مطالب مرتبط با کلیدواژه
۳۰۱.
۳۰۲.
۳۰۳.
۳۰۴.
۳۰۵.
۳۰۶.
۳۰۷.
۳۰۸.
۳۰۹.
۳۱۰.
۳۱۱.
۳۱۲.
۳۱۳.
۳۱۴.
۳۱۵.
۳۱۶.
۳۱۷.
۳۱۸.
۳۱۹.
۳۲۰.
پهنه بندی
منبع:
اطلاعات جغرافیایی سپهر دوره ۳۱ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱۲۴
119 - 135
حوزههای تخصصی:
عوامل زیادی بر صنعت گردشگری تاثیر می گذارند که یکی از مهم ترین آن ها آب و هوا است. آب و هوا به عنوان یکی از مهم ترین منابع پایه محلی در صنعت گردشگری نقش ایفا می کند. آگاهی از آسایش اقلیمی، نقش مهمی را در زندگی انسان و فعالیت های او بازی می کند و آسایش فیزیولوژیکی ارتباط تنگاتنگی با فاکتور های آب و هوایی دارد. از این رو مطالعه پارامتر های اقلیمی مؤثر در آسایش اقلیمی کاری ضروری به نظر می رسد. استان گیلان یکی از استان های گردشگرپذیر کشور است و بررسی و مطالعه آسایش آب و هوایی این استان می تواند در برنامه ریزی برای پذیرش گردشگر و مقتضیات آن گامی مهم به شمار آید. در این مطالعه آسایش اقلیمی استان گیلان مورد بررسی قرار گرفته است برای این منظور از داده های اقلیمی 11 ایستگاه سینوپتیک شامل میانگین ماهانه دما، میانگین حداکثر و حداقل دما به درجه سانتی گراد، میانگین ماهانه ی رطوبت نسبی به درصد، میانگین ساعت آفتابی و تعداد روز های بارندگی طی دوره آماری25ساله( 2020 –1995) از سازمان هواشناسی کشور دریافت شده است. پس از مرتب سازی و تجزیه و تحلیل در نرم افزار های Excell, Spss ، شرایط اقلیمی محدوده ی مورد مطالعه مورد بررسی قرار گرفته است. به این ترتیب براساس شاخص آسایش آب و هوایی گردشگری (TCCI) نقشه های پهنه بندی استان در نرم افزار GIS ترسیم شد. نتایج بررسی های انجام شده نشان دهنده ی وجود انواع وضعیت های آسایش آب و هوایی گردشگری در استان گیلان است. ماه های می و ژوئن در اغلب نقاط استان دارای شرایط کاملاً مطلوب و دلپذیر بوده و شرایط اقلیمی برای انواع فعالیت های گردشگری فراهم است. در فصل سرد سال (ژانویه، فوریه و دسامبر) در تمامی نقاط استان (به ویژه نواحی مرتفع مانند دیلمان و ماسوله و...) شرایط بسیار نامطلوب (سرمایی) حاکم است و در فصل گرم سال (ژوئیه و آگوست) شرایط خیلی نامطلوب (گرمایی) در اغلب پهنه های مورد مطالعه (به ویژه نواحی ساحلی به دلیل رطوبت بالا) وجود دارد. در مجموع در این پژوهش انواع فعالیت های گردشگری متناسب با هر فصل و هر منطقه هدف گذاری شده است.
پهنه بندی مناطق مستعد توسعه شهری با تأکید بر محدودیت ها و مخاطرات ژئومورفولوژیکی (مطالعه موردی شهر شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال دوازدهم بهار ۱۴۰۲ شماره ۳۵
1 - 20
حوزههای تخصصی:
شهر شیراز ، به عنوان بزر گترین شهر جنوب کشور ، در پهنه های دشت پر مخاطره شیراز واقع شده و در بازه مختلف تغییرات زیادی داشته و همچنان بر مساحت شهری افزوده می شود که این توسعه فیزیکی بدون اجرای مطالعات ژئومورفولوژیکی و در نظرگرفتن محدودیت ها و مخاطرات ناشی از آن بوده است . ازاین رو، شناسایی مناطق مستعد توسعه فیزیکی با در نظرگرفتن محدودیت ها و مخاطرات ژئومورفولوژیکی امری لازم در توسعه شهری شیراز است هدف از پژوهش حاضر شناسایی مناطق مناسب برای توسعه فیزیکی شهر شیراز براساس شرایط ژئومورفولوژیکی منطقه است. در این پژوهش با استفاده از مدل فازی نقشه پهنه بندی نهایی توسعه شهری براساس شش پارامتر مؤثر تهیه شد سپس ، این نقشه براساس شرایط ژئومورفولوژیکی و کاربری اراضی دشت شیراز ارزیابی و مناطق مستعد توسعه شهری پیشنهاد شد نتایج نشان داد که توسعه فیزیکی شهر شیراز در طی دهه های گذشته تابع شرایط توپوگرافی بوده و مخاطرات و محدویت های ژئومورفولوژیکی بسیار زیادی در محدوده مورد مطالعه وجود دارد؛ بطوریکه نزدیک 48000 کیلومتر مربع از مساحت منطقه که معادل 54 درصد می باشد جهت توسعه شهر مناسب نمی باشد که مناطق نامناسب از غرب شامل ارتفاعات دراک و از شمال غرب ارتفاعات بمو ، سبزپوشان ، بابا کوهی و چهل مقام و محدوده رودخانه خشک به علت خطر سیل گیری و وجود گسل می باشد و تنها 17000 کیلومتر مربع که معادل 19 درصد از مساحت محدوده مورد مطالعه می باشد جهت توسعه شهر مناسب بوده و همچنین با توجه به نتایج تحقیق مکانیابی بهینه توسعه شهر شیراز در جهت شرق می باشد.
ارزیابی و پهنه بندی خطر سیلاب با استفاده از تکنیک چند معیاره آراس و هیدروگراف واحد (مطالعه ی موردی:حوضه بالادست ایستگاه هیدرومتری پل سلطان مشکین شهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال دوازدهم بهار ۱۴۰۲ شماره ۳۵
115 - 138
حوزههای تخصصی:
یکی از بزرگ ترین و رایج ترین اشکال مخاطرات طبیعی سیلاب می باشد و شناخت نواحی مستعد وقوع سیلاب، از اقدامات اساسی در مدیریت منابع طبیعی و برنامه ریزی توسعه ای محسوب می گردد. بنابراین هدف تحقیق حاضر، پهنه بندی حوضه بالادست ایستگاه هیدرومتری پل سلطان مشکین شهر، از لحاظ پتانسیل وقوع سیلاب می باشد. برای رسیدن به این هدف با بررسی های میدانی و مرور منابع، ابتدا 11 عامل موثر وقوع سیلاب منطقه شامل شیب، طبقات ارتفاعی، لیتولوژی، فاصله از گسل، بارش، کاربری اراضی، فاصله از رودخانه، سرعت جریان، زمان جریان و خاک، شناسایی و در محیط GIS، استخراج شدند. استانداردسازی نقشه ها با استفاده از روش فازی انجام و سپس به منظور وزن دهی معیارهای مطرح، از روش کرتیک استفاده گردید و تحلیل و مدل سازی نهایی با استفاده از مدل آراس، انجام شد. نتایج مطالعه نشان داد، عوامل شیب، لیتولوژی، کاربری و ارتفاع به ترتیب با مقادیر وزنی؛ 164/0، 156/0، 118/0 و 116/0 بیشترین تأثیر را بر ایجاد سیل در منطقه مطالعاتی دارند. همچنین، با توجه به نتایج به دست آمده به ترتیب 46/20 و 02/32 کیلومتر مربع از مساحت محدوده، در طبقه بسیار پرخطر و پرخطر قرار دارندکه نشانگر پتانسیل بالای این حوضه برای وقوع سیلاب می-باشد. ضمنا نتایج نشان داد، زمان لازم برای جریان آب به خروجی از 0 ثانیه (بارانی که بر خود خروجی می بارد) تا 68000 ثانیه (در طول 17 ساعت)، متغیر است. در این صورت مناطق صاف و هموار در نزدیکی حوضه با بیشترین زمان و کمترین سرعت و همینطور در مراتع در سمت شمال شرقی با کمترین زمان و بیشترین سرعت به نقطه خروجی ابخیز می رسد. لذا پهنه بندی خطر سیلاب، می تواند در انجام اقدامات حفاظتی، آبخیزداری و مدیریتی این حوضه کمک موثری را داشته باشد.
پهنه بندی خطر ریزش سنگ با بهره گیری از روش های تصمیم گیری چندمعیاره در آزادراه خرم آباد-پل زال(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال دوازدهم بهار ۱۴۰۲ شماره ۳۵
139 - 156
حوزههای تخصصی:
آزادراه خرم آباد-پل زال از جمله مسیرهای کوهستانی و پرخطر است که نیازمند مطالعه خطر ریزش سنگ است؛ لذا این مطالعه با هدف بررسی و پهنه بندی خطر ریزش سنگ در محور خرم آباد-زال در سال 1400 انجام شده است. در این تحقیق از روش تصمیم گیری چندمعیاره فازی-گاما و AHP برای اولویت بندی و وزن دهی به معیارها استفاده شد. لایه ها و زیر لایه های مورد استفاده در این مطالعه شامل: کاربری اراضی، فاصله از گسل ها، میانگین بارندگی، فاصله از آبراهه ها، فاصله از جاده ها، طبقات شیب، جهت شیب، لیتولوژی و مدل ارتفاعی رقومی (DEM) با استفاده از روش فازی- گاما وزن دهی و در دامنه 0 تا 1 قرار گرفتند و لایه های فازی سازی با مقدار گامای (γ) 95/0 با یکدیگر تلفیق و نقشه های مناطق مستعد خطر ریزش سنگ در منطقه مورد مطالعه حاصل شد. سپس با بهره گیری از روش AHP مناطق مستعد خطر ریزش سنگ در آزادراه خرم آباد-پل زال شناسایی گردید. نتایج حاصل از روش AHP نشان داد که معیار فاصله از جاده با وزن 1633/0 و جنس سنگ با وزن 1621/0مهم ترین معیارهای سنجش خطر ریزش سنگ هستند. نتایج حاصل نشان داد روش تحلیل سلسله مراتبی (AHP) در مقایسه با روش فازی-گاما مناطق مستعد خطر ریزش سنگ بیشتری را مشخص کرده که این نشان دهنده دقت بالاتر این روش در مقایسه با روش فازی-گاما است.
پهنه بندی ارزیابی خطر زمین لغزه ها در دامنه های شمالغربی زون بینالود (مطالعه موردی: حوزه کوهستانی شاندیز در شمالغرب شهرستان مشهد)
منبع:
مطالعات برنامه ریزی سکونتگاه های انسانی (چشم انداز جغرافیایی) دوره ۲ پاییز و زمستان ۱۳۸۶ شماره ۵
23 - 45
لغزش های زمین در نواحی کوهستانی کشور سالانه بیش از 500 میلیارد ریال خسارات اقتصادی به دنبال می آورند (افشار، 1385: 84). نقش مطالعات ژئومورفولوژیک در ارزیابی وقوع زمین لغزش های کشور به ویژه طی سه دهه اخیر بسیار گسترده شده است. تشدید کاربری زمین و وجود سازندهای سطحی سست و ضعیف در دامنه های شمال غربی زون بینالود موجب وقوع زمین لغزه های متوسط و کوچک مقیاس گردیده و با توجه به زمینه های زیاد جاذبه های گردشگری در حوضه، این حرکات توده ای دامنه ممکن است منجر به مخاطرات محیطی و کاتاستروفیسم گردد. در این مقاله با استفاده از مدل آنبالاگان، خطر وقوع زمین لغزه ها در محدوده مورد مطالعه از طریق 6 متغیر ارزیابی گردیده است. نتایج آشکار نمود که بخش های جنوبی دهستان به دلیل تراکم زیاد ارتفاعات، افزایش شیب های دامنه، وجود سازندهای سطحی سست و واریزه ای و به ویژه نقش عوامل آنتروپوژنیک، دارای پهنه های زمین لغزه ای پر خطر، از لحاظ درجه وقوع زمین لغزش ها بوده اند. تشدید کاربری زمین در سازندهای سست فیلیت مشهد، عمدتاً به صورت باغات سنتی و پمپاژ آب رودخانه به تراس های آبرفتی و دامنه ها (بهنیافر و قنبرزاده، 1386: 147) از جمله مهم ترین علل تشدید کننده وقوع زمین لغزه ها در منطقه مورد مطالعه می باشند.
پهنه بندی خطر حرکات توده ای با استفاده از روش منطق فازی (مطالعه موردی حوضه آبریز سیرا)
تهیه نقشه های پیش بینی وقوع حرکات توده ای، امروزه مورد توجه زمین شناسان و ژئومرفولوگ ها قرار گرفته است. این پژوهش با هدف شناسایی عوامل مؤثر در ایجاد پدیده حرکات توده ای و مشخص کردن مناطق دارای پتانسیل حرکات توده ای در حوضه آبخیز سیرا به روش فازی انجام شده است.
به این منظور، ابتدا مهمترین عوامل موثر در وقوع حرکات توده ای رخ داده در حوضه با توجه به نتایج حاصل از مطالعات و پژوهش های پیشین انجام شده از طریق تهیه نقشه های آن ها بررسی و خصوصیات مربوط به هر یک از آن ها شناسایی شدند و سپس با تفسیر تصاویر ماهواره ای و عکس های هوایی به مقیاس 1:50000 مربوط به سال های 1336 و 1382 منطقه تحقیق و انجام عملیات میدانی با استفاده از GPS نقشه پراکنش حرکات توده ای تهیه و رقومی گردید. درمرحله بعد با بکارگیری روش فازی (Fuzzy) نقشه پهنه بندی خطر وقوع حرکات توده ای تهیه گردید. نتایج نشان داد که اکثر حرکات توده ای وقوع یافته در این حوضه، در سازند کرج، در ارتفاع بین 2700 تا 3200 متر، در شیب 20 تا 43 درجه رخ داده است.
پهنه بندی اکوتوریسم با تأکید بر اقلیم (مطالعه موردی: حوضه پلرود استان گیلان)
اکوتوریسم بر منابع و جاذبه هایی استوار است که محیط طبیعی دراختیار گردشگر قرار می دهد. بهره گیری از این جاذبه ها نیازمند امکانات و شرایط مناسب و هم مستلزم حفاظت از منابع طبیعی است. این امر از طریق ارزیابی توان و ظرفیت محیط زیست طبیعی برای پذیرایی از گردشگران قابل تحقق است. شناخت پتانسیل های طبیعی منطقه و تأثیر گردشگری بر رشد و توسعه آن و همچنین شناخت قابلیت های طبیعت گردی وجذابیت های آن از دید گردشگران از اهداف انجام تحقیق است.
مطالعه و شناسایی محدودیت ها وجاذبه ها و پتانسیل های نهفته در ویژگی های اقلیمی و جغرافیایی در فصول مختلف سال به منظور ملحوظ داشتن آنها در برنامه ریزی های گردشگری به خصوص گردشگری طبیعی، از اهمیت بالایی برخوردار است.
محدوده مورد بررسی در این تحقیق حوضه پلرود در شرق استان گیلان است. داده های مورد استفاده در این تحقیق دو عنصر دما و رطوبت است که از ده ایستگاه هواشناسی و کلیماتولوژی مستقر در سطح منطقه در یک دوره آماری 10 ساله (1388-1379) بدست آمده است. برای بررسی شرایط بیوکلیمای انسانی از روش دمای مؤثر استفاده شده است و برای پهنه بندی شرایط زیست اقلیمی از تکنیک درونیابی کریگینگ در محیط نرم افزار GIS کمک گرفته شده است. نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان می دهد که از نظر زمانی فصل بهار در شرایط روزانه و فصل تابستان در شرایط شبانه وضعیت مطلوب و مناسب آسایش محیطی را داراست. از نظر مکانی نیز محدوده های کم ارتفاع شرایط مناسب تری را ازنظر بیوکلیمای انسانی دارا بوده و محدودیت اقلیمی در این مناطق در طول سال کمتر است.
پهنه بندی و تحلیل فضایی مناطق شهری به لحاظ ناهنجاری های اجتماعی و شناسایی کانون های جرم خیز شهری (مطالعه موردی: کلانشهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
این پژوهش با هدف شناسایی و ارائه ی تصویری از کانون های جرم خیز و ناهنجاری های اجتماعی در سطح مناطق شهر تبریز ارائه گردیده است. در این پژوهش ترکیبی از روش های توصیفی، تحلیلی و تطبیقی به کار گرفته شده است و به منظور تحلیل الگوهای فضایی جرائم در سطح مناطق شهر تبریز با استفاده از نر م افزارهای اختصاصی تحلیل فضایی بزهکاری در محیط سامانه های اطلاعات جغرافیایی، روش های آماری تحلیل واریانس و آزومون توکی، آزمون خوشه بندی (شاخص نزدیک ترین همسایه) و روش درون یابی به کار گرفته شده است. یافته های تحقیق حاکی از آن است که مهم ترین کانون ها جرم خیز شهری تبریز در مناطق 10 و 4 و 6 واقع شده است که جزء محدوده های پرازدحام و متراکم شهر که دارای ساختار کالبدی نامناسب با امکان کنترل کم تر می باشد، شکل گرفته است . با توجه به مقایسه میانگین ها و ترتیب آن ها، مناطق 2 و 9 به ترتیب کمترین نمره را به لحاظ ناهنجاری اجتماعی دریافت کرده اند. جهت نشان دادن الگوی توزیع متغیرهای مورد مطالعه از مدل نزدیکترین همسایه استفاده شد که در تمامی متغیرها با توجه به مدل، الگوی توزیع کاملاً پراکنده است. در ادامه جهت پهنه بندی متغیرهای مورد مطالعه در سطح مناطق شهر تبریز با توجه به نتایج مطالعه میدانی از مدل درون یابی استفاده شد که پهنه بندی متغیر شرارت در شهر تبریز، در سطح مناطق 10 و 4 و 6 بیشترین تراکم را دارند و مناطق 2 و 1 و 8 کمترین تراکم این متغیر را دارند.
تحلیل آسیب پذیری کاربری اراضی در برابر زلزله با کاربرد تلفیقی مدلهای چند متغیره (مطالعه موردی: شهرداری منطقه دو تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
مجاورت بلافصل گسل شهر تبریز با محدوده ی شهرداری منطقه دو، افزایش تعداد محلات و مناطق پرتراکم، افزایش بارگذاری های محیطی و اقتصادی، پیچیدگی و ازیاد فاکتورهای موثر در پهنه بندی میزان خطر زلزله و نقش مکانی آنها در تشدید اثر آن، لزوم به کارگیری روشهای چند متغیره تصمیم ساز جهت تعیین درجه آسیب پذیری را ضروری می سازد. هدف مقاله حاضر تعیین وضعیت آسیب پذیری در شهرداری منطقه دو تبریز به روش تاپسیس و سا بوده که از روش های ارزیابی چند معیاره می باشد. طی این فرآیند ابتدا شاخص های طبیعی و انسانی مورد نیاز و تاثیرگذار در قالب 15 شاخص شناسایی، تهیه و مورد استفاده قرار گرفته اند و در نهایت نقشه تلفیقی میزان آسیب پذیری منطقه دو شهرداری تبریز به ازای کاربری اراضی تولید شده است. بر اساس مدل نهایی تاپسیس و سا، از کل مساحت 83/2104 هکتاری منطقه دو حدود 61/729 هکتار در مناطق با آسیب پذیری خیلی کم تا کم در قسمتهای جنوبی، 08/350 هکتار در مناطق با آسیب پذیری متوسط در قسمتهای مرکزی و 14/1025 هکتار با آسیب پذیری زیاد تا خیلی زیاد در قسمتهای شمالی و شمال غربی قرار گرفته است. همپوشانی نقشه کاربری اراضی با نقشه پهنه بندی خطر، 400 هکتار از کاربری مسکونی را در این کلاس خطر مشخص می نماید بنابراین برنامه ریزی برای مکانیابی اماکن اسکان موقت، مقاوم سازی ساخت و سازها در طول زمان و اصلاح موقعیت استقرار کاربری های حساس نسبت به سایر کاربری ها بر اساس نقشه نهایی تحقیق بایستی انجام شود.
پهنه بندی فقر در مناطق روستایی ایران با تأکید بر فقر غذایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی منطقه ای سال ۱۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۹
1 - 16
حوزههای تخصصی:
کاهش فقر و نابرابری از مهم ترین اهداف برنامه ریزان در جوامع مختلف جهان است به طوری که نخستین هدف از اهداف توسعه هزاره، ریشه کنی فقر شدید و گرسنگی است. با توجه به ضرورت و اهمیت بررسی فقر به ویژه فقر غذایی در استان های مختلف کشور از دیدگاه برنامه ریزی، این تحقیق با هدف پهنه بندی روند خط فقر و درصد فقر غذایی خانوارهای روستایی ایران طی سال های 1376 تا 1392 انجام شد. بر این اساس از داده های خام هزینه-درآمد خانوار مرکز آمار ایران استفاده شد. در این تحقیق مبنای سنجش میزان فقر، خط فقر مطلق بوده است که بر اساس نیاز به کالری برآورد شده است. به منظور پهنه بندی از تحلیل خوشه ای با استفاده از نرم افزار spss بهره گرفته شده است. یافته های مربوط به روند کمینه و بیشینه خط فقر نشان داد کمینه خط فقر یک روند نسبتاً ثابتی را طی کرده است در حالی که بیشینه خط فقر تا حدودی نوسان داشته است به طوری که سال های 1382، 1391 و 1392 بیشترین مقدار را داشته است. به طور کلی بر اساس نتایج میانگین درصد فقر کل سال های 1376 تا 1392 استان خراسان جنوبی کمترین و استان تهران بیشترین درصد فقر غذایی را داشته اند. افزون بر این، میانگین درصد فقر غذایی خانوارهای روستایی طی سال های 1376-1392 بین حدود 10 تا 70 درصد بوده است. در نهایت، نتایج تحلیل خوشه ای به منظور پهنه بندی استان های مشابه از نظر میانگین درصد فقر غذایی نشان داد سه استان اصفهان، مازندران و تهران بیشترین درصد فقر غذایی، هفت استان آذربایجان شرقی، هرمزگان، کهگیلویه و بویراحمد، فارس، گیلان و البرز و یزد درصد فقر نسبتاً بالا، 19 استان از نظر درصد فقر غذایی در حد متوسط و دو استان خراسان شمالی و خراسان جنوبی کمترین درصد فقر غذایی را داشته اند. بنابراین لازم است در برنامه ریزی برای کاهش فقر و ناامنی غذایی، جهت گیری های منطقه ای و جغرافیایی مد نظر قرار گرفته به طوری که مناطق روستایی استان های با درصد فقر غذایی بالا مورد توجه بیشتری واقع شوند.
ارزیابی حساسیت زمین لغزش با استفاده از مدل های نسبت فراوانی و منطق فازی (مطالعه موردی: آزادراه خرم آباد-اراک)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۵
103 - 116
حوزههای تخصصی:
پهنه بندی خطر زمین لغزش نقش مهمی در توسعه زیرساخت های ایمن و قابل دوام، شهرنشینی، کاربری زمین و برنامه ریزی زیست محیطی ایفا می کند. شناسایی و تعیین مناطق حساس و مستعد لغزش می تواند ضمن جلوگیری از بروز آسیب ها، زمینه را برای اجرای طرح های پایدارسازی دامنه ها فراهم سازد. هدف اصلی این مطالعه تهیه نقشه پراکنش زمین لغزش ها، شناسایی عوامل مؤثر بر لغزش و پهنه بندی خطر آن در آزادراه خرم آباد-اراک (قطعه خرم آباد تا بروجرد) است. بدین منظور با استفاده از تصاویر ماهواره ای و مطالعات میدانی نقشه پراکنش لغزش ها تهیه و با استفاده از مدل نسبت فراوانی (FR) عوامل مؤثر بر لغزش شامل شیب، لیتولوژی، جهت شیب، طبقات ارتفاعی، کاربری زمین، بارندگی و فاصله از عوامل گسل و شبکه آبراهه ها مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفته است. در این مطالعه به منظور پهنه بندی خطر زمین لغزش از روش منطق فازی (گامای 9/0) استفاده شده است. بر اساس نتایج به دست آمده نقشه خطر زمین لغزش حاصل به پنج طبقه، مناطق خطر بسیار کم (%55/18)، کم (%67/30)، متوسط (%51/26)، زیاد (%15/18) و بسیار زیاد (%12/6) تقسیم بندی و درنهایت با استفاده از منحنی Receiver Operating Characteristic (ROC) اعتبارسنجی شد. نتایج تحلیل منحنی ROC برای روش گامای فازی نشان داد که نقشه حساسیت زمین لغزش تهیه شده در منطقه موردمطالعه با سطح زیر منحنی 94/0AUC= دارای قدرت پیش بینی عالی است.
ارزیابی توسعه یافتگی استان های کشور بر اساس شاخص های زیربنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و برنامه ریزی سال ۲۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۸۳
103 - 116
حوزههای تخصصی:
یکی از اصلی ترین عوامل مؤثر در توسعه مناطق، برخورداری از زیرساخت ها است. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف ارزیابی توسعه یافتگی استان های کشور بر اساس شاخص های زیربنایی انجام شد و بر اساس 20 شاخص، 31 استان رتبه بندی شدند. ابتدا شاخص ها گردآوری شدند، سپس با استخراج وزن به روش تحلیل مؤلفه های اصلی، تلفیق شاخص با روش تاپسیس انجام شد و شاخص ترکیبی توسعه زیربنایی استان ها محاسبه شد. به منظور بررسی نابرابری منطقه ای از ضرایب تغییرات و ویلیامسون استفاده شد. همچنین پهنه بندی استان ها انجام گرفت. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزارهای SPSS، Excel و Arc GIS انجام شد. براساس نتایج بیشترین نابرابری مربوط به زیرساخت های مرتبط با حمل و نقل کشور و کمترین نابرابری مربوط به شاخص های مرتبط با زیربنای روستاها بوده است. یافته های شاخص های ترکیبی نشان داد، استان های تهران، خراسان رضوی، اصفهان، گیلان و همدان بهترین وضعیت در حالی که سیستان و بلوچستان، هرمزگان، کهگیلویه و بویراحمد، خراسان جنوبی و البرز به ترتیب پایین ترین رتبه را داشتند. براساس نتایج پهنه بندی استان های تهران، خراسان رضوی، اصفهان، گیلان و همدان در سطح اول توسعه، بیشتر استان های شمالی، مرکزی و جنوبی در سطح دوم، استان های جنوبی و جنوب شرقی در سطح سوم قرار گرفتند. همچنین براساس تحلیل خوشه ای سلسله مراتبی استان ها به سه گروه برخوردار، نیمه برخوردار و غیر برخوردار تقسیم شدند. بنابراین می توان نتیجه گرفت که الگوی پراکنش فضایی توسعه زیربنایی در بین استان های ایران متعادل نیست و لازم است در هرگونه تصمیم گیری برای سرمایه گذاری در بخش زیربنایی، استان های غیربرخوردار و کم برخوردار مورد توجه بیشتر قرار گیرند.
پهنه بندی توسعه کارست در حوضه آبریز بقمچ کشف رود با مدل منطق فازی-ANP(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ژئومورفولوژی کمی سال ۱۱ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۴۴)
230 - 255
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش شناسایی و پهنه بندی توسعه کارست در حوضه آبخیز بقمچ در استان خراسان رضوی با استفاده از مدل فازی و (ANP) می باشد. در این تحقیق لایه های اطلاعاتی لیتولوژی، فاصله از گسل، همباران، همدما، فاصله از آبراهه، شیب، ارتفاع، پوشش گیاهی و کاربری اراضی به عنوان نقشه های عامل در نظرگرفته شدند. این لایه ها در محیط (GIS ) تهیه و براساس نظر کارشناسان مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. با مدل (ANP) وزن دهی و استانداردسازی و در پایان با تلفیق مدل منطق فازی، نقشه ی نهایی پهنه بندی توسعه کارست با گامای 0.9 تهیه گردید. نتایج نشان داد که 16.3 درصد از مساحت منطقه در پهنه با پتانسیل توسعه بسیار زیاد، 33.7 درصد با توسعه زیاد، 6.6 درصد با توسعه متوسط ، 3.6 درصد با توسعه کم و 39.8 درصد فاقد کارست می باشد. عامل لیتولوژی منطقه با ارزش 0.233 بیشترین وزن و مهمترین عامل کنترل کننده پتانسیل توسعه کارست در منطقه مورد مطالعه بوده است و عامل فاصله از آبراهه و کاربری اراضی کمترین وزن را به خود اختصاص داده و کمترین تأثیر را در کارست زایی کنونی حوضه به خود اختصاص داده است. نتایج نشانگر آن است که به ترتیب عوامل لیتولوژی، بارش، دما و ارتفاع مهمترین نقش را در توسعه کنونی کارست در این منطقه داشته اند.
شناسایی و پهنه بندی مناطق سیل خیز با استفاده ازGIS-AHP (مطالعه موردی: شهرستان دیر، استان بوشهر)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جغرافیا و مطالعات محیطی سال دوزادهم پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴۷
152 - 167
حوزههای تخصصی:
شناخت مناطق سیل خیز با هدف کنترل خسارات ناشی از آن، ذخیره رواناب و افزایش ذخایر آب زیرزمینی از اهمیت بالایی برخوردار است. در این راستا می توان با استفاده از روش های پیشرفته مکانی، مناطق سیل خیز را شناسایی و نتایج آن را در برنامه ریزی های مدیریت شهری بکار برد. هدف از مطالعه حاضر شناسایی مناطق مستعد سیلاب و پهنه بندی پتانسیل سیل خیزی شهرستان دیر در استان بوشهر با استفاده از تحلیل سلسله مراتبی در محیط GISاست. بدین منظور براساس مهمترین عوامل موثر در ایجاد سیلاب از قبیل ارتفاع، شیب، فاصله از رودخانه، تراکم آبراهه، زمین شناسی، کاربری اراضی، جهت شیب، رواناب و بارندگی و وزن دهی آنها، از روش تحلیل سلسله مراتبی (AHP) استفاده گردید. پس از تهیه نقشه های وزن دهی شده و تحلیل معیارها، با همپوشانی لایه هایی که به عنوان عوامل موثر در سیلاب ذکر گردید، نقشه پهنه بندی سیل در شهرستان دیر تهیه و ارایه گردید. براساس نتایج حاصله، امتداد ارتفاعات شمالی، شمال شرقی تا شرق شهرستان دیر و ارتفاعات میانی شهرستان و مرکز آن، پتانسیل سیل خیزی بالایی دارد. نتایج نشان داد از 2306 کیلومتر مربع کل مساحت منطقه مورد مطالعه، 204 کیلومتر مربع در طبقه آسیب پذیری بسیار کم (8/8 درصد)، 563 کیلومتر مربع در طبقه آسیب پذیری کم (24 درصد)، 694 کیلومتر مربع در طبقه آسیب پذیری متوسط (5/30 درصد)، 583 کیلومتر مربع در طبقه آسیب پذیری زیاد (2/25 درصد) و 262 کیلومتر مربع در طبقه آسیب پذیری بسیار زیاد (5/11 درصد) قرار دارد. با توجه به اینکه بیش از 50 درصد مساحت منطقه دارای خطر پتانسیل سیل خیزی متوسط تا زیاد است و نواحی با خطر بسیار زیاد هم مساحت قابل توجهی از منطقه را تشکیل داده است، لذا ضروری است مناطق مستعد سیل، کانون توجه برنامه ریزی های کلان مدیریت شهری قرار گیرد.
بررسی عملکرد داده های باز تحلیل شبکه ای (GFS) برای شناسایی توفان های تندری عصرگاهی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال دوازدهم پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳۷
39 - 56
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی ویژگی های کلی توفان های تندری عصرگاهی در کشور براساس تعداد رخداد و همچنین بررسی توانایی داده-های بازتحلیل شبکه ای GFS در شناسایی توزیع مکانی آن ها انجام شده است. به این منظور در یک دوره 9 ساله (2015-2008) گزارش-های رعدوبرق ثبت شده در 361 ایستگاه همدیدی کشور در ماه های آوریل (فروردین) و می (اردیبهشت)، به عنوان ماه هایی که بیشترین توفان تندری در آن ها رخ داده است، مورد بررسی قرار گرفت. ابتدا روزها از نظر تعداد توفان های تندری به چهار چارک تقسیم شدند. در گام بعدی ده شاخص نشانگر ناپایداری جوی از داده های بازتحلیل ساعت 12 گرینویچ استخراج و یا محاسبه شدند. در نهایت نقشه پهنه-بندی میانگین این شاخص ها در هر چارک و انطباق نقطه ای در ایستگاه هایی که دارای رعدوبرق ثبت شده بوده اند، مورد بررسی دقیق تر قرار گرفت. نتایج نشان داد که بهترین عملکرد را شاخص CIN یا شاخص سرکوب همرفت داشته است. میزان دقت این شاخص در پیش-بینی ناپایداری ها حدود 90 درصد برآورد گردید. شاخص KI در ناپایداری های ضعیف عملکرد متوسطی داشته ولی با تشدید ناپایداری و سامان مندشدن آن در چارک چهارم عملکرد آن بهبود قابل ملاحظه ای پیدا کرده است. دو شاخص TT و 4LFTX نیز عملکرد مشابه به هم داشته و ناپایداری های شدید را در غرب کشور به خوبی آشکار کرده اند. سایر شاخص ها عملکرد مناسبی نداشته و نیاز است که مقادیر آستانه آن با توجه به وضعیت اقلیمی کشور بازتعریف شود.
پهنه بندی و تحلیل فضایی فقر شهری، مطالعه موردی: شهر همدان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر پایدار دوره ۵ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
105 - 124
حوزههای تخصصی:
فقر شهری یکی از بزرگ ترین و مهم ترین چالش های فرا روی جامعه مدرن است. این پدیده تبعات منفی کالبدی، اقتصادی، اجتماعی برای شهر و ساکنین آن به دنبال دارد. بنابراین شناسایی عوامل تشکیل دهنده و نحوه توزیع آن در سطح شهر کمک شایانی به مدیریت و برنامه ریزی شهری است. هدف پژوهش، تحلیل پراکنش فضایی شاخص ها و نماگرهای فقر در سطح بلوک های آماری شهر همدان است. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی-تحلیلی می باشد. شاخص های فقر بر اساس داده های خام بلوک های آماری شهر همدان در سال 1395 استخراج شده است. برای شناسایی بهتر شاخص های موثر در فقر شهری و تشکیل ساختار جدید برای آن از روش تحلیل عاملی اکتشافی استفاده شد. نتیجه آن، تقلیل 18 شاخص فقر به 4 عامل اصلی بوده که درمجموع 8/62 درصد از واریانس تجمعی را تبیین نموده اند. برای انجام تحلیل فضایی، از روش لکه های داغ در محیط نرم افزار ArcGIS استفاده شد، که طبق آن مهم ترین پهنه های فقر در قسمت های شمال شرقی، شرق و غرب همدان و پهنه مرفه در قسمت های مرکزی و جنوب غربی تمرکزیافته است. درمجموع پهنه فقر 36/ 27 درصد مساحت و 84/48 درصد جمعیت و پهنه رفاه 47/20 درصد از مساحت و 85/7 درصد جمعیت شهر را به خود اختصاص داده است و باقیمانده فضای شهر، در پهنه متوسط جای گرفته اند. همچنین با استفاده از نرم افزار Geoda، خودهمبستگی فضایی فقر شهر در سطح محدوده موردبررسی قرار گرفت و آماره موران با ضریب 677/0 نشان داد که الگوی فضایی فقر در شهر همدان از الگوی خوشه ای با تمرکز بالا برخوردار است.
پهنه بندی خطر وقوع سیل در شهرستان فریمان با استفاده از منطق فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: یکی از مهمترین مخاطرات طبیعی در جهان و ایران سیل می باشد که در صورت وقوع خسارات زیادی را برجا خواهد گذاشت. از گام های بسیار مهم درجهت کاهش آثار زیان بار ناشی از آن، شناخت مناطق سیل گیر، درجه بندی این مناطق از لحاظ میزان خطر و پهنه بندی آن می باشد. تا براساس آن به توان درخصوص استفاده از اراضی و کاربری های مختلف از جمله توسعه بهینه آتی شهرها و روستاها، کشاورزی خدماتی و تولیدی، تصمیم گیری نمود و زیان های ناشی از وقوع سیل را کاهش داد.
هدف: پژوهش حاضر با هدف پهنه بندی خطر وقوع سیل در شهرستان فریمان با تاکید بر نقاط شهری و روستایی در سال 1399 انجام پذیرفته است.
روش شناسی تحقیق: این نوع پژوهش از نوع کاربردی که در آن از منطق فازی، تحلیل سلسله مراتبی و نرم افزار سیستم اطلاعات جغرافیایی استفاده شده است. معیارهای مورد مطالعه در این مقاله شیب، فاصله از رودخانه، ارتفاع، زمین شناسی، کاربری اراضی، بارش، تراکم زهکشی و پوشش گیاهی می باشد.
قلمرو جغرافیایی پژوهش: قلمرو جغرافیایی این پژوهش، شهرستان فریمان واقع در استان خراسان رضوی می باشد.
یافته ها: براساس یافته های حاصل از تلفیق لایه ها به روش همپوشانی فازی و وزن نهایی حاصل از مدل تحلیل سلسله مراتب فازی متغیر ارتفاع با ضریب وزنی 271/0 بیشترین و کاربری اراضی با ضریب 040/0 از کمترین تاثیر در سیل خیزی منطقه مورد مطالعه برخوردار می باشد. بنابراین با توجه به نقشه کلاسه بندی خطر سیل خیزی شهرستان فریمان می توان بیان نمود که مناطق با خطر خیلی زیاد 8/17درصد، مناطق با خطر زیاد 2/14 درصد، مناطق با خطر متوسط 4/20درصد، مناطق با خطر کم 5/22درصد و مناطق با خطر پذیری خیلی کم 1/25 درصد از مساحت شهرستان را اشغال نموده اند.
نتایج: از یافته های حاصل می توان نتیجه گرفت که شهر فریمان در محدوده خطر خیلی کم و کم قرار گرفته است. به لحاظ سکونتگاه های روستایی نیز اکثر آبادیهای این شهرستان در پهنه با خطر آسیب پذیری متوسط قرار دارند. لذا پیشنهاد می شود نسبت به بهسازی، طراحی و اجرای طرح های آبخیز داری و آبخوان داری و مکان یابی شهرها و شهرک های جدید و همچنین طرح های عمران روستایی در منطقه مورد مطالعه توجه لازم مبذول گردد. همچنین برنامه ریزان و تصمیم گیرندگان نیز باید در زمینه کاهش خطرپذیری جانمایی مناسب زیرساخت ها و جانمایی تأسیسات شهرستان اقدام لازم را بعمل آورند.
پهنه بندی مناطق خطرپذیری زلزله شهرستان کرمانشاه با استفاده از مدل FAHP(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
زمین لرزه از جمله بلایای طبیعی در زمین است که هر ساله خسارات زیادی اقتصادی و جانی به همراه دارد. این مخاطره طبیعی با علم کنونی قابل پیش بینی نیست اما با استفاده از تکنولوژی و پیشرفت فناوری امکان برنامه ریزی مناسب جهت کاهش خسارات وجود دارد. این تدابیر حاصل شناخت و بررسی استعداد مناطقی از زمین است که امکان خطر زمین لرزه وجود دارد و می توان با بهره گیری از آن و تجزیه و تحلیل آنها، آمادگی لازم جهت پیشگیری و یا کنترل زلزله را بدست آورد. در این هدف، سیستم اطلاعات جغرافیایی در تلفیق نقشه های مرتبط نقش بسزایی دارد. در این پژوهش میزان تاثیر عوامل مختلف در ایجاد زمین لرزه بررسی و پهنه بندی خطر وقوع زلزله در شهرستان کرمانشاه انجام شده است. برای رسیدن به این مهم از روش تحلیل سلسله مراتبی فازی برای بدست آوردن وزن هر یک از معیار های مورد مطالعه و میزان تاثیر آنها استفاده شده و با بدست آمدن مقادیر کمی هر یک از وزن معیارها، نقشه وزنی فازی معیارها تهیه و در نهایت نقشه خطر پذیری مناطق مختلف از شهرستان کرمانشاه بدست آمده است. نتایج نشان می دهد که که 6/15 درصد از شهرستان کرمانشاه در معرض خطر زلزله با درجه "زیاد" و 7/16 درصد با درجه "خیلی زیاد" قرار دارد. همچنین 2/18 از روستاهای شهرستان کرمانشاه با درجه "خیلی زیاد" و 7/17 درصد با درجه "زیاد" در معرض خطر زلزله قرار دارند و در مناطق بافت شهری کرمانشاه نیز میزان خطر وقوع زلزله با درجه "خیلی زیاد" برابر 3/6 درصد و با درجه "زیاد" برابر 1/18 درصد از مساحت شهر کرمانشاه را پوشش می دهد.
ارزیابی و پهنه بندی خطر وقوع زمین لغزش در حوزه آبخیز بیونیژ، استان کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات جغرافیایی مناطق کوهستانی سال ۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
۱۸۸-۱۶۹
حوزههای تخصصی:
زمین لغزش به عنوان یکی از مخاطرات طبیعی عمده در مناطق کوهستانی محسوب می شود. شناسایی عوامل موثر در وقوع زمین لغزش در یک حوضه و پهنه بندی خطر آن از ابزارهای اساسی جهت دستیابی به راهکارهای کنترل این پدیده و انتخاب مناسب ترین و کاربردی ترین گزینه مدیریتی می باشد. تحقیق حاضر به منظور ارزیابی عوامل موثر در وقوع زمین لغزش و پهنه بندی آن با استفاده از مدل LIM هدفگذاری شده است. بدین منظور پس از بدست آوردن وزن هر یک از نقشه های عاملی و ستون وزن هر یک از واحد ها ( شامل: طبقات ارتفاعی، شیب، جهت شیب، تراکم زهکشی، فاصله از رودخانه، فاصله از جاده، واحدهای سنگ شناسی ، فاصله از گسل، پوشش گیاهی، کاربری اراضی، بارش سالانه و گروه های هیدرولوژیک خاک ها) با استفاده از مدل LIM از جمع جبری 11 لایه عاملی، نقشه وزن نهایی و پهنه بندی زمین لغزش به دست آمد. بر اساس نتایج حدود 34 درصد منطقه در محدود خطر زیاد تا خیلی زیاد، حدود 41 درصد منطقه در محدوده پتانسیل کم تا خیلی کم خطر و مابقی منطقه در محدوده با پتانسیل متوسط وقوع زمین لغزش واقع شده اند. نتایج مقادیر بیشینه وزن نهایی متغیرهای مختلف نشان داد که متغییرهای شیب، فاصله از جاده، کاربری اراضی، پوشش گیاهی، ارتفاع، سنگ شناسی، فاصله از رودخانه، بارندگی، گروه هیدرولوژیکی خاک، جهت شیب و فاصله از گسل به ترتیب بیشترین تا کمترین تأثیرگذاری بر وقوع زمین لغزش های منطقه را دارا می باشند. به طور کلی نتایج تحقیق می تواند اطلاعات مفیدی در اختیار برنامه ریزان بخش های مختلف اعم از کشاورزی، صنایع، محیط زیست و.... قرار دهد.
ارزیابی و پهنه بندی خدمات اکوسیستمی در جنگل های مانگروی حوزه خمیر و قشم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش سرزمین دوره ۱۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۲۹)
275 - 292
حوزههای تخصصی:
با توجه به این که عرضه و تقاضای خدمات اکوسیستمی ممکن است از نظر جغرافیایی مختلف باشد مدیریت این ناهمگنی مکانی مستلزم ارزیابی و پهنه بندی خدمات اکوسیستم در قالب نقشه های مکانی است. در سال های اخیر افزایش رشد جمعیت و توسعه تقاضاهای انسانی با هدف رفاه اقتصادی و اجتماعی باعث افزایش قابل ملاحظه ای در برداشت منابع و خدمات ارزشمند از این رویشگاه های طبیعی و در نتیجه تخریب و نابودی آن ها شده است. بر این اساس در مطالعه حاضر به ارزیابی و پهنه بندی توزیع مکانی خدمات اکوسیستمی در جنگل های مانگروی حوزه خمیر و قشم پرداخته شد. به منظور بررسی خدمات اکوسیستمی در این مطالعه از روش ارزیابی چندمعیاره شامل شناسایی معیارها، تهیه لایه های مکانی، استانداردسازی و وزن دهی لایه های مکانی، ترکیب لایه ها، پهنه بندی خدمات اکوسیستمی، امتیازدهی و الویت بندی پهنه ها استفاده شد. خدمات اکوسیستمی در این مطالعه بر اساس طبقه بندی اکوسیستم هزاره و مطابق با خدمات عرضه شده در منطقه مورد ارزیابی قرار گرفت که شامل دو خدمت عمده فراهمی و فرهنگی است. از خدمات فراهمی موجود می توان به سرشاخه زنی، برداشت عسل، و صید سنتی (مشتا) اشاره کرد و خدمات فرهنگی نیز شامل منابع غیر مادی است که مردم از اکوسیستم پیرامون خود به دست می آورند؛ از جمله الهام بخشی، حس مکان، زیبایی شناسی، آموزشی، ارزش میراث، ارزش های معنوی و مذهبی، و تفرج و طبیعت گردی در منطقه. پس از شناسایی معیارها و ارزیابی خدمات اکوسیستمی به تهیه لایه های مکانی و نقشه سازی خدمات عرضه شده در منطقه اقدام شد. سپس، به ترکیب لایه ها و پهنه بندی خدمات به روش خطی وزنی پرداخته شد. و در نهایت، با استفاده از طیف لیکرت، هر یک از خدمات امتیازدهی و اولویت بندی شدند. مطابق نتایج در این منطقه، با توجه به ارزش تفرجی بالا، خدمات فرهنگی دارای بیشترین امتیاز بین خدمات موجود هستند. از این رو، بین معیارهای بررسی شده، تفرج و طبیعت گردی به دلیل برخورداری از مناظر بکر، ارزش های زیباشناختی، آموزشی، تفرجی، و غیره دارای تقاضای بیشتری برای گذران اوقات فراغت و گردشگری است. همچنین، در بین خدمات اکوسیستمی فراهمی، صید سنتی (مشتا) در اکثر پهنه های این منطقه در داخل شاخابه ها و خورهای اصلی پراکنده شده است و بیشترین عرضه را در منطقه به خود اختصاص داده است. این خدمت اکوسیستمی بین ساکنان منطقه از اهمیت بالایی برخوردار است که از دلایل آن می توان به شغل معیشتی و وابستگی اقتصادی مردم محلی به این خدمت اشاره کرد. در نهایت، اولویت بندی توزیع خدمات اکوسیستمی در پهنه های مورد مطالعه نشان داد بیشترین خدمات عرضه شده و با بالاترین اولویت در منطقه مربوط به خدمات فرهنگی است. همچنین در این خدمت بیشترین اولویت به معیار تفرج و طبیعت گردی در طبقه زیاد اختصاص یافته است و سایر خدمات به ترتیب شامل زیبایی شناسی، حس مکان، ارزش میراث، ارزش های معنوی و مذهبی، آموزشی، و الهامات در اولویت های بعدی قرار گرفته اند. بر این اساس مکان هایی که از تراکم بالای رویشگاه های مانگرو برخوردارند دارای عرضه بالایی از خدمات فرهنگی نیز هستند. بنابراین، بررسی پراکنش مکانی خدمات اکوسیستمی از طریق ارزیابی و پهنه بندی این منابع ارزشمند می تواند به برنامه ریزی صحیح و حفاظت از اکوسیستم های طبیعی جهت تأمین نیازهای معیشتی انسان کمک کند.