بررسی متن محورِ آثار کهن این امکان را فراهم می آورند تا در بررسی علمی سیر تحول تاریخ نگاری در عرصه های مختلف، مبنایی برای تشخیص برخی تفاوت های محتوایی ایجاد شده در متون داشته باشیم. تکیه ابومخنف در نگارش کتاب مقتل الحسین(ع) بر جزئیات و محاورات و نیز نزدیکی دوره حیات او به واقعه کربلا، مجموعه ای نادر از عملکرد امام(ع) در مراحل مختلف شکل گیری واقعه کربلا را در اختیارمان قرار داده است. بر این اساس، پاسخ به این پرسش که وجه تعلیمی مکتب امام حسین(ع) از آغاز حرکت ایشان از مدینه تا رسیدن به کربلا و شهادتشان بر چه شاخصه هایی استوار بوده است، منظور نظر تحقیق حاضر قرار گرفته است. نتیجه این پژوهشِ توصیفی تحلیلی، حاکی از آن است که آگاهی دادن به مخاطبان شاخصه اصلی مکتب امام حسین(ع) در مسیر حرکت ایشان بوده است. ایشان این مهم را با محوریت دو موضوع به انجام رسانیده اند: بیان ویژگی های رهبر مسلمانان و عدم مشروعیت حکومت وقت.
فرهنگ های پیشرو با ارائة عناصر تمدن ساز، انگیزه بخش و غایت آفرین، نقشی اساسی در خلق تمدن های بشری بر عهده دارند. فرهنگ پیشرو تشیع به عنوان عامل بسترساز در پیروزی انقلاب اسلامی، در مرحلة تمدن سازی نیز از قابلیت های بسیاری برخوردار است. این پژوهش با رویکرد «تحلیلی- توصیفی» و مبتنی بر روش «مطالعات اسنادی»، در پی دستیابی به پاسخ این سؤال بنیادین است که فرهنگ سیاسی تشیع از چه ظرفیت هایی در پی ریزی تمدن نوین اسلامی برخوردار است؟ بدین روی، درصدد است تا جایگاه و نقش عملی این مؤلفه ها در ظهور دولت های قدرتمند شیعی در قرون اولیه اسلامی را از لحاظ علمی بررسی کند. براین اساس، می توان گفت: بعد سیاسی فرهنگ تشیع با ارائة عناصر تمدن سازی همچون توان بسیج بالا، رهبری عالمانه، عقلانیت، و شریعت محوری، در کنار پویایی بخشی به لایه های گوناگون در سایة انگیزه های بی پایانی همچون عدالت طلبی و تحقق جامعة آرمانی در قالب فرهنگ انتظار، و همچنین طراحی الگوی نوین تمدن اسلامی، می تواند نقش بسزایی در فرایند تمدن سازی جامعة اسلامی ایفا کند.
محور اصلی این نوشتار، واکاوی راهبرد شیعیان به رهبری امام کاظم علیه السلام (148- 183ق) بر اساس چارچوب نظاممند و انسجام منطقی شهید صدر و روش ترکیبی(متن - زمینه) است. امام علیه السلام در سختترین اوضاع سیاسی، با اتخاذ راهبرد ستیز و از طریق ایجاد پایگاه علمی- فرهنگی، پایگاه ارتباطاتی -تشکیلاتی، پایگاه اقتصادی - معیشتی و پایگاه سیاستگذاری تشیع، در مقابل دستگاه خلافت عباسی، جامعة شیعیان را حفظ کردند و در این زمینه از عناصر سیاسی تقیه، نفوذ تاکتیکی، پیامهای ارتباطی، انسجام و سازمان دهی، استقامت، صبر و آموزش و پرورش نیروهای کارآمد بهره بردند و در نتیجه به راهبُرد موفقیتآمیزی دست یافتند.
مسلمانان از سال ۹۲ تا ۸۹۸ ق/۷۱۱ تا ۱۴۹۲ م، در اندلس حضور داشتند و این منطقه بخشی از دنیای اسلام محسوب می شد. با بررسی جایگاه تشیع در اندلس، این مسئله برای ما آشکار می شود که در دوره حاکمیت مسلمانان در این سرزمین، تشیع نفوذ و گستردگی نداشت و اندلس وضعیت متفاوتی با مناطق شرقی خلافت داشت.
عواملی چند موجب شد که در این منطقه از جهان اسلام، تشیع نتواند از کثرت جمعیت برخوردار شود. این عوامل را می توان این گونه برشمرد: فعال نبودن اصحاب و راویان روایات ائمه(ع) در آنجا؛ حضور نداشتن گسترده قبایل و خاندان های شیعی؛ حاکمیت امویان که مخالف هرگونه اندیشه و تفکر با بن مایه های شیعی بودند؛ حاکمیت مذهب اوزاعی و بعد از آن مالکی که مخالف تفکر و اندیشه های شیعی بودند. این مقاله در پی بررسی این عوامل است.