مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۰۱.
۱۰۲.
۱۰۳.
۱۰۴.
۱۰۵.
سرطان پستان
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۴ بهار (فروردین) ۱۴۰۴ شماره ۱۴۵
۲۲۰-۱۹۷
حوزههای تخصصی:
زمینه: سرطان سینه یکی ازشایع ترین سرطان هاست و به عنوان یک بیماری مزمن دارای عوارض روانشناختی متعددی است. لذا اثربخشی مداخلات روانشناختی یکپارچه که بتواند ابعاد هیجانی، شناختی، رفتاری و بین فردی را مورد توجه قرار دهد یک ضرورت کاربردی است. هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی یکپارچه سازی طرحواره درمانی و درمان پذیرش و تعهد بر بهزیستی ذهنی و نگرانی از تصویر بدنی زنان مبتلا به سرطان پستان بود. روش: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش شبه آزمایشی از سری طرح های پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری سه ماه با گروه گواه بود. پژوهش جامعه آماری پژوهش را تمام زنان مبتلا به سرطان پستان شهرستان یزد را در سال 1402 تشکیل دادند. نمونه پژوهش 30 نفر از زنان مبتلا به سرطان پستان بود که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی و گواه گمارده شدند. دو نفر از شرکت کنندگان گروه آزمایش در مرحله پس آزمون ریزش داشتند و دو نفر از اعضا گروه کنترل برای تساوی گروه ها کنار گذاشته شدند (13 نفر در هر گروه). یکپارچه سازی طرحواره درمانی و درمان پذیرش و تعهد در 8 جلسه 5/1 ساعته به گروه آزمایشی آموزش داده شد. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه های بهزیستی ذهنی (مولوی و همکاران، ۱۳۸۸)، و نگرانی از تصویر بدنی (لیتلتون و همکاران، 2005) استفاده شد. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 27 و آزمون تحلیل واریانس آمیخته با اندازه گیری مکرر انجام شد. یافته ها: یافته های به دست آمده از تجزیه وتحلیل داده ها نشان داد که بین دو گروه آزمایش و کنترل در میزان بهزیستی ذهنی و نگرانی از تصویر بدنی پس از دریافت مداخله جلسات درمانی یکپارچه سازی طرحواره درمانی و درمان پذیرش و تعهد تفاوت معناداری وجود دارد (05/0 >p). همچنین یافته های مرحله پیگیری نشان داد که کاهش میزان نگرانی از تصویر بدنی و افزایش بهزیستی ذهنی در گروه آزمایش در مرحله پیگیری پایدار بوده است (05/0 >p). نتیجه گیری: یکپارچه سازی طرحواره درمانی و درمان پذیرش و تعهد، یک مداخله امیدوارکننده را برای زنان مبتلا به سرطان پستان ارائه می دهد که فرآیندهای شناختی و عاطفی را هدف قرار داده، باعث بهبود مشکلات روانشناختی آن ها می شود؛ اما برای نتیجه گیری بهتر، تحقیقات بیشتری مورد نیاز است.
اثربخشی گروه درمانی معنامحور بر نگرش به مرگ و تحمل پریشانی در زنان مبتلا به سرطان پستان دارای اضطراب مرگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۵۱)
83 - 98
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر اثربخشی گروه درمانی معنامحور بر نگرش به مرگ و تحمل پریشانی در زنان مبتلا به سرطان پستان بود.
روش: در یک پژوهش نیمه تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری با گروه گواه، تعداد 36 نفر از زنان مبتلا به سرطان پستان دارای اضطراب مرگ از بیمارستان سیدالشهداء (ع) و مرکز پیشگیری و کنترل سرطان آلاء اصفهان سال 1399-1400 که از طریق نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش (18 نفر) و گواه (18 نفر) تقسیم شدند. گروه آزمایش تحت گروه درمانی معنامحور 8 جلسه ای 90 دقیقه ای به صورت هفتگی قرار گرفت. داده ها، با استفاده از پرسشنامه اضطراب مرگ تمپلر (1970)، نگرش به مرگ وونگ و همکاران (1994) و تحمل پریشانی سیمونز و گاهر (2005) در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری گردآوری شد و با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر با کمک نرم افزار SPSS-23، داده ها تحلیل شدند.
یافته ها: نتایج حاکی از آن بود که گروه درمانی معنامحور، نگرش به مرگ و تحمل پریشانی گروه آزمایش را در سطح معناداری بهبود بخشید (01/0>P).
نتیجه گیری: به نظر می رسد گروه درمانی معنامحور بر نگرش به مرگ و تحمل پریشانی زنان با سرطان پستان تاثیر مثبتی داشته است که پیشنهاد می شود از معنادرمانی برای یاری به زنان با سرطان پستان دارای اضطراب مرگ استفاده شود.
رابطه بین سبک های دلبستگی با پریشانی روان شناختی زنان مبتلا به سرطان پستان با نقش میانجی گری خودکارآمدی و تاب آوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف مطالعه حاضر، بررسی رابطه بین سبک های دل بستگی با پریشانی روان شناختی زنان مبتلا به سرطان پستان با میانجی گری خودکارآمدی و تاب آوری بود. پژوهش حاضر، توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری کلیه زنان مبتلا به سرطان پستان با پرونده فعال در بخش انکولوژی بیمارستان امام خمینی (ره) و امام حسین (ع) تهران در سال 1402 بودند. حجم نمونه بر اساس مدل کلاین (2023) و با روش نمونه گیری در دسترس به تعداد 250 نفر انتخاب شد. ابزار گردآوری داده های پژوهش شامل مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس، مقیاس تجدیدنظر شده سبک های دل بستگی بزرگ سالان، مقیاس تاب آوری و مقیاس خودکارآمدی عمومی بود. تحلیل آماری داده ها با ضریب همبستگی پیرسون و مدل یابی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار SPSS و AMOS نسخه 28 انجام گرفت. یافته های پژوهش نشان داد سبک های دل بستگی (ایمن و ناایمن اجتنابی) بر پریشانی روان شناختی اثر مستقیم و معنادار دارد. خودکارآمدی دارای اثر مستقیم و معنادار بود و توانست در رابطه بین سبک های دل بستگی (ایمن و دوسوگرا) با پریشانی روان شناختی نقش میانجی معنادار ایفا کند. تاب آوری دارای اثر مستقیم و معنادار بود و توانست در رابطه بین سبک های دل بستگی (ایمن و دوسوگرا) با پریشانی روان شناختی نقش میانجی معنادار ایفا کند. با توجه به نقش میانجی معنادار خودکارآمدی و تاب آوری، می توان با به کارگیری مداخلات مؤثر دل بستگی محور مانند درمان هیجان مدار از بروز پریشانی روانشناختی در زنان مبتلا به سرطان پستان کاست.
تاثیر دوازه هفته تمرین ترکیبی (هوازی و پیلاتس) بر سطوح سرمی بیومارکرهای آنتی اکسیدانی در زنان مبتلا به سرطان پستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: بررسی ها نشان می دهد بین سطوح آنتی اکسیدان های درون زاد و خطر ابتلا به سرطان پستان و بازرخداد آن ارتباط وجود دارد. فعالیت ورزشی به عنوان یک راهکار موثر در پیشگیری و درمان سرطان شناخته شده است. از طرفی نقش فعالیت های ورزشی ترکیبی بویژه ورزش پیلاتس و هوازی بر این عوامل در بیماران سرطانی مشخص نیست. هدف مطالعه حاضر بررسی تغییرات برخی آنتی اکسیدان های درونزاد زنان یائسه مبتلا به سرطان پستان متعاقب ۱۲ هفته فعالیت ورزشی ترکیبی بود.مواد و روش ها: در این مطالعه نیمه تجربی ۳۰ زن مبتلا به سرطان پستان تحت درمان به عنوان آزمودنی های در دسترس انتخاب و بطور تصادفی به دو گروه تجربی و کنترل تقسیم شدند. گروه تجربی به مدت ۱۲ هفته و هر هفته ۳ جلسه به فعالیت ورزشی پیلاتس و هوازی پرداختند و گروه کنترل در این مدت در هیچ برنامه فعالیت ورزشی شرکت نکردند. قبل و بعد از مداخله تمرین نمونه خونی جهت سنجش متغیرهای مورد مطالعه اخذ شد. داده ها با استفاده از آزمون تی مستقل و وابسته در سطح معناداری کوچکتر از 0.05 تحلیل شدند.یافته ها: نتایج نشان داد پس از ۱۲ هفته تمرین ترکیبی، سطوح گلوتاتیون پراکسیداز (0.005=P) و ظرفیت آنتی اکسیدانی تام در گروه تجربی در مقایسه با گروه کنترل افزایش معنی داری داشتند (0.05>P)، اما تغییرات سطوح سوپراکسید دیسموتاز و مالون دی آلدئید معنی دار نبود (0.05<P).نتیجه گیری: به نظر می رسد تمرین ترکیبی هوازی و پیلاتس می تواند اثرات سودمندی برای دفاع آنتی اکسیدانی آنزیمی از طریق افزایش گلوتاتیون پراکسیداز، سوپراکسید دیسموتاز و ظرفیت آنتی اکسیدانی تام در زنان مبتلا به سرطان پستان داشته باشد که شاید پیامد آن کاهش بازرخداد یا متاستاز سرطان پستان باشد.
پیش بینی تنظیم هیجانی در بیماران مبتلا به سرطان پستان بر اساس ذهنی سازی، ادراک حمایت اجتماعی و مدیریت درد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴ شماره ۲ (پیاپی ۱۰۷)
۲۰۲-۱۹۳
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف پیش بینی تنظیم هیجانی در بیماران مبتلا به سرطان پستان بر اساس ذهنی سازی، ادراک حمایت اجتماعی و مدیریت درد صورت گرفت. روش پژوهش توصیفی–همبستگی بود. جامعه آماری شامل زنان مبتلا به سرطان پستان در سال 1401 شهر تهران بود. حجم نمونه 150 نفر بود که به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه ذهنی سازی (RFQ) فوناگی و همکاران (1998)، پرسشنامه راهبردهای مدیریت درد (PMSS) روزنشتایل و کیف (1983)، مقیاس چندبعدی حمایت اجتماعی ادراک شده (MSPSS) زیمت و همکاران (1988) و فرم کوتاه پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان (CERQ-short) گارنفسکی و کرایج (2006) بود. نتایج آزمون رگرسیون چندگانه نشان داد که تفسیر مجدد درد (03/0=P و 19/0=β)، گفتگو با خود (03/0=P و 17/0=β)، اطمینان (001/0=P و 35/0=β) و حمایت اجتماعی دیگران (05/0=P و 15/0=β) پیش بینی کننده معنادار تنظیم مثبت هیجان و توجه برگردانی (001/0=P و 19/0=β)، فاجعه آفرینی (009/0=P و 19/0=β) و حمایت اجتماعی دیگران (02/0=P و 17/0-=β) پیش بینی کننده معنادار تنظیم منفی هیجان بودند. همچنین نتایج نشان داد که متغیرهای پیش بین به ترتیب قادر به پیش بینی 24/0 و 34/0 از واریانس تنظیم مثبت و منفی هیجان بودند. نتیجه پژوهش حاضر نشان می دهد که توجه به ذهنی سازی، ادراک حمایت اجتماعی و مدیریت درد توسط روان شناسان می تواند به تبیین تنظیم هیجانی در بیماران مبتلا به سرطان پستان کمک نماید.