مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۱.
۴۲.
۴۳.
۴۴.
۴۵.
۴۶.
۴۷.
۴۸.
۴۹.
۵۰.
۵۱.
۵۲.
۵۳.
۵۴.
۵۵.
۵۶.
۵۷.
۵۸.
۵۹.
۶۰.
توسعه منطقه ای
منبع:
آمایش سرزمین دوره دهم پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۲ (پیاپی ۱۹)
315 - 344
حوزههای تخصصی:
پژوهش های کمّی ( و بعضاً کیفی) بسیاری در رابطه با نقش شهرهای کوچک و میانی در توسعه منطقه ای انجام گرفته است. مقاله حاضر نیز در این راستا انجام شده است؛ اما با اندکی تغییر و ساختارشکنی در شیوه برخورد با موضوع و تحلیل مسئله که آن هم تحلیل چند جانبه داده ها به کمک سیستم استنباط فازی است. هدف پژوهش با توجه به عنوان، کاربردی- توسعه ای است و ماهیت رویکردی توصیفی - تحلیلی دارد. به صورت کلی، روش کاربردی و روز افزون FIS دارای مراحل چهارگانه پایگاه دانش و فازی ساز، پایگاه قواعد، موتور و دیفازی ساز است که با فرایند پژوهش موازی است. در نگاه اجمالی (پایگاه دانش) شاخص های توسعه منطقه ای (10 شاخص) و متغیرها (بیش از 60 متغیر) در ۴ رکن توسعه منطقه ای (توسعه اقتصادی، کالبدی، زیربنایی و انسانی) برای شهرهای کوچک و میانی استان کردستان (9 شهر اصلی شامل مراکز شهرستان به استثنای سروآباد) طی ۲ بازه زمانی 1395 و 1385 گزینش و نگاشته شدند. سپس آنالیز فرایندی بر روی داده ها به تفصیل صورت گرفت. برآیند و گزارش نهایی این مقاله این است که اگرچه نوساناتی در توسعه درون منطقه ای استان مشاهده شده، تغییرات توسعه منطقه ای با تکیه بر نماگرهای اقتصادی، با تغییرات سلسه مراتب شهری (نماگرهای جمعیتی) همسو بوده است. بدین صورت که دورنمای تعادل در سیستم شهری استان با کاهش برتری و تمرکز جمعیتی سنندج دارای بازتاب های ساختاری و توسعه ای در شهرهای کوچک و میانی و افزایش نقش این دست شهرها در پس کرانه خود بوده و از مجموع توسعه شهری- منطقه ای استان، شهرهای کوچک و میانی پیشتازند.
نقش تمرکز جغرافیایی صنایع و تخصصی شدن منطقه ای در شکل دهی به ساختار فضایی ایران طی دوره زمانی 1390-1376(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تعیین جایگاه مناطق مختلف در تقسیم کار فضایی و شناخت ساختار صنعت در سطح کشور اهمیت ویژه ای دارد. یکی از مهم ترین عناصر ساختار صنعت، تمرکز جغرافیایی است. با توجه به اینکه در بیشتر مطالعات مربوط به توسعه منطقه ای، موضوع تمرکز جغرافیایی و تخصصی شدن منطقه ای صنایع همواره در کنار هم مطرح شده اند، هدف این مقاله نیز تحلیل نقش تمرکز فضایی صنایع و تخصصی شدن منطقه ای در شکل گیری تقسیم کار فضایی در ایران در بازه زمانی 1390 –1376 است. روش پژوهش کمّی و رویکرد آن توصیفی- تحلیلی است. برای دستیابی به هدف، روش های تحلیل کمّی شامل ضریب جینی تمرکز، ضریب جینی تخصصی شدن و ضریب مکانی به کار رفته است. درنهایت با بهره گیری از ضریب پیرسون، همبستگی بین تخصصی شدن و تمرکز جغرافیایی در بخش های صنعتی مختلف ایران سنجیده شده است. نتایج یافته ها نشان می دهد متوسط تمرکز در دوره مدنظر 21 درصد افزایش یافته است که حاکی از گرایش صنایع به تمرکز جغرافیایی است؛ این تمرکز عمدتاً در استان های تهران، اصفهان و آذربایجان شرقی بوده است؛ اگرچه در پایان دوره به سمت استان هایی مانند خراسان، یزد و خوزستان نیز گرایش یافته است؛ همچنین نتایج یافته های این پژوهش نشان می دهد بین تخصصی شدن منطقه ای و تمرکز جغرافیایی صنعت در ایران رابطه معنا داری وجود دارد و استان های با تمرکز جغرافیایی بیشتر تخصصی هم شده اند؛ از این رو تقسیم کار فضایی در بعضی مناطق ایران شکل گرفته است.
بررسی اثرات فعالیت های کارخانه ذوب مس خاتون آباد بر توسعه مناطق پیرامون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف بررسی اثرات فعالیت های کارخانه ذوب مس خاتون آباد بر توسعه مناطق پیرامون، انجام شد. در این پژوهش از روش علی- مقایسه ای بهره گرفته شده است. جامعه آماری پژوهش حاضر، شامل 2900 نفر از ساکنین دو منطقه در شهرستان شهربابک بودند که بر اساس جدول بارتلت، اندازه نمونه 150 نفر تعیین شد و نمونه گیری به صورت تصادفی ساده با انتساب متناسب انجام شد. ابزار اصلی جمع آوری داده ها پرسشنامه بود که روایی صوری آن تایید و پایایی آن نیز با استفاده از محاسبه ضریب آلفای کرونباخ (773/0 - 892/0) مورد تأیید قرار گرفت و داده پردازی نیز با استفاده از نرم افزار SPSS انجام شد. بر اساس نتایج یافته های تحقیق و با توجه به آزمون های آماری صورت گرفته در زمینه ی مقایسه وضعیت شاخص های توسعه در دو دوره قبل و بعد از تاسیس کارخانه (6 سال قبل و حال حاضر) بیانگر این مطلب است که فعالیت های کارخانه ذوب در منطقه خاتون آباد در حال حاضر بر شاخص زیست محیطی و شاخص اجتماعی-فرهنگی اثرات منفی را بر جای گذاشته است. افزون بر این، نتایج مقایسه میانگین بین دو منطقه در حال حاضر نشان داد که تفاوت معنی داری بین دو منطقه مورد مطالعه از لحاظ شاخص اجتماعی-فرهنگی و زیست محیطی وجود داشته است، در حالی که از لحاظ شاخص اقتصادی تفاوت معنی داری بین دو منطقه نبوده است. بعلاوه، با توجه به تعیین اندازه اثر فعالیت های کارخانه ذوب مس خاتون آباد می توان بیان کرد که وجود کارخانه باعث تنزل4/6 درصدی شاخص اجتماعی- فرهنگی بهبود3/0 درصدی شاخص اقتصادی و تنزل8/13 درصدی شاخص زیست محیطی شده است.
پیامدهای امنیتی ناموزونی توسعه منطقه ای در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی سال بیستم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴ (پیاپی ۷۸)
159 - 186
حوزههای تخصصی:
بر اساس یافته های این مقاله، تداوم ناموزونی توسعه مناطق مختلف کشور به مسائلی مانند ادامه مهاجرت از مناطق کمترتوسعه یافته به مناطق برخوردار، بی تعادلی در استقرار جمعیت، شکل گیری پدیده ابَرتراکم جمعیتی در مناطق برخوردار، گسترش حاشیه نشینی در کنار شهرهای بزرگ، افزایش خطر پذیری مراکز زیست، تنش در بهره برداری از منابع زیست محیطی منجر می شود؛ که این موارد در میان مدت و درازمدت باعث تهدید یکپارچگی و انسجام اجتماعی، شکنندگی اقتصاد ملی واگرایی هایی سیاسی می شوند و امنیت ملی را به مخاطره می اندازند.
شناسایی و اولویت بندی عوامل مؤثر بر نارسایی های نظام سیاستگذاری توسعه منطقه ای در ایران: ارائه مدل ساختاری تفسیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مجلس و راهبرد سال بیست و پنجم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۹۶
237 - 264
نوشتار حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر گردآوری داده ها، توصیفی از نوع پیمایشی است. ابزار جمع آوری اطلاعات، پرسشنامه است. جامعه آماری تحقیق را خبرگان و کارشناسان سازمان برنامه و بودجه کشور شامل می شوند. در این راستا، با توجه به اهداف پژوهش، ابزار جمع آوری، نوع داده ها و روش شناسی پژوهش و همچنین پاسخگویی به سؤال های پژوهش، مستلزم شناسایی عوامل مؤثر بر نارسایی های نظام سیاستگذاری توسعه منطقه ای در ایران از یکسو و از سوی دیگر، بهره گیری از متدولوژی تحلیلی مدل سازی ساختاری تفسیری به منظور تعیین و تحلیل روابط بین عوامل مؤثر بر نارسایی های نظام سیاستگذاری توسعه منطقه ای در ایران است که درنهایت نوع متغیرها با توجه به اثرگذاری و اثرپذیری بر سایر متغیرها خوشه بندی شده است. نتایج به دست آمده بیانگر این است که عامل فقدان جایگاه مدون و مشخص قانونی برای سیاستگذاری توسعه منطقه ای با میزان قدرت نفوذ 9 بیشترین تأثیر و مانند سنگ زیربنای مدل عمل می کند و برای شروع و اصلاح ساختار نظام سیاستگذاری توسعه منطقه ای در کشورمان باید در وهله اول روی آن تأکید کرد. فقدان رویکرد نظری مشخص در سیاستگذاری توسعه منطقه ای با میزان قدرت نفوذ 4 کمترین تأثیر را دارد. این متغیر قدرت نفوذ بالا و وابستگی پایینی دارد.
بررسی و تحلیل استراتژی های توسعه در شهرهای مرزی مطالعه موردی: شهرهای کشور ایران و ترکیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی منطقه ای سال نهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۳۴
51 - 64
حوزههای تخصصی:
در عصر جهانی شدن، شهرها و مکان ها نمی توانند بی ارتباط از همدیگر باشند ارتباطی که از اقتصاد گرفته تا فرهنگ، سیاست، صنعت و... را در برمی گیرد و در این میان در آغاز هزاره سوم که همراه غلبه مفهوم جهانی شدن است شهر به عنوان پدیده ای پیچیده و پویا، به همت جریان غالب اطلاعات و ارتباطات، جامعه سنتی و بسته به جامعه شبکه ای تبدیل شده و فضای جریان ها جایگزین مفاهیم سنتی موقعیت و مکان شده، نقاط شهری به ویژه نقاط شهری مرزی به شاهراه ها، ورودی ها و گره های توسعه تبدیل و مفاهیم جدیدی مانند شهر منطقه را شکل داده اند. هدف مقاله حاضر ارائه راهکارهایی در توجه به مفهوم برنامه ریزی منطقه ای با بهره مندی از نتایج برنامه های توسعه ای اجراشده در شهرهای کشور ترکیه در جهت ارتقاء توسعه شهری و منطقه ای استان آذربایجان غربی است. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی است. همچنین، تحقیق موردنظر از نوع تحقیقات کاربردی است و شیوه های جمع آوری اطلاعات اسنادی و میدانی و در قالب پرسشنامه انجام گرفته است. جامعه موردمطالعه شامل کارشناسان، متخصصان و اساتید دانشگاه بودند که در زمینه توسعه شهری، برنامه ریزی منطقه ای مشغول به فعالیت اند که به صورت تصادفی در دسترس 25 نفر انتخاب و ابزار جمع آوری اطلاعات در اختیار آن ها قرار داده شد. در این مطالعه از مدل های ترکیب SWOT- AHP جهت تجزیه و تحلیل نهایی اطلاعات استفاده شده است. در این مطالعه با استفاده از روش دلفی به بررسی نقاط قوت و ضعف (عوامل داخلی)، و فرصت ها و تهدیدها (عوامل خارجی) استراتژی های توسعه شهری در سطح بین الملل در شهرهای مرزی پرداخته شد. سپس با استفاده از مدل AHP، مجموعه عوامل داخلی و خارجی جهت اتخاذ بهترین راهبرد (WT, SO, WO, ST) وزن دهی شد. یافته های پژوهش نشان می دهد در مدل SWOT- AHP، راهبرد SO با امتیاز وزنی 839/0 به عنوان مهم ترین راهبرد و راهبردWO با امتیاز 65/0 به عنوان راهبرد جایگزین انتخاب شده است.
ارزیابی سیاست های توسعه منطقه ای با استفاده از همگرایی رفاه اجتماعی استان های ایران: کاربرد روش اقتصادسنجی غیرخطی جزء اخلال فضایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد شهری سال دوم پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲
71 - 82
حوزههای تخصصی:
همگرایی رفاه اجتماعی مناطق یکی از معیارها برای ارزیابی سیاست های توسعه منطقه ای است. هدف این مقاله نیز بررسی همگرایی رفاه اجتماعی برای ارزیابی توسعه منطقه ای طی دوره زمانی 1379-1392 می باشد. برای این منظور از تکنیک غیرخطی استار جزء اخلال فضایی برای تفکیک رژیم های خطی و غیرخطی استفاده شده است. نتایج مدل حاکی از آن است که 2 گروه استان ها قابل تفکیک است. گروه اول، استان هایی هستند که رشد رفاه اجتماعی آن ها صرفاً متأثر از رفاه اجتماعی خود مناطق بوده و اثرات فضایی در آن ها مشاهده نمی شود. گروه دوم، استان هایی هستند که رشد رفاه اجتماعی آن ها صرفاً متأثر از رفاه اجتماعی خود مناطق نبوده و اثرات فضایی در آن ها مشاهده می شود که شامل استان های قم، اصفهان، خوزستان، چهارمحال و بختیاری، فارس و بوشهر هستند و بقیه استان ها در گروه اول قرار دارند. همچنین بر اساس نتایج این تحقیق، در بین مناطق گروه اول همگرایی وجود دارد ولی در بین استان های گروه 2 همگرایی وجود ندارد؛ بنابراین به نظر می رسد سیاست های اعمال شده نتوانسته اند شکاف و نابرابری منطقه ای را از بین برده و توازن منطقه ای را ایجاد نمایند. طبقه بندی JEL : .R12, C20,I31
ارزیابی رفاه اجتماعی و همگرایی رفاه استانهای ایران برای سنجش توسعه مناطق ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله بررسی رفاه اجتماعی و همگرایی رفاه اجتماعی استان های کشور ایران برای ارزیابی توسعه متوازن در ایران طی دوره زمانی 1379-1392 می باشد.برای این منظور از همگرایی ناهار و ایندر استفاده شده است. نتایج نشان داد استان های کرمانشاه، کهکیلویه و بویراحمد و مازندران به سمت متوسط رفاه استان ها همگرا شده و استان های آذربایجان شرقی، آذربایجان غربی، اردبیل، بوشهر، خراسان رضوی، خراسان شمالی، سمنان، سیستان و بلوچستان، قم، گلستان، لرستان و هرمزگان از متوسط رفاه واگرا شده اند. همچنین، اکثر استان های ایران دارای رفاه پایین تری نسبت به میانگین جامعه می باشند. لذا عملکرد سیاست گذاران در این حوزه برای توسعه متوازن رفاه مناطق مناسب نبوده است.
برنامه ریزی پایدار توسعه همکاری های مناطق مرزی (CBC): عوامل و محرک های موثر بر پایداری اتحاد مناطق مرزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش با استفاده از برنامه توسعه همکاری های مناطق مرزی (CBC) به بررسی عوامل و محرک های موثر بر پایداری اتحاد در مناطق مرزی پرداخته شد. تحقیق حاضر از نظر هدف، کاربردی و روش انجام آن ترکیبی (کیفی و کمی) است. ابزار گردآوری داده ها پرسش نامه و مصاحبه بود. جامعه آماری کارشناسان مختلف در زمینه های تحصیلی علوم سیاسی، جغرافیا، اقتصاد، جامعه شناسی، کارشناسان نیروی انتظامی، استانداری و فرمانداری در استان سیستان و بلوچستان را شامل می شد. با استفاده از نمونه گیری هدفمند 70 کارشناس انتخاب گردید. برای تجزیه وتحلیل داده ها، از آزمون های توصیفی و مدل رگرسیون لجستیک باینری (روش LM - نیوتن- مارکارد- رافسون) استفاده گردید. نتایج نشان داد که در زمینه برنامه ریزی برای پایداری اتحاد در استان سیستان و بلوچستان به جز قرارداد تعیین حقابه رودخانه هیرمند در منطقه سیستان که با کشور افغانستان در چند دوره زمانی منعقد شد؛ طرح یا برنامه ای تصویب و اجرا نشد و از بین پنج عامل اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی- مذهبی، نهادی- ساختاری و سیاسی امنیتی، سه عامل اقتصادی (0/478)، سیاسی- امنیتی (0/473) و فرهنگی- مذهبی (0/363) بیشترین اثر را بر پایداری اتحاد مناطق مرزی در منطقه مورد مطالعه داشته اند. از نتایج این پژوهش برای توسعه همکاری های مناطق مرزی و پایداری انسجام در مناطق مرزی مختلف ایران می توان استفاده نمود.
اعتماد اجتماعی مؤثر بر رویه ای شدن مشارکت مردم در توسعه منطقه ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ ایلام دوره ۱۹ پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۶۰ و ۶۱
207 - 230
حوزههای تخصصی:
رویکرد توسعه مشارکتی سعی دارد خلأ عظیم مشارکت عمومی در فرایند توسعه محلی را پر کند؛ درواقع مشارکت افراد در توسعه به خودی خود یک هدف تلقی می شود. با توجه به اینکه استان ایلام به عنوان یکی از مناطق محروم کشور نیازمند مشارکت واقعی مردم در توسعه است، این مقاله با هدف شناخت و تحلیل اعتماد اجتماعی مؤثر بر رویه ای شدن مشارکت مردم در توسعه منطقه ایلام نگاشته شده است. روش تحقیق نیز کمی و نوع آن، توصیفی- تحلیلی است؛ جامعه آماری آن هم شامل جمعیت 15 سال به بالای استان ایلام می باشد که 439 نفر از آنها با استفاده از فرمول کوکران و به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. اعتبار تحقیق، صوری و پایایی آن بر مبنای محاسبه ضریب آلفای کرونباخ (کل) برابر با 788/0 است. داده های تحقیق با استفاده از آماره های توصیفی (میانگین) و استنباطی (رگرسیون خطی) تجزیه و تحلیل شدند. نتایج آمار توصیفی نشان داد که بیشترینمیانگین را به ترتیب، شاخص های اعتماد شخصی (0638/3)، اعتماد کل (8838/2)، اعتماد نهادی (8517/2) و اعتماد تعمیم یافته (7358/2) به خود اختصاص داده اند و کمترین میانگین متعلق به شاخص رویه ای شدن مشارکت مردم در توسعه منطقه ایلام (2609/2) بوده است. نتایج تحلیل رگرسیونی تحقیق نیز نشان داد که دو شاخص اعتماد شخصی و اعتماد نهادی به ترتیب با میزان بتای 245/0 و 192/0 بیشترین تأثیر را بر متغیر وابسته، یعنی رویه ای شدن مشارکت مردم در توسعه منطقه ایلام داشته اند و رابطه آنها معنادار بوده است.
نقش شهرهای کوچک در تعادل بخشی به توسعه پایدار منطقه ای و تحولات نظام شهری (مطالعه موردی: استان البرز از سال 1365تا1395)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از راهبردهای مهم که در نیم قرن اخیر برای مقابله با بی تعادلی منطقه ای ناشی از رشد فزاینده شهرهای بزرگ مورد توجه قرار گرفته، شهر های کوچک هستند که به دلیل برخورداری از برخی امکانات و خدمات، به عنوان یکی از مراکز مهم در تعادل یابی توسعه منطقه ای کانون توجه قرار می گیرند. روش پژوهش حاضر توصیفی- ارزیابی و هدف آن بررسی وضعیت تحولات نظام شهری شهر های کوچک استان البرز در جهت تعادل بخشی به توسعه پایدار منطقه ای است. برای دستیابی به جایگاه شهرهای کوچک در نظام شهری در یک دوره زمانی 30ساله (13۶۵تا13۹۵) از مدل های رتبه اندازه، آنتروپی و ترازنامه استفاده شده، سپس نقش آن ها در تعادل یابی توسعه منطقه ای ارزیابی شده است. نتایج حاصل نشان می دهد ضریب آنتروپی بدون احتساب شهرهای کوچک نیز به عدم تعادل ادامه خواهد داد. در مدل لگاریتمی رتبه اندازه نیز با احتساب شهر های کوچک، شیب خط برابر 94/1- و بدون احتساب شهر های کوچک، به 21/1- کاهش یافته که حاکی از نقش انکارناپذیر شهر های کوچک در نظام شهری است. نتایج مدل ترازنامه نیز نشان می دهد تغییرات مؤلفه ها عمدتاً درون طبقه ای و ناشی از رشد شهر هاست و فقط در سال 1385، با توجه به تبدیل روستاها به شهر شاهد تغییرات ناشی از شهرهای جدید بوده ایم.
تحلیل فضایی الگوی برنامه ریزی توسعه کالبدی شهرهای استان مرکزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تبیین موضوع: امروزه در پژوهش های متعددی در علوم اجتماعی، اقتصادی، زیست محیطی و کالبدی از فنون تحلیل فضایی در سامانه اطلاعات جغرافیایی استفاده می شود. توانمندی در تحلیل یکپارچه سطوح و امکان بهره مندی از تلفیق لایه های مختلف اطلاعاتی از مزیت های بهره گیری از این فنون می باشد. هدف این پژوهش نیز تحلیل فضایی الگوی برنامه ریزی توسعه کالبدی شهرهای استان مرکزی با استفاده از فنون تحلیل فضایی می باشد. روش: مقاله حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی - تحلیلی می باشد. در این پژوهش کلیه مصوبات کارگروه زیربنایی و شهرسازی استان مرکزی بین سالهای 1390 الی 1396 جمع آوری شد و به منظور تحلیل پراکنش و توزیع فضایی این مصوبات در سطح استان مرکزی از تحلیل آمار فضایی سامانه اطلاعات جغرافیایی استفاده شده است. در این پژوهش از سه روش میانگین نزدیکترین همسایگی (ANN)، روش خوشه بندی زیاد/کم (HLC) و روش خودهمبستگی فضایی (SA) در تحلیل فضایی آماری و روش تخمین تراکم کرنل (KD) به منظور نمایش فضایی عوارض در سطوح پیوسته استفاده شده است. یافته ها: نتایج این پژوهش حاکی از آن است که پراکنش مصوبات در سطح استان به صورت خوشه ای بوده که منجر به الگوی قطبی شدن شهرهای پرجمعیت و به تبع آن تمرکز فضایی و افزایش نابرابری های منطقه ای را به دنبال داشته است. نتایج: نادیده انگاشتن توان منطقه ای و نقش عوامل محیطی در آمایش استان مرکزی یکی از بارزترین نتایج تحلیل مکانی مصوبات کارگروه در دهه کنونی است. لذا با ایجاد پایگاه اطلاعات مکانی در سامانه اطلاعات جغرافیایی در سطح استان و بروزرسانی و رصد مداوم آن و تحلیل و پایش مستمر سیاست های توسعه ای در سطح شهرهای استان متناسب با توان منطقه ای و اکولوژیکی، می توان به سمت توسعه پایدار منطقه ای گام برداشت.
بررسی توسعه منطقه ای از دولت های سوم تا یازدهم (1360-1392) در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مدل تصمیم گیری چند شاخصه و نرم افزارتاپسیسنتایج حاکی از آن بود که حدود 74 درصد استان ها محروم و 24 درصد آن ها برخوردار هستند. بر اساس مدل خوشه ای، 6 خوشه برای توسعه یافتگی مناطق شکل گرفت که استان تهران و ایلام به ترتیب در صدر و انتهای جدول توسعه یافتگی کشور قرار گرفته اند. شاخص توسعه از ماتریسی با 21 شاخص و 151 زیر شاخص تشکیل شده است. " کارایی بودجه در توسعه" و "مدل برنامه ریزی منطقه ای" معرفی شده که استان ها بر اساس قدرت و ضعف مدیریت کارامد در منابع بودجه ای تفکیک شده اند. نرم افزار ایویوز و مدل پنل دیتا و تشکیل 3 مدل مستقل رگرسیونی برای هشت دولت مستقل به این نتیجه رسیدیم که توسعه به عنوان متغیر وابسته از متغیرهای مستقل؛ هزینه جاری (حجم دولت)، هزینه عمرانی و بودجه کل، تاثیر پذیر است و بر این اساس افزایش حجم دولت 12 برابر بودجه کل، بر توسعه تأثیر منفی داشته است و افزایش بودجه عمرانی مانند بودجه کل ولی 10 برابر بیشتر از آن بر توسعه اثر مثبت داشته است.
شناسایی و تبیین عوامل مؤثر بر گذار به اقتصاد یادگیرنده در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با مطرح شدن تئوری رشد درون زا، اقتصاددانان به اهمیت دانش به عنوان عامل اصلی در رشد پایدار اشاره کرده اند و مفاهیمی همچون اقتصاد دانش بنیان مطرح شده است. با این وجود، رویکردی دیگر معتقد است که در کشورهای درحال توسعه، گذار به اقتصاد یادگیرنده به عنوان زیرساختی برای اقتصاد دانش بنیان تلقی می شود. با توجه به اینکه عوامل مؤثر بر گذار به اقتصاد یادگیرنده به طور فراگیر بررسی نشده اند، در این مقاله عوامل مؤثر بر گذار به اقتصاد یادگیرنده در ایران با رویکرد سیاست علم و فناوری و برابر آموزه های اقتصاد تکاملی مورد شناسایی و تبیین قرار گرفته است. این پژوهش از نظر هدف، اکتشافی و جهت گیری آن، بنیادی است. رویکرد پژوهش، استقرایی و و نحوه انجام آن، کیفی بوده و براساس تئوری داده بنیاد، مضامین و ابعاد قابل توجه در این رابطه شامل تفکر گذار، نهاد سیاست، یادگیری همکارانه، نظام آموزشی و پژوهشی، شرایط اقتصاد کلان، فناوری اطلاعات و ارتباطات، سرمایه اجتماعی، نهادها، تعامل دانشگاه، صنعت و دولت، بنگاه های یادگیرنده و توسعه منطقه ای استخراج شده اند.
تبیین الگوی توسعه منطقه ای از طریق خوشه های فعالیتی در استان تهران با تأکید بر رقابت پذیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش سرزمین دوره یازدهم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲ (پیاپی ۲۱)
235 - 262
حوزههای تخصصی:
توسعه منطقه ای که همواره از اهمیت فراوانی در برنامه ریزی کلان برخوردار بوده، امروزه با توجه به پیامدهای ناشی از جهانی شدن، نیازمند رویکردهای نوینی است که در برابر تغییرات مناطق انعطاف پذیر باشد. ازجمله این پیامدها، ظهور اقتصادهای منطقه ای قدرتمند با تولید ناخالص بالاست که کانون توجه بسیاری از برنامه ریزان به ایده رقابت پذیری شده است. تحقیق حاضر با بهره گیری از رویکردهای متأخرِ مطرح شده و ابعاد حائز اهمیت در اقتصاد جهانی، به بررسی این مفهوم در سطح مناطق پرداخته است. هدف از این پژوهش، تحلیل جریان ها و روابط ساختاری عملکردی در راستای تبیین الگویی بوم آورد از خوشه های فعالیتی در استان تهران است. این تحقیق بر حسب نوع هدف، توسعه ای کاربردی و از لحاظ ماهیت روش، تحلیلی توصیفی است. گردآوری اطلاعات بر اساس مطالعات اسنادی و کتابخانه ای بوده و ابزار گردآوری نیز فیش برداری، آمارخوانی و مستند سازی است. تحلیل داده ها با بهره گیری از روش های تحلیل خوشه ای و شاخص تخصصی صورت گرفته و نتایج آن پس از بررسی قابلیت طبیعی هر شهرستان، در شناخت خوشه های فعالیتی استفاده شده است. نتایج حاصل از تحلیل نشان می دهد الگوی فعالیتی استان تهران به صورت خوشه در قلمرو کلان شهر بوده و شهرستان های واقع در آن در قالب پنج خوشه ناحیه ای محلی قابل تشخیص است. خوشه های فعالیتی فوق می تواند با برنامه ریزی مشترک و هدفمند بر اساس اولویت های تعیین شده در این مقاله، مقدمات توسعه منطقه ای در استان تهران را فراهم آورند.
ارزیابی تاثیر ساختار شبکه ای صنعتی بر ارتقاء ظرفیت های یادگیری در مناطق صنعتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و برنامه ریزی سال ۲۳ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۶۹
65-86
حوزههای تخصصی:
خوشه های صنعتی تمرکز پیوندیافته ی شرکتهای کوچک و متوسط در یک فضای جغرافیایی است که با ارتقاء ظرفیت های یادگیری به تقویت توسعه منطقه ای کمک می کنند. این نوع توسعه از طریق همجواری فضایی در مناطق صنعتی رخ می دهد. نتایج مطالعات مختلف نشان می دهد که شبکه ای شدن صنعتی در در چهارچوب همجواری شناختی، اجتماعی، نهادی و سازمانی، پیش نیاز اساسی ایجاد جریان یادگیری منطقه ای محسوب می شود. هدف اصلی مقاله حاضر، ارزیابی تاثیر ساختار شبکه ای شدن صنعتی بر ارتقاء یادگیری در منطقه صنعتی قزوین و استان مرکزی می باشد. روش تحقیق مقاله کمی و رویکرد مقاله توصیفی، تحلیلی-تطبیقی است، که در آن نمونه گیری بر اساس روش سیستماتیک طبقه ای و جمع آوری داده ها از طریق مصاحبه و پرسش نامه محقق ساخته انجام گرفته است. نتایج حاکی از آن است که بین متغیرهای شبکه بندی و شدت روابط میان بنگاه ها ارتباط معناداری وجود دارد. همچنین بررسی مولفه های شبکه بندی صنعتی تأثیرگذار بر یادگیری و نیز رابطه توپولوژی شبکه بر یادگیری نشان می دهد ارتباط معناداری میان ساختار شبکه و یادگیری وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیونی چندگانه جهت استخراج تاثیر همزمان متغیرهای مستقل مرکزیت و شدت شبکه و نیز مولفه های شبکه بندی بر متغیر وابسته یادگیری نشان میدهد برای متغیرهای شبکه بندی و شدت ارتباط میان بنگاه ها ارتباط معناداری وجود دارد. همچنین مقایسه یافته ها نشان می دهد که صنایع ماشین سازی استان مرکزی ساختار شبکه ای تری نسبت به صنایع ماشین سازی منطقه قزوین در محدوده مورد مطالعه دارند. نتایج بیانگر آن است که شدت یادگیری در صنایع ماشین سازی استان مرکزی نسبت به استان قزوین بیشتر می باشد و این امر موید مثبت بودن ارتباط شبکه ای شدن صنعتی و یادگیری می باشد.
تحلیل فضایی توسعه منطقه ای کشور بر مبنای شاخص های اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شناخت نحوه توزیع امکانات اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و غیره به عنوان اولین گام در برنامه ریزی توسعه فضایی، می تواند موجب بهبود خدمات رسانی و افزایش تعادل و برابری بین مناطق شود. بنابراین، با توجه به اهمیت شناخت وضعیت مناطق، پژوهش حاضر استان های کشور ایران را که بر مبنای آخرین تقسیمات کشوری شامل 31 استان است، از نظر برخورداری از شاخص های اجتماعی تحلیل کرده است. بنابراین، پژوهش حاضر به لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ ماهیت و روش تحقیق، توصیفی- تحلیلی است. داده های مورد نیاز از سالنامه آماری سال 1395 در قالب 52 شاخص مهم اجتماعی که شامل داده های مرتبط با مؤلفه های اجتماعی، فرهنگی، رفاهی، آموزشی و بهداشتی است، گردآوری شده است. آنتروپی شانون، ضریب تغییرات و واسپاس به ترتیب برای وزن دهی، بررسی پراکنش و تعیین سطح توسعه یافتگی در بستر متلب به کار گرفته شدند. نتایج پژوهش توسعه نامتوازن و نامتعادل اجتماعی بین استان های ایران را نشان داد. به طوری که فقط چهار استان تهران، اصفهان، خراسان رضوی و فارس در سطح بالاتری از توسعه اجتماعی قرار دارند و استان های البرز، زنجان، چهارمحال بختیاری، سمنان، خراسان جنوبی، خراسان شمالی، ایلام و کهگیلویه و بویراحمد به عنوان محروم ترین مناطق کشور از لحاظ شاخص های اجتماعی محسوب می شوند. در کل، نتایج نشان داد وضعیت توسعه اجتماعی در استان های ایران سنخیتی با عدالت اجتماعی و فضایی ندارد و نیازمند توجه و مدیریت صحیح و کارآمد است.
موقعیت ژئوپلیتیکی منطقه آزاد چابهار و تأثیر آن بر شکل گیری توسعه ی منطقه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هر کشوری ممکن است باتوجه به توانمندی های سرزمینی خود اقدام به برنامه ریزی جهت توسعه اقتصادی کند. این برنامه ریزی های توسعه براساس ویژگی های هر منطقه تدوین می شود و باتوجه به میزان توانمندی آن منطقه به نتایج مشخصی دست می یابد. در این مقاله نیز نگارندگان سعی دارند با توجه به موقعیت ژئوپلیتیکی خاص منطقه آزاد چابهار به بررسی نقش این عنصر ژئوپلیتیکی در شکل گیری توسعه منطقه ای این منطقه آزاد بپردازند. بنابراین سوال اصلی این پژوهش این است که: موقعیت ژئوپلیتیکی منطقه آزاد چابهار چه نقشی در شکل گیری توسعه منطقه ای آن خواهد داشت؟ فرضیه تحقیق نیز بدین صورت است که: به نظر می رسد موقعیت ژئوپلیتیکی منطقه آزاد چابهار نقش مهم و انکار ناپذیری در شکل گیری توسعه منطقه ای آن خواهد داشت. لازم به ذکر است که مقاله حاضر به شیوه ای توصیفی- تحلیلی نگاشته شده است.
منطقه بندی توسعه کشاورزی در استان فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این تحقیق منطقه بندی توسعه کشاورزی در استان فارس به منظور شناسایی الگو های فضایی توسعه و تبیین عوامل ایجادکننده تفاوت های منطقه ای توسعه کشاورزی است. بر این اساس مجموعه ای از 87 شاخص توسعه کشاورزی مبتنی بر پنج بعد؛ 1) اجتماعی- فرهنگی، 2) ساختاری- اجرایی، 3) فنی- مدیریتی، 4) اقتصادی- مالی و 5) زیرساختی- خدماتی، در سطح شهرستان تدوین و انتخاب شد. داده های تحقیق از منابع آماری استان از قبیل؛ سرشماری عمومی کشاورزی 1382 و همچنین نتایج سالنامه های آماری استان در سال های 1383 تا 1386، گردآوری شد. سپس با بکارگیری رهیافت شاخص ترکیبی، و تکنیک های منطقه بندی GIS الگوهای فضایی توسعه کشاورزی شهرستان ها به تفکیک ابعاد پنجگانه و همچنین بر اساس شاخص ترکیبی کل ترسیم شد. نتایج کلی نشان داد که کل استان به سه منطقه کلان قابل تقسیم می باشند که با توجه به ویژگی های کلیدی و مشترک شهرستان های آن و عوامل ایجاد کننده توسعه یافتگی و توسعه نیافتگی آنها به این شرح نامگذاری شدند؛ سطح اول منطقه توسعه یافته شامل دو شهرستان است به عنوان ناحیه توسعه کشاورزی مبتنی بر بازارها، خدمات و صنایع شهری، سطح دوم منطقه متوسط شامل پنج شهرستان به عنوان ناحیه پیرامونی کشاورزی و سطح سوم نیز شامل 15 شهرستان است و به عنوان ناحیه پیرامونی غیرکشاورزی نامگذاری شده است که هر منطقه می تواند راهنمایی برای دستیابی به سطح بالاتر توسعه برای مناطق سطح پایین تر از خود باشد.
واکاوی اثرات محیط نهادی درون بنگاه های خوشه های صنعتی بر توسعه منطقه ای (مورد پژوهی سنگ منطقه کلانشهر اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله دستیابی به چارچوب تبیینگر اثرات محیط نهادی درون بنگاه های خوشه های صنعتی سنگ منطقه اصفهان (شامل چهار خوشه محمودآباد، نجف آباد، دولت آباد و خمینی شهر) بر توسعه منطقه ای است. در این راستا از روش کتابخانه ای و میدانی (از نوع پرسشنامه ای) برای جمع آوری داده ها و از فن مدل سازی معادلات ساختاری برای تحلیل داده ها بهره گرفته شد. نتایج به دست آمده حاکی از آن است که اولاً با توجه به اینکه 28 درصد از واریانس «میزان تاثیر بنگاه های خوشه های منتخب در توسعه اقتصادی منطقه»، 93 درصد از واریانس «میزان تاثیر بنگاه های خوشه های منتخب در توسعه اجتماعی منطقه» و 75 درصد از واریانس «میزان تاثیر بنگاه های خوشه های منتخب در توسعه کالبدی منطقه» توسط عوامل تشکیل دهنده محیط نهادی درون بنگاه های خوشه های صنعتی تبیین شده است، می توان به اهمیت محیط نهادی بنگاه های خوشه های صنعتی منتخب در نقش آفرینی آن خوشه ها در توسعه منطقه ای به ویژه در زمینه اجتماعی پی برد و بر این نکته تاکید نمود که برنامه ریزی های مرتبط با توسعه خوشه های صنعتی، لازم است تا علاوه بر موارد معمول، برنامه ریزی های موضوعی مرتبط با ارتقای محیط نهادی به ویژه در ارتباط با مدیران بنگاه ها را در جهت نقش آفرینی بهتر این خوشه ها در توسعه منطقه ای در دستور کار قرار دهند؛ و ثانیاً با عنایت به اینکه از متغیرهای تبیین کننده عوامل «ویژگی های مدیران بنگاه ها» و «ویژگی های کارکنان بنگاه ها» این موضوع استنتاج می گردد که آگاهی مدیران و کارکنان در مورد فعالیت بنگاه ها بیشتر از سابقه کاری و حتی تحصیلات آنها در توسعه بنگاه نقش دارد پیشنهاد می گردد برگزاری کارگاه ها و دوره های آموزشی در خصوص تعیین جهت گیری و استراتژی اصلی بنگاه ها و فعالیت های مرتبط با بنگاه ها (همچون شیوه های مدیریت بنگاه، توسعه بازار، امور مالی و قوانین و مقررات مرتبط با بنگاه ها) در جهت افزایش نقش آفرینی خوشه های منتخب در توسعه اقتصادی، اجتماعی و کالبدی منطقه اقدام شود.