فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۰۱ تا ۲۲۰ مورد از کل ۱٬۸۹۹ مورد.
بررسی تطبیقی دیدگاه علامه طباطبایی و علامه فضل الله درباره تفسیر آیه شقّ القمر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عموم مفسران از جمله علامه طباطبایی بر این باورند که آیه « اِقْتَربَتِ الساعَةُ وَ انْشَقَّ القَمَرُ [قمر:1] هنگام قیامت نزدیک شد و ماه شکافت» ناظر به معجزه شق القمر است که در زمان پیامبر خاتم (ص)تحقق یافته است. در مقابل، اندکی از مفسران از جمله سید محمدحسین فضل الله (صاحب تفسیر مِن وَحیِ القرآن) بر این باورند که این آیه به شکافته شدن ماه در قیامت اشاره دارد و روایاتی که تحقق آن در زمان پیامبر (ص)را مطرح کرده اند قابل اتکا نیستند. علامه طباطبایی در المیزان از نظریه مشهور دفاع کرده اما فضل الله آن را نقد کرده و دفاعیات صاحب المیزانرا ناکافی دانسته است. در این نوشتار با استناد به شواهد قرآنی و تاریخی نشان داده شده است که نظریه مشهور با اشکال هایی مواجه است و نظریه فضل الله و شماری از عالمان مسلمان که انشقاق قمر را از رویدادهای هنگام قیامت می دانند قوی تر است.
تحقق معنا و مصداق در تفسیر و تطبیق قرآن از نگاه علامه طباطبایی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
«تفسیر قرآن به قرآن» روش علامه طباطبایی برای تفسیر کتاب الهی است. در این روش در فهم الفاظ قرآن، به عرف و فهم عامه تنها به عنوان امری ابتدایی برای تحقق موضوع تخاطب نگاه می شود و ملاک اصلی در فهم، آیات دیگر هستند؛ به گونه ای که به قرآن به عنوان مجموعه ای واحد نگاه می شود و تمامی آیات ناظر به یکدیگر در نظر گرفته می شوند و بر این اساس، لفظ، معنا و یا مصداق خود را می یابد. البته ممکن است از نگاه عرف، معنا و یا مصداق لفظ متفاوت باشد که پس از آن مسئلة تطبیق مطرح می شود. بر این اساس، مفاهیم آیات قرآن منطبق بر مصداقی خاص می شوند که در این بخش روایات اهل بیت علیهم السلام نقش ویژه پیدا می کنند. بنابراین می توان گفت روش علامه مشتمل بر دو بخش تفسیر و تطبیق است و تبیین آن می تواند ارائه دهندة روشی ممتاز در تفسیر قرآن باشد. نوشتة حاضر با بررسی مقدمات تفسیر قرآن به قرآن، به تبیین این مسئله در روش تفسیری علامه می پردازد.
نقد و بررسى تفسیر رشیدرضا از آیه ولایت
منبع:
معرفت ۱۳۸۰ شماره ۴۸
حوزههای تخصصی:
بازخوانی نظریه شهید صدر در تفسیر موضوعی قرآن کریم با تکیه بر اندیشه هرمنوتیکی گادامر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهید سید محمد باقر صدر از معدود اندیشمندانی شمرده می شود که در زمینه تفسیر موضوعی قرآن کریم اقدام به نظریه پردازی نموده است. مفهومِ محوری در نظریه ایشان «استنطاق» است که به معنای ارائه پرسش های جدید به قرآن جهت اخذ پاسخ های مناسب از آن می باشد. عدم توضیح مبسوط این نظریه توسط ایشان از سویی و کارآمدی فراوان آن از سوی دیگر بسط این نظریه را ضروری می سازد. وجود «الگوی گفتگو» در نظریه هرمنوتیک فلسفی گادامر که دارای همسانی الگویی با نظریه شهید صدر است، زمینه را فراهم می آورد که با استفاده از «روش مطالعه تطبیقی نامتوازن» دست به بازخوانی نظریه شهید صدر زده و آن را در قالب نظریه ای بسط یافته ارائه نمود.
از رهگذر این مطالعه تطبیقی، پی جویی مؤلفه هایی همچون گفتگوی معرفتی مفسّر و قرآن، لایه های گوناگون معنای قرآن، لایه های مختلف فهم مفسّران، پرسش سازی های مبتنی بر نیازهای عصری و پاسخ یابی های متناسب با این نیازها در نظریه شهید صدر ممکن می گردد. این پژوهش علاوه بر روشن ساختن ابعاد نظریه شهید صدر، اهمیت پرداختن به تفسیر موضوعی در کنار تفسیر ترتیبی را نیز معلوم می دارد.
روش تفسیری قاضی بیضاوی و جایگاه تفسیر وی
حوزههای تخصصی:
تفسیر بیضاوی یا انوار التنزیل و اسرار التاویل، یکی از تفاسیر مختصر، مفید و بسیار مشهور قرن هشتم ق. است. این تفسیر که به اتفاق آرای اهل نظر، در میان تفاسیر کم حجم قرآن کریم از همه محققانه تر است، سال های سال به عنوان یکی از کتاب های درسی مجامع دینی مطرح بوده است. گزیده گویی، اجتناب از بحث های استطرادی، دقت فراوان در تبیین مباحث، از ویژگی های این تفسیر است. در طبقه بندی تفاسیر اهل سنت، تفسیر بیضاوی از جمله تفاسیر به رای ممدوح به شمار می آید. این کتاب در حقیقت، در برابر کشاف زمخشری نوشته شد و گرایش به فکر اشعری از نکات بارز این تفسیر است. مطالب تفسیر بیشتر از کشاف زمخشری و تفسیر کبیر فخر رازی است. بررسی روش تفسیری قاضی بیضاوی و جایگاه تفسیر وی در میان تفاسیر قرآن کریم، از مهم ترین اهداف این مقاله است.
همسان سازی تفسیر قرآن و متون بشری(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
این نوشتار در راستای همسان سازی تفسیر قرآن و متون بشری، دیدگاه های متفاوت درباره فهم پذیری قرآن را ارائه می کند: دیدگاه نخست، نظریه کسانی است که فهم پذیری قرآن را باور ندارند. دیدگاه دوم، باور کسانی است که فهم پذیری قرآن را پذیرفته، اما ویژه پیامبر و معصومان (ع) می دانند. در نگاه نویسنده، این دو دیدگاه نادرست و مستندات آنها ناتمام است. دیدگاه سوم، آیات قرآن را همانند متون بشری فهم پذیر می خواند و انحصارگرایی در تفسیر آیات را نادرست می داند. مستندات این نظریه عبارتند از: 1- توصیفات قرآن از خود؛ 2- آیات تدبر؛ 3- روایات عرضه احادیث بر قرآن؛ 4- روایت توصیه کننده به بهره وری از آیات؛ 5- روایات ارائه کننده روش فهم قرآن؛ 6- فلسفه نزول قرآن؛ 7- تنش های موجود در عرصه تفسیر؛ 8- اشتراک زبانی؛ 9- حکمت خداوند؛ 10ـ ناسازگاری فهم ناپذیری قرآن با فصاحت و بلاغت قرآن مفسرانی که قرآن را فهم ناپذیر می دانند در همسان سازی قرآن با متون بشری با یکدیگر اختلاف دارند، کسانی چونان ابن خلدون آن را پذیرفته و گروهی چون دکتر ذهبی نپذیرفته اند. به نظر می رسد کسانی همچون علامه طباطبایی و آیت الله خویی را می توان از جمله کسانی دانست که همسانی را می پذیرند، چنان که می توان از همسانی یاد شده دفاع کرد و ازتفاوتها در فهم متون گوناگون چشم پوشید.
حقیقت و چگونگی سلوک باطنی در قرآن از منظر علامه طباطبایی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن کلیات مفسران و تأویل گران شیعی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن معارف قرآن اخلاق و تربیت در قرآن
حقیقت سلوک، نوعی حرکت باطنی است که از عالم ماده آغاز، و به لقای حق تعالی منتهی می شود. علامه طباطبایی وجود چنین حرکت باطنی ای را در انسان با استناد به کلماتی همچون صراط، طریق، سبیل، باب سما، صعود و عروج به سوی خدا، سبقت، ضلال و اهتدا، کدح الی رب، لقاء الله و رجعت و مباحثی همچون ذومراتب بودن اسلام و ایمان، ذودرجات بودن مؤمنان، نکوهش توقف در مرتبة ظاهر، غایت داشتن حیات آدمی و لزوم حرکت به سوی غایت، از نگاه قرآن تثبیت می کند. ایشان این حرکت باطنی را در مسیر نفس می داند. انسان در این راه، ناچار به شناخت درست نفس است. شناخت حقیقی نفس متوقف بر توجه به خداوند به منزلة غایت و نهایت این مسیر است. دین الهی با تشریع عبادات، کیفیت سلوک را در این مسیر بیان کرده است و البته تنها کسانی که به مرتبة عبادت احرار رسیده اند، توان چنین سلوکی دارند.
بررسی و نقد دیدگاه های قرآنی و حدیثی قرآنیّون اهل سنّت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی مهم ترین اندیشه های قرآنی و حدیثی جریان فکری نوظهوری موسوم به قرآنیّون می پردازد که از میان اهل سنّت برخاستند. خاستگاه آغازین این جریان شبه قارّة هند بود، سپس از رهگذر مصر به جهان عرب راه یافت. پیروان این جریان بر آن هستند که قرآن یگانه مرجع معتبر تشریع دین اسلام است. بنابراین، سنّت نبوی را به عنوان یکی از مصادر تشریع، فاقد اعتبار می دانند. در توجیه این اعتقاد، ایشان دو دلیل عمده را مطرح می نمایند: اوّل آنکه احادیث منقول از پیامبر، وحی نیستند، به دلیل اینکه پیامبر از تدوین حدیث خویش نهی کرده است ودوم اینکه این احادیث به سبب تأخیر در کتابت مورد جعل و تحریف قرار گرفته است، لذا حجّیّت ندارند. قرآنیّون از نظر مبانی فکری، تجدّدگرا و خواهان تطبیق قرآن با مقتضیّات زمان و نیز تعدیل مسائل دینی هستند. از نظر روش، آیات قرآن را با روش عقلی مبتنی بر تدبّر و اجتهاد آزاد تفسیر می نمایند و نیز تأثیرپذیری ایشان از علوم عقلی و تجربی باعث شده، حتّی حقایق غیبی و ماورایی آن را با استناد به پدیده های طبیعی و حسّی تفسیر نمایند. همچنین این فرقه برآنند که نیازی به تفسیر قرآن نیست، چراکه تفسیر تنها در مورد مسائل مبهم و یا پیچیده صورت می گیرد، لکن قرآن کریم کتابی روشن و مبرّا از هر گونه غموض و ابهام است و تنها باید در آیات آن تدبّر نمود. لذا برای روایات و سخن مفسّران وقعی نمی نهند و بیشتر استدلال هایشان مبتنی بر شبهه و مغالطه است. بنابراین، مقالة حاضر در ابتدا به معرّفی مشهورترین فرقه های قرآنیّون و بنیانگذاران آن و نیز بررسی گرایش های فکری و عقیدتی آنان می پردازد، سپس مهم ترین اندیشه های آنان را مورد بررسی و نقد قرار می دهد.
تأثیر دیدگاههای کلامی در تفسیر قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نویسنده کوشیده تا تأثیر آراء کلامی مربوط به توحید را در تفسیر آیاتی که در انها از دست ، عرش و نظایر آنها سخن به میان آمده نشان دهد. نخست مفسران را به تشبیه گرایان و تنزیه گرایان تقسیم می کند ؛ گروهی از دسته اول را معتقدان به تشبیه محض و جسمیت خداوند به شمار می آورد و گروهی را که قائلان به استناد صفات محدثات به حق تعالی می شمرد ظاهرگرایان می خواند. دسته دوم یا تنزیه گرایان را نیز دو گروه می داند: یکی آنان که تا حد مقدور به تأویل متوسل می شوند و اگر به نتیجه ای نرسند علم آن را به خداوند وا می نهند و دیگر ، کسانی که یکسره به تأویل این قبیل آیات و نیز آیات مربوط به آخرت توسل می جویند . راه حل اختلاف، به نظر مؤلف تنها رجوع به قرآن و احادیث معصومان (ع) است.
تفسیر آیة آفاق و انفس در بستر تاریخی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برای کشف معنای مراد آیات باید آنها را در همان بستر تاریخ نزولش مطالعه کرد. بر اثر بی توجهی به این مهم تفسیری که از بسیاری از آیات به دست داده می شود، با مراد واقعی آیات بسیار فاصله دارد. یکی از آیاتی که بیش تر در دوره های متأخر تفسیر نادرستی برای آن عرضه شده، آیة آفاق و انفس است. اغلب مراد از آفاق را عالم طبیعت یا عالم کبیر و مقصود از انفس را عالم انسان اعم از جسم و روح یا عالم صغیر یعنی خصوص روح می گیرند؛ حال که مراد واقعی این است که خداوند غلبة پیامبر اسلام(ص) و مسلمانان را بر مکه و نواحی اطراف مکه به مشرکان مکه نشان خواهد داد و از این رهگذر برای آنان روشن خواهد کرد که وعده های قرآن حق است و از سوی خداوند نازل شده است.
مبانی جری و تطبیق از دیدگاه علامه طباطبایی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
قاعدة «جری»، قاعده ای تفسیری برگرفته از آموزه های اهل بیت علیها السلام است که کانون توجه علامه طباطبایی بوده و پس از ایشان، در تحلیل دسته ای از روایات تفسیری، مورد توجه محققان شیعه قرار گرفته است. این قاعده در تحلیل تفسیری روایات دشواریابی که بسیاری از آیات قرآنی را بر ائمه علیها السلام تطبیق می دهد، نقش مهمی دارد. در این مقاله تلاش شده با بررسی توضیحات پراکنده علامه و شیوة ایشان در به کارگیری این قاعده، مبانی این قاعده از دیدگاه ایشان استخراج شود. زمان شمولی و جهان شمولی قرآن، برخورداری قرآن از سطوح و لایه های متعدد معنایی، مرجعیت علمی ائمه علیها السلام ، نقش تعلیمی ائمه علیها السلام ، عدم تحریف قرآن، اصل بودن عمومیت آیه، دلالت لفظی بر جری و درعین حال تفاوت آن با تفسیر و ضابطه مند بودن این دلالت با تقطیع از سیاق و زمان نزول از جمله مبانی ایشان در این زمینه است.
سیر تکاملی تفسیر نگاری(2) مدارس تفسیری صحابه(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
اندیشه حوزه ۱۳۷۴ شماره ۲
حوزههای تخصصی:
بنت الشاطی و ساماندهی تفسیر ادبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عایشه عبدالرحمن، معروف به بنت الشاطی، از اندیشمندان جهان عرب و قرآن پژوهان معاصر است که آرای قرآن شناختی او در چند دهه اخیر همواره مورد توجه دانشمندان و محققان در حوزه قرآن شناسی بوده است. مطابق آنچه خود او گفته، در روش تفسیر از مکتب ادبی، که استادش امین خولی آن را ترویج می کرد، تأثیرپذیر بوده است. بنابراین می توان گفت که تفسیر بیانی، که یکی از مهم ترین آثار اوست، حاصل باروری اندیشه او با آموزه های امین خولی است. مهم ترین مبانی و اصول قرآن شناختی بنت الشاطی در این تفسیر عبارتند از: 1. وحدت موضوعی سوره های دفعی النزول و هر یک از واحدهای نزول در دیگر سوره ها؛ 2. عدم وجود ترادف در قرآن؛ 3. عدم تحمیل قواعد دستوری بر قرآن؛ 4. تأکید بر روش مراجعه متقابل (داور قرار دادن سیاق آیات در فهم نصوص قرآن).
در این مقاله ضمن معرفی عایشه بنت الشاطی و اندیشه های امین خولی در مکتب ادبی تفسیر قرآن، این مبانی چهارگانه، که در روش تفسیری بنت الشاطی نقشی کلیدی دارند مورد بررسی قرار می گیرد.
تفسیر فرات کوفی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
از ویژگی های مطالعات و پژوهش های دوران معاصر در حوزه علوم اسلامی، بازنگری مواریث کهن، از سده های نخستین است. از نتایج این نوع نگاه، زدن مهر تأیید بر ریشه دار بودن هویت فکری و اعتقادی شیعه، بازشناسی خلأها و کاستی ها برای جبران و تدارک آنها و سرانجام برداشتن گامی بلند در جهت گسترش، عمق بخشیدن و غنی سازی این مطالعات در سطوح و لایه های مختلف است.
از جملهٴ این آثار در گسترهٴ علوم قرآنی و حدیثی، تفسیری است متعلق به قرن سوم و سال های آغازین قرن چهارم، با عنوان تفسیر فرات کوفی که غالب روایات آن، تأویلی (از نوع تطبیق و جری) است؛ اگرچه شمار اندکی از روایات، حاوی تفسیر باطنی یا ناظر به سبب نزول و یا برخی گزارش های تاریخی غیر مرتبط با آیات اند.
به رغم ناشناس بودن و همچنان ناشناس ماندن فرات، به استناد نوع روایاتِ مندرج در کتابش، می توان او را یک شیعهٴ زیدی با گرایش عرفانی به شمار آورد.
هر چند تفسیر فرات هم بسان اغلب کتاب های روایی از آسیب وضع و جعل مصون نمانده است، شمار این نوع روایات چندان فراگیر نیست. البته وجود برخی ضعف ها در لابلای روایات کتمان ناپذیر است؛ اما این موارد، از اعتبار و ارزش بسیاری دیگر از روایات آن نمی کاهد.
سخن آخر اینکه چه بسا علت فراگیر نشدن این کتاب، نه وجود برخی ضعف ها در آن، بلکه بیشتر به دلیل روایاتی است که مخاطبانی عام نداشته است و به اشارهٴ معصوم علیهم السلام می بایست مکتوم و سر به مُهر می ماند؛ جز برای اهل سرّ.