فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۰۱ تا ۸۲۰ مورد از کل ۳٬۳۱۴ مورد.
نسبت تشیع و تصوف
حوزههای تخصصی:
ناسیونالیسم و هویت ایرانی: مطالعه موردی دوره پهلوی اول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مقاطع حساس در مطالعه هویت ایرانی، شکل گیری الگوی هویتی مبتنی بر ناسیونالیسم در دوره پهلوی اول است. این مقطع از آن جایی شایسته بحث و تامل جدی است که ادرکات و تصوراتی که در ساختار سیاسی دوره پهلوی اول ترویج شد، مبنای مباحثات و مجادلاتی شده است که تا به امروز امتداد یافته است. پژوهشگران این حوزه با این واقعیت مواجه اند که آن چه که در این مقطع در چارچوب سازوکارهای سیاسی در جهت ترسیم وحدت ایران جریان یافت بر جریانی نوظهور در عرصه هویت رسمی ناظر است که توانست با ایجاد تمرکز در منابع قدرت، فرایندهای یکسان سازی را در چارچوب سرزمینی ایران به نمایش بگذارد.
این مقاله می کوشد تا ضمن فهم روند تثبیت الگوی هویتی ناسیونالیستی پهلوی اول(1320-1300)، عناصر و مؤلفه های درونی آن حول چهار محور اصلی وحدت کشور، باستان گرایی دلبستگی به وطن، تداوم سلطنت و موقعیت محوری شاه مورد تحلیل قراردهد. هدف این است که دریابیم؛ در پرتو نگرش ایدئولوژیک حاکم، چه تعابیر و ادراکاتی از هویت ایرانی عرضه شد؟ هویت ایرانی در این مقطع، در قالب چه مفاهیمی مورد توجه قرار گرفت؟ دلایل فروغلتیدن آن در دام اقتدارگرایی مبتنی بر نظم سلطانی چه بود؟ عناصر و مؤلفه های محوری مدرنیزاسیون ترویج شده کدام اند؟ ناسیونالیسم شکل گرفته در این مقطع، حامل چه مفاهیم، نگرش ها و چشم اندازهایی است؟ پویش های فکری- سیاسی بروز یافته در این مقطع دارای چه ویژگیهایی است؟
بررسی مقایسه ای دیدگاه های هگل ، مارکس و کرامشی در باره دولت و جامعه مدنی
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله بررسی مقایسه ای آرای سه تن از نظریه پردازان تضادگرا، یعنی هگل، مارکس و گرامشی در باره دولت و جامعه مدنی و مناسبات بین آن دو است. هگل جامعه مدنی را به منزله ترکیبی از سه نظام اقتصادی، حقوقی و انسجامی (پلیس و اصناف) قلمداد می کرد که بین خانواده و دولت قرار می گیرد و در نهایت، جانشین دولت می شود و مارکس از جامعه مدنی به عنوان حوزه کار و زندگی روزمره که حوزه ای صرفاً اقتصادی و غیرسیاسی است، نام می برد. بر خلاف هگل و مارکس، گرامشی جامعه مدنی را به مثابه فضایی فرهنگی قلمداد می کند.نتیجه این تحلیل نظری ـ تطبیقی نشان می دهد هر چند هر سه نظریه پرداز تضادی اصول فلسفه هر چند اجتماعی مشترکی را پایه های تحلیل خود قرار داده اند، نتیجه گیری آنها از الگوسازی جامعه با یکدیگر فرق دارد. هگل طرح سه وجهی خانواده ـ جامعه مدنی ـ دولت را جانشین طرح کلاسیک دو وجهی خانواده ـ دولت شهر ارسطو نمود. همچنین الگوی مارکسیستی زیربنا (جامعه مدنی) و روبنا (دولت)، در نزد گرامشی به الگوی زیربنا (اقتصاد) و روبنا (جامعه مدنی ـ نهادهای غیردولتی + دولت) تغییر پیدا کرد. دولت گرامشی یک دولت ترکیبی است که از رضایت (سلطه) + زور (قدرت) تشکیل شده است و از این رو، هم زیربنایی است و هم روبنایی.
عرفان در حضور حضرت موعود (عج)
منبع:
حصون ۱۳۸۶ شماره ۱۲
حوزههای تخصصی:
تـحـقـیـقـات دیـنـى را بـه دوگـونـه مـعـرفـت شـنـاسـى و هـسـتى شناسى تقسیم مى کنند. ((مـوعـودپـژوهـى )) در هـر دو عـرصـه ، یـعـنى تحقیقات هستى شناختى و مطالعات معرفت شناختى در کانون توجهات بوده است . بنابراین در این تحقیق از زبان دو تن از عارفان نـامـى و پارسى گوى (شبسترى و عطار)، به بررسى جایگاه حضرت موعود در پهنه و انـگـیـزه خـلقـت (هـستى شناسى ) و در سپهر معارف معنوى (معرفت شناسى ) مى پردازیم . نیز درباره نوع مواجهه و گفتمان عارفان پیشین درباره حضرت مهدى (عج ) سخن مى رود. بنابراین پس از مقدمه ، در بخش نخست مقاله ، آراى شیخ محمود شبسترى صاحب گلشن راز را مى نگریم و در بخش دوم ، آراء و اندیشه هاى عطار نیشابورى را برمى رسیم .
معانی هرگز اندر حرف نیاید
حوزههای تخصصی:
کارکردها و مبانی نظری قانون اساسی جمهوری اسلامی از دیدگاه امام خمینی (ره) و شهید بهشتی
حوزههای تخصصی:
با توجه به نظامهای حاکم بر کشورها، قانون اساسی هر کشور دارای مبانی نظری و کارکردهای خاصی است. مبانی نظری قوانین در این کشورها از سوی اندیشمندان، نخبگان و رهبران، تعیین، تدوین و تصویب میشود.قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز دارای کارکردهایی است که در برخی موارد منحصر به فرد و در مواردی مانند کارکردهای قوانین دیگر کشورهاست، ولی این قانون از لحاظ مبانی نظری دارای مبانی منحصر بهفرد و جدیدی است که از اندیشههای اصیل اسلامی سرچشمه گرفته و در نظرات نخبگان و بزرگان کشور، از جمله امام خمینی (ره) و شهید آیتالله دکتر بهشتی(ره) تبلور یافته است.در این نوشتار، برخی کارکردها و سپس مبانی نظری قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران از نگاه این دو اندیشمند بررسی میشود.
بازاندیشی فلسفه اراده نیچه در چالش با حقیقت فرهنگ مدرن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
داوری درباره نیچه به عنوان منتقد فرهنگ مدرن و آغازگری نو در فرهنگ و اندیشه روزگار جدید، کاری است بس مشکل. ولیکن پرداختن به اسباب نقد اخلاق، فلسفه و فرهنگ دوران گذشته تلاشی است که فریدریش ویلهلم نیچه در قالب فلسفه اراده خویش بدان همت گمارده و بدینسان استلزامات تباهی اراده انسانی و زندگی او را گوشزد کرده است. نیچه در این آغازگری نو، در واکنش به فرهنگ و گفتمان حاکم بر قرون هجده و نوزده میلادی درصدد بازآفرینی نیروهای زندگی (اندیشه و اراده یا عقل و زندگی) در قالب خواست قدرت است تا با تأکید بر خصلت آفرینندگی انسان و آفرینش ارزشهای جدید، انسان مدرن را در جایگاهی قرار دهد که لازمه شناسایی و شناخت اوست. در این مقاله سعی شده تا نشان دهیم کار مهم نیچه در بازنمایی فلسفه ارادهاش، نقد حقیقت و عقلانیت فرهنگ مدرن غربی از زمان سقراط بدینسو از طریق تغییر گفتمان حاکم، و نقد هر نوع اصول فکری عام و بازگشت به عامل اراده و توانایی فرد انسان است.
ویژگی های معرفت شناختی اندیشه در پیشامدرن ، مدرن و پسامدرن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روی هم رفته، می توان تاریخ اندیشه در مغرب زمین را به سه دوره بسیار بزرگ تقسیم کرد. شاید به شایع بتوان از سه پارادایم ماقبل مدرن، مدرن و پسامدرن نام برد. به نظر می رسد سرشت رادیکال و شالوده شکن اندیشه پسامدرن در مقایسه با اندیشه های دو دوره پیشین نمایان می شود. لذا نگارنده با بهره گیری از مبانی نقادی شناختی پسامدرن بر آن است تا ویژگی های متفاوت هر دوره را نسبت به دوره بعدی مورد بررسی قرار دهد. طبق چنین مدعایی این فرضیه به آزمون گذاشته می شود که سیر اندیشه دربرگیرنده پنج بخش اصلی است که عبارتند از؛ معرفت شناسی، هستی شناسی، انسان شناسی، جامعه شناسی و فرجام شناسی. در نتیجه می توان با درآمیختن سه دوران طولی یا تاریخی با پنج بخش اندیشه و مقایسه ای که در این نوشتار صورت گرفته به ژرفای سرشت ناهمسانی و علت آن در ادوار سه گانه پی برد.
فلسفه سیاسی از نگاه اسلام
حوزههای تخصصی:
علم بی تاریخ، بی جغرافیا
حوزههای تخصصی:
تاملاتی پیرامون اندیشه ورزی معاصر مسلمین: بحران عقلانیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اینمقاله بدنبال یافتن پاسخ این پرسش است که متفکران جوامع اسلامی تا چه حدّی «درست» و «سنجیده» میاندیشند. از همین رو ابتدا معیار «درست و سنجیده اندیشی» مورد بررسی قرار گرفته است. این معیار ناظر بر «آزاد اندیشی» و «رهایی از قیمومتهای مختلف» در مقام اندیشهورزی است و راه تحقق آن «تجربهگرایی» و تکیه بر «دادههای عینی» به عنوان مبنای داوری است. در واقع انسان اندیشهورز در صورت محرومیت از این ویژگی به «بحران عقلانیت» گرفتار خواهد آمد و عقل او در شناخت واقعیات راه به خطا خواهد پیمود. بعد از روشن ساختن این معیار سعی شده است با استفاده توامان از روش قیاس و روش شبه آزمون، در خصوص شیوه اندیشهورزی دستههای مختلف متفکران جوامع اسلامی که شامل سنتگرایان، تجددخواهان و نوگرایان دینی است، داوری شود. حاصل کار عبارت از این است که هر سه جریان فکری جهان اسلام با «درست و سنجیدهاندیشی» فاصله دارند و به همین لحاظ در اسارت «بحران عقلانیت» قرار گرفتهاند. از حیث میزان آسیبپذیری در برابر این بحران نیز سنتگرایی بیشترین میزان تأثر و نوگرایی دینی کمترین میزان تأثر را از خود نشان میدهد و جریان تجددخواهی نیز در مابین این دو قرار گرفته است
جمهوریت و اسلامیت در اندیشه سیاسی امام خمینی (ره)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم سیاسی اندیشه سیاسی اندیشه سیاسی در ایران تاریخ و مبانی اندیشه سیاسی در ایران اسلامی تاریخ و مبانی اندیشه سیاسی از مشروطه تا انقلاب اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم سیاسی آثار و زندگینامه اندیشمندان سیاسی آثار و زندگینامه اندیشمندان سیاسی ایران
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی فقه و اصول فقه اندیشه و فقه سیاسی فقه سیاسی ولایت فقیه امام خمینی
برکات وجودی حضرت ولی عصر (عج) در عصر غیبت
منبع:
حصون ۱۳۸۶ شماره ۱۲
حوزههای تخصصی:
حضرت مهدى (ع ) را غایب نامیده اند، چون ((ظاهر)) نیست ، نه آن که ((حاضر)) نیست و آمدن آن حضرت نیز ظهور است نه حضور. از هـمـین رو دعاى شیعیان ، ((ظهور)) آن حضرت است . شیعیان بر این باورند کـه امـام عـصـر(عـج ) در بـیـن مـردم حـضـور دارد و از احـوال آنـان آگاه است ، اما کسى او را نمى شناسد. پرسش اصلى این مقاله نیز آن است که بـرکـات و آثـار وجودى حضرت ولى عصر(عج ) در دوران غیبت کدام اند و مردم جهان و نیز شیعیان چگونه از حضرت ایشان بهره مى برند. بررسى روایات شریف نشان مى دهد که آن حـضـرت هـمـانـنـد دیـگر امامان معصوم (ع )، همچنان واسطه فیض الهى اند، منشاء خیر و برکت اند و هدایت تکوینى مؤ منان را بر عهده دارند.