فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۴۰ مورد از کل ۱۹۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
در این مقاله سعی شده است پاسخ علمی به این پرسش ارائه شود که بین گرایش به هویت ملی و احساس محرومیت نسبی چه نسبتی وجود دارد؟ برای ورود به بحث، از مدخل بررسی محتوای مفهومی هویت ملی وارد شده و علل و دلایل ابهام در تعریف هویت ملی را برشمرده ایم. در نوشتار حاضر هویت ملی به مثابه نوعی هویت اجتماعی تلقی شده، طوریکه در این نوع تلقی دایره اجتماع و ملت بر یکدیگر منطبق شده اند. به همین جهت برای تشریح و تبیین هویت ملی به سراغ نظریه هویت اجتماعی رفته ایم. نظریه هویت اجتماعی عمدتاً به دست تاجفل صورت بندی شده است و منظور از آن، انگاره ای است که از پیوستن فرد به یک گروه و یا طبقه اجتماعی خاص سرچشمه می گیرد. مقصود تاجفل از طرح نظریه هویت اجتماعی، صورت بندی بسیاری از فرایندهای روانشناسی اجتماعی بوده است که زمینه ساز بروز و ظهور محرومیت نسبی اند. هویت اجتماعی و احساس محرومیت نسبی با یکدیگر پیوند نزدیکی دارند. پس از واکاوی این دو نظریه، به رویکردی تلفیقی پرداخته ایم که به منظور شناخت شرایط روانی-اجتماعی است که افراد تحت آن شرایط گرایش می یابند. در اعتراضات جمعی به منظور حصول تغییرات اجتماعی وارد شوند. شایان ذکر است که این تحقیق بصورت پیمایشی و با ابزار پرسشنامه در بین دانشجویان دانشگاه اصفهان در سال تحصیلی 87-88 انجام شده است. روش نمونه گیری در مرحله اول نمونه گیری طبقه بندی شده و در مرحله دوم نمونه گیری سهمیه ای بوده است و حجم نمونه 490 نفر بوده است. فرضیه اصلی این است که گرایش دانشجویان به هویت ملی؛ یعنی احساس تعلق، تعهد و وفاداری آنان به سرزمین، ملت، جامعه و دولت ایران با میزان احساس محرومیت نسبی رابطه دارد. یافته های تجربی نشان می دهد که فرضیه اصلی تحقیق قابل تایید در جامعه آماری است و احساس محرومیت نسبی با گرایش به هویت ملی، همبستگی معکوس و نسبتاً قوی دارد.
تأملی بر نسبت فمینیسم با انقلاب اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در تاریخ ایران معاصر، زنان برای تغییر وضعیت خود بارها به اقدامات جمعی دست زده اند، اما فقط در جریان انقلاب سال 1357 بود که مشارکت آنها سیمایی متفاوت یافت، تاآنجاکه به منزلة شاخصه انقلاب مطرح شد. ازآنجاکه خواسته های زنان، به مثابة یکی از متغیرهای اصلی، توجه پژوهشگران و نظریه پردازان نسل چهارم انقلاب را به خود معطوف کرده است، شناسایی نسبت این مشارکت گسترده با گفتمان فمینیستی در آستانة انقلاب اسلامی ضروری می نماید. ازاین رو، نوشتار حاضر بر آن است تا نشان دهد در جریان منازعات گفتمانی، کدام گفتمان توانست در جایگاه گفتمان مسلط، مشارکت گستردة زنان در مبارزه های انقلابی را رقم زند. به بیان دیگر، واکاوی نقش گفتمان فمینیستی در حضور متفاوت زنان، که نه با سیمای زن سنتی نسبتی داشت و نه با آرمان های گفتمان مدرنیزاسیون پهلوی، هدفی است که مقالة حاضر، در امتداد آن، به مطالعة گفتمان های سنتی، مدرنیزاسیون و مقاومت (مارکسیست، ملی گرا و انقلاب اسلامی) می پردازد. مبتنی بر امکانات مفهومی روش تحلیل گفتمان، یافته های این پژوهش حاکی از آن است که ازیک سو، خواسته های زنانه در نسبت با معنای مرکزی گفتمان های مقاومت، یعنی ضرورت واژگونگی روابط قدرت سیاسی، اساساً مسئله ای انحرافی تعریف شده و ازسوی دیگر، ناسازگی های مندرج در گفتمان مدرنیزاسیون، مخاطبان گفتمان فمینسیتی را دچار نوعی بی اعتمادی و سردرگمی درباب ارادة حکومت در رفع تبعیض واقعی علیه زنان و پاسخ به خواسته های فمینیستی آنها کرد و درنهایت، آنها را با معنای کانونی گفتمان مقاومت پیوند داد و از این رهگذر، وضعیتی را رقم زد که طیف وسیعی از زنان، بی هیچ دغدغة زنانه ای، به جریان مبارزات انقلابی بپیوندند.
تبیین «فرآیند» پیروزی انقلاب اسلامی در سال 56-1357 براساس سرمشق انتخاب عقلانی و نظریه بسیج منابع(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در بیست و هفت سال گذشته در بررسی انقلاب اسلامی از میان سه نوع تبیین «علّی»، «فرآیندی» و «پیامدی» از انقلا ب ها، بیش از همه به تبیین های علّی و ساختاری (یا نوع اول) توجه نشان داده شده است. هدف اصلی این مقاله، شناخت انقلاب اسلامی از طریق توضیح فرآیند فعال و زنده شکل گیری بسیج انقلابی مردم ایران (یا تبیین نوع دوم) است. نگارنده کوشش کرده از منظر سرمشق انتخاب عقلانی و نظریة بسیج منابع توضیح دهد که چگونه «قدرت اجتماعیِ» ناشی از بسیج مردمی در جامعة ایران بر «قدرت سیاسی» حکومت پهلوی پیروز شد. توجه به جریان زندة رخدادها و فرصت های گوناگون، خلاقیّت و جسارت های انقلابیون؛ اعتقادات مذهبی مردم وقتی که جهت سیاسی پیدا می کند، رهبری مردمی، ناتوانی نخبگان حکومتی در مهار مخالفان، در فرآیند پیروزی انقلاب نشان می دهد که: اولاً چرا پیروزی انقلاب ها پدیده های نادری هستند و ثانیاً چرا آشنایی با علل انقلاب به تنهایی توضیح دهندة چگونگی پیروزی انقلاب ها نیست.
نظریه نظام جهانی جان فوران و انقلاب اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله بر آن است تا ضمن مرور نظریه جان فوران در خصوص گشایش در نظام جهانی و تاثیر آن بر انقلاب اسلامی، ارزش علمی و عملی این نظریه را به محک آزمون گذارد. نتیجه ای که ازاین بررسی حاصل شده آن است که گشایش در نظام جهانی، به طور نسبی، زمینه را برای بروز انقلاب اسلامی در ایران فراهم کرد. سیاست حقوق بشر کارتر، ریاست جمهوری کلیدی ترین قدرت جهان، به گونه ای غیر مستقیم بر جامعه ایران اثر گذاشت، و در باز شدن فضای سیاسی ایران و کاهش اختناق نقش عمده ای ایفا کرد. و بالاخره بخشی از نظریه فوران، که در آن بر بی عملی آمریکا در رویارویی با انقلاب اسلامی ایران تأکید می گردد، با استفاده از منابع معتبر به روشنی رد و ابطال می گردد.
رنج کنش ساز و ریشه های انقلابی آن در اندیشه سیاسی مارکس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم سیاسی اندیشه سیاسی اندیشه سیاسی در غرب
- حوزههای تخصصی علوم سیاسی اندیشه سیاسی اندیشه سیاسی در غرب تاریخ و مبانی اندیشه سیاسی از قرن بیستم به بعد
- حوزههای تخصصی علوم سیاسی جامعه شناسی سیاسی
- حوزههای تخصصی علوم اجتماعی جامعه شناسی جامعه شناسی سیاسی و انقلاب و جنگ جامعه شناسی انقلاب
این مقاله به دنبال بررسی دیدگاه کارل مارکس، به عنوان جامعه شناس و فیلسوف سیاسی در ارتباط با برساخت عینی شرایط وقوع انقلاب با توجه به مفهوم کلیدی رنج انسانی است. مارکس در بررسی شرایط و زمینه های وقوع انقلاب، بر مفهوم رنج (که آن را در قالب الیناسیون و شرایط عینی و ذهنی منتهی به وقوع آن تعریف می کند) تمرکز کرده و از وجه پارادوکسیکال رنج سخن می گوید که مبتنی بر توأمانی وجوه مثبت و منفی رنج اجتماعی پرولتاریا است. از دید او، پیش شرط تحقق پراکسیس و کنش انقلابی، وابسته به وجود عینی و ذهنی رنجی اجتماعی است که با تحقق آگاهی (عینی و ذهنی) پرولتاریا نسبت به آن و خروج از وضعیت الیناسیون، می تواند او را از ابژه منفعل به سوژه فعال امر اجتماعی در جهت برساخت کنش انقلابی تبدیل کند. در این راستا او به عنوان فیلسوف سیاسی و جامعه شناس از نقش دین (که به زعم او برساخت عامدانه طبقه سرمایه دار برای آگاهی بخشی کاذب و خنثی کردن اثر رنج اجتماعی موجود است) غافل نیست و آن را به مثابه مانعی در جهت به اوج رسیدن رنج اجتماعی پرولتاریا و تبدیل آن به محرکه عینی لازم برای انقلاب نکوهش می کند. بنابراین مارکس با اذعان به وجه ایجابی رنج (علی رغم تعینات سلبی اجتماعی آن)، آن را در فرایند برساخت کنش سیاسی پرولتاریا (انقلاب) به مثابه یک نیروی حیاتی، پیش برنده و حتی ضروری در پروسه دیالکتیک تحول اجتماعی و سیاسی مورد توجه قرار می دهد.
بررسی تبیین های انقلاب اسلامی ایران: تحلیلی انتقادی بر برخی تبیین های انقلاب اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله به بررسی و نقد برخی از تبیین های انقلاب اسلامی پرداخته شده است، که شامل: نظریه های جامعه توده وار، نظام نوین جهانی، نوسازی شتابان، توسعه ناموزون، ساخت قدرت شخصی دولت، ضعف دستگاه سرکوب شاه، آسیب پذیری دولت رانتی، گفتمان و نظریه عرفانی می باشد. شیوه کار بدین صورت است که ابتدا به بررسی سوال ها و فرضیه های اصلی و فرعی مطرح شده در این آثار، پرداخته شده و سپس چارچوب نظری آنها مورد بررسی، به طور خلاصه آورده شده است و نهایتاً نشان داده شده که چگونه با استفاده از این نظریه ها انقلاب اسلامی تبیین شده است
نظریه فطرت نظریه رسانه طراز انقلاب اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریه ها ارکان اساسی علوم را تشکیل می دهند؛ چراکه بیشتر تفسیرها و تحلیل ها از پدیده های طبیعی و اجتماعی، در قالب نظریه ها صورت می گیرند. پژوهش حاضر با توجه به نقش نظریه در علوم، درصدد است تا با توجه به ویژگی های انقلاب اسلامی ایران که انقلابی برگرفته از مکتب اسلام و اندیشه های دینی امام خمینی (ره) است، ضمن بیان ضرورت های نظریه پردازی بومی برای رسانه ها در جمهوری اسلامی ایران، نظریه رسانه طراز انقلاب اسلامی را پیشنهاد کند. از آنجا که نظریه فطرت، پایه و اساس مکتب اسلام، انقلاب اسلامی و اندیشه های امام خمینی (ره) است؛
به همین دلیل در این پژوهش ابعاد نظریه فطرت برای رسانه طراز انقلاب اسلامی تبیین شده است. از این رو، با بهره گیری از دیدگاه امام خمینی (ره) در مورد فطرت، به نظریه رسانه طراز انقلاب اسلامی و در سطحی عام تر نظریه رسانه اسلامی می رسیم؛ نظریه ای که پشتوانه فلسفی آن با توجه به اندیشه های امام خمینی (ره) حکمت متعالیه، پشتوانه فقهی آن اصول فقه و هدف نهایی آن
قرب الهی است.
فلسفه انقلابی: خلاصه ای از نگارش دکتر رضا داوری اردکانی در فصلی از کتاب «انقلاب اسلامی و وضع کنونی عالم»
حوزههای تخصصی:
در نوشتهای که میبینید، قرار بوده است فصل «فلسفه و انقلاب» از کتاب «انقلاب اسلامی و وضع کنونی عالم» ساده و موجز شود؛ البته با حفظ معنی و مفهوم. آنگونه که بنده فهمیدم اصل مطلب در نسبت میان فلسفه و انقلاب، این است که از طرفی «انقلاب مرحلهی بریدن از رسوم سابق و رسمیت دادن به چیزی است که مقارن با تغییر تفکر (یعنی فلسفه) در وجود مردمان پدید آمده است» و از طرف دیگر «آغاز فلسفه و تجدید آن، تعرض به حقیقت وجود و ظهور نحوی حقیقت و بناکردن عهدی جدید یا استوار ساختن عهد قدیم بوده است و این عین حقیقت انقلاب است» اما اگر به این مختصر بسنده کنیم، با وجود مفاهیم زیادی که در همین اختصار نهفته است، بهره کافی را نبردهایم.
مقاله: انقلاب ایران فراتر از معما
حوزههای تخصصی:
فرهنگ شیعی و کاریزما در انقلاب اسلامی ایران (1357-1356)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اجتماعی جامعه شناسی جامعه شناسی دین
- حوزههای تخصصی علوم اجتماعی جامعه شناسی جامعه شناسی سیاسی و انقلاب و جنگ جامعه شناسی انقلاب
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی فقه و اصول فقه اندیشه و فقه سیاسی اندیشه سیاسی اسلام
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی فقه و اصول فقه اندیشه و فقه سیاسی فقه سیاسی ولایت فقیه امام خمینی
بازنمایی جامعه شناختی برخی نارضایتیهای منجر به انقلاب اسلامی در پنج رمان سیاسی ـ اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله درصدد است تا در چارچوب نظریه بازنمایی، نحوه انعکاس برخی نارضایتیهای منجر به انقلاب اسلامی را در رمان های انتشار یافته پس از انقلاب، در قالب بررسی کمّی و استقرایی، شناسایی کند. در این پژوهش، با استفاده از روش و تکنیک تحلیل محتوا، رمان های «قطار57»، «اسماعیل»، «فصل کبوتر»، «جزیره سرگردانی» و «ساربان سرگردان» بررسی شده است. نمونه گیری از نوع احتمالی سیستماتیک و واحد تحلیل در این بررسی، پاراگراف است.
درآمدی بر شکل گیری انقلاب اسلامی
حوزههای تخصصی:
چهارچوب مفهومی یا ابعاد نظریه پژوهشی درباره انقلاب می تواند در حوزه ای بسیار گسترده و وسیع مطرح شود، اما در این مقاله درصدد طرح چهارچوب مفهومی گسترده و وسیع انقلاب نیستیم، بلکه به طور مختصر عواملی که باعث شکل گیری انقلاب اسلامی شده است مورد بررسی قرار می گیرد. به این دلیل تنها تا حدودی به بررسی تئوریهای مربوط به انقلاب ایران و علت بروز آن می پردازیم. در این زمینه به ویژگیها و استراتژی انقلاب و نقطه مقابل آن یعنی رژیم شاهنشاهی، نقش امام خمینی و عملکرد شاه، وابستگی رژیم به غرب و... می پردازیم. البته مطالعه حاضر صرفاً توصیفی است و نیازمند ابعاد نظری به مفهوم رایج در پژوهشهای اجتماعی نیست و این مطلب نیز جهت تشحیذ ذهن و ورود مناسبترآن به بحث ارائه شده است.
ساختار اشتغال زنان شهری قبل و بعد از انقلاب اسلامی
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی تاریخ ایران اسلامی حکومت های ایرانی- اسلامی پهلوی دوم اجتماعی
- حوزههای تخصصی تاریخ ایران اسلامی حکومت های ایرانی- اسلامی انقلاب اسلامی اجتماعی
- حوزههای تخصصی اقتصاد اقتصاد خرد اقتصاد جمعیت و اقتصاد کار عرضه و تقاضای کار اشتغال زنان
- حوزههای تخصصی علوم اجتماعی جامعه شناسی جامعه شناسی سیاسی و انقلاب و جنگ جامعه شناسی انقلاب
- حوزههای تخصصی علوم اجتماعی جامعه شناسی جامعه شناسی کار و شغل
- حوزههای تخصصی علوم اجتماعی جامعه شناسی جامعه شناسی خانواده زنان
تحلیل گفتمانی انتقاد اجتماعی در شعر شاعران انقلاب اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادبیات، سندی است اجتماعی که می توان با تحلیل آن، تصویری از شرایط اجتماعی هر دوران، از جمله دوران انقلاب اسلامی را به دست آورد. در این مقاله، با روش تحلیل گفتمان پدام انتقاد اجتماعی در شعر دهه اول تا سوم انقلاب اسلامی مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است. دو پرسش این پژوهش یکی به چیستی گفتمان های غالب انتقاد اجتماعی در شعر سه دهه نخست انقلاب اسلامی اختصاص یافت و دیگری به سیر تحول این گفتمان ها در این سه دهه. برای انتخاب شاعران مطرح اجتماعی مصاحبه ای از ده نفر از متخصصان این حوزه انجام و پس از تعیین شعرا از هر دوره، 5 شعر از هر کدام که به طور برجسته تر به انتقاد اجتماعی پرداخته است، انتخاب شد. بنابراین، درمجموع 75 شعر تحلیل شد و گفتمان های غالب انتقاد اجتماعی از هر دهه، همچنین سیر تحول این گفتمان ها مورد تبیین قرار گرفت. نتایج به دست آمده نشان می دهند که شش گفتمان برتر انتقاد اجتماعی عبارتند از: افول اجتماعی اخلاقی، افول اجتماعی فرهنگی، افول اجتماعی روانی، افول اجتماعی اقتصادی، گفتمان افول اجتماعی دینی و افول اجتماعی سیاسی. در مورد سیر تحول گفتمان های انتقاد اجتماعی نیز عوامل و زمینه های بیرونی بررسی گردید.
درآمدی روش شناسانه بر تحلیل بولی فوران از انقلاب ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"تکنیک «تحلیل کیفی تطبیقی» که مبتنی بر «جبر بولی» یا بسطِ بولی منطق مقایسه اسمی استوارت میل است، روش شناسی ضمنی و تلویحیِ تحقیقات تطبیقی- تاریخی است. با استفاده از این تکنیک تحلیل گران می توانند به وارسی ترکیب های متفاوت از تبیین کننده ها، به مثابه علل یک نتیجه (معلول) واحد بپردازند. تکنیک جبر بولی در تحلیل تطبیقی- تاریخی نیز ابزاری سودمند برای تحلیل مجموعه داده هایی با N متوسط(10 تا 50 مورد) است.
در مقاله حاضر، ابتدا، ویژگی های اصلی جبر بولی برای استفاده از تکنیک تحلیل کیفی تطبیقی در علوم اجتماعی توصیف شده است. سپس، کاربرد تحلیل بولی یا تکنیک تحلیل کیفی تطبیقی توسط جان فوران در تحلیل تطبیقی انقلاب ایران تشریح شده است. فوران به عنوان مهم ترین پژوهشگر تطبیقی انقلاب ایران در سه اثر خویش برای پاسخ به پرسش های مختلفی از جبر بولی یا تکنیک تحلیل کیفی تطبیقی استفاده نموده است که در این مقاله تلاش گردیده نتایج هر سه مطالعه وی از حیث روش شناسی بولی، مورد کنکاش و وارسی تفصیلی قرار گیرد.
"
بررسی تطبیقی خرده گفتمان های سیاسی اسلام گرا در ایران قبل از انقلاب اسلامی و تاثیر آن ها بر شکل گیری نظام سیاسی بعد از انقلاب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"این مقاله تلاش می کند تا ضمن اشاره به گفتمان اسلام سیاسی به عنوان یکی از گفتمان های مهم تاریخ معاصر ایران به بررسی تطبیقی خرده گفتمان های سیاسی مهم این گفتمان در قبل از انقلاب بپردازد و به این سوال پاسخ دهد که اشتراکات و افتراقات فکری این خرده گفتمان ها چه بود؟و اصولاً نظام سیاسی بعداز انقلاب تا چه اندازه تحت تاثیر مشترکات این خرده گفتمان ها بوده است؟
فرضیه این پژوهش آن است که نظام سیاسی بعد از انقلاب، مولود طبیعی بود که از درون مباحث خرده گفتمان های سیاسی اسلامی موجود بیرون آمد و درواقع برآیند مبانی مشترک آن ها محسوب می شود.
"
اراده به اداره کردن: حجاب و ابژه های آن پس از انقلاب اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آن گاه که در پی وقوع انقلاب اسلامی، نگرانی حول نحوة پوشش زنان از دغدغه ای صرفاً دینی به موضوعی حکومتی بدل گشت، راه و رسم پوششی که پیش تر منحصر به بخش هایی خاص از جمعیت بود و تغییر در ابژه های آن کمتر صورت می گرفت به کل جمعیت گسترش یافت. اما از همان زمان که اراده ای برای ادارة زنان شکل گرفت تا نحوة پوشش آن ها را سامان دهد تصور می شد طبقه ای که کنترل نظم سیاسی را در اختیار دارد بر آن است تا دیگر طبقات اجتماعی به ویژه طبقات متوسط کم تر مذهبی را به سمت پذیرش پوششی سوق دهد که در هیئت پوشش همین طبقه باشد. اما نه سامانه پوششی که ابداع شد همان خصوصیات پوشش مورد نظر را داشت و نه طبقات متوسط آن گونه در این سامانه ادغام شدند که پنداشته می شد. گویا عقلانیت سیاسی و حاملان آن با تکوین و توسعه سامانه پوشش، نه تنها با انتشار ابژه های پوششی مواجه شدند که کمتر در چارچوب های مورد انتظار بودند بلکه از رهگذر این تلاش برای «ادارة دیگران»، امکانی برای «ادارة خود» نیز فراهم آوردند؛ شیوه ای از ادارة خود که با ملاحظات متنوع شرعی و عرفی گره خورده بود. به نظر می رسد آن چه تاکنون صرفاً دغدغه ای دینی برای محجبه کردن زنان تلقی شده، در عمل به شیوه پیچیده ای از گفتمان ها، ابژه ها، تکنولوژی ها، فضاها و ترتیبات راه برده که حاصل آن حکومت مند شدن دولت و زنان حول محور پوشش بوده است.
جنسیت و انقلاب ، نگاهی متفاوت به مشارکت زنان در انقلاب اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اجتماعی جامعه شناسی جامعه شناسی فرهنگ جامعه شناسی فرهنگ
- حوزههای تخصصی علوم اجتماعی جامعه شناسی جامعه شناسی سیاسی و انقلاب و جنگ جامعه شناسی سیاسی
- حوزههای تخصصی علوم اجتماعی جامعه شناسی جامعه شناسی سیاسی و انقلاب و جنگ جامعه شناسی انقلاب
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی فقه و اصول فقه فقه زن و خانواده فقه زنان حضور زن در اجتماع و سیاست و مساله حجاب
مشارکت گسترده زنان محجبه در انقلاب اسلامی ایران، ناظران خارجی را بر انگیخت که آن را انقلاب چادرها بنامند. چرایی و چگونگی این مشارکت، از جمله عرصه های مغفول در میان علایق نظری مطالعات انقلاب اسلامی به شمار می رود. مقاله حاضر بر آن است تا با استفاده از امکانات مفهومی روش تحلیل گفتمان این مساله را بکاود. بنابراین سه گفتمان سنتی، مدرنیزاسیون و انقلاب اسلامی، در دو سطح تعاملات درون گفتمانی و بیرون گفتمانی مورد مطالعه قرار می گیرند. فرضیه اصلی این مقاله این است که در سطح درون گفتمانی، گسستگی در مفصل بندی دو گفتمان سنتی و مدرنیزاسیون و اتخاذ استراتژیهای طرد و حذف در قبال دیگری، و در سطح بیرون گفتمانی زمینه ناتوانی آنها در حفظ مخاطبان سابق و جذب مخاطبان جدید در سالهای قبل از انقلاب فراهم گردید. از سوی دیگر ماهیت سنتزی مفصل بندی گفتمان انقلاب اسلامی در سطح درون گفتمانی و اتخاذ استراتژی برخورد نقادانه و ایجابی با دیگری مبتنی بر اقتضائات فرهنگی، اجتماعی و سیاسی جامعه، معنا و هویت سیاسی و اجتماعی جدیدی برای زن ایرانی رقم زد. این بازتعریف زن به نوبه خود توانست تعداد زیادی از زنان را وارد عرصه مبارزه علیه حکومت وقت نماید که نمادی سنتی یعنی حجاب را به عنوان سمبل مبارزه برگزیده بودند.