In a historical perspective and as an important political actor on the European continent، France has played a decisive role in shaping European developments since World War II. As a permanent member of the United Nations Security Council، it has effectively pursued European unity in its foreign policy. However، the relative reduction of France’s influence on European policies in post-cold war era ushered some reviews in its European approaches and the Sarkozy''s European policy is a representation of such revisions. The present article examines the French European policies، particularly in its recent EU presidency term.
بیش از سه دهه است که احزاب پوپولیستی راست رادیکال جدید در بیشتر دموکراسی های تثبیت یافته اروپایی شکل گرفته اند. شکاف های اقتصادی جدید میان کارگران بومی و خارجی و شکاف های فرهنگی ـ هویتی میان شهروندان بومی و مهاجران (بر اثر فرایند جهانی شدن اقتصادی ـ اجتماعی و همگرایی اقتصادی ـ منطقه ای در اروپا) به پیدایش این احزاب در اروپا انجامیده است. از دید این احزاب، جهانی شدن و مهاجرت فزاینده به عدم امنیت عمومی و شغلی، رشد چندفرهنگی و تهدید هویت ملی و فرهنگی در کشورهای مربوطه انجامیده است. این احزاب در فراگرد مشارکتی و انتخاباتی در مخالفت با مهاجرت و فرایند همگرایی اقتصادی جهانی و منطقه ای، موضع گیری کرده اند. در این نوشتار، نگارنده نخست تبیین های مهم نظری ـ جامعه شناختی در ارتباط با پیدایش این احزاب و موفقیت های انتخاباتی آنها را مورد بررسی قرار می دهد؛ سپس برای روشن شدن اهمیت هریک از تبیین ها، نتایج برخی از پژوهش های مهم کمیِ انجام شده، به اجمال مورد بررسی قرار می گیرد.