فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۴۱ تا ۵۶۰ مورد از کل ۱٬۸۹۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
اصل رحمت الهی، تصور عدم دخول مؤمنان به جهنم و فلسفه ایجاد بهشت برای اهل سعادت و جهنم برای اهل گناه، آیه 71 سوره مریم را به جهت ظهور در داخل شدن مؤمنان به جهنم، در زمره آیات مشکل قرار داده است. مفسران برای رفع شبهه تعارض آن با آیات و ادله دیگر، تلاش زیادی نموده اند که به آراء مختلفی منتهی شده است، اما فقدان نتیجه واحد، نشان از حل نشدن مسئله دارد. در تفسیر این آیه سه رویکرد عمده وجود دارد: «ورود به معنای دخول»، «ورود به معنای اشراف» و دیگری استفاده اخلاقی و به نوعی تفسیر ذوقی است. اغلب مفسران دقت همه جانبه به تفسیر آیه نداشته اند اما دقت علامه طباطبایی دراین باره قابل توجه است. مقاله حاضر، در بررسی جامع تفاسیر مختلف و با نقض و ابرام ادله و مستندات، نظر علامه طباطبایی ذیل آیه که همان تفسیر دوم است را نزدیک به صواب می داند.
وجوه و توسعه معنایی آیات قرآن در اندیشة علامه طباطبائی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
از منظر علامه طباطبائی، آیات قرآن دارای وجوه معنایی است که در دو جهتِ معناشناسانه و آسیب شناسانه توسعه می یابند. در بُعد معنا شناسانه وجوه و بطون معنایی، امری نسبی و در گرو متغیرهای مرتبط با متن و فرد مفسر است. اما بعد آسیب شناسانه ناظر به مسئلة تفسیر به رأی و شامل وجوه معنایی گوناگونی است که مبتنی بر ضوابط و مبانی صحیح فهم و مستند به دلایل نقلی یا عقلی نیست. از نظر علامه، تفسیر به رأی و ارائة وجوه ناصواب معنایی از آیات، محصول به کار نبستن مبانی و قواعد صحیح تفسیری و دوری از آموزه های قرآن و عترت است. در اندیشة علامه، وجوه پذیری قرآن به معنای کثرت قرائت ها و برداشت ها از متن ـ آن گونه که برخی از اندیشوران غربی می انگارند ـ نیست؛ بلکه ناظر به دو بعد معناشناسانه و آسیب شناسانه است که پذیرش اوّلی و نفی دومی بر اساس سیری روشمند و با توجه به اصول و قرائن لفظی، نقلی و عقلی صورت می پذیرد.
بررسی آراء سیوطی در اجمال و تبیین آیات قرآن کریم با محوریت اندیشه های علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مباحث علوم قرآنی که توسط عالمان این علم مورد
توجه قرار گرفته موضوع مجمل و مبین در قرآن کریم است. جلال الدین سیوطی درکتاب الإتقان
فی علوم القرآن فصلی با عنوان « فی مجمله و مبینه » دارد و در آن فصل آیاتی که
از نظر او دارای اجمال هستند را برشمرده و معانی مختلف مترتب بر آن آیات را بیان
کرده است . او اسبابی مانند اشتراک لفظی ، حذف ، غرابت و... را برای اجمال برمی
شمارد و آیاتی را به عنوان مثال بیان می کند. به نظر می رسد در تفسیر المیزان، با
بررسی آیاتی که سیوطی آن ها را دارای اجمال برشمرده است، علامه طباطبایی در بیشتر موارد
، آن آیات را با توضیح و توجه به سیاق از شکل مجمل خارج کرده است. البته در برخی آیات
که طبق نظر سیوطی مجمل هستند ، علامه طباطبایی اظهار نظر صریح یا خاصی نداشته و تنها
به بیان وجوه مختلف معنایی آیه پرداخته است . این مقاله کوشیده است با بررسی اسباب
اجمال در آیاتی که در اتقان آمده و نیز پرداختن به روایات کتاب الدر المنثور فی التفسیر بالمأثور ، دیدگاه
سیوطی درباره اسباب اجمال را مورد مطالعه قرار داده است و با مراجعه به کتب مختلف
علوم قرآنی و نیز تفسیر المیزان ، اجمال درآن آیات را تحلیل و بررسی نماید .
سید مرتضی و استفاده از علوم زمانه در تفسیر قرآن
حوزههای تخصصی:
تفسیر علمی همزمان با آشنایی مسلمانان با معارف و دانش های دیگر جوامع و رشد و شکوفایی علمی در قرون سوم و چهارم رونق زیادی داشته است. استفاده از دستاوردهای علمی بشری با هدف اثبات اعجاز قرآن و نیز فهم بهتر آیات الهی در میان مسلمانان امری پذیرفته شده بود و بسیاری از دانشمندان و مفسران مسلمان به همین شیوه عمل کرده اند. سید مرتضی(۳۵۵- ۴۳۵هـ .ق) یکی از قله های فقه و کلام و تفسیر و ادب شیعی است. او دانشمندی عقل گرا و پیرو مکتب اصالت عقل است. در نظر او عقل مبنا و ملاک معرفت و شناخت جهان است.پایبندی سید مرتضی به رویکرد عقلی به دین چنان است که در طرد هر گزاره یا عقیده دینی مغایر با دلیل مسلم عقلی تردیدی به خود راه نمی دهد. درنظر او عقل مقامی همچون وحی دارد تا آنجا که می توان گفت که خداوند به وسیله دلایل عقلی با ما سخن می گوید و به حقایق رهنمون می سازد. یکی از نتایج عقل گرایی سید مرتضی، التزام به دستاوردهای مسلم و قطعی علم تجربی در فهم آیات قرآن است.او را می توان یکی از معتقدان به تفسیر علمی به معنای معتدل آن دانست که از دستاوردهای علمی زمان خود در فهم آیات و روایات بهره برده است. اساساً یکی از ملاک های او در ضرورت تاویل یک روایت یا یک آیه، عدم انطباق آن با قواعدی بوده که از نظر عقل و دانش زمان خویش مسلم انگاشته می شده است.
کاستى ها و ناراستى ها در طبقات مفسران شیعه
حوزههای تخصصی:
ترجمه فارسی دو نمونه از معربات فارسی قرآن کریم «ابریق» و «استبرق»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در قرآن واژگانی وجود دارند که از اصالت عربی برخوردار نیستند؛ این واژه ها، معرّب یا دخیل نامیده می شوند. درباره تعداد معرّبات فارسی در قرآن، اختلاف نظر وجود دارد، اما اصل وجود آنها مورد اتفاق است. درباره ترجمه معربات فارسی، زبان اصلی این کلمات و زبان مقصد در ترجمه، یکسان است. در نتیجه، این سؤال مطرح می شود که آیا می توان این واژگان را بی نیاز از ترجمه شمرد؟ و یا می توان شکل پیش از تعریب کلمه را بدون در نظر گرفتن دگرگونی های معنایی لغت، به کار گرفت؟ این نوشتار با محور قرار دادن دو واژه معرّب از فارسی «ابریق» و «استبرق»، پاسخ این سؤالات را جست وجو می نماید.
روش پژوهش، کتابخانه ای و مبتنی بر توصیف و تحلیل بوده و بعد از معناشناسی و نقد ترجمه های ارائه شده از این دو واژه، به این نتیجه رسیده است که نمی توان شکل معرّب کلمه و نیز شکل پیش از تعریب آن را بدون در نظر گرفتن معانی جدیدی که نزد مخاطب امروزین یافته است در ترجمه به کار گرفت. در نتیجه، معادل «آبریز» برای لفظ «ابریق»، و «دیبای ضخیم» یا «دیبای درشت بافت» برای «استبرق» برگزیده می شوند.
تفسیر قرائتی دیگر از آیات اول سوره روم
منبع:
بینات ۱۳۷۷ شماره ۱۸
حوزههای تخصصی:
نقد و بررسى برنامه و متون آموزشى تفسیر در دانشگاهها(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
پس از پیروزى انقلاب، گرایش علوم قرآن و حدیث ـ یکى از پنج گرایش رشته الهیات و معارف اسلامى ـ در دانشگاه ها، مؤسسات آموزشى، پژوهشى و حوزه هاى علمیه، به واسطه نیاز جامعه به علوم و معارف قرآنى و حدیثى، مورد استقبال چشمگیر علاقمندان قرار گرفت. اما متأسفانه، در طول دو دهه گذشته، به واسطه عدم تغییر جدى در برنامه، مواد و متون آموزشى، رفته رفته از همراى با نیازهاى جامعه بازمانده و در حال حاضر، ضعف ها و کاستى هاى گوناگونى بر آن سایه افکنده، که رفع آن، همفکرى و همکارى صاحب نظران را مى طلبد، در این نوشتار، نخست به صورت کلى به کاستى ها و ضعف هاى این گرایش اشاره شده و سپس به صورت خاص، کاستى ها و ضعف هاى درس تفسیر مورد بازبینى قرار گرفته است، در بخش سوم نیز متون تفسیرى و سر فصل هاى درس تفسیر به تفکیک مقاطع مورد نقد و بررسى واقع شده است.
تحلیل ساختار روایت اصحاب کهف در قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روایت، «عمل زبانی» با هدف انتقال معناست و تحلیل روایت، مطالعة اعمال، زندگی ها، سنّت ها، کشف شیوه های انتقال تجربه است. از اهداف خداوند در قرآن کریم، تربیت و معرّفی الگوست و روایت ها و قصص قرآنی، بدون تخیّل، دروغ و مبالغه در خدمت اهداف تربیتی و هدایتی قرآن قرار گرفته اند. بنابراین، قرآن از عناصر روایت بهره می برد تا هدف تربیتی خود را دنبال کند و بیش از آن، قصّه پردازی نمی کند. روایت اصحاب کهف از زاویة دیدِ تنها دانای کُلّ مطلق حقیقی بیان می شود و از این رو، بی نیاز به منبع یا شاهد، از جزئیّات داستان خبر می دهد. در معرّفی شخصیّت ها، تکیة روایت بیشتر بر نیّات درونی است تا افعال بیرونی و این شخصیّت ها (حتّی سگِ آنان) پویا هستند و به خاطر قدم نهادن در راه حق با کمال اختیار، مشمول رحمت و هدایت خداوند شده، به شرافت و حُسنِ انجام می رسند. در این فضا، حتّی غار محلّ مأوای آنان تقدّس می یابد و به عبادتگاهی مورد تأیید خداوند بدل می شود. زمان و مکان در روایت دقیقاً ذکر نشده است و گویی این واقعه، می تواند در هر صحنة تقابل توحید و شرک رخ دهد. حتّی زمان در این روایت، حول محور شرایط جامعه به دو عنصر «شرک» و «ایمان» تقسیم می گردد. استنتاج از روایت، بدون حاشیه و مقدمّه، به صورت برجسته بیان می شود و یکی از مهم ترین اهداف خداوند برای آوردن این روایت و سایر روایت های قرآنی، استنتاج هایی است که در جای جای روایت بیان می فرماید
تأویل و قانون آن از دیدگاه غزالی
حوزههای تخصصی:
از دغدغه های اساسی غزالی که در طی انتقال مبنایی او به سمت تصوف نیز قابل مشاهده است مسأله تأویل و روش تأویل متون مقدس خصوصاً قرآن کریم است. او هر چند رساله هایی در ردّ تعلیمیه، باطنیّه و اسماعیلیّه و رویکرد آنان به قرآنکریم دارد، اما با توجه به قواعدی که در ضمن تأویل بنا مینهد به خوبی تأثیرپذیری او در این زمینه از رویکرد باطنی به تفسیر قابل مشاهده است؛ رویکردی که بعدها در جریان های مهم فلسفی مانند حکمت متعالیه نیز مؤثر افتاد. این مقاله ابتدا به مسأله تأویل مجاز و غیرمجاز و، تفسیر به رأی، در نزد غزالی و سپس به قواعد تأویل مجاز در نزد او و در انتها به مواردی از این تأویل از باب نمونه در آثار او میپردازد.
چگونگی نقش آفرینی ملائکه در تدبیر امور انسان از منظر قرآن کریم (با تأکید بر آرای تفسیری علامه طباطبایی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن کلیات مفسران و تأویل گران شیعی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن معارف قرآن موارد دیگر
تدبیر هستی در مقام تکوین و تشریع به صورت مستقل، ویژه خداوند بزرگ است. با وجود این، قرآن کریم به صراحت از حضور و نقش آفرینی موجوداتی به نام ملائکه در بسیاری از شئون تدبیری جهان سخن گفته است. ملائکه چگونه موجوداتی هستند و نقش آنان در تدبیر امور انسان که بخش مهمی از هستی به شمار می آید، چگونه است؟ این پژوهش با تکیه بر آرای تفسیری علامه طباطبایی تصویر روشنی از چیستی ملائکه و چگونگی نقش آفرینی آنان در تدبیر امور انسان از نگاه قرآن ارائه می نماید. ملائکه گروهی از مخلوقات خداوند و مجرد از ماده و مکلف به تکالیف تکوینی الهی هستند و در جهان ماده تمثل می یابند؛ درحالی که دارای مراتب وجودی مختلفی هستند. نقش های اصلی این موجودات نامرئی در امور انسان عبارتند از: 1. واسطه بین خداوند و جهان مشهود؛ 2. استغفار برای اهل زمین؛ 3. ثبت اعمال انسان؛ 4. حفاظت از انسان؛ 5. یاری مؤمنان در موقعیت های خاص.
قاعده «تصویرپردازی هنری سیّد قطب»، به تفکیک سوره های مکّی و مدنی، با محوریت سوره های مدّثّر و منافقون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دانشمندان علم بلاغت از دیرباز به جنبه های هنری و آفرینش های خاص و بدیع قرآن توجه داشته و در قالب اشکال گوناگون آن را بیان نموده اند. امروز شاید بتوان واژه «تصویر» را جایگزین این جنبه ها کرد، به طوری که با درک تصاویر قرآنی و بدون استفاده از اصطلاحات پیچیده بلاغی می توان راز جاودانگی قرآن و نفوذ آن در اعماق قلب مخاطب را دریافت. تطبیق قاعده تصویر بر سوره های مکی و مدنی به طور جداگانه (در اینجا دو سوره مدثر و منافقون) نتایج درخورِ توجهی به دست می دهد که پیامد آن توجه دقیق و ژرف آیات قرآن به گونه شناسی مخاطب، شرایط مکان و زمان و در نهایت، اثبات معجزه بودنِ آن است. آیات مکی در پی استوارسازی اندیشه و رسوخ یک عقیده در دل هستند پس باید با تصاویری بدیع و مؤثر و همراه با لحنی کوبنده و تند و صریح باشند. در مقابل، هدفِ آیات مدنی تطبیق این اندیشه ها در عمل است و برای این منظور باید تصاویری را در بر گیرند که درازدامن و آرامش بخش باشند.
جایگاه و نقش عقل در منظومه معرفت دینی با تأکید بر آراء علامه طباطبائی در تفسیر المیزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هرچند منابع دینی ما اعم از قرآن و سنت معصومان علیهم السلام مخاطبان خود را به تعقل و تفکر دعوت نموده، و اندیشه ورزان مسلمان نیز عقل را به عنوان ابزاری مطمئن برای دستیابی انسان به معرفت لحاظ نموده اند، اما درباره حدود و گستره توانایی های عقل و نیز نقش و جایگاهی که عقل در منظومه معرفت دینی می تواند ایفا نماید، اختلاف نظر جدی میان متفکران اسلامی مشاهده می شود. علّامه طباطبائی با پرهیز از هرگونه افراط و تفریط در این مسئله، ضمن اینکه برای عقل در منظومه معرفت دینی نقش و جایگاهی رفیع قایل شده، و حتی حقانیت احکام قطعی عقل را مبنای حقانیت دین معرفی نموده اند، در عین حال، نسبت به محدودیت های ادراکی عقل در برخی از حوزه های معرفتی دین نیز بی توجه نبوده، و در آثار و نوشته های خود به ویژه تفسیر المیزان آن محدودیت ها را مورد تذکر قرار داده اند.
نقش سیاق در تفسیر جامع البیان عن تاویل ای القرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
درک اهداف و مقاصد آیات، توجه به سیاق، یعنی دقت در ماقبل و مابعد آیه و در نگریستن در آهنگ کلّی آیات را می طلبد؛ از این روی آیه را از آیات دیگر جدا ساختن و بدون توجه به جهت گیری کلی آیات و سیاق و آهنگ جملات آن را تفسیر کردن، جز لغزش و دوری از مقصد قرآن نتیجه دیگری ندارد. نظر به اهمیت موضوع، این نوشتار، ضمن بیان معنای لغوی و اصطلاحی سیاق و ارایه دیدگاه های مختلف در این مورد، به بررسی نقش جایگاه سیاق در تفسیر طبری پرداخته است.
ریشه شناسی واژه قرآنی «حمد» با استفاده از منابع زبان های سامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
واژه حمد یکی از واژگان کلیدی در حوزه مفاهیم عبادی در قرآن کریم است. این واژه در فرهنگ لغات عربی و تفاسیر قرآن به لحاظ معنای صریح به ثناء و ستایش تفسیر شده است، اما به لحاظ معناهای جانبی در منابع سنتی رابطه آن با معنای شکر و سپاس و هم چنین معنای مدح محل بحث بوده است. به نظر می رسد با توجه به ابهام مطرح در معنای این ماده، خصوصاً در حوزه معانی جانبی (و نه معنای صریح) تدقیق معنای آن با روش های نوین معناشناختی برای درک ملموس تر آن ضرورت دارد. در این مقاله ماده حمد با رویکرد زبان شناسی تاریخی- تطبیقی و با استفاده از منابع زبان های سامی ریشه شناسی شده و در نهایت مشخص شده است که معنای اشتیاق معنای کهن تری است که در دوره ای متقدم در زبان سامی از این ریشه فهمیده می شده، کاربرد این ماده در معنای اشتیاق در متون زبان های شاخه شمالی مرکزی از زبان های سامی ثبت شده است