فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۶۸۱ تا ۳٬۷۰۰ مورد از کل ۴٬۰۳۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
یکى از پرسش هاى اساسى درباره گزاره هاى اخلاقى این است که آیا گزاره هاى اخلاقى بیان کننده واقعیتى عینى هستند و از وجود رابطه اى واقعى گزارش مى دهند یا این گزاره ها سرچشمه اى واقعى ندارند و صرف نظر از دستور و توصیه، احساس و سلیقه، و توافق و قرارداد از واقعیتى سخن نمى گویند؟ واقع گرایان قایل به سرچشمه اى واقعى براى احکام اخلاقى هستند و غیرواقع گرایان چنین سرچشمه اى را نمى پذیرند. یکى از پیامدهاى این بحث قائل شدن به مطلق بودن احکام اخلاقى در صورت واقع گرا بودن یا نسبیت در اخلاق در صورت غیرواقع گرا بودن است. در این تحقیق با روش تحلیلى توصیفى نشان مى دهیم که علّامه طباطبائى با قایل شدن به سرچشمه اى واقعى براى احکام اخلاقى، فیلسوفى واقع گرا و اطلاق گراى اخلاقى است.
شخصیت شناسی
کارکرد فلسفه اسلامی در مقام آزاداندیشی و رهایی از تقلید فکری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استقلال فکری و حرّیت اندیشه، یکی از مهم ترین و ضروری ترین ویژگی هایی است که همگان، به ویژه اهل علم و تحقیق، سخت در پی دست یابی به آنند. اما در این میان، «آفت شخصیت زدگی» و حبّ و ارادت افراط گونه به دانشمندان و تأثیرپذیری شدید و بی جا از بزرگان، به عنوان یکی از موانع شناخت صحیح، طالبان علم و معرفت را از مواجهه منطقی، تحلیلی و انتقادی با افکار ایشان باز داشته و در دام خودباختگی و تقلید فکری گرفتار می سازد. برخی از حکما برای رهایی از معضله اسارت فکری و وصول به مقام «مستقل اندیشی»، به نوبه خود توصیه ها و راه کارهای سودمندی ارائه نموده اند. اما بنا بر مدّعای این نوشتار، «آموختن فلسفه» و «التزام به برهان محوریِ» حاصل از آن، یکی از راه هایی است که وصول به این مهم را تا حدّ زیادی تسهیل نموده و میسّر ساخته است. هدف پژوهش حاضر آن است که با بهره گیری از روش نظری و تحلیلی، استقلال اندیشه و از میان برداشتن سدّ تقلید در حوزه عقاید را، به مثابه یکی از کارکردهای متعدّد و متنوّع فلسفه اسلامی، به اثبات رسانده است.
اندیشه ی بوعلی در گهواره ی سینا اثر مومن قناعت
منبع:
حافظ مهر ۱۳۸۵ شماره ۳۵
حوزههای تخصصی:
مقایسه دیدگاه قاضی سعید قمی با علامه مجلسی درباره توحید ذاتی و صفاتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توحید ذاتی و صفاتی از مهم ترین اقسام توحید به شمار می آیند. در این نوشتار، آراء و اندیشه های قاضی سعید قمی و علامه مجلسی درباره این مسئله مورد بررسی قرارگرفته است. این دو متفکر بزرگ، علاوه بر اینکه در معنای توحید ذاتی اختلافاتی دارند، مبانی و زیرساخت های وجود شناختی که توحید ذاتی را بر اساس آن اثبات کرده اند، نیز کاملاً متفاوت و بلکه متناقض است و نیز درباره توحید صفاتی اختلافاتی با یکدیگر دارند. یکی از مباحثی که با توحید صفاتی گره خورده، آموزه عینیت ذات و صفات است. علامه مجلسی از طرفداران و قاضی سعید از منکران آن است، البته او عینیت را در مرتبه الوهیت می پذیرد. پذیرش اصالت وجود و لوازم آن، علامه مجلسی را به جمع بین تشبیه و تنزیه سوق می دهد اما مخالفت قاضی سعید با این مبانی و اعتقاد او به تفکیک مراتب در وجود خداوند، باعث جانب داری او از نظریه تنزیه در مقام ذات و تشبیه در مقام صفات شده است.
سازگاری رهیافت مشایی و اشراقی به مسئله نفس در اندیشه سینوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه اشراق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی
مبحث نفس در طول تاریخ، آرای بسیار مختلفی به خود دیده است. ماهیت نفس، حدوث و قدم آن، و کیفیت ارتباط نفس با بدن، همواره از چالشی ترین مباحث در آرای فلسفی و کلامی بوده اند. ابن سینا، به عنوان یک فیلسوف مشّائی، در اکثر نوشته های خود، دیدگاه ارسطویی مبنی بر حدوث نفس را پذیرفته؛ اما در برخی از رساله های عرفانی و نیز در قصیده عینیّه، عباراتی دال بر گرایش او به دیدگاه افلاطونی مبنی بر قدم نفس دیده می شود. این امر مشکلی را برای مفسران ابن سینا ایجاد کرده که چگونه این دو دیدگاه متناقض را توجیه کنند. نوشتار حاضر با رویکردی توصیفی - تحلیلی به بررسی این مسئله پرداخته است. در این فرایند به دست می آید که دیدگاه ابن سینا در حکمت مشرقی تغییر نیافته و او همچنان به ادعای پیشین خود در باب حدوث نفس وفادار مانده است. بنابراین، بین رهیافت مشائی و اشراقی ابن سینا تفاوتی نیست.
درآمدى بر تربیت اخلاقى از دیدگاه خواجه نصیرالدین طوسى با تأکید بر مبانى و اهداف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی کلیات فلسفه تعلیم و تربیت
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و...]
تهذیب و تربیت اخلاقى عبارت است از: آراستن نفس به فضایل و پیراستن آن از رذایل و به کارگیرى روش هایى به منظور پرورش نیکى ها و زدودن رذایل اخلاقى. مطالعه تربیت اخلاقى مى تواند گامى مهم در تبیین ساختار نظام اخلاقى و به تبع آن، تربیت اخلاقى باشد. براین اساس، هدف این نوشتار، که از نوع پژوهش هاى کیفى است و با روش تحلیلى توصیفى مبتنى بر روش کتابخانه اى انجام شده، بررسى دیدگاه هاى اخلاقى خواجه نصیرالدین طوسى و دلالت هاى آن بر تربیت اخلاقى در دو بخش مبانى و اهداف تعلیم و تربیت است. نظام اخلاقى خواجه طوسى بر شناخت نفس و اعتدال قوا مبتنى است. مهم ترین نتایج و دستاوردهاى این تحقیق شناسایى مبانى تربیت اخلاقى شامل ماهیت و حقیقت انسان، تعادل قواى نفس و قابلیت آن در وصول به کمال حقیقى و شناسایى اهداف تربیت اخلاقى شامل اهداف غایى، واسطى و آموزشى است.
بررسى چیستى فلسفه اسلامى با رویکرد پاسخ به ایراد مخالفان آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برداشتى که مخالفان فلسفه از حقیقت آن دارند با آنچه فیلسوفان از آن اراده کرده اند یکى نیست. برخى از ایشان حقیقت فلسفه را بازى با مفاهیم و توضیح آنها و حداکثر اقامه برهان مى دانند. حتى برخى در برهانى بودن فلسفه تردید روا مى دارند. این در حالى است که دقت در تعاریف خود فلاسفه و تصریحات ایشان نشان مى دهد فلسفه از دیدگاه آنان حقیقتى بس فراخ دارد و همه عرصه هاى دانش و عمل را دربر مى گیرد. این برداشت دست کم در میان فلاسفه اسلامى وجود دارد. بى توجهى به معناى حقیقى فلسفه موجب طرح اشکال هاى فراوانى نسبت به آن شده است. این اشکال گیرى به ویژه از سوى کسانى که داعیه تدین دارند و به گمان خود فلسفه را در تعارض با دین مى بینند نمود بیشترى دارد.
مقاله حاضر مى کوشد نشان دهد فلسفه نه تنها دانشى برهانى است، بلکه عمل نیز جزو حقیقت آن است و فیلسوف حقیقى کسى است که علاوه بر تسلط بر قلمرو دانش، در عرصه عمل به دستورهاى اخلاقى نیز به کمال رسیده است.
تبیین وجودشناختى متعالى یا ناسوتى شدن انسان با رویکرد حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بنا بر اصول فلسفى حکمت متعالیه، نفس انسان از جسم نشئت گرفته و نفس و بدن چنان در هم تنیده اند که بدن از مراتب نازله نفس است؛ بدن مادى که مرتبه اى از مراتب وجود انسان است و دنیاى مادى که وجود انسان را احاطه نموده زمینه ناسوتى و مادى شدن وجود انسان را فراهم کرده اند. بنابراین، اگر انسان با تلاش خود و استمداد از دین الهى، استعدادهاى فطرى خود را در قلمرو عقل نظرى و عقل عملى تکامل ندهد، استکمال او در مرتبه حس و خیال متوقف خواهد شد. به عقیده صدرالمتألهین تعداد اندکى از انسان ها به کمال عقلى نایل مى شوند. حس و خیال، ایستگاه (توقفگاه) تکامل بسیارى از انسان هاست. مقاله پیش رو با تبیین هستى شناختى و روش تحلیلى توصیفى و با رویکرد حکمت متعالیه، به بررسى و تبیین فرایند متعالى یا ناسوتى شدن انسان مى پردازد. تحقیقات فلسفى، آیات قرآنى، روایات معصومان علیهم السلام، مطالعات پسینى و تجارب تاریخى، نشان مى دهند که انسان هاى متعالى و ملکوتى در اقلیت و انسان هاى ناسوتى و دنیامدار در اکثریتند.
نقدی بر تبیین صدرائیان از اختیار حق متعال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پرسش به دو دسته تقسیم می شوند؛ گروهی به سازگاری این دو باور دارند و دسته ای دیگر مختاربودن خدا را با وجوب اراده و فعل وی ناسازگار می دانند. سازگارگرایان با دو رویکرد کلی به دفاع از موضع خود می پردازند: در رویکرد نخست، پنج توجیه ارائه می دهند تا نشان دهند که واجب الاراده و واجب الفعل بودن خداوند، منافاتی با اختیار وی ندارد؛ در رویکرد دوم مدعی اند که قائل شدن به دیدگاه طرف مقابل، نتیجة نادرست راه یابی امکان به ذات واجب تعالی را به بار می آورد و رهایی از این نتیجة نادرست، ممکن نیست؛ مگر این که تفسیر سازگارگرایانه از اختیار باری پذیرفته شود. این دو رویکرد سازگارگرایانه از سوی برخی ناسازگارگرایان معاصر نقد شده است. در این مقاله پس از تبیین دیدگاه های سازگارگرایانه، به بررسی نقدهای وارد بر آن پرداخته ایم