این مقاله به بررسى اجمالى دیدگاه هاى قطب الدین شیرازى در مورد انسان مدنى و ضرورت سیاست مى پردازد. در اندیشه فلسفى وى انسان داراى دو بعد شیطانى ـ الهى, مادى ـ معنوى و حیوانى ـ انسانى است; بنابراین هر بعد بسته به نوع نیازهایش منشإ براى مدنى شدن انسان مى شود. در دستگاه فلسفى شیرازى, عالم هستى مبتنى بر اعتدال و انتظام و وجود مراتب در اجزا و عناصر هستى است و اگر چه عالم بالا و سماوى آن را تکوینا برخوردار است, اما عالم ارضى و عالم کون و فساد باید تدریجا و با ایجاد نظم و انتظام به آن برسد و سیاست عهده دار چنین مقصودى است. اعتقاد فلسفى وى بر این است که مصالح افراد جامعه با اعتدال قواى نفسانى شان حاصل مى شود و چون عالم هستى بر اعتدال قرار دارد; بنابراین وى در جهت تإمین مصالح افراد و رسیدن به چنین اعتدالى از جهات مختلف به ضرورت سیاست مى پردازد.
در این عنوان چالش ها ‘ موانع و یا مشکلاتی هستند ‘ که از آغاز پیروزی انقلاب اسلامی 1357 به نحوی بالفعل یا بالقوه در مسیر پیشرفت اهداف و آرامانهای انقلاب قرار گرفتند ‘ برخی از آنها داخلی و برخی خارجی بودند . البته این چالشها ‘ فکری فرهنگی ‘ تبلیغاتی ‘ سیاسی‘ اقتصادی و نظامی و در نهایت نظری و عملی نیز هستند . در این مقاله ابتدا مبانی نظری مسأله مورد بحث قرار گرفته و به دنبال آن چالش ها ی نظری و عملی و نیز عمده تری دستاوردهای انقلاب اسلامی مطرح شده است .
نگارنده در این مقاله، که به معرفى عناصر اصلى فداییان اسلام و اندیشههاى سیاسى و عملکردهاى آنها پرداخته است، مباحثخود را در سه مبحثبیان نموده است . در مبحث اول ضمن معرفى اجمالى عناصر اصلى فداییان، شرح حال زندگى، فعالیتهاى سیاسى دوران تحصیل و اقدامات فرهنگى شهید نواب را در مقابل اندیشههاى التقاطى کسروى، با تفصیل بیشترى بیان نموده است .
در مبحث دوم با بررسى اندیشههاى سیاسى فداییان اسلام، شهادت، انتقام و قصاص را راه نهضت و برادرى، استقامت و اتحاد را خطوط کلى آن و رسیدن به حاکمیت اسلام و قرآن را هدف آن، معرفى مىکند و زیربناى فکرى جنبش را چهار اصل: 1- حکومت اسلامى 2- اتحاد شیعه و سنى 3- عدم تضاد بین اسلام و وطن پرستى 4- یگانگى جهان اسلام بیان کرده است . در مبحثسوم نیز به بررسى عملکردهاى آن جمعیت مىپردازد .
مقاله حاضر سه نظریه سیاسى استنباط شده از آثار سید جعفر کشفى را مورد بررسى قرار داده است:
الف) ((نظریه حکمت نبوى و واسطه فیض)) که مباحث اجتهادى وى تحت عناوین زیر مورد بحث قرار گرفته است: 1. عقل و شرع; 2. ضرورت اجتهاد و شرایط آن; 3. ولایت فقیه در کتاب و سنت; 4. اعلمیت, مرجعیت و رکنیت رابع; 5. حکومت فقیهان و سلاطین; 6. وظیفه مردم در قبال دولت حق و باطل.
ب) ((نظریه ضرورت)) که کشفى عناوین زیر را از دیدگاه فلاسفه نقل کرده است:
1. ضرورت زندگى و سیاست; 2. ضرورت وجود حکام و سلاطین; 3. وظایف مردم در برابر حکام ظالم.
ج) ((نظریه خلافت)) که در آن مباحث نجم الدین رازى شرح شده و داراى عناوین زیر است: 1. جایگاه و نقش خلافت و گستره آن; 2. اهمیت عدالت; 3. تعریف و موارد عدالت در مورد گروه ها و افراد سیاسى ـ اجتماعى.
حرکت اصلاحى امام حسین(ع) و نسبت میان تکلیف و نتیجه
اصلاحطلبى، گرایش معتدلانه میان حرکت «انقلابى» و«محافظه کارانه» است که در مقام نفى هر یک از دو گرایشاصالت وظیفه و اصالت نتیجه و درصدد جمع میان آن دومىباشد، بدین معنا که توجه به هر یک از آنها نباید سبب غفلتاز دیگرى شود و با ملاحظه نتیجه و مصالح، تکالیف ازانعطافپذیرى لازم برخوردار باشند.
نویسنده با توجه به سیره نبوى و نحوه نزول تکالیف، معتقداست که از نگاه اسلامى، سیره اصلاحى رسول اکرم و قرآن و نیزسیره سایر معصومان جمع بین اصالت وظیفه و نتیجه است. و اگرچه معصومان به مبارزه قهرآمیز و جنگ اقدام مىکردند، امااصل، چه در محتواى پیام و چه در شیوه اصلاحى آنها، بهکارگیرىکلام و رعایت تدریج در اقدام عملى بوده است ولى چون آنانافراد محافظه کار و بىمسئولیتى نبودند، در شرایط ضرورى ودفاعى دست به شمشیر برده و از کشتن و کشته شدن نیز دورىنمىکردند.
امام حسین(ع) نیز به عنوان یک مصلح دینى به دنبالوحدتبخشى بین وظیفه و نتیجه بود که این امر با توجه بهمطالب ذیل قابل اثبات است: سیره حضرت در امر به معروف و|160|نهى از منکر که با محاسبه، تدریج و عقلانیت و قرین به آثار و نتایج صورت مىگرفت؛ توجهبه عنصر زمان و مکان ؛ اقدامات متفاوت و بیانات مختلف از آغاز نهضت تا کربلا.
نگاهى که نویسنده محترم به موضوع دارند، طبعاً نمىتواند نگاه همه کسانى باشد که بهبررسى و تحلیل حرکت امام حسین(ع) و اساساً موضوع اصلاحطلبى مىپردازند. با این همهنگاه ایشان مىتواند مورد توجه و حتى نقد قرار گیرد.
نوشتار حاضر تحت عناوین زیر سامان یافته است:
الف. مقدمه؛
ب. اشارهاى گذرا به مصلحان و شیوههاى اصلاحى در قرآن؛
ج. نسبت میان تکلیف و نتیجه در نهضت حسینى؛
د. نتیجهگیرى.