تسکین شیرازی، یعقوب بن مسعود (؟)، فلک نازنامه، به کوشش سید علی آل داوود، انتشارات توس (گنجینه متون داستانی ?)، تهران ????، ???(??+???) صفحه.
فلک نازنامه شرح سفرها و ماجراهای فلک ناز، شاهزاده یهودی تبار مصری است. از این مثنوی با نامهای فلک ناز، داستان فلک ناز، خورشیدآفرین، فلک ناز و خورشیدآفرین، سرو و گل، خورشیدآفرین و گل، فلک ناز و خورشیدآفرین و سرو و گل طناز، و خورشیدآفرین و فلک ناز و سرو و گل طناز یاد شده است. این داستان دلکش عاشقانه، زمانی، در مکتبخانه ها خوانده می شده است. و از آن چند روایت منثور و منظوم موجود است. از آن میان، روایت منظوم سروده تسکین شیرازی - ظاهرا در پرتو زبان گفتاری و شیوه مقبول داستان سرایی آن - بیشتر شهرت یافته و چندین بار در هند و ایران به چاپ رسیده است.
تسکین شاعری عرب تبار بوده که پدر و مادرش در بحرین سکونت داشته اند و او به شیراز مهاجرت کرده و در آن شهر اقامت گزیده است. وی، در عصر کریم خان زند می زیسته، و فلک نازنامه را به تشویق میرزا شرف، از بزرگان شیراز، به رشته نظمی سست درآورده است. میرزاشرف، پیش از تسکین، شاعری به نام «ضیایی» را مامور نظم این داستان کرده بود، اما ضیایی این کار را به پایان نبرد.
فلک نازنامه، به تقلید از خسرو و شیرین نظامی، در بحر هزج مسدس مقصور (یا محذوف) سروده و ماخذ آن چندبار با عنوان سرو وگل معرفی شده است، از جمله در این بیت:
به هر منظوم و منثوری رسیدم کتابی به ز سرو و گل ندیدم
(ص 65)...
دیوان حیدر شیرازی (مونس الارواح)، حیدر بقال شیرازی (قرن هشتم هجری)، به کوشش سید علی میرافضلی، نشر کازرونیه (مجموعه آثار فارسی پژوهشی)، تهران (40+62+22+88+12)224,1383 صفحه. حیدر بقال شیرازی شاعر گمنامی است که در قرن هشتم هجری در شیراز و یزد می زیسته و گویا شرح احوال او در تواریخ و تذکره های موجود نیامده است. وی مدیحه گوی نصرت الدین یحیی (مقتول 795 (، حاکم یزد، و سلطان حسین شیرازی (وفات : 785) بوده، در حضرت شیخ ابو اسحاق شیرازی (وفات: ???) بار می یافته، سلطان ابوسعید بهادر (وفات: ???) را مرثیت گفته، و ظاهرا مذهب تشیع داشته است. از شعر حیدر، به جز غزلی که در جنگ اسکندر میرزا (مورخ 814-813) آمده، مجموعه ای به نام مونس الارواح بر جای مانده که از آن به عنوان دیوان حیدر شیرازی نیز یاد شده است. از حجم اندک مونس الارواح و ترتیب ویژه ای که در آن به کار رفته چنین بر می آید که سراینده این مجموعه را که عمدتا اشعار عاشقانه اوست و آن را «کتاب عشق» خوانده ، به منظوری خاص – گویا به خواهش معشوق – فراهم کرده و خود در این خصوص آورده است: چو در کنار فلک گوی زر روان گردید در آمد از درم آن ماه مهربان چو صباح چه گفت؟ گفت که حیدر کتاب عشق بساز کز آن کتاب بود کار بسته را مفتاح بگفتمش که کتاب مرا چه نام نهی بگفت نام کتاب تو مونس الارواح ( دیوان حیدر شیرازی، ص 55) ...
شیخ فریدالدین محمد عطار نیشابوری از بزرگ ترین شاعران زبان فارسی در نیمه دوم قرن ششم و ربع اول قرن هفتم هجری است. وی با آثاری چون منطق الطیر، مصیبت نامه، الهی نامه، تذکره الاولیا، مختار نامه و دیوان اشعار مشتمل بر غزلیات، قصاید و ترجیعات در زمره شاعران و عارفان کثیرالاثر است. محور تحقیقات بیشتر محققان در اشعار و احوال عطار مثنوی های او بوده است و کمتر به دیوان اشعار او پرداخته اند.
نگارنده، به منظور تعیین میزان ابداع و ابتکار عطار در شعر فارسی، صور خیال دیوان وی را به دو بخش تصویرهای تکراری و تصویرهای تازه و ابتکاری تقسیم کرده است و در هر بخش نشان داده است که چه عاملی سبب شده عطار تصویرهای دیگران را در شعرش بیاورد یا آنکه تصویرهای تازه بیافریند..
بساط قلندر (برگزیده و شرح غزل های خاقانی)، معصومه معدن کن، انتشارات آیدین، تبریز 1384، 452 صفحه. پس از بزم دیرینه عروس (شرح پانزده قصیده از دیوان خاقانی)، که به سال 1372 روانه بازار کتاب شد، و کتاب سه جلدی نگاهی به دنیای خاقانی، که دایره المعارف گونه ای است در باب موضوعات شعر این سخنور بزرگ و در فاصله سال های 1375-1378 انتشار یافت، اینک شاهد گسترده شدن بساط قلندر هستیم. بساط قلندر نمونه های دلنشینی از غزل خاقانی را با شرحی عالمانه به علاقه مندان شعر کهن فارسی عرضه داشته است. با افزوده شدن کتاب در دست انتشار جام عروس خاوری بر فهرست آثار مولف، ایشان را باید یکی از پرکارترین محققان در عرصه خاقانی شناسی شمرد. بساط قلندر 151 غزل از مجموع 340 غزل مندرج در چاپ شادروان ضیاالدین سجادی را در بر دارد. مولف محترم، در مقدمه و پیش گفتار، طی حدود 60 صفحه، علاوه بر زندگی نامه و معرفی مختصر آثار خاقانی، در باب غزل این سخنور بزرگ قرن ششم، مبحث جامع الاطرافی مطرح کرده اند. به نظر خانم معدن کن، غزل های اصیل خاقانی معمولا کوتاه و بین 7، 8 و 9 بیت است و غزل های شش بیتی نیز در میان آنها کم نیست. (ص 11) خاقانی شاعری شکوه گر است- شکوه گر از یار و دیار و روزگار، به گونه ای که حتی وقتی، به شیوه دیگر شاعران و عاشقان، به توصیف یار یا گله از او می پردازد، ناخودآگاه به نقد زمانه و مردم زمانه رجوع می کند و همه ستمگری ها و غداری های روزگار را در سیمای یار آشکار می بیند...