فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۱ تا ۶۰ مورد از کل ۱٬۱۰۶ مورد.
محکی موجود بما هو موجود از دیدگاه ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هر چند که نظام فلسفی ابن سینا نظام عقلانی محضی است که بسیاری از اصول زیربنایی آن را اصول فلسفه ارسطویی تشکیل می دهد و فلسفه او فلسفه مشائی خوانده می شود، ولی با این وجود، ابن سینا هرگز خود را ملزم به حفظ تمامی مبانی فلسفه ارسطویی نمی داند و در بسیاری از موارد به نقد آن ها نیز می پردازد. ابن سینا با پذیرش برخی مبانی ارسطویی و ارائه اصول خاص فلسفی خود، مؤسس نظام فلسفه مشاء اسلامی به شمار می رود که فلسفه ای بر محور موجود است. او موضوع مابعدالطبیعه خود را موجود بما هو موجود می داند و اصول مابعدالطبیعی خود را بر مبنای آن بنا می کند.در طول تاریخ فلسفه، علاوه بر ابن سینا بسیاری از فیلسوفان پس از او نیز در عالم اسلام و در مغرب زمین، موضوع مابعدالطبیعه را موجود بما هو موجود می دانند، اما این هرگز بدین معنا نیست که همه این فلاسفه دارای ساختار مابعدالطبیعی واحدی هستند؛ در فلسفه ابن سینا موجود، مفهومی مشترک معنوی است که به تشکیک بر مصادیقش صدق می کند. معنای موجود بما هو موجود به قدری عام و فراگیر است که تمام موجودات عالم، محکی و مصداق آن قرار می گیرند. دامنه وسیع موجود بما هو موجود، همه موجودات را شامل می شود؛ از خداوند تبارک وتعالی گرفته تا ممکنات مجرد و سپس ممکنات مادی و در نهایت در پایین ترین مرتبه وجود، هیولای اولی. در میان این موجودات خداوند وجود محض مستغنی داشته، به هیچ موجود دیگری وابسته نیست و در مقابل، ممکنات وجود ربطی و تعلقی به واجب الوجود داشته و در حدوث و بقاء نیازمند وجود واجب اند.
بخش اول: (علوم عقلی اسلامی) وجود ذهنی در فلسفه اسلامی(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
معارف عقلی ۱۳۸۶ شماره ۶
حوزههای تخصصی:
دربارة چرایی طرح بحث وجود ذهنی در فلسفه اسلامی دو نظریه وجود دارد: برخی بر این باورند که این بحث برای اثبات مطابقت ذهن و عین است. در مقابل، گروهی معتقدند وجود ذهنی، بحثی وجود شناختی و در مقام اثباتِ وجود ذهنی در کنار وجود خارجی است.
این مقاله با تأکید بر دیدگاه دوم، نشان میدهد نظریة کسانی که معتقدند ماهیت برخی از اشیا و واقعیتها
به ذهن میآید و نیز نتایجی که از این نظریه به دست میآورند، نادرست است. نظریة وجود ذهنی نه تنها
مشکل مطابقت را حل نمیکند، بلکه این مشکل، خود بر نظریة وجود ذهنی مبتنی است و راه حل آن را باید از راه دیگری جست.
مبانى قاعده الواحد و اصل سنخیّت(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
تفاعل ذهن و عین(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن ۱۳۷۹ شماره ۲
حوزههای تخصصی:
یکی از بحثهای مهمی که از زمان امانوئل کانت به بعد، نقش بسیار جدی و سرنوشتسازی را در معرفتشناسی بر عهده گرفت این بود که «آیا ذهن بشر در دریافتها و ادراکات خود نسبت به عالم خارج به مثابه آینهای است که منفعلانه صورت مقابل خود را باز میتاباند بیآنکه هیچگونه دخل و تصرفی در آن صورت داشته باشد یا اینکه دریافتها و ادراکات، همواره محصول تعامل و تفاعل ذهن و واقعیت خارجی است و در این صورت دسترسی به واقعیت ناب و بیپیرایه امری محال خواهد بود؟»
مقالة حاضر در صدد است تا با طرح و تحلیل دیدگاه قائلان به تفاعل ذهن و عین به پاسخی درخور برای این مسئله دست یافته و راه دستیابی به واقعیت و عین را برای ذهن بشر هموار نماید. بر این اساس در این نوشتار ابتدا به دو تقریر کانت و توماس نیگل و نیز تقریری تشبیهی در توجیه تفاعل ذهن و عین پرداخته شده و سپس به آنها پاسخ داده میشود.
نویسنده در دفاع از امکان ادراک واقعیت خارجی بدون تأثیرات فعالانة ذهن بر آن، معتقد است تفکیک بحث «ارزش معرفتی ادراک» از کیفیت پیدایش آن، کلید حل این معضل معرفتشناختی است، حال آنکه درهم آمیختن این دو بحث، موجب قوام دیدگاه تفاعلگرایانه شده است.
نقد و بررسی نظریه حدوث دهری میر داماد(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
تجرد نفس(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
درآمدى بر وحدت وجود در فلسفه هند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت ۱۳۸۶ شماره ۱۱۳
حوزههای تخصصی:
در برخى از مکتب هاى فلسفى هند، تعالیم قدّیسان آن مکتب مبتنى است بر اینکه انسان جزء و ذرّه اى از کلى است که در آرزوى پیوند با آن است و آن کل نیز جداى از خود او نیست. به عبارت دیگر، خداى هندیان «درونى» است و هستى جهان «توهّمى» بیش نیست. آنچه از شارحان این مکاتب به دست آمده این است که خدا و نفسِ انسانِ وارسته، یکى هستند و جهان مادى به وسیله قدرت خلّاقه خدا نمود پیدا کرده و استقلال و هستى او، توهّمى بیش نیست.
معانی نفس از دیدگاه فلاسفه
حوزههای تخصصی:
عقل در حکمت و شریعت
حوزههای تخصصی:
وجوب وجود و جامعیت آن در اندیشة فلسفی خواجه نصیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ ۱۳۸۶ شماره ۶۱ و ۶۲
حوزههای تخصصی:
تأملی در یک برهان (بررسی برهان علامه طباطبایی رحمة الله بر واجب بودن اصل واقعیت)(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
معارف عقلی ۱۳۸۶ شماره ۶
حوزههای تخصصی:
علامه طباطبایی بر وجود خداوند متعال برهانی بدین شرح اقامه کردهاند: الف) انکار اصل واقعیت، مستلزم اثبات آن است؛ ب) هرچه انکارش مستلزم اثبات آن باشد، وجودش ضروری است؛ نتیجه: اصل واقعیت، ضروری الوجود (واجبالوجود) است.
درباره مقدمه اول نیز میتوان گفت: اگر کسی اصل واقعیت را انکار کند، آن گاه بدین حقیقت میرسد که واقعیت واقعاً معدوم است. پذیرش این سخن که واقعیت واقعاً، معدوم است، پذیرفتن نوعی واقعیت است. پس اگر کسی اصل واقعیت را انکار کند، گونهای از واقعیت را پذیرفته است.
باید توجه شود که واژه «واقعاً» در این استدلال اعم از وجود و عدم است و با این واژه، هیچ واقعیتی
اثبات نمیشود.
نظریة علامة طباطبایی در مورد نفسالامر(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن ۱۳۸۲ شماره ۱۳
حوزههای تخصصی:
مسأله «نفسالامر» از جهتی در مباحث هستیشناسی و از جهتی دیگر در مباحث معرفتشناسی مطرح میشود. انسان رئالیست و حقیقتجو که حقیقت را عبارت از «تطابق اندیشه با واقع و نفسالامر» میداند، گریزی از تحلیل، تبیین، اثبات و درنهایت پذیرش آن ندارد. در کلام مرحوم علامه طباطبایی «نفسالامر» بر دو معنای اخص و اعم اطلاق شده است. معنای اخص که در کلام ایشان از آن به امور نفسالامریه تعبیر شده است لوازم عقلی ماهیات میباشد که مفاهیم اعتباری (معقولات ثانی فلسفی و منطقی) و قضایای مؤلف از آنها را دربر میگیرد و معنای اعم عبارت است از ثبوتی که اعم از ثبوت واقعی و ثبوت اعتباری است. ثبوت اعتباری که توسط ذهن با دو توسعة پیدرپی صورت میگیرد شامل ماهیات و همة مفاهیم اعتباری (معقولات ثانی فلسفی و منطقی) میشود. این دو ثبوت مجازی و قرضی نیستند بلکه اضطراری و ریشهدار میباشند. حاصل آنکه طبق نظریه ایشان این ثبوت عام و فراگیر که هم شامل وجودهای خارجی و احکام آنها است، هم شامل ماهیات و احکام آنها است و هم شامل مفاهیم انتزاعی فلسفی و عدمی است، همان «نفسالامر» است.