محمود صوفیانی

محمود صوفیانی

مدرک تحصیلی: عضو هیات علمی گروه فلسفه دانشگاه تبریز

مطالب
ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین

فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۳۴ مورد از کل ۳۴ مورد.
۲۱.

استنتاج و نسبت مفاهیم حق و سیاست بر اساس کتاب بنیادهای حق طبیعی فیشته(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فیشته حق سیاست موجود متعقل آزادی دیگری بیناسوژه ای

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۱۳ تعداد دانلود : ۴۲۹
فیشته در کتاب بنیادهای حق طبیعی در دیالکتیکی دو سویه نه تنها مفهوم و اصل حق را از اصطلاحاتی در آغاز انتزاعی چون موجود متعقل، کنش گری، آزادی، آگاهی، دیگری و مفهوم بیناسوژه ای استنباط می کند بلکه در عین حال انضمامی شدن تمامی آن اصطلاحات را بر اساس مفهوم و اصل حق تحقق می بخشد. بنابراین در نظام فکری فیشته تمامی این مفاهیم مجموعه ی پیچیده ای را تشکیل می دهند که تنها با یکدیگر فهمیده می شوند چرا که به صورت دیالکتیکی از درون یکدیگر به وجود می آیند و تنها با یکدیگر امکان تحقق دارند. اما در پایان راه به دلیل استنباط قانون حق و تمامی نسبت های آن از طریق عقل، موجود متعقل آزاد را زماناً و منطقاً در رأس هرم اصطلاحات بنیادین فلسفه ی حق و سیاست فیشته نشان خواهیم داد. در ادامه فیشته در صدد متحقق کردن قانون حق و ضمانت آن برای افراد در جهان خارج، به استنتاج حکومت (در مقام اراده ی عمومی همگان) و سیاست به عنوان علم دولت گام برمی دارد و این علم جدید را همچون خدمتگزار حقی در نظر می گیرد که اساس ماهیت خود را به طور پیشینی از موجود متعقل آزاد کسب کرده است.
۲۲.

نقش محوری زمان در تفسیر اونتولوژیک هایدگر از فلسفه کانت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: زمان سوژه خیال استعلا اونتولوژی متافیزیک وجود

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۸۶ تعداد دانلود : ۲۴۵
زمان در تفسیر اونتولوژیک هایدگر از کانت چه نقش و جایگاهی دارد؟ تفسیر هایدگر از فلسفه کانت، تفسیری بحث برانگیز و متفاوت از جریان تفسیرهای معمول از فلسفه او است. هایدگر در پرتوی فهم معنای وجود به تفسیر کانت می پردازد و قصد دارد پروژه کانت را به معنای کلی، یک پروژه اونتولوژیک قلمداد کند. حال، ما با توجه به پرسش اصلی این مقاله، درصدد هستیم تا نقش محوری زمان را در تفسیر هایدگر از کانت نشان دهیم، نقشی که به گمان ما، خط اصلی و رشته پیونددهنده دیدگاه های هایدگر در باب کانت است و بدون درنظر گرفتن آن، فهم چگونگی تفسیر هایدگر از کانت، چندان راه به جایی نخواهد برد.
۲۳.

تغییر جهان: بررسی و نقد آموزه شناخت فیشته و نسبت فلسفه اخلاق با آن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تغییر جهان فیشته آموزه شناخت اخلاق کانت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۶۲ تعداد دانلود : ۲۸۳
فلسفه فیشته تفسیر جهان را با تغییر آن درک می کند. در این فلسفه تأمل نظری بدون تغییر عالم بی معناست. این در صورتی است که مهمترین دستاورد فلسفی جهان از نظر فیشته یعنی فلسفه کانت با وجود دادن ابزار برای تغییر عالم اما از آن در این مسیر استفاده نمی کند. مأموریت فیشته برقراری سنخیت میان فلسفه کانت با جهان خارج است. در این مسیر فیشته تمامی دوگانگی ها و نظریاتی که موجب عدم برقراری این سنخیت در فلسفه کانت شده بود را طرد می کند یا از درون تغییر می دهد و راه را برای تئوری نظر-عمل و سوژه-ابژه باز می کند. و نشان می دهیم که چگونه فیشته در این مسیر معنای آزادی، واقعیت و ایده آلیسم را دگرگون می سازد. نگارنده در این مقاله تمامی دستاوردهای فیشته در مسیر را با دقت مورد واکاوی و بررسی قرار می دهد و سپس به نقد روش و راهکار فیشته می پردازد و نشان می دهد که چگونه او در دام موانعی می افتد که پیش آن ها را در کانت بازشناسی کرده بود.
۲۴.

زمان هایدگری در نمایشنامۀ در انتظار گودو(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: زمان انتظار در انتظار گودو بکت هایدگر وجود دازاین

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۶۰ تعداد دانلود : ۲۱۵
مسئلۀ زمان همواره در طول تاریخ یکی از بزرگ ترین سؤالات فیلسوفان و دانشمندان حوزۀ فیزیک بوده است. بدون شک هر تفکر فلسفی به اشکال مختلف در آثار ادبی و هنری نمود پیدا می کند و در این میان نویسندگان و هنرمندانی هستند که فلسفه را بن مایۀ آثار خود قرار می دهند. ساموئل بکت یکی از نویسندگان مؤثر در شکل گیری جریان فکری تئاتر ابزورد است که ریشه در فلسفه دارد. این مقاله سعی در بررسی و بیان مسئلۀ زمان در نمایشنامه در انتظار گودو با استفاده از نظریات مارتین هایدگر دارد. بر همین اساس در ابتدای سخن، تعریف و توصیف «زمان» از گذشته تا کنون بررسی شده و سپس دیدگاه هایدگر در باب زمان و تفاوت نگرش وی با فیلسوفان دیگر مورد مداقه قرار گرفته است. در ادامه با بررسی اجمالی مفهوم انتظار به رابطۀ آن با مسئلۀ زمان در نمایشنامۀ در انتظار گودو پرداخت شده و همخوانی های آن با نظر هایدگر بیان شده است. در نتیجه گیری مقاله، مسئلۀ اصلی مقاله که مسئلۀ مهم زمان در نمایش در انتظار گودو که به انتظاری ممتد انجامیده است به کمک زمان هایدگری تأویل و تفسیر شده است.
۲۵.

هژمونی سکوت: خوانشی هگلی- لاکانی از رابطۀ سکوت و زبان در اندیشۀ مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مولوی هژمونی سکوت زبان سهروردی ایدئالیسم آلمانی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۵۷ تعداد دانلود : ۲۸۳
در مقاله حاضر می کوشیم در برخی از ابیات و اشعار مولوی رد چیزی را پیدا کنیم که آن را «هژمونی سکوت» می نامیم. طرفداران «هژمونی سکوت» زبان را خوار می شمارند و سکوت را بی اندازه ارج می نهند و آن را دربردارنده نوعی شهود ویژه می دانند که دسترسی به امر فراسوی زبان را میسر می سازد. این نگرش به سکوت و زبان تاریخ دور و درازی دارد و تازه در قرن های اخیر به پرسش گرفته شده است. سعی خواهیم کرد رویکرد «هژمونی سکوت» را به میانجی رویکردی هگلی لاکانی خوانش کنیم، رویکردی مدرن که سکوت و زبان را به یک اندازه ارزشمند می داند و در نهایت سکوت را پدیده ای صرفاً زبانی می داند. خاطرنشان خواهیم ساخت که این دو نگرش در دو منطق متفاوت بنیاد دارند؛ اولی در قاعده امکان اشرف سهروردی و دومی در منطق پس گسترانه ایدئالیسم آلمانی. پس از بررسی تبعات معرفت شناختی و هستی شناختی این دو رویکرد، در نهایت نتیجه خواهیم گرفت که موضع «هژمونی سکوت» موضعی متناقض و ناممکن است. 
۲۶.

اهمیت میانجی گری اخلاق کانتی بین حق انتزاعی و حیات اخلاقی و ضرورت گذار از اخلاق به حیات اخلاقی درکتاب مبانی فلسفه حق هگل(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: هگل اخلاق حیات اخلاقی حق انتزاعی آزادی اراده

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۵۶ تعداد دانلود : ۴۵۳
همانطور که هگل در پیشگفتار کتاب مبانی فلسفه حق بیان کرده است؛ بحث مرکزی در این اثر، از بین بردن خودسرانگی اراده است که همان معنای عامیانه آزادی است. هگل در صدد ردیابی تحقق مفهوم آزادی به عنوان ایده در نفس الامر است. نگارنده معتقد است که در هر دو گذار هگل میان سه بخش اصلی این اثر یعنی از حق انتزاعی به اخلاق و از اخلاق به حیات اخلاقی، او خودسرانگی اراده را به عنوان نمود فاقد مفهوم رفع کرده است. در گذار نخست شخص به عنوان تعین حق انتزاعی که آزادی خویش را تنها در تملک چیزهای خارجی و بازشناسی آن از طریق دیگری می یابد، در دیالکتیک ناحق و رفع آن اسیر اراده ی خودسرانه ی فرد جزئی ای می شود که جرم را وارد تسلسلی نامتناهی می کند. بنابراین بازشناسی ساحت کلی درون انسان در جهت قانون گذاری امر خیر در مقام اخلاق ضرورت پیدا می کند. در این بخش وجدان به عنوان متعین کننده خیر درونی انسان، پس از آن که تمامی نهادها و قوانین عرف را در درون خویش مستحیل می سازد، به دلیل صوری بودن قانونش، به جای اراده ی امر کلی، اراده ی جزئی خویش را به عنوان محتوای قانون مطلق، وضع می کند و از این طریق ادعای مطلق بودن می کند که هگل آن را نتیجه اخلاق کانت و اینهمان با منطق حکومت ترور در فرانسه می داند. هگل در جهت رفع این خودسرانگی، به وجه ممیزه فلسفه اخلاق خویش یعنی حیات اخلاقی گذار می کند که در آن محتوای قانون های اخلاقی بایستی از طریق نهادهای جهان اجتماعی بالفعل که شخص در آن ساکن است چارچوب بندی شوند.
۲۷.

رابطه هستی شناختی سوژه بدنمند با جهان در پدیدارشناسی مرلوپونتی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بدن جهان رابطه وجودی نظرگاه بدنی و مرلوپونتی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۳۳ تعداد دانلود : ۳۱۲
در این مقاله سعی داریم نشان دهیم که در پدیدارشناسی مرلوپونتی بدن به مثابه سوژه بدنمند به واسطه نحوه های وجودی خاص خودش، از لحاظ هستی شناختی، رابطه ای وجودی با جهان دارد. برای تبیین این موضوع لازم است ماهیت ادراک را بشناسیم که ذاتاً با بدن و در نتیجه با جهان ارتباط وجودی دارد و نیز برای فهم رابطه وجودی بدن با جهان لازم است ماهیت نظرگاه بدنی را که بیانگر در-جهان-بودن جسمانی سوژه است را نیز تحلیل نماییم. به طور کلی مرلوپونتی با انتقاد از ثنویت روح و جسم دکارتی در سنت فلسفی و تقلیل روح یا سوژه به ساحت اندیشه، می کوشد با نفی این ثنویت هم بدنمندی سوژه را به اثبات برساند و هم نشان دهد که سوژه بدنمند از سنخ یا گوشت جهان طبیعی است و از اینرو رابطه آن با جهان رابطه ای طبیعی و وجودی است. این پرسش که بدن و جهان در فلسفه مرلوپونتی چه رابطه ای دارند یقینا جواب این پرسش معرفت شناختی یا روان شناختی نخواهد بود بلکه اگزیستانسیالیستی خواهد بود و این پاسخ از یک منظر خلاء معرفتی است که این مقاله در مرلوپونتی پژوهشی به دنبال پر کردن آن است. بنابراین، مرلوپونتی با طرح مفاهیمی مثل سوژه بدنمند، گوشت، نظرگاه بدنی، در جهان بودن و غیره در صدد آن است که به نحو هستی شناختی نشان دهد که ما روابط پیچیده ای با جهان داریم و بدون فهم این روابط نمی توان شناختی از خود و جهان داشت.
۲۸.

دیالکتیک شر در فلسفه هگل(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: جان زیبا دیالکتیک شر مکر عقل وجدان اخلاق روح متیقن به خویش

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۷۲ تعداد دانلود : ۱۵۷
سرآغاز سرنوشت ما با شر پیوند خورده به گونه ایی که داستان اولین انسان، یعنی آدم و حوا فقط یک اسطوره تهی و داستان دینی نیست، بلکه روایت نبرد آزادی و خودمختاری انسان است. شر در اندیشه هگل مربوط به خود اندیشه است. هگل در تبیین مسئله شر، اول سراغ ریشه شر می رود و در این راستا به کوچه اندیشه برمی خورد. اندیشه ای که در دل روح بعد از تجسم یافتن و ناپدیدشدن و ورای جسمانیت باری دیگر در سخن و عقل بیان می شود. این اندیشیدن معیارهای خود را دارد و ملاک آن آزادی است، آزادی ذات و جوهر آگاهی است؛ اما خود این آزادی از نظر هگل نمی تواند بدون هیچ شور و شری بوجود بیاد. هدف این مقاله این است که در پرتو دیالکتیک امر شر تبیین شود که در عین نفی کردن آزادی می تواند خود آزادی که غایت انسان است از طریق شر که دارد آزادی را نفی می کند، بوجود بیاد، یعنی ضرورت بودن آن. وقتی فرد خودآگاه می خواهد وارد این مسیر شود، نمی تواند فقط به ندای درونی خود تکیه کند و قانون وضع کند تا دیگری آن را شناخته شده جلوه دهد. برای همین یا باید خود را در خلوص خود پاک نگه دارد که به ریاکاری دچار می شود، یا اینکه وارد شر می شود. میان بیهودگی جان زیبا و شر، هگل معتقد است که شر گزینه بهتری است تا عقلانیت به مسیر غایی خود که آزادی است، برسد.
۲۹.

نقدی کوتاه بر درون نگریِ دکارتی با تمرکز بر تز شفافیت(مقاله پژوهشی حوزه)

کلیدواژه‌ها: شفافیت دکارت درون نگری محتویات ذهن

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۰ تعداد دانلود : ۱۵۴
درون نگری روشی است برای دسترسی به محتویات ذهن، و تحقق آن نیز بسته به پذیرشِ تز «شفافیت ذهن» است. این تز بخشی از پارادایم فلسفهٔ دکارت را برای شناخت ذهن تشکیل می دهد، و به واسطهٔ ویژگی هایی، مانند بی واسطگی، خطاناپذیری، حجیت اول شخص و غیره مشخص می شود. طرفداران تز شفافیت، ذهن را همچون ظرفی شفاف می دانند که همهٔ محتویات آن، اعم از امور ثابت - مانند حالت های ذهنی - و غیرثابت - مانند رویدادهای ذهنی - بالذات معلوم اند. با این حال، آزمایش های تجربی و استدلال های فلسفی حاکی از آن اند که ذهن پر از واسطه های پیدا و پنهان است، در فهم محتویات خودش دچار خطا می شود، از تأثیر عوامل بیرونی غافل است و خود را به اشتباه مرجع همهٔ احکامش می داند و غیره. این موارد نشان می دهند که ذهن برخلاف مدعای دکارت، برای خودش شفاف نیست. این مقاله با روش تحلیلی_انتقادی می کوشد تا با تحلیلِ برخی از ویژگی های بیان شده، تز شفافیت را بیازماید و از آن بدیهی زدایی کند.
۳۰.

تحلیل مفهوم دیگری در اندیشه گادامر و لویناس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: گادامر لویناس دیگری اخلاق فهم

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۲ تعداد دانلود : ۱۵۱
در نوشتار حاضر ما با دو فیلسوف پدیده شناس مواجه هستیم که در دو سنت فکری متفاوت یعنی هرمنوتیک و پدیده شناسی به مفهوم «دیگری» به مثابه امکان های بنیادین فرد اشاره داشته اند. دیگری، به عنوان مفهومی هستی شناختی و مشترک در اندیشه گادامر و لویناس، نقطه عطف شرط امکان فهم و اخلاق است. این نوشتار با تمرکز بر مفهوم دیگری، ضمن پرداختن به نکات افتراق و اشتراک میان دیدگاه گادامر و لویناس، نشان خواهد داد دلمشغولی لویناس، به عنوان فیلسوف دیگری، رجوع به بنیادهای اخلاق است و شرط امکان بنیادهای اخلاق مواجهه با دیگری است. در هرمنوتیک فلسفی گادامر، دیگری نقطه عطف تعین امکان های فهم در روابط دیالکتیکی و گفتگومحورانه است. بدون دیگری در اندیشه لویناس اخلاق و امر اخلاقی، و در اندیشه گادامر فرایند فهم در قالب امتزاج افق ها رخ نخواهد داد. بنابراین، این مقاله نشان می دهد که دیگری مفهومی مشترک بین این دو فیلسوف است که هر دو در تحلیل های فلسفی خودشان از اخلاق یا فرایند فهم گریز و گزیری از آن ندارند.
۳۱.

نگاه منطبق بکت و هایدگر به مسئله مرگ با تکیه بر نمایش آخر بازی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مرگ ترس آگاهی آخر بازی بکت هایدگر دازاین پوچی و ملال

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۱ تعداد دانلود : ۶۴
مسئله مرگ همواره در طول تاریخ یکی از بزرگ ترین و اساسی ترین سؤالات انسان بوده و هست. چیستی مرگ و چگونگی فرار از آن یا حتی دست یافتن به اکسیر جاودانگی همواره یکی از موضوعات مهم تاریخ ادبیات بوده است. موضوع مرگ در تاریخ فلسفه نیز جایگاه ویژه ای داشته و دارد. بدین ترتیب این مسئله فلسفی به اشکال مختلف درآثار ادبی و هنری نمود پیدا کرده است. ساموئل بکت نیز به عنوان یکی از بنیانگذاران جریان فکری ابزورد در ادبیات نمایشی، در آثار خود به این موضوع مهم فلسفی پرداخته است. این مقاله سعی در خوانش هایدگری مسئله مرگ در نمایشنامه آخر بازی بکت دارد. در این پژوهش مفهوم ترس آگاهی و رابطه آن با مسئله مرگ در نمایش آخر بازی که به ملال و پوچی ممتدی انجامیده، با استناد به نظریات هایدگر بازخوانی شده است. از آنجایی که در این مقاله تکیه بر نمایش آخر بازی با تم مرگ است، باید گفت فلسفه هایدگر می تواند بینش های فلسفی بکت را در خصوص مرگ در این نمایش برای ما روشن کند. بررسی این موضوع علاوه بر این که می تواند مخاطبان تئاتر بکت را در درک بهتر فلسفه پنهان در پس آثار نمایشی وی کمک کند، همچنین می تواند مثال عملیِ بارزی برای درک مفهوم پدیدارشناسانه مرگ از نظر هایدگر باشد. این مقاله با استناد به منابع و مراجع کتابخانه ای به رشته تحریر درآمده است.
۳۲.

«بررسی تبارشناسانه و مسئله مندانه سوژه» در نسبت با «تاریخِ سوژه مندی و تکنیک های خود» در اندیشه فوکو(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سوژه سوژه مندی تبارشناسی تکنیک خود میشل فوکو

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۰ تعداد دانلود : ۷۹
فوکو در متن «سوژه و قدرت» (1982)، 2 سال پیش از مرگش، گفت که درون مایه کلی پژوهش هایش نه «قدرت» بلکه «سوژه» است. درسنامه های «سوبژکتیویته و حقیقت» (1981-1980) و «هرمنوتیک سوژه» (1982-1981) نیز موید این تاکید بودند بالاخص که او پروبلماتیک کلی این درس ها را «سوژه مندی و حقیقت» می دانست تا نشان دهد سوژه باید در نسبت با حقیقت، مسئله مند شود. او سرانجام در پیشگفتار «تاریخ سکسوالیته» (1984) و 8 سال پس از جلد اول آن، صورت بندی کلی فرآیند اندیشه اش و چرایی معطوف شدن به «تبارشناسی» را ارائه داد؛ برمبنای این مقدمه، این مقاله پس از تبیین چگونگی نسبت سوژه با شبکه قدرت و حقیقت به این نتیجه رسیده است که روش و رویکرد بررسی سوژه «تبارشناسی و مسئله مندی» است و عرصه مرجع و حوزه تحقیقِ بازشناسی و برساختنِ خود به منزله سوژه، تاریخ انسان میل گر و متعاقب آن سکسوالیته است. درواقع «تکنیک های خودِ» مرتبط با سامانه سکسوالیته، ارتباط دائمی فرد با خودش را سبب می شوند و این چیزی نیست جز تولید دائمی سوژه مندی؛ پس با مطالعه تاریخ این تکنیک ها می شود به تاریخ سوژه مندی دست یافت اما این تاریخ زمانی منجر به دست یابی به تبارشناسی سوژه می شود که تقاطع تکنیک های خود و استیلا با همدیگر را تحلیل کنیم و تقاطع تکنیک خود و استیلا نیز چیزی نیست جز معنای «حکومت مندی» و «حکم رانی»، آن هم حکم رانی به معنای هدایت رفتارها و مدیریت امکان ها به واسطه انواع بازی های حقیقت، براین اساس نتیجه می شود که سکسوالیته نه تنها حوزه ای مناسب برای مطالعه تبارشناسانه تاریخ سوژه مندی و تکنیک های خود بلکه حوزه ای غنی است برای فهم حکم رانی و روش های پیچیده تر کارکرد رویه های قدرت.
۳۳.

رابطه زبان با زیست انسانی بر مبنای نظریه زبانی سوسور(مقاله پژوهشی حوزه)

کلیدواژه‌ها: زبان ذهن ناخودآگاه سوسور زیست انسانی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۵ تعداد دانلود : ۸۷
زبان از بنیادی ترین ساحت هایی است که می تواند موضوع تفکر انسان قرار گیرد. فلسفه زبان و زبان شناسی با پرسش هایی اساسی مواجهند؛ همچون اینکه چه نسبتی میان ذهن و زبان برقرار است، آیا زبان ابزاری صرف برای مکالمه و مفاهمه است یا قوه ای دارای قدرت تاثیرگذاری بر درک انسان از واقعیت، یا این پرسش که زبان یک جامعه چه تاثیری بر زیست افراد آن دارد. مقاله حاضر بر آن است تا با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی، رابطه زبان با زیست انسانی را بر مبنای آرا زبان شناختی سوسور مورد پژوهش قرار دهد. در این مقاله خواهیم دید که می توان زبان را در قامت نظامی که واجد قدرت تاثیرگذاری بر اذهان است، به منزله یکی از عوامل پیشینی شکل گیری اندیشه های کاربران زبانی در نظر آورد و ساختارهای موجود در نظام یک زبان را نه به مثابه عوامل محدودکننده اندیشه و اراده بلکه به مثابه اموری مورد خوانش قرار داد که می توان از آنها برای رشد آگاهی و ناخودآگاه فردی و جمعی افراد بهره جست. از این منظر، زبان مطلوب زبانی خواهد بود که مفاهیم و تمایزات معنایی کارآمدی را با واژه های خود قاب بندی کند، موضوعیت ببخشد و به ذهن کاربر خود منتقل سازد.
۳۴.

گادامر – افلاطون از دیالکتیک ایده تا دیالکتیک کلمه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: دیالکتیک ایده دیالکتیک کلمه زبان گادامر افلاطون

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۱ تعداد دانلود : ۴۱
هرمنوتیک فلسفی گادامر صراحتا لوگوس محور است. لوگوس در تلقی گادامر به لحاظ محتوا متفاوت با تلقی افلاطون از آن است. تعبیر لوگوس در اندیشه افلاطون، ایده است و دیالکتیک ایده، روند تعین ایدوس ها در قالب کلمات است. در دیالکتیک ایده لوگوس در یک روند تکاملی به ارگون تبدیل می شود. به همین خاطر در نظر گادامر دیالکتیک افلاطون از یک جنبه ثابت است چون در چرخه ای ثابت آن چه عیان می کند بازنمودی حسی از جهان ایده است. از جهاتی دیگر پویاست زیرا دیالکتیک فرایندی صعودی و پیوسته رو به زمان حال است که مدام از ایده به امر واقع تغییر ماهیت می دهد. اما در تلقی گادامر، لوگوس کلمه است و دیالکتیک کلمه همان پویایی کلمه است که در قالب گفتگو تعیین می یابد. فرض گادامر بر این است که دیالکتیک در یک بازی زبانی زنده ای که در حال حرکت در آن هستیم به طرزی مخاطره آمیز به واسطه کلمات ما را وارد رخداد فهم می کند. در پژوهش حاضر ذیل تفسیر تازه ای از دیالکتیک افلاطون و تاثیزپذیری گادامر از وی تصریح خواهیم کرد گادامر پویایی کلمه را بر ثبات ایده اولویت داده و دیالکتیک کلمه را بر دیالکتیک ایده ترجیح می دهد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان