فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۴۱ تا ۵۴۹ مورد از کل ۵۴۹ مورد.
منبع:
تاریخ علم دوره ۲۲ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۳۶)
69 - 86
حوزههای تخصصی:
مکان از مباحثی است که فیلسوفات در تاریخ فلسفه، به خصوص در طبیعیات، به آن توجه کرده اند و در باره مفهوم آن، چیستی و ویژگی های آن سخن گفته اند. به طور تاریخی دو تلقی از مکان وجود داشته است. این دو نگاه که یکی به افلاطون و دیگری به ارسطو منسوب اند در زمان های مختلف همواره فراز و نشیب های مختلفی را پشت سر گذاشته اند. این مقاله بر آن است تا با استفاده از روش تحلیلی- توصیفی و با تکیه بر شیوه گردآوری اطلاعات به صورت اسنادی از متون منتسب به رسائل و دیدگاه های فلاسفه طبیعی نظیر افلاطون، ارسطو و ابن باجه، تأثیر آراء و اندیشه های افلاطون و ارسطو را بر تلقی ابن باجه از مفهوم، چیستی و ویژگی های مکان نشان دهد. تاکنون پژوهش مستقلی در این موضوع انجام نشده است و از این جهت کاری بنیادی است. افلاطون مکان را یک مفهوم انتزاعی می داند و ارسطو آن را سطح خارجی جسم یا سطح درونی جسمی که جسم منظور در آن قرار گرفته معرفی می کند. ابن-باجه در این میان تلفیقی از این دو اندیشه را در کتاب خودش انتخاب می کند. وی مفهوم مکان را انتزاعی از حرکت اجسام در جهان خارج می داند و آن را سطح خارجی جسم در حال حرکت معرفی می کند.
تبیین مبانی علم بودگی دانش اقتصاد در اندیشه علامه مصباح یزدی (ره) و بررسی چالش های آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روش شناسی علوم انسانی سال ۳۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱۲۱
45 - 64
حوزههای تخصصی:
مقدمه و اهداف: این مقاله به تبیین مبانی علم بودگی دانش اقتصاد در اندیشه علامه مصباح یزدیe و بررسی چالش های مرتبط با آن می پردازد. با توجه به پیچیدگی های فهم ابعاد وجودی انسان اقتصادی و وابستگی موضوع اقتصاد به اختیار انسان، چالش های قابل توجهی درخصوص علم بودن اقتصاد مطرح شده اند. هدف این مقاله، تحلیل این چالش ها از منظر علامه مصباح یزدی و ارائه پاسخ هایی مبتنی بر مبانی معرفت شناختی، هستی شناختی و انسان شناختی اسلامی است. روش تحقیق این مقاله، اکتشافی و مبتنی بر تحلیل محتوای آثار علامه مصباح یزدی است. این پژوهش تلاش دارد تا با بررسی ویژگی های اختصاصی علوم انسانی، امکان علم بودگی اقتصاد را تبیین کرده و چالش های ناظر به آن را پاسخ دهد.روش: این مقاله با روش اکتشافی و ازطریق تحلیل محتوای آثار علامه مصباح یزدیe انجام شده است. در این روش، با مراجعه به متون و نوشته های ایشان، مبانی علم بودگی اقتصاد و چالش های مرتبط با آن استخراج و تحلیل شده اند. رویکرد تحقیق مبتنی بر بررسی مبانی معرفت شناختی، هستی شناختی و انسان شناختی است که علامه مصباح یزدی در آثار خود به آنها پرداخته است. همچنین، با توجه به تفاوت های علوم انسانی با علوم طبیعی و ریاضی، این مقاله به بررسی ویژگی های خاص اقتصاد به عنوان یک علم انسانی پرداخته و تلاش کرده است تا با استناد به دیدگاه های علامه مصباح یزدیe، پاسخ هایی برای چالش های مطرح شده ارائه دهد. روش تحلیل محتوا در این تحقیق، شامل استخراج مفاهیم کلیدی، دسته بندی آنها و ارائه تحلیل های منطقی براساس مبانی فلسفی اسلامی است.نتایج: براساس یافته های این تحقیق، اقتصاد در اندیشه علامه مصباح یزدیe به عنوان یک علم روشمند و مبتنی بر اصولی یقینی قابل تبیین است. چالش هایی مانند ناسازگاری قوانین ضروری اقتصاد با اختیار انسان، نقصان اعتبار شناختی اقتصاد در مقایسه با علوم طبیعی، عدم امکان تفاهم درباره مفاهیم انتزاعی اقتصاد، فقدان روش قابل توافق در اقتصاد و سوگیری اقتصاد تحت تأثیر پیش فرض ها، ازجمله مسائلی هستند که در این مقاله بررسی شده اند. علامه مصباح یزدیe با تأکید بر مبانی معرفت شناختی اسلامی، امکان علم بودگی اقتصاد را تأیید کرده و معتقد است که با وجود پیچیدگی های موجود، اقتصاد می تواند به عنوان یک علم معتبر شناخته شود. همچنین، ایشان بر این باور است که تفاوت های روش شناختی و تأثیرپذیری اقتصاد از مبانی مختلف، لزوماً به معنای عدم علم بودن آن نیست؛ بلکه نشان دهنده ویژگی های خاص این علم است.بحث و نتیجه گیری: در این مقاله، با استناد به اندیشه های علامه مصباح یزدی، نشان داده شده که اقتصاد به عنوان یک علم انسانی، با وجود چالش های مطرح شده، می تواند از اعتبار علمی برخوردار باشد. تأکید بر مبانی معرفت شناختی اسلامی و امکان شناخت یقینی و مطلق، ازجمله دلایلی است که علم بودگی اقتصاد را توجیه می کند. همچنین، علامه مصباح یزدی با تحلیل چالش هایی مانند نقش اختیار انسان در اقتصاد و تأثیر پیش فرض ها بر سوگیری های علمی نشان می دهد که این مسائل لزوماً به معنای عدم علم بودن اقتصاد نیستند؛ بلکه بیانگر ویژگی های خاص این علم هستند. درنهایت، این مقاله نتیجه می گیرد که با توجه به مبانی فلسفی اسلامی و دیدگاه های علامه مصباح یزدیe، اقتصاد می تواند به عنوان یک علم معتبر و روشمند شناخته شود؛ مشروط بر اینکه مبانی و اصول موضوعه آن به درستی تبیین و تحلیل شوند. این یافته ها می تواند راهگشای پژوهش های آینده در حوزه فلسفه اقتصاد و علوم انسانی اسلامی باشد.
جایگاه نقاشی در سده های میانی با نگاه به شالوده بازشماری دانش ها و هنرها در تمدن اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ علم دوره ۲۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۳۷)
109 - 132
حوزههای تخصصی:
دسته بندی دانش ها و هنرها در تمدن اسلامی با فارابی آغاز شد. هرچند فارابی در احصاءالعلوم ، دانش ها و هنرها را در پیوند با سرشاخه های اصلی شناسایی می کند، جاماندن نقاشی از دسته بندی، جایگاه آن را در تمدن اسلامی پرسش برانگیز کرد. چرا نقاشی در دسته بندی دانش ها و هنرها در تمدن اسلامی هرگز جایابی نشده بود؟ موانع جایابی نقاشی چه بود؟ شناخت جایگاه نقاشی، نیازمند بازیابی رشته پیوند آن با شاخه های دانش و هنرها است. رویکرد فارابی به شعر، و نیز بررسی موانع دسته بندی شعر در میان دانش ها و هنرها، سرآغاز جستجو در باره جایگاه نقاشی است. فارابی در إحصاء العلوم ، شعر را از دید همانندی با زبان، در شاخه زبان و در قوانین صناعت شاعران و کتاب الشعر ، شعر را از دید منطقی و محاکات، در ساختار منطقی بررسی کرد. پژوهش کنونی با تأکید بر همانندی شعر و نقاشی در پی بازیابی جایگاه نقاشی در نظام دسته بندی دانش ها و هنرها است. این پژوهش بنیادی است و به روش تحلیل مفهومی با تأکید بر اندیشه های فارابی و دیدگاه های حکمای مسلمان پیش می رود. پژوهش بر این یافته درنگ می کند که نقاشی در هماهنگی با ارزش های بنیادی تمدن اسلامی، توانست سه مایه اصلی برتری دانش ها و هنرها را که اساس دسته بندی بود به دست آورد. نقاشی در همانندی با شعر، فضیلت های برتر آرمانی و مذهبی، به بیانگری والاترین موضوع ها راه برد؛ در پیوند با دانش هایی مانند هندسه، نورشناسی و کیمیا بر بنیان های استوار ریخته شد، و با راه یافتن به درون دربارها، نقش تعلیمی خود را گسترش داد.این ویژگی ها، به جایابی نقاشی در میان شاخه های دانش ها و هنرها منجر شد.
در باره آثار احمدبن عمر کرابیسی، ریاضی دان سده چهارم هجری قمری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ علم دوره ۲۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۳۷)
133 - 181
حوزههای تخصصی:
از احمدبن عمر کرابیسی ریاضی دان ممتاز سده چهارم هجری دو رساله بر جای مانده است: شرح مشکل صدور مقالات کتاب اقلیدس و مساحت الحلق . رساله اول شرحی بر مصادرات اصول اقلیدس (مقالات 1تا 11 به جز مقالات 8 و9) با هدف تسهیل یادگیری متعلم و با دیدگاهی کمابیش فیلسوفانه و مبتنی بر نظرات دانشمندان یونانی و اسلامی و رساله دوم شامل تعاریف و قضایایی در باره شکل های هندسی مطوّق و حلقه هاست. رساله شرح مشکل صدور مقالات کتاب اقلیدس که تنها دو نسخه از آن باقی است از دیدگاه تاریخی اهمیت بسیاری دارد، چون سندی است که نشان می دهد کرابیسی به نسخه عربی اصول و برخی شرح های یونانی آن دسترسی داشته است و اثر او شباهت ها و تفاوت هایی با شرح اصول نیریزی و ترجمه لاتینی شرح اصول توسط ژرار کرمونایی دارد. از طرفی، او در این اثر خود به اصل موضوع یا مصادره پنجم مقاله اول اصول پرداخته است. رساله های دیگری نیز در منابع به کرابیسی منسوب است: تفسیر اقلیدس ، حساب الدور ، کتاب الوصایا ، کتاب الهندی که هیچ کدام اکنون موجود نیستند. رساله های او از ارزشمندترین آثار دوره اسلامی به شمار می آیند. در این نوشته در باره رساله شرح مشکل صدور مقالات کتاب اقلیدس توضیحاتی عرضه می شود و رساله مساحت الحلق تصحیح و ترجمه می شود و توضیحات کوتاهی در باره برخی قضایا عرضه می شود.
فی الطبیعه عجایب؛ دست خطی نویافته از شمس الدین محمد کیشی بر حاشیه القانون فی الطب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شمس الدین محمّد کیشی از دانشمندان نامدار سده هفتم هجری است که هم در علوم فلسفی و عرفانی دست داشته و هم به فقه و تفسیر و حدیث نگاهی داشته و هم در دانش پزشکی چهره ای شناخته شده به شمار می رفته است. در این نگاشته، دو یادداشتِ نویافته کوتاه به دست خط او، در حاشیه کتاب پنجم القانون فی الطب ابن سینا معرفی می گردد. این یادداشت ها اموری را فرا می نماید که می تواند شایان توجه باشد. از جمله اینکه در یادکرد لقب و نام پدرِ شمس الدین، اختلافی در میان منابع کهن وجود دارد. در یکی از این دست نوشت ها، نویسنده نام خود را به صراحت «محمّد بن محمّد الکیشی» می خواند. از سوی دیگر ذکر یک واقعه خلاف آمدِ عادت در باره نکته ای پزشکی که در حضور حاکم نامدارِ اصفهان، بهاءالدین محمّد اتفاق افتاده و برداشتی که کیشی از آن دارد، می تواند پرتوی بر اندیشه های علمی کیشی بیندازد. همچنین در این مقاله کوشش شده است دست نوشته های یادشده به تقریب تاریخ گذاری شوند و برخی دریافت های تاریخی و علمی نیز از این دست نوشته ها برداشت شود.
معرفی کتاب علم المناظر در هندوستانِ اسلامیِ قرن هفدهم میلادی: رساله ابن صالح در باره آینه های سوزان سهموی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ علم دوره ۲۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۳۷)
183 - 186
حوزههای تخصصی:
پروفسور رشدی راشد، استاد بازنشسته دانشگاه پاریس، از پژوهشگران بنام در حوزه تاریخ ریاضیات در دوره اسلامی و از محققانی است که دهه ها است آثار متعددی در باره تاریخ ریاضی، نجوم و فیزیک منتشر کرده است، از مقالات پژوهشی تا تصحیح و ترجمه آثار علمی عربی به فرانسوی. بیشتر آثار او درباره ابن هیثم، ابن سهل، ثابت بن قره و دیگر ریاضی دانان سده های نخست دوران اسلامی است. او اخیراً متوجه آثار ریاضی دانان اواخر دوران اسلامی نیز شده و به آثار ایشان نیز می پردازد. یکی از جنبه های مهم پرداختن به این ریاضی دانان مربوط به روایت کلانی است که در باره تاریخ علوم در جهان اسلام مطرح است. در دهه های اخیر، با وجود انتشار آثار پژوهشی مختلف در باره دانشمندان سده های هفتم هجری به بعد در دوران اسلامی، چون نصیرالدین طوسی، قطب الدین شیرازی، غیاث الدین کاشانی، شمس الدین خفری و دیگران، همچنان روایت رایجِ «افول علم» در دوران اسلامی بر سر زبان ها است. این روایت هم از نظر شواهد تاریخی و هم از منظر عواملی که برای آن برمی شمارند، نادرست و ساده انگارانه است. واقعیت این است که پژوهشگران تاریخ علوم، دهه ها است به اهمیت آثار علمی دانشمندان قرون هفتم تا سیزدهم هجری پی برده اند و به تحقیق و شناسایی و معرفی آرا و آثار ایشان مشغولند. تمدن اسلامی از حدود قرن نهم و دهم هجری، به سه حوزه سلطنت بزرگ تقسیم شد: عثمانی، صفوی و گورکانی. از ریاضی دانان مهم دوران صفوی می توان از محمدباقر یزدی نام برد و از دوران عثمانی، میرم چلبی و از دوران گورکانیِ هند باید عبدالرحیم بن صالح را در نظر داشت. راشد در کتاب اخیر خود با عنوان علم مناظر در هند اسلامی قرن هفدهم [ میلادی ]، به تصحیح، شرح و ترجمه رساله ای در باره آینه های سوزان سهموی از ابن صالح پرداخته است.
یافته هایی نو از زندگانی و آثار مولانا زین الدّین علی منجم لاری ، یاد شده در سفرنامه پیترو دلاواله(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ علم دوره ۲۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۳۷)
15 - 40
حوزههای تخصصی:
از مولانا زین الدّین علی منجّم لاری، دانشمند سده یازدهم ه.ق، مکاتباتی انتشار یافته که از جانب پیترو دلاواله _جهانگرد مشهور ایتالیایی_ در دوره شاه عباس صفوی در موضوع علم نجوم برای او نوشته شده است. موضوع مکاتبات نشان از آشنایی این شخص از دستاوردهای علمی اروپا در زمینه نجوم و شأن و جایگاه علمی او نزد دلاواله دارد. بررسی فهرست نسخه های خطی نشان می دهد که وی بر روی برخی از مهم ترین آثار نجومی دانشمندان ایرانی حاشیه هایی نوشته است. امّا از این میان، یک مجموعه با موضوع نجوم در کتابخانه آکادمی علوم آذربایجان در شهر باکو نگه داری می گردد که یکی از آنها «رساله» مولانا زین الدّین منجّم لاری است. مقایسه این رساله که با عنوان «جدول استخراج سال های 1024، 1032، 1034، 1043 ه.ق» نام گذاری شده، نشان از مهارت او در موضوع تقویم، نجوم و اسطرلاب دارد. این مقاله برای نخستین بار، ضمن معرفی و بررسی این «رساله» به عنوان نخستین اثر شناخته شده از این دانشمند ایرانی و با مقایسه و بررسی دیگر نسخه های خطی که او بر آنها حاشیه نوشته و نیز سفرنامه پیترو دلاواله که نشان از دوستی و آشنایی عمیق این دو دارد، تأثیر و جایگاه او را در ورود دستاوردهای فکری علم نجوم در ایران، بررسی می کند.
کیهان شناسی قدیم در میان اهل کلام و دین مقدّمه، تصحیح و تحقیق «رساله فی اختلاف العلماء فی أحوال السموات والأرضین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ علم دوره ۲۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۳۷)
47 - 107
حوزههای تخصصی:
این مقاله شامل تصحیح انتقادی متنی است از نویسنده ای ناشناس که دو نسخه از آن در دسترس است، و همچنین مقدمه تحلیلی و تحقیق منابع. این اثر راجع به پدیده های کیهانی و بحث و بررسی نگرش متکلمان و اهل دین در باره این پدیده ها است. عنوان این اثر رساله فی اختلاف العلماء فی أحوال السموات والأرضین است، هر چند در فهرست کتابخانه عنوان أحوال السموات والأرض ، ثبت شده است. نویسنده اثر با استفاده از متون گوناگون، رویارویی با فیلسوفان را به شیوه انتقادی پی می گیرد. این اثر به گونه ای مناسب حفظ شده است و به نظر می رسد کامل باشد. این اثر عمدتاً برآمده از نقل قول هایی است از آثاری که امروزه در دسترس اند. این نقل قول ها که برگرفته از منابع شناخته شده یا ناشناخته پیشین هستند، نگاه جالبی را در باره تفسیر آثار نویسندگان مشهور آن روزگار ارائه می دهد. نویسنده اثر نقل قول ها را از کتاب های تفسیر قرآن و روایات گردآوری کرده است. از نظر سبک نقل قول، می توان به یک جنبه جالب اشاره کرد: استفاده مداوم از عبارت «پایان نقل قول (انتهی)» در پایان هر نقل قول است، عبارتی که امروزه در میان نگارش های معاصران به منظور تمایز بین سخن نویسنده و مطالب نقل قول شده به کار می رود. تکرار «پایان نقل قول» از منظر نسخه شناسی نیز قابل توجه است و یادآور علائم فرامتنی در پاپیروس های یونان باستان است. این اثر بر اساس در نظر گرفتن دیرترین زمان زندگی نویسندگانی که از آنها نقل قول شده است به حدود چهار قرن پیش باز می گردد. یاد کردن از اندیشمندان نام برداری چون جوینی (د. 462 ق)، غزالی (د. 490 ق)، ابن رشد (د. 577 ق)، فخرالدین رازی (د. 606 ق) و خسروشاهی (د. 652 ق) قابل توجه است. پیوند خسروشاهی با فخرالدین رازی و فریدالدین داماد (متوفی 1299) بر اهمیت ا.ین متن می افزاید. افزون بر این، اثری از جلال الدین السیوطی (متوفی 1505) در پیوند با اثر حاضر دارای اهمیت است که آنتون ام. هاینن (متوفی 1988) به عنوان بخشی از پایان نامه خود به آن پرداخته است (بیروت-ویسبادن، 1982). در حالی که در ابتدا ممکن است تصور شود که نویسنده در نگارش اثرش صرفاً از السیوطی برگرفته باشد، اما با نگاهی دقیق تر مشخص می شود که این متن از اصالت برخوردار است. با این حال، محتمل است از اندیشه های سیوطی نیز الهام گرفته باشد. استفاده فراوان نویسنده از آثار نویسندگان مشهور دوران عثمانی نشان دهنده ارتباط احتمالی وی با آن منطقه جغرافیایی است.
از سیلیکسیون دو ناتور تا انتخاب طبیعی؛ تحقیقی در واژه گزینی ایرانیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ علم دوره ۲۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۳۷)
41 - 46
حوزههای تخصصی:
پیش از این در مقاله ای که در همین مجله منتشر شده بود، نکاتی در باره واژه تکامل و پیشینه آن در متون فارسی، عربی و ترکی عثمانی آمده بود. در ادامه آن تحقیق، اینک به بررسی واژه «انتخاب طبیعی» و معادل های مختلف آن در زبان های مذکور پرداخته ام. در این مقاله با بررسی اسناد مختلف نشان داده ام که ترکیب «انتخاب طبیعی» که از زبان عربی وارد شده بود، توانست در بین ایرانیان رواج یابد. یعنی درست برخلاف واژه《تکامل》 که از ترکان عثمانی وام گرفته شده بود. بررسی واژه ها و معادل هایی که روشنفکران ایرانی برای کلمات فرنگی انتخاب می کرده اند بخشی از پژوهشی است که می تواند نوعی جامعه شناسی تاریخی علم تلقی شود و پژوهش های مرتبط را با درک بهتری نسبت به تاریخ ورود علوم جدید به ایران پیش ببرد.