صهیونیسم اندیشهای است که معتقد به تأسیس دولت یهودی در فلسطین در آخرالزمان است. این تفکر همواره با تفکر نجاتبخشی برای یهودیان همراه بوده؛ ازینرو صهیونیسم با آموزه موعود پیوندی ناگسستنی دارد. این مقاله تلاش دارد که با تعریف صهیونیسم و معرفی انواع آن در یهودیت و مسیحیت، به بررسی آموزه موعود بپردازد و بیان کند که در تمام انواع صهیونیسم (یعنی صهیونیسم دینی در یهودیت، صهیونیسم سیاسی_ دینی در مسیحیت، صهیونیسم سیاسی در یهودیت و صهیونیسم فرهنگی در یهودیت) همواره آموزه موعود نقش اساسی داشته است. همچنین در بررسی گونهشناسی موعود، تحلیل نماید که بازگشت صهیونیسم فرهنگی به صهیونیسم دینی در یهودیت است و صهیونیسم سیاسی یهودی ریشه در صهیونیسم سیاسی _ دینی مسیحیت دارد و تفاوت عمده این دو تفکر این است که تشکیل دولت یهودی در فلسطین در صهونیسم فرهنگی و دینی که برگرفته از شریعت یهودی و تورات و تلمود است، منوط به ظهور ماشیح و موعود است؛ اما در تفکر صهیونیسم سیاسی در یهودیت و نیز صهیونیسم سیاسی مسیحیت، تحقق دولت یهودی، قبل از ظهور موعود است و همین امر سبب اختلاف میان آنان است.
واقعه کربلا از ناگوارترین وقایع جهان اسلام است اما نقطه عطفی در تاریخ تشیع به شمار می آید و در تکوین تشیع بیشترین سهم را ایفا کرده است. رسالت این نهضت در پیام رسانی و آگاهی بخشی به امت اسلامی و همچنین ذکر مصائب امام حسین(ع) و یاران ایشان منجر به نوعی از تاریخ نگاری به نام مقتل نگاری شد. مقتل نگاری به طور خاص به تاریخ نگاری عاشورا اطلاق می شود.
مقتل ها عموماً به توصیف ظلم و ستم و شهادت یکی از امامان معصوم(علیهم السلام) می پردازند اما این اصطلاح به دلیل عمق فاجعه عاشورا به واقعه کربلا و شهادت امام حسین(ع) و فرزندان و یاران ایشان منحصر شد. مقتل نگاران شیعه، نوشتن درباره ائمه(ع) را نوعی وظیفه دینی تلقی می کردند و مقتل های که با احساسات و عواطف تاریخ نگاران عاشورا عجین شد بر روحیه شیعیان تأثیر گذاشت و موجب توجه به آرمان های شیعی و پشتیبانی از اهل بیت(علیهم السلام) شد.
واکاوی منابع و همچنین معرفی معروف ترین تاریخ نگاران عاشورا در دو قرن نخستین اسلامی از اهداف این پژوهش است. روش تحقیق در این پژوهش به شیوه توصیفی-تحلیلی و متکی به منابع دست اول است.
ازنظر علمای امامیه، برخلاف اهل سنت، عصمت ومصونیت جانشین رسول خدا صلی الله علیه وآله ازهر نوع لغزش، گناه وخطاازشروط لازم وضروری است. براین اساس ائمه سلام الله علیهم باید معصوم ومصونازگناه وخطاباشند. متکلم ها و علمای امامیه، به ویژهخواجه نصیرالدین طوسی، ادله متعدد عقلی ونقلی بر لزوم عصمت امام علیه السلام که جانشین پیامبراکرمصلی الله علیه وآله است، ارائه کرده اند.براین اساس، هرگونه عدم توجه به احکام و دستورات الهی، عمدی یاسهوی، آشکار یانهان باتصدی منصب امامت وجانشینی پیامبرصلی الله علیه وآله درتضاد است،امافخررازی و پیروان او لزوم شرط عصمت برای جانشین پیامبر را مورد تردید وحتی انکار قرارداده اند ونهایتاً عصمت را به عدالت تقلیل می دهند. دراین مقاله، اهم ادله متکلم های اسلامی به ویژه محقق طوسی بروجوب و ضرورت عصمت تبیین شده است وسپس اهم ایرادات وشبهات فخر رازی برآن ادله، نقد و رد شده است و نتیجه گرفته می شود که عصمت شرط لازم و ضروری برای جانشینی پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله است.
بررسی معناشناختی واژگان و عبارات قرآن، یکی از راه های جدید مطالعات قرآنی است. هدف نگارندگان در مقاله حاضر، بررسی این مسئله است که چرا خداوند در قرآن برای نصب امام از واژه جعل بهره جسته و از واژگانی که در حوزه معنایی آن هستند، مانند «اجتباء، اصطفاء، اختیار، فَعَلَ، صَنَعَ، خَلَقَ، وَضَعَ» استفاده نکرده است؟ برای وصول به این هدف، کلیه آیات مربوط به «جعل» و 6 آیه مربوط به «جعل امامت» مورد بررسی قرار گرفت و روشن گردید که واژه «جعل» در قرآن، هم به خداوند و هم به انسان نسبت داده شده است، ولی عبارت «جعل امامت» فقط به خداوند نسبت داده شده که بیانگر اراده و امر اوست. همچنین از طریق تحلیل سیاق و استخراج مفاهیم جانشین و همنشین «جعل»، ویژگی ها و مؤلفه های معنایی «جعل امامت» مشخص شد و با استفاده از اصل معناشناسی شناختیِ «اصالت تعبیرهای قرآنی»، روشن گردید که هیچ یک از واژه های نام برده نمی توانند جانشین واژه «جعل» محسوب شده و رساننده سطوح و لایه های معنایی آن باشند.