مطالب مرتبط با کلیدواژه
۸۱.
۸۲.
۸۳.
۸۴.
۸۵.
۸۶.
۸۷.
۸۸.
۸۹.
۹۰.
۹۱.
پیاده مداری
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۰ پاییز و زمستان ۱۳۹۱ شماره ۳۰
۱۹۴-۱۷۹
حوزههای تخصصی:
امروزه جنبش پیاده مداری که هدف آن بازیابی و توسعه فضاهای پیاده در سطح شهرها و به رسمیت شناختن و اولویت قائل شدن برای عابرین پیاده بعنوان عناصر درجه اول شهری؛ به یکی از محورهای برنامه ریزی و طراحی شهری بدل گردیده است. به ویژه با آغاز هزاره سوم ضرورت رویکرد مجدد به حرکت پیاده بعنوان سالم ترین، اقتصادی ترین و پویاترین روش جابجایی و حمل و نقل درون شهری مورد توجه جدی کارشناسان و مدیران امور شهری قرار گرفته است. عواملی چون افزایش قابل توجه زمان جابجایی، افزایش تصادفات، آلودگی های صوتی، بصری و نزدیک شدن میزان آلودگی هوا به مرزهای تهدید سلامت انسانی، از تبعات سیستم حمل و نقل ناپایدار در شهرها می باشد. همچنین، موانعی از قبیل کمبود اعتبار مالی برای زیرساخت ها، فقدان ایمنی و امنیت، موقعیت نامناسب فضاها و ساختمان ها، موانع قانونی و حقوقی و در نهایت فقدان اعتبار و منزلت اجتماعی، بر سر راه توسعه شبکه حمل و نقل غیر موتوری وجود دارد. نتایج تجربیات سایر کشورها حاکی از آن است که پایداری تنها با ایجاد تغییرات در طراحی، الگوهای استفاده و مدیریت وسایل نقلیه حاصل نمی شود، بلکه باید تغییراتی در نحوه تفکر نسبت به شناخت و ارزشیابی راهکارهای ممکن برای حل مشکلات حمل و نقل ایجاد گردد. از اینرو در این پژوهش ابتدا نگاهی اجمالی بر مفاهیم حمل و نقل پایدار شهری صورت می گیرد، سپس ضمن بررسی پیاده روی و دوچرخه سواری و اثرات آنها به عنوان شیوه ای مؤثر از حمل و نقل غیر موتوری، راهبردهای رسیدن به توسعه پایدار در فرم مطلوب شهری، در محدوده ی فلکه دوم صادقیه (واقع در شهرداری منطقه 2 تهران) با استفاده از مدل ترکیبی SWOT و Likert مورد تحلیل و ارزیابی قرار گرفته، تا با بکارگیری این راهکارها و گسترش آن در کشور از مزایای آن بهره مند گردیم. این پژوهش، با حمایت پژوهشکده سازمان شهرداری ها و دهیاری های کشور انجام شده است.
بررسی نقش عناصر فضایی شهری بر قابلیت پیاده مداری حد فاصل محور میدان تجریش-قدس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گسترش حضور اتومبیل در شهرها و مسائل و مشکلات ناشی از حضور آن، باعث کاهش رضایتمندی و کیفیت زندگی ساکنان شهرها شده است. متأسفانه اکثر معابر که عنصر شکل دهنده بافت شهری هستند، برای استفاده اتومبیل ها طراحی شده و توجه به پیاده مداری در آن ها در اولویت دوم قرار دارد. عدم توجه به پیاده مداری باعث کاهش تعاملات اجتماعی و درنهایت سرزندگی در شهرها می شود. حال حد فاصل میدان تجریش تا میدان قدس که نمونه موردمطالعه در این تحقیق است دو محور مهم شمالی جنوبی تهران یعنی خیابان ولیعصر و خیابان شریعتی را به یکدیگر متصل می کند به دلیل ترافیک بالا عناصر ارزشمند اطراف خود را تحت تأثیر قرار داده و این در حالی است که ساخت وسازهای متنوع به دلیل بالا بودن قیمت زمین در منطقه و ساخت پاساژها و مجتمع های مسکونی بیش ازپیش چهره بدنه این محور را تحت تأثیر خود قرار داده است. هدف اصلی در این تحقیق آن است که با بررسی نقش عناصر فضایی شهری بر قابلیت پیاده محوری حد فاصل محور میدان تجریش-قدس به شناسایی مهم ترین عوامل تأثیرگذار بر قابلیت پیاده مداری یک محور بپردازد. نوع تحقیق کاربردی بوده و روش آن توصیفی-تحلیلی می باشد. با توجه به ارزیابی های مختلف در این تحقیق این نتیجه حاصل شد که متغیرهای شاخص راحتی و آسایش مهم ترین عوامل تأثیرگذار بر قابلیت پیاده مداری یک محور می باشند و همچنین یک فضای شهری پیاده محور موفق فضایی است که بتواند تنوع با حق انتخاب بالا، آسایش و راحتی و امنیت بالای ساکنین، کالبد و فرم مناسب، تصویر ذهنی خوب و مناسب با ارتقای احساس تعلق خاطر و دسترسی مناسب را تأمین کند.
بررسی قابلیت پیاده مداری در افزایش حضورپذیری شهروندان با استفاده از رویکرد چیدمان فضا در محلات شهری مطالعه موردی: محله استاد سرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
منافع پیاده در شهرها و امکان سنجى قابلیت پیاده روی معابر موجب عرضه روش هاى نوینى گردیده است. هدف اصلی این پژوهش بررسی و تحلیل نقش پارامترهای پیکره بندی فضایی بر قابلیت پیاده مداری در محلات شهری می باشد. روش پژوهش حاضر از نوع کمی و از ماهیت و روش کار جزء روش توصیفی- تحلیلی است و برای گردآوری اطلاعات مورد نیاز از روش های کتابخانه ای و اسنادی استفاده شده است. جهت تحلیل برخی پارامترهای پیکره بندی فضایی از نقشه های تحلیل به دست آمده از کاربست نرم افزارهای DepthMap و سیستم GIS استفاده شد. قلمرو جغرافیایی پژوهش محله استاد سرا شهر رشت که دارای مساحتی بالغ بر 73 هکتار و از جمعیتی حدود 9335 نفر برخوردار می باشد. ما در این پژوهش به دنبال بررسی اثرات و قابلیت های پیاده مداری بر افزایش حضورپذیری شهروندان در فضای شهری، در محله استاد سرا می باشیم که به این منظور در ابتدا به بررسی پارامترهای چیدمان فضا در محله می پردازیم تا مشخص کنیم که خیابان های محدوده که به صورت پیاده روی مورد استفاده قرار می گیرند به چه صورتی هستند. نتایج بررسى ها حاکى از این مطلب می باشد که ساختار فضایی و ترکیب بندی شبکه معابر در این محدوده به گونه های است که دسترسی به درون این محله مناسب بوده و این محله دارای جایگاه مناسبی در ساختار و استخوان بندی کلان شهر می باشند که خود باعث ارتقاء فعالیت های اقتصادی و اجتماعی در این محله شده و شرایط توسعه کالبدی، رفاهی و زیست محیطی را فراهم می آورد.
مفهوم سازی فراگیری اجتماعی مرتبط با پیاده روی، تلاشی در دستیابی به شهرهای انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توسعه ناموزون فرم شهری در سالیان اخیر سبب تشدید مخاطرات عمده ای از جمله کاهش قابلیت پیاده روی گردیده است. کاهش قابلیت پیاده روی نه تنها ریشه در محیط انسان ساخت دارد، بلکه بصورت ساختاری دلایل غیرفیزیکی و از جمله زمینه های اجتماعی داشته که کمتر مورد توجه قرار گرفته است. از طرف دیگر، غالب برنامه ریزی های شهری برای افراد پیاده، برای استفاده تمامی گروه های جامعه نبوده، به گونه ای که عدم امکان بهره گیری از خدمات و تسهیلات شهری برای همگان، منجر به تقویت طرد اجتماعی گردیده است. این پژوهش از نظر هدف و نوع آن، از نوع تحقیقات کاربردی است. از نظر روش، پژوهش کمی و توصیفی-تحلیلی است. در این مقاله با استفاده از روش دلفی دومرحله ای و نظرخواهی خبرگان، ابعاد و عوامل اجتماعی مرتبط با پیاده روی شناسایی و پس از آن میزان اثرگذاری هر عامل بر فراگیری اجتماعی با استفاده از تحلیل های آماری در نرم افزار SPSS تعیین شده است (n=28). مطابق با آزمون فریدمن، در بعد اجتماعی پیاده مداری، تمایلات افراد و نگرش های افراد با ضرایب رتبه ای 7.71 و 6.74 دارای درجه اهمیت بالایی هستند. همچنین، دسترسی فراگیر، برابری و شمول و تحرک-پذیری و حضور با ضرایب رتبه ای 4.40 و 4.36 و 4.30 از درجه اهمیت بالایی برخوردار بوده اند (05/.>p). با این وصف، مفهوم فراگیری اجتماعی مرتبط با پیاده روی به عنوان مفهومی نوین در دستیابی به شهرهای انسانی معرفی شده است.نتایج تحقیق نشان می دهد، توجه به تمایلات و نگرش های افراد می تواند اثرات مثبتی در بهبود دسترسی فراگیر، تحرک پذیری، حق انتخاب، تعامل و مشارکت شهروندان و در نهایت، دستیابی به WRSI قلمداد گردد. در زمینه فراگیری اجتماعی، توجه به دسترسی فراگیر و برابری و شمول در طرح های توسعه شهری از درجه اهمیت بالاتری برخوردار است. نتایج تحقیق نشان می دهد، توجه به زمینه های اجتماعی انتخاب شیوه پیاده روی بتواند بواسطه تشویق تمامی گروه ها و افراد به حضور فعال در جامعه و تقویت مشارکت و تعاملات شهروندی، محرک فراگیری اجتماعی محسوب شود.
ارزیابی وضعیت پیاده مداری محله های شهر بوشهر
منبع:
مطالعات طراحی شهری ایران دوره ۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
81 - 100
حوزههای تخصصی:
انقلاب صنعتی و سلطه روزافزون اتومبیل ها بر شهرها موجب کمرنگ شدن بحث پیاده مداری و حضور عابرین پیاده در شهرها گردید. از سوی دیگر، جمعیت رو به رشد شهرها و همچنین سهم روزافزون معابر سواره در ساختار شهر، مشکلات عدیده ای را برای شهرها پدیدار ساخته است. در شهرسازی معاصر ایران، نیازها و حقوق طبیعی انسان پیاده، کمتر مورد توجه برنامه ریزان و طراحان شهری بوده و معابر پیاده نه به عنوان بخشی مستقل از فضای شهری، بلکه به عنوان تابعی از حرکت سواره به حساب آمده و همین امر سبب ایجاد مشکلات عدیده ترافیکی، زیست محیطی، اجتماعی و ... در شهرها شده است. هدف از این پژوهش ارزیابی وضعیت پیاده مداری در محله های بافت جدید و تاریخی شهر بوشهر است. از این رو محله های کوتی، دهدشتی، شنبدی و بهبهانی از بافت تاریخی و محله های سنگی، عاشوری، باغ زهرا و بیسیم از بافت جدید انتخاب شده است. برای ارزیابی وضعیت پیاده مداری در این محله ها تعداد 160 پرسشنامه میان ساکنین توزیع گردید و داده های حاصل از پرسشنامه ها با استفاده از آزمون تی مستقل و آزمون تحلیل عاملی اکتشافی تجزیه وتحلیل شدند. نتایج آزمون تی مستقل نشان می دهد که بین محله های بافت تاریخی و جدید از لحاظ پیاده مداری تفاوت معناداری وجود ندارد و تنها در شاخص فضای سبز در مسیر پیاده رو، تفاوت وجود دارد. در نهایت نیز بر اساس عوامل استخراج شده 6 گانه تحلیل عاملی اکتشافی، به ارائه راهبردها و سیاست های طراحی شهری به منظور ارتقاء پیاده مداری در محله های شهر بوشهر پرداخته شده است.
ارزیابی جایگاه پیاده مداری در بازآفرینی شهری پایدار (مورد مطالعه: منطقه یک شهر همدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش محیط سال ۱۷ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۶۷
45 - 62
حوزههای تخصصی:
امروزه ایجاد پیاده راه در فضاهای شهری، در بسیاری از پروژه های شهرسازی از جایگاه خاصی برخوردار است و ارتقای کیفیت این گونه فضاها از اهداف پایه ای مدیریت شهری به شمار می آید. لذا، این پژوهش با هدف ارزیابی نقش پیاده مداری در برنامه های بازآفرینی شهری پایدار منطقه یک شهر همدان انجام یافت. بدین منظور، پس از شناخت ویژگی های کالبدی، اقتصادی و اجتماعی محلات هدف، وضعیت حوزه های راهبردی و ماهوی از حیث عملکردی، زیبایی شناختی و محیط زیستی مورد سنجش قرار گرفت. پس از تعیین نقاط قوت و ضعف و نیز فرصت ها و تهدیدها در راستای چشم انداز؛ ضوابط و معیارها و نیز دستور کار طراحی شهری-حوزه ویژه و طرح مایه ها در محلات هدف، نسبت به ارائه ضوابط اجرایی در راستای بازآفرینی شهری پایدار محلات همراه با ویژگی پیاده مداری اقدام شد. نتایج نشان داد که رفع زوال شهری از طریق ارتقای مؤلفه های سازنده کیفیت در طراحی، به خصوص مؤلفه پیاده مداری با بهره گیری مطلوب از سرمایه های اجتماعی و توان بالقوه ساکنین در برنامه های احیاء و بازآفرینی از اهمیت قابل ملاحظه ای برخوردار است. بنابراین، نسبت به توسعه و ارتقای پیاده مداری در درون محلات و احیای هویت از دست رفته و پیاده مدار سازی محلات شهری توصیه می شود.
طراحی مدل توسعه ورزش همگانی با تأکید بر پیاده روی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دنیای صنعتی امروزی، جایگاه فعالیت ها تغییر یافته است، پیاده روی در گذشته یک لازمه اصلی برای جابه جایی و فعالیت بدنی بوده است. هم اکنون، وسایل نقلیه به صورت عمده جایگزین شده اند و موج بات کم تحرکی افراد را فراهم ساخته اند. از سوی دیگر پیاده روی ورزشی کم هزینه و در دسترس است. هدف از انجام این پژوهش طراحی مدل توسعه ورزش همگانی با تأکید بر پیاده روی است. برای پیشبرد پژوهش از روش کیفی و نظریه پردازی داده بنیاد، استفاده گردید. با ۲۳ نفر از خبرگان با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند مصاحبه های عمیق نیمه ساختاریافته صورت گرفت. تعداد افراد به منظور حصول اطمینان بیشتر پژوهشگر پس از رسیدن به اشباع نظری انتخاب گردید. متغیرهای شناسایی شده، با استفاده از کدگذاری باز، محوری و انتخابی، در قالب مؤلفه هایی دسته بندی شدند. ۲۷ کد مفهومی و ۲۲ مقوله اصلی شناسایی گردید. براساس یافته های این پژوهش شرایط علی شامل: «بینش»، «فرهنگ»، «فراغت فعال»، «الگو محوری»، «مدیریت یکپارچه» و «اینرسی» است. شرایط مداخله گر شامل: «ایدئولوژی»، «کالبدی»، «انحصارطلبی»، «فناوری» و «عوامل فراگیر» می باشد. شرایط زمینه ای شامل: «شهرسازی استاندارد»، «امنیت» و «پشتیبانی قانونی» است. راهبردها شامل «کلان نگری»، «آموزش»، «اقدامات فنی»، «تنظیم گری» و «حمایت طلبی» و پیامدها شامل «شهروند پیاده مدار»، «شهر پیاده مدار» و «توسعه اجتماعی» است. پیشنهاد می شود با استفاده از عوامل یافت شده در این پژوهش ذی نفعان به توسعه ورزش پیاده روی به عنوان ورزش همگانی، بپردازند.
تحلیل تأثیر ویژگی های فردی بر تمایل شهروندان به پیاده روی در محیط پیاده مدار، مطالعه موردی: حاشیه مادی نیاصرم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای برنامه ریزی شهری دوره ۱۲ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
101 - 118
حوزههای تخصصی:
گسترش پیاده مداری به عنوان یک شیوه پایدار حمل ونقل مورد توجه برنامه ریزان شهری قرار دارد. در این راستا بررسی عوامل و موانع مؤثر بر پیاده مداری و سطح فعالیت بدنی شهروندان حائز اهمیت است. هدف مطالعه حاضر تحلیل عوامل مؤثر در بی تحرکی شهروندان با تمرکز بر ویژگی های فردی نظیر جنسیت، وضعیت تأهل، شاخص توده بدنی، تحصیلات، شغل، مصرف دخانیات و مالکیت وسایل نقلیه است. این پژوهش از نوع کاربردی بوده و از روش توصیفی – تحلیلی بهره می برد. جامعه آماری موردبررسی شامل شهروندان ساکن در حاشیه مادی نیاصرم است که از بین آن ها بر اساس فرمول کوکران 390 نفر به عنوان نمونه مورد پرسشگری قرار گرفتند. محور مادی به عنوان یک پیاده راه تأمین کننده فضای پشتیبان پیاده مداری است که در دسترس نمونه موردبررسی قرار دارد و امکان تمرکز بر سایر عوامل مؤثر در بی تحرکی شهروندان را فراهم می نماید. با استفاده از آزمون تی و تحلیل میانگین نتایج پرسش نامه ها مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت و وجود رابطه بین پارامترهای پژوهش بررسی شد. بر اساس نتایج، پیاده روی در زنان و افراد مجرد بیشتر از مردان و افراد متأهل است و با افزایش سن میزان پیاده روی کاهش می یابد، ارتباط معکوس بین میزان پیاده روی و شاخص توده بدنی تأیید شد، به این معنی که میزان پیاده روی در افراد چاق و دارای اضافه وزن کمتر از افراد لاغر و نرمال است. بین شغل افراد و میزان پیاده روی ارتباط معنادار مشاهده شد، همچنین مالکیت وسایل نقلیه و مصرف دخانیات تأثیر منفی بر میزان تحرک افراد دارند. نتایج مطالعه حاضر به عنوان مبنای اولیه در سایر تحقیقات تجربی قابل استفاده است. به منظور دستیابی بهتر به هدف افزایش سطح فعالیت بدنی شهروندان، در کنار توسعه فضاهای پیاده مدار در سطح شهر توجه به تأثیر ویژگی های فردی و انجام برنامه ریزی منسجم و یکپارچه با دیدگاهی جامع پیشنهاد می گردد. همچنین تدوین برنامه های موضوعی نظیر طرح های ارتقای تحرک گروه های جنسی، شغلی و سنی خاص مؤثر خواهند بود.
مطالعه ی تطبیقی محلات شهری با رویکرد نوشهرسازی، موردمطالعه: محله پاچنار، گلشهر و مدیران شهر سمنان
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: نوشهرسازی به عنوان یک جنبش معماری و شهرسازی در اواخر قرن بیستم و در واکنش به رشد بی رویه شهرها و حومه نشینی شکل گرفت. این رویکرد با الهام از شهرهای سنتی و تاریخی، به دنبال ایجاد شهرهایی پیاده محور و با حس تعلق اجتماعی قوی می باشد. این رویکرد بر ایجاد شهرهایی با مقیاس انسانی تأکید دارد؛ این امر بدان معناست که ساختمان ها و فضاهای عمومی باید به گونه ای طراحی شوند که با نیازها و ابعاد انسانی سازگار باشند. از سوی دیگر، این رویکرد در پی ایجاد تنوعی از کاربری ها و اختلاط مناسب میان آن ها است. در این میان توجه به حمل ونقل پایدار، حفظ و تقویت فضاهای سبز و عمومی، معماری و طراحی شهری باکیفیت، واحد همسایگی و پیاده مداری از دیگر اصول رویکرد نوشهرسازی می باشند. نظر به آنکه این رویکرد در بسیاری از کشورهای درحال توسعه نظیر ایران، به عنوان یک رویکرد مؤثر در توسعه شهری مدنظر قرارگرفته است، هدف از پژوهش حاضر ارزیابی و مقایسه میان محله های شهری به منظور بررسی میزان انطباق آن ها با اصول نوشهرسازی، می باشد. مطالعه موردی پژوهش شهر سمنان انتخاب شده است که از سه ناحیه تشکیل گردیده و از هریک از نواحی، یک محله موردبررسی قرار خواهد گرفت. روش شناسی: رویکرد بکار رفته در پژوهش توصیفی- تحلیلی بوده و داده های بکار رفته در آن از طریق بررسی اسناد بالادست، مطالعات میدانی، پرسشنامه و طرح جامع سمنان به دست آمده اند. نظر به بررسی 10 شاخص رویکرد نوشهر سازی در سه محله گوناگون، از تکنیک های متفاوتی نظیر ضریب همگونی سیمپسون، واک اسکور، آزمون های آماری و روش های تصمیم گیری چند معیاره به منظور سنجش هر یک از شاخص ها استفاده شده است. نتایج و یافته ها: نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد، محله گلشهر که در دوره پهلوی دوم بیشترین توسعه کالبدی خود را تجربه کرده است، انطباق مناسب تری با اصول نوشهر سازی دارد و پس ازآن محله مدیران و پاچنار، به ترتیب در رتبه های بعدی قرار می گیرند.
بررسی نقش پیاده مداری بر توسعه پایدار شهری (مطالعه موردی: پیاده راه چهارباغ عباسی اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با آغاز هزاره سوم ضرورت رویکرد مجدد به حرکت پیاده بعنوان سالم ترین، اقتصادی ترین و پویاترین روش جابجایی و حمل و نقل درون شهری مورد توجه جدی کارشناسان و مدیران امور شهری قرار گرفته است. جنبش پیاده مداری که هدف آن بازیابی و توسعه فضاهای پیاده در سطح شهرها و اولویت قائل شدن برای عابرین پیاده بعنوان عناصر درجه اول شهری است، به یکی از محورهای برنامه ریزی و طراحی شهری مبدل گردیده است. بر همین اساس این نوشتار نیز، کوششی در راستای دستیابی به اهمیت حرکت پیاده و پیاده راه ها در شهرهای امروزی و تاثیر این فضاها بر توسعه پایدار شهری می باشد. با توجه به ماهیت موضوع و اهداف تحقیق، رویکرد حاکم بر فضای تحقیق توصیفی- تحلیلی است. جامعه آماری شهروندان شهر اصفهان (محدوده پیاده راه چهارباغ عباسی) و روش نمونه گیری در این پژوهش نمونه گیری تصادفی می باشد. حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران 384 نفر است. در این پژوهش سعی برآن بوده که داده های مورد نیاز از طریق مراکز، سازمان های مربوطه و همچنین مشاهدات و مطالعات میدانی، پرسشنامه محقق ساخته جهت گردآوری اطلاعات از شهروندان استفاده گردد. در بخش تحلیلی پژوهش از نرم افزار SPSS و مدل AHP فازی استفاده شده است. با توجه به نتایج به دست آمده می توان چنین بیان کرد که پیاده مداری شهری در دستیابی به پایداری شهری تأثیر بسزایی دارد، به طوری که موجب تقویت و ارتقاء فعالیت های شهری، کاهش استفاده از آلاینده های زیست محیطی و کمک به حفظ محیط زیست، کاهش وابستگی به وسایل نقلیه موتوری در خیابان چهارباغ عباسی گردیده است.
واکاوی تأثیرات اصول نوشهرگرایی در توسعه گردشگری هسته مرکزی شهرها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی و توسعه گردشگری دوره ۱۴ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۵۲
105 - 138
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: پژوهش حاضر با هدف شناسایی مؤلفه های مشترک بین نظریه نوشهرگرایی، به ویژه اصل پیاده مداری و توسعه گردشگری شهری انجام شده است. تمرکز آن بر توانمندسازی هسته مرکزی شهرها برای پاسخ گویی مؤثر به نیازهای گردشگران است. شهرها از ابتدا به عنوان ساختارهایی برای سامان دهی فعالیت های اجتماعی شکل گرفته اند. این ساختار در گذر زمان با گسترش فضاهای عمومی و اختراعات حمل ونقل دچار تحول شد. درنتیجه، جاذبه هایی پدید آمدند که زمینه ساز شکل گیری گردشگری شدند. با افزایش حضور گردشگران، چالش هایی در پاسخ گویی به نیازهای آنان به وجود آمد. بسیاری از شهرها به دلیل بی توجهی به مؤلفه های مؤثر بر گردشگری آسیب دیدند. بنابراین، درک ارتباط میان نظریه های شهرسازی و گردشگری، امری ضروری برای توسعه هم زمان این دو حوزه به شمار می آید. روش شناسی: این پژوهش با رویکرد آمیخته و با اهداف کاربردی، از روش توصیفی – تحلیلی برای رسیدن به پاسخ سؤال پژوهش بهره می برد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان می دهد ارتباط محکم و معناداری بین اصول نوشهرگرایی و توسعه گردشگری وجود دارد. نتیجه گیری و پیشنهادات: در صورت تقویت اصول استخراجی نوشهرگرایی از بطن این پژوهش می توان گردشگری را در هسته مرکزی شهرها تقویت نمود. پیشنهاد می گردد سایر محققان در خصوص اندازه گیری میزان تأثیر این اصول نوشهرگرایی و مؤلفه های مؤثر بر تقویت گردشگری بر یکدیگر در بستر شهرهای مختلف به روش های کمی و کیفی اهتمام ورزند. نوآوری و اصالت: پژوهش حاضر به جهت ارتباط بین رشته های مختلف و ارزیابی نحوه تأثیر نظریه های مختلف بر یکدیگر دارای نوآوری است.