مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
ارزش آفرینی
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مدلی برای بازاریابی دیجیتال مبتنی بر ارزش آفرینی برای صنعت بیمه ایران انجام شده است. روش استفاده شده در پژوهش، کیفی و مبتنی بر راهبرد نظریه داده بنیاد است. برای جمع آوری داده ها از ابزار مصاحبه عمیق استفاده شده است. جامعه هدف مدیران و کارشناسان ارشد صنعت بیمه که در فرایند و تصمیمات بازاریابی دیجیتال مشارکت داشتند، بوده اند با استفاده از نمونه گیری هدفمند پس از 15 مصاحبه عمیق، اشباع نظری حاصل شد.در رویکرد داده بنیاد طی سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی بیانگر 32 مقوله کلی در قالب پارادیمی شامل شرایط علی، زمینه ای، مداخله گر، مقوله های محوری، راهبردها و پیامدها مبتنی بر ارزش آفرینی بوده است. .نتایج نشان داد که بازاریابی دیجیتال مبتنی بر ارزش آفرینی در صنعت بیمه ایران توسط شرایط علی (هویت بخشی بازاریابی دیجیتال در صنعت بیمه، ایجاد کمپین بازاریابی دیجیتال، ارتقا نفوذ فرهنگ بیمه، محیط دیجیتال و توسعه زیرساخت مورد نیاز)، زمینه ای (استراتژی تمرکز، برندسازی دیجیتال، پیاده سازی بازاریابی دیجیتال، پاسخگویی به نیازها و علائق در فضای دیجیتال و بهینه سازی فعالیت های دیجیتالی)، مداخله گر (بینش مشتریان، عوامل محیطی، قابلیت های دیجیتالی، انقلاب دیجیتالی، شفافیت قیمت و چالش های سازمانی)، مقوله های محوری (برندسازی مبتنی بر رفتار، رویکرد تعاملی، انتظارات مشتری از خدمات بیمه و تجربه مشتری)، راهبردها (ارتقای جایگاه یابی، ارتقای کانال های ارتباطی، ارزش آفرینی از طریق تولید محتوا، تعامل و مشارکت مشتری مبتنی بر تبلیغات دهان به دهان الکترونیکی، توسعه فناوری های دیجیتال و نوآوری دیجیتالی) و پیامدهای (افزایش سهم بازار، اثربخشی سازمانی، ارتقا و جایگاه برند (شرکت)، ارتقای ارزش ویژه برند الکترونیکی و توسعه کسب وکار دیجیتال) تحقق می یابد.
شناسایی و اولویت بندی معیارهای مشاغل استراتژیک (مورد مطالعه: شرکت همراه اول)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این تحقیق بازشناسی مشاغل استراتژیک بر اساس تغییر در استراتژی همراه اول، است. از این رو پژوهش حاضر تلاش دارد ضمن بررسی و تحلیل رویکردهای کلاسیک طراحی و ارزیابی شغل و گونه شناسی های متعدد استراتژی های منابع انسانی، ارزشیابی متفاوتی از مشاغل استراتژیک با توجه به استراتژی سازمان ارائه دهد. رویکرد پژوهش حاضر آمیخته (کیفی و کمی) می باشد. جامعه آماری پژوهش، مدیران شرکت همراه اول در نظر گرفته شده است. در مرحله کیفی با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند، داده هایی از 15 خبره از طریق مصاحبه جمع آوری شد و سپس در مرحله کمی با استفاده از پرسشنامه و توزیع داده های موردنیاز جمع آوری گردید. در مرحله کیفی با استفاده از نرم افزار MAXQDA-2020 تحلیل تِم انجام و معیارهای مشاغل استراتژیک تعیین شدند. در مرحله کمی پژوهش ابتدا با کمک نرم افزار spss 26 به تحلیل عاملی اکتشافی و با کمک نرم افزار smart-pls3 به تایید بار عاملی تاییدی بر روی 147 پرسشنامه پرداخته شد و سپس به منظور مقایسه معیارها با یکدیگر و تعیین اولویت آنها، آزمون فریدمن بر روی 24 پرسشنامه انجام شد. در نهایت، عوامل 9 گانه تعیین کننده مشاغل استراتژیک به ترتیب اولویت اثر بلا تصدی، تاثیر استراتژیک، ارزش آفرینی، واریانس عملکرد، کمیابی متصدی، غیر قابل برون سپاری، پیامد خطا، پیامد انتصاب نادرست و ماهیت شغل می باشد.
مولفه های ارزش آفرینی مدیران پروژه برای جذب همکاری کارکنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت بهبود و تحول زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱۰۶
191 - 215
حوزههای تخصصی:
منابع مختلفی برای ارزش آفرینی در سازمان های پروژه محور وجود دارد. این منابع می تواند کارکنان، تکنولوژی، ساختار، فرآیند یا هرآنچه که در چرخه حیات پروژه وجود دارد در نظر گرفت، در این تحقیق مدیران پروژه به عنوان کنشگران اجتماعی فعال در محیط پروژه، منبع ارزش آفرینی هستند که با تعامل خلاقانه خود، می توانند ارزش را در ذهن کارکنان ایجاد نمایند، هدف این تحقیق ارائه مولفه هایی برای ارزش آفرینی مدیران پروژه با استفاده از تعاملات روزمره خود با کارکنان است، تحقیق حاضر با استفاده از نمونه گیری هدفمند با رویکردکیفی داده بنیاد و مصاحبه ی نیمه ساختار یافته با ۲۳ نفر از مدیران دارای سابقه اجرایی بیش از ۱۰ سال در سازمان های پروژه محور انجام شده است، نتایج تحقیق نشان می دهد، برای جلب همکاری کارکنان در انجام کار های اولویت دار نیاز به در نظر گرفتن مقولات شناخت تعاملی، آموزش مدیران و کارکنان، امکانات مورد نیاز، ساختار انجام کار، ضعف در ارتباطات به عنوان مهمترین عوامل زمینه ای و مداخله گر اثرگذار برکنش اجتماعی ارزش آفرین مدیران پروژه است، همچنین 12 مقوله پس از گردآوری و تحلیل داده ها به عنوان مولفه های راهبردی ارائه گردید.
پیش آیندها و پس آیندهای ارزش آفرینی در صنعت خدمات بیمه ای با تمرکز بر فناوری زنجیره بلوکی: رویکرد پژوهشی آمیخته(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه بیمه دوره ۱۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۲
111 - 132
حوزههای تخصصی:
هدف : در دنیای امروز که فناوری با سرعت بسیار زیاد در حال رشد و همراه با ظهور نوآوری است، صنعت بیمه نیز از این قاعده مستثنی نیست و همسو با فناوری های دنیا گام بر می دارد. ازاین رو، پژوهش حاضر به بررسی پیش آیندها و پس آیندهای ارزش آفرینی در صنعت خدمات بیمه ای با تمرکز بر فناوری زنجیره بلوکی (رویکرد پژوهشی آمیخته) می پردازد. روش شناسی: این پژوهش به لحاظ هدف، کاربردی و مبتنی بر روش شناسی آمیخته با رویکرد توصیفی- اکتشافی است. جامعه آماری مرحله کیفی، در بخش متون تحقیق، مقالات علمی در بازه 2015 تا 2022 مرتبط با موضوع، مستخرج از جستجوی پیشرفته سایت گوگل و ساینس دایرکت و در بخش مصاحبه نیمه ساختار یافته، خبرگان 6 شرکت بیمه خصوصی منتخب شامل آسیا ، دانا ، پاسارگاد ، کوثر ، پارسیان و سامان و 2 بیمه دولتی (ایران و بیمه مرکزی) را شامل می شود که نمونه آماری در بخش کیفی با رویکرد هدفمند (قضاوتی) به تعداد 14 نفر به حد اشباع رسید. جامعه آماری در بخش کمی پژوهش، مشتمل بر130 نفر از مدیران آشنا به فناوری های بیمه ای سطوح مختلف 8 بیمه موصوف بودند. نمونه آماری به دست آمده بر اساس روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای با انتساب متناسب، 96 نفر بوده است. در بخش کیفی، روش گردآوری اطلاعات، میدانی و کتابخانه ای (روش مصاحبه و مطالعه متون)، ابزار جمع آوری داده ها شامل راهنمای مصاحبه یا کارت مصاحبه و فیش می باشد. در مرحله کمی روش جمع آوری اطلاعات میدانی و ابزار گردآوری، پرسش نامه 82 سؤالی محقق ساخته بود که روایی از طریق تحلیل عاملی تأییدی و پایایی از طریق آلفای کرونباخ به تأیید رسیده است. تجزیه و تحلیل داده های کیفی با استفاده از روش تحلیل داده بنیاد ضمن بهره برداری از نرم افزار مکس کیودا 18 و تجزیه و تحلیل داده های کمی به روش تحلیل عامل تأییدی در نرم افزارSMART PLS انجام شده است. همچنین با استفاده از رویکرد دیمتل، به بررسی تأثیر پذیری، تأثیرگذاری و تعامل پذیری عوامل مقولات اصلی نسبت به هم (از هر مقوله 2 عامل و در مجموع 12عامل) پرداخته شد. یافته ها: درمجموع 495 کد از 57 مقاله و 153 کد از14 مصاحبه در قالب 32 مقوله اصلی و 57 مقوله فرعی استخراج گردید. یافته های کمی حاکی از تأیید کلیه فرضیات مدل پیشنهادی بود. نتایج تحلیل دیمتل نیز نشان داد بیشترین تعامل پذیری مربوط به ارتباطات هوشمند، کمترین تعامل پذیری مربوط به رهبری تحولی دیجیتال، بالاترین تأثیرگذاری مربوط به متغیر اتوماسیون رباتیک فرایندها و بیشترین تأثیرپذیری مربوط به مدیریت ریسک و خسارات بیمه ای بوده است. نتیجه گیری: نتایج کلی نشان داد پدیده توسعه استراتژی های ارزش آفرینی از مجرای فناوری های نوین چون زنجیره بلوکی منجر به برتری رقابتی و تحول دیجیتال در صنعت بیمه می گردد و توسعه زیرساخت ها و فضای ارزش آفرینی دیجیتال در صنعت بیمه از کانال این فناوری، فوق العاده حیاتی و حساس می باشد.
ارزش آفرینی گزارشگری شهروند شرکتی در بانک ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، معرفی گزارشگری شهروند شرکتی برای بانک ها به عنوان نوعی گزارشگری مالی و غیرمالی و بررسی پیامدها و عوامل موثر بر محتوای اطلاعاتی (ارزش آفرینی) این نوع گزارشگری است. بدین منظور، ابتدا گزارشگری شهروند شرکتی مفهوم سازی شده و پس از آن داده های پژوهش برای 12 بانک طی سال های 1390 الی 1399 جمع آوری شد. این پژوهش به لحاظ نحوه گردآوری داده ها، نوعی پژوهش کمی و تجربی در حوزه حسابداری و مالی است و برای سنجش عوامل موثر بر گزارشگری شهروند شرکتی و هم چنین ارتباط بین این متغیرها با پیامدها و در نهایت ارزش بانک، از رویکرد معادلات ساختاری و روش کم ترین مربعات نسبی (PLS) استفاده شده است. فرضیه اصلی، مربوط به تأثیر گزارشگری شهروند شرکتی بر ارزش آفرینی بانک است. مسیر مستقیم مربوط به این ارتباط با ضریب 271/0 بیانگر این موضوع است که ارزش آفرینی بانک به میزان 27 درصد (با آماره t معادل 897/6) از طریق گزارشگری شهروند شرکتی (به صورت مستقیم و بدون دخالت متغیر میانجی) تبیین می شود. این بدین معنا است که با افزایش افشاء شاخص های گزارشگری شهروند شرکتی، ارزش بانک افزایش می یابد. در نتیجه، بانک ها با ارائه گزارشگری شهروند شرکتی و افشا ء شاخص های مالی و غیر مالی می توانند بر ارزش آفرینی بانک تأثیر گذار باشند و از طریق کاهش هزینه سرمایه شرکت، کاهش هزینه های نمایندگی، افزایش نقدینگی، بهبود عملکرد مالی و کیفیت گزارشگی مالی، منجر به افزایش ارزش بازار سهام بانک و در نهایت افزایش ارزش بانک شوند. مهم ترین دستاورد این پژوهش، توسعه مفهوم گزارشگری شهروند شرکتی به عنوان یک نوع گزارش با ارزش در صنعت بانکداری است.
اعتبار سنجی مدل راهبردی ارزش آفرینی در صنعت بیمه های دریایی با تمرکز بر فناوری بلاکچین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف : در میان انواع بیمه های گوناگونی که در عصر حاضر زندگی بشر را احاطه کرده اند، بیمه های دریایی به لحاظ قدمت تاریخی و هم چنین ارزشی که موضوعات این بیمه دارد از اهمیت خاصی برخوردارند. از این رو پژوهش حاضر، به اعتبار سنجی مدل راهبردی ارزش آفرینی در صنعت بیمه های دریایی با تمرکز بر فناوری بلاکچین می پردازد. روش : تحقیق حاضر به لحاظ هدف از نوع تحقیقات کاربردی و از نظر روش و ماهیت، توصیفی- پیمایشی می باشد. این پژوهش در چارچوب رویکرد کمّی و با بکارگیری روش معادلات ساختاری انجام شده است. برای جمع آوری داده ها به توزیع پرسشنامه بر آمده از روش داده بنیاد پرداخته شده و پس از جمع آوری داده ها، بررسی و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SMART PLS انجام گرفت. جامعه آماری مورد مطالعه در این پژوهش را کارکنان دانشگاه علوم دریایی امام خمینی نوشهر تشکیل می دهند. به منظور برآورد حداقل حجم نمونه از فرمول تعیین حجم نمونه کرجسی و مورگان استفاده و تعداد 144 نفر به روش تصادفی ساده انتخاب شدند. در بخش کمی از روایی محتوایی و صوری از طریق تحلیل عاملی تاییدی صورت گرفته است. جهت تایید پایایی از پایایی ترکیبی با استفاده از نرم افزار PLS استفاده گردید. یافته ها : یافته های حاکی از تایید تاثیر بازاریابی رابطه مند ،ارتباطات هوشمند ، ادغام نوآوری و ارزش آفرینی و ارزش آفرینی برای مشتری از طریق تولید محتوا بر ارزش آفرینی در صنعت بیمه های دریایی با تمرکز بر فناوری بلاکچین بوده است. نتایج : نتایج کلی نشان داد با توجه به اینکه حمل و نقل بویژه دریایی روزبه روز جایگاه محکم تری در بازار بین المللی می یابد در نتیجه لزوم شناخت راهبردهای ارزش آفرینی فناور محور در بیمه های دریایی و بررسی ساختارهای راهبردی ارزش آفرینی بیمه های دریایی اهمیت بسیار بالایی برخوردار است .
شناسایی مولفه های تعیین کننده ارزش آفرینی بازاریابی از طریق افراد تأثیرگذار برای کسب و کارها با رویکرد تحلیل مضمون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات رسانه های نوین سال ۹ بهار ۱۴۰۲شماره ۳۳
390 - 363
حوزههای تخصصی:
بازاریابی از طریق افراد تأثیرگذار به مشارکت کاربران با نفوذی اطلاق می شود که اعتبار، دنبال کننده و انگیزه انتشار دهان به دهان مثبت تبلیغات در وبلاگ ها و رسانه های اجتماعی را دارند و به عنوان یکی از اجزای کلیدی استراتژی های بازاریابی دیجیتال برای کسب و کارها اهمیت دارد. هدف این پژوهش شناسایی مولفه های تعیین کننده ارزش آفرینی بازاریابی از طریق افراد تأثیرگذار برای کسب و کارها است و با رویکرد کیفی و روش تحلیل مضمون مطالعات گذشته انجام شده است. مولفه ها با استفاده از ماتریس اهمیت- کارکرد و جمع آوری نظر خبرگان از طریق پرسشنامه اولویت بندی شده است. مولفه-های تعیین کننده ارزش آفرینی بازاریابی از طریق افراد تأثیرگذار در 8 دسته مضمون سازمان دهنده و 59 مضمون پایه شناسایی شده است و شامل مولفه های ویژگی های مخاطب، ویژگی های افراد تاثیرگذار، ویژگی های محتوا، ویژگی های پلتفرم، ویژگی های صنعت، افق زمانی، نگرانی های اخلاقی و شبکه سازی همکاری است. از نتایج پژوهش حاضر می توان برای توسعه استراتژی های بازاریابی از طریق افراد تأثیرگذار متناسب با شرایط کسب و کارها استفاده نمود.
فعالیت های بااهمیت پایداری و خلق ارزش: تطبیق معیارهای SASB در محیط ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی های حسابداری و حسابرسی دوره ۳۰ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
209 - 238
حوزههای تخصصی:
هدف: به تازگی، پایداری شرکتی با تمرکز بر محیط زیست و جامعه و حاکمیت، در کانون توجه سرمایه گذاران و ناظران سراسر جهان قرار گرفته است. در دهه های اخیر، شرکت ها و سرمایه گذاران نهادی و گروه های حامی اجتماعی، به نوع جدیدی از سرمایه گذاری های شرکتی تمرکز کرده اند که «سرمایه گذاری در فعالیت های پایداری» نامیده می شود. هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر سرمایه گذاری در فعالیت های بااهمیت پایداری بر ارزش آفرینی شرکت های موجود در صنایع نفت وگاز، فلزات، معادن و استخراج زغال سنگِ بورس اوراق بهادار تهران در بازه زمانی ۱۳۹۵ تا ۱۴۰۰ است. روش: در پژوهش حاضر فعالیت های بااهمیت پایداری، از طریق مطابقت دادن فعالیت های افشا شده در گزارش هیئت مدیره و یادداشت های توضیحی با استاندارد SASB تعیین شده است. برای اندازه گیری ارزش آفرینی نیز، از دو معیار عملکرد مبتنی بر خلق ارزش، یعنی ارزش افزوده اقتصادی (EVA) و ارزش افزوده بازار (MVA)، استفاده شده و نتایج آن ها با معیار سنتی ارزیابی عملکرد، یعنی معیار بازده کل دارایی ها (ROA) و نیز معیار تلفیقی کیو توبین (Q-Tobin) مقایسه شده است. بعد از تقسیم بندی شرکت ها به دو گروه مجزا، بر اساس میزان سرمایه گذاری در فعالیت های بااهمیت پایداری و با استفاده از چهار روش برای اندازه گیری ارزش آفرینی، رگرسیون های جداگانه ای مبتنی بر داده های تابلویی برآورد شد و در نهایت، از آزمون Z بوت استرپ کرامر، برای مقایسه قدرت تبیین مدل ها استفاده شد. همچنین به مقایسه میانگین ارزش آفرینی هریک از دو گروه شرکت ها با استفاده از آزمون تی تست گروه های مستقل پرداخته شد. یافته ها: بر اساس یافته ها، زمانی که از معیار ارزش افزوده اقتصادی و ارزش افزوده بازار، برای اندازه گیری ارزش آفرینی استفاده می شود، قدرت تبیین مدل های رگرسیونی بهتر از زمانی است که از معیار بازده کل دارایی ها و کیو توبین استفاده می شود. همچنین، میانگین معیارهای ارزش آفرینی در شرکت هایی که سرمایه گذاری بیشتری در فعالیت های بااهمیت پایداری داشته اند، بیش از شرکت هایی است که سرمایه گذاری کمتری در این گونه موارد دارند. نتیجه گیری: نتایج حاکی از این است که شرکت هایی که بیشترین سرمایه گذاری را در فعالیت های بااهمیت پایداری دارند، در مقایسه با شرکت هایی که کمترین سرمایه گذاری را در این گونه فعالیت ها دارند، از لحاظ ارزش آفرینی عملکرد بهتری دارند. در طول چند سال گذشته، مطالعات تجربی انجام شده در حوزه پایداری شرکت ها، به طور عمده به بررسی تأثیر پایداری بر عملکرد شرکت ها پرداخته اند، این مقاله با در نظر گرفتن هدف اصلی پایداری که انتفاع کلیه ذی نفعان است، معیارهای خلق ارزش را به عنوان شاخص عملکرد شرکت در نظر گرفته و به بررسی اثر سرمایه گذاری در فعالیت های پایداری بر ارزش آفرینی پرداخته است. همچنین، پژوهش های تجربی ای که در طول چند سال گذشته، به بررسی رابطه بین پایداری شرکتی و عملکرد شرکت ها پرداخته اند، بدون تفکیک فعالیت های بااهمیت و کم اهمیت پایداری و بدون در نظر گرفتن اثرهای خاص صنعت انجام شده اند، در حالی که نهاد استانداردگذار SASB تأکید کرده است که همه شاخص های پایداری، برای ذی نفعان اهمیت یکسانی ندارند و نیز، موضوعات بااهمیت پایداری بر اساس صنعتی که شرکت در آن فعالیت دارد با یکدیگر متفاوت اند. به همین دلیل، پژوهش حاضر برای نخستین بار در ایران، پس از تطبیق معیارهای SASB (فعالیت های بااهمیت پایداری) با فعالیت های افشا شده در یادداشت های توضیحی و گزارش فعالیت هیئت مدیره، اثر آن ها را بر ارزش آفرینی توسط شرکت ها بررسی و تحلیل کرده است. نکته شایان توجه دیگر اینکه، به دلیل لزوم توجه به «نوع فعالیت» در بررسی عملکرد فعالیت های پایداری شرکت ها، پژوهش حاضر بر شرکت های فعال در بخش استخراج و فراوری مواد معدنی بورس اوراق بهادار تهران متمرکز شده است. عملیات شرکت های فعال در صنعت استخراج و فراوری مواد معدنی با تأثیری که بر محیط زیست می گذارند، می توانند آثار سوء جبران ناپذیری داشته باشند.
الگوی ارزش آفرینی در کسب و کارهای روستایی بر پایه معنابخشی استراتژیک: مطالعه موردی کسب و کارهای کشاورزی و صنایع دستی آذربایجان غربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روستا و توسعه سال بیست و پنجم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴
1 - 18
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش ارائه الگوی ارزش آفرینی در کسب و کارهای روستایی بر مبنای معنابخشی استراتژیک است. این پژوهش ازنظر روش توصیفی-پیمایشی و ازنظر ماهیت کاربردی است. جامعه آماری پژوهش را صاحبان کسب و کارهای روستایی فعال در بخش روستایی جنوب آذربایجان غربی در حوزه دامپروری صنعتی، گلخانه های صنعتی، صنایع دستی و گلیم بافی نیمه صنعتی در سال 1399 تشکیل می دهند که پس از شناسایی تعداد آن ها (265 مورد)، با استفاده از روش گرجسی-مورگان 155 مورد به عنوان نمونه مورد مطالعه انتخاب شد. ابزار تحقیق شامل پرسش نامه معنابخشی استراتژیک نیل و همکاران بوده که برای سنجش ارزش آفرینی کسب و کارها از اطلاعات طبقه بندی آن ها با توجه به نحوه محاسبه بازده تقریبی استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل رگرسیون خطی چندمتغیره و مدل معادلات ساختاری درجه دوم انجام شد. یافته های پژوهش نشان داد که چهار مؤلفه معنابخشی استراتژیک شامل ارتباطات درونی، ارتباطات بیرونی، گردآوری اطلاعات و دسته بندی اطلاعات حدود 4/43 درصد از متغیر ارزش آفرینی را پیش بینی می کنند. به عنوان نتیجه، کسب و کاری که به محیط خود آگاه است و از طرفی، انتقال اطلاعات و ارتباطات درون کسب و کار به طور مناسبی جریان دارد، در خصوص خلق ارزش در شرایط بهتری قرار دارد.
نقش عوامل اثرگذار بر ادراک اخلاقی مصرف کنندگان و خلق ارزش پایدار در انتخاب محصولات پسماند صفر(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مدیریت سبز دوره ۲ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴
83 - 104
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش عوامل اثرگذار بر ادراک اخلاقی مصرف کنندگان و خلق ارزش پایدار در انتخاب محصولات پسماند صفر است. این مطالعه از نظر هدف کاربردی و از نظر روش اجرا توصیفی- پیمایشی مبتنی بر رویکرد معادلات ساختاری است. جامعه آماری پژوهش عبارت است از کلیه نمایندگی های فروش محصولات آساپاک با تعداد نامعین که با استفاده از فرمول کوکران برای جامعه نامعین و روش نمونه گیری خوشه ای، 388 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات نیز ابزار پرسشنامه استاندارد استفاده شد که روایی ابزارها به روش تحلیل عاملی تاییدی و پایایی نیز با استفاده از روش آلفای کرونباخ بررسی و تایید شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش مدلسازی معادلات ساختاری در محیط نرم افزار لیزرل نسخه 8 استفاده شد. نتایج حاکی از تاثیر مثبت متغیرهای (عقلانیت اقتصادی، بدبینی، استاندارد اخلاقی) بر ارزش آفرینی پایدار با نقش متغیر میانجی کیفیت روابط و تاثیر منفی تلاش شناختی اخلاقی بر ارزش آفرینی پایدار با نقش متغیر میانجی کیفیت روابط است. و همچنین تاثیر مثبت کیفیت روابط بر ارزش آفرینی پایدار می باشد. کلید واژه ها: ادراک اخلاقی، ارزش آفرینی، کیفیت روابط، پسماند صفر.. . . . . .
شناسایی مؤلفه ها و ابعاد مدل نوآوری و ارزش آفرینی در خط مشی های دفاعی مبتنی بر ارتقاء مشارکت کارکنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف شناسایی مؤلفه ها و ابعاد مدل نوآوری و ارزش آفرینی در خط مشی های دفاعی مبتنی بر ارتقاء مشارکت کارکنان صورت گرفته است.روش: این پژوهش از نظر طرح و از حیث گردآوری داده ها، توصیفی (پیمایشی) و از نظر هدف، کاربردی و توسعه ای و از منظر روش، کمّی و کیفی و به روش دلفی فازی انجام شده است. جامعه آماری این پژوهش، فرماندهان، مدیران و کارشناسان ارتش جمهوری اسلامی ایران است و با بهره گیری از روش نمونه گیری گلوله برفی ، تعداد16 نفر ( ۶ خبره دانشگاهی و ۱۰ فرمانده) از افراد با تجربه و صاحب نظر درحوزه خط مشی های دفاعی انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها در بخش کیفی مطالعات کتابخانه ای و مصاحبه های نیمه ساختار یافته و در بخش کمی پرسشنامه محقق ساخته بود. یافته ها: در ادامه با مقوله بندی و دسته بندی معیارهای نهایی، تعداد 46 مؤلفه ها و 5 ابعاد حاصل گردید. در گام نهایی، با اجرای تکنیک دلفی فازی در 2 راند اقدام به غربالگری و اعتبارسنجی معیارهای گردید، به نحوی که در راند اول تعداد 6 معیاری حذف و در راند دوم هیچ معیاری حذف نشد که این خود نشانه ای برای پایان راندهای دلفی بوده است.نتایج: در این پژوهش نتایج نشان داد که مدل نوآوری و ارزش آفرینی در خط مشی های دفاعی مبتنی بر ارتقاء مشارکت کارکنان دارای 40 مؤلفه و 5 ابعاد است .
چارچوب ارزش آفرینی مدیریت منابع انسانی در پلتفرم های حمل ونقل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات منابع انسانی سال ۱۱ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۱
26 - 49
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: با توجه به رشد و توسعه پلتفرم های حمل ونقل در سال های اخیر و اهمیت روزافزون منابع انسانی، نیاز به بررسی چگونگی ارزش آفرینی، از طریق مدیریت منابع انسانی در این شکل جدید از کسب و کار محسوس است. هدف این مقاله، تعیین ارزش های ذی نفعان و چگونگی ایجاد ارزش، از طریق مدیریت منابع انسانی در کسب و کارهای پلتفرمی حمل و نقل برای ذی نفعان است. روش: روش این پژوهش آمیخته متوالی است. پژوهش حاضر در دو مرحله اجرا شده است. در مرحله نخست، با استفاده از ادبیات و روش تحلیل تم، فهرستی از ارزش های ذی نفعان شناسایی شد و از نمونه آماری منتخب از جامعه ذی نفعان در دو پلتفرم حمل ونقل مشهور ایرانی، درخواست شد که میزان اهمیت ارزش های استخراج شده یا سایر ارزش های مدنظر را در قالب پرسش نامه باز مشخص کنند. در مرحله دوم، از طریق مصاحبه با گروهی از خبرگان که به صورت هدفمند انتخاب شدند، قابلیت های ارزش آفرین در پلتفرم ها و چگونگی ایجاد ارزش از طریق مدیریت منابع انسانی در پلتفرم های حمل ونقل، به کمک روش تحلیل تم مشخص شد. یافته ها: در این پژوهش، 12 ارزش مدنظر ذی نفعان اصلی در پلتفرم های حمل و نقل، 2 قابلیت ارزش آفرین (مدیریت الکترونیکی فرایندها و مدیریت اطلاعات) و 2 روش ایجاد ارزش (بهبود برنامه ریزی کار و کارایی سیستم کنترلی) از طریق مدیریت منابع انسانی استخراج شد. نتیجه گیری: یافته های پژوهش به چارچوبی متشکل از قابلیت های ارزش آفرین، روش های ایجاد ارزش و ارزش های ذی نفعان منجر شد. از این چارچوب می توان برای فهم بهتر و به کارگیری مؤثرتر مدیریت منابع انسانی، در رابطه با ارزش آفرینی هر چه بیشتر برای ذی نفعان در پلتفرم های حمل و نقل بهره برد. در انتها، بر اساس نتایج به دست آمده از پژوهش، برای مدیران و عملگران توصیه های عملی و برای پژوهشگران پیشنهادهای پژوهشی ارائه شده است.
مطالعه عوامل موثر بر رفتار خرید مشتریان گوشی های تلفن همراه اپل
حوزههای تخصصی:
در این تحقیق به بررسی عواملی که می توانند رفتار خرید مشتریان گوشی های تلفن همراه اپل را تشریح کنند پرداخته شده است. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها بیان می کند که روش های ارزش آفرینی، بر تبلیغات شفاهی از یک سو و بر رفتار خرید مشتریان از سوی دیگر تاثیر دارد. همچنین اگر چه اعتماد افراد، بر تبلیغات شفاهی موثر شناخته شد اما فرض تاثیر آن بر رفتار خرید مشتریان، مورد حمایت قرار نگرفت. به طور مشابه، با وجود اینکه وفاداری افراد بر تبلیغات شفاهی موثر شناخته شد اما تاثیر آن بر رفتار خرید مشتریان، تایید نگردید. اما با این وجود مشخص شد که تبلیغات شفاهی بر رفتار خرید افراد تاثیر دارد. در نهایت با ارائه ی پیشنهادات مبتنی بر نتایج پژوهش تلاش شد تا زمینه ی جدیدی از تحقیقات و برنامه ریزی بازاریابی، توسعه یابد.
طراحی مدل زنجیره تامین ارزش آفرین خدمات: مطالعه موردی خدمات پزشکی و سلامت در بستر ویروس کرونا
حوزههای تخصصی:
اﯾﻦ ﭘﮋوﻫﺶ ﺑﺎ ﻫﺪف ﺷﻨﺎﺳﺎﯾﯽ ﻋﻮاﻣﻞ ارزش آﻓﺮﯾﻦ ﺑﺮای بیماران کرونایی در زﻧﺠﯿﺮه ﺗﺄﻣﯿﻦ بیمارستان ها ﺻﻮرت ﮔﺮﻓﺖ. ﺟﺎﻣﻌﻪ آﻣﺎری در اﯾﻦ ﭘﮋوﻫﺶ ﮐﻠﯿﻪ بیماران کرونایی در ﺷﻬﺮ ﺗﻬﺮان ﺑﻮده و ﺑﺮای ﺑﻪ دﺳﺖ آوردن ﺣﺠﻢ ﻧﻤﻮﻧﻪ از روش ﻧﻤﻮﻧﻪﮔﯿﺮی ﺗﺼﺎدﻓﯽ ﺳﺎده اﺳﺘﻔﺎده ﺷﺪه اﺳﺖ. اﺑﺰار اﻧﺪازهﮔﯿﺮی و ﺟﻤﻊآوری اﻃﻼﻋﺎت در اﯾﻦ ﭘﮋوﻫﺶ ﭘﺮﺳﺸﻨﺎﻣﻪ اﺳﺘﺎﻧﺪارد ﺑﻮده ﮐﻪ ﺑﺮای ﺑﺮرﺳﯽ ﭘﺎﯾﺎﯾﯽ آن از ﺿﺮﯾﺐ آﻟﻔﺎی ﮐﺮون ﺑﺎخ اﺳﺘﻔﺎده ﺷﺪه اﺳﺖ. پژوهش ﺣﺎﺿﺮ ﺑﺮ اﺳﺎس ﻫﺪف ﯾﮏپژوهش ﮐﺎرﺑﺮدی و ﻫﻤﭽﻨﯿﻦ ﺑﺮ اﺳﺎس ﭼﮕﻮﻧﮕﯽ ﺑﻪ دﺳﺖ آوردن دادهﻫﺎی ﻣﻮرد ﻧﯿﺎز، از ﻧﻮع ﺗﺤﻘﯿﻘﺎت ﺗﻮﺻﯿﻔﯽ و ﻫﻤﺒﺴﺘﮕﯽ ﻣﯽﺑﺎﺷﺪ. ﻫﻤﭽﻨﯿﻦ ﭘﮋوﻫﺶ ﺣﺎﺿﺮ را ﺑﺮﻣﺒﻨﺎی ﻧﻮع داده ﻫﺎی ﮔﺮدآوری ﺷﺪه از ﻧﻮع ﮐﻤﯽ دﺳﺘﻪﺑﻨﺪی ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ، ﭼﺮاﮐﻪ ﺑﺎ ﮔﺮدآوری دادهﻫﺎ از ﻃﺮﯾﻖ ﭘﺮﺳﺸﻨﺎﻣﻪ، تحلیل ها انجام گرفته است. برای ﺗﺠﺰﯾﻪ و ﺗﺤﻠﯿﻞ دادهﻫﺎی ﭘﺮﺳﺸﻨﺎﻣﻪ از ﺗﺤﻠﯿﻞ ﻋﺎﻣﻠﯽ ﺗﺄﯾﯿﺪی و ﻣﺪلﺳﺎزی ﻣﻌﺎدﻻت ﺳﺎﺧﺘﺎری، ﻣﻮﺟﻮد در ﺑﺴﺘﻪ ﻧﺮم اﻓﺰاری Smartpls اﺳﺘﻔﺎده ﺷﺪه اﺳﺖ ﻧﺘﺎﯾﺞ ﺣﺎﮐﯽ از آن اﺳﺖ ﮐﻪ ﻧﯿﺮوی اﻧﺴﺎﻧﯽ، ﮐﯿﻔﯿﺖ ﺧﺪﻣﺎت، ﺟﻨﺒﻪﻫﺎی ﻓﯿﺰﯾﮑﯽ، ﻫﺰﯾﻨﻪ خدمات و ﺷﻬﺮت بیمارستان ﺑﺮ ارزش ادراک ﺷﺪه بیماران ﺗﺄﺛﯿﺮ ﻣﺜﺒﺖ و ﻣﻌﻨﺎداری دارد ﻫﻤﭽﻨﯿﻦ دو ﻣﺘﻐﯿﺮ ﭘﺎﺳﺨﮕﻮﯾﯽ زﻧﺠﯿﺮه ﺗﺄﻣﯿﻦ و ﮐﺎراﯾﯽ زﻧﺠﯿﺮه ﺗﺄﻣﯿﻦ ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻣﺘﻐﯿﺮﻫﺎی واﺳﻂ در اﯾﻦ ارﺗﺒﺎﻃﺎت ﻧﻘﺶآﻓﺮﯾﻨﯽ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ.
ارائه مدل ارزش آفرینی منابع انسانی در شرکت ملی گاز ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی در صنعت نفت و انرژی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۰
150 - 176
حوزههای تخصصی:
این مطالعه با هدف ارائه مدل ارزشآفرینی منابع انسانی در شرکت ملی گاز ایرا ن
انجام گرفت. روش پژوهش آمیخته )کیفی کمی( بود. جامعه هدف پژوهش
خبرگان آگاه به موضوع تحقیق بودند که برحسب انتخاب هدفمند، تعداد 14 نف ر
بهعنوان نمونه تحقیق مشخص گر دید. ابزار جم عآوری داد هها، مصاحبههای عمی ق
و پرسشنامههای محق قساخته بود، داد ههای کیفی جهت شناسایی شاخصهای
ارزشآفرینی منابع انسانی با شیوه تحلیل تماتیک مبتنی بر مدل براو ن و کلارک و
داد ههای کمی با استفاده از تکنیک دیمتل تحلیل شد و برای این منظور از
نرمافزارهای 10Maxqda و 2016Excel استفاده شد. بعد از تحلیل دادهها، 94 مفهو م
اولیه در قالب 18 تم فرعی و 9 تم اصلی مؤثر بر ارزشآفرینی منابع انسان ی
بیشترین اثرگذاری را بر سایر » انگیز ش « دست هبندی شدند. نتایج نشان داد، شاخص
کمترین مقدار را به خود » توسعه سازمان « شاخصها داراست، در مقابل شاخص
اختصاص داده است که بهشدت تحت تأثیر شاخصهای دیگر مدل قرار دارد.
بیشترین تعامل را با شاخصهای دیگر داشته و » تغییر نگر ش « همچنین، شاخص
در مرک ز مدل قرار گرفته است. با توج ه به یافت هه ا، برنام ه ر ی ز ی راهبردی و توجه به
انگیزش و شبکه ارتبا ط ی کارکنا ن در س ا ی ه م د ی ر ی ت حم ا ی ت ی د ر شرک ت ملی گاز
ایران د ر راستا ی ارز شآفرینی منابع انسا ن ی از اهمیت بسزایی برخوردا ر اس ت باید
موردتوجه مدیران قرار ب گ یر د
عوامل ارزش آفرین در روابط حرفه ای بین حسابرس و صاحبکار در حرفه حسابرسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این تحقیق بررسی عوامل ارزش آفرین در روابط حرفه ای بین حسابرس و صاحبکار در حرفه حسابرسی می باشد. تحقیق حاضر به لحاظ هدف، کاربردی و روش اجرا بصورت کمی می باشد. جامعه آماری تحقیق شامل 303 نفر اعم از کارشناس مالی، مدیر اجرایی، حسابرس یا بازرس قانونی، مدیرعامل یا عضو هیات مدیره و اعضای هیات علمی دانشگاه و سایر می باشد و از طریق روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. گردآوری داده ها با استفاده از پرسشنامه می باشد. برای تجزیه و تحلیل داده از نرم افزار SPSS وPLS استفاده گردید. نتایج نشان داد استراتژی های مورد استفاده در مذاکرات حسابرس و صاحبکار می تواند بر چرخش یا ابقا حسابرس اثر داشته باشد. همچنین، اثر ادغام موسسه های حسابرسی بر روابط بین حسابرس و صاحبکار مثبت بوده است و البته انحصار بازار حسابرسی می تواند بر کیفیت رابطه بین مؤسسه حسابرسی و صاحب کار اثر داشته باشد. به عبارتی، انحصار بازار حسابرسی به وسیله ی مؤسسه های بزرگ، می تواند تهدید جدی برای سایر مؤسسه ها باشد. همچنین مقدار GOF برابر با 200/0 بدست آمد که، نشان از برازش مناسب و متوسط را در مدل دارد.
پیش بینی تأثیر مدیریت دانش بر ارزش آفرینی سازمانی با تأکید بر نقش میانجی خلاقیت سازمانی (مورد مطالعه: استان قم)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کتابداری و اطلاع رسانی دوره ۲۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۰۵)
137 - 158
حوزههای تخصصی:
هدف: توجه به مفهوم مدیریت دانش به عنوان یکی از عوامل اساسی توسعه سازمانی افزایش یافته است. مدیریت دانش، نه تنها به بهره مندی از دانش ها و تجربیات افراد در سازمان کمک می کند، بلکه در توسعه فرآیندهای نوآورانه، ارتقاء عملکرد سازمانی و بهبود ارتباطات داخلی و خارجی نقش بسیار مهمی ایفا می کند. در همین سیاق، ارتباط بین مدیریت دانش و ارزش آفرینی سازمانی به عنوان یک مسئله، مورد توجه قرار گرفته است. این پژوهش با هدف بررسی تأثیر مدیریت دانش بر ارزش آفرینی سازمانی و نقش میانجی خلاقیت سازمانی در این رابطه انجام شده است. روش: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر گردآوری اطلاعات، پژوهشی کتابخانه ای-اسنادی با تکنیک های میدانی و از نظر نوع توصیفی- پیمایشی است که به روش همبستگی و با رویکردی کمی انجام شده است. ابزار گردآوری اطلاعات در این پژوهش سه پرسشنامه (دو محقق ساخته و یک از پیش ساخته) استفاده گردید. برای سنجش روایی پرسشنامه های ارزش آفرینی سازمان و پرسشنامه خلاقیت سازمانی این پژوهش، از روایی محتوایی بهره برده شد که توسط خبرگان مدیریت دانش تأیید گردید. برای روایی پرسشنامه مدیریت دانش روش تحلیل عاملی تأییدی و روایی همگرا مناسب گزارش شده است. برای سنجش پایایی نیز از آلفای کرونباخ استفاده شد که برای پرسشنامه ارزش افرینی0/91، برای پرسشنامه خلاقیت سازمانی 0/076 و برای پرسشنامه مدیریت دانش 0/91 گزار شد. این پژوهش با کمک روش مدل سازی معادلات ساختاری و با استفاده از آزمون های پیرسون، رگرسیون خطی و تحلیل مسیر انجام شده است. 40 نفر از کارکنان کتابخانه های عمومی استان قم به صورت نمونه گیری گلوله برفی انتخاب شدند و جامعه آماری این پژوهش را تشکیل دادند. نرم افزار لیزرل جهت تحلیل داده ها مورد استفاده قرار گرفت.یافته ها: یافته ها نشان می دهد که ابعاد مدیریت دانش، به عنوان عوامل مهم، به طور مثبت و معنی دار با ارزش آفرینی سازمانی مرتبط هستند. در واقع، 87 درصد از تغییرات متغیر ارزش آفرینی سازمانی به وسیله ابعاد مدیریت دانش پیش بینی می شود؛ همچنین ارتباط بین مدیریت دانش و خلاقیت سازمانی مورد بررسی قرار گرفت که این دو متغیر دارای یک رابطه مثبت و معنی دار هستند. ارتباط بین خلاقیت سازمانی و ارزش آفرینی سازمانی نیز توسط آزمون همبستگی پیرسون تأیید شد. نقش واسطه ای خلاقیت سازمانی در تأثیر مدیریت دانش بر ارزش آفرینی سازمان، توسط تحلیل مسیر تأیید شد. نتیجه گیری: مدیریت دانش نقش محوری در ایجاد ارزش و پیش بینی عملکرد سازمانی دارد و خلاقیت سازمانی به عنوان یک متغیر میانجی، این رابطه را تقویت می کند. وجود همبستگی قوی بین مدیریت دانش و خلاقیت سازمانی و همچنین نتایج مثبت خلاقیت بر ارزش آفرینی، تأکید می کند که سرمایه گذاری در پرورش محیط های خلاق و مدیریت دانش مؤثر، می تواند به نوآوری و مزیت رقابتی پایدار منجر شود. این پژوهش به سازمان ها کمک می کند تا با فهم دقیق تری از این ارتباطات، مدیریت و استراتژی های خود را شکل دهند و به عنوان نتیجه، به ارزش آفرینی سازمانی دست یابند.
سنجش اثربخشی فرآیند مدیریت راهبردی و تاثیر آن بر پاسخگویی سازمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی ورزش و جوانان دوره ۱۹ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۵۰
117 - 130
هدف از این تحقیق، سنجش اثربخشی فرآیند مدیریت راهبردی و تاثیر آن بر پاسخگویی سازمانی در وزارت ورزش و جوانان بود. این تحقیق جزو تحقیق های توصیفی– همبستگی است که به صورت میدانی انجام گرفته است. جامعه آماری این تحقیق شامل همه کارکنان وزارت ورزش و جوانان است که با توجه به استعلام از معاونت پشتیبانی و منابع انسانی تعداد کارکنان، درمجموع 800 نفر بوده است. با محاسبه حجم نمونه مورد نیاز برای تحقیق با استفاده از جدول تعیین حجم نمونه کرجسی و مورگان، 260 نفر از کارمندان به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند و پرسشنامه بین آنها پخش گردید که در نهایت 251 پرسشنامه برگشت داده شد. ابزار تحقیق پرسشنامه، پرسشنامه «اثربخشی مدیریت راهبردی در سازمان های ورزشی» فرید فتحی (1396) و پرسشنامه «پاسخگویی سازمانی» واعظی (1390) می باشد. روایی محتوایی پرسشنامه ها به وسیله 10 نفراز اساتید متخصص در زمینه مدیریت ورزشی تایید گردید. پایایی آزمون از روش آلفای کرونباخ به دست آمد که برای پرسشنامه «اثربخشی مدیریت راهبردی» 82/0 و برای پرسشنامه «پاسخگویی سازمانی» 84/0 محاسبه شد. نتایج تحقیق نشان داد که اثربخشی مدیریت راهبردی در وزارت ورزش و جوانان در وضعیت نامناسبی قرار دارد. همچنین بین اثربخشی مدیریت راهبردی و پاسخگویی سازمانی ارتباط معناداری مشهود است. نتیجه آن که وزارت ورزش و جوانان نیاز به ارزیابی فرآیندهای مدیریت راهبردی و راه های اثربخش بودن راهبردهای خود دارد. همچنین، ضروری است که وزارت ورزش و جوانان سیستم پاسخگویی خود را تقویت کند و در راستای اهداف و راهبردهای خود قرار دهد.
بازاریابی صنعتی هوشمند محتوا: با رویکرد طراحی مدل قیمت گذاری بر ارزش آفرینی در بازارهای B2B
منبع:
مدیریت استراتژیک هوشمند سال دوم پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
131 - 168
حوزههای تخصصی:
چالش اصلی که این پژوهش را ضروری ساخت، ناکارآمدی برخی راهبردهای سنتی بازاریابی و قیمت گذاری در بازارهای B2B بود که عموماً به عدم تمایز در انتقال ارزش واقعی محصولات صنعتی منجر می شد. در واکنش به این کاستی، هدف تحقیق حاضر، بررسی نقش بازاریابی صنعتی هوشمند محتوا و ارتباط آن با طراحی مدل قیمت گذاری ارزش محور در بازارهای B2B است. برای دستیابی به این هدف، پژوهشگران با به کارگیری رویکرد کیفی و روش تحلیل مضمون، داده های گردآوری شده از مصاحبه های نیمه ساختاریافته با خبرگان و نیز اسناد سازمانی را به صورت نظام مند کدگذاری کردند. در نهایت، ده مضمون اصلی و دویست کد فرعی شناسایی شد که سه حوزه کلیدی فناوری های پشتیبان، تعاملات دیجیتال و تجربه مشتری، به ویژه برای ارزش آفرینی و قیمت گذاری مؤثر، اهمیت ویژه ای داشت. تحلیل های نهایی حاکی از آن است که محتوای هوشمند، زمینه را برای درک عمیق تر نیازهای مشتریان صنعتی فراهم می آورد و از سوی دیگر، با فراهم کردن داده های واقعی، سیاست های قیمت گذاری مبتنی بر ارزش را تسهیل می کند. همچنین روشن شد که سازمان ها برای پیاده سازی موفق این مدل، باید از زیرساخت های دیجیتال کارآمد، همکاری بین واحدهای مختلف و فرهنگ سازمانی داده محور برخوردار باشند. مقایسه یافته های حاضر با تحقیقات پیشین نشان می دهد که وجود رویکرد تلفیقی بین بازاریابی محتوایی و قیمت گذاری ارزش محور در بهبود رقابت پذیری شرکت های صنعتی نقشی کلیدی ایفا می کند. در نتیجه، این مطالعه نوآوری هایی از قبیل ارائه چارچوبی یکپارچه برای ترکیب جنبه های فناورانه، مدیریتی و فرهنگی ارائه می دهد که می تواند برای مدیران اجرایی در بخش B2B بسیار راهگشا باشد.
تأثیر نوآوری خدمات بر رضایت مشتریان با نقش میانجی ارزش آفرینی و دانش مشتری در صنعت بیمه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه بیمه دوره ۱۴ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱
67 - 80
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: دستیابی به رضایت مشتری، مهم ترین عامل رقابت در میان سازمان هاست. ازاین رو، آگاهی از میزان رضایت مشتریان اهمیت زیادی برای مدیران دارد. شرکت های فعال در صنعت بیمه و مدیران شاغل در صنعت نیز برای بهبود فعالیت های خود به آگاهی از میزان رضایت بیمه گذاران نیاز دارند، اما پیش از آن برای سنجش رضایت بیمه گذاران، شناسایی عوامل مؤثر بر رضایت بیمه گذاران همچون ارزش آفرینی و دانش مشتریان و نوآوری خدمات لازم است. بر همین اساس هدف اصلی این پژوهش بررسی تأثیر نوآوری خدمات بر رضایت مشتریان با نقش میانجی ارزش آفرینی و دانش مشتری است. روش شناسی:پژوهش حاضر از لحاظ هدف، کاربردی، از لحاظ نحوه جمع آوری داده ها توصیفی– همبستگی و از لحاظ نحوه تحلیل داده ها پژوهشی کمّی است. جامعه آماری مورد مطالعه شامل همه بیمه گذاران بیمه سرمد بودند که محل فعالیت آنان پالایشگاه شهید هاشمی نژاد در شهر مشهد است. با استفاده از روش نمونه گیری غیرتصادفی در دسترس و فرمول کوکران تعداد 132 نفر به عنوان حجم نمونه آماری تحقیق انتخاب شدند. مهم ترین ابزار گردآوری اطلاعات در بخش میدانی پرسش نامه بود. برای تحلیل داده ها از روش معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار Smart PLS استفاده شد. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل داده ها بیانگر این بود که نوآوری خدمات بر رضایت مشتریان شرکت بیمه سرمد تأثیر مثبت و معناداری دارد. همچنین تأثیر مثبت و معنادار نوآوری خدمات بر دانش مشتریان و ارزش آفرینی مشتریان نیز تأیید شد. براساس نتایج به دست آمده مشخص شد که دانش مشتری بر رضایت مشتریان شرکت بیمه سرمد تأثیر مثبت و معناداری دارد. تأثیر مثبت و معنادار ارزش آفرینی بر رضایت مشتریان تأیید شد. نقش میانجی متغیر ارزش آفرینی مشتری در تأثیر نوآوری خدمات بر رضایت مشتریان شرکت بیمه سرمد تأیید شد. در نهایت نیز مشخص شد که دانش مشتری، تأثیر نوآوری خدمات بر رضایت مشتریان شرکت بیمه سرمد را میانجی می کند. نتیجه گیری: نتایج حاصل از این تحقیق می تواند به مدیران تمامی شرکت های بیمه به صورت عام و مدیران شرکت بیمه سرمد به صورت خاص کمک کند تا با اتخاذ راهکارهایی درصدد ارزش آفرینی برای مشتریان باشند که در نهایت به افزایش رضایت مشتریان منجر خواهد شد. همچنین ارتقای سطح آگاهی و دانش مشتریان از خدمات و محصولات بیمه ای سبب افزایش جذب بیمه گذاران و سرمایه گذاری آنان در شرکت خواهد شد. بدین منظور پیشنهاد می شود مدیران بیمه سرمد از طریق اقداماتی مانند شخصی سازی محصولات و خدمات بیمه ای برای مشتریان ارزش آفرینی کنند. چنین به نظر می رسد که اجرای نظرسنجی های مستمر راهکار مناسبی برای ثبت دیدگاه ها، نظرها، پیشنهادها و انتقادات مشتریان است که از این طریق می توان علاوه بر اصلاح نقاط ضعف و کاستی ها، نیازهای مشتریان را برای طراحی محصولات جدید شناسایی کرد. همچنین توصیه می شود مدیران بیمه سرمد از طریق منابع مختلف و مشاوره تخصصی اطلاعات مفیدی را در خصوص خدمات و محصولات بیمه در اختیار بیمه گذاران قرار دهند.