فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۰۱ تا ۹۲۰ مورد از کل ۱٬۵۹۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
مسئله شر یکی از مهم ترین مسائلی است که دغدغه فیلسوفان دین و متکلمان بوده است. الهی دانان پویشی مانند وایتهد، هارتسهورن و گریفین، رویکرد جدیدی به این مسئله داشته اند؛ یعنی فلاسفه و متکلمان گذشته، بیشتر با قبول صفات (علم، قدرت و خیرخواهی مطلق) خداوند به تبیین و توجیه شرور پرداختند؛ اما فلاسفه دین پویشی با رد علم و قدرت مطلق الهی این مسئله را بررسی می کنند؛ یعنی علم خدا را زمانی می دانند، موجودات را نیز دارای قدرت خلاقه می دانستد و با محدود دانستن قدرت خداوند او را از شبهه شر مبرا می کنند. در این نوشتار ضمن بررسی اندیشه آن ها و البته با تأکید بر هارتسهورن، دیدگاه آن ها را نقد خواهیم کرد.
نسبت طینت، قضا و قدر با اختیار انسان از دیدگاه علامه طباطبایی
حوزههای تخصصی:
این مقاله درپی بررسی سازگاری قضا، قدر و طینت با اختیار انسان از نگاه علامه طباطبایی است. در نگاه ایشان، همه امور دنیوی مسبوق به اموری در قبل (عالم قدر یا خیال و بالاتر در عالم قضا یا عقل) است که رابطه علّی ومعیّت وجودی با امور دنیوی دارد. طینت هر انسان در دنیا نیز همان مراتب علل قبل از دنیای اوست که با او معیت وجودی دارد و انگیزه درونی هر کاری است. ایشان در مورد مسأله فوق براساس تفکیک دید مبتنی بر توحید عددی و غیر عددی، دو جواب ساده و عمیق داده اند. در جواب اول، قضاو قدر و طینت فرد فقط موجب گرایشی در او می شود و اختیار فرد را سلب نمی کند؛ اما در جواب دوم، مسأله جبر و اختیار منحل می گردد. این تفکیک می تواند مبنای حل تعارض ظاهری آیات یا روایات در بیشتر مسائل الهیات باشد.
نقش ساختارهای ادبیِ آیات قرآن در اثبات نظریّة تجسّم اعمال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریّة تجسّم اعمال که عهده دار تبیینِ کیفیّت و نحوة دریافت جزای اعمال در عالم آخرت است، حقیقت اعمال آدمی را به عنوان پاداش یا کیفر او در آن عالم معرّفی می کند. درگفته های بسیاری از عالمان و مفسّران افزون بر ادلّة عقلی، شواهد نقلی فراوانی برای اثبات این نظریّه به چشم می خورد. حدود 95 آیه از آیات قرآن به مسئلة تجسّم اعمال اشاره شده است. این آیات با توجّه به گوناگونی آنها در نوع ساختار ادبی به دسته های متعدّدی تقسیم می شوند. دسته ای از این آیات با تعبیرهای مختلف از جمله دیدن اعمال، حضور اعمال، آوردن اعمال، آزمودن عمل و غیره به صراحت بر تجسّم یافتن اعمال در عالم آخرت تأکید می کنند. دسته ای دیگر با ساختار نحوی خاص از جمله کاربرد استفهام انکاری و حصر، جزای اعمال در آخرت را عین اعمال معرّفی می کنند. دستة سوم از آیات با تصویرپردازی های متعدّد به صورت تشبیه یا تمثیل مانند تشبیه اعمال نیک مؤمنان به نور و اعمال کافران به سراب و تاریکی، ماهیّت درونی برخی از اعمال را به تصویر کشیده اند. این جستار به بررسی ساختارهای ادبی و تعابیری در آیات قرآن می پردازد که می تواند شاهدی بر نظریّة تجسّم اعمال باشد.
از ابن الله تا مُبشِر: تحلیلی بر استدلال های امام رضا علیه السلام در نفی الوهیت حضرت عیسی علیه السلام در مناظرة مرو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مدعای محوری آن بخش از مناظرة مرو، که میان امام علی بن موسی الرضا علیه السلام و بزرگان دو دین مسیحیت و یهودیت رخ داد، انگارة «الوهیت حضرت عیسی علیه السلام» است. در این مناظره، امام علیه این مدعا سه دسته استدلال اقامه فرمودند: استدلال های مستقیمی در نفی الوهیت حضرت عیسی علیه السلام، استدلال هایی در اثباتِ نبوت ایشان و استدلال هایی در اثباتِ نبوت حضرت محمد صلی الله علیه السلام. هریک از این سه دسته، به مثابه پشتوانة دیگری در نقضِ «وضع» مناظره عمل می کند. مدعای جاثَلیق، به عنوان طرفِ نخست مناظره الوهیت حضرت عیسی علیه السلام است. امام علیه السلام «وضع» را تشخیص داده و با فراست، پس از طرح چند پرسش و پاسخ، ضمن نفی این انگاره، «وضع» را به «عیسی علیه السلام و محمد صلی الله علیه السلام پیامبر هستند» تغییر می دهند. این پژوهش به شیوة تحلیل محتوا، متکفل تحلیل استدلال های امام در این محورهاست. در این مناظره، به مقتضای بحث و درخواست طرفِ مناظره، ظرف استدلال های امام علیه السلام را استناد به «عقل» و «کتاب مقدس» تشکیل می دهد. ایشان با اقامة دو استدلال قیاسی، به نفی الوهیت مسیح علیه السلام می پردازند، آن گاه با استناد به چهار فراز از کتاب مقدس و یک استدلال عقلی، سه محور بعدی را اثبات می کنند. استنادهای امام علیه السلام با رجوع به ویرایش های مختلف کتاب مقدس بررسی شده و ضمن مشخص نمودن مواضعِ نقل قول ها، اختلاف های احتمالی تحلیل شده است.
مبانی فلسفی فنا ناپذیری نفس و رابطه آن با اثبات قیامت، و نقد نظرات فیلسوفان غربی در فناپذیری نفس
حوزههای تخصصی:
مسئله فناپذیری یا فناناپذیری نفس از ابتدا، از زمان افلاطون، مورد بحث و دغدغه فیلسوفان بود. افلاطون در رساله فایدون به جادوانگی نفس اشاره کرده است، لکن در حوزه فلسفه اسلامی برای نخستین بار فارابی به مسئله بقای نفس بعد از موت بدن اشاره کرد و سپس ابن سینا و دیگران برای بقای نفس بعد از فنای بدن استدلال کردند. در مجموع می توان هشت مبنای عقلی و فلسفی برای فناناپذیری نفس از مبانی و دلایل ابن سینا، سهروردی، محقق طوسی و ملاصدرا را بدست آورد. در این مقاله همه این مبانی به طور مستدل و با نظم منطقی در جهت اثبات فناناپذیری نفس بیان شدند و البته همین مبانی رابطه مستقیم با اثبات قیامت دارند. در مقابل دلایل فیلسوفان اسلامی در فناناپذیری نفس، برخی فیلسوفان غربی همچون هیوم، راسل و آنتونی فلو دلایلی در فناپذیری نفس ارائه کرده اند که دلایل آنها نقل و مورد نقد و بررسی قرار خواهند گرفت.
بررسی تطبیقی تقریر علامه طباطبایی و آکوئیناس از برهان امکان و وجوب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی قرون وسطی قرون وسطی میانه (قرون 12 و 13)
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام خداشناسی براهین خداشناسی
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی الهیات فلسفی
مساله وجود خدا از جمله مباحث مهمی است که از دیرباز ذهن بشر را به خود مشغول نموده است. در حوزه فلسفه دین، فلاسفه به انحای مختلف به اثبات وجود خدا پرداخته اند. برهان امکان و وجوب از جمله براهین جهان شناختی است که با رویکرد پسینی به اثبات خدا می پردازد. در حوزه فلسفه غرب، توماس آکوئیناس تحت تاثیر فلاسفه اسلامی، تقریری از این برهان ارائه نموده است. در فلسفه اسلامی تحت عنوان برهان صدیقین از آن یاد می شود و یکی از مهم ترین افرادی که به آن پرداخته است، علامه طباطبایی(ره) می باشد. در این نوشتار ضمن ارائه تحلیلی از این دو تقریر، پس از بیان عناصر محوری اشان به بررسی سازگاری درونی و بیرونی و مطابقت آن ها با واقعیت پرداخته می شود و در نهایت مقایسه این دو تقریر در قالب بیان تفاوت هایشان ذکر می گردد. بررسی تطبیقی این تقریرها، نتایج و پیامدهای ارزنده ای علی الخصوص در حیطه داوری براهین اثبات وجود خدا دارد.
رویکردی نوین در بررسی ماهیت ایمان با نگاه به ساحات وجودی نفس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هنگام بحث درباره ماهیت ایمان، اغلب تفکیکی برپایه متعلَق ایمان ارائه میشود که براساس آن، ایمان بهگونه کلی یا گزارهای است و یا غیر گزارهای؛ یعنی اگر ایمان به یک یا چند گزاره تعلق گیرد، ماهیتش نیز گزارهای و از سنخ معرفت خواهد بود؛ اما اگر متعلَق ایمان شخص یا موجودی خارجی باشد، ماهیت ایمان از سنخ اموری همچون دلبستگی و وفاداری است. این مقاله با بررسی لوازم این تفکیک نشان می دهد که اولاً این دسته بندی بهلحاظ صوری و منطقی دچار مشکل است و ثانیاً چنان قوت و صلاحیتی ندارد که ماهیت ایمان را روشن کند. بخش دوم مقاله، ایمان را براساس اینکه کدام یک از ساحات سه گانه نفس آدمی بیشتر در آن مؤثر باشند، به ایمان عقل گروانه، اراده گروانه و احساس گروانه تقسیم و شواهدی از نظریات فیلسوفان و متکلمان مسیحی و مسلمان برای هریک از انواع ایمان ارائه میکند.
بررسی مبانی فلسفی دین صابئین مندائی و استخراج آموزه های تربیتی از آن ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر بر آن است تا به بررسی مبانی فلسفی دین صابئین مندائی به منظور استخراج آموزه های تربیتی و اخلاقی آن ها بپردازد، بدین منظور با روش سندی و تحلیلی- استنتاجی، چهار مقوله ی فلسفی این دین شامل هستی شناسی، انسان شناسی، معرفت شناسی و ارزش شناسی مورد بررسی تحلیلی قرار گرفته است. صابئین مندائی-یکی از قدیمی ترین ادیان توحیدی جهان- که هم اکنون به آرامی و سکوت در کنار کرانه های رود کارون و کرخه زندگی می کنند. در این دین، هستی فراتر از طبیعت و توسط خداوند بزرگ ازلییا «هیی ربی قدمایی» طی چندین مرحله آفریده شده است. انسان شریف ترین موجود خلقت و متشکل از دو بعد مادی(پغرا) و غیرمادی(شامل روها و نشمتا) است. حقیقت انسان، همان نشمتا یا نفس اوست که بر خلاف پغرا، فناناپذیر و جاویدان است. انسان موجودی مکرّم، مختار، مسؤول و دارای صبغه الهی است. معرفت در دین مندائی دارای اهمیت ویژه ای است و مقدم بر ایمان و عمل دانسته شده و اساساً مندا به معنای دانش یا معرفت است. منشأ و خاستگاه ارزش های مندائی، خداوند(هیی ربی قدمایی) است و ارزش های مختلف به صورت دستوراتی در کتب مقدس مندائی بیان شده اند؛ تأکید عمده بر روی طهارت، صلح و همزیستیاست. در پژوهش حاضر، روش های تربیت ارائه شده و در پایان به ویژگی های تربیت مندائی اشاره شده است.
بررسی و نقد برهان جهان شناختی سوین برن با تکیه بر اصل سادگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در میان مسائل خداشناسی، اثبات وجود خدا از اهمیت خاصی برخوردار است. حاصل کوشش شمار زیادی از فیلسوفان و متکلمان، مجموعه متنوعی از براهین فلسفی در اثبات وجود خداوند است که یکی از قدیمی ترین آن ها، برهان جهان شناختی است. در این مقاله، تقریر سوین برن از این برهان موردبررسی قرار گرفته است. نقطه ی عزیمت او در اثبات وجود خدا، جهان پیچیده ی فیزیکی است. او تبیین های علمی از جهان را که بر مبنای قوانین ماده و انرژی عمل می کند و در تحلیل نهایی به تصادف می انجامد، ناکافی دانسته و پذیرش آن را به دور از عقل سلیم می داند. در برهانی که او ارائه می دهد، وجود جهان پیچیده، درمقام شاهدی بر وجود خداوند است که وجود خدا را محتمل تر از عدم او می سازد؛ از این جهت برهان خود را استدلالی استقرایی برمی شمارد و نه قیاسی. سوین برن با بهره گیری از اصل سادگی، فرضیه ی خداباوری را با اعتقاد به خدایی متشخص، واحد و با اوصاف متعالی، فرضیه ی بسیار ساده ای می انگارد که در مقایسه با نظریات بدیل ماتریالیستی، ساده ترین نظریه برای تبیین واقعیت جهان است. تبیین شخصی و اصل سادگی، نکات کلیدی برهان جهان شناختی سوین برن می باشند. تمسک به اصل سادگی و اینکه این اصل درنظر او به چه معناست، در چالش با اشکال هایی است که در این مقاله قصد داریم آن ها را مورد ارزیابی قرار دهیم.
نقش نظریه اعتباریات در جایگاه شناسی علم انسان شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
«انسان شناسی» واژه ای است که، به رغم فراگیر شدن استفاده از آن در مجامع علمی، هنوز نگاه روشنی در خصوص نحوه های دخالت آن در علوم انسانی وجود ندارد. در این نوشتار، به منظور نشان دادن مناسبات بین مباحث فلسفی و علوم انسانی و نشان دادن چگونگی دگرگونی علوم انسانی با ایجاد تغییر در مبانی فلسفی آن، به سراغ بخشی از انسان شناسی محمدحسین طباطبایی رفته ایم که در صدد بیان مقولات عقل عملی یا همان نظریه اعتبارات است. اینکه مفهوم اعتباری، مفهومی است که در لحظه عمل یا فعل پدید می آید، موجب شده این دست مفاهیم به کلی با عقل نظری بیگانه انگاشته شود و روش شناسی کشف آنها بر عهده روش های کیفی قرار گیرد که عموماً در انسان شناسی از آنها استفاده می شود. همین نکته مهم در نظریه اعتبارات موجب شده است تصویری که فلسفه اسلامی از علم «انسان شناسیِ شناختی» دارد، ساختار تازه ای به خود بگیرد، به نحوی که محدوده موضوعِ علم انسان شناسی شناختی به شناخت گونه های مختلف اعتبارات محدود شود.
وجود شرور در عالم هستی
حوزههای تخصصی:
پرداختن به فلسفه دین
توانمندسازی و امنیت فرد و جامعه از دیدگاه قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به قلمرو وسیع دین اسلام و شمول آن به مسائل فردی، اجتماعی، روحی، جسمی، مادی، معنوی و همه ابعاد و شئون انسانی و ارتباط تنگاتنگ علوم انسانی با این حوزه ها و ابعاد، پیوند عمیق اسلام و علوم انسانی، از جمله مدیریت و تعلیم و تربیت، روشن می شود. در این باره برای تبیین فهم منطقی درست از ارتباط میان ابعاد مفاهیم «توانمندسازی» و «امنیت» این موضوع به منبع وحی عرضه شد. بررسی ها به روش استنادی نشان داد توانمندسازی در عرصه های ارتباطی چهارگانه انسان، سبب احساس مطلوب در ابعاد پنج گانه توانمندسازی می شود و این پدیده چنانچه جری و انطباق آیات قرآن نشان داد، ارتقای مؤلفه ها و شاخصه های امنیت را به روش ایجابی در ابعاد فرهنگی و سیاسی و اجتماعی انسان در پی دارد. در این رویکرد، قرآن کریم به تولید و بازتولید و تکثیر قدرت نرم اصالت می دهد. به این معنا که هر قدر درجه ایمان و اخلاص در انجام دادن عمل صالح ارتقا می یابد، توانمندسازی و امنیت در عرصه های ارتباطی انسان و جامعه سبب متعالی شدن سطح منابع انسانی و توسعه و تعمیق سرمایه اجتماعی می شود.
اسلام، مدرنیته و تجربه ی دینی: با رویکرد به مفهوم تجربه ی دینی از نگاه محمد اقبال لاهوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تجربه ی دینیِ برآمده از سنت اسلامی ما از مبنا باتجربه ی دینی مبتنی بر مدرنیته متعارض است. موقعیت اندیشه ی فلسفیِ امروزمان بازاندیشی درباره ی مبانیِ این دو و رابطه شان را ضروری می کند. اقبال نخستین متفکر اسلامی است که با مفهومِ «تجربه ی دینی» و «مبانی علمی مدرن» به بازاندیشیِ مسائل اساسی اسلام و تبیین هایی اساساً متعارض با ماهیت مبانی آن می رسد. موضوع ما نقد پیامدهای دیدگاه او نیست، بلکه دو مسأله در روی کرد اوست: یکی معرفت مشککِ حاصل از تجربه ی دینیِ مبتنی بر «جهان بینیِ مادی»، دوم بُعد سومی به نامِ «روحانی بودن»، که به این معرفت ِمدرن اضافه می کند. این دو، برخلاف تلاش اقبال، جمع پذیر نبوده اند و امروزه دیگر رفع شدنی هم نیستند. فهم موقعیتِ دیالکتیکیِ این دو متناقضْ در بطن فرهنگ امروز، زمینه سازِ خودآگاهی به نحوه ی مواجهه ی امروزی مان باریشه ی حقیقت یا خدا و موقعیت اندیشه ی فلسفی مان است.
مقایسه راه حل مساله شر از دیدگاه ملاصدرا و علامه طباطبایی با توجه به وجود مستقل و رابط(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
مسأله «شر»، که به صورت قرینه ای و منطقی مطرح شده و به آموزه های دینی جرح و نقد وارد نموده، دست مایه انتقادی قوی علیه اعتقادات دینی شده است؛ دین پژوهان تلاش کرده اند تا با ارائه آراء خود به انتقادها پاسخ دهند؛ صدرا و علامه طباطبایی شرور را امری عدمی دانسته و معتقدند که شرور تحقق عینی نداشته و تمام امور خارجی خیر هستند. ولی براساس وجود رابط و مستقل بین نظریه علامه و صدرا تفاوت اساسی وجود دارد؛ زیرا از منظر صدرا به وجود رابط دو نظر می توان افکند، نظری استقلالی و نظری ربطی. در منظر صدرا، وجود رابط دارای ماهیت بوده و منشأ شر است و ماهیت ثانیاً و بالعرض موجود می باشد و از این طریق شر نیز ثانیاً و بالعرض موجود است. از منظرعلامه طباطبایی موجودات در خارج همه حیثیتشان تعلق و ربط است و وجودات رابط ماهیت نداشته و تنها ذهن می تواند با توجه و التفات، رابط را مستقل دیده و از آن مفهوم ماهیت انتزاع کند. پس شرور که حاصل از ماهیت هستند، نیز امری ذهنی خواهند بود
سعادت از نظر ابن سینا؛ غایت جامع یا غالب؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
احراز صدق اولیات ازجمله دغدغه های مهم معرفت شناختی است. ابن سینا این قضایا را بدیهی الصدق می داند (نظریه کلاسیک). از میان متأخران، مصباح یزدی این راه حل را کافی ندانسته و به آن اشکال وارد کرده است. از نظر وی احراز صدق و کلیت حقیقی این قضایا در گروی فرارَوی از مفاهیم و به کار گرفتن علم حضوری است و این گونه می توان اطمینان حاصل کرد که اولیات بافته های ذهن نیستند، بلکه حقایقی عینی و کلی هستند. مقاله پیشِ رو شامل سه بخش است: بخش اول، طرح مسئله تحقیق است؛ بخش دوم، طرح نظریه کلاسیک و نقد مصباح یزدی بر آن است؛ بخش آخر، طرح و بررسی نظریه مصباح یزدی و پاسخ به اشکالات واردشده به این نظریه است. در این قسمت دو بحث عمده وجود دارد: اول اینکه هردو معنای ارجاع اولیات به علم حضوری معانی قابل قبولی هستند؛ بحث دوم اینکه اشکال ابتنای صدق قضیه کلی بر جزئی، ناشی از عدم تفکیک بین حیثیت مابه ینظر و مافیه ینظر مفاهیم است. نتیجه اینکه از نظر ما رگه هایی از دیدگاه مصباح یزدی در آثار ابن سینا وجود دارد.
نیاز بشر به دین از دیدگاه برخی از متکلمان مسلمان (2) (نیاز بشر به دین از دیدگاه خواجه نصیر الدین طوسی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
خردناستیزی دین در نگاه صدرالمتألهین شیرازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سازش یا ستیز دین و خرد با یکدیگر، دغدغه ای پرماجرا، برای بسیاری از اندیشمندان مسلمان و غیرمسلمان بوده است. این دغدغه برای فیلسوفی چون صدرالمتألهین شیرازی که به حکم اشتغالش به فلسفه، برهان محور است و ازسوی دیگر مفسر قرآن و شارح احادیث پیشوایان دین است، مجال گفتگوی بیشتری را می طلبد. وی علاوه بر اتخاذ جانب عدالت، درباب نسبت مزبور، نادرستی نظریه های رقیب را نیز نمایان می سازد. نوشتار حاضر، می کوشد با کاوش نوشته های این حکیم مسلمان، هم خردناستیزی دین در نگاه وی را روشن نماید و هم نادرستی نظریه های گرفتار افراط و تفریط در این زمینه را آشکار سازد.
نگرشى به تقسیم آیات قرآنى به «محکم و متشابه» و تبیین تأویل متشابه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از دیرباز موضوع تقسیم آیات قرآن به محکم و متشابه و تبیین معنای تأویل، مورد توجه مفسران قرآن بوده و درباره سه موضوع: محکم، متشابه و تأویل بحث های گسترده ای انجام گرفته است. بیشترین بحث ها به تعیین معنای متشابه مربوط می شود که در میان انظار گوناگون دو نظر طرفدار بیشتری دارد. متشابه یعنی عوالم غیبی مانند: برزخ و صراط و امثال اینها و متشابه یعنی صفات خبری که به ظاهر حاکی از تجسیم و تشبیه خداست و نظریه اخیر مد نظر نویسنده این مقاله هم قرار دارد. واژه تأویل در قرآن در موارد متعددی به کار رفته است، مانند تبیین اسرار کارهای به ظاهر نازیبا در مورد مصاحب موسی؛ بیان اسرار عمل به قانون های الهی؛ تبیین واقعیت رویا؛ نمایان شدن همه حقایق قرآنی در روز قیامت و سرانجام تأویل متشابه. نظریه برگزیده تأویل متشابه، تفسیر آیه در پرتو آیات محکم است و به یک معنا از ظهور افرادی دست برمی داریم و به ظهور جملی اهمیت می دهیم. مثلاً آنجا که می فرماید: آسمان و زمین را با دست های خود آفریدیم، با توجه به قراین، منظور نفی شریک و همیار در آفرینش است یا در مورد آدم که می گوید: با دو دستم او را آفریدم، مقصود عنایت به آفرینش اوست. فتنه گران به ظاهر إفرادی تمسک می جویند و اذهان را مشوش و عقاید تشبیه و تجسم را ترویج می کنند ولی راسخان در علم به واقعیت آیات متشابه پی برده اند و به هر دو ایمان راسخ دارند و از تأویل آن آگاه هستند.