مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۰۱.
۲۰۲.
۲۰۳.
۲۰۴.
۲۰۵.
۲۰۶.
۲۰۷.
۲۰۸.
۲۰۹.
۲۱۰.
۲۱۱.
۲۱۲.
۲۱۳.
۲۱۴.
۲۱۵.
۲۱۶.
۲۱۷.
۲۱۸.
۲۱۹.
۲۲۰.
شاهنامه فردوسی
منبع:
مطالعات زبان فارسی (شفای دل) سال ۶ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۴
89 - 123
حوزههای تخصصی:
نقد روان کاوانه یکی از روش های مهم و کارآمد برای درک و تحلیل لایه های پنهان متون ادبی و هنری است که برای رسیدن به مفاهیم عمیق تر و تحلیل ذهن ها کاربرد دارد. این نوع نقد با تکیه و تأکید بر اصول و قوانین روان کاوی، ساحت گسترده ای از امیال، آرزوها، کنش ها و ناکامی های جاری در زندگی بشری را نشان می دهد. در این پژوهش می خواهیم، داستان فرود سیاوش را بر مبنای این نظریه بسنجیم. در این راستا، کهن الگوهای آنیما، آنیموس، سایه، نقاب، فرایند فردانیت و همچنین برای رسیدن به نتیجه مطلوبتر، نمادها نیز از این دیدگاه تفسیر و تبیین شده اند. روش این پژوهش تحلیلی توصیفی و بر مبنای نقد کهنالگویی یونگ است. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که کهنالگوهای پیر فرزانه، مادر فرزانه، سایه، نقاب و آنیما در این داستانها کاربرد دارد و کهنالگوی سایه بسامد زیادی دارد؛ همچنین کهنالگوهای به کار رفته در داستان، بیانگر تلاش قهرمان در طی کردن مسیر فردانیت است. تلاشی که به هدف نمی رسد و قهرمان داستان در طی کردن این مسیر ناکام می ماند.
امتداد اسطوره متن رستم و سهراب در داستان شهادت حضرت علی اکبر(ع) در نقاشی های قهوه خانه ای بر مبنای نظریه ژیلبر دوران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقاشی قهوه خانه ای شیوه ای در نقاشی عامیانه ایرانی است که از دو منبع عظیم فرهنگ ایرانی سود جسته است: فرهنگ ملی ایرانی و فرهنگ شیعی ایرانی. در میان موضوعات نقاشی شده آثار نقاشی قهوه خانه ای دو مضمون داستان رستم و سهراب و شهادت حضرت علی اکبر(ع) از موضوعات پرتکرارند، امّا به نظر می رسد نقاشان در به تصویر کشیدن دو واقعه با دو جهان بینی متفاوت (مضمون ملی و دینی) از الگو و ساختار واحدی تبعیت کرده اند. این تحقیق با بهره گیری از رویکرد منظومه روزانه و شبانه ژیلبر دوران و به روش توصیفی تحلیلی نشان می دهد هنرمندان قهوه خانه ای با رجوع به کهن الگوها، نمادها و محرکه ها، چگونه شخصیت حضرت علی اکبر(ع) را در کالبد سهراب استحاله داده اند. این مطالعه روشن می سازد نقاشان قهوه خانه ای با به کارگیری نمادهای ریخت حیوانی، تاریکی و سقوطی که نمایش دهنده ترس از زمان و مرگ هستند و همچنین استفاده از نمادهای عروج، تماشایی و جداکننده که نشان دهنده فرار از زمان، کنترل زمان و غلبه بر سرنوشت محتوم مرگ هستند، دو داستان مجزا را همانند یکدیگر به تصویر کشیده اند. از سویی در بعضی نقاشی های عاشورایی از سمبل های آیینی کهن ایرانی، همچون آیین مهرپرستی که نماد آن خورشید است، استفاده شده است.خورشید در آیین مهرپرستی به عنوان چشمان اهورامزدا نگریسته می شود و در نقاشی های مذهبی قهوه خانه ای نیز خورشید نه به عنوان ابژه ای منفعل بلکه به مثابه سوژه ای ناظر بر حقیقت، سیطره دارد. در واقع نقاشان قهوه خانه ای با مدد گرفتن از عنصر خیال و بهره گیری از اسطوره متن شاهنامه فردوسی به ترسیم هراس های شخصی (ترس از مرگ) و ناخودآگاه جمعی (گذر زمان) در یک روایت شیعی دست زده اند.
یک معنای ناشناخته «آغاز» در شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای نوین ادبی پاییز ۱۴۰۲ شماره ۲۲۲
147 - 163
حوزههای تخصصی:
دشواری های واژگانی شاهنامه محدود به کلمات شاذ و مهجور نیست. در این منظومه هزارساله هنوز به کلماتی برمی خوریم که با وجود ظاهر روشن، معنای آشنای غلط اندازشان مصحّحان و شارحان شاهنامه و فرهنگ نویسان فارسی را به گمراهی افکنده است. نویسندگان مقاله حاضر یکی ازاین دست کلمات در داستان رستم و سهراب را که معنای درستش بر دیگران پوشیده مانده است موضوع تحقیق خود قرار داده اند. ایشان در ابتدا شرحی مجمل از ضبط و معنای آن بیت در شناخته ترین تصحیحات و شروح داستان مذکور آورده اند و سپس کلید فهم بیت را که همانا شناخت معنای مهجور و متفاوتی از کلمه آغاز است به دست داده اند و در تأیید سخن خود دو شاهد استعمال دیگر از آن نیز در شاهنامه بازشناخته اند. نویسندگان پس از مداقّه در معانی مختلف فعل گشتن (با حروف اضافه با، به، سوی) و کلمه آورد در شاهنامه، نشان داده اند که آغاز در آنجا سه بار به معنی «قصد و آهنگ» به کار رفته است. ایشان همچنین استدلال کرده اند که این آغاز چیزی نیست جز تحوّل معنایی آغاز معروف و با کلمه آواز که ظاهراً صورت دیگری هم به شکل آغاز داشته و در شاهنامه در ترکیب بر آوازِ (به معنی «در پیِ، به دنبالِ؛ در صددِ») چندین بار آمده است بی ارتباط است
شاهنامه منسوب به محرمی، برگی دیگر از شاهنامه سرایی در سرزمین عثمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای نوین ادبی زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۲۳
45 - 73
حوزههای تخصصی:
بعد از فتوحات سلجوقیان در آسیای صغیر، زبان و فرهنگ پارسیان با آنان وارد این خطه شد و در دوره های سپس تر به دلیل انس و علاقه شاهان سلجوقی و عثمانی به فرهنگ پارسی، بخصوص اثر گران قدر فرزانه توس، از دو جهت این اثر ارزشمند را مد نظر قرار دادند: سرودن آثاری به سبک و سیاق شاهنامه و ترتیب دادن ترجمه هایی از این نامه خسروان. یکی از آثار پدیدآمده در دوران یادشده، شاهنامه منسوب به محرمی است که کشورگشایی و لشکرکشی های بایزید دوم را به رشته تحریر درآورده و بسیار از نکته های ارزشمند تاریخی را در این گیتی ستانی یادآور شده است. نگارندگان در این پژوهش ابتدا به معرفی مفصّلی از شاهنامه منسوب به محرمی پرداخته، تأثیرپذیری شاعر از شاهنامه فردوسی نشان داده اند. حاصل این پژوهش این است که شاعر سبک حماسی را با الگوی سرودن قصاید مدحی در هم آمیخته و سعی کرده در صورت های بیانی بخصوص تشبیه نوآوری هایی داشته باشد. این اثر در چندین مورد تحت تأثیر شاهنامه بوده است: تأثیر مستقیم از ابیات بخصوص توصیف دقایق جنگ، استفاده از تعبیرات و اصطلاحات، ذکر مضامین حماسی، یادکرد قهرمانان شاهنامه.
نقد زبان حماسی در منظومه برزونامه (بخش کهن)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
الگوی بررسی زبان حماسی معیار که بر دو پایه نظریات «نقد جدید» (به ویژه صورت گرایی) و «زبان حماسی معیار» تدوین شده می تواند ابزاری کارآمد برای سنجش و تبیین کارکردهای خاصّ زبان در نوع ادبی حماسه باشد. در این راستا، مقاله حاضر، منظومه برزونامه را بر اساس این الگو و در سه لایه اصلی زبان، در معرض بررسی قرار داده است. این منظومه در لایه اوّل (واژگان، موسیقی، ساختارها و ...)، به زبان حماسی معیار نزدیک و از این نظر، منطبق بر شاخص های این زبان حماسی است. هنرسازه ها در لایه دوم اگرچه به اندازه زبان حماسی معیار، غنی و خلّاقانه نیستند، ولی کاملاً بر ویژگی های هنرسازه در متن حماسی انطباق دارند و خواننده می تواند به راحتی، از خلال این دو لایه از زبان، به محتوا و تفکر موجود در اثر دست یابد. شاخص های فکری و محتوایی در لایه سوم بسیار ضعیف و در مقایسه با زبان حماسی معیار، دچار ضعف و کاستی است. این پژوهش به روش تحلیلی-توصیفی و بر مبنای مطالعات کتابخانه ای انجام شده و حجم نمونه در آن پانصد بیت ابتدای منظومه برزونامه بوده است.
بررسی و تحلیل آیین کشورداری کی خسرو در شاهنامه فردوسی با رویکرد روان شناسی مثبت گرا سلیگمن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش سیاسی فضا دوره ۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۲۱)
69 - 88
حوزههای تخصصی:
آیین کشورداری یا آنچه را که سیاست مدن می نامند در شاهنامه از رونق و روایی توام با دانش و بینش برخوردار است. اساس شهریاری و فرمانروایی بر دو اصل داد و راستی نهاده شده است. در بسیاری از داستان های شاهنامه می توان نمودی از روان شناسی مثبت گرا را واکاوی کرد. سلیگمن به عنوان یکی از چهره های اصلی جریان روان شناسی مثبت گرا نظریه ای را مطرح کرده است که برای تحلیل متون ادبی نیز به کار می رود. در پژوهش حاضر با تکیه بر منابع کتابخانه ای و روش توصیفی- تحلیلی به بازنمایی کنش و منش کی خسرو در شاهنامه با رویکرد به آرا سلیگمن پرداخته شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد کی خسرو در کنش های شهریاری خود همواره شاخصه های «خرد»، «شجاعت»، «عدالت»، «انسانیت»، «خویشتن داری» و «تعالی» را بروز داده است. او با تکیه بر عنصر خردمندی، ایران-شهر را از بحران های پیش روی داخلی و خارجی عبور داده و با تکیه بر عنصر شجاعت، الگوی مطلوبی برای سربازان ایرانی در نبرد با دشمن تورانی بوده است. همچنین، عدالت ورزی کی خسرو موجب افزایش سطح رضایتمندی مردم از حاکمیت و رشد شاخصه های زندگی مطلوب شده است. مفهوم انسانیت در بینش سیاسی کی خسرو اهمیت ویژه ای دارد. به ویژه آنجا که سپاهیان خود را از تضییع حقوق دشمن برحذر می دارد. خویشتن داری شاه کیانی در برخورد با اسیران و مردم غیرنظامی در این نبردها درخور توجه است. همچنین، کلیت زندگی کی خسرو فرآیند تعالی و صعود معنوی وی را نشان می دهد.
بررسی تطبیقی پیامدهای تربیتی وطن دوستی در شاهنامه و آموزه های اسلامی
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش بررسی تطبیقی پیامدهای تربیتی وطن دوستی و مولفه های آن در شاهنامه فردوسی و آموزههای اسلامی است. این پژوهش با روش کیفی و از نوع تحلیل اسنادی انجام شد. در بخش یافته ها ابتدا با موضوع وطن دوستی به بررسی مولفه هایی در شاهنامه فردوسی از جمله؛ عشق به وطن، توجه به سرنوشت وطن و حساسیت به آن، دفاع از وطن، ایجاد حس وطن دوستی و افتخار به وطن، ایثارگری در راه وطن، ایجاد حس مثبت نسبت به وطن و آزادی و آزادگی مردمان وطن پرداخته است. همچنین در ادامه در بخش آموزه های اسلامی مولفه هایی همچون امنیت وطن شهر و زندگی، دفاع از وطن، حساسیت بر سرزمین، ارزش ذاتی وطن، حب وطن، اهمیت وجود امنیت و رفاه در وطن مورد بررسی قرار گرفت و در پایان به بررسی و تطبیق تفاوت ها و شباهت های نگاه شاهنامه و آموزه های اسلامی در ارتباط با بحث وطن دوستی پرداخته شد. در نتیجه با الهام از یافته های به دست آمده می توان با آشنایی نسل جدید به ارزش های ملی و دینی خود، بهترین راهکار را جهت حفظ غیرت و عزت وطن، و پاسداری از خاک و میهن در نسل جدید ارائه داد؛ لذا از اهداف این پژوهش، تامین محتوای نظری در جهت استفاده در کتب درسی دوره ابتدایی و متوسطه است.
مطالعلأ تطبیقی نگارلأ موسیقایی «ضیافت فریدون و کندرو» در شاهنامه طهماسبی با متن ادبی شاهنامه فردوسی بر مبنای نظریه بینامتنیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در ادبیات ایران، شاهنامه فردوسی از جایگاه ویژه ای برخوردار بوده و طی دوره های مختلف تاریخی بیشترین تأثیر و الهام از آن، در آثار نگارگران و نقاشان دیده شده است. در میان نسخ شاهنامه هایی که به فرمان شاهان صفوی تدوین گردید، شاهنامه طهماسبی از جایگاه مهمی برخوردار است. از بین نگاره های مختلف در شاهنامه طهماسبی، صحنه های بزمی با حضور نوازندگان مرد و زن قابل توجه است. در این پژوهش به مطالعه تأثیرپذیری متن تصویری شاهنامه طهماسبی از متن ادبی شاهنامه فردوسی با موضوع بزم و موسیقی پرداخته شده است. هدف از این مقاله تحلیل صحنه بزم و عناصر موسیقایی در نگاره «ضیافت فریدون و کندرو» از شاهنامه طهماسبی و مقایسه و تطبیق آن با متن ادبی (شاهنامه فردوسی) بر اساس نظریه بینامتنیت است. این مقاله در تلاش است به دو پرسش اصلی پاسخ دهد: 1- نگارگر شاهنامه طهماسبی در مصورسازی صحنه موسیقایی چگونه پایبند به متن ادبی (شاهنامه فردوسی) بوده است؟ 2- چه نوع ارتباط بینامتنی میان صحنه موسیقایی در متن تصویری (شاهنامه طهماسبی) و متن ادبی (شاهنامه فردوسی) وجود دارد؟ روش تحقیق توصیفی تحلیلی بوده و روش گردآوری مطالب به صورت کتابخانه ای است. تجزیه و تحلیل کیفی است. نتایج تحقیق نشان می دهد هنرمندِ نگارگر ضمن قرار دادن متن ادبی به صورت کتیبه در متن تصویری و تأثیرپذیری از مضامین آن، در مواردی از خلاقیت های شخصی برای تصویرگری صحنه بزم و عناصر موسیقایی استفاده کرده است. نگارگر در به تصویر کشیدن مجلس بزم به صورت آشکار به متن ادبی شاهنامه اشاره داشته؛ اما در برخی موارد از جمله ارائه نوع سازهای به کار رفته در مجلس بزم تحت تأثیر موسیقی و سازهای عصر صفوی بوده است.
تطبیق ساختاری عجایب نگاری محمد سیاه قلم با شخصیت های ماورایی متن ادبی شاهنامه فردوسی
منبع:
رهپویه هنرهای صناعی دوره ۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۹
7 - 18
حوزههای تخصصی:
متن ادبی شاهنامه فردوسی همواره یکی از منابع مورد توجه هنرمندان برای تصویرگری بوده است. گمان می رود محمد سیاه قلم (نگارگر برجسته مکتب هرات تیموری) در خلق گروتسک نگاری خود متأثر از داستان های این اثر ادبی بوده باشد. هدف این پژوهش بررسی ارتباط و چگونگی تأثیرگذاری متن ادبی شاهنامه فردوسی بر عجایب نگاری محمد سیاه قلم است و در پی پاسخگویی به این سؤالات است: چه وجوه مشترکی میان شخصیت های عجایب نگاری محمد سیاه قلم با دیوهای داستان های هفت خوان رستم در شاهنامه فردوسی وجود دارد؟ محمد سیاه قلم در گروتسک نگاری خود بیشتر از کدام داستان هفت خوان رستم الهام پذیرفته است؟ این پژوهش به لحاظ هدف، بنیادی و ماهیت آن ترکیبی از رویکردهای توصیفی، تحلیلی و تطبیقی است. روش گرد آوری اطلاعات، اسنادی کتابخانه ای بوده و از ابزار مشاهده مستقیم و فیش برداری نیز استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان دهنده قرابت موضوعی میان عجایب نگاری محمد سیاه قلم و موضوعات داستان های هفت خوان رستم است. در زمینه تأثیرپذیری موضوعی به نظر می رسد محمد سیاه قلم بیشتر از روایت خوان پنجم و نبرد رستم با اولاد دیو الهام گرفته باشد. از سوی دیگر شماری اشتراکات ظاهری میان دیوهای تصویر شده توسط محمد سیاه قلم و دیوهای توصیف شده در داستان های هفت خوان رستم وجود دارد اما با توجه به اینکه فردوسی به ندرت به صورت دقیق به توصیف جزییات و خصوصیات ظاهری شخصیت دیوها در این روایات پرداخته است و اطلاعات اندکی در این خصوص به خواننده ارائه می دهد در امکان تأثیرپذیری محمد سیاه قلم در عجایب نگاری خود از شخصیت پردازی دیوهای شاهنامه فردوسی از لحاظ بصری می بایست به دیده تردید نگریست.
نقش هنر در مشروعیت بخشی به قدرت (نمونه پژوهشی: مصورسازی و نظیره نویسی شاهنامه فردوسی)
منبع:
رهپویه هنرهای صناعی دوره ۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۹
51 - 60
حوزههای تخصصی:
بررسی نسخه های مصور تاریخ نقاشی ایران نشان می دهد که شاهنامه فردوسی همواره یکی از مهم ترین گزینه های کتابخانه های سلطنتی برای مصورسازی بوده و در تمام مکاتب مهم نقاشی ایرانی دست کم یک نسخه از این حماسه به تصویر در آمده است. مطالعه تاریخ ادبیات ایران هم آشکار می کند که شاعران بسیاری به ویژه شاعران نزدیک به دربارهای سلطنتی بر مبنای کتاب فردوسی نظیره سروده اند. مسئله گزینش شاهنامه برای مصورسازی و نظیره نویسی زمانی بیشتر قابل تأمل می شود که بدانیم پس از اسلام در دوره های طولانی، حاکمانی غیرِفارسی زبان و گاه حتی غیرِایرانی بر ایران مسلط بوده اند. توجه حکومت ها به شاهنامه موضوعی تنها مربوط به سده های گذشته نیست، بلکه کمتر از صد سال پیش نیز در پروژه ساخت دولت - ملت مدرن از قابلیت های این اثر استفاده شده است. مهم ترین پرسش پژوهش پیشِ رو این است که شاهنامه واجد چه ویژگی ها یا ارزش هایی است که از زمان سرایش آن تا عصر حاضر، همیشه در کانون توجه قدرت های حاکم قرار داشته است. روش گردآوری داده ها در این مقاله کتابخانه ای است. روش انجام پژوهش توصیفی تحلیلی است و برای تحلیل یافته ها از نظریات میشل فوکو درباره گفتمان و قدرت و همچنین چگونگی استخدام دانش توسط قدرت استفاده شده است. نتیجه پژوهش حاکی از آن است که شاهنامه با تأکید بر ارزش هایی ویژه از فرهنگ اسطوره ای و تاریخ ایران، امکانات گفتمانی قابل توجهی برای گسترش سلطه و مشروعیت بخشی به قدرت حاکم فراهم می آورد. درواقع مصورسازی و نظیره نویسی شاهنامه توسط نقاشان و شاعران، با انتساب امتیازات پادشاهان باستانی ایران به سلاطین پس از اسلام می توانست این حاکمان را به گذشته ایران پیوند داده و به این ترتیب برای آنها کسب مشروعیت کند.
ساختار زبانی - فرهنگی گفتار پوزش خواهی در شاهنامه فردوسی (براساس مطالعه پنج متن)
حوزههای تخصصی:
زبان و فرهنگ رابطه درهم تنیده ای با هم دارند و زبان ابزار مهمی برای انتقال فرهنگ است. فرهنگ مؤلفه های مختلفی دارد که برخی از مهم ترین آنها در شیوه ارتباط با انسان های دیگر بروز می یابد. گاهی افراد در تعامل با دیگران دچار تعارضاتی می شوند که برای ادامه ارتباط، نیاز به رفع آن به صورت پوزش خواهی است. در پوزش خواهی، فرد با آگاهی از دانش فرهنگی جامعه خود، سخنی بر زبان می آورد که بتواند نظر موافق مخاطب خود را جلب کند. بنابراین با مطالعه گفتارهای مربوط به پوزش خواهی می توان لایه های فرهنگی نهفته در زبان را شناسایی کرد. یکی از متون مهم زبان فارسی که حاوی اطلاعات فرهنگی و اجتماعی بسیاری است، شاهنامه فردوسی است که در آن مسائل فرهنگی ازطریق گفتار شخصیت ها و ضمن روایت ها بازگو شده است. مسئله اصلی پژوهش پیش رو این است که فردوسی با درنظرداشتن اقتضای حال و بافت موقعیتی، از چه راهبردی برای بیان گفتار پوزش خواهی شخصیت های خود استفاده کرده است. ازسوی دیگر، نوع چینش متنی گفتار پوزش خواهی چه اطلاعات فرهنگی و اجتماعی را بازگو می کند. به این منظور، پنج گفتار با محتوای پوزش خواهی در شاهنامه به صورت هدفمند انتخاب و ساختار متنی آن با استفاده از روش رقیه حسن در بررسی ساختار متن (1985 و 1989) و نیز ساسانی و یزدانی (1392) در تقسم بندی گام ها و به شیوه کیفی تحلیل شد. براساس نتایج حاصل از پژوهش، گفتار پوزش خواهی در شاهنامه ساختار ویژه ای دارد که باتوجه به موقعیت و جایگاه افراد و نیز اهمیت موضوع تغییراتی هم در آن مشاهده می شود.
بررسی صدای بلاغی در جستارهایِ شاهنامه پژوهیِ شاهرخ مسکوب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای نوین ادبی بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۲۴
76 - 53
حوزههای تخصصی:
جستار گونه ای از نثر است که به دلیل ماهیت سیال و بینابینی اش، ژانر ادبی تلقی نشده است؛ نوشتاری که اساس آن بر مواجهه با زندگی- البته با ژست هنری- است. جستار، از سویی حاصل دیالکتیک علم و هنر و به معنایی دیگر واسط دانش و زندگی است که هم از سبک مقاله های منضبط دانشگاهی و هم از نوشته های عامه پسند فاصله دارد. جستار، شکل خاصی از آزادی نوشتن است که درعین حال، دارای نوعی انتظام درونی و ساختاری است. برخی از جستارها به ویژه وقتی ادبیات را موضوع خود قرار می دهند از لحنی برخوردار می شوند که آمیزه ای از نگرش و سبک نویسنده است و می توان آن را «صدای بلاغی» نامید. این پژوهش با رویکرد توصیفی-تحلیلی به بررسی نمودهای صدای بلاغی در مؤلفه های بوطیقایی؛ همچون نثر بودگی (زبان و فرم و خودویژگی نثر)، معاصرشوندگی، خود، انسان، زندگی و مرگ در جستارهای شاهنامه پژوهی شاهرخ مسکوب می پردازد. نتایج این تحقیق نشان می دهد مسکوب در جستارهایش با توجه به منظری که به موضوع نوشتار دارد، فرم اثرش را شکل داده و سبک نگارش و شیوه بیان او در هر اثر با اثر دیگر متفاوت است؛ گوناگونی سبک و لحن در جستارهای مسکوب دلالت بر سیالیّت سبک جستار و فردیّت خلاق نویسنده در جایگاه جستارنویس دارد.
بررسی زبانی و محتوایی نام های خانوادگی در شاهنامه و ویس و رامین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن شناسی ادب فارسی سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۶۳)
85 - 104
حوزههای تخصصی:
شهرت دهی از مهم ترین عوامل شناخت اجتماعی است. مطالعه شهرت ها مشخص می سازد که از چه عواملی در هر جامعه برای هویت بخشی و شهرت دهی استفاده می شود. پژوهش حاضر به روش تحلیلی _ توصیفی و با عنایت به مراحل تکاملی اجتماعات بشری به عنوان بافت فرهنگی و در بررسی زبانی، در چارچوب صرفی و نحوی زبان فارسی انجام می شود و سعی بر آن دارد تا ریشه های فرهنگی شهرت و نام خانوادگی افراد در ایران قبل از اسلام را با تکیه بر شاهنامه فردوسی و ویس و رامین به دلیل دربرداشتن شهرت های ایرانی کهن بررسی کند. بررسی ها نشان می دهد ترکیب نحوی «نام+کسره+ نام پدر/پدربزرگ» و «نام+کسره+ اسامی شهر/کشور+ ی نسبت» و «نام+ کسره+ پیشه+ ی نسبت» بیشترین ساختار زبانی است که استفاده می شود. از نظر بافت فرهنگی، روابط خویشاوندی و انتساب به پدر و پدر بزرگ بیشترین کاربرد را دارد و در مرتبه بعد، کسب شهرت از ویژگی ها و مهارت های فردی است. این دو نمونه متأثر و به جامانده از دوران زیست قبیله ای و مردسالاری است. کسب شهرت از شهر و کشور در مرتبه بعد و نشان از دوران زیست شهری است. انتساب به پیشه نیز چشمگیر است و خود برآمده از جامعه طبقاتی و کاست های اجتماعی است و در بخش تاریخی شاهنامه و دوره ساسانیان به اوج می رسد.
خوانشی از داستان قباد پیروز در شاهنامه برپایه تاریخ گرایی نوین
حوزههای تخصصی:
تاریخ گرایی نوین یکی نظریه ها در زمینه نقد ادبی و از زیرشاخه های نقد پساساختارگرایی است که در اواخر دهه هفتاد و اویل دهه هشتاد از سوی استیون گرینبلَت پایه گذاری شد. وارونه تاریخ گرایی سنتی که از تأثیر یک سویه تاریخ بر ادبیات سخن می گوید، تاریخ گرایی نوین به تأثیر دوسویه ادبیات و تاریخ بر یکدیگر باور دارد. در این پژوهش با تکیه بر مطالعات کتابخانه ای و اسنادی و با رویکردی تحلیلی توصیفی کوشیده ایم داستان قباد پیروز را در شاهنامه فردوسی برپایه نقد تاریخ گرایی نوین بررسی، گفتمان های آن را شناسایی و تحلیل و سرانجام دریافت معناییِ تازه ای از آن ارائه کنیم. برپایه نتایج به دست آمده می توان گفت در داستان قَباد پنج گفتمان وجود دارد که کشاکش آن ها با یکدیگر شالوده روایت را می سازد و آن را پیش می برد. گفتمان های شناسایی شده عبارت اند از: گفتمان قَباد، بلاش، سوخرای، مزدک و موبدان. هر یک از این گفتمان ها در یک دوره زمانی به قدرت می رسند و در مرکز قرار می گیرند؛ اما میزان کشاکش ها به اندازه ای است که دوباره از مرکز به حاشیه رانده می شوند. روی هم رفته در این پژوهش کوشش شده است تا از راه واکاوی روابط گفتمان ها با همدیگر و نور انداختن به زوایای تاریک داستان دریافت تازه ای از آن به دست داده شود.
تدوین و اعتباریابی بسته آموزشی مهارت زندگی مبتنی بر خرد در شاهنامه فردوسی و اثربخشی آن بر معناداری زندگی، هوش بین فردی و تنظیم هیجان در نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه های نوین تربیتی دوره ۲۰ پاییز ۱۴۰۳شماره ۳
65 - 79
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تدوین و اعتباریابی بسته آموزشی مهارت زندگی مبتنی بر مؤلفه های خرد در شاهنامه فردوسی و اثربخشی آن بر معناداری زندگی، هوش بین فردی و تنظیم هیجان در نوجوانان به انجام رسید. تحقیق حاضر از نظر هدف، در بخش نخست، از نوع بنیادی و در بخش دوم، از نوع کاربردی و بر اساس ماهیت تحقیق، پژوهشی ترکیبی مبتنی بر تئوری داده بنیاد و نیمه آزمایشی بود. جامعه آماری در مرحله نخست شامل متن شاهنامه فردوسی و در مرحله دوم دانش آموزان دوره متوسطه شهر تهران و نمونه آماری در مرحله اول به صورت تمام شماری و در مرحله دوم برابر با 40 نفر بود. گروه آزمایش در معرض 13 جلسه آموزش قرار گرفت. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه هوش بین فردی چیسلت و چاپمن (2006)، معناداری زندگی استگر (2010) و تنظیم هیجان گارنفسکی و کرایج (2001) بود. یافته ها نشان داد که اعتبار بسته مبتنی بر دیدگاه متخصصان برابر با 89/0 تأیید گردید. تحلیل کوواریانس نشان داد که در پس آزمون، در سطح معناداری 001/0، معناداری زندگی، هوش بین فردی و تنظیم هیجان در آزمودنی های گروه آزمایش بیشتر از گروه کنترل بود. درنتیجه، آموزش مهارت زندگی خردمندانه مبتنی بر شاهنامه فردوسی می تواند ابزاری کاربردی برای خانواده ها، روان شناسان و مشاوران به منظور آموزش نوجوانان و در مسیر رسیدن به زندگی بهتر باشد.
تطبیق مفاهیم تمثیلی و نمادین گاو در آثار حماسی، غنایی و عرفانی (با تکیه بر شاهنامه فردوسی، خمسه نظامی و مثنوی مولوی)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
نماد یک شگرد بیانی است که معنا و مفهوم وسیعی دارد و به جای اشاره مستقیم موضوعی، آن را غیر مستقیم و به واسطه موضوعی دیگر ، با شیوه تمثیل بیان می کند. هدف این مقاله – که با روش کتابخانه ای و شیوه تحلیلی - تطبیقی نوشته شده - بررسی مفاهیم نمادین و تمثیلی «گاو» در آثار حماسی، غنایی و عرفانی (با تکیه بر شاهنامه فردوسی، خمسه ی نظامی و مثنوی مولوی) است و می خواهد به این پرسش ها پاسخ دهد : در اوستا و متون پهلوی در مورد گاو چه نگرشی وجود دارد؟ گاو در هریک از آثار مورد بررسی در چه مفاهیم نمادین و تمثیلی به کار رفته است؟ کدام مفهوم مایه حماسی، کدام غنایی و کدام مایه عرفانی دارد؟ نماد، تمثیل، گاو، شاهنامه فردوسی، مثنوی مولوی، خمسه نظامی
مشروعیت بخشی به شاهان عثمانی در شاهنامه های تاریخی (بر اساس منظومه تاریخ سلطان سلیمان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه فرهنگستان دوره ۲۳ مرداد و شهریور ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۹۱) ویژه نامه مطالعات آسیای صغیر
5 - 27
حوزههای تخصصی:
یکی از اهداف سرایش شاهنامه های تاریخی در عصر عثمانی مشروعیت بخشیدن به خاندان عثمانی و ثبت تصویری مطلوب از فرمانروایی ایشان بوده است. منظومه حماسی تاریخی تاریخ سلطان سلیمان نخستین اثر سید لقمان اورموی، سومین شاهنامه چی دربار عثمانی، است. در این مقاله، با استفاده از روش تحلیل گفتمان انتقادی وندایک، تلاش لقمان برای خلق تصویری ستوده از سلطان سلیمان و خاندان عثمانی و مشروعیت بخشی به ایشان در تاریخ سلطان سلیمان بررسی شده است تا نقش شاهنامه نویسان در تثبیت حکومت عثمانی بهتر آشکار گردد. بنا بر نتایج این بررسی، لقمان از صفات، القاب و تشبیهات بسیار مثبتی در توصیف قطب خودی (شاهان عثمانی، سلطان سلیمان، سپاهیان و سرداران وی) استفاده کرده و بارها کشورگشایی و نبردهای ایشان را به شکلی مبالغه آمیز وصف کرده است. در مقابل، قطب غیرخودی، یعنی دشمنان عثمانی، با صفات بسیار نکوهیده توصیف شده اند و حتی دلاوری و مقاومت دشمن به حیله گری یا خیره سری آنها نسبت داده شده است. شاعر بیش از همه از گفتمان مذهبی در جهت مشروعیت بخشی به قطب خودی بهره برده و تمام نبردهای سلیمان و سپاهیانش را غزا در راه حق، با هدف تحکیم و نشر اسلام و نابودی کفار، نشان داده است. در مقابل، دشمنان عثمانی با صفات ضدّدینی (مانند کافر و شیطان) وصف شده اند و شکستشان نتیجه دشمنی با خداوند بیان شده است. لقمان از گفتمان شاهنامه نیز در خلق تصاویر مورد نظر خود بهره برده است. درمجموع، شاعر از انواع ابزارهای زبانی و بلاغی استفاده کرده است تا تصویر دلخواه ممدوحان خود را ترسیم کند و به شاهان عثمانی مشروعیت بخشد.
تصحیح بیتی از شاهنامه فردوسی بر پایه مَثَلِ «حسد دردی است بی درمان»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از حدود دویست سال پیش تا به اکنون ویرایش هایی گونه گون از شاهنامه فردوسی به فرجام رسیده است؛ همه این کوشش ها تا حدی توانسته این اثر سترگ را به آن چه از قلم فردوسی بر کاغذ نگاشته شده است نزدیک کند. البته چنان که همگان بر آنند، همچنان در این اثر گران مایه بیت های الحاقی و گشتگی های فراوان و اشکالات متعدد دیگر پابرجاست. فقدان دستنویس های کهن، لزوم توجه به سایر روش ها را در تصحیح شاهنامه گوشزد می کند؛ یکی از این روش ها تصحیح شاهنامه با خود شاهنامه است که این ملاک با در نظر داشتن مواردی همچون نقش امثال و کنایات و تعبیرات و نظائر آن، می تواند گشتگی های بسیاری را اصلاح نماید. در این نوشتار مصراعِ دوم بیتِ «خرد چون شود کهتر کام و رشک/ چنان دان که دیوانه خواند پزشک» بر پایه مَثَل «حسد[رشک] دردی است بی درمان» و بازیافتن همین مَثَل در سایر بیت های شاهنامه و متون ادب فارسی، به صورت «چنان دان که دارو نه داند پزشک» تصحیح و بررسی شده است.
کارکرد حقوقی، قانونی و قضایی آتشکده ها در شاهنامه فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آتشکده ها در شاهنامه، افزون بر جایگاه دینی خود از کارکردهای دیگری ازجمله کارکرد حقوقی، قانونی و قضایی نیز برخوردارند. اشاراتی که در این باره وجود دارد از اهمیت نقش و جایگاه آتشکده ها به عنوان بخشی از مراکز مهم اجرای قانون و امور قضایی، عمل به تعهدات فقهی- حقوقی، و پیوستگی فراوان میان قوانین و مجازات های صادره از سوی شاهان با رویکردهای مذهبی خبر می دهد. مقاله پیش رو با بهره گیری از روش توصیفی- تحلیلی به بررسی نقش آتشکده ها در زمینه «قواعد قضایی»، «قراردادهای اجتماعی» و «پیمان های دینی» براساس اشارات شاهنامه خواهد پرداخت. نتایج پژوهش بیانگر آن است که در شاهنامه، پیوند عمیقی میان کارکردهای اقتصادی - سیاسی آتشکده ها با کارکرد فقهی- حقوقی، قضایی وجود دارد و آتشکده ها، بستر مناسبی برای عمل به تعهدات دینی و اجتماعی (وقف، اَدای نذر و سوگند)، و پیشگیری از وقوع جرائم و یا کاهش آن ها به شمار می آیند که این مهم، در سیاست شاهان ساسانیِ شاهنامه به روشنی آشکار است؛ از طرفی، آتشکده ها محل هایی برای زدودن جنبه اجتماعی و فقهی گناه و جرم از افراد (گناهکار/ مجرم)، یا آمرزش روانِ درگذشتگان بوده اند که این امر در قالب مجازات های گوناگون، و همچنین کفاره و وقف در شاهنامه انجام می گیرد که هر دو این موارد، به صورت مالی (نقدی و غیرنقدی) و غیرمالی (تنبیه گناهکار/ مجرم) مرسوم اند.
منظومه حماسی «رونقِ انجمن» و تأثیرپذیری آن از شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«رونقِ انجمن» منظومه ای حماسی دینی به بحر متقارب در 2044 بیت است که شاعری با تخلّص صحبتِ لاری در دوره قاجار آن را سروده است. لاری در این منظومه، به اقتفای فردوسی رفته و در سرودن آن، علاوه بر پیروی از سنّت مختارنامه سرایی، سبک و سیاق شاهنامه را نیز سرمشق اصلی خود قرار داده است. این پژوهش در صدد آن است تا به روش تحلیلی و سندکاوی تأثیرپذیری این منظومه از شاهنامه را نشان بدهد. پژوهش حاضر، همچنین برآن است تا تأثیر شاهنامه را به لحاظ سبک شناختی، بر این مثنوی حماسی دینی، در چند بخش از قبیل زبان، ساختار، بیان و محتوا با ذکر و تحلیل شواهد بررسی کند. نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد لاری یکی از مختارنامه سرایان ادب فارسی است که منظومه حماسی خویش را تحت تأثیر شاهنامه سروده و در این راه –به زعم خویش- کاری برتر از فردوسی در سرودن شاهنامه انجام داده است.