فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۰۲۱ تا ۳٬۰۴۰ مورد از کل ۱۰٬۶۷۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
وام گیری پدیده ای است جهانی و چنانچه کنترل شده باشد، موجب غنای زبان مقصد می شود. میان سرزمین های گیلان و روسیه همواره روابط زبانی گسترده ای وجود داشته و شاهد واژه های فراوانی هستیم که به واسطه همجواری و سال ها روابط فرهنگی، سیاسی، نظامی، تجاری و ... از زبان روسی وارد گویش گیلکی شدند، درحالی که نشانی از آنها در زبان فارسی معیار و دیگر گویش های ایرانی نیست. در این مقاله، با تکیه بر واژه نامه های گیلکی فهرستی از وام واژه های روسی تهیه و آنها را در دو دسته طبقه بندی کرده ایم: وام واژه های روسی مشترک در فارسی و دیگر گویش ها؛ وام واژه هایی که تنها وارد زبان گیلکی شدند. در مقابل هر وام واژه معادل روسی آن را ذکر و تلفظش را آوانویسی و تغییرات معنایی، آوایی و صرفی واژه ها را پس از ورود به زبان مقصد بررسی می کنیم. هدف از این تحقیق معرفی و تدقیق ویژگی های کلی روند وام گیری در گیلکی است. با بررسی وام واژه ها به این نتیجه می رسیم که وام گیری غالباً از نوع واژگانی است و وام واژه ها بیشتر در گستره زندگی روزمره اهالی گیلان به چشم می خورند و در اغلب موارد دچار دگرگونی شدید معنایی نشدند.
مسأله محوری در اندیشه و شخصیت فردوسی بر پایه نطریه آبراهام مزلو
منبع:
رخسار زبان سال چهارم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱۳
22-5
حوزههای تخصصی:
ادغام متقارن در نحو زبان فارسی براساس شواهدی از جمله های هم پایه پرسش واژه ای دارای حرکت موازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال دوازدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳۶
7 - 36
حوزههای تخصصی:
رابطه عدمِ تقارنِ میانِ سازه های جمله، بخش آوایی زبان را قادر می سازد که بر پایه «اصل تناظر خطی»، اجزای جمله به ترتیب تلفظ شوند. در جمله هایی که توسط نظام محاسباتی زبان ایجاد شده اند، ساختارهای گوناگونی وجود دارند. همچنین تحلیل های گوناگونی درباره این ساختارها- مانند جمله های هم پایه پرسش واژه ای دارای حرکت موازی، ارائه شده اند. این دو مسئله، احتمال وجود رابطه عدمِ تقارن بین سازه های این جمله ها را تقویت کرده است. در این پژوهش، ویژگی ها و روابط نحوی میانِ سازه های جمله های هم پایه پرسش واژه ایِ دارایِ حرکتِ موازی، بر پایه شواهد نظریِ ادغامِ متقارن بررسی می شوند. یافته های پژوهش نشان می دهد که یک گروه اسمی، گروه بیشینه متمم نما، گروه بیشینه زمان و گروه بیشینه فعلی کوچک بین دو هم پایه مشترک هستند. این نتیجه گیری، بر پایه شواهدی- مانند هم زمان بودنِ حرکتِ گروه اسمی از هر دو هم پایه- یکسان بودنِ نظام ِحالتِ گروه اسمی مشترکِ میانِ دو هم پایه و عدم امکان استفاده از موضوع های مختلف یک محمول در هم پایه ها به دست می آید. پذیرفتن اشتراک این سازه ها در جمله های هم پایه پرسش واژه ای دارای حرکت موازی، سبب ارائه تحلیلی ساده و باصرفه در پیوند با این جمله ها می شود.
بازنمایی کنشگران اجتماعی گفتمان توافق هسته ای ایران بر اساس الگوی ون لیوون در دو روزنامه "الریاض" عربستان و "تشرین" سوریه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال دوازدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳۶
61 - 86
حوزههای تخصصی:
تحلیل گفتمان انتقادی با وارد کردن مفاهیم قدرت و ایدئولوژی، به واکاوی روابط نابرابر قدرت و رمزگشایی ایدئولوژی های پنهان شده در متن ها می پردازد. در این پژوهش، مقاله های دو روزنامه «ریاض» عربستان و «تشرین» سوریه با محوریتِ توافقِ هسته ای ایران (برجام)، بر پایه الگوی اجتماعی- معنایی ون لیوون (Van Leeuwen, 2008)، تحلیل شده است. هدف از این بررسی آن بود که چگونگی بازنمایی کنشگران اجتماعی بررسی شود تا از این طریق، نخست ایدئولوژی های صاحبان این دو روزنامه نسبت به این مسأله نشان داده شود. پس از آن، قطب های خودی و دیگری در این مقاله ها و صفت های مربوط به هر یک از آن ها مشخص گردد. تفاوت یافته های به دست آمده، نمایانگر آن است که بازنمایی کنشگران اجتماعی در این متن ها با ارجاع های مختلف و متناسب با برجسته سازی و حاشیه رانی ویژگی های مثبت خودی و منفی دیگری، به کار رفته است. مقاله های روزنامه ریاض، بیشتر به هویت های دیگری یعنی ایران و توافق هسته ای (برجام) پرداخته و تمام ابزار را در جهت بازنمایی منفی آن ها به کار برده اند. این در حالی است که مقاله های روزنامه تشرین به همان اندازه که ایران را به عنوان قطب خودی، مثبت و فعال به نمایش گذاشته، هویت های دیگری مانند اسرائیل و عربستان را نیز به صورت منفی و فعال بازنمایی کرده اند. به نظر می رسد، مقاله های هر دو روزنامه، به یک اندازه از ارجاع ها بهره برده اند. همچنین، ارجاع طبقه بندی (ارزش دهی) بیشترین ارجاعی است که مقاله های هر دو روزنامه برای بازنمایی منفی دیگری و مثبت خودی استفاده کرده اند.
بررسی میزبان گزینی واژه بست در کردی اردلانی بر اساس نظریه فاز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف مقاله حاضر، بررسی چگونگی میزبان گزینی واژه بست ها در کردی اردلانی بر اساس نظریه فاز است و اینکه نظریه فاز تا چه اندازه در تبیین میزبان گزینی واژه بست ها در کردی اردلانی کار آمد است؟ گردآوری داده ها بر اساس شیوه های میدانی، کتابخانه ای و استفاده از شم زبانی پژوهشگران صورت گرفته است. پژوهش حاضر با تکیه بر تحلیل نظری سیتکو مبنی بر دوگانه بودن شرط نفوذناپذیری فاز به بررسی گزاره های تک مفعولی در کردی اردلانی و تحلیل نظری آن ها پرداخته است. نتیجه تحلیل نشان می دهد که میزبان گزینی واژه بست ها در کردی اردلانی به متمم فاز اول یعنی گروه فعلی هسته ای محدود است. بنابراین، عناصری که در این محدوده قرار می گیرند می توانند میزبان مناسبی برای واژه بست مطابقه باشند. از این رو، مفعول مستقیم و جزء غیرفعلی فعل مرکب بهترین انتخاب برای واژه بست ها خواهد بود. همچنین، واژه بست می تواند صفات وابسته به مفعول و قیدهای مقدار را به عنوان میزبان برگزیند، به شرط آنکه این عناصر به فاز اول محدود باشند. در این صورت واژه بست به طور نظام مند این عناصر را به منزله میزبان برمی گزیند. در بررسی محدودیت های موجود در انتخاب میزبان، قیدها محدودیت جایگاهی دارند؛ بدین معنا که اگر قید در محدوده فاز اول قرار گیرد، مانند قیدهای مقدار که دامنه محدود دارند، میزبان مناسبی برای واژه بست محسوب می شود. اما اگر خارج از محدوده متمم فاز اول باشد، یعنی قیدهای با دامنه گسترده نظیر قیدهای حالت، واژه بست نمی تواند آن را به منزله میزبان برگزیند و در صورت انتخاب، جمله غیردستوری خواهد بود. بنابراین، می توان گفت که نظریه فاز توانایی تبیین چگونگی میزبان گزینی واژه بست های مطابقه در کردی اردلانی را دارد و جایگاه اتصال واژه بست به میزبان توسط فاز تعیین می شود.
تاثیر فن آوری اطلاعات و ارتباطات بر اشتیاق یادگیری و عملکرد تحصیلی در برنامهدرسی مکالمه زبان عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های زبانشناختی در زبانهای خارجی دوره ۱۰ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
216 - 232
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر فن آوری اطلاعات و ارتباطات(فاوا) بر اشتیاق یادگیری و عملکرد تحصیلی در برنامهدرسی مکالمه زبان عربی انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل همگی دانشجویان رشته کارشناسی زبان و ادبیات عربی دانشگاه خوارزمی در نیمسال اول تحصیلی 98- 1397 به تعداد 27 نفر بود که درس مذکور را انتخاب کرده بودند. این دانشجویان به روش تمام شماری انتخاب و به شیوه تصادفی در دو گروه (14 نفر گروه آزمایش و 13 نفر گروه کنترل) جایگزین شدند. گروه آزمایش برنامهدرسی مکالمه عربی را به مدت یک ترم با استفاده از فاوا دریافت کردند و گروه کنترل به روش رایج آموزش دیدند. داده های با استفاده از پرسشنامه اشتیاق یادگیری و نمره پایان ترم به عنوان عملکرد تحصیلی جمع آوری شد. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که فاوا سبب افزایش اشتیاق یادگیری و عملکرد تحصیلی در برنامهدرسی مکالمه زبان عربی شده است. براین اساس استفاده از فاوا در آموزش زبان عربی می تواند به عنوان یک برنامه مداخله ای موثر جهت بهبود اشتیاق یادگیری و عملکرد تحصیلی باشد.
مطالعه تطبیقی واژگان مشترک زبان سانسکریت و فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پروفسور ایندوشیکهر، زبانشناس معروف هندوستان در راهنمای زبان سانسکریت آورده است: با وجود تحولات عظیمی که در زبان فارسی کنونی روی داد هنوز نزدیک به سی و پنج درصد کلمات آن را میتوان با کلمات سنسکریت ودائی وکلاسیک سنجید. از آنجایی که دانش زبان شناسی حدود صد سال پیش در اروپا فراهم شد، لذا طبق نظریات یزرگان زبان شناس از برکت خواندن زبان سنسکریت و اوستا در این سرزمین دانشی به نام زبان شناسی پدید می آید که به یاری آن به ریشه ها و همانندی ها و دگرگونیهای زبان در زمانها و مکانهای مختلف می پردازد. از آن زمان تاکنون مطالعه زبان سانسکریت برای هرگونه تحقیق در زبان شناسی و تاریخ و تمدن و فکر و دین و سنن بشری لازم شمرده و چنان پژوهش هایی وسیعی در مورد زبان های هندو اروپایی صورت گرفته است که تاکنون در مورد دیگر گروه های زبانی دیگر سابقه ندارد . . چنانچه زبانهای ایرانی جدید چون متضمن سنن دو هزار ساله زبانه های هند و اروپایی می باشد با زبان سنسکریت شباهت هایی دارند در این پژوهش علاوه بر تاکید مطالعه زبان ساسنکریت برای مطالعات تطبیقی زبانشناسی به بررسی نقاط مشترک در زبان فارسی هندی و اردو با زبان سنسکریت می پردازد . این بررسی نقش مهمی علاقه در تدریس و یادگیری زبان و واژگان مشترک اردو- هندی با زبان سنسکریت خواهد داشت
نقد ادبی مارکسیستی
حوزههای تخصصی:
این فصل، نقدِ ادبی مارکسیستی، از چهار بخش اصلی تشکیل شده است. بخش آغازین با سیری در آراء کارل مارکس آغاز می شود. نویسنده پس از طرح نسبتاً طولانی نظراتِ مارکس به سروقتِ نظرات اعضایِ مکتب فرانکفورت می رود. مکتب فرانکفورت در سال 1923 رسماً به عنوان موسسه تحقیقات اجتماعی در دانشگاه فرانکفورت پایه ریزی و سازماندهی شد. اکثرِ اعضای این گروه فرهیخته متفکّران مارکسیستی بودند که در واقع برخی از برجسته ترین متفکّرانِ زمانه خود هم محسوب می شدند. نویسنده در ادامه به پسامارکسیسم و نظریه گفتمان و تفکّرات آنتونیو گرامشی، مارکسیست بلندآوازه ایتالیایی، می پردازد که نشانگر شکافی جدّی با آراءِ پیشین است. او اَعمال اجتماعی و فرهنگی را به اقتصاد (یا بر عکس) کاهش نمی دهد. نویسنده در پایان این فصل آراء اِسلاوی ژیژک، فیلسوفِ متنفد اسلوونیایی، را عرضه می کند که به مفهوم خاصی نمایانگر بازگشت به اندیشه های کارل مارکس است.
تحلیل فرایند همگرا و واگرای زبانی در ترجمه از دیدگاه نشانه معناشناسی گفتمانی (مطالعه موردی عناوین فصول کتاب پیامبر ترجمه حسین الهی قمشه ای)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در فرایند ترجمه همواره تنشی بین گفتمان و ساختار زبان مبدأ با گفتمان و ساختار زبان مقصد وجود دارد و از دیالکتیک این دو، سنتزی موسوم به ترجمه حاصل می آید. هر مترجم در محور جانشینیِ واژگان و نیز در محور هم نشینیِ ساختار دستوری، با در نظر گرفتن نیت متنِ مبدأ و ملاحظات فرهنگی زبانِ مقصد دست به گزینش می زند. با التفات به اینکه مترجم، به عنوان گفته یابِ پیامِ مؤلف در زبان مبدأ و نیز گفته پردازِ همان پیام در زبان مقصد، تحت نفوذ یک فضای بیناگفتمانی قرار می گیرد، از همین رو رویکرد نشانه معناشناختیِ گفتمانی برای تحلیل فرایند انتقال معنادر ترجمه عناوین اختیار شده است. با درنظر گرفتن تعریف نشانه شناختیِ «ترجمه»، به مثابه یک رابطه بینافرهنگی و بینامتنی، هدف پژوهش حاضر این است که با روش تحلیلی توصیفی نشان دهد: در ترجمه عناوین فصول کتاب پیامبر، اثر جبران خلیل جبران و برگردان الهی قمشه ای، عناصر فرهنگیِ زبان مبدأ و زبان مقصد تحت کنترل شرایط گفتمانی براساس دو نظام مع نایی همگرا و واگرا نقش آفرینی می کنند. از آنجا که کارکرد نظام معنایی همگرا حفظ ریختار فرهنگی متن مبدأ است و کارکرد نظام معنایی واگرا ایجاد ناهمریختیِ بینافرهنگی، مسئله پژوهش این است که در ترجمه عناوین فصول کتاب پیامبر چگونه از تعامل مثبت یا منفیِ دو نظام معنایی همگرا و واگرا، عناصر فرهنگی می توانند در چارچوب نظام ارزشی گفتمانی تمهید انتقال معنا را فراهم کنند. حال آنکه با نظر به اصل نشانه های زبانی و تکثر دلالت های برخاسته از آن، مترجم می تواند با در نظر گرفتن ظرفیت های زبانی و فرازبانی متن به انعکاس صحیح مدلول مدنظر نویسنده که مرتبط با برداشت های شخصی او است، بپردازد و در نهایت، هم ارزی میان متن اصلی و ترجمه را رعایت کند مانند آنچه که در ترجمه کتاب پیامبر توسط دکتر الهی قمشه ای صورت گرفته است. فصل تمایز این پژوهش با پژوهش های متناظر دیگری که در خصوص اثر پیامبر صورت پذیرفته در توجه نشانه معناشناختی به عناصر بینافرهنگی در ترجمه عناوین فصول است. از یک سو، التفات نابسنده پژوهشگران به مطالعه فرایند کیفی ترجمه و از سویی دیگر، نیاز مترجمان به مداقه نظر در تفاوت های فرهنگی برای بهبود عملیِ ترجمه هایشان ضرورت این پژوهش را توجیه می کنند.
تأثیر آموزش بر شکل گیری صدا و حضور نویسنده در نگارش استدلالی به زبان انگلیسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
علیرغم اینکه که مطالعات چشمگیری در زمینه تجزیه و تحلیل صدا و حضور نویسنده در نگارش های استدلالی انجام گردیده، هنوز در خصوص تأثیر آموزش بر این حضور تحقیقات کافی صورت نپذیرفته است. بنابراین ، مطالعه حاضر به بررسی تأثیر آموزش مبتنی بر مدل مارتین و وایت و الگوی تعاملی هایلند در شکل گیری صدا و حضور نویسنده و تعامل بین نویسنده و خواننده پرداخته است. برای این منظور، یک گروه کنترل و دو گروه تحقیق در مطالعه شرکت کردند. گروه های تحقیق در مورد عناصر تشکیل دهنده موضع نویسنده و تعامل با خواننده بر اساس دو مدل متفاوت آموزش داده شدند. تغییرات در استفاده از عناصر بین گروههای تحقیق و کنترل پس از آموزش بررسی گردید. زبان آموزانی که از تأثیر صدا و حضور نویسنده بر اساس مدل مارتین و وایت آگاه گردیدند، از موضع گیری تعاملی و تدافعی بیشتری در نگارش آیلتس استفاده کردند و تعامل قابل تو جهی با خواننده داشتند. نتایج حاصل از این تحقیق می تواند به مربیان کمک کند تا آگاهی زبان آموزان را از چگونگی حضور نویسنده در نوشتار بطور موثری ارتقا داده تا نوشتار های تعاملی متقاعده کننده ای را ارائه دهند.
Lexical Inferencing Strategy Instruction and the Development of Reading Comprehension: The Case of Iranian EFL Learners(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
The Journal of English Language Pedagogy and Practice, Vol.۱۳, No.۲۷, Fall & Winter ۲۰۲۰
1 - 25
حوزههای تخصصی:
Lexical inferencing has been recognized as an effective learning strategy in SLA. The present study investigated Iranian EFL learners’ development of reading comprehension as a result of exposure to lexical inferencing strategy instruction. To do so, 45 female participants studying in Simin Language Institute in Rasht, Iran were selected from among 60 students based on the results of a sample of Oxford quick Placement (OQP) test, who scored from 40 to 47. They were in two intact classes, assigned to one experimental (n=24) and one control group (n=21). The experimental group underwent the teaching of reading comprehension through lexical inferencing strategy to help learners infer the meaning of unknown words and promote their understanding of the text. However, the control group received the traditional instruction of reading comprehension concentrating on the translation of new words. The results of the pre- and post-tests of reading comprehension revealed the significant outperformance of the treatment group over the control group’s reading comprehension ability. It was concluded that lexical inferencing strategy teaching could develop the learners’ potential to improve their cognitive capacities in inferring the meaning of unknown words, which might be facilitative in their reading comprehension.
Explicit and Implicit Instruction of Requestive Strategies: A Comparison of the Effects on Upper -intermediate English Learners’ Email Writing Development(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
The Journal of English Language Pedagogy and Practice, Vol.۱۳, No.۲۷, Fall & Winter ۲۰۲۰
150 - 170
حوزههای تخصصی:
This study compared the efficacy of explicit and implicit instruction of requestive strategies on upper-intermediate female English as a foreign language (EFL) learners’ email writing development. Sixty-two participants in four intact classes were randomly assigned to two explicit and implicit groups. In this quasi-experimental pretest-posttest design study two email evaluation tests and two written discourse completion tests (WDCT) were used to collect the data. In the pretest phase, an email evaluation test and a WDCT were administered to the participants in two sessions. Next, the two groups were provided with ten treatment sessions. The explicit group received direct instruction and metapragmatic explanation on the use of appropriate requestive strategies in writing emails. The implicit group, however, received instruction on writing requestive emails without any explicit explanation about the requestive strategies in emailing. Then, the participants took the posttest of email evaluation test and WDCT in two successive sessions. The results indicated that both modes of instruction exerted significant effects on the learners’ production of requestive strategies in English. The comparison of the two modes of instruction, nonetheless, indicated that the participants who underwent explicit instruction significantly surpassed those in the implicit group. The findings have implications for materials developers and instructors.
The Effect of Interactionist vs. Interventionist Models of Dynamic Assessment on L2 Learners’ Pragmatic Comprehension Accuracy and Speed(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Issues in Language Teaching (ILT), Vol. ۹, No. ۱, June ۲۰۲۰
279 - 320
حوزههای تخصصی:
Various models of Dynamic Assessment (DA) have been used in L2 pragmatic instruction and have proved their significant contributions to pragmatic production; however, there is a paucity of research regarding their implementation for pragmatic comprehension. Therefore, this study sought to investigate the effects of interactionist and interventionist models of DA on the accuracy and speed of pragmatic comprehension among a convenience sample of 60 advanced EFL learners who were randomly assigned into two DA groups and a control group. A listening pragmatic comprehension test developed and validated by Garcia (2004) was used both as a pretest and as a posttest. During the 14-session treatment, the interactionist DA group received metapragmatic instruction about 28 conversations, and learners interacted with each other and the teacher. Assistance and scaffolding were continuously provided by the teacher as the more knowledgeable other (MKO) within the learners’ Zone of Proximal Development (ZPD). The interventionist DA class received its treatment based on DA procedures as presented by Lantolf and Poehner (2010). However, the Non-DA group only received metapragmatic instruction about the conversations from the instructor without any DA-based intervention or interaction. Data analysis using one-way ANCOVA revealed that study groups differed in their pragmatic comprehension accuracy and speed: DA groups significantly outperformed the control group. The interventionist DA group did significantly better than the interactionist DA group for pragmatic accuracy but nor for pragmatic comprehension speed. The pedagogical implication of the study is that teachers can utilize interventionist and interactionist DA to foster learners’ pragmatic comprehension accuracy.
بررسی انضمام در فارسی بر اساس صرف توزیعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش به بررسی ماهیت و ساختار انضمام در زبان فارسی در چارچوب نظریه صرف توزیعی می پردازیم. این رویکرد رویکردی تماماً نحوی است که ساختواژه را به مثابه نحو در نظر می گیرد. در قالب این رویکرد، انضمام فرایندی کاملاً نحوی است که از منضم شدن ریشه فاقد مقوله حاصل می شود، به این صورت که ابتدا ریشه با موضوع یا افزوده ادغام می شود و سپس این سازه به سمت هسته مقوله ساز حرکت می کند و سازه انضمامی مقوله بندی می شود. برخی از زبان شناسان (ارکان، 1385؛ شقاقی، 1386؛ Spencer, 1991, 1995; Karimi Doostan, 1997) فرایند انضمام را پدیده ای ساختواژی در نظرگرفته اند به این دلیل که در چارچوب نظریه نحوی بیکر، داده هایی از زبان های مدنظر از شرایط انضمام نحوی بیکر تخطی کرده اند؛ اما تحلیل نحوی که صرف توزیعی ارائه می دهد، ساخت های انضمامی را که متناقض با شرایط نحوی بیکر بوده اند، توصیف می کند. نظریه صرف توزیعی برخلاف رویکردهای پیشین می تواند چالش هایی از قبیل مجاز نبودن انضمام افزوده به فعل، اصل محدودیت نحوی حرکت هسته (Baker, 1988, 1996)، نقش نحوی ترکیبی سازه های انضمامی (Gerdts, 1988)، تغییر نقش دستوری عنصر حاصل از انضمام (Baker, 1988) را تبیین کند. تحلیلی که در این مقاله صورت گرفته است، نشان می دهد که لازم است رویکردهای نحوی مربوط به انضمام بازبینی مجدد شوند.
تعامل افعال ایستا و نمودهای دستوری در زبان فارسی؛ رویکردی نقش گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
افعال ایستا در بسیاری از موارد، از مهم ترین طبقات فعل و گاهی نیز معیاری برای طبقه بندی افعال دیگر بوده اند؛ مهم ترین مشخصه افعال ایستا، عدم تغییر است. این افعال دربردارنده کنشی نیستند و معمولاً به احساسات درونی، مالکیت و موقعیت مکانی اشاره می کنند. علاوه بر این، برای تحقق به مدت زمانی کوتاه یا طولانی نیاز دارند. افعال ایستا فاقد ساختار درونی هستند و این بدان معناست که برای آن ها نمی توان زیررویدادهایی درنظرگرفت که نشان دهنده مرحله آغاز، تداوم و پایان باشد. این افعال محدودیت زمانی و نقطه پایان ذاتی ندارند و گستره زمانیِ شمول آن ها مشخص نیست. پژوهش حاضر با رویکرد نقش گرایانه به بررسی تعامل افعال ایستا و نمودهای دستوری پرداخته است. داده ها از وبگاه های اینترنت، روزنامه، کتاب و مکالمات روزانه گردآوری شده اند. در این پژوهش، به منظور بررسی جامع تر، افعال ایستا به پنج زیرگروه افعال وجودی، شناختی، عاطفی، ملکی و ادراکی تقسیم و رفتار هرکدام از نظر باهم آیی با نمودهای دستوری مختلف بررسی شده است. بررسی داده ها حاکی از این است که رفتار زیرگروه های افعال ایستا با نمودهای دستوری در تمامی موارد یکسان نیست. این افعال می توانند بدون محدودیت با نمود تام استفاده شوند، در این صورت، تحقق رویداد مدنظر است. هرچند تعامل افعال ایستا با نمود استمراری غالباً غیرممکن انگاشته می شود، در مواردی ازجمله قرارگرفتن در «موقعیت فراز و فرود، اشاره به کنشگری فاعل و موقعیت های موقت»، برخی افعال ایستا می توانند در نمود استمراری به کار روند. این افعال در نمود کامل می توانند کارکردهایی از جمله کارکرد نتیجه ای، تجربی، خبر داغ و گواه نمایی داشته باشند. علاوه بر این، وجود قید زمان دال بر آینده و مثبت بودن جمله، شرایط را برای دلالت برخی افعال ایستا به نمود آینده نگر هموار می سازد.
چند دستوری شدگی فعل خواستن در زبان فارسی؛ مطالعه ای شناختی در چارچوب طرحواره های رخدادی بنیادین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علم زبان سال هفتم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۱۲
73 - 104
حوزههای تخصصی:
چنددستوری شدگی فرایندی است که طی آن یک صورت زبانی، نقش های دستوری گوناگونی را در ساخت های متفاوت به نمایش می گذارد. به عبارت دیگر، یک صورت زبانی درعین حال که مفهوم واژگانی خود را حفظ می کند، چند مسیر متفاوت را در بستر دستوری شدگی طی می کند و در هر کدام به ایفای نقشی متفاوت می پردازد. فعل خواستن نمونه ای از چنددستوری شدگی در زبان فارسی است که می تواند سه نقش دستوری زمان دستوری، نمود و وجهیت را مفهوم سازی کند. فعل خواستن که به عنوان فعل واژگانی و با معنای طلب کردن چیزی، در قالب طرحواره رخدادی بنیادین تمایل قرار دارد، با اعمال حلقه های مختلف فرایند دستوری شدگی و در قالب طرحواره های مرکب به بیان مفاهیم دستوری مختلف می پردازد. این فعل در قالب طرحواره مرکب سریالی، زمان دستوری آینده را مفهوم سازی می کند. فعل خواستن در چارچوب همین طرحواره، نمود تقریب را که نشان دهنده عملی در شرف وقوع در زمان حال و گذشته است و نمود اجتنابی را که بیانگر عملی در شرف وقوع در گذشته است که محقق نشده، مفهوم سازی می کند. فعل خواستن در قالب طرحواره مرکب سنجشی به بیان مفهوم وجهیتی جدید تحت عنوان وجهیت پیشنهادی می پردازد که در آن گوینده مجوز انجام عمل را از مخاطب طلب می کند و جهت انجام عمل پیشنهاد می دهد. دلیل دستوری شدگی متعدد یا همان چنددستوری شدگی فعل خواستن را می توان پرکردن خلاء های زبانی و پاسخ به نیاز زبان برای بیان مفاهیم دستوری مختلف دانست.
تحول تاریخی برخی واج ها در تالشیِ مرکزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تالشی در شمار زبان های حاشیه دریای خزر است که خود به شاخه غربی زبان های ایرانی تعلق دارد. این زبان بر اساس کاربرد جغرافیایی، دارای سه گویش اصلیِ شمالی، مرکزی و جنوبی است. این گویش ها در امتداد کرانه های دریای خزر، در منتهی الیه جنوب شرقی جمهوری آذربایجان، ماسالی، لریک، لنکُران و آستارا، شرق استان آذربایجان و غرب گیلان رایج است. در این پژوهش به تحول تاریخی واج های تالشیِ مرکزی با استفاده از منابع کتابخانه ای پرداخته می شود و تحول تاریخی برخی واج ها به ترتیب در زبان های ایرانی باستان، فارسی میانه و فارسی نو بررسی و مقایسه می گردد. نتایج این پژوهش نشان می دهد که بیش تر واج ها در تالشی همان دگرگونی های واج های زبان فارسی را دارند اما برخی تحولات ویژه نیز در این گویش رخ داده اند. به عنوان نمونه، واج های /v/، /č/ ، /y/ و /j/ در گویش تالشی مرکزی از لحاظ تاریخی از ایرانی باستان تاکنون تغییری نکرده اند. بنابراین تالشی را می توان از لحاظ تحولات تاریخی واج ها در شمار گویش های محافظه کار قرار داد.
پیشوند فعلی bI- با معنایی واژگانی و کهن در گویش کهکدانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انعکاس هویت ملی و مذهبی مترجمان در ترجمه رمان های التقاطی: بررسی رمان های ترجمه شده فیروزه دوما(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با وجود چرخش مطالعات ترجمه از جنبه های زبانی به جنبه های فرازبانی، کماکان نقش برخی از جنبه های فرازبانی همانند نقش هویت مترجم در ترجمه های او مورد توجه لازم قرار نگرفته است. با در نظر گرفتن این خلأ، تحقیق حاضر در نظر دارد به بررسی نقش هویت ملی و مذهبی مترجم در ترجمه رمان های التقاطی بپردازد. بدین منظور دو رمان التقاطی فیروزه دوما و شش ترجمه موجود از آن بررسی شدند. سپس تغییرات ترجمه لغات، عبارات و جملات دوزبانه به کاررفته در رمان بررسی شدند. برای پیدا کردن رابطه بین هویت ملی و مذهبی شخصیت های رمان ها و راهکارهای به کاررفته در آن ها، از مدل کلینگر (2014) استفاده شد. نتایج نشان داد که چگونه تغییر قسمت های دوزبانه می تواند انعکاس دهنده هویت ملی و مذهبی مترجم باشد که خود نماینده هویت ملی و مذهبی جامعه است. یافته های این تحقیق می تواند در کلاس های آموزش ترجمه به کار رود.
From Fancy to Feminist Frenzy Fight: An Ideational Grammatical Metaphor of Charlotte Perkins Gilman’s ‘The Yellow Wallpaper’
منبع:
Journal of Foreign Language Teaching and Translation Studies, Vol. ۵, No. ۲, June ۲۰۲۰
39 - 64
حوزههای تخصصی:
This study explores the relationship between the story and the author’s personal life encounters. Specifically, it aims to construe the linguistic choices in Charlotte Perkins Gilman’s The Yellow Wallpaper , which highlights the discriminatory factors that worsen the woman’s plights and struggles specifically shown by masculine dominance, feminine poor role positioning, oppression, and marginalization. Considering these issues, the current study aims to describe the author’s experience of the world, what’s inside her, and around her. Results show that the text has 629 transitivity processes, with relational as the dominant process type by the inanimate characters which effectively describes the kind of environment which shapes a clear conflict against her milieu. Among the participant roles and circumstances, carrier, and location show their dominance, respectively. An in-depth analysis using the transitivity system unveils the author’s connectivity to her own life presented through literary metaphors. The paper further proves that literature can be taught using linguistic approaches.