فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۰۱ تا ۴۲۰ مورد از کل ۱٬۸۹۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
آشنایی با قواعد علم اصول و به ویژه مباحث الفاظ آن، از بایسته های مفسّران قرآن کریم است. یکی از قواعدی که در این دانش ارزشمند، از آن نام برده شده قاعده «تَعلیقُ الحُکمِ عَلَی الوَصفِ مُشعرٌ بِالعِلیّة» می باشد. در این نوشتار که با روش توصیفی تحلیل محتوی انجام می شود، نویسنده بر آن است، افزون بر بیان مفهوم و بررسی میزان حجیت این قاعده نزد دانشمندان مسلمان، بایسته های مفسّران کلام وحی را در زمینه بکارگیری آن مشخص کرده و نشان دهد چگونه می توان از این قاعده برای ارائه تفسیرهای گویاتر بهره گرفت.
به نظر می رسد در تفسیر آیاتی که در آنها حکم معلق بر وصف شده، در نظر داشتن این قاعده به کشف علّت حکم می انجامد. بکارگیری این دستور اصولی در فرآیند تفسیر، افزون بر دست یابی به فهم ژرف تری از کتاب آسمانی، در مواردی به حل مشکلات کلامی و فقهی نیز کمک می کند.
بررسی حجیت حکم عقل از دیدگاه علامه طباطبائی با تکیه بر تفسیر المیزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حجّیت حکم عقل از مسائل نسبتا پرچالش علم اصول بوده که دانشمندان اصولی را مقابل یکدیگر قرار داده است. این گروه ها به علت عدم پذیرش قاعده ملازمه احکام شرع با عقل و یا انکار حسن و قبح ذاتی، حکم عقل را زیرسؤال برده اند. به نظر می رسد علت چنین اختلافاتی عدم شناخت صحیح از حقیقت عقل انسان و اراده الهی در نظام تشریع باشد. در مقاله حاضر، دیدگاه های علّامه طباطبائی فیلسوف، مفسر و اصولی برجسته، در دو حوزه چیستی حجّیت عقل و فلسفه حجّیت حکم عقل، و جایگاه آن در ارزیابی سایر ادله جست وجو شده است. اشاعره، معتزله و مادیون دیدگاه های مختلفی را در این باره بیان کرده اند؛ اما علّامه با دقت تمام، نظام تشریع را طبق اراده الهی تابع عقلا می داند. به نظر او، قاعده ملازمه احکام شرع با عقل و حسن و قبح ذاتی امری است که با دقت در افعال خداوند و آیات قرآن ثابت می شود.
رابطه معنا شناسی زبانی و تفسیر قرآن به قرآن با تأکید بر دیدگاه علامه طباطبایی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن کلیات انواع تفسیر وتأویل
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن کلیات مفسران و تأویل گران شیعی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن کلیات موارد دیگر کتاب شناسی تفسیر
معناشناسی زبانی و تفسیر قرآن به قرآن در مطالعات قرآنی ارتباط نزدیکی با هم دارند. مقاله حاضر سعی دارد تا با روش توصیفی تحلیلی، ضمن توصیف نقاط اشتراک این دو رویکرد در مطالعات قرآنی، نقش مثبت معناشناسی زبانی را در فرایند تفسیر قرآن به قرآن، روشن و مزایای آن را به اختصار بررسی کند و نیز کاستی های برخی از نحله های معناشناختی را یادآور شود. رابطه معناشناسی و تفسیر قرآن به قرآن در دو بعد مبنایی و فرایندی قابل بررسی است. در بعد نخست، نوع نگاه هر یک از این دو روش بر نقش بافت زبانی و غیرزبانی و نیز جایگاه روابط بینامتنی در کشف معنا بررسی شده است، و در نگاه فرایندی به رغم همسویی درخور توجه دو رویکرد مزبور، معناشناسی با قرائت متکامل آن می تواند نقش مکمل و سازنده ای در قاعده مندی و مقوله بندی واژگان قرآن و اثبات نظام مندی معارف آن و مهار روشمند پیش دانسته ها در تفسیر قرآن به قرآن داشته باشد.
انسجام مضمونی آیات و سوره های قرآن؛ رهیافتی برای فهم بهتر قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از رهیافت های مهم در برخی تفاسیر متقدم و متأخر، انسجام مضمونی قرآن است. این مقاله ضمن معرفی معیارهای انسجام مضمونی، این نکته را بررسی میکندکه هریک از آنها تا چه میزان و با چه اسلوبی، پیوستگی محتوایی قرآن را تحلیل میکنند. گرچه برخی نظریه های وحدت مضمونی از نوعی ابهام و ناهماهنگی رنج میبرند و دچار پیش داوری و در مظان تفسیر به رأیاند؛ اما این رهیافت با دفاع از معناداری ترتیب فعلی قرآن، توقیفی بودن آیات سوره ها، تأکید به روش تفسیر قرآن به قرآن و نیز به کارگیری بجا و باقاعده معیارهای انسجام مضمونی، گویای امکان توسعه و سازگاری درونی معانی قرآن و وحدت مضمونی آن است، ازاین رو میتواند رهیافتی برای فهم بهتر قرآن و ناظر به غرض تفسیر به کار گرفته شود.
تفسیر المیزان در آینه بلاغت با نگاهی به سوره های «نساء» و «مائده»
حوزههای تخصصی:
نوع و جایگاه مفردات و جملات قرآن دارای اهمیت است و هر کدام مطلبی را به مخاطب القا می کند که تبیین آن بر عهده مفسّر است. مقاله حاضر به یکی از مراحل فرایند تفسیر پرداخته است که با استفاده از علوم گوناگون در ذهن مفسّر شکل می گیرد و حلقه مفقوده ای را که بین مباحث نظری بلاغت و تفسیر است، با تفحص از میان استفاده های تفسیری علّامه طباطبائی از علوم گوناگون، کشف کرده و ارائه داده است. نکاتی را که ایشان با مهارت از علم بلاغت استخراج نموده، اصطیاد شده است تا در کنار تبیینِ روش ایشان در استفاده از این علم، شواهد قرآنی متعددی برای اعجاز بیانی قرآن به شمار آید. با توجه به اینکه منشأ بسیاری از انحرافات مکتب های فکری بی دقتی در ادبیات بوده است، اهمیت جایگاه بلاغت در تفسیر تبیین می گردد. مرحوم علّامه در بسیاری جاها، با استفاده از همین علم، جواب شبهات غامضی را داده است؛ مانند اثبات عصمت برای پیامبر با استفاده از صنعت «اطلاق».
سبک علامه طباطبایی در نقد آراء مفسران(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
این نوشتار به بررسی گونه های مختلف نقد آراء تفسیری دیگر مفسران در تفسیر المیزان پرداخته است. نقدهای المیزان بر دیگران در دو دسته قابل بررسی است: 1- نقدهایی که در ارتباط با قرآن و سنت هستند. 2- نقدهای مربوط به ابزار و مقدمات تفسیر. در دسته نخست، اشکالاتی چونان ناسازگاری با ظاهر آیات، سیاق آیه، صدر و ذیل آیه، اسلوب قرآن، اسلوب عربی و ... مطرح شده است. در دسته دوم، مواردی چون: بهره جویی از قواعد نحوی، تاریخ، شناخت مکی و مدنی، مطلق انگاری علوم تجربی، مغایرت با ضرورت دین و اصول عقلایی به عنوان نقدهای ایشان بر مفسران مطرح شده و در هر مورد نمونههایی ارائه شده است.
نظریه مطابقت کتاب تکوین و تدوین در دیدگاه علامه جوادی آملی (مبتنی بر تحلیل فلسفی تفسیری اوصاف قرآن در قرآن)
حوزههای تخصصی:
نظریه تطابق کتاب تکوین و تدوین، نظریه ریشه داری در تاریخ فلسفه و عرفان اسلامی است. این نظریه بنیادین، نتایج کاربردی مهمی ازجمله تعیین قلمرو معارف قرآن در فلسفه دین دارد. در این مقاله، پس از بررسی مفاهیم بنیادین این نظریه، ارکان تحقق کتاب، نظیر علت فاعلی (کاتب) ، علت غایی (هدف کتابت) ، ابزار کتابت (قلم) و جایگاه ظهور مکتوبات (لوح) را در تطابق کتاب تکوین با تدوین، واکاوی خواهیم کرد. سپس با تحلیل معنای وجوه مطابقت و نظریه علامه، نشان می دهیم منظور از مطابقت، مطابقت ازجمیعِ جهات (مساوقت و عینیت) یا مطابقت از برخی وجوه، نظیر مماثلت، مجانست، مشابهت و ...) نیست. همچنین مطابقت مصادیق آیات کلمات تکوینی و تدوینی را نمی توان با رویکرد تساوی، عام و خاص مطلق و عام و خاص من وجه بازخوانی کرد. علامه جوادی آملی وجوه مطابقت این دو کتاب را به نحو اتحاد حقیقت و رقیقت، اتحاد ظلی بر مبنای تشکیک و همچنین به صورت اجمال و تفصیل تبیین می کنند. ایشان برخی از شاخص های مشترک این دو کتاب را هماهنگی آن ها در احسن بودن نظام، اشتمال بر ظهر و بطن، بی انتهایی کلمات، وصف جمال و جلال و ... می دانند.
چیستی روح القدس و آثار آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«روح القدس» ازجمله واژگانی است که در قرآن کریم به کار رفته است و روایات اسلامی، مطالب انبوهی درباره آن گزارش کرده اند. با این وصف، زوایای مهمی از این مسئله پنهان بوده، نیاز به توضیح و تبیین دارد. روح القدس با برخی اعتقادها تلاقی دارد و آشکار شدن اضلاع مختلف آن در باورهای دینی و مذهبی تأثیر بسزایی خواهد داشت. همچنین بررسی نسبت روح القدس با دیگر کاربردهای قرآنی و روایی «روح» نیاز به تحقیق دارد.
پژوهش حاضر با بهره گیری از منابع دینی و با تجزیه و تحلیل داده های مطالعاتی، به بررسی حقیقت روح القدس، نسبت آن با ملائکه به ویژه جبرئیل، چگونگی وجود آن برای افراد و گروه های مختلف، ازجمله پیامبران و امامان و نیز نقش آن در «علم امام» پرداخته است.
بررسی تطبیقی دیدگاه مفسران فریقین درباره مصداق «صالح المؤمنین»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در آیه چهارم سوره تحریم خداوند دو تن از همسران پیامبر(ص) را مورد سرزنش و تهدید قرار داده و می فرماید اگر بخواهید اقدامی بر ضد پیامبر(ص) انجام دهید خداوند، جبرئیل، صالح المؤمنین و ملائکه مولا و پشتیبان آن حضرت می شوند. عبارت صالح المؤمنین در این آیه محل گفتگوی مفسران فریقین است. عموم اهل سنت مقصود از صالح المؤمنین را ابوبکر و عمر دانسته اند. آنان در بیان ادله روایی به روایاتی از صحابه و تابعین استناد جسته اند و از سوی دیگر با مطرح نمودن جمع بودن صالح المؤمنین و تطبیق صالح المؤمنین بر ابوبکر و عمر به دلیل نسبتی که با عایشه و حفصه داشته اند، سعی در پیشبرد هدف خود نموده اند. اما مفسران شیعه به هیچ روی این انطباق را نپذیرفته و تنها مصداق صالح المؤمنین را امام علی(ع) می دانند. از این رو ادله روایی آن گروه از مفسران اهل سنت را از حیث سند و دلالت، ضعیف و متناقض با یکدیگر دانسته و ادله دلالی ایشان را نیز با استناد به دلایل درون متنی و برون متنی بی پشتوانه و جانبدارانه قلمداد می کنند.
بازشناسی تاریخی مکاتب غزالی، طبرسی و طنطاوی در حوزه تفسیر علمی قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آنچه در این مقاله به آن پرداخته شده، جستاری گذرا بر سیر تاریخی تفسیر علمی است که تلاش شده تا با ارائه فرایند تاریخی شکل گیری و تکثر انواع اندیشه های مربوط به اعجاز علمی، روش های به کار گرفته شده در آن مورد تحلیل و بازشناسی قرار گیرد تا در پرتو آن زمینه ای برای معرفت شناختی هر چه بهتر روش فهم معارف قرآنی فراهم آید.
با تقسیم ادوار تاریخی اعجاز علمی به چهار دوره: تکوین، تدوین، ترویج و تنقیح؛ روش های به کار گرفته شده در سه مکتب: غزالی، طبرسی و طنطاوی مورد بررسی قرار گرفته و در نهایت روش مکتب طبرسی در تعامل با اعجاز علمی قرآن به عنوان بهترین روش معرفی شده است.
تحلیل و بررسی روش تفسیری شیخ بهایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بهاءالدین محمدبن حسین عاملی معروف به شیخ بهایی (د1031ق)، دانشمند نامدار قرن دهم و یازدهم هجری و از مشاهیر عصر صفوی، نویسنده ای پرکار بوده و با جامعیتی که در معقول و منقول داشته، نه تنها عصر خویش، بلکه آیندگان را تحت تأثیر قرار داده است. تحلیل و بررسی روش تفسیری شیخ بهایی، از مهمترین اهداف این نوشتار است. شیخ بهایی، به شیوه عقلی و اجتهادی، بر پایه¬ی منابع و مصادر متعدد، به تفسیر برخی از آیات قرآن کریم پرداخته است. بهره گیری از روش تفسیری قرآن به قرآن، استفاده از روایات و تقدیم قول معصومان (علیهم السلام)، بیان دقائق و ظرائف آیات قرآن، دقت فراوان در تبیین مباحث، ارائه¬ی تقسیم بندیهای مفید از ویژگیهای روش تفسیری شیخ بهایی است.
نظریة نفس کلی و نفوس افلاک و تأثیر آن در فهم صدرا از آیات قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریة «نفس کلی و نفوس افلاک» در این مقاله با توجه به بطلان مبانی آن که از طبیعیات قدیم گرفته شده، ابطال گردیده و تأثیر آن بر فهم صدرا از آیات قرآن مورد نقد و بررسی قرار گرفته است. به این منظور، با بررسی تمام کتب تفسیری و فلسفی صدرا، مواردی که او آیات قرآن را بر نفس کلی و یا نفوس افلاک منطبق کرده، جمع آوری شده است. سپس با توجه به سایر آیات، روایات، معنای ظاهری و سیاق آیات و قرائن موجود در آنها، معنای آن آیات به دست آمده و با توجه به خصوصیاتی که برای نفس کلی و نفوس افلاک در فلسفه ذکر شده، صحت و سقم انطباق آن آیات بر این نظریة، معلوم و این نتیجه به دست آمده است که نمی توان هیچ یک ازچهارده موردی را تأیید کرد که صدرا آیات قرآن را بر این نظریه تطبیق کرده است.
بررسی شیوه تفسیری مولوی در مثنوی با نگاهی به حقایق التفسیر سلمی
حوزههای تخصصی:
واکاوی ژرف اندیشه های غنی و شخصیتِ عرفانیِ مولوی نیازمند بررسی این نکته است که در زمانِ حیات او چه کتابهایی در محافل صوفیه ومجامع علمی بیشتر معروف و متداول ومورد رجوع همگان بوده و مولوی نیز به احتمال زیاد برخی از آنها را دیده تأثیر پذیرفته است. ظن مسلم در این مورد آن است که مولانا به طور قطع آثار سنایی ، عطار ،رساله قشیریه و قوت القلوب ابو طالب مکی را دیده و از آثار صوفیان بزرگی چون محمد واحمد غزالی،عین القضات همدانی، میبدی و روزبهان بقلی آگاهی داشته است. افزون بر این موارد، بنا به تصریح افلاکی در مناقب العارفین، مولانا با «حقایق التفسیر» سلمی آشنا بوده و بدون شک از این تفسیر بزرگ ونفیس عرفانی نیز استفاده ها کرده ودر تفسیر عرفانی آیات قرآن کریم بدان نظر داشته و تحت تأثیر آن قرار گرفته است.در این پژوهش با توجه به همسانیها و مشترکات دو اثر یاد شده، هم به شکل گیری شیوه تفسیری مولوی که مستقیماً تحت تأثیر حقایق التفسیر بوده است، اشاره خواهد شدو هم سیر آرا و اندیشه های بنیادین عرفان وتصوف اسلامی را که در حقایق التفسیر مطرح شده و به نوعی به دست مولوی رسیده و با اندیشه ی وقاد او راه کمال وتعالی را پیموده است، مورد بررسی و مداقه قرار خواهد گرفت.