مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۴۱.
۲۴۲.
۲۴۳.
۲۴۴.
۲۴۵.
۲۴۶.
۲۴۷.
۲۴۸.
۲۴۹.
۲۵۰.
۲۵۱.
۲۵۲.
۲۵۳.
۲۵۴.
۲۵۵.
۲۵۶.
۲۵۷.
۲۵۸.
۲۵۹.
۲۶۰.
فارابی
منبع:
حکمت سینوی سال ۲۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۰
59 - 82
حوزههای تخصصی:
طبقه بندی علوم از مباحث بنیادی در علم شناسی و معرفت شناسی به شمار می رود و در تعیین جایگاه و نقش و کارکرد هر یک از شاخه های علم تأثیرگذار است. با نظر به اهمیت بنیادی حکمت و شریعت، دو اصل محوری نزد حکمای مسلمان، طبقه بندی علوم (علوم اسلامی) گاهی براساس این دو امر تدوین و ترسیم شده است. مسئله پژوهش، محور و معیار رویکرد فارابی و ابن سینا به نسبت میان فلسفه و فقه یا حکمت و شریعت است. براین اساس مبانی و لوازم و نتایج آن در هر یک از دو نظام فلسفه فارابی و ابن سینا بررسی شده است. روش پژوهش، توصیفی تحلیلی است. یافته های پژوهش این است که هر دو فیلسوف با اعتقاد به سازگاری و تلائم فلسفه و دین به فراخور، هم به شریعت و هم به فلسفه توجه و اهتمام داشتند؛ اما معیار و ملاکشان متفاوت بود. فارابی با رویکرد اصالت فلسفی و با مبانی سه گانه جهان شناختی، معرفت شناختی و اخلاقی، فقه و کلام را در ذیل حکمت عملی و مادون حکمت نظری قرار می دهد و ابن سینا با رویکرد اصالت دین و با مبنای الهیاتی، صناعت شارعه را علمی مستقل در ذیل حکمت عملی و بالاتر از علوم انسانی با منشأ الهی می داند و آن را علمی مستقل در کنار علم مدنی و نه منشعب از آن می شمارد؛ به این ترتیب به علوم دینی با هویتی مستقل از فلسفه، اصالت و اعتبار می بخشد و به نحوی شرایط جایگزینی شریعت را به جای حکمت عملی در جریان فلسفه اسلامی فراهم می سازد و زمینه را برای دو علم اصول دین (کلام) و فروع دین (فقه) مهیا می کند. گویا ابن سینا تحقق فلسفه در جامعه اسلامی عصر خویش را در اسلامی سازی (بومی سازی) فلسفه و اعتبار و اصالت علوم دینی می بیند؛ ازاین رو نسبت به فارابی، دغدغه بیشتر و قوی تری برای بومی سازی داشته، و درصدد به روزرسانی فلسفه پیشینیان بوده است.
تأملی در موقعیت مرزی انسان برحسب قوه خیال در فلسفه کانت و فارابی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت سینوی سال ۲۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۰
83 - 101
حوزههای تخصصی:
انسان در سنت اسلامی موجودی میانی و مرزی تعریف شده است؛ به این معناکه انسان موجودی است در میانه حیوان و فرشته و در مرز میان آن دو، که هر لحظه امکان سقوط یا عروج وی به یکی از این مراتب هستی وجود دارد. در این مقاله کوشش شده تا براساس تصویر قوه خیال در فلسفه فارابی و کانت، تبیینی فلسفی از این وضعیت میانی و مرزی انسان صورت بگیرد؛ بنابراین مسئله خاص این نوشتار این است که ببینیم چگونه نزد این فیلسوفان، معرفت شناسی، بستری برای ارائه تبیینی هستی شناسی از موقعیت مرزی انسان می شود. این مقاله صرفاً مطلع و گامی نخست برای این مسئله است. ازآنجاکه اهمیت و جایگاه قوه خیال نزد کانت در ضمن بحث استنتاج استعلایی به شکل برجسته ای خود را نشان می دهد، ابتدا تلاش می شود تا استنتاج استعلایی در همان مسیری که قوه خیال نقش خودش را آشکار می کند، پِی گرفته شود و بر دوسطح خیال مولد و بازتولیدی تأکید شود. در گام بعدی سعی می شود تا بدون تطبیق سازی خام یا ایجاد این همانی میان دو فیلسوف، همین دو سطح خیال در اندیشه های فارابی پیگیری، و با اتکاء به روش تحلیلی، بنیاد انسان شناسی ای برحسب قوه خیال، در اندیشه این دو فیلسوف جست وجو شود. نقش میانجیگری خیال در تحقق معرفت نزد دو فیلسوف امکان پِی ریزی چنین ایده ای را فراهم آورد.
وجوه کارکرد نظریه خیال ابونصر فارابی در آثار نقاشی هانیبال الخاص و حبیب الله صادقی
منبع:
مطالعات هنر سال ۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۳)
7 - 27
حوزههای تخصصی:
خیال از موارد موردمطالعه و نظریه پردازی در حوزه فلسفه و هنر بوده است. بسیاری خیال را بخش اساسی پروسه خلق اثر هنری دانسته و مبنای سنجش آثار را مبتنی بر حضور هنرمند در ساحت خیال برشمرده اند. ابونصر فارابی ملقب به معلم ثانی از نامدارترین اندیشمندان ایرانی اسلامی در حوزه خیال، نظریه هایی را مکتوب کرده و سه ساحت کلی با یک زیرمجموعه برای خیال قائل شده است. هرچند در آثار وی، وجه تمایزی بین واژه «خیال» و «تخیل» مشاهده نمی شود؛ ولی در بخش سوم که خود به دو بخش تقسیم شده است، این تفاوت دیده می شود. نگارندگان این مقاله به امکان سنجی کارکرد خیال فارابی در هنر معاصر پرداخته و برای تبیین مسئله، آثار نقاشی هانیبال الخاص و حبیب الله صادقی را به عنوان هنرمندان معاصر ایرانی که آثار متفاوتی و در دوره های مختلف کاری خلق کرده اند، مورد بررسی قرار داده اند. مقاله حاضر که به روش توصیفی-تحلیلی انجام یافته، با جمع آوری داده ها به صورت اسنادی، منابع تصویری و با استفاده از رویکرد استنتاج به تحلیل یافته ها پرداخته، نشان از آن دارد که باتوجه به رویکرد آثار الخاص و صادقی و نوع تصاویر و مجموعه های خلق شده، دوره های مختلفِ کاری هرکدام به مراحل دوم و سوم نظریه فارابی نزدیک هستند و امکان سنجش خیال آثار هنری معاصر براساس نظریه فارابی وجود دارد.
نظم و امنیت اجتماعی در اندیشه فارابی و امام خمینی (ره)
منبع:
مطالعات راهبردی ناجا سال ۲ تابستان ۱۳۹۶ شماره ۴
5 - 34
حوزههای تخصصی:
نظم و امنیت اجتماعی اساس و مبنای اولیه زندگی اجتماعی می باشد که سامان و تحول در هر جامعه ای به آن وابسته است. فارابی، نخستین اندیشمند و فیلسوف سیاسی اسلام، باتوجه به عصر و زمان خود به بحث حاکم و نقش آن در قوام و نظم جامعه می پردازد. فارابی نقش حاکم یا رئیس مدینه فاضله مجهز به دانش و حکمت را در برقراری امنیت و نظم زیربنا می داند؛ هرچند او برای همکاری و هماهنگی بین اعضای مدینه اهمیت ویژه ای قائل است، ولی برای نهادینه شدن نظم و امنیت ساختار سلسله مراتبی اجتماعی و حفظ آن را برجسته می داند. امام خمینی (ره) نیز از متفکران اسلامی عصر جدید و به عنوان بنیان گذار انقلاب اسلامی به برقرای امنیت و نظم در جامعه اسلامی توجه ویژه ای داشته است. امام، مانند فارابی، در نگاه به ماهیت سیاست و به نوبه آن در برقراری امنیت و نظم اجتماعی، افزون بر ابعاد مادی، به بعد معنوی هم توجه ورزیده اند و غایت سیاست با اجزای بیرونی آن را مقدمه ای برای آرامش و امنیت حقیقی و سعادت اخروی قلمداد می کنند، ولی مقوله امنیت و نظم اجتماعی در اندیشه سیاسی امام خمینی (ره) در مقایسه با فارابی وجوه انضمامی و عینی دارد. باتوجه به زمینه ها و تحولات سیاسی و اجتماعی در عصر امام خمینی(ره) در اندیشه سیاسی و امنیتی ایشان در کنار ویژگی های برجسته حاکم (ولی فقیه) و حکومت، پایگاه مردمی دولت و همکاری آنان با یکدیگر و همچنین، مؤلفه های عدالت اجتماعی در سامان و تداوم نظم اجتماعی نقش مهمی را برعهده دارند.
نقش نظم و امنیت در اجتماع از دیدگاه دو تن از متفکران مسلمان (فارابی و خواجه نصیرالدین طوسی)
منبع:
مطالعات راهبردی ناجا سال ۲ پاییز ۱۳۹۶ شماره ۵
51 - 67
حوزههای تخصصی:
آشنایی با فیلسوفان و اندیشه های آنان زمینه های شناخت و معرفی آنها را در جامعه فراهم می کند و می توان با اندیشه های بدیع آنان جامعه را به سوی الگوهای فلسفی و معرفتی سوق داد. این مقاله با استفاده از روش اسنادی و مرور متون با مطالعه آثار فارابی و خواجه نصیر به افکار و اندیشه های آنها با موضوع نظم و امنیت پرداخته است. برایند این بررسی نشان می دهد برای هر دو متفکر نظم و امنیت در جامعه اهمیت داشته است. برای رسیدن به جامعه ای ایمن و مدینه فاضله باید برنامه ریزی کرد و از قوانین و مقررات بهره برد. همچنین افراد جامعه باید آن قوانین را رعایت کنند تا با همکاری و تعاون در جامعه به امنیت برسند. فارابی و خواجه نصیر زندگی و حیات جمعی و مدنی ایمن را برای تحقق استعدادها و کمال و سعادت بشری و تدبیر دولت و سیاست را برای ایجاد امنیت و جلوگیری از تعدی افراد به یکدیگر ضروری می دانند.
مفهوم هویت اجتماعی در فلسفه اسلامی دوره میانه؛ با تأکید بر آرای فارابی و ابن سینا(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هویت اجتماعی مفهومی جدید و مربوط به دوره مدرن است؛ اما به این معنی نیست که در دوره پیشامدرن بحث شناخت خود و کیستی مطرح نبوده است. این موضوع در مطالعات فلسفی دوره پیشامدرن نیز وجود داشته و فیلسوفان با تأکید بر بحث ماهیت و وجود به هویت یابی می پرداختند. مطالعه و بررسی ها نشان می دهد تفاوت اصلی مفهوم هویت در دو دوره پیشامدرن و مدرن، نه در ماهیت که در گستره آن است. این مقاله با مراجعه به آثار دو فیلسوف برجسته اسلامی، فارابی و ابن سینا به بررسی مفهوم هویت در فلسفه اسلامی پرداخته است. پرسش اصلی مقاله این است که مطالعه فارابی و ابن سینا چه برداشتی از هویت در دوره میانه ارایه می دهد؟ هویت در آثار فارابی و ابن سینا ابتدا در معنای عام و سپس در منظومه فلسفه اسلامی مورد مطالعه قرار گرفته است. بحث ماهیت و وجود در نظرات فارابی و ابن سینا و بررسی تفاوت و تشابه برداشت این دو اندیشمند در موضوع هویت این موضوع را در فلسفه اسلامی نشان می دهد. طرح قایم به شخص بودن هویت مبتنی بر سعادت در دوره میانه، یکی از موضوعات کلیدی چگونگی مواجهه مسلمانان با مدرنیته را روشن تر می سازد
واکاوی عقلی مفهوم جهاد از دیدگاه فارابی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
کاوش های عقلی سال ۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۲
136 - 159
حوزههای تخصصی:
درطول تاریخ اندیشه، مفهوم جنگ و جهاد از منظرگاه های مختلف موردنظرورزی قرارگرفته است. دراین میان فلسفه ی سیاسی را می توان یکی از مهم ترین و فراگیرترین این منظرها درباره ی جهاد اسلامی دانست. آرای فارابی به عنوان مؤسس فلسفه ی سیاسی اسلامی درباب جهاد را می توان دراین راستا ارزیابی کرد. فارابی در زمانه و زمینه ای می زیسته است که مفهوم جنگ -مفهومی که بیشترین قرابت را با مفهوم جهاد دارد - و لازمه های اندیشه ای و عمل گرایانه آن ملموس بوده است. ازاین رو می توان گفت فارابی جنگو جهاد را به خوبی حس کرده و اهمیت آن را در تکمیل گونه ای فلسفه سیاسی به درستی درک کرده بود. نظریه جنگ فارابی ازجمله نظریه هایی است که روایی و ناروایی جنگ ها را معطوف به غایت، مورد داوری قرار می دهد؛ و ابزار فعل در رتبه های بعدی اهمیت قرار می گیرد. غایتِ جنگ، شکل گرفته بر اساس هستی شناسی، معرفت شناسی و اخلاق شناسی انسانِ فارابی است. به عبارتی انسانی واجد چنین شئون فلسفی برای رسیدن به غایت و سعادت حقیقی خود گاهی دست به ابزار جنگ و جهاد می برد، تا بتواند با اصلاح نفوس و ارواح سعادت این جهانی و آن جهانی ملت را تضمین کند. درنهایت جهاد نزد فارابی همچون ابزاری است که درصورت حمل آن توسط رئیس اول مدینه تبدیل به عصای موسی جهت شکافتن سختی ها و ناعدالتی ها و حفظ خیرات و فضایل برای تحقق سعادت حقیقی اهالی و مدینه می شود.
تبیین ملزومات معرفت شناختی عدالت از دیدگاه فارابی به منظور استخراج دلالتهای آن در عرصه عدالت تربیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: نویسندگان این پژوهش درصدد تبیین و تحلیل ملزومات معرفت شناختی عدالت بر اساس اندیشه های ابونصر فارابی و استنتاج دلالت های آن در عرصه عدالت تربیتی برای نظام آموزش و پرورش کشور بودند. روش: در این پژوهش از روش تحلیل مفهومی و استنتاج قیاسی استفاده شده است. یافته ها: تحلیل معرفت شناسانه عدالت از منظر فارابی، دلالت های قابل توجهی مانند عدالت طلبی فطری انسان، توجه به شایستگی ها، حکمت، بالطبع نبودن عدالت و دگردوستی را برای تحقق عدالت تربیتی در نظام آموزش و پرورش فراهم آورد. برخی از اهداف و اصول استنتاج شده عبارتند از: رسیدن به جامعه عادله، رسیدن به کمال انسانی، دستیابی به فضایل اخلاقی و توجه به استعدادها و شایستگی های فردی، توزیع عادلانه و فرصت های برابر و نداشتن نگاه سلیقه ای. نتیجه گیری: تحلیل معرفت شناختی عدالت از دیدگاه فارابی می تواند برای تحقق تعلیم و تربیت اسلامی و اجرای عدالت تربیتی یاری رسان باشد.
واکاوی نظریه هنری فارابی در حوزه صنعت شعری برمبنای رویکرد صورت گرایی روسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۴۶)
1 - 22
حوزههای تخصصی:
فارابی ازجمله فیلسوفان و اندیشمندان مسلمان قرن چهارم هجری است که نظریاتی در حوزه فلسفه هنر به طور خاص درباره شعر دارد. آراء فارابی روایتی دیگر از بوطیقای ارسطوست. ارسطو در بوطیقای خویش از محاکاتی سخن می گوید که هدف از آن تقلید صرف نیست؛ بلکه باز آفرینی و لذت از اثر هنری جدید است و اثر ادبی را چون پدیده ای مستقل می بیند. حال مسئله این است که باوجود صورت گراخواندن ارسطو ازسوی برخی محققان و بدیهی بودن تأثیر پذیری فارابی از وی تا چه میزان می توان آراء فارابی را متمایل به صورت گرایی دانست. به این منظور در این مقاله دیدگاه هنری فارابی درباب شعر، به ویژه محاکات (باز نمایی) با استفاده از روش توصیفی تحلیلی محتوا برمبنای آراء صورت گرایان روس بررسی شده است. این بررسی با مراجعه به برخی آثار وی ازجمله «مقاله فی قوانین صناعه الشعراء»، «جوامع الشعر»، «رساله فی التناسب و التألیف»، گفتارهای شعری از إحصا العلوم ، آراء أهل المدینه الفاضله ، فصول منتزَعَه انجام شده است. با بررسی دیدگاه صاحب نظران درباره صورت گرادانستن ناقدان قدیم یونان از جمله ارسطو و ناقدان قدیم ادب عربی ازجمله فارابی همچنین با مروری بر دیدگاه های ارسطو که فارابی را بزرگ ترین شارح آثار وی می دانند و نیز با مراجعه به آثار و آراء خود فارابی و تبیین آنها این نتیجه حاصل شد که رویکرد غالب بر آراء فارابی درباره صنعت شعر صورت گرایی است.
امنیت سیاسی مدینه فارابی و ابتناء آن بر منطق فضیلت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ فلسفه اسلامی سال ۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
175 - 202
حوزههای تخصصی:
در تاریخ اندیشه سیاسی مفهوم امنیت و حفاظت از ساختار سیاسی و پایداری آن به اندازه تاسیس حکومت سیاسی از اهمیت برخوردار بوده است. این مفهوم در اندیشه سیاسی فارابی نیز مورد توجه قرار گرفته است و فارابی در آثار گوناگون مانند السیاسه المدنیه، آراء اهل مدینه الفاضله و خود سعی کرده است بعد از توضیح منطق تکوین سیاست فاضله، چگونگی تداوم مدینه و امنیت آن را در نظر داشته است. مساله اصلی نوشتار حاضر این است که امنیت را به عنوان بنیادی ترین مولفه سیاسی در اندیشه سیاسی فارابی مورد مطالعه قرار دهد و منطقی را که او در پایداری و حفاظت از مدینه فاضله به کار می گیرد بر اساس نظام فلسفی فارابی تحلیل کند. فارابی برای توضیح امنیت سیاسی مدینه منطق فضیلت را امری مهم در نظر می گیرد و تمام مناسبات امنیت و حفاظت از مدینه را به جای قرار دادن آن ذیل امنیت مادی ذیل مفهوم اخلاق، فضیلت قرار می دهد. به همین منظور نگارنده تلاش دارد تا این معنا را ذیل عناوین مرجع امنیت، مفهوم امنیت و نسبت آن با مولفه های امت و ملت، ساختار امنیت، امنیت و نسبت آن با رفا اقتصادی و تعاون جمعی، امنیت نظامی توضیح دهد. این نوشته با روش تحلیلی-توصیفی نگارش یافته است.
آسیب شناسی نقل و انتقال فرهنگی از نگاه فارابی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه فلسفی دوره ۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۱۴)
۱۹۹-۱۸۵
حوزههای تخصصی:
دین، فلسفه و زبان، اجزای لاینفک و مهم هر فرهنگی هستند، اگر قرار باشد فرهنگی از سرزمینی به سرزمین دیگر منتقل شود و در اثر این انتقال، فرهنگ مقصد متعالی شود، باید مولفه های آن به درستی، آگاهانه و با رصد کامل پاسداران فرهنگ، منتقل شوند تا زمینه های لازم برای پذیرش، استقرار و رشد عقلانیت و دین مبتنی بر آن در جامعه مقصد، مهیا شود. در غیر این صورت، تعارض جدی بین حامیان فرهنگ قبلی با طرفداران فرهنگ وارداتی رخ می دهد. فارابی در آثارش ضمن توضیح شکل گیری این مولفه ها در اجتماع انسانی و ارتباطشان با هم، نحوه انتقال آنها را توضیح داده و به خوبی آسیب شناسی می کند. از نظر فارابی با رشد مهارت های زبانی و دستیابی انسان به فنون قیاسی، فلسفه ایجاد می شود. فلسفه با ابزار دین به وضع قانون در جامعه و هدایت آحاد مردم به سمت سعادت، می پردازد.
بررسی جایگاه خیال در معرفت شناسی فارابی و اسپینوزا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های معرفت شناختی بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۷
27 - 48
حوزههای تخصصی:
این مقاله به روش توصیفی تحلیلی به ادراکات خیالی و جایگاه ان در فارابی و اسپینوزا می پردازد و ضمن نشان دادن موارد اشتراک و اختلاف انها علل ان را بیان می کند در هر دوی فارابی و اسپینوزا شناخت تخیلی یک رکن مهم در شناخت آدمی است. فارابی احضار مجدد صورت حسی بعد از غیبت آن و توانایی تجزیه و ترکیب صور حسی بعد از فقدان مشاهده حسی را نقش اولیه قوه خیال می داند که نه تنها به آدمی توانایی فرا رفتن از ادراک حسی و بازشناسی مشاهدات خارجی و مشابهت های آن ها را می دهد، بلکه ذهن آدمی را آماده می سازد که به ادراک کلی برسد. به نحوی که می توان گفت قوه خیال حلقه اتصال ادراکات حسی با ادراکات عقلی است. اسپینوزا ادراک ناشی از تاثرات بدن از جهان خارج را ادراک تخیلی می داند زیرا این گونه ادراک درباره حقیقت اشیاء و روابط آنها معرفتی به ما نمی دهد و فقط تصورات غیر تامی به ما می دهد که برای زیستن مفید است. بنابراین فارابی واقع نمایی ادراک حسی خیالی را می پذیرد ولی اسپینوزا فقط ارزش عملی برای آنها قائل است و برای آنها ارزش نظری قائل نیست و تخیل را شامل ادراکات حسی، تجربی، صورخیالی، شناخت ناشی از تواتر مفاهیم کلی و حتی تصورات نادرست می داند.هر دو متفکر بر نقش خیال در دریافت وحی تاکید دارند .
گونه شناسی یقین و نسبت آن با تعریف و شرایط یقین در فلسفه فارابی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خردنامه صدرا دوره ۲۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۱۱۶)
35 - 50
حوزههای تخصصی:
فلسفه بر دانشی یقینی استوار است و فارابی، در مقام مؤسس فلسفه اسلامی، توجه بسیاری به «یقین» داشته است. از یکسو، تعاریف و شرایطی که او برای یقین معرفی کرده، به اندازه یی سختگیرانه و حداقلی است که بسیاری از دانسته های بشری و حتی ادراکات حسی را از دایره یقین بیرون میگذارد؛ از سوی دیگر، در مواضعی از آثارش، گونه هایی مختلف از یقین را برشمرده که گویی با تعریف وی از یقین، و شرایط حصول یقین در نظر وی، پیوند چندانی ندارد. این نوشتار با روش تحلیل توصیفی و تحلیل انتقادی، درصدد پاسخ به این پرسش است که گونه شناسی یقین در فلسفه فارابی، چه نسبتی با تعریف و شرایط یقین از دیدگاه وی دارد، تا بدین ترتیب، تعارض درباب مسئله یقین در اندیشه فارابی مرتفع گردد. در این راستا، نخست تعاریف و شرایط یقین از دیدگاه فارابی بررسی شده و در ادامه گونه های یقین نزد فارابی و ارتباط آن با تعاریف و شرایط یقین از دیدگاه وی، تحلیل میگردد. این پژوهش نشان میدهد که دیدگاه واقع گرایانه فارابی درباب یقین، موجب شده تا در کنار تعریف سختگیرانه از یقین تام، نوعی تشکیک عامی در گونه های یقین را نیز برسمیت بشناسد و بدین ترتیب، راهی برای فرو نرفتن بخش بزرگی از دانسته های بشری در شک و تردید، فراهم آورد.
خیال و کارکردهای آن نزد فارابی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خردنامه صدرا دوره ۲۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۱۱۶)
91 - 104
حوزههای تخصصی:
بسیاری گمان کرده اند بحث از خیال، بعد از شیخ اشراق و بعدتر، نزد ملاصدرا بطور جدی مطرح شده است، اما حقیقت اینست که بسیاری از ایده های مهم در زمینه خیال را فارابی پیش کشیده و در میان مباحث وجودشناختی و معرفت شناختی، به مبحث خیال نیز پرداخته است. برخلاف سنت یونانی که خیال در آن وجه معرفت شناسانه نداشت، فارابی برای نخستین بار، و برخلاف افلاطون و ارسطو، به وجه معرفتی آن نیز التفات اساسی پیدا کرده و بسیاری از ساحتها را در پیوند با خیال تبیین و تحلیل کرده است. بنابرین، خیال در منظومه معرفتی فارابی کارکردهای متنوع دارد؛ ازجمله: حفظ صور محسوس، تجزیه و ترکیب صور، محاکات، مقایسه، تنظیر، تقلید، تفکر استعاری، تعلیم و تربیت و تأدیب، تحریک بر عمل، رساندن مردم به سعادت، ادراک معانی، بویژه در مسئله رؤیا، وحی و مکاشفات. برخی از این موارد، امروزه در علوم متعدد مورد توجهند. البته اگر خیال ما را از تعقل بازدارد یا جایگزین عقل گردد، نگاه فارابی به آن منفی است، اما سایر کارکردهای خیال در آثار فارابی مثبتند.
مفهوم هویت اجتماعی در فلسفه اسلامی دوره میانه؛ با تأکید بر آرای فارابی و ابن سینا(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هویت اجتماعی مفهومی جدید و مربوط به دوره مدرن است؛ اما به این معنی نیست که در دوره پیشامدرن بحث شناخت خود و کیستی مطرح نبوده است. این موضوع در مطالعات فلسفی دوره پیشامدرن نیز وجود داشته و فیلسوفان با تأکید بر بحث ماهیت و وجود به هویت یابی می پرداختند. مطالعه و بررسی ها نشان می دهد تفاوت اصلی مفهوم هویت در دو دوره پیشامدرن و مدرن، نه در ماهیت که در گستره آن است. این مقاله با مراجعه به آثار دو فیلسوف برجسته اسلامی، فارابی و ابن سینا به بررسی مفهوم هویت در فلسفه اسلامی پرداخته است. پرسش اصلی مقاله این است که مطالعه فارابی و ابن سینا چه برداشتی از هویت در دوره میانه ارایه می دهد؟ هویت در آثار فارابی و ابن سینا ابتدا در معنای عام و سپس در منظومه فلسفه اسلامی مورد مطالعه قرار گرفته است. بحث ماهیت و وجود در نظرات فارابی و ابن سینا و بررسی تفاوت و تشابه برداشت این دو اندیشمند در موضوع هویت این موضوع را در فلسفه اسلامی نشان می دهد. طرح قایم به شخص بودن هویت مبتنی بر سعادت در دوره میانه، یکی از موضوعات کلیدی چگونگی مواجهه مسلمانان با مدرنیته را روشن تر می سازد
نظریه مدنی فارابی چیست؟ تحلیل بخش دوم کتاب الملّه و بیان کاربست سیاسی آن(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
کاوش های عقلی سال ۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۲
1 - 22
حوزههای تخصصی:
اگر کتاب الملّه را بنیان سایر آراء مدنی و سیاسی فارابی بدانیم، به هیچ وجه ادعایی گزاف نکرده ایم. ابونصر فارابی با تألیف این رساله فلسفهِ فلسفه مدنی و سیاسی خویش را ارائه کرده است و بن مطالب خود را در آن قرار داده است. با تأمل در محتوای این رساله به خوبی می توان آن را به دو بخش تقسیم کرد. معلم ثانی در بخش نخست از مسائلی سخن رانده است که خود بنیان بخش دوم یعنی، علم مدنی می باشد و در بخش دوم که ما در این جستار به دنبال فهم فحوی آن به صورت توصیفی و تحلیلی هستیم، از مسائلی بحث کرده است که آن مسائل، فلسفه مدنی را تشکیل داده است. با تأمل و تدقیق در بخش دوم کتاب الملّه، دریافته خواهد شد که فارابی از دو احصاء سخن گفته است. یکی احصاء سعادت و دیگری احصاء سیاست است و به صورت کلی این دو امر، مسائل علم مدنی را تشکیل داده است.بدین ترتیب، هدف جستار پیش رو نیز تحلیل بخش دوم این رساله خواهد بود که در ذیل آن نظریه مدنی فارابی قابل دسترسی خواهد بود. به عبارت دیگر، پرسش این جستار چنین است که چگونه مباحث عنوان شده در بخش دوم کتاب الملّه باعث ایجاد یک نظریه مدنی شده است؟
مهنت و ملت: تحلیل محتوایی بخش نخست کتاب الملة فارابی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
کاوش های عقلی سال ۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۲
172 - 198
حوزههای تخصصی:
فارابی در ده بند نخستین کتاب المله به ذکر موضوعات مختصر ولی در عین حال بنیادین پرداخته است. تعریف ملت، بیان انواع جوامع، تقسیم ملت به آراء و افعال و ذکر هر کدام از آن ها، ترادف ملت با مفاهیم دیگری مانند دین و شریعت، روش استنباط آراء ملت، شباهت ملت فاضله به فلسفه، ارتباط دو جزء ملت با حکمت نظری و عملی، مقابله با مغالطه با استفاده از جدل و خطابه، دلایل عدم تقدیر برخی از قوانین توسط رئیس اول، شرایط رؤسای پس از رئیس اول، حکمت، فقاهت و فضیلت رئیس مدینه، و بحث از فلسفی بودن فقه اهم مطالب فارابی در این ده بند می باشد. از سوی دیگر، باید اذعان کرد نظریات مختلفی از عبارات فارابی قابل استخراج است: 1. وحی به مثابه عالی ترین قوه تعقل؛ 2. وحدت حکمت نظری و عملی- وحدت عقل نظری و عملی؛ 3. فلسفه فقه؛ 4. فلسفه حکمرانی؛ 5. مقاصد شریعت؛ 6. آریستوکراسی؛ 7. فقه فلسفی. در مقاله حاضر علاوه بر ترجمه ده بند نخست کتاب المله، محتوای آن نیز تبیین شده و این نظریات هفت گانه از کلام فارابی استخراج شده است.
وظیفه حاکمیت در تحقق خانواده سعادت محور در پرتو انگاره های فلسفه دینی فارابی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فطرت انسانی، با توجه به فلسفه خلقت و نیاز به سعادت، مستلزم کسب شادی و رفاه حقیقی است. در نظر فارابی، این سعادت از طریق تشکیل حکومت به دست می آید که خود نتیجه اجتماع افراد تحت سرپرستی یک خانواده در چارچوب حکومت است. با این حال، تنها تشکیل حکومت و خانواده تحت آن به تحقق کامل سعادت منتهی نمی شود. فارابی معتقد است که برای تحقق سعادت، حاکمیت باید به مداخله در امور خانواده بپردازد؛ چرا که رهبر مدینه فاضله، به عنوان اولین آموزگار اجتماع، با استفاده از قدرت عقل فعال خود، سه شاخص کلیدی برای دستیابی به سعادت را به جامعه معرفی کرده و شیوه دستیابی به آن ها را آموزش می دهد. پژوهش حاضر، با استفاده از روش توصیفی – تحلیلی مبتنی بر داده های کتابخانه ای، به بررسی نحوه وظایف حاکمیت در تحقق خانواده ای که محور سعادت باشد، پرداخته است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که اندیشه دینی فارابی بر اساس غایت شناسی استوار است و او معتقد است که غایت فلسفه دینی، یعنی سعادت حقیقی، باید در تمامی اعضای اجتماع که از پیوندهای خانوادگی تشکیل شده، تحقق یابد. از این رو، نقش حاکمیت باید از نهاد خانواده آغاز شده و به عرصه اجتماع گسترش یابد، که این امر مستلزم آن است که حاکمیت با ایجاد زمینه های مناسب برای پیشرفت در جهت دستیابی به غایت نهایی، به وظایف خود در نحوه حیات خانواده بپردازد.
برنامه ی درسی تربیت اخلاقی فضیلت گرایی اسلامی از منظر فارابی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
در دنیای امروز پرداختن به اخلاق و تربیت اخلاقی در قالب برنامه درسی مشخص ضروری است. این برنامه بر اساس نظرات اندیشمندان فضیلت گرای مسلمان می تواند مسیر مشخصی را پیش روی نظام های آموزشی قرار دهد. فارابی تلاش دارد تا بر اساس «فضیلت»، نظام اخلاقی اسلامی را شکل دهد. این پژوهش با روش استنتاجی، برنامه درسی تربیت اخلاقی را از منظر ایشان بیان می کند. نتایج تحقیق حکایت از آن دارد که هدف غایی در نگاه فارابی سعادت است و کسب فضایل، به عنوان هدف میانی برای دستیابی به هدف غایی بیان شده است. در بخش محتوای برنامه درسی چنین به دست آمد که فارابی محتوا را فضایلی می داند که در راستای سعادت باشند و گام هایی کاربردی برای شکل گیری فضایل بیان می کند. همچنین می توان روش های «فراهم کردن موقعیت های مشابه عمل»، «عمل وارونه»، «گفت وگوی برهانی، اقناعی و اکراهی»، «احتذاء» و «مقایسه لذت ها» را از آثار فارابی به دست آورد. در ارزیابی نیز فارابی محور اصلی را سنجش فضایل اخلاقی و ملکه شدن آنها می داند که این با سهولت در انجام عمل نیک و ترک عمل زشت، قابل ارزیابی است.
تعریف سه جزئی ابن سینا از معرفت؛ عدول یا پایبندی به تعریف چهارجزئی فارابی؟(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت فلسفی سال ۲۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۸۳)
59 - 77
حوزههای تخصصی:
مسئله تعریف «معرفت»، از مهم ترین و در عین حال پرچالش ترین مسائل در طول تاریخ دانش «معرفت شناسی» است. فارابی با تأثیرپذیری فراوان از نظام شناخت شناسی افلاطون، به ویژه در رساله های «تئتتوس»، «منون»، «جمهور»، «اوتیفرون» و «فایدون» معرفت ممکن و مطلوب در حوزه جهان بینی و گزاره های نظری و غیر بدیهی را «معرفت یقینی» می داند. تعریف وی از «معرفت یقینی» یا همان «یقین منطقی بالمعنی الأخص» مشتمل بر چهار رکن «اعتقاد جازم صادق ثابت» است. تقریباً تمام فیلسوفان، منطق دانان و معرفت شناسان مسلمان، اعم از قدما، متأخران و معاصران تعریف فوق را پذیرفته و در تثبیت و تکمیل آن اهتمام ورزیده اند. اما در این میان، ابن سینا با ذکر نکردن قید «صدق»، ظاهراً به ارائه «تعریفی سه جزئی» از معرفت روی آورده است. درباره وجه فقدان مقوّم «صدق» در تعریف ابن سینا از «معرفت»، به طور کلی دو فرضیه قابل تصور است: انصراف و عدول، یا التزام و پایبندی وی به تعریف مشهور. محققان عرصه فلسفه و معرفت شناسی فرضیه دوم را پذیرفته و به منظور اثبات مدعای خود، دست کم دو تفسیر و توجیه مطرح کرده اند. در تحقیق حاضر با قبول فرضیه دوم، دلایل سایر صاحب نظران طرح، نقد و ابطال گشته و سپس تفسیر بدیع سومی مطرح شده و با استناد به چهار قرینه از آثار خود ابن سینا، مدعای اصلی ( یعنی التزام و باورمندی ابن سینا به همان تعریف چهارجزئی فارابی و مشهور فلاسفه و صوری تلقی شدن تغییر وی به خاطر انتفای مؤلفه «صدق» در تعریف معرفت ) اثبات شده است.