هدف این مقاله بررسی مفهوم و اهمیت مدارای مذهبی و اخوت و برادری جهانی در آموزه های امام علی(ع)، به خصوص در نهج البلاغه است. اسلام آزادی اندیشه، آزادی بیان عقاید و اعمال قضاوت مستقل در مسائل دینی را تایید می کند. آن همچنین مدارای مذهبی در میان پیروان ادیان، جوامع مذهبی، اقوام و ملل را تصدیق نموده و به درک متقابل و همکاری میان تمامی مردم استدلال می نماید. حضرت علی (ع)، در راستای آموزه های اسلامی، مردم را برادر در دین یا خلقت می داند. بنابراین، او به حفظ امنیت همه مردم، به خصوص غیرمسلمانان معتقد است. او اصل برابری برای تمام مردم به عنوان حق مادرزادی تاکید ورزیده و نابرابری و تبعیض مبتنی بر قبیله، ملیت و خانواده را ناشایست می داند. او به برادری همه انسان ها به عنوان آفریدگان خدا توصیه می نماید. این جهان شمولی بر روی سه پایه استوار است، یعنی جهانشمولی پیام حضرت محمد (ص)، یگانگی خداوند و در نتیجه وحدت ادیان و وحدت بشر. خدا پیامبر را فرستاده تا دستورات او را آشکار کرده و به ذکر خدا فرا خواند. امام علی معتقد است که فرمانروا باید با رحمت و مدارا با همه افراد تحت حکومت خود رفتار نماید.
تفسیر الکشاف زمخشری از مشاهیر تفسیر اجتهادی کلامی است که علی رغم حجم زیاد احادیث تفسیری آن، جلوه تفسیر روایی آن مغفول واقع شده است و این مقاله سعی دارد تا براساس پدیده اسناد و ارسال در حدیث و با تکیه بر آرا و نظریات علمای حدیث به ویژه در مبحث موضوعات، احادیث تفسیری الکشاف را نقد و بررسی و پدیده حدیث انگاری زمخشری را پیجویی کند. در این بین با پیگیری حدیث فضل السور منسوب به ابی بن کعب و گزارش تخریج نویسان بر الکشاف در خصوص بی اصل و سند بودن برخی روایات دیگر، نه تنها پدیده حدیث انگاری و ضعف حدیث پژوهی وی تأیید می شود، بلکه تأثیر الکشف و البیان ثعلبی بر زمخشری و نقش وی در شکل گیری این پدیده در الکشاف، مورد نقد و بررسی قرار می گیرد؛ پدیده ای که با تعبیر «لم أجده» ابن حجر و «غریبٌ» زیلعی در جای جای کتب تخریجشان بر الکشاف قابل پیجویی است. از طرف دیگر، بسیاری از احادیث سنددار ثعلبی و بعضاً واحدی، در الکشاف به صورت بی سند آورده می شود که نشان از رویه ارسال حدیثی مفسر است؛ رویه ای که در مفسران اندکی پیش از وی و در منابع مورد استفاده وی به صورت اسناد نمود دارد.
نویسندگان در مقاله حاضر می کوشند از زاویه ای جدید و نو، به چگونگی انتقال اخبار اهل تسنن به تشیع و پیامدهای آن بپردازند. به گمان نویسندگان این نوشتار، وجود برخی از راویان مشترکِ مؤلفان جوامع حدیثی از علل انتقال اخبار اهل تسنن به تشیع است. آنان با مطالعه موردی جِعّابی از مشایخ مشترک شیخ صدوق و روایات منقول از او در کتب وی سعی کرده اند تا شواهدی برای ایده یاد شده فراهم کنند. برای این منظور، پس از کاوش در احوال جِعّابی و توثیقات او در فریقین، به بررسی دو خبر منقول از او در باب تحریف قرآن و جهاد در کتب صدوق پرداخته شده است. این دو خبر به واسطه او از جوامع حدیثی اهل سنت به کتب شیعی منتقل شده است که با مبانی امامیه سازگار نیست. همچنین به خلط راویان مشترک در سند و متن حدیث به عنوان یکی از زمینه های انتقال اخبار توجه شده است.