مطالب مرتبط با کلیدواژه
۶۱.
۶۲.
۶۳.
۶۴.
۶۵.
۶۶.
۶۷.
۶۸.
۶۹.
۷۰.
۷۱.
۷۲.
۷۳.
۷۴.
ماوراءالنهر
منبع:
تاریخ اسلام سال بیست و سوم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۸۹)
215 - 242
حوزههای تخصصی:
امیرتیمور گورکانی در سال 771ق، حکومت ماوراءالنهر را به دست گرفت و توانست با اتحاد قبایل و نیروهای نظامی، انسجام و ثبات و اقتدار و حاکمیت سیاسی این منطقه را که دچار سستی و اضمحلال شده بود، احیا کند و با حملات نظامی خود به مناطق مختلف آسیا، امپراتوری گسترده ای را تأسیس نماید. وی برای توجیه حملات نظامی و تثبیت مشروعیت دینی حکومت خود، رویکرد سیاسی مذهبی خاصی را که شامل پایبندی به قواعد مذهبی و احترام به علما، دانشمندان و شیوخ متصوفه بود، در پیش گرفت. دلایل شکل گیری این سیاست مذهبی و تأثیرآن به عنوان میراث تیمور در دوره حکومت جانشینانش، به ویژه شاهرخ و نقش آن در شکل گیری وضعیت فرهنگی و مذهبی قرون هشتم و نهم هجری قمری، سؤال اصلی این مقاله است که با روش وصفی تحلیلی بررسی شده است. یافته های مقاله نشان می دهد که امیران گورکانی، به ویژه تیمور، مجموعه ای از اقدامات و تدابیر را برای شناساندن خود به عنوان مسلمانی پاک آیین به کار بسته و تلاش داشته اند تا حکومت خود را مبتنی بر تقدیر و مشیت الهی تبیین نمایند و از مذهب به عنوان مسیری برای دستیابی به مقاصد سیاسی بهره برند.
کاربست روش ابن خلدون در نقد اخبار بلاذری درباره فتوح قتیبه بن مسلم باهلی در ماوراءالنهر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های تاریخی ایران و اسلام بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۰
113 - 135
حوزههای تخصصی:
احمد بن یحیی بلاذری(170یا180- 279 ه .ق) مورخ، نسب شناس ،جغرافی دانان بزرگ جهان اسلام و صاحب کتاب «فتوح البلدان» است، که یکی از مهمترین منابع تاریخی فتوح و مرجع بسیاری از مورخان بشمار می آید.وی مدت ها کارگزار دیوان خراج در دربار عباسیان بود. نظر به اهمیت و نقش روایت های بلاذری در بازنمایی فتوح مسلمانان، بررسی و نقد روش وی در تاریخ نویسی فتوح با تکیه بر چهارچوب های تاریخ نگاری در آراء ابن خلدون خواست مقاله پیش روست. از میان اخبارمتعدد و پرشمار او، گزارش های وی درباره فتوح ماوراءالنهر که توسط قتبیه بن مسلم باهلی صورت گرفته، از ابعاد مختلفی برخوردار است از این رو سوال اصلی پژوهش حاضر این است که مولفه های تاریخ نویسی بلاذری پیرامون فتوح قتیبه بن مسلم در ماوراءالنهر مطابق با معیارهای تاریخ نگاری روشمند ابن خلدون چیست؟بررسی ها تاریخی با رویکرد توصیفی-تحلیلی در فتوح البلدان نشان داد روایت های بلاذری پیرامون اخبار فتوح از دقت کافی در درج رخدادها برخوردار نیست و گزارش های او در باره فتوح ماوراءالنهر قابل نقد است.
تحلیل اوج و تضعیف طریقت نقشبندیه در ماوراءالنهر و خراسان دوره تیموریان بر اساس نظریه تبارشناسی فوکو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های تاریخی ایران و اسلام پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۱
134 - 158
حوزههای تخصصی:
به طور نسبی، خط و مشی طریقت نقشبندیه برگرفته از طریقت عبدالخالق غجدوانی (وفات 575 ه.ق) است. اما پیدایش این طریقت، منتسب به بهاءالدین محمد نقشبند بخاری (717-719 ه.ق) است که در منطقه خراسان و ماواراءالنهر ایجاد و گسترش یافت. در دوره تیموریان جانشینان او مقام پیشوایی یافتند. اما اوج رونق و رواج طریقت نقشبندیه در نیمه دوم قرن نهم ه.ق به رهبری خواجه عبیدالله احرار (وفات 895 ه.ق) اتفاق افتاد که ارتباط نزدیکی با سلطان ابوسعید داشت، بر این اساس سوال تحقیق این است که: گسترش و تضعیف طریقت نقشبندیه در ماوراءالنهر و خراسان دوره تیموریان متأثر از چه بستر و شرایط فرهنگی و سیاسی بوده است؟ بررسی و تحقیقات نشان داد که نخست:طریقت نقشبندیه بر گرایش مذهبی و طریقتی هیأت حاکمه در ماوراءالنهر و خراسان که مرکز قدرت تیموریان بود، تاثیر گذاشت و رونق طریقت نقشبندیه در ماوراءالنهر و خراسان، حاصل ارتباط مستقیم با نظام ارزش گذاری های اجتماعی و اصول اعتقادی آن طریقت با ساختار فرهنگی و سیاسی جامعه دوره تیموریان بوده است. دوم : تضعیف طریقت نقشبندیه در ماوراءالنهر و خراسان پس ازسقوط تیموریان به دلیل تغییر شرایط سیاسی و فرهنگی در خطه ماوراءالنهر و خراسان بود و همین موجب شد تا از نفوذ شیوخ طریقت نقشبندیه و قابلیت تاثیرگذاری آن بر جامعه به شدت کاسته شد. روش این پژوهش همچون تحقیقات تاریخی متکی بر توصیف و تحلیل داده های منابع کتابخانه ای است که در تحلیل های تاریخی از نظریه تبار شناسی فوکو استفاده شده است.
قرآن مترجَم 3997 کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران؛ گنجینه ای از فارسی ماوراءالنهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ادبیات پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۹۱
113 - 142
نسخه ترجمه قرآن حاضر که در این مقاله بررسی می شود میکروفیلمی است متعلق به مسیح ذبیحی نویسنده گرگانی (1308- 1356) که با شماره 3997 در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران نگهداری می شود. مهم ترین اهمیت ترجمه های کهن، گنجینه ای عظیم از واژگان است که در این آثار نهفته است و دلیل آن کوشش مترجمان برای یافتن معادل های دقیق واژگان و تعابیر قرآنی است که سبب شده مترجمان قرآن برای رسیدن به این هدف، سه راه را در پیش گیرند: یکی استفاده از واژگان کهن و فراموش شده، دیگر استفاده از واژه های گویشی، و راه سوم که موجب ارتقای ذخیره های زبانی شده است آن است که با استفاده از ظرفیت های زبانی، واژه های نو ساختند که این امر سبب شده فواید لغوی فراوانی در شناخت و بررسی این ترجمه ها وجود داشته باشد. براساس مفردات و ویژگی های دستوری موجود در نسخه 3997 و نیز با سنجش مختصات زبانی و دستوری این نسخه با نسخه های 999، 2046، 1713 آستان قدس (الف پایان فعل، دشمناوگی، سازواری، اُ، آمدن حرف نهی/ نفی پیش از جزء اول فعل مرکب و حذف ی میانجی در ضمیر متصل شان/ تان) می توان گفت که قرآن 3997 متعلق به حوزه زبانی ماوراءالنهر است.
تجزیه سیاسی ماوراءالنهر در ادوار سه گانه ازبکی، تزاری و بلشویکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سرزمین ماوراءالنهر با وجود پیوستگی جغرافیایی - فرهنگی و سیاسی با ایران، پس از قرون میانه سرنوشت متفاوتی یافت. مهم ترین وجه تمایز آن دو، در یکپارچگی قدرت سیاسی در ایران و تکثّر حوزه های قدرت در ماوراءالنهر بود. این سرزمین در قرون گذشته بارها تمرکز سیاسی را تجربه کرده بود، اما قرن دهم قمری را باید نقطه پایان یکپارچگی سرزمینی آن بدانیم. از این زمان، در طول چهار قرن تجزیه سیاسی و سرزمینی به تدریج بسط یافت و در نهایت در گسترده ترین شکلش در دوران شوروی تثبیت و در قالب نزاع های داخلی به امروز نیز کشیده شد. مسئله اصلی نوشتار حاضر این است که علل تداوم و تثبیت تجزیه قدرت سیاسی در دوران جدید تاریخ این سرزمین چه بوده است؟ پاسخ آغازین ما این است که «غلبه ساختار سیاسی بدوی در میان ازبکان، نگرانی از واکنش قدرت های رقیب به تصرف یکپارچه منطقه در عهد تزاری، بیم شکل گیری هویت یگانه ملی و خروج از سلطه استعماری در این دوره و عهد شوروی، موجب تداوم تکثر سیاسی و حتی تمرکز ستیزی گردید».
من چون قصابی موشان نکرده ام، چه دانم؟ فارسیات م ختصر فواید الرستفغنی از قرن چهارم هجری
منبع:
آینه پژوهش سال ۳۳ مرداد و شهریور ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۱۹۵)
213 - 224
حوزههای تخصصی:
زبان فارسی دری، زبان رسمی مردمان ماوراء النهر در قرون نخستین اسلامی است. این زبان، مواجه با زبان عربی شد که پس از آمدن اسلام، زبان دین و اعراب مهاجر بود. به تدریج متون دینی عربی به این زبان نوشته شد، اما همچنان در تألیف از زبان فارسی استفاده می شد. آنچه مورد نظر است این که در مواردی، در متن های عربی، بویژه در متون فقهی، از کلمات که توسط » فوائد « و جملات فارسی استفاده می شد .کتاب مولفی از قرن چهارم هجری پدید آمده، حاوی تعداد قابل توجهی عبارات فارسی است. در مقاله حاضر، این کلمات استخراج شده و به علاوه، از اهمیت این کتاب فقهی استفتائی در روشن کردن پاره ای از نکات کلامی و تمدنی سخن به میان آمده است .
کَوَرستان یا گَوِستان (پژوهشی در خصوص نام ماوراءالنّهر در شاهنامه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادب فارسی سال ۷۶ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۴۷
89 - 106
حوزههای تخصصی:
در سه داستان از شاهنامه فردوسی از سرزمینی در نواحی شمال شرقی ایران در حدود ماوراءالنهر یاد شده، که نام آن در دست نویسهای موجود به صورت های گوناگونی ضبط شده است و مصححان شاهنامه و پژوهندگان جغرافیای آن در انتخاب از بین این صورت ها با یکدیگر اتفاق نظر ندارند. از بین رفتن صورت اصلی نام این سرزمین و ثبت مغشوش و نادقیق آن در متون پهلوی و وجود صورتهای متشابه آن در سرزمینهای شرقی و شمال شرقی ایران در منابع تاریخی و جغرافیایی پس از اسلام و نیز برداشت های نادرست و متناقض از گستره جغرافیایی این ناحیه، علّت های اصلی گزینش های متفاوت مصحّحان شاهنامه گردیده اند. برخی از صورتهای منتخب یا پیشنهادی برای نام این سرزمین کورشان، کوشان، کروشان، کهستان، کورستان و کوی ساران اند. در این نوشتار با دقّت در جزئیّات داستان هایی که نام این سرزمین در آنها به کار رفته و نیز بهره گیری از آثار ایرانی باستان و متون فارسی میانه، خوانشی متفاوت از قرائت هایی که پیشتر مطرح شده اند و از پشتوانه برخی از دستنویس ها نیز برخوردار است، به شکل گَوِستان ارائه خواهد شد.
از فرارود به طبرستان: پیوستگی فتح اسلامی در جبهه شمالی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
یکی از دلایل گرایش اعراب مسلمان برای فتح ماوراءالنهر و خوارزم این بود که آنان در اوایل فتوحات قادر به فتح طبرستان نبودند و چون متوجه شدند که ازطریق فرارود، چینی ها با طبرستان در ارتباط هستند و نیز، حضور ترکان در نواحی شمال شرق طبرستان و جنوب خوارزم تا ماوراءالنهر سختی فتوحات را دوچندان می کند،بر آن شدند تا به جهت ممانعت از پیشروی چینیان و ترکان ،ناحیه سوق الجیشی طبرستان را تصرف کنند. ولی شرائط جغرافیایی این خطه همچون: صعب العبور بودن، متراکم بودن جنگل ها و باتلاقی بودن منطقه، رطوبت بالا و بارندگی های مداوم و نیزمقاومت اهالی ،کار فتح را دشوار می کرد. این تحقیق با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی و با تکیه بر مطالعات کتابخانه ای، درصدد است تا به این پرسش پاسخ دهد که فرایند تصرف مناطق شمال و شمالشرق فلات ایران بر اساس چه فرایندی رخ نمود؟ مطالعات نشان میدهد که با توجه به تهدید نفوذ اقوام غیرمسلماندر مناطق استراتژیک ایران و ضرورت اتصال نواحی مفتوحه به خط سیر فتوحات و تاکید بر تمامیت ارضی ایران، خلافت اسلامی از طریق اعزام نیروهای متعدد و جلب اهالی مناطق هدف، توانست نواحی فرارود و طبرستان را تقریباً در یک بازه زمانی متقارن به تصرف درآورد . هرچند، با وجود لشکرکشی های امویان، ثمره استیلای طبرستان را عباسیان به دست آوردند و سرنوشت این خطه را به خراسان و ماورالنهر گره زدند.
تأثیرگذاری صوفیان و سادات در گسترش اسلام در ماوراءالنهر طی چهار قرن اول هجری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های تاریخی دوره جدید سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۵۹)
111 - 126
حوزههای تخصصی:
مسلمان شدن ترکان ماوراءالنهر، تحت تأثیر عواملی چند از جمله فتوحات، تجارت و مهاجرت گروه های مختلف انجام شد. قبل از پیروزی مسلمانان بر ترکان در سال 652م/32ه ، آیین پرستش ارواح نیاکان، روح آسمان و مظاهر طبیعی بین ترکان رواج داشت و البته قبایلی از ترکان هم پیروِ آیین بودایی ، دین مسیحی، یهودی و برخی زرتشتی بودند، بنابراین با ادیان توحیدی آشنایی داشتند؛ اما به تدریج و تحت تأثیر عواملی، پس از مقاومت های اولیه مقابل سپاه مسلمانان، دین بیشتر ترکان اسلام شد و در این مهم، گروه هایی مانند صوفیان، زهاد و سادات هم نقش داشتند. با توجه به اهمیت نهادینه شدن اسلام در بین ترکان، مقاله پیش رو با روش تحلیلی-توصیفی در پی پاسخ به این سؤال است که آیا در اسلام پذیری ترکان، نقش پررنگ تری برای سادات نسبت به صوفیان قائل می شوند؟ بر اساس یافته های پژوهش، عمده ترین دلیل مهاجرت سادات به ماوراءالنهر، دوری آن از مرکز خلافت بود. در واقع با توجه به اینکه سادات، خلفا را غاصب حکومت می دانستند، همواره باعث غضب خلفا می شدند، برای حفظ امنیت خود به اجبار مهاجرت می کردند و ضمن مجاورت با قبایل ترک، با آنها پیوند می یافتند، حتی در حراست از ثغور شرکت می کردند. همچنین با اشتغال به حرفه های مختلف مانند تجارت و صنعت، به تدریج جزئی از جامعه آنها می شدند و با فعالیت های فرهنگی بزرگان سادات که بیشتر از طریق آموزش تعالیم اسلام و ذکر اخبار و شرح حال پیامبر و بزرگان صدر اسلام انجام می شد، در شناخت کامل تری از اسلام بسیار مؤثر بودند.صوفیان که بیشتر از خراسان به این نواحی وارد می شدند، تحت فشار گروهی از منتقدان مسالک صوفیه در جهت یافتن مناطق امن برای ترویج افکار خود، راهی مناطق مذبور می شدند و چون تعالیم آنها خالی از رنگ عتاب و عذاب بود، برای عده ای جذابیت بیشتری داشت. درنتیجه با توجه به حسن شهرت و نفوذی که سادات در اثر دیانت داشتند و نیز به علت رفتار حسنه آنها با مردم، همچنین به عنوان منسوبان به پیامبر(ص)، با برگزاری کلاس های درس و حل معضلات شرعی ، ذکر احادیث و تألیف کتب در منطقه، حضور بسیار تأثیر گذاری داشتند؛ بنابراین باید پذیرفت که نسبت به صوفیان نقش مؤثرتری در نهادینه شدن اسلام بین ترکان داشتند.
مقایسه تطبیقی اقدامات دوگانه تیمور و شاهرخ در خراسان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خراسان بزرگ به عنوان یکی از مناطق مهم دنیای اسلام و ایران در دوره ی تیمور گورکانی و فرزندش شاهرخ، دو دوره ی متفاوت را تجربه کرد. تیمور با تکیه بر حمایت امرای نظامی الوس جغتایی، دست به فتوحات گسترده ای در غرب آسیا زد. در پی این فتوحات شهرهای خراسان نیز مانند بیشتر نقاط مفتوحه، شاهد قتل و غارت و ویرانی بود. بعد از مرگ تیمور و روی کار آمدن شاهرخ، رونق و آبادانی تا حد زیادی به خراسان بازگشت و این مناطق از زیر فشار دوره ی تیموری بیرون آمد. این پژوهش با روش توصیفی، تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای قصد دارد عملکرد تیمور و شاهرخ در خراسان را مورد بررسی قرار دهد. یافته های پژوهش حاکی از این است که تیمور با توجه به منافع خود و تعلق خاطری که به آبادی پایتختش- سمرقند- داشت، تلاش نمود منابع اقتصادی و ظرفیت های انسانی و فرهنگی مناطق مفتوحه به ویژه خراسان را صرف رونق و شکوفایی ماوراءالنهر نماید. نگاه تبعیض آمیز تیمور به خراسان، باعث ایجاد نابسامانی در این ولایت و تکرار بلایی شد که پیش تر مغولان بر سر خراسان آوردند. در مقابل، شاهرخ به عللی چون دلبستگی به خراسان، تکیه بر دیوانسالاران ایرانی و تعلق خاطر به قوانین اسلامی، تلاش قابل توجهی برای آبادانی خراسان به کار گرفت.
بررسی تحلیلی روند ورود اسلام به شهرهای بخارا و سمرقند (41-132ه .ق.)(مقاله علمی وزارت علوم)
با تأملی در تاریخ دو شهر بخارا و سمرقند، می توان دریافت که این شهرها، همزمان با ایران قبل از اسلام، از بزرگترین شهرهای ایالت سغد (سغدیانای باستانی) در حوزه ی رود زرافشان (رودسغد) و منطقه ی ماوراءالنهر بوده اند. بدون تردید اهمیت این دو شهر، طی قرون متمادی قبل و بعد از اسلام به اعتبارِ قرارگرفتن آنها در محل برخورد شاهراه های مهم بازرگانی بود. در نیمه ی نخست قرن اول هجری، مسلمین به دنبال فتح خراسان و نواحی مختلف ماوراءالنهر به این شهرها قدم نهادند. عمده ی لشکرکشی های سرداران اموی به این شهرها تا زمان قتیبه بن مسلم باهلی (86- 96 هـ.ق.) شیوه ی تاخت و تازهای سرحدی و پراکنده ای را داشت که سرداران عرب تنها به فتح شهرها و کسب غنایم بسنده می کردند. ولی با روی کار آمدن قتیبه، فتوحات اعراب به اوج خود رسید و لشکریان اعراب مسلمان به نهایت پیشروی دراین شهرها دست یافتند. در همین راستا، نوشتار حاضر بر آن است تا روند ورود اسلام به این مناطق را مورد تبیین قرار داده و علل تأثیرگذار در این ورود تدریجی را واکاوی نماید. به نظر می رسد عمده ی حکام این شهرها علی رغم مقاومت های اولیه، به مرور در برابر اعراب به مصالحه و تسلیم رضایت دادند و بدین طریق، مناصب حکومتی خود را حفظ نمودند. ولی ساکنان این شهرها تا آخرین لحظات به مخالفت با حکومت اعراب ادامه دادند و در نتیجه، این شهرها را به کانون های جنبش ضد اموی مبدل ساختند.
گونه شناسی اقشار اجتماعی عصر سامانیان (با تکیه بر پوشاک آن ها)(مقاله علمی وزارت علوم)
طبقات اجتماعی، به عنوان واقعیتی عینی و ملموس در طول تاریخ، همواره مورد توجه متفکران و اندیشمندان بوده است که برخی از آن ها به تبیین قشربندی و برخی شاخص های آن را در آثار خود منعکس ساخته اند. یکی از این دوره های تاریخی، دوره سامانیان است. سامانیان به عنوان یک نظام قدرتمند توانستند یکپارچگی، وحدت ملی و فرهنگی خاصی در بین ایرانیان به وجود آورند و به شیوه هایی مدبرانه حکومت کنند و بزرگترین رنسانس فرهنگی و اجتماعی را پس از اسلام در ایران به وجود آورند. هدف اساسی پژوهش حاضر، بررسی نظام طبقات اجتماعی و روابط آن ها با یکدیگر در ماوراء النهر و خراسان و دیگر نواحی تحت حکومت سامانیان است. این تحقیق از نوع تحقیقات تاریخی است که به روش توصیفی- تحلیلی صورت گرفته و دادههای آن با روش اسنادی و به کمک ابزار یاداشت برداری انجام پذیرفته است. یافته های پژوهش نشان می دهد. قشربندی جامعه سامانی از همان آغاز، مبتنی بر شایستگی و شأن درخور افراد بود. دانشمندان در برابر امیران سامانی مجبور به زمین بوسی نبودند. در این عصر با از بین رفتن فاصله قشرهای اجتماعی و نفوذناپذیری آن قشر، جامعه ای بدور از فرهنگ کاستی بوجود آورد، و با این تحول زمینه هر گونه فعالیت و شکوفایی استعدادها فراهم گشت. در این تحقیق علاوه بر اقشار اجتماعی به پوشاک در عصر سامانی و پوشاکی که اقشار اجتماعی مختلف استفاده می کردند نیز پرداخته شده است.
بررسی تطبیقی جغرافیای اقتصادی جهان اسلام در دو کتاب اشکال العالم (منسوب به جیهانی) و مسالک و ممالک اصطخری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه تاریخ تمدن اسلامی سال ۵۷ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
157 - 178
حوزههای تخصصی:
دانش جغرافیا از قرون اولیه اسلامی با فتوحات مسلمانان و گشوده شدن مرزهای سیاسی، اهمیت بسیاری یافت و اندیشمندان مسلمان، به ویژه در قرن سوم و چهارم هجری به نگارش آثاری مستقل درباره جغرافیای جهان اسلام پرداختند. این پژوهش با شیوه تحلیلی - تطبیقی و بر اساس منابع کتابخانه ای، کوشیده است وجوه مشترک و تفاوت جغرافیای اقتصادی جهان اسلام را در دو کتاب جغرافیایی مسالک اصطخری و اشکال العالم بررسی کند. نتیجه پژوهش نشان داده است که شرایط جغرافیایی و تاریخی مناطق مختلف جهان اسلام در حیات دو نویسنده در فراز و فرود اندیشه و توجه آنان به جغرافیای اقتصادی جهان اسلام برای انتخاب و نقل روایات بیشتر یا کمتر عاملی مهم و أثر گذار بوده است. نویسنده اشکال العالم به جغرافیای اقتصادی مناطقی، چون سیستان و ماوراءالنهر و اصطخری به جغرافیای اقتصادی شمال و غرب جهان اسلام توجه داشته و گزارش های متعددی را ارائه کرده اند.
نقش سامانیان در تجارت برده در خراسان و ماوراءالنهر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های تاریخی ایران و اسلام بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۴
89 - 114
حوزههای تخصصی:
سامانیان به دلیل تسلط بر راه های تجاری مهم، اهتمام ویژه ای به امر تجارت داشتند. برده به عنوان کالای تجاری یکی از منابع درآمد سامانیان به حساب می آمد. دولت سامانی هم خود از ترکستان و اروپای شرقی برده وارد می کرد و هم در قبال اخذ مالیات، اجازه ورود بردگان را به تجار برده می داد. این بردگان از قلمرو سامانی به دیگر مناطق جهان اسلام و ازجمله بغداد، مرکز خلافت عباسی صادر می شدند. خلافت عباسی و دولت سامانی از بردگان واردشده، به ویژه بردگان ترک، در امور نظامی بهره می بردند و این بردگان در دستگاه نظامی خلافت و سامانیان قدرت بسیاری گرفته بودند. سؤال اصلی پژوهش حاضر این است که ابعاد و گستره ی نقش سامانیان در تجارت برده به چه میزان بوده است؟ یافته های پژوهش حاکی از آن است که تجارت برده در این دوره رونق گرفت و سامانیان از آن حمایت و تجارت آن را در انحصار خود قرار دادند. آنان بر واردات و صادرات بردگان نظارت داشتند، بر آن ها مالیات و عوارض گمرکی بستند و درآمد زیادی از این راه به دست آوردند. ضمن این که هسته ی اصلی سپاه سامانی را نیروهای نظامی بردگان ترک تشکیل می دادند. در این پژوهش تلاش شده است با استفاده از منابع اصلی و پژوهش های تاریخی و به شیوه ی توصیفی تحلیلی به مطالعه ی تجارت برده در دوره ی سامانیان پرداخته شود.