فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۶۱ تا ۱۸۰ مورد از کل ۴۳۶ مورد.
آسیبها و آفات مدیریت بعد از عصر نبوی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
سرزمین های جهان اسلام: اردن (1)
حوزههای تخصصی:
«اردن» از سرزمینهای کهنی است که به خاطر نام رود معروف در آسیای غربی، از شهرت جهانی برخوردار است. پیشینه تاریخی آن را میتوان در کتاب مقدس و منابع تاریخی یافت که به خاطر اهمیت منطقه و نیز رود مهم آن، در داستانهای مذهبی و رخدادهای تاریخی نام آن آمده است. در سبب نامگذاری این منطقه به «اردن» دیدگاههای مختلفی ارائه شده است.
تقریباً از زمان ظهور اسلام، این منطقه به صورتهای گوناگون مورد توجه مسلمانان قرار گرفته است و در قرون مختلف از حساسیت ویژهای برخوردار بوده است. پیشینه دینی این کشور قبل از اسلام به یهودیت و مسیحیت برمیگردد که در حال حاضر نیز پیروانی از آن دو دین در این منطقه وجود دارند. کشور اردن از ترکیب قومی و فرهنگی همانند فلسطینیان، اردنیهای ساکن ساحل شرقی، بادیهنشینان، چرکسها و چچنها برخوردار است.
توطئه، حقیقتی بر تارک تحولات سیاسی معاصر(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
تاریخچه پیدایش خوارج
ارزیابى سیاست خارجى ایران در دوره پهلوى دوم(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
علوم سیاسى ۱۳۸۰ شماره ۱۶
حوزههای تخصصی:
درآمدی بر دوران تثبیت حکومت قطبشاهیان
حوزههای تخصصی:
سلطان قلی قطب شاه که از بازماندگان قراقویونلوها بود، چندی پس از هجرت به هند و پیوستنش به دستگاه حکومت بهمنیان، توانست در 918 هجری قمری حکومت قطبشاهیان را در گلکنده بنیاد نهد. سلطان قلی و جمشید، جانشین او گامهایی در راه استواری این حکومت نوپدید برداشتند. اگرچه قلمرو حکومت قطبشاهیان در دوره این دو حاکم گسترش یافت، به شایستگی تثبیت نشد؛ چنانکه پس از مرگ جمشید به آشوبهای داخلی فراوانی گرفتار آمد و تنها رسیدن ابراهیم به حکومت و دوراندیشیهای وی، این ناآرامیها را پایان داد.
ابراهیم پس از دستیابی به حکومت، نیروهای نظامی و دیوانی را دوباره سازمان داد، قلعه گلکنده را نیز باز ساخت و افزون بر اینها، دولتمرد برجستهای را به نام مصطفی خان اردستانی، به منصب میرجملگی منصوب کرد. حکومت قطبشاهیان، با تلاشهای سلطان ابراهیم قطبشاه و مصطفی خان اردستانی، میرجمله او و پس از دو جنگ با حاکمان بومی دکن و یک جنگ با رامراج، حاکم هندو مذهبِ ویجانگر و شکست خوردن او، به ثباتی درخور دست یافت؛ ثباتی که جانشینان سلطان ابراهیم با بهرهگیری از آن توانستند دوران زرین حکومت قطبشاهیان را بسازند.
شالوده شکنى ساختار قدیم قدرت در ایران معاصر(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
علوم سیاسى ۱۳۸۲ شماره ۲۱
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر به بررسى ساختار قدیم قدرت در ایران و فرایند فروپاشى آن مىپردازد. این ساختار که با نام پدرسالارانه سنتى شناخته مىشود، بر صورتبندى اجتماعى خاصى استوار بوده و دولت برخاسته از آن شکل بندى و مؤلفههاى ویژهاى را داراست. فروپاشى و زوال این ساختار در دوران قاجار آغاز و به رغم پارهاى اقدامات اصلاحى، همگام با بسط تجدد در ایران شالوده آن شکسته شد. در این مقاله ابعاد این تحول و دگرگونى با الهام از نظریه گفتمان مورد تحلیل و بررسى قرار گرفته است.
عبرتها و آموزه های عصر علوی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
منابع فکر و فقه سیاسى شیعه در دوره صفوى(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
آسیب شناسى نهضت جنگل
حوزههای تخصصی:
بخش دوم همایش بزرگداشت یکصدمین سالگرد مشروطیت در مجلس 14و15مرداد 1385
منبع:
حوزه سال ۱۳۸۵ شماره ۱۳۷
حوزههای تخصصی:
روشنفکرى و موءلفه هاى آن در فرهنگ اسلامى
منبع:
رواق اندیشه ۱۳۸۴شماره ۴۱
حوزههای تخصصی:
روشنفکرى به معنى واقعى کلمه از ارزشهاى والاى فرهنگ اسلامى است. شروع خط روشنفکرى و روشنگرى در تعلیم انبیاى الهى، بویژه پیامبر اسلام صلىاللهعلیهوآله و معصومین علیهمالسلام بوده و استمرار صحیح نیز در تعالیم آنان نهفته است. متأسفانه در دو قرن اخیر واژه روشنفکر از بدو ورود به جوامع اسلامى از جمله ایران، دچار بیمارى شده و مورد سوء استفاده قرار گرفته است و به تارى از شبکه عنکبوتى مفهومى استعمارگران تبدیل شده است. بسا کسانىکه از نظر فرهنگ اسلامى فاقد بصیرت و روح روشنفکرى هستند؛ اما نام خود را روشنفکر گذاشتهاند.
اگرچه در قرآن و احادیث واژهاى که به طور دقیق به روشنفکر ترجمه شود یافت نمىشود؛ اما واژههایى را مىیابیم که مفهوم درست روشنفکرى را در خود دارند و محتوا و موءلفههاى دینى روشنفکرى را بیان مىکنند. مىتوان در فرهنگ اسلامى ده عنصر و مفهوم ارزشى ( رحمت، سلام، رشد ، صلح، شرح صدر، ابدى بودن، جامعگرایى، یقینگرایى، حقگرایى و دشمنشناسى) را در موءلفههاى روشنفکرى دینى ذکر کرد که جمع آنها در یک متفکر، نشاندهنده یک روشنفکر حقیقى است.
فقدان هر یک از موءلفههاى مزبور، آفتى در روشنفکر پدید مىآورد که جامعه به سبب آن دچار زیان مىشود. در واقع، آفات روشنفکرى در ایران در دو قرن اخیر ناشى از فقدان همین عناصر، بویژه حقگرایى و جامعگرایى بوده است. در این مقاله ضمن تبیین موءلفههاى نامبرده، بیان شده که چگونه جمع آن عناصر، روشنفکر الهىو حقیقى را بهوجود مىآورد و فقدان هر یک در روشنفکرنماها منشأ چه آفات و آسیبهایى است.