محمدرضا شعیری

محمدرضا شعیری

سمت: استادیار
مدرک تحصیلی: دانشیار دانشگاه شاهد

مطالب
ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین

فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۱ تا ۶۰ مورد از کل ۷۸ مورد.
۴۱.

روایی و پایایی پرسش نامه کیفیت زندگی مرتبط با سلامت کیداسکرین 27گویه ای در نمونه ای از دانش آموزان ایرانی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلیدواژه‌ها: پرسشنامه کیفیت زندگی مرتبط با سلامت کیداسکرین نوجوانان روایی پایایی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۴۰ تعداد دانلود : ۴۵۸
هدف : هدف پژوهش حاضر وارسی مقدماتی روایی و پایایی نسخه 27گویه ای پرسش نامه کیفیت زندگی مرتبط با سلامت کیداسکرین در نمونه ای از دانش آموزان ایرانی بود. روش : 551 دانش آموز مقطع راهنمایی و دبیرستان شهر یزد با دامنه سنی 19-11 سال با استفاده از روش نمونه گیری چندمرحله ای انتخاب شدند. پرسش نامه پس از اجرای مقدماتی و انجام مصاحبه شناختی روی نمونه اصلی اجرا شد. افزون بر نسخه خودسنجی کیداسکرین 27گویه ای، نسخه چهارم پرسش نامه کیفیت زندگی بیماری های کودکان، مقیاس های مرکزی عام ( PedsQL )، نسخه 28گویه ای پرسش نامه سلامت عمومی ( GHQ-28 )، شاخص بهزیستی شخصی، نسخه دانش آموزان ( PWI-SC )، مقیاس چندبعدی رضایت از زندگی دانش آموزان ( MSLSS )، پرسش نامه عزت نفس کوپر اسمیت ( CSSEI )، پرسش نامه نقاط قوت و ضعف ( SDQ ) و پرسش نامه ویژگی های اجتماعی- اقتصادی اجرا شد. روایی کیداسکرین به روش های تحلیل روایی سازه (تحلیل عاملی تأییدی و افتراقی) و هم گرا و واگرا و پایایی به روش های آلفای کرونباخ و بازآزمایی (با فاصله دو هفته) بررسی شد. یافته ها : اثر کف برای ابعاد بهزیستی روان شناختی، حمایت اجتماعی و هم سالان و ارتباط با پدر و مادر و خودمختاری و اثر سقف برای تمام ابعاد مشاهده شد که از میزان قابل توجهی برخوردار نبود. یافته های تحلیل عاملی تأییدی حاکی از برازندگی مناسب مدل با داده ها بود. بررسی روایی هم گرا و واگرا نشان داد همبستگی میان ابعاد کیداسکرین، جز بُعد حمایت اجتماعی و هم سالان، با ابعاد مشابه در سایر پرسش نامه ها که ساختارهای مشابهی را می سنجیدند، در حد متوسط و قوی بود (01/0 p< ). هم چنین میان دو گروه با وضعیت اجتماعی- اقتصادی بالا و پایین و سه گروه وضعیت روان شناختی (بهنجار، مرزی و نابهنجار) در بعضی از ابعاد کیداسکرین تفاوت وجود داشت (05/0 p< ). ضرایب آلفای کرونباخ برای تمامی ابعاد، جز بُعد محیط مدرسه بالاتر از 70/0 و ضرایب بازآزمایی دوهفته ای برای تمام ابعاد در حد قوی بود (01/0 p< ) که نمایان گر ثبات آزمون در طول زمان است. نتیجه گیری : کیداسکرین 27 گویه ای از روایی و پایایی مناسبی در جامعه ایرانی برخوردار است.
۴۲.

تأثیر راهبردهای شاکرانه بر عاطفه مثبت، شادکامی و خوش بینی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلیدواژه‌ها: عاطفه شکرگزاری شادکامی خوش بینی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۰۰ تعداد دانلود : ۵۹۷
هدف : هدف پژوهش حاضر، پاسخ گویی به این پرسش بود که آیا راهبردهای گوناگون شکرگزاری می تواند عاطفه مثبت، شادکامی و خوش بینی را در ایرانیانی که عاطفه مثبت پایینی دارند، فزونی بخشد؟ روش : در پژوهش شبه تجربی حاضر، با کاربرد طرح پیش آزمون- پس آزمون، ابتدا 636 آزمودنی از دانشگاه های شاهد، ولی عصر (عج) و علم و فرهنگ با روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب و سپس از میان آنان بر پایه نمره برش عاطفه مثبت پایین، 96 آزمودنی برگزیده شد، که در نهایت بر پایه رضایت به شرکت در پژوهش، 62 آزمودنیِ باقی مانده به طور تصادفی در هفت گروه (راهبردهای شاکرانه و خنثی مربوط به سه الگوی امونس، سلیگمن و کلامی- عملی و یک گروه کنترل) جایگزین شدند و دستورالعمل های جداگانه را در پاکت های مخصوص به خود دریافت کردند. داده ها با مقیاس عواطف مثبت و منفی ( PANAS )، پرسش نامه شادکامی آکسفورد ( OHQ ) و آزمون جهت گیری زندگی (LOT) گردآوری شد. پس از اُفت آزمودنی ها، داده های مربوط به 50 آزمودنی با روش های آماری کروسکال والیس و U من ویتنی تحلیل شدند. یافته ها : یافته ها نشان گر افزایش عاطفه مثبت در اثر راهبردهای شکرگزاری سلیگمن و کلامی- عملی (02/0= p ) و افزایش شادکامی (04/0= p ) در اثر هر سه راهبرد شاکرانه امونس، سلیگمن و کلامی- عملی بود. نتیجه گیری : یافته های پژوهش حاضر بیان گر تأثیر به کارگیری راهبردهای شکرگزاری بر گسترش عاطفه مثبت و شادکامی است.
۴۳.

نقش پذیرش درد در کاهش شدت درد و ناتوانی بیماران مبتلا به درد مزمن(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلیدواژه‌ها: ناتوانی درد مزمن شدت درد پذیرش درد مزمن اختلال در عملکرد روزانه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴۶۴ تعداد دانلود : ۱۱۱۳
زمینه و هدف: شواهد پژوهشی نشان می دهد که پذیرش درد باعث عملکرد بهتر بیماران دارای درد مزمن می شود، اما این موضوع تاکنون در بیماران ایرانی مبتلا به درد مزمن مورد بررسی قرار نگرفته است. هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی رابطه پذیرش درد مزمن با ناتوانی جسمی ناشی از آن بود. مواد و روش ها: مطالعه توصیفی- همبستگی حاضر بر روی 245 بیمار درد مزمن صورت گرفت. نمونه ها به روش نمونه گیری در دسترس از بین بیماران درد مزمنی که در بهار و تابستان سال 1389 به درمانگاه های درمان درد در شهر تهران مراجعه نموده بودند، انتخاب شدند. این افراد مقیاس های پذیرش درد مزمن، ناتوانی جسمی، شدت درد و اختلال در عملکرد روزانه به واسطه درد و پرسش نامه اطلاعات جمعیت شناختی را تکمیل کردند. داده ها با محاسبه ضریب همبستگی Pearson و رگرسیون چند متغیره چند مرتبه ای تحلیل شدند. یافته ها: بین میزان پذیرش درد مزمن با شدت درد، ناتوانی جسمی و اختلال در عملکرد روزانه به دلیل درد، ارتباط معنی داری (01/0 > P) وجود داشت. در تحلیل رگرسیون، میزان پذیرش درد مزمن توانست بعد از کنترل اثر متغیرهای زمینه ای و شدت درد، واریانس معنی داری (01/0 > P) از هر دو مقیاس ناتوانی (ناتوانی جسمی و اختلال عملکرد روزانه) را تبیین کند. نتیجه گیری: پذیرش درد مزمن از عوامل مهم و مؤثر بر میزان ناتوانی ادراک شده در بیماران درد مزمن است. بنابراین جهت به حداقل رساندن ناتوانی، علاوه بر کاهش شدت درد، می توان استفاده از روش های درمانی را که بر افزایش میزان پذیرش درد مزمن تمرکز دارند، پیشنهاد کرد.
۴۶.

تعیین اثربخشی درمان شناختی- رفتاری کنترل درد برکاهش عواطف منفی و شدت درد بیماران مبتلا به درد مزمن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: درد مزمن درمان شناختی - رفتاری درد افسردگی اضطراب استرس شدت درد

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱۷ تعداد دانلود : ۲۱۲
مطالعه ی حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان شناختی-رفتاری کنترل درد بر کاهش عواطف منفی و شدت درد بیماران مبتلا به درد مزمن انجام شده است. بدین خاطر، پس از انتخاب 12 آزمودنی مبتلا به درد مزمن، آزمودنی ها به طور تصادفی در دو گروه درمان شناختی-رفتاری درد و گروه کنترل (6 نفر در هر گروه) قرار گرفتند. اعضای گروه آزمایش در یک دوره درمان 8 جلسه ای (هر هفته یک جلسه و هر جلسه به مدت 2 ساعت) و اعضای گروه کنترل در انتظار درمان قرار گرفتند. آزمودنی های هر دو گروه، یک بار پیش از آغاز دوره و بار دیگر در پایان دوره (حدوداً 2 ماه بعد)، مورد ارزیابی قرار گرفتند. سپس نتایج حاصل از تفاضل پیش آزمون و پس آزمون مربوط به دو گروه توسط مدل های آماری با هم مقایسه شدند. نتایج به دست آمده به طور کلی نشان داد که درمان شناختی- رفتاری باعث کاهش عواطف منفی گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل شده است.
۴۷.

معناداری بالینی تغییر در کارآزمایی های بالینی درد مزمن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: درد مزمن معناداری آماری معناداری بالینی شاخص تغییر پایا ضرایب بازآزمایی

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی روانشناسی روانشناسی مرضی تحولی اختلال شبه جسمی
  2. حوزه‌های تخصصی روانشناسی حوزه های جدید روانشناسی روانشناسی سلامت
تعداد بازدید : ۳۵۷۰ تعداد دانلود : ۱۵۳۴
مقدمه: در درمان های درد مزمن، معناداری تغییرات درمانی غالباً با به کارگیری روش های معناداری آماری انجام می شود. علیرغم اهمیت این روش ها، استفاده از آنها در تعیین اهمیت تغییرات درمانی با محدودیت های اساسی همراه است. پژوهشگران، با هدف غلبه بر این محدودیت ها، روش های معناداری بالینی را به منظور تعیین اهمیت بالینی تغییرات درمانی، پیشنهاد کرده اند. روش: از بیماران یک درمانگاه درد، 57 بیمار درد مزمن با شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و با فاصله 4 هفته، پرسشنامه خودکارآمدی درد، مقیاس های افسردگی، اضطراب، استرس، پرسشنامه چند وجهی درد، پرسشنامه ناتوانی جسمی و فرم کوتاه زمینه یابی سلامت را دو بار کامل کردند. ضرایب همبستگی پیرسون بین نمره های دوبار اجرا محاسبه شد و از آنها برای محاسبه شاخص تغییر پایا در سطح خودکارآمدی درد و شدت افسردگی 11 بیمار درد مزمن که با شیوه رفتار درمانی شناختی مورد درمان قرار گرفته بودند، استفاده شد. معناداری آماری تغییرات درمانی خودکارآمدی درد و افسردگی نیز با استفاده از آزمونt محاسبه شد. یافته ها: آزمون معناداری آماری حاکی از بهبود معنادار بیماران در سطح خودکارآمدی درد و افسردگی در پایان درمان در مقایسه با قبل از درمان بود. محاسبه شاخص تغییر پایا به عنوان یک شیوه تعیین معناداری بالینی تغییرات درمانی نشان داد که 9 بیمار در متغیر خودکارآمدی و 8 بیمار در متغیر افسردگی به حدی از تغییر که بتوان آن را از نظر بالینی معنی دار دانست، دست یافته اند. نتیجه گیری: در حالیکه روش های معناداری آماری اطلاعی در مورد پاسخ درمانی تک تک بیماران فراهم نمی آورد، استفاده از روش های معناداری بالینی می تواند نشان دهد که کدام بیمار توانسته است به سطحی از تغییر که بتوان آن را از نظر بالینی معنادار تلقی کرد، دست یافته است.
۵۰.

راهبردهای شناختی در بیماران مبتلا به اضطراب ـ افسردگی مختلط و وسواس ـ بی اختیاری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اختلال اضطراب اختلال وسواس راهبردهای مهار فکر بی اختیاری

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی روانشناسی روانشناسی مرضی تحولی اختلال خلقی افسردگی
  2. حوزه‌های تخصصی روانشناسی روانشناسی مرضی تحولی اختلالات اضطرابی
  3. حوزه‌های تخصصی روانشناسی روانشناسی مرضی تحولی اختلالات اضطرابی وسواس فکری –عملی
تعداد بازدید : ۳۲۱۸ تعداد دانلود : ۱۴۱۵
افکار مزاحم از ویژگیهای اختلالهای هیجانی و اضـطرابی هستند. این پژوهش با هدف مقایسه راهبردهایی که بیماران و غیربیماران، برای مهار افکار مزاحم بـه کار می برند، انجام شد. دو گروه از بیماران مبتلا به اختلال وسواس بی اختیاری (OCD؛ 11 مرد و 14 زن با میانگین سنی 29 سال) و اختلال اضطراب ـ افسردگی مختلط (MADD؛ 10 مرد و 15 زن با میانگین سنی 27 سال) و یک گروه غیربیمار (12 مرد و 13 زن با میانگین سنی 28 سال) انتخاب شدنـد. شرکت کنندگان به پرسشنامه های مهـار فکر (ولز و دیویس، 1994) و اضطراب و افسردگی بک (بک، اپشتین، براون و استیر، 1988؛ بک، راش، شاو و ابری، 1979) پاسـخ دادند. یافته ها نشان دادند که بیماران OCD و MADD بیشتر از راهبردهای نگرانی و تنبیه استفاده می کنند. گروه غیربیمار راهبردهـای مهار اجتماعی و انحراف توجه را بیشتر به کار می برند. بین گروهها تفاوت معناداری براساس استفاده از راهبرد ارزیابی مجدد دیده نشد.
۵۱.

وارسی ویژگی های روان سنجی پرسشنامه چهار سامانه ای اضطراب (FSAQ)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اضطراب اعتبار روایی پرسشنامه چهار سامانه ای اضطراب (FSAQ)

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۳۷۴ تعداد دانلود : ۱۳۹۷
هدف اساسی پژوهش حاضر تعیین ویژگی های روان سنجی پرسشنامه چهار سامانه ای اضطراب (FSAQ) بوده است. بدین خاطر پس از آماده سازی پرسشنامه یاد شده، در آغاز، مطالعه ای مقدماتی بر روی پرسشنامه FSAQ با 153 آزمودنی انجام شده است سپس برای وارسی های نهایی، دو گروه آزمودنی های بالینی و غیر بالینی مورد مطالعه قرار گرفته اند. آزمودنی های غیربالینی شامل 530 دانشجوی دانشگاه گیلان (265 آزمودنی مذکر، 264 آزمودنی مؤنث و 1 آزمودنی با جنسیت نامشخص) و آزمودنی های بالینی دربرگیرنده 39 آزمودنی مبتلا به اختلال های اضطرابی بوده اند. مطالعه حاضر در عین آماده سازی نتایج توصیفی مربوط به پرسشنامه FSAQ با توجه به جنسیت، برای بررسی اعتبار پرسشنامه از روش های بازآزمایی، تنصیف و آلفای کرونباخ سود جسته است. یافته ها بیانگر اعتبار مناسب پرسشنامه و مؤلفه های آن بوده است. روایی پرسشنامه نیز از طریق بررسی همبستگی آن با دیگر آزمون ها مثل مقیاس اضطراب کتل، پرسشنامه اضطراب بک، سیاهه حالت – صفت اشپیلبرگر، مقیاس تکمیلی اضطراب (A) در MMPI-2 و پرسشنامه سلامت عمومی (GHQ-28) پی گرفته شده است. نتایج به دست آمده روایی همگرای پرسشنامه را تأیید کرده اند. از سویی مقایسه گروه های بالینی (افراد مبتلا به اختلال های اضطرابی) و غیربالینی نمایانگر تمایز داده ها و در نتیجه تأیید روایی تشخیصی پرسشنامه بوده است.
۵۲.

هراس اجتماعی، سبکهای والدگری و کمال گرایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کمال گرایی شیوه های والدگری

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی روانشناسی روانشناسی مرضی تحولی اختلالات اضطرابی وحشت و اضطراب اجتماعی
  2. حوزه‌های تخصصی روانشناسی مشاوره مشاوره خانواده
تعداد بازدید : ۳۲۰۹ تعداد دانلود : ۱۷۴۲
این پژوهش به بررسی نقش کمال گرایی و سبکهای والدگری در تبیین هراس اجتماعی دانشجویان پرداخت. نمونه ای از 396 دانشجو (215 دختـر و 181 پسـر) از دانشگاه گیلان به پرسشنـامه سبکهای والدگری بامریند (1973)، مقیاس کمال گرایی چند بعدی فراست (فراسـت، مارتن، لاهارت و روزنـبلات، 1990) و فهرست هراس اجتماعی (کانر و دیگران، 2000) پاسخ دادند. یافته ها براساس همبستگی نشان دادند که هراس اجتماعی با سبک والدگری مستبـدانه و با دو بعد از کمال گرایی شامل نگرانی درباره اشتباهها و شک درباره اعمال، همبستگی مثبت دارد، در حالی که با سبک والدگری مقتدرانه و بـعد انتظارهای والدینی (از ابعاد کامل گرایی) همبستگی منفی معنادار نشان می دهد. نتایج براساس تعامـل بین پیامدهای تربیتی والدگری و ویژگیهـای شخصیتی والدین بر سلامت روانی کودکان تفسیر شدند.
۵۳.

اثربخشی روش آموزش فرزندپروری مثبت بر کودکان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله‌ای(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلیدواژه‌ها: مشکلات رفتاری آموزش فرزند پروری مثبت اختلال نافرمانی مقابله‌ای اختلالات رفتاری ایذایی کودکان 7-6 ساله

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۹۲۷ تعداد دانلود : ۱۶۵۲
" مقدمه: هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی روش آموزش فرزندپروری مثبت بر کاهش نشانه‌های کودکان 7- 6 ساله مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله‌ای است. روش: نمونه­ها از بین والدین 330 کودک مقطع پیش­دبستانی و اول ابتدایی طی دو مرحله انتخاب شد. در مرحله اول، مادران کودکانی انتخاب شدند که در فهرست رفتاری کودک نمره آنها بالاتر از نقطه برش مواد اختلال نافرمانی مقابله‌ای بود. در مرحله بعد و به­منظور انتخاب نهایی، تحت مصاحبه تشخیصی ساخت­یافته مبتنی بر ملاک­های DSM-IV-TR قرار گرفتند. مادرانی که وجود نشانه­های اختلال در کودکان آنها توسط مصاحبه تشخیصی نیز تایید شد به عنوان نمونه اصلی پژوهش انتخاب شدند. در نهایت، 46 نفر انتخاب شده و در دو گروه کنترل و آزمایش قرار گرفتند. گروه آزمایش در جلسات گروهی آموزش فرزند­پروری مثبت شرکت کردند و بر روی گروه کنترل مداخله­ای صورت نگرفت. یافته­ها: تحلیل یافته­ها مبتنی بر آزمون t برای گروه­های مستقل نشان داد که کودکان مادران گروه آزمایش، در نشانه­های بی­اعتنایی مقابله­ای کاهش معنی­داری دارند. نتیجه­گیری: علیرغم وجود تفاوت­های فرهنگی اجتماعی میان گروه مورد بررسی نسبت به گروه­های مورد بررسی در جوامع و فرهنگ­های دیگر، نشانه­های اختلال بی­اعتنایی مقابله­ای در کودکان مادران گروه آزمایش کاهش معنی­داری را نشان داد. "
۵۴.

تاثیر آموزش برنامه فرزندپروری مثبت (3P) بر کاهش علائم کودکان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: برنامه فرزندپروری مثبت اختلال نافرمانی مقابله ای

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی روانشناسی روانشناسی مرضی تحولی اختلالات دوران شیر خوارگی، کودکی و نوجوانی اختلالات رفتار مخرب و کمبود توجه
  2. حوزه‌های تخصصی روانشناسی مشاوره مشاوره خانواده
  3. حوزه‌های تخصصی روانشناسی مناسبات انسانی در محیط خانواده
تعداد بازدید : ۲۴۳۴ تعداد دانلود : ۱۴۱۴
هدف: پژوهش حاضر جهت بررسی تاثیر آموزش مدیریت والدین براساس برنامه فرزندپروری مثبت (3P) در کاهش شدت علائم اختلال نافرمانی مقابله ای دانش آموزان پسر 7 تا 10 ساله شهرستان نهاوند انجام شده است. روش: این مطالعه از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل و جامعه مورد مطالعه آن دانش آموزان پسر 7 تا 10 ساله دبستان های پسرانه شهرستان نهاوند است. نمونه گیری به روش خوشه ای انجام شد و مادران 24 نفر از کودکانی که براساس سیاهه رفتاری کودک (CBCL) و فرم گزارش معلم (TRF)، مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای(ODD) تشخیص داده شده بودند، انتخاب شده، به دو گروه آزمایش (12 n=) و کنترل (12 n=) تقسیم شدند. سپس برنامه فرزندپروری مثبت به مدت 2 ماه در 8 جلسه آموزشی 120 دقیقه ای برای آزمودنی های گروه آزمایش اجرا شد. یافته ها: تحلیل داده ها نشان داد که گروه آزمایشی در مقایسه با گروه کنترل، پس از پایان جلسات آموزش برنامه فرزندپروری مثبت، براساس ارزیابی جداگانه والد و معلم، کاهش معناداری در نمرات شدت علائم اختلال نافرمانی مقابله ای پیدا کرده است (01/0P <). نتیجه: آموزش برنامه فرزندپروری مثبت سبب کاهش نشانه های اختلال نافرمانی مقابله ای در کودکان مبتلا به این اختلال می شود.
۵۵.

تاثیر آموزش برنامه فرزندپروری مثبت بر کاهش اختلالات برونی سازی شده در کودکان هفت تا 10 ساله(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کودک CBCL برنامه فرزند پروری مثبت اختلالات برون سازی شده TRF

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی روانشناسی روانشناسی مرضی تحولی اختلالات دوران شیر خوارگی، کودکی و نوجوانی سایر اختلالات
  2. حوزه‌های تخصصی روانشناسی مشاوره مشاوره خانواده
  3. حوزه‌های تخصصی روانشناسی مناسبات انسانی در محیط خانواده
تعداد بازدید : ۴۶۰۸ تعداد دانلود : ۲۱۳۹
پژوهش حاضر جهت بررسی تاثیر آموزش مدیریت والدین براساس برنامه ی فرزندپروری مثبت (3P) بر کاهش اختلالات برونی سازی شده ی دانش آموزان پسر 7 تا 10 ساله ی شهرستان نهاوند، انجام شده است. این مطالعه از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل است و جامعه ی مورد مطالعه ی آن دانش آموزان پسر 7 تا 10 ساله ی دبستان های پسرانه ی شهرستان نهاوند می باشند. نمونه گیری به روش خوشه ای انجام شد و مادران 28 نفر از کودکانی که نمره ی مشکلات برونی سازی شده ی آنها در فهرست رفتاری کودک (CBCL) بالاتر از نقطه ی برش (64=T) بود، انتخاب شده و به دو گروه آزمایش (14n=) و کنترل (14n=) تقسیم شدند. سپس برنامه ی فرزندپروری مثبت به مدت 2 ماه در 8 جلسه ی آموزشی120 دقیقه ای برای آزمودنی های گروه آزمایش اجرا شد. سپس مجدداً فهرست رفتاری کودک توسط مادران هر دو گروه تکمیل شد. در نهایت داده های به دست آمده با استفاده از روش U من ویتنی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. تحلیل داده ها نشان داد که گروه آزمایشی در مقایسه با گروه کنترل، پس از پایان جلسات آموزش برنامه ی فرزندپروری مثبت، کاهش معناداری در نمرات زیر مقیاس های رفتار پرخاشگرانه (05/0P<)، رفتارهای قانون شکنانه (01/0P<) و نیز نمره ی کلی مشکلات برونی سازی شده (01/0P<) پیدا کرده است. بنابراین می توان نتیجه گرفت که آموزش برنامه ی فرزندپروری مثبت سبب کاهش اختلالات برونی سازی شده در کودکان مبتلا می شود.
۵۷.

مقایسه عناصر آزمون «ترسیم آدمک رنگی» در کودکان مبتلا به اختلال تضادورزی مقابله ای و عادی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلیدواژه‌ها: کودکان آزمون ترسیم آدمک رنگی اختلال تضادورزی مقابله ای فهرست رفتاری کودک فرم گزارش معلم

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۹۴۵ تعداد دانلود : ۱۴۸۸
" مقدمه: پژوهش حاضر به­منظور مقایسه عناصر آزمون ترسیم آدمک رنگی در کودکان 7 تا 10ساله مبتلا به اختلال تضادورزی مقابله­ای (ODD) و کودکان عادی انجام شد. روش: این تحقیق از نوع علّی- مقایسه­ای است. جمع­آوری نمونه، در دو مرحله تصادفی و مبتنی بر هدف صورت گرفت و در نهایت از 16 مدرسه ابتدایی (هشت مدرسه دخترانه و هشت مدرسه پسرانه) انتخاب شده از مدارس شهر تهران، 60 دانش­آموز در محدوده سنی 7 تا 10سال بر اساس فهرست رفتاری کودک و فرم گزارش معلم (دارای نمره بالاتر از نقطه برش در مقیاس تضادورزی مقابله­ای) به‌عنوان گروه آزمایش انتخاب شدند. 60 دانش­آموزان نیز به­عنوان گروه گواه انتخاب شدند که در تمام مقیاس­های هر دو پرسش­نامه مذکور، نمره کمتر از نقطه برش داشتند. آزمون ترسیم آدمک رنگی روی همه کودکان اجرا شد. از آزمون مجذور کای برای مقایسه فراوانی سطوح عناصر در آزمون ترسیم آدمک رنگی استفاده شد. . یافته­ها : فراوانی 18 مورد از عناصر آزمون ترسیم آدمک در گروه آزمایشی به­طور معنی­داری بالاتر از گروه گواه (05/0>p) و فراوانی 13 مورد از عناصر نیز در گروه گواه به­طور معنی­داری بالاتر از گروه آزمایش بود (05/0>p). میان فراوانی عناصر آزمون ترسیم آدمک دختران و پسران مبتلا به ODD ، تفاوت معنی­داری به­دست نیامد . نتیجه­گیری: عناصری در ترسیم آدمک رنگی کودکان مبتلا به اختلال تضادورزی مقابله­ای وجود دارند که می­توان به واسطه آنها به تشخیص کودکان مبتلا به این اختلال نزدیک شد و این عناصر، صرف نظر از جنس، به شکل مشابهی در آزمون ترسیم آدمک رنگی این کودکان دیده می­شوند."
۵۸.

بررسی اثر کوتاه مدت آموزش برنامه فرزندپروری مثبت (3P) بر تغییر شیوه های فرزندپروری مادران کودکان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله-ای(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: برنامه فرزندپروری مثبت اختلال نافرمانی مقابله ای شیوه فرزند پروری

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی روانشناسی مشاوره مشاوره خانواده
  2. حوزه‌های تخصصی روانشناسی مناسبات انسانی در محیط خانواده
تعداد بازدید : ۵۰۵۱ تعداد دانلود : ۲۳۲۲
پژوهش حاضر جهت بررسی تاثیر کوتاه مدت آموزش مدیریت والدین بر اساس برنامه فرزندپروری مثبت (3P) بر تغییر شیوه های فرزندپروری مادران دارای کودک مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای انجام شده است. این مطالعه از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه است و جامعه مورد مطالعه آن دانش آموزان پسر 7 تا 10 ساله دبستان های پسرانه شهرستان نهاوند می باشند. نمونه گیری در دو مرحله انجام شد، 30 نفر از مادران کودکانی که بر اساس سیاهه رفتاری کودک (CBCL) و فرم گزارش معلم (TRF)، مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای (ODD) تشخیص داده شده بودند، انتخاب و شیوه فرزندپروری آن ها با استفاده از پرسشنامه شیوه های فرزندپروری دیانا باوم-ریند مورد ارزیابی قرار گرفت. در نهایت 22 نفر از مادرانی که دارای شیوه فرزندپروری ناکارآمد بودند انتخاب و به دو گروه آزمایش (12n=) و گواه (12n=) تقسیم شدند. سپس برنامه فرزندپروری مثبت به مدت 2 ماه در 8 جلسه آموزشی 120 دقیقه ای برای آزمودنی های گروه آزمایش اجرا شد. در طول دوره آموزش، 3 نفر از مادران گروه آزمایش از شرکت در جلسات خودداری کردند، ولی تعداد افراد گروه گواه ثابت ماند. شیوه های فرزندپروری مادران دو گروه، بلافاصله پس از پایان جلسات آموزشی، مجدداً مورد ارزیابی قرار گرفت. در نهایت نتایج بدست آمده توسط آزمون U من ویتنی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. مقایسه میانگین تفاضل نمرات پیش آزمون ـ پس آزمون شیوه های فرزندپروری در دو گروه آزمایش و گواه نشان داد که شیوه فرزندپروری مستبدانه و سهل-گیرانه مادران گروه آزمایشی پس از پایان جلسات آموزش برنامه فرزندپروری مثبت، با توجه به تغیرات پس آزمون نسبت به پیش آزمون، کاهش یافته (01/0P<)، در مقابل شیوه فرزندپروری مقتدرانه در گروه آزمایش نسبت به گواه افزایش یافته است (05/0P<). این نتایج نشان می دهند که آموزش برنامه فرزندپروری مثبت، شیوه های فرزندپروری ناکارآمد مادران کودکان مبتلا به نافرمانی مقابله ای را تغییر می دهد. با توجه به این که روابط معناداری بین شیوه فرزندپروری مادران کودکان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای و بروز، شدت و تداوم بیماری کودکان وجود دارد، لذا با آموزش برنامه هایی که شیوه فرزندپروری والدین را مورد هدف قرار می دهند، می توان مشکلات رفتاری کودکان را کاهش داد.
۶۰.

اثر آموزش والدین بر مبنای برنامه فرزندپروری مثبت (3P)بر سلامت روان شناختی مادران کودکان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای (ODD)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سلامت روان شناختی آموزش والدین برنامه فرزندپروری مثبت اختلال ن افرمانی مقابله ای

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی روانشناسی مشاوره مشاوره خانواده
  2. حوزه‌های تخصصی روانشناسی مناسبات انسانی در محیط خانواده
تعداد بازدید : ۳۲۶۵ تعداد دانلود : ۱۵۲۹
پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر آموزش والدین براساس برنامه فرزندپروری مثبت (P3) بر سلامت روان شناختی مادران کودکان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای طراحی و اجرا شد. این مطالعه از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه بوده و جامعه مورد مطالعه آن را مادران دانش آموزان پسر 7 تا 10 ساله دبستان های پسرانه شهرستان نهاوند تشکیل می دهند.نمونه گیری در دو مرحله انجام شد و 30 نفر از مادران کودکانی که براساس فهرست رفتاری کودک (CBCL) و فرم گزارش معلم (TRF)، مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای (ODD) تشخیص داده شده بودند، انتخاب شده و سلامت روانی آن ها با استفاده از پرسشنامه 28 سؤالی سلامت روانی (28GHQ-) مورد ارزیابی قرار گرفت. در نهایت 20 نفر از مادرانی که در پرسشنامه سلامت روان نمره ای برابر یا بالاتر از نقطه برش (23) گرفتند، انتخاب و به دو گروه آزمایش (10n=) و گواه (10n=) تقسیم شدند. سپس برنامه آموزش فرزندپروری مثبت به مدت 2 ماه در 8 جلسه آموزشی 120 دقیقه ای برای آزمودنی های گروه آزمایش اجرا شد. سلامت روانی مادران دو گروه بلافاصله پس از پایان جلسات آموزش والدین، دوباره مورد ارزیابی قرار گرفت. در نهایت داده های به دست آمده توسط آزمون U من ویتنی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان دادند که نمره کلی سلامت روانی و نیز نمره زیرمقیاس های نشانه های جسمانی، اضطراب و بی خوابی و افسردگی مادران گروه آزمایش پس از پایان جلسات آموزش برنامه فرزندپروری مثبت، با توجه به تغییرات پس آزمون نسبت به پیش آزمون، کاهش یافته (05/0P<) ولی در تغییرات پس آزمون نسبت به پیش آزمون زیرمقیاس نارساکنش وری اجتماعی تفاوت معنا داری را نشان نداد (15/0P=). این نتایج بیان می کنند که آموزش برنامه فـرزندپـروری مثبت، سلامت روان شناختی مادران کودکان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای را افزایش می دهد. با توجه به این که شدت و ضعف مشکلات روانی ـ عاطفی مادران نقش مستقیمی در میزان و نحوه بروز مشکلات رفتاری ـ هیجانی کودکان دارد، لذا با انجام مداخلات این چنینی که ارتقاء سلامت روانی والدین را موجب می شود، می توان گام های مثبت و استواری در جهت رفع و یا تخفیف مشکلات رفتاری کودکان برداشت.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان