فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۴۰۱ تا ۱٬۴۲۰ مورد از کل ۱٬۵۱۹ مورد.
سوسیس - ساندویج
بررسی تطبیقی و نقد آراء دستورنویسان درباره عناصر ساختمانی گروه اسمی در زبان فارسی
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش کوشش شده است دیدگاههای دستورنویسان برجسته ی معاصر درباره ی عناصر ساختمانی گروه اسمی با هم مقایسه و وجوه اختلاف و اشتراک آنها مشخص شود. بعد از آن دیدگاههای مختلف با اصول علمی مورد نقد و ارزیابی قرار گیرد. در این تحقیق،ضرورت توجه به هسته ی مصدری و وابسته های اختصاصی آن، نقش نماها و هسته ی همسان در ساخت گروه اسمی اثبات گردیده و وابسته ی گروه ساز بودن تکواژهای دستوری و نقش مکرر ناپذیرفتنی دانسته شده است. همچنین نظریه ی وجود گروه اسمی چند هسته ای و گروه اسمی آمیخته مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و در این تحلیل موارد زیر مشخص گردیده است: بدل نه هسته ی همسان است و نه نقش مکرر بلکه مسندواره ای است که با هسته ی خود گروه اسمی وابستگی تشکیل می دهد؛ تاکید نه هسته ی همسان است و نه وابسته ی گروه ساز؛ تفسیر هسته ی همسان نیست اما درباره ی نقش مکرر یا وابسته بودن آن تحقیق بیشتری لازم است.
ساختار عبارتهای اسمی در زبان آذربایجانی
حوزههای تخصصی:
آتشی نامیرا در دل واژگان
معرفت شناسی زبانی درون ماندگار نزد سوسور و یلمزلف: یک بررسی تطبیقی
حوزههای تخصصی:
ایده پردازی های اساساً بدیع سوسور در باب زبان و مسئلة نشانه که با انتشار کتاب گردآوری شدة دورة زبان شناسی عمومیبه ساحت علوم انسانی معرفی شد، نوید چرخشی پایه ای در معرفت شناسی و ایجاد یک علم عمومی نوین جبرگون و رابطه بنیاد را می داد. این ایده ها را خیل عظیمی از زبان شناسان و دیگر دانشمندان علوم انسانی پی گرفتند که به طور کلی از ایشان با عنوان «ساختارگرا» (و بعضاً «پساساختارگرا») یاد می شود. در این میان، لویی یلمزلف از جایگاه بسیار ویژه ای برخوردار است. برخی اندیشمندان وی را خلف راستین سوسور می دانند. پیوندگاه راستین نظرگاه سوسور و یلمزلف پیرامون معرفت شناسی علم زبان (و متعاقباً معرفت شناسی عمومی) حول مفهوم «درون ماندگاری» قابل بازیابی است. در پژوهش حاضر، ما ابتدا مؤلفه های بنیادی معرفت شناسی زبانی سوسور را با تمرکز ویژه بر دست نوشته ها و دوره های درسی ارائه شدة وی و با توجه به پژوهش های جدید سوسورشناختی استخراج کرده ایم و آنگاه جرح و تعدیل های اساسی مربوط به هر یک را در نظرگاه گلوسم شناسی یلمزلف ردیابی نموده ایم. سپس اهمیت تغییرات معرفت شناختی اعمال شده از سوی یلمزلف را بررسی کرده ایم. در پایان، بر پیامدهای مثبت نظرگاه معرفت شناختی گلوسم شناسی برای نیل به «علم جبر زبانی درون ماندگار» صحه گذاشتیم و توجه دوباره به اندیشه های یلمزلف این مهرة کلیدی و مغفول ماندة نظریه پردازی زبان را پیشنهاد داده ایم.
نقدی بر تحلیل پوسته ای گروه فعلی در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آهنگر (1387) در تحلیل گروه فعلی پوسته ای (لایه ای)[1] زبان فارسی و برخی از ساخت های فعلی این زبان، یادآور می شود که اشتقاق این ساخت های نحوی ضمن پیروی از فرضیة بیکر[2] (1988)، تحت تأثیر دیگر اصول برنامة کمینه گرا قرار دارد. بااین همه، به نظرمی رسد که برخی از تبیین های وی از یک سو با آموزه های نظری برنامة کمینه گرا سازگار نیستند و از سوی دیگر، از تبیین شماری از شواهد زبان فارسی بازمی مانند. به این ترتیب، نوشتار حاضر می کوشد تا ضمن نقد مقالة پیش گفته و برشمردن اشکالات نظری و تجربی آن، گروه فعلی پوسته ای زبان فارسی و جایگاه روساختی هستة گروه فعلی را بر پایة مفهوم قدرت[3] تحلیل کند. دراین میان، نشان داده می شود که مشخصة تصریف[4] فعل اصلی (و فعل سبک) در زبان فارسی قوی است و سبب ارتقای عنصر فعلی به هستة گروه نقش نمای بالاتری می شود که میزبان مشخصة متناظر تصریف است. افزون بر این، پیشنهاد می شود که بند متممی مشخصة تعبیرناپذیری[5] دارد که در زبان فارسی قوی[6]است و در روند بازبینیِ خود، جملة پیرو را به گروه زمانِ بند اصلی برمی کشد و به آن منضم می کند.
انتخاب و ایجاد لغات برای اصطلاحات علمی
منبع:
وحید خرداد ۱۳۴۵ شماره ۳۰
حوزههای تخصصی:
مطالعة لایة نحوی زبان در برخی از لالایی های زبان فارسی: بررسی ساخت جمله(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
ورج
تحلیلی بین زبانی ازساخت های غیرشخصی در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گستردگی انواع ساخت های غیرشخصی و رویکردهای متفاوتی که در بررسی آنها اتخاذ گردیده است، موجب پدید آمدن آراء متفاوت و گاه متناقض، درباره ی دسته بندی این ساخت ها و نقش دستوری و معنایی اجزای سازنده ی آنها شده است. این نکته لزوم مطالعه ی این ساخت ها را با رویکردی تازه که مبنای مشترکی را برای مطالعه ی انواع متنوع ساخت های غیرشخصی برگزیند، آشکار می سازد. در پژوهش پیش رو، دو رویکرد رایج نقش گرا و ساخت گرا که همواره در بررسی این ساخت ها به چشم می خورند با هم تلفیق شده اند و ساز و کاری جدید را برای بررسی این ساخت ها بوجود آورده اند. این پژوهش ساخت های غیرشخصی را بیشتر از دیدگاه فاعل سرنمون و ویژگی های آن تحلیل می کند؛ بدین ترتیب که به پیروی از مالچوکو و اگاوا (۲۰۱۱)، از بین ویژگی های نقشی ای که کینان(۱۹۷۶) آنها را ویژگی نقشی فاعل سرنمونی می داند چهار ویژگی (ارجاعی، معین، مبتدا و کنشگر بودن) را بر می گزیند و سپس در پی این ادعا که کاهش این ویژگی های نقشی، در شکل صوری جملات انعکاس یافته، جمله ها را به سوی غیرشخصی شدن هدایت می کند؛ به تحلیل بین زبانی از ساخت غیرشخصی در زبان فارسی می پردازد و دسته بندی نوینی از این نوع ساخت در زبان فارسی ارائه می دهد.
گروه حرف تعریف در فارسی شیرازی: رویکردی پوسته ای به گروه حرف تعریف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یده است تا در قالب طرحی (1988) به یات متأخر دستور گشتاری (بر مبنای شاخه بندی دوتایی، ازجمله نظریه اییره) ارائه داده است، توصیفی قابل قبول از گروه حرف تعریف در فارسی شیرازی به دست دهد. در این پژوهش، براساس طرح لارسن، برای حرف تعریف دو گروه پوسته ای با دو هسته حرف تعریف یه حرف تعریف، قبل و بعد از اسم، در این گونه زبانی، درصورتی توجیه پذیی
در این پژوهش، ساخت واژی بودنِ حرف تعریفِ لایه دوم، دلیلی برای توجییف، فرض شده است. به علاوه استدلال می ای بودنِ گروه فعلی قابل تعمیم به سایر گروه ها، ازجمله به گروه حرف تعریف است. و ای را در نمودارِ ساخت گروهی در چهارچوب اییره به همه های بیشینه تعمیم داد.
کلمه فرهنگستان
فعل مرکب، سبک یا سنگین؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله ضمن بررسی و نقد رویکرد انضمامی و جزء فعلی به عنوان فعل سبک، تحلیل تازه ای از فعل مرکب در زبان فارسی ارائه می دهد که به موجب آن ساختار موضوعی جزء فعلی فعل مرکب با ساختار موضوعی فعل ساده متناظر آن تفاوتی ندارد و در نتیجه جزء فعلی برخلاف نظر اکثر زبان شناسان، به لحاظ نقش معنایی سبک و رنگ باخته نیست، بلکه اعطاء نقش های معنایی به موضوع ها را در جمله برعهده دارد. به موجب تحلیل پیشنهادی این مقاله جزء غیرفعلی فعل مرکب محمولی یا غیرمحمولی است. در حالت اول یک هسته مقوله آزاد موضوع پذیر بوده و در حالت دوم یک گروه اسمی در جایگاه متمم هسته تهی است و به لحاظ معنایی ممکن است شفاف یا تیره باشد. در این مقاله، با چارچوب نظری برجستگی ساختار موضوعی گریم شاو (۱۹۹۲)، مفعول در مجاورت فعل اصلی می تواند هسته موضوع پذیر باشد. این عنصر تنها به درونی ترین موضوع خود یعنی کنش رو نقش معنایی اعطاء می کند و در حوزه محمول ساختار موضوعی خود را کامل نمی کند؛ چون موضوع های بیان نشده آن در ساختار موضوعی جزءفعلی موجودند. بنابراین، در این مورد، نگارنده فرضیه 'اشتراک موضوع' را به جای 'انتقال موضوع' گریم شاو و مستر (۱۹۸۸) برمی گزینند.
بررسی کاهش واکه ای و مشخصه های آکوستیکی واکه /æ/ در لهجه کرمانی
حوزههای تخصصی:
هدف از این مقاله مطالعه کاهش واکه ای واکه /æ/ در لهجه کرمانی است. کاهش واکه ای فرایندی است که در هجای بدون تکیه صورت می گیرد و طی آن واکه های بدون تکیه تغییر یافته و به سوی واکه های دیگر گرایش می یابند. به منظور بررسی کاهش این واکه در لهجه کرمانی، تعداد 6 نفر گویشور مرد بومی زبان فارسی شرکت کرده اند که سه نفر از آنها گویشور بومی لهجه کرمانی و سه نفر دیگر گویشور بومی لهجه معیار هستند. داده های این تحقیق شامل 4 کلمه می باشد که با استفاده از میکروفون Shure و نرم افزار Praat در اتاق آکوستیک گروه زبان شناسی دانشگاه صنعتی شریف توسط گویشوران خوانده شده و ضبط شده اند. سپس مقدار دیرش، انرژی، فرکانس سازه های اول، دوم و سوم، فرکانس پایه و مرکز ثقل طیفی واکه موردنظر اندازه گیری شده است. نتایج این تحقیق نشان می دهد که دیرش، انرژی و فرکانس پایه این واکه در لهجه کرمانی کمتر از دیرش، انرژی و فرکانس پایه آن در فارسی معیار است. همچنین، نتایج بررسی فرکانس سازه های اول و دوم واکه موردنظر تأئیدی است بر این ادعا که واکه /æ/ در لهجه کرمانی گرایش به سوی مرکز دارد؛ بنابراین، این نوع کاهش واکه ای در لهجه کرمانی کاهش مرکزگرا نامیده می شود.