مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۰۱.
۲۰۲.
۲۰۳.
۲۰۴.
۲۰۵.
۲۰۶.
۲۰۷.
۲۰۸.
۲۰۹.
۲۱۰.
۲۱۱.
۲۱۲.
۲۱۳.
۲۱۴.
۲۱۵.
۲۱۶.
۲۱۷.
۲۱۸.
۲۱۹.
۲۲۰.
نقد
حوزههای تخصصی:
کتاب فن تنقید اور اردو تنقیدنگاری تألیف نورالحسن نقوی در سال 1990 میلادی در چاپ خانه ایجوکیشنل بوک هاوس علیگر به چاپ رسید. در این اثر موضوع نقد و ناقدان معروف اردو به زبانی ساده پوشش داده شده است. نویسنده با معرفی منتقدین معروف زبان اردو از ابتدای پیدایش تا اواخر قرن بیستم به بررسی سبک های مختلف نقد و همچنین بررسی مباحث تاریخ نقد، مکاتب و جریان های بزرگ نقد در ادبیات اردو پرداخته است. چنانچه این اثر می تواند به عنوان منبعی مستند و معتبر در خصوص مبحث نقد اردو و جریانات وابسته به آن مورد بهره و استفاده مخاطبین زبان اردو قرار بگیرد.
فمینیسم در مجموعه داستان خیمه شب بازی محمد صادق چوبک(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
فمینیسم بعنوان یک جنبش اجتماعی، از یک سو ریشه در نگاه جدید غرب به انسان و تعریف مردانه از آن دارد و از سویی دیگر تهاجم به حرمت، کرامت و حقوق دنیوی زنان پس از رنسانس بویژه در قرن پانزدهم تا هجدهم میلادی است.ارتباط ایران با جهان غرب و آشنایی آنان با وضعیت فرهنگی – اجتماعی متفاوت زنان در اروپا و آمریکا و بوجود آمدن دیدگاه های روشنفکری درباره زنان، مهمترین زمینه های شکل گیری جریان فمینیسم در ایران را فراهم ساخت. نویسندگان در این دوره بدنبال آشکار ساختن این واقعیت بودند که وضع زنان جامعه چیزی متفاوت از وضع خوشایند زنان اروپایی استو تصویر زندگی و جایگاه زنان اروپایی و غربی برای آنها بیشتر شبیه یک رویا بود تا واقعیت. محمدصادق چوبک نیز بعنوان نویسنده متهد آن روزگار به جای پرداختن به جهان ایده آل فمینیست های تند رو یا کند رو، به بیان واقعیت های موجود در جامعه می پرداخت و جایگاه واقعی زنان را ترسیم می کرد. زنان در داستان های مجمعه ی خیمه شب بازی چوبک زنانی از طبقه روشنفکر و تحصیل کرده و یا دارای پست و منصب های حساس نیستند بلکه زنانی واقعی و متعلق به قشر پایین و متوسط جامعه هستند که اغلب ناچارند برای تأمین مایحتاج زندگی یا در خانه ارباب کلفتی کنند و یا در رخت شورخانه ها و مردشورخانه ها و فاحشه خانه ها برای اندک درآمدی هر دوز و کلکی را دستاویز خود سازند.
تغابن لعل و روز بازار خزف (نقدی بر یک نقد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال دهم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۳۹
191-197
حوزههای تخصصی:
هدف از تحقیق و پژوهش در مجلات پژوهشی، گشودن گرهی از گره های علمی در یک زمینه است. اخیراً مقاله ای با عنوان «نقد بلاغی و سبکی رباعیات حافظ» شده است که عنوان مقاله اعجاب آفرین بود، نویسندگان نه تنها گرهی نگشوده اند که گرهی بر یک رشته سر راست زده اند؛ سال ها پیش مرحوم امین ریاحی در کتاب گلگشت اثبات کرده-بودند که رباعی هایی که در دیوان حافظ آمده از او نیست. حال مشخص نیست حافظی که رباعی سرا نبوده است، چرا باید به محکمه نقد برود و بعد حکم صادر شود که حافظ رباعی سرای خوبی نبوده است؟! عنوان مقاله به خاطر همین اعجاب انگیزی میل انسان را برای خواندن ادامه مطالب مضاعف می کند. وقتی به متن رجوع شود، مشخص می شود دریافت نادرست نویسندگان باعث شده به همان رباعی هایی که از قضا از حافظ نیست، ایرادهای واهی گرفته شود تا حکمی به ناحق که مطلوب نویسندگان است، علیه حافظ صادر شود. سعی نگارنده نقد بنیادین و محتوایی مقاله مذکور و ذکر سستی ها و کاستی هایی است که آن مقاله مشحون از آن هاست
بوف کور: زندگی نامه خودنوشت یا داستان؟(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال دهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴۰
67-91
حوزههای تخصصی:
بوف کور از همان زمان نگاشته شدن تاکنون با بازخوردهای متفاوت و خوانش های گوناگونی، همچون شرح، بازخوانی، نقد، بررسی، تحلیل، تفسیر و تأویل، مواجه شده است. در ارزیابی و تحلیل شماری از منتقدان از این رمان کوتاه، سه فرضیه کلیدی خودنمایی می کند که هر کدام از آن ها نیازمند بازکاوی است: برخی از منتقدان داستان را با واقعیت یا تاریخ یکسان فرض کرده اند؛ برخی دیگر داستان بوف کور را شرح احوال و قصه زندگی نویسنده (هدایت) دانسته اند؛ گروه سوم نیز راوی داستان را همان نویسنده بیرونی داستان پنداشته اند. در این نوشتار، با تکیه بر منابع پایه ای شناخت نوع ادبی داستان و تمرکز بر اصول بنیادین این گونه ادبی و عوامل درون متنی آن، مفروضات سه گانه فوق با ارایه شواهد مختلفی از آثار منتقدان مذکور نقد و بررسی می شود.
نقدی بر مقاله «نامه باستان در بوته نقد (نقد چند بیت از نامه باستان)»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نامه باستان ، اثر میرجلال الدین کزازی، در ویرایش و گزارش شاهنامه فردوسی است. این اثر در حوزه ویرایش و نشانه گذاری و حرکت گذاری، خواننده را در خواندن و فهمیدن متن یاری می کند؛ البته بار اصلی این اثر، در زمینه گزارش است. بحث های زبانی و ادبی، ریشه شناسی واژه ها در زبان های ایرانی و بحث های اسطوره شناختی، دربردارنده نکته های مفیدی است؛ اما نامه باستان می تواند بهتر از این باشد. به همین سبب کزازی، خود ویراست های تازه ای از این اثر منتشر کرد. اشکار است که نقد، یاریگر این بهترشدن است؛ البته نقد باید ویژگی هایی مانند درستی، دقت، صداقت و امانت داشته باشد. مقاله « نامه باستان در بوته نقد (نقد چند بیت از نامه باستان )»، درباره نقص هایی در نامه باستان کزازی به ویژه در گزارش ابیات و ضبط انهاست؛ اما بحث ها در شمار بسیاری، نابسنده و کوتاه و ساده گیرانه، بدون استنادات و شواهد کافی، گاه مبتنی بر خوداستنادی و دریافت های ذوقی و بسیار دور از تخصص، بدون دقت در عبارت ها و ارجاع ها و گاهی برخاسته از در نظر نگرفتن گزارش کزازی به تمامی و با دقت است. در این پژوهش برای نشان دادن نقص ها در مقاله نامبرده، پنج نمونه از انتقادهای ثبت شده در ان بیان و بحث می شود. البته هدف دیگر و چه بسا غرض اصلی از این بحث، گزارش گسترده و پرشواهد همان ابیات نقدشده است.
شیوه نقد در تذکره الشعرای دولتشاه سمرقندی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ادبیات پاییز و زمستان ۱۳۹۴ شماره ۷۷
157-184
حوزههای تخصصی:
موضوع مقاله حاضر بررسی چگونگی شیوه های نقد و داوری دولتشاه سمرقندی در تذکره الشعرای اوست. از آن جا که نقد ادبی در هر عصری با سطح آگاهی و فرهنگ جامعه و طرز تلقی مردم آن روزگار هم خوانی دارد، دولتشاه به مثابه نماینده ناقدان عصر خود، به گرد کردن دیدگاه ها و داوری های مختلف ناقدان پرداخته و در نهایت دایره بسته نقد کلی و ذوقی آن روزگار را ترسیم کرده است. در این نوشته کوتاه خواهیم دید که تذکره دولتشاه به رغم خطاهای بسیارش، یکی از منابع اصلی و حتی منحصر به فرد برای نقد شعر در روزگار مؤلف بوده است. ولی بحث درباره تمام نکته هایی که او به آن ها اشاراتی کلی کرده، از حوصله این نوشته بیرون است و مجال فراخ تری می طلبد. بنابراین کوشیده ایم محورهای اصلی کار دولتشاه را در نقد شعر، شناسایی و دسته بندی کنیم. در این طرح ابتدا تذکره الشعرای دولتشاه را به اجمال معرفی و طرز تلقی او را از شعر نشان داده و نقش دربارها را در پرورش شاعران و تولید شعر خوب بررسی کرده ایم. از آن پس کلی گویی و نقد ذوقی او را که در موازنه شاعران و تتبع و تقلید آنان مطرح شده، آورده و گفته ایم که جریان عمده نقد در این اثر، نقد بلاغی و گونه ای از صورتگرایی است. در انتهای مقاله نگاهی گذرا افکنده ایم به رابطه نقد و سیاست های حاکم و سرانجام این نوشته را با بررسی اجمالی پیوند تاریخ و ادبیات به پایان برده ایم.
پراتیکِ فلسفه، سیاست و نقد ایدئولوژی نزد لویی آلتوسر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آلتوسر مسیله ی ایدیولوژی را وارد سطح جدیدی از بحث می کند. او با وام گرفتن ایده هایی از «روانکاوی» فرویدی مفاهیم علوم انسانی را دوباره صورتبندی می کند. وقتی آلتوسر ایدیولوژی را نه «آگاهی کاذب» و یا «آگاهی از جهان واژگون»، بلکه قسمی «ناآگاهی» تعریف میکند؛ همزمان با انسانگرایی (humanisme) و اقتصادگرایی (economisme) سر ستیز دارد. نزد آلتوسر این امر بازصورتبندی تز های بنیادی مارکس است، به جهت تحقق آن. آلتوسر بلافاصله با انواع نقد هایی مواجه شد که وجوه متنوع نظریه ی او را آشکار کردند. او منطق بحث خود را با آغاز از مسیله ی «بازتولید» پی می گیرد و آن را با «انقیاد» (subjection) پایان می بخشد. آشکار خواهیم کرد که آلتوسر نمی تواند از «ایدیولوژی» بحث کند مگر آنکه تمایز آن از «علم» و «سیاست» را از قبل روشن کرده باشد. و نتیجه خواهیم گرفت بدون روشن کردن عناصری بنیادی چون «سیاست» و «فلسفه» نخواهیم توانست مسیله ی ایدیولوژی را پاسخ دهیم. اما در ادامه نیز آشکار می شود خود فلسفه چیزی نیست جز سیاست نشخوار شده (ruminé) یا پرداخت شده. و بنابراین برای آلتوسر فلسفه را نمیتوان مفهوم پردازی کرد. فلسفه هیچ ذاتی ندارد، بلکه تنها می توان فلسفه را به کاربست. مدعی هستیم در آلتوسر پراتیک فلسفی، کنش سیاسی نظری یا نقد ایدیولوژی است و گرچه غایت این فعالیت فعلیت خود فلسفه است، اما در نظریه ی آلتوسر امکان فراروی در سطح «فعیلت» یا رستگاری (Emancipation) فراهم نیست. در نهایت می بینیم که هرچند آلتوسر نسبتی عقلانی بین فلسفه، سیاست و ایدیولوژی را شرح می دهد اما تنها می تواند «نقد» را در سطح سیاسی تبیین کند و توان فراروی از آن را ندارد.
نقد و بررسی دیدگاه عَزیزه هِبری در تفسیر «ضَرْب» زن در آیه 34 سوره نساء(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قرآن کریم معتبرترین سند موجود جهت استنباط احکام فقهی است، با این وجود آیات فقهی چون دیگر آیات به تفسیرها و برداشت ها ناسازوار با یکدیگر دچار شده اند. عَزیزه هِبری از اندیشمندان مسلمان و مطرح آمریکائی و مبتکران نظریه فمینسیم اسلامی- قرآنی است. وی دیدگاه اندیشمندان اسلامی را درباره «ضرب» زن در آیه 34 سوره نساء، به چالش کشیده و نظریاتی کاملاً متفاوت ارائه کرده است، لذا این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی درصدد آن است تا به این پرسش پاسخ دهد که دیدگاه عَزیزه هِبری در تفسیر «ضَرْب» زن در آیه 34 سوره نساء، چگونه است؟ مهم ترین نقدهای وارد به دیدگاه ها و استدلال های عبارتند از: 1- پذیرش ضَرْب نشانه برتری جنسیت مرد نسبت به زن و موجب شرک نیست، 2- ضَرْب زنان با تکریم آنان در احادیث نبوی(ص) منافات ندارد، 3- پذیرش تغییر حکم در فقره ضرب آیه، مستلزم پربرش اجتهاد در مقابل نص است، 4- فرمان برداری از شوهر در چارچوب شرع عین اطاعت از خداوند است، 5- اطاعت زن از شوهر در خصوص زناشویی واجب است و بنا بر دلایل مختلف، تفسیر ضرب زن به هنگام ارتکاب فحشا صحیح نمی باشد.
یادداشت هایی دربارۀ فردوسی و شاهنامه
حوزههای تخصصی:
تازهتری ن کت اب دکت ر شمیس ا ب ا تعبی ری برگرفت ه از راحه الص دور شاهِ نامه هانامی ده ش ده اس ت. ای ن اث ر مجموع ه یادداش تهای ایش ان درب ارۀ فردوس ی و ش اهنامه اس ت ک ه در ط ول ِ چن د س ال ب ر حواش ی ش اهنامۀ ِ تصحی ح ژول م ول و س پس چ اپ مس کو نوش ته و اخی را در قال ب کتاب ی در بیس ت فص ل منتش ر ش ده اس ت. در ای ن کت اب گاه ی اش ارات، حدس ها و پرسش های جدی د و تأملبرانگی زی دی ده می ِ ش ود و ب ه رغ م تن وع موضوعات وِ حج م نس بتا ِ زی اد آن (نهص د صفح ه) بس یاری از مطال ب به اختص ار و گ ذرا مط رح ش ده که محتملا ناشی از شکل یادداشتی اصل آنهاس ت. در ای ن مقال ه پیش نهادهاییرب ارۀ بعض ی نظری ات و دریافته ای ِ ش اه نامه ه ا آورده ش ده اس ت
نقدی بر ویراستی نابسامان از «حاشیه شمس ا لدین گیلانی بر تعلیقه خَفری بر الهیّات شرح تجرید »
حوزههای تخصصی:
به تازگی ویراستی آشفته و مغلوط از حاشیه ماّ شمسا گیلانی بر تعلیقه خَفری بر الهیّات شرح تجرید قوشچی از سوی مؤسّسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران و در ضمن سلسله منشورات «همایش مکتب فلسفی اصفهان » انتشار یافته است که تنها بخش مختصّ به مباحث قدرت و علم الهی از این اثر را شامل م یشود. مقاله پیش رو با برشماری برخی از نادرستی ها و نابسامان یهای بسیارِ این تصحیح از جمله: ) 1( خطاهای حرو فنگاشتی، ) 2( ضبط های نادرست، ) 3( استفاده ناصحیح از علائم ویرایشی، ) 4( تقطیع ها و بندبند یهای غلط، ) 5( عدم تنظیم و ارائه ارجاعات لازم و ) 6( افتادگ یهای خُرد و کلان، به نقد این ویراست پرداخته است. یادآوری این خطاها نشان می دهد که ویراست یادشده فاقد فائده و اعتبار مورد انتظار است و حاشیه ماّ شمسا گیلانی بر تعلیقات خَفری باید از نو به نحو کامل و استوار تصحیح و منتشر شود.
ملاحظاتی درباره واژه نامه شاهنامه
منبع:
آینه پژوهش سال بیست و نهم بهمن و اسفند ۱۳۹۷ شماره ۶ (پیاپی ۱۷۴)
155 - 169
حوزههای تخصصی:
جدیدترین و فعاً دقیق ترین فرهنگ تخصّصیِ شاهنامه، واژه نامه شاهنامه دکتر جال خالقی مطلق است که به کوشش دو تن از بانوان محقّق از تلفیقِ واژهنامه پیوستِ بخشهای اوّل، دوم و چهارمِ یادداشتهای شاهنامه دکتر خالقی مطلق و دو همکارشان فراهم آمده و نشانی ابیاتِ شاهد بر اساس چاپِ دو جلدیِ ویرایشِ دومِ تصحیح ایشان تنظیم شده است. در این مقاله نخست پیشنهادهایی درباره معنای بعضی لغات و ترکیبات شاهنامه در این واژهنامه مطرح و سپس به چند نکته دیگر درباره آن اشاره شده است.
بررسی چند ابهام و خطا در شرح یزدگردی بر نفثه المصدور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کتاب مستطاب نفثه المصدور، یکی از کتب بسیار مهم و معتبر در حوزه ادبیّات و تاریخ است. متن بسیار دشوار و مصنوع این کتاب باعث شده که علی رغم کوشش تحسین برانگیز استاد امیر حسن یزدگردی در تصحیح و شرح آن، پاره ای از مطالب همچنان مبهم بماند و یا برخی از توضیحات ایشان صحیح نباشد. این متن دشوار همواره از جهات گوناگون مورد بحث بوده است. نگارنده در این مقاله بر آن بوده است تا به برخی از این ابهامات و خطاها پرداخته و از برخی مشکلات و دشواریهای متنی این اثر مهم گره گشایی کند. برای این منظور پس از مقدّمه ای کوتاه درباره معرّفی نفثه المصدور و نیز اهداف و پیشینه این پژوهش، بلافاصله سراغ اشکالات مورد بحث رفته و به توضیح و تشریح آنها همّت گماشته ایم. هدف این است که علاقه مندان به این کتاب مهمّ، به گونه ای روشن تر و روان تر از این اثر تمتّع جویند.
نگاهی معنایی بر دو واژه «جُناغ» و «جُنا» در شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی زمستان ۱۳۹۷ شماره ۷۸
124 - 99
حوزههای تخصصی:
در بسیاری از نسخ شاهنامه، شرح ها و فرهنگ های نوشته شده بر آن، در باب معنای دو واژه «جُناغ» و «جُنا» اختلاف نظرهایی دیده می شود. معنای بیان شده این دو واژه چندان با ابیاتی که این دو واژه در آن ها آمده است، سازگاری ندارد. از این رو، در این مقاله در پی آنیم که با در نظر گرفتن «بافت موقعیتی» ابیات شاهنامه، «استفاده از نشانه های درون متنی» موجود در شاهنامه و «نگاهی کُل گرایانه و جامع» بر ابیاتی که دو واژه «جُناغ» و «جُنا» در آن ها آمده اند، به بررسی معنایی این دو واژه در شاهنامه فردوسی بپردازیم. از این رو، ابتدا معانی موجود در فرهنگ های مهم زبان فارسی، فرهنگ های تخصصی شاهنامه و شرح های نوشته شده در باب این دو واژه را دسته بندی کردیم و آنگاه با در نظر گرفتن این سه عامل مهم، معانی متعدد این واژه را در بوته نقد قرار دادیم تا به دو معنای اصلی دست یافتیم. از رهرو همین بررسی دریافتیم که برخلاف نظر محققان، واژه «جُنا»، ریخت دیگر واژه «جُناغ» نمی تواند باشد و در واقع، دو واژه مجزّا با دو معنای متفاوت است که نزدیکی معنایی و قرابت ظاهری آن باعث شده تا بسیاری این دو را یکی بپندارند و در تصحیح های شاهنامه، بدون در نظر گرفتن تفاوت معنایی آن ها، از آن دو به جای یکدیگر استفاده کنند.
نقد روانکاوانه رمان «ارمیا» از سری داستانهای دفاع مقدّس بر اساس نظریه ژاک لاکان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
زبان و ادب فارسی دانشگاه آزاد سنندج سال دهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳۶
129 - 149
حوزههای تخصصی:
رمان ارمیا را می توان جزء رمان های ذهنگرا و پیچیده دفاع مقدس به شمار آورد. در این رمان، شخصیت ارمیا، پس از بازگشت از جبهه جنگ، با دنیای پس از جنگ و شهر در تعارض شدید قرار می گیرد. این نکته ای است که می توان بر اساس نظریه روانکاوی ژاک لاکان به آن پرداخت. لاکان روان انسان را به دو ساحت خیالی و نمادین تقسیم می کند. ساحت خیالی مربوط به یک سال آغازین حیات است و ساحت نمادین از زمان زبان آموزی و ارتباط انسان با نماد ها و هنجار های اجتماعی آغاز می شود. اما گاهی اوقات انسان ها با محتویات ساحت نمادین نمی توانند کنار بیایند و بیشتر تمایل دارند در ساحت خیالی و ناخودآگاه سیر کنند. این نکته ای است که در مورد ارمیا صدق می کند. هدف از این مقاله بررسی شخصیت ارمیا بر اساس نظریه ژاک لاکان می باشد. جریان سیال ذهن، روان پریشی و رفت و آمد های مقطعی در دو ساحت خیالی و نمادین از جمله پیامد های عدم سازگاری ارمیا با ساحت نمادین در داستان مذکور به شمار می آیند.
معرفی و نقد کتاب مسائل اجتماعی از دیدگاه انتقادی
منبع:
مسائل اجتماعی ایران سال نهم پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۲
۲۶۷-۲۷۷
حوزههای تخصصی:
کتاب مسائل اجتماعی از دیدگاه انتقادی نوشته دی. استنلی ایتزن، ماکزین باکازین و کلی ایتزن اسمیت است که ویراست دوازدهم آن راهوشنگ نایبی ترجمه کرده است و از سوی پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات با مشارکت شورای اجتماعی کشور در سال 1396 منتشر شده است.
بررسی هستی شناسانه و شناخت شناسانه برهان صدیقین علامه طباطبایی (خوانش، تحلیل و نقد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه نوین دینی سال سیزدهم تابستان ۱۳۹۶ شماره ۴۹
97-114
حوزههای تخصصی:
از برهان صدیقین چندین خوانش ارایه شده است. درمیان اندیشمندان پسین، یکی از مهمترین خوانش ها ازعلامه طباطبایی است که با نگرشی وجودی عرضه شده است. مفاد خوانش وتقریر ایشان نسبت به دیگرخوانش های فلسفی، به مرز عرفان نزدیکتر می شود؛ چه اینکه در نگاه عارف نیز پذیرش خدا اولین اصل و مفروض اصلی تمام مباحث عرفانی است. در این نوشتار تلاش شده است با توجه به اینکه خوانش علامه دارای لایه های هستی شناسانه و شناخت شناسانه مهمی می باشد، درآغاز اصل برهان با تکیه به آثار ایشان نقل و سپس در هفت گام مورد فهم و تحلیل قرار می گیرد و در ادامه برخی از نقدهایی را که گام ها و لایه های پیش گفته را نشانه رفته است، شناسایی و آورده شده است و سرانجام نقدهای یادشده، مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفته است و از نزدیکی برهان یادشده به عرفان و رویکردعلامه در خوانش برهان، دفاع شده است.
بررسی معرفت شناسی اسپینوزا و لوازم تربیتی آن با رویکرد انتقادی بر مبنای آموزه های اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت و فلسفه سال سیزدهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴ (پیاپی ۵۲)
57 - 76
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی معرفت شناسی اسپینوزا و لوازم تربیتی آن با رویکرد انتقادی بر مبنای آموزه های اسلامی است. برای نائل شدن به اهداف این پژوهش از روش های تحلیل مفهومی، توصیفی- تحلیلی و انتقادی استفاده شده است. یافته های پژوهش بیانگر آن است نظریه شناخت، جایگاه ویژه ای در نظام فلسفی اسپینوزا دارد. اسپینوزا معرفت بشری را به چهار دسته تقسیم می کند: 1-علم افواهی ناشی از مسموعات؛ 2-ادراکات ناشی از تجربه مبهم؛ 3-معرفت استنتاجی؛ 4-معرفت شهودی. با نظر به مبانی معرفت شناختی اسپینوزا، مهم ترین لوازم تربیتی آن مشتمل بر تلقین در تربیت، تجلی ماهیت عقلانی در تعلیم و تربیت، دستیابی به یگانگی و نائل شدن به مراحل بالا در تعلیم و تربیت، تلاش و پشتکار متربیان ، تأکید بر نقش فطرت در تربیت، توجه به نهادهای مذهبی در تربیت اخلاقی و پرهیز از تعارض در فرایند یادگیری است. علی رغم نکات مثبتی که در مبانی معرفت شناختی و نظریه تربیتی اسپینوزا وجود دارد ازجمله فعال بودن متربیان و تأکید بر عقلانیت، چالش هایی نیز دیده می شود که می توان بر مبنای آموزه های تربیتی اسلام مورد نقد قرارداد ازجمله: معرفت شناسی اومانیستی نظریه اسپینوزا، نسبیت گرایی شناختی در نظریه اسپینوزا، تأکید اسپینوزا بر روش تلقین در تربیت، نادیده گرفتن تفاوت های فردی در تربیت و عدم توجه به تفکر انتقادی در تربیت را می توان اشاره کرد.
بررسی تأثیر انعطاف پذیری مالی بر سیاست های مالی شرکت ها و هزینه سرمایه سهام با استفاده از مدل گامبا و تریانتیس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انعطاف پذیری مالی از عوامل تعیین کننده در اتخاذ تصمیمات مربوط به سیاست های مالی شرکت هاست. در این پژوهش، یک رویکرد جدید برای اندازه گیری ارزشی که سهام داران شرکت ها به انعطاف پذیری مالی می دهند ارائه می شود؛ و ارتباط میان انعطاف پذیری مالی و سیاست های مالی شامل تقسیم سود، ساختار سرمایه و نگهداشت وجه نقد و هم چنین هزینه سرمایه سهام مورد بررسی قرار می گیرد. این پژوهش در نمونه آماری 84 شرکت از شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران بین سال های 1386 الی 1393 مورد بررسی قرار گرفته است. و از مدلی که توسط گامبا و تریانتیس (2008) به عنوان معیار انعطاف پذیری مالی معرفی کرده اند استفاده گردید. انعطاف پذیری مالی با استفاده از چهار عامل فرصت های رشد، سودآوری، هزینه تأمین مالی خارجی و نسبت مشهود بودن دارایی ها اندازه گیری می شود. به منظور آزمون فرضیه های پژوهش از مدل رگرسیونی چند متغیره به روش داده های ترکیبی و الگوی لاجیت استفاده شد. نتایج نشان می دهد که انعطاف پذیری مالی بر متغیرهای اهرم مالی و هزینه سرمایه سهام تأثیر منفی و معنادار، بر متغیر نگهداشت وجه نقد دارای تأثیر مثبت و معنادار می باشد. هم چنین بر تصمیمات تقسیم سود شرکت ها تأثیر قابل توجه ای ندارد.
پرسش از معنای تفسیر در «اخلاق تفسیر» و سنجش کارآمدی تعریف تفسیرپژوهان مسلمان از «پدیده تفسیر»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
میراث تفسیری مسلمانان ساحت متکثر، متنوع و سیالی است. شناخت و تبیین روشمند، عینی و آکادمیک از این ساحت متکثر و گونهگون بر عهده تفسیرپژوهی است. یکی از است. مفسران و « پدیده تفسیر » اضلاع و جنبههای تفسیرپژوهی، تبیین درست داشتهاند، « تفسیر » تفسیرپژوهان مسلمان در طول تاریخ تلقیهای متنوع و متکثری از پدیده با کاستی هایی « تفسیر » اما آنچه بهنظر میرسد این است که تلقیهای تفسیرپژوهان از نشان میدهد که آنان در بحث از « تفسیر » مواجه است. مطالعه در غالب این تلقیها از روی آوردهاند و « تفسیر » چیستی تفسیر، بهجای تبیین پدیده تفسیر، به تحلیل واژگانی پاسخگوی پرسشها و نیازهای « غیرتفسیر » و « تفسیر » کوشش آنها در تمایزبخشی میان کامیاب و کارآمد نبودهاست. « تفسیر » امروز نیست و این تعاریف در تبیین واقعیت در ساحت تفسیرپژوهی مسلمانان، واژه تفسیر بهواسطه چندوجهیبودنش در معانی مختلف بهکار رفتهاست. این در حالیست که غالباً این معانی در هم می آمیزد؛ یعنی در گفتمان تفسیرپژوهی مسلمانان این تفکیکها چنانکه باید لحاظ نشده و کاربست واژه تفسیر در معانی گفتهشده بهدرستی تمایز نمییابد. اخلاق » از آنجا که پیش از پرداختن به پژوهشهای میانرشتهای مرتبط با تفسیر مانند داشت، در این پژوهش با تلقی ها و « تفسیر » باید تصور و درک درستی از پدیده « تفسیر تصوراتی که تفسیرپژوهان و مفسران مسلمان از مقوله تفسیر دارند آشنا میشویم و آنها را میسنجیم.پرسشهای اصلی این پژوهش این است که تعاریف مفسران و تفسیرپژوهان تا چه کامیاب و کارآمد بوده است؟ تفسیرپژوهان در فهم، « تفسیر » میزان در تبیین واقعیت دارند؟ در این « پدیده تفسیر » چه راهی رفتهاند و چه درکی از « تفسیر » بازشناسی و تبیین راه چه ساز و کار و قواعدی را بهکار بستهند؟ ترمینولوژی و مجموعه مفاهیمی که بهمثابه ابزارهای معرفتی برای تحلیل و تبیین تفاسیر تدارک دیدهاند، چه میزان روشن و کارآمد کدام است؟ « اخلاق تفسیر » در « تفسیر » است؟ تلقی اهمیت پژوهش حاضر در آشکارساختن کاستیهای راهبردی و رخنهها و آسیبهای روششناختی و معرفتشناختیِ ناظر به یکی از اضلاع و جنبههای تفسیرپژوهی؛ یعنی است.
جایگاه عدالت و جلوه های نقد اجتماعی در پند سیاسی سعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سعدی (606 692 ه . ق.) را باید به یقین از موفق ترین سخنورانی دانست که از پند و اندرز جهت انتقاد سیاسی به عنوان جنگی نرم در زورآزمایی و برخورد با سوء رفتارهای صاحبان دین و دنیا در عصر خویش بهره می گیرد. او با آمیختگی طنز و پند و استفاده از هنر ایجاز، تشبیهات غافلگیرکننده، تضاد موجود در جامعه و... فاصله ی میان حقیقتِ زندگی و واقعیت حاکم را چنان زیبا بیان می کند که از یک حادثه ای جدی یک فانتزی خنده دار به وجود می آورد. در این پژوهش نخست درمی یابیم که برقراری عدالت اجتماعی یکی از مهمترین دغدغه های سعدی است. سپس با تحلیل و بررسی شواهد و نمونه های از کلام وی آشکار می سازیم که از منظر شیخ اجل، صاحب منصبانی چون قاضیان، کارگزاران حکومتی، بزرگان دینی به ویژه حاکمان و امیران، خود بیشترین جلوه های بی عدالتی در جامعه ی آشفته و آلوده ی دوران اویند.