در این مقاله در پی پاسخ دادن به بخشی از این پرسشیم که تا چه اندازه می توان استانداردهای امروزین حقوق بشر را در تاریخ جستجو کرد? در این راستا تنها به بررسی بخشی از تاریخ ایران و آنهم در حوزه حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بشر پرداخته شده است. بر پایه داده های تاریخی، سیاستهای دولت هخامنشی در زمینه بسترسازی برای حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، قانونگذاری...
در این مقاله دستوری-محتوائی، تلاش شده ضمن تحلیلی نقادانه از پژوهش مدرسی در ایران، مشکلات کار آموزشی-پژوهشی را ناشی از چهار مشکل (عدم مناسبت جامعه شناختی، عدم مناسبت فرهنگی، عدم صلابت منطقی و فقدان کارآمدی سیاسی) معرفی شود. نویسنده به اقتضای این معرفی تحلیلی و برساخته، یکی از مشکلات مبتلابه ایرانی را تحت عنوان "هیجانگرائی "رصد کرده است. فراتر از آن، او با تکیه بر رویکردی فراسوگرایانه از لحاظ شناختی، و نوعملگرایانه از لحاظ فلسفی ارائه دهد. در این تلاش، هم مسئله موضوعیت مشکلات واقعی ایران مد نظر قرار گرفته، و هم خشیه ظنی و غیر جزمی. ضمن آنکه، موضوع روش بهانه پرداخن به امر محتوائی شده، اما نکته در درون یک قال یکردهای متکثر، رویکرد کثرتگرای این نوشته ملازم با نوعی فراسوگرائی است که با محرکه اشراقی (حیات-فناگرائی) حرکت را آغاز، و با تدبیر علمی-فلسفی، چشمانداز فلسفی را برای نیل به جهان مجرد فرا-ضابطی-فراطبیعی تصویر میکند
در بررسی آراء عزیز نسفی یکی از مهم ترین موارد بررسی وجوه سیاسی در اندیشه عرفانی وی است. این مقاله به بررسی آراء شیخ عزیز نسفی (تولد احتمالی در 596 هـ .ق) یکی از عرفا و فلاسفه قرن هفتم هجری می پردازد که بسیار بر فکر فلسفی ایران مؤثر بود و به ویژه در تلفیق عرفان و فلسفه در ایران کوشید. این مقاله نشان می دهد که چگونه در ایران تفکر عزیز نسفی منجر به تأسیس اندیشه سیاسی بر مبنای اندیشه عرفانی شد. چنین می نماید که این جریان در ایران تداوم یافت و به جریانی مسلط تبدیل شد. اندیشه سیاسی نسفی را می توان اندیشه سیاسی عرفانی نامید و بدین ترتیب مقاله حاضر به بررسی وجوه تأثیرپذیری اندیشه سیاسی ایرانی از آراء عرفانی نسفی پیرامون امر سیاست می پردازد.
این مقاله با بررسی فصل پنجم از رساله دوم حکومت بر آن است که نشان دهد که چرا و چگونه این فصل از دو رساله حکومت محور اصلی لیبرالیسم اقتصادی در نظام سرمایه داری است. به عبارت دیگر، لاک در این فصل ضمن بحث از مالکیت کار با ارائه یک توجیه اخلاقی از تصرف اراضی در مستعمرات آفریقایی ضمن پایان دادن به مناقشات استعمار راهکاری را پیش روی سیاست گذاران انگلیسی قرن هفدهم قرار داد که انگلستان را از سقوط اجتماعی، سیاسی و اقتصادی رهایی بخشید. به عبارت دیگر، لاک در تلاش است تا با ایجاد راهکاری عقلانی و نسبتاً اخلاقی، نشان دهد که اولاً، چگونه و چرا وسعت مستعمرات در آمریکای شمالی به لحاظ اخلاقی مجاز و ثانیاً با توجه به نفوذ رقبای اروپایی عملیاتی و عقلانی است. این بررسی ضمن تجزیه و تحلیل این مناقشه ها و نیز بحران های اقتصادی انگلستان در تلاش است تا منطق درونی نظریه اقتصادی لاک را با توجه به رویکردی که سنت شکنان نظریه اخلاقی لاک در دهه های اواخر قرن بیستم ارائه کرده اند، کشف و تفسیر کند.