جریان رادیکالیزم اسلامی در جهان عرب ، به رغم سالها مبارزه پیگیر وجدی ، در دستیابی به مهمترین هدف خود یعنی ایجاد حکومت اسلامی ، ناکام بوده است . نوشتار پیش روی تلاش دارد تا علل این ناکامی را با توجه به تجربه مصر مورد بررسی قرار دهد . در حالی که بیشتر کارشناسان مسایل اسلام گرایی بر اتخاذ سیاست سرکوب مستمر توسط حکومت مصر و نیز پشتیبانی گسترده باختر زمین از نخبگان سیاسی این کشور تاکید کرده اند و این دو متغیر را در ناکامی جریان یاد شده موثر دانسته اند ، این نوشته فرضیه دیگری را بررسی کرده است . بر این اساس ، اگر چه نقش دو عامال یاد شده انکار نمی شود ، ابهامات ساده انگاریهای موجود نسبت به مسایل سیاسی و اجتماعی - در اندیشه اسلام گرایان رادیکال - به عنوان مهمترین عامل در ناکامی آنان معرفی شده است ...
سرنگونی نسبتاَ سریع عسگر آقایف رئیس جمهور سابق قرقیزستان از مسند قدرت که ظاهراَ در نتیجه تظاهرات معترضین به نتایج انتخابات پارلمانی در این کشور به وقوع پیوست موضوع مناسبی برای رسانه های بین المللی بود تا با مشابه سازی آن با تحولات قبل از آن در کشورهای اوکراین و گرجستان ، این انتقال نسبتاَ مسالمت آمیز قدرت به گروههای مخالف را به عنوان « انقلاب لاله ای » و در یک چارچوب کلی تر انقلابهای رنگی و دموکراتیک در کشورهای استقلال یافته از شوری سابق ارزیابی کنند ..