوسط بودند. علاوه بر این، مشخص گردید که کیفیت زندگی در زنان مبتلا به ایدز برحسب طول مدت ابتلا، وضعیت روانی، استرس های محیطی، اعتقادات مذهبی و رضایت زناشویی دارای رابطه معنادار می باشند، اما برحسب نحوه ابتلا و سن دارای رابطه معنادار نمی باشد.
بررسی مقایسه ای فرهنگ کار زنان ومردان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش بررسی مقایسهای فرهنگ کار زنان و مردان کارکنان واحدهای منطقه ی یک دانشگاه آزاد اسلامی می باشدکه با توجه بهافزایش تعداد کارکنان زن در ایران، هدف اساسی پژوهش این است که رابطه ی بین جنسیت و فرهنگ کار را بررسی نماید. این پژوهش به روش پیمایشی انجام شده و جامعه ی آماری آن کلیه ی کارمندان دانشگاههای آزاد منطقه ی یک کشور هستند که در سال 89-88 مشغول بکار بوده اند. در مجموع، 481 نفر از 26 دانشگاه به عنوان نمونه تعیین و با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار پژوهش، پرسشنامه ای محقق ساخته است که جهت تعیین اعتبار آن از اعتبار سازه به روش تحلیل عاملی و جهت تعیین پایایی آن از شیوه ی هماهنگی درونی به روش آلفا کرونباخ استفاده شده است. نتایج توصیفی پژوهش بیانگر آن هستند که فرهنگ کار کارکنان در سطح متوسطی است، اما یافته های تحلیلی پژوهش نشان می دهند که بین جنسیت و فرهنگ کار (مجموع ابعاد) تفاوت معنا داری وجود ندارد، اما بررسی رابطه ی جنسیت با هر یک از ابعاد فرهنگ کار نشان می دهد که زنان در مقایسه با مردان از همکاری گروهی بیش تری برخوردارند، اما تعهد کاری آنان کم تر از مردان است.
تعیین عوامل پیش بینی کننده صمیمیت زناشویی زنان شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین عوامل پیش بینی کننده صمیمیت زناشویی در زنان شهر اصفهان بود. روش پژوهش از نوع همبستگی بود. جامعه مورد مطالعه، زنان متأهل شهر اصفهان در سال 1391 بودند که از میان آن ها به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای تعداد 200 زن متأهل انتخاب شدند. سپس پرسشنامه های صمیمیت زناشویی، پنج عاملی شخصیت فرم کوتاه، مقیاسدلبستگیبزرگسالکولینزورید، مهارت هایارتباطی، الگوهایارتباطی، سبک های اداره تعارض بین فردی، آسیب-شناسیتعاملیزوجینباخانوادههمسر و فرماطلاعاتجمعیتشناختی در اختیار آنان قرار گرفت. نتایج با استفاده از ضریبهمبستگی،رگرسیونچندگانه و نرم افزار SPSS-19 تجزیه و تحلیل شدند.نتایج همبستگی نشان داد ویژگی های شخصیت، سبک های دلبستگی، مهارت های ارتباطی، الگوهای ارتباطی، سبک های حل تعارض و آسیب شناسی ارتباط با خانواده همسر و سن زنان با صمیمیت زناشویی همبستگی معنادار داشتند. هم چنین نتایج رگرسیون گام به گام نشان داد که عوامل مذکور جزء عوامل پیش بینی کننده صمیمیت زناشویی بودند. در نهایت معادله پیش بینی صمیمیت زناشویی براساس ضرایب به دست آمد.می توان نتیجه گرفت ویژگی های شخصیت، سبک دلبستگی، مهارت های ارتباطی، الگوهای ارتباطی، سبک های حل تعارض، آسیب شناسی ارتباط با خانواده همسر و سن زنان جزء عوامل پیش بینی کننده صمیمیت زناشویی می باشند.
رابطه بین کلیشه های جنسیتی احساس قدرت زوجین و متغیرهای جمعیت شناختی با چرخه ارتباط زناشویی تقاضا - کناره گیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: چرخه ارتباط زناشویی تقاضا – کنارهگیری یکی از رایجترین الگوهای تعاملی میان زوجین است که در آن یکی از زوجین، خواستار افزایش صمیمیت است و به همسر خود نزدیک شده و از سردی و فقدان ابراز محبت او شکایت میکند، و همسر دیگر از صمیمت اجتناب کرده، با کنارهگیری و انفعال واکنش نشان میدهد. این الگوی تعاملی که معمولاً به شکل زن متقاضی – مرد کنارهگیر بروز میکند، به مرور زمان تشدید و باعث نارضایتی زوجین از زندگی زناشویی میشود. با توجه به پیشینههای موجود، برخی از عوامل اجتماعی مانند کلیشههای جنسیتی و تفاوت سطوح قدرت میان زنان و مردان، در شکل گیری این الگوی تعاملی نقش مؤثری داشته، زوجین را به سمت این الگو سوق میدهد. هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه متغیرهای جامعهشناختی و چرخه ارتباط زناشویی تقاضا – کنارهگیری است تا میزان رابطه کلیشههای جنسیتی، احساس قدرت زوجین و متغیرهای جمعیت شناختی با چرخه مذکور تعیین شود. روش: در پژوهش حاضر رابطه متغیرهای کلیشه های جنسیتی، احساس قدرت زوجین و متغیرهای جمعیت شناختی با چرخه تقاضا – کنارهگیری با استفاده از روش آمار توصیفی (رگرسیون و همبستگی) بررسی شد. یافتهها: نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که متغیرهای کلیشههای جنسیتی، احساس قدرت و تعداد فرزندان به طور معناداری قادر به پیشبینی چرخه مذکور هستند. نتایج آزمون همبستگی نشان داد که افزایش تفکر کلیشهای و تعداد فرزندان، باعث افزایش احتمال شکلگیری چرخه تقاضا – کنارهگیری در روابط زوجین میشود و احساس قدرتِ بیشتر با «کناره گیری» و احساس قدرتِ کمتر با «متقاضی شدن» همبستگی مثبت دارند. نتیجهگیری: نتایج فوق اهمیت توجه به متغیرهای مذکور در تحلیل علل و عوامل چرخه مذکور را نشان میدهد و به دست اندرکاران مسائل خانوادگی و اجتماعی کمک میکند که با شناسایی عوامل مؤثر بر این چرخه، زمینه بهبود ارتباطات زوجین را فراهم کنند.
مساله اجتماعی خاموش و نامرئی: کاهش شانس ازدواج برای دختران روستایی (با تاکید بر یافته هایی از نقاط روستایی همدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به تحولات جمعیتی و اجتماعی در طول دهه های اخیر در ایران، مسئله اجتماعی تاخیر سن ازدواج یا به تعبیر برخی، پیامدهای منفی ناشی از این امر پدید آمده است و با توجه با بافت اجتماعی، در صورت استمرار میتواند به بحران تبدیل شود و حیات جامعه را تهدید کند. میزان سن در اولین ازدواج یا احتمالاً پیوستن بخشی از دختران به مجردین قطعی در همه نقاط کشور، طبق آمارهای رسمی در حال افزایش است. علاوه بر مناطق شهری، در نواحی روستایی نیز این مشکل به طور جدی جلوه کرده است و با توجه به شرایط دختران روستایی و محرومیت آنها از بسیاری از حقوق و خدماتی که در نقاط شهری وجود دارد و انگ ها و ننگ های ناشی از عدم ازدواج و خطر پیوستن به خیل مجردان قطعی در جوامع سنتی و بسته روستایی، این معضل از اهمیت بیشتری برخوردار است. اما مساله این است که مانند سایر مسائل اجتماعی، نگاه ها در ایران «شهرمحور» و «شهرزده» است و جامعه روستایی در درجه دوم اهمیت و اولویت قرار دارد و صدای محرومیت مضاعف دختران روستایی به گوش برنامه ریزان نمی رسد. در این مطالعه، از چهارچوب نظری مدل انگیزه مهاجرتی زنان (سادانی و تودارو)، نظریه تغییرات الگوی ازدواج (گود، بکر و لستاقی) و نظریه مهاجرت های مبتنی بر گزینش جنسیتی (بهرمن و ولف) استفاده شده است. روش تحقیق در بررسی حاضر، تحلیل داده های ثانویه و مطالعه میدانی نگارنده با تکنیک ارزیابی مشارکتی در روستاهای استان همدان در قالب سه پروژه (توسعه محلی، توسعه پایدار و بررسی اشتغال دختران روستایی) است. جامعه آماری، زنان و دختران نواحی روستایی استان همدان است و مناطق روستایی منتخب در شهرهای رزن، بهار، فامنین و نهاوند قرار دارند. یافته های تحقیق، بیانگر همسویی الگوهای همسرگزینی شهری- روستایی، دلایل عمده تاخیر سن و کاهش شانس ازدواج در روستاها ناشی از افزایش تحصیلات مردان جوان روستایی، مهاجرت جوانان به شهر (گزینش جنسیتی).
مادر از نگاه اسلام و روان شناسی و تعیین مولفه های نقش مادری بر اساس متون دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
بررسی اثر بخشی مشاوره به شیوه ی تمرکز بر هیجان ها (EFT) بر بهداشت روانی معلمان زن مقطع متوسطه ی شهر مرودشت
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسی اثر بخشی مشاوره به شیوه ی تمرکز بر هیجان ها (EFT) بر بهداشت روانی معلمان زن مقطع متوسطه ی شهر مرودشت پرداخته است. روش این پژوهش نیمه تجربی از نوع طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل بوده ومتغیر مستقل در این پژوهش مشاوره به شیوه ی هیجان مدار (EFT) است. جامعه ی آماری این پژوهش، معلمان زن مقطع متوسطه آموزش و پرورش شهر مرودشت که در سال تحصیلی 89-88 مشغول به کار هستند، می باشند. نمونه ی این پژوهش را 30 نفر از معلمان زن که به روش تصادفی در دو گروه آزمایشی و کنترل انتخاب شدند، تشکیل داده است. ابزار اندازه گیری در این پژوهش برای سنجش سلامت روانی، پرسشنامه ی 90 سؤالی scl-90می باشد. نتایج نشان داد که میانگین نمره های پس آزمون گروه آزمایشی نسبت به گروه کنترل کم تر بوده است و در این آزمون نمره ی کم تر، نشانه ی بهداشت روانی بیش تر است. به بیان دیگر، مشاوره به روش هیجان مدار (EFT) بر بهداشت روانی معلمان زن مقطع متوسطه شهر مرودشت تاثیری مثبت داشته و همچنین مشاوره به روش هیجان مدار (EFT) باعث کاهش افسردگی، اضطراب و حساسیت بین فردی معلمان زن مقطع متوسطه شهر مرودشت شده است.
تبیین جامعه شناختی فعالیت های فراغتی دختران جوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در تحقیق حاضر عوامل موثر در آسیب زا شدن اوقات فراغت دختران دانشجو مطالعه شده است. با توجه به یافته های پژوهش ارزش ها و نگرش ها، سبک زندگی، نوع مصرف رسانه ای و میزان اطلاع خانواده از نحوه ی گذران اوقات فراغت بیشترین تاثیر را بر نحوه ی گذران فراغت برجای می گذارند. همچنین تاثیر عوامل فردی بر سالم بودن یا آسیب زا شدن اوقات فراغت به مراتب بیشتر از عوامل خانوادگی مشاهده شد. این نتایج موید آن است که امروزه در اجتماعی شدن افراد از تاثیر خانواده کاسته شده و سایر نهادهای اجتماعی از جمله رسانه-های جمعی بر نگرش و رفتار فرد تاثیر بیشتری می گذارند.
خوانش دانشآموزان دختر از کدهای پوشش مدرسه در دبیرستانهای دخترانه تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خوانش دانشآموزان دختر از کدهای اخلاقی مربوط به پوشش در مدارس یا کدهای پوشش مدرسهای، موضوع اصلی این تجقیق است. دو الگوی نظری استوارت هال و پییر بوردیو مبنای نظری این تحقیقاند. مدل هال به ما کمک میکند تا اول، کدها و ارزشهای جاری مدرسهای درباره پوشش را بررسی کنیم. دوم، با تکیه بر این مدل، مقبولیت این کدها در نزد دانشآموزان را از رهگذر مطالعه خوانش آنها از این کدها مورد بررسی و سنجش قرار دهیم. اما، مدل هال قادر نیست درکی از چرایی خوانشهای متنوع ارائه کند. خوانش امری اجتماعی است که متغیرهای اجتماعی آن را تعیین میکند. نظریه بوردیو ابزار نظری مناسبی برای توضیح این خوانشهاست. تکیه بر مفهوم سرمایه فرهنگی بوردیو و نقش آن در تعیین «دسترسی گفتمانی» راهگشاست. فرض اولیه ما این بود که بسته به میزان انواع سرمایههای دانشآموزان خوانش آنها از کدها هم متفاوت است. با تکیه بر مصاحبههای فردی عمیق، در شش مدرسه دخترانه از سه منطقه 1، 6 و 12 تهران در مقطع دبیرستان، دادههای لازم گردآوری و با تکیه بر روش تحلیل تماتیک تجزیه و بررسی شدند. بر اساس نتایج به دست آمده، خوانش مجادلهای (مذاکرهای) در میان دانشآموزان مسلط است. دو سویه از چنین خوانشی وجود دارد: دستهای از دانشآموزان کلیت قوانین پوشش و آرایش موجود در مدارس را نمیپسندند، باوجود این، برای سرکردن اوضاع و اتمام دوره با آن کنار میآیند. هر چند این دسته از دانشآموزان مشارکتی جدی در امور مدرسه ندارند. دسته دوم خوانش مجادلهای از آنِ دانشآموزانی است که کلیت قوانین در مدرسه را میپذیرند اما در شیوه اجرا مخالفاند. آنها فضای مدرسه را به دلیل اصرار بر اجرای سختگیرانه و بدون انعطاف قوانین، ملالآور ارزیابی میکنند.