مطالب مرتبط با کلیدواژه
۶۱.
۶۲.
۶۳.
۶۴.
۶۵.
۶۶.
۶۷.
۶۸.
۶۹.
۷۰.
۷۱.
۷۲.
۷۳.
۷۴.
۷۵.
۷۶.
۷۷.
۷۸.
۷۹.
۸۰.
علوم انسانی اسلامی
منبع:
راهبرد اجتماعی فرهنگی سال یازدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۱
787 - 821
حوزههای تخصصی:
«اسلامی سازی معرفت»، «اسلامی سازی علوم»، «دانشگاه اسلامی» یا «علوم انسانی اسلامی»، در کنار مفهومی چون «علم دینی»، از مفاهیمی هستند که عمدتاً ذیل یک دیدگاه کلان، و آن هم خواستِ فراروی از ساختار تنگ تفسیر تجربه گرا و پوزیتیویستی از علم در پیوند با دین و امر قدسی شکل گرفته است. این خواست نه تنها در ایران که پیش از آن در برخی کشورهای دیگر هم مدافعانی داشته و کماکان دارد. تجربه خاص انقلاب اسلامی در ایران و همچنین تجربه انقلاب فرهنگی در سال ۱۳۵۹ این امکان را فراهم کرد که بتوان از نوعی تجربه خواست علوم انسانی اسلامی سخن گفت. این مقاله در پی بیان شرحی فشرده و تاریخی از سرنوشت روندها و رویکردهای نهادی طلب علم انسانی دینی و دانشگاه اسلامی در ایران است. در این مقاله مبتنی بر روش کیفی اسنادی نشان داده شده که نه تنها خواست دانشگاه اسلامی یا علوم انسانی اسلامی، یک خواست جدید در دوره ی اخیر انقلاب اسلامی نیست، بلکه اساس چنین ایده ای از مدت ها قبل در عالم اسلام مطرح بوده و حتی پیش از انقلاب اسلامی نیز توسط برخی اهالی علم مطرح و دنبال شده است.
علوم انسانی اسلامی از منظر علامه مصباح یزدی و عطاس (مطالعه تطبیقی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امکان و چگونگی علوم انسانی اسلامی، از جمله مسائل و موضوعاتی است که در چند دهه اخیر مورد توجه بسیاری از محققان و متفکران مسلمان قرار گرفته است. یکی از راه هایی که می تواند به پیشرقت این حوزه مطالعاتی و حل مسائل آن کمک کند مطالعه تطبیقی آرا و نظریات شخصیت های برجسته و تأثیرگذار این عرصه است. به همین منظور مقاله حاضر تلاش دارد با روش توصیفی تحلیلی، برخی از مهم ترین مشابهت ها و تمایزات دیدگاه های علامه مصباح یزدی و سید محمد نقیب العطاس در این زمینه را به اجمال بررسی نماید. از جمله مشابهت ها می توان به مواردی هم چون: امکان و لزوم تدوین علوم انسانی اسلامی، ابتنای علوم انسانی اسلامی بر مبانی خاص خود، نفی حصر روش شناختی تجربی، نقد سکولاریزم به عنوان یکی از مبانی مهم و اساسی علوم انسانی غربی و ... اشاره کرد. در مورد تقاوت ها نیز مواردی هم چون: تعریف علم، دین و علم دینی، معیار صدق و کذب گزاره ها، جایگاه شهود در ابزارها و منابع شناخت، هستی شناسی و تأثیر آن در علوم انسانی اسلامی و ... قابل ذکر و اشاره است.
بررسی مبانی انسان شناختی علوم انسانی اسلامی از دیدگاه علامه مصباح یزدی(مقاله علمی وزارت علوم)
علوم انسانی مدعی توصیف واقعیت انسان و جامعه است و خود را عهده دار تبیین روابط، ترسیم اهداف و بیان چگونگی رسیدن به آن اهداف می داند؛ بنابراین لازم است انسان، به عنوان موضوع محوری این مطالعات به درستی شناخته شود. انسان کیست؟ چه ویژگی هایی دارد؟ اراده و رفتار اختیاری او چقدر در سعادت و کمال نهایی او مؤثر است؟ و نقش علوم انسانی در تکامل او و در ساخت تمدن اسلامی چیست؟ از دیدگاه علامه مصباح یزدی، با توجه به تعریف دین و نقش بی بدیل آن در تبیین سعادت و شقاوت انسان، ارتباط تنگاتنگ آن با رفتار اختیاری انسان، نقش علوم انسانی در تفکر و سبک زندگی و درنهایت سعادت و شقاوت انسان ها، علوم انسانی اسلامی اهمیت ویژه ای می یابد. علوم انسانی براساس مبانی تفکر و اندیشه های بنیادین استوارشده و زیربنای تمدن های بشری را به وجود می آورد. شناخت این اندیشه ها و نحوه تأثیر آن در علوم انسانی، نقاط دقیق تقابل تمدن اسلامی و فرهنگ غرب را نمایان می کند. در نگاه ایشان اکتفا به روش تجربی برای مطالعه روابط و پدیده های انسانی صحیح نیست، بلکه عقل و تجربه در بسیاری موارد، ارتباط افعال انسان و نتایج اخروی آن ها را درنمی یابد. ازطرفی با اثبات روح مجرد برای انسان، مفهوم سعادت و گستره آن فراتر از چارچوب جهان مادی خواهد بود؛ بنابراین نیازمند مراجعه به وحی الهی به عنوان یک روش و منبع معتبر معرفت بخش برای دست یابی به انسان شناسی صحیح خواهیم بود. در این مقاله سعی کرده ایم مبانی انسان شناسی اسلامی را از دیدگاه فیلسوف متفکر، علامه مصباح یزدی (ره) بررسی کرده و به نقش آن در علوم انسانی اسلامی بپردازیم.
الگوبرداری از تأسیس فلسفه اسلامی برای تأسیس علوم انسانی اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
تحقق تمدن نوین اسلامی به عنوان هدف نهایی انقلاب اسلامی ایران، نیازمند تولید علوم انسانی اسلامی است؛ اما در میان باورمندان به امکان علوم انسانی اسلامی در باره چگونگی تولید چنین دانشی، شاهد اختلاف نظر قابل توجهی هستیم و روش تحقیق های گوناگونی برای این منظور تاکنون ارائه شده است. ازآنجاکه فلسفه ازجمله دانش های وارداتی به عالم اسلام است که با تلاش عالمی چون فارابی، مدل اسلامی آن با موفقیت تأسیس و تولید گردیده، با الگوگیری از مراحل تأسیس فلسفه اسلامی توسط فارابی، می توان پیشنهادی برای تأْسیس نسخه اسلامی علوم انسانی وارداتی عصر حاضر ارائه داد. این تحقیق با روش تحلیلی منطقی تلاش کرده، پس از مشخص کردن مراحل نظریه پردازی فارابی در تأسیس فلسفه اسلامی، مراحلی برای تأسیس علوم انسانی اسلامی پیشنهاد دهد که عبارت اند از 1) گزینش و ترجمه هدفمند آثار وارداتی علوم انسانی براساس میزان هماهنگی با آموزه های اسلام؛ 2) شرح آثار و آرای گزینش شده توسط نخبگان باورمند به آموزه های اسلام؛ 3) الهام و استفاده از آموزه های اسلام در جهت دهی در گزینش مسئله تحقیق در طرح مسائل تازه، در طرح استدلال نو، در پاسخ گویی به برخی مسائل علوم انسانی و در بهره گیری به عنوان ناظر ارزش یاب؛ 4) تعیین اصول و مبانی فلسفه فارابی و سایر اصول و مبانی لازم؛ 5) استفاده از مفاهیم، منابع و روش های فرافرهنگی و 6) طبقه بندی علوم برای ارائه راه بردی آموزشی و پژوهشی.
تحلیل و نقد بازتاب گفتمان علوم انسانی اسلامی در کتاب های جامعه شناسی متوسطه(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
در جمهوری اسلامی ایران، علوم انسانی اسلامی، به منزله یک «پارادایم»، با حمایت نیروهای مذهبی وفادار به حاکمیت در حال تبدیل شدن به یک «گفتمان» است. یکی از نهادهایی که در معرض ترویج گفتمان یاد شده قرار گرفته، آموزش و پرورش است. در سال های اخیر با تغییرات در کتب مدارس، به خصوص رشته علوم انسانی، تلاش زیادی برای نهادینه کردن علوم انسانی اسلامی و تبدیل آن به گفتمان مسلط در این کتاب ها شده است. از قرائن چنین برمی آید که از میان آثار مربوط به دانش آموزان دبیرستان در رشته علوم انسانی، کتب جامعه شناسی این رشته تأثیر قابل ملاحظه ای از این گفتمان را داشته است. در این کتب با نقد هستی شناسی، معرفت شناسی و روش شناسی حاکم بر جامعه غربی، اصول هستی شناسی، معرفت شناسی و روش شناسی علوم انسانی اسلامی مطرح شده است. هدف از این پژوهش آن است که با بهره گیری از روش تحلیل گفتمان انتقادی «تئون ون دایک»، بازتاب این گفتمان در کتاب جامعه شناسی رشته علوم انسانی تحلیل و نقد شود. ازاین رو، تحقیق حاضر از نوع توصیفی−تحلیلی با رویکرد گفتمانی است که به صورت تحلیل محتوا انجام خواهد شد. یافته های تحقیق بیانگر آن است که براساس چارچوب نظری ون دایک، نویسندگان کتاب های جامعه شناسی مقطع متوسطه، مطالب کتب را بر پایه رویکرد ایدئولوژیک تنظیم کرده اند. ازاین رو، مؤلفه های مورد نظر ون دایک مانند تعمیم دهی، استناد و استفاده از اشارات ضمنی، آشکارسازی، کاربرد عبارت های منفی و به ویژه قطب بندی و غیریت سازی نظیر «رهیافت معنوی گرایانه در مقابل رهیافت مادی گرایانه»، «انسان غربی در برابر انسان الهی» و «لیبرال دموکراسی در برابر مردم سالاری» در جاهای مختلف این کتب قابل مشاهده است.
آسیب شناسی مطالعات بین رشته ای قرآن کریم در فضای فناوری اطلاعات محور
حوزههای تخصصی:
هدف از این تحقیق بررسی «آسیب شناسی مطالعات بین رشته ای قرآن کریم در فضای فناوری اطلاعات محور» است. در این پژوهش از روش تحقیق کتابخانه ای و روش تحلیلی استفاده شده است. در حال حاضر تحقیقات در زمینه مطالعات بین رشته ای قرآن کریم به شکل تراکمی و متسلسل پیش نمی رود و محققان، کمتر می توانند از آثار پژوهشی و کتابهای مرتبط استفاده نمایند. پایگاههای اطلاع رسانی موجود نیز در زمینه ارائه این گروه از تحقیقات، به صورت تخصصی و فراگیر وارد نشده اند. تحقیقات در کلیه علوم به صورت تجمعی و افزایشی است اما به دلیل عدم ارتباط محققین مطالعات بین رشته ای قرآن کریم با یکدیگر، بیشتر تحقیقات در این زمینه به صورت پراکنده و غیر مرتبط با یکدیگر رشد می نماید. راه حل این مشکل در ایجاد بانک جامع اطلاع رسانی در فضای مجازی در زمینه مطالعات بین رشته ای قرآن کریم است که اولاً؛ به طور تخصصی در زمینه مطالعات بین رشته ای قرآن کریم فعالیت نماید. ثانیاً؛ به جمع آوری مقالات مرتبط در همایش ها، مجلات و روزنامه ها بپردازد. ثالثاً؛ دارای کتابخانه دیجیتال و مجله الکترونیکی همراه با ارتباط گسترده با مخاطبانش باشد و طرحی نیز برای جمع آوری تحقیقات مطالعات بین رشته ای قرآن کریم در کشورهای غیر از ایران داشته باشد.
مبانی حاکم بر ساختار قرآن کریم در نسبت با علوم انسانی قرآن بنیان از منظر آیت الله جوادی آملی
حوزههای تخصصی:
شناخت قرآن، از این حیث که در مسئله ی تولید علم انسانی قرآن بنیان مؤثر بوده، بسیار اهمیت دارد؛ چراکه نوع نگاه ما به قرآن، میزان و نوع انتظار ما از قرآن را مشخص خواهدنمود. شناخت قرآن بر اساس نظام سه گانه ی فاعلی، داخلی و نظام غایی قرآن قابل بررسی است. رابطه ی بین «قرآن کریم» و «علم انسانی» بر اساس نظام داخلی قرآن، به صورت مجموعه ای از مبانی حاکم بر «محتوای» قرآن و مجموعه ای از مبانی حاکم بر «صورت»، اعم از «زبان» قرآن و «اسلوب» آن قابل ترسیم است. محتوای قرآن کریم متناسب با غایت آن است و برای ارائه این محتوا، زبانی را به کار گرفته که بتواند چنین هدفی را برآورده کند و همچنین ساختار و سبک، به گونه ای تنظیم شده که قابلیت تحقق چنین کاری را داشته باشد؛ لذا باید نسبت بین این زبان و ساختار را در مواجهه با زبان و ساختارهای علوم انسانی استخراج کرد. در این تحقیق با روش توصیفی تحلیلی بر اساس نظرات آیت الله جوادی آملی بیان خواهند شد که قرآن کریم نه تنها در سبک بیانی خود متفاوت عمل کرده است و به طورکلی شیوه های رایج در کتب بشری را در پیش نگرفته است، بلکه در ساختار و اسلوب چینش و نظم دهی نیز تفاوت های اساسی و جدی ای با کتب بشری دارد که مسائل مربوط به سیاق و سباق، چگونگی به کارگیری تمثیلات و ... از مصادیق این ساختار و سبک خاص قرآن کریم است.
فقه نظام از رهگذر بررسی نظرات مختلف و تبیین رابطه آن با علوم انسانی اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حقوق اسلامی سال نوزدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۷۴
159 - 183
حوزههای تخصصی:
بر اساس اصل چهارم قانون اساسی همه قوانین و مقررات کشور باید بر اساس اسلام باشد. اقتضای عمل به این اصل اتخاذ راهبرد تقنین مبتنی بر شرع است، اما شورای نگهبان عملا بر اساس راهبرد عدم مغایرت با شرع عمل می کند. دلیل آن هم این است که علوم دینی از جمله فقه، یا علم مورد نیاز مواجهه با مسائل مزبور و در نتیجه راه حل اصلی را تولید نکرده اند یا مواجهه آنها با این مسائل به صورت تک نگاری و صرف نظر از پیامدهای اجتماعی و ارتباطات گسترده مسئله با ساحتهای مختلف جامعه و به اصطلاح در قالب فقه مستحدثات بوده است. برای رفع این نقیصه، اندیشمندان ایده فقه نظام را مطرح کرده اند. از این جهت مباحث مختلفی در این سالها بین حوزویان در خصوص چیستی فقه نظام و کارکردش مطرح شده است. اما نظرات مطرح شده، از انسجام و جامعیت کافی برخوردار نیست و در بسیاری موارد نیز وارد قلمرو علوم انسانی شده است. مضافا اینکه هر یک از این نظرات در مقام عمل کارآمدی خود را ثابت نکرده است. در این مقاله تلاش شده است، نظرات مختلف در مورد فقه نظام مطرح شده و ضمن نقد مختصر آنها تعریف مختار از فقه نظام ارائه گردد.
بررسی چالش های روش شناختی «امکان علوم انسانی اسلامی» براساس دیدگاه های آیت الله مصباح یزدی
علوم انسانی نرم افزار هر تمدن است. علوم انسانی موجود متناسب با بافت فرهنگی و ایدئولوژی جهان غرب است. علی رغم نیاز منطقی تمدن نوین اسلامی به اسلامی سازی علوم انسانی، برخی همچنان در امکان علوم انسانی اسلامی تشکیک می کنند. بدین روی، لازم است چالش های نظری اسلامی سازی علوم انسانی شناسایی، تحلیل و ارزیابی شود. پژوهش حاضر با محوریت دیدگاه های فیلسوف برجسته جهان اسلام، علامه مصباح یزدی، با روش توصیفی تحلیلی و با رویکرد انتقادی به بررسی چالش های روش شناختی «امکان علوم انسانی اسلامی» پرداخته است. براساس نتایج به دست آمده، تمایز روش علمی از روش فهم متون دینی و تفکیک مقام «گردآوری» از مقام «داوری» از مهم ترین چالش های دین شناختی امکان «علوم انسانی اسلامی» است. آیت الله مصباح یزدی با تبیین مبانی لازم برای اسلامی سازی علوم انسانی، ازجمله مبانی روش شناختی، هم به این چالش های یادشده پاسخ گفته و هم با تأکید بر ضرورت علم دینی، راه را برای ارائه نمونه های عینی علوم انسانی اسلامی نیز نشان داده است.
بررسی چالش های معرفت شناختی «امکان علوم انسانی اسلامی» براساس دیدگاه های آیت الله مصباح یزدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت سال ۳۱ دی ۱۴۰۱ شماره ۳۰۱
15-26
علوم انسانی نرم افزار هر تمدن است. علوم انسانی موجود متناسب با بافت فرهنگی و ایدئولوژی جهان غرب است. علی رغم نیاز منطقی تمدن نوین اسلامی به اسلامی سازی علوم انسانی، برخی همچنان در امکان علوم انسانی اسلامی تشکیک می کنند. بدین سان، لازم است چالش های نظری اسلامی سازی علوم انسانی را شناسایی، تحلیل و ارزیابی کرد. پژوهش حاضر با محوریت دیدگاه های فیلسوف برجسته جهان اسلام، علامه مصباح یزدی درصدد است با روش توصیفی تحلیلی و با رویکرد انتقادی به بررسی چالش های معرفت شناختی «امکان علوم انسانی اسلامی» بپردازد. براساس نتایج به دست آمده، انحصارگرایی معرفتی در علم مدرن، ناواقع گرایی زبان دین، پارادوکسیکال بودن علم اسلامی، تفکیک علم از تکنولوژی از مهم ترین چالش های معرفت شناختی امکان «علوم انسانی اسلامی» است. آیت الله مصباح یزدی با تبیین مبانی لازم جهت اسلامی سازی علوم انسانی، ازجمله مبانی معرفت شناختی، نه تنها به همه چالش های یادشده پاسخ داده اند؛ بلکه با تأکید بر ضرورت علم دینی، راه را برای ارائه نمونه های عینی علوم انسانی اسلامی نیز نشان داده اند.
بررسی چالش های ارزش شناختی «امکان علوم انسانی اسلامی» براساس دیدگاه آیت الله مصباح یزدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت سال ۳۱ دی ۱۴۰۱ شماره ۳۰۱
39-47
علوم انسانی نرم افزار هر تمدنی است. علوم انسانی موجود متناسب با بافت فرهنگی و ایدئولوژی جهان غرب است. علی رغم نیاز منطقی تمدن نوین اسلامی به اسلامی سازی علوم انسانی، برخی همچنان در امکان علوم انسانی اسلامی تشکیک می کنند. بدین سان لازم است چالش های نظری اسلامی سازی علوم انسانی را شناسایی، تحلیل و ارزیابی کرد. پژوهش حاضر با محوریت دیدگاه های فیلسوف برجسته جهان اسلام، علامه مصباح یزدی درصدد است با روش توصیفی تحلیلی و با رویکرد انتقادی به بررسی چالش های ارزش شناختی «امکان علوم انسانی اسلامی» بپردازد. مهم ترین چالش های ارزش شناختی امکان «علوم انسانی اسلامی» مسئله غیرواقع گرایی در تحلیل ارزش ها و به تبع آن، تفکیک دانش از ارزش است. آیت الله مصباح یزدی با تبیین مبانی لازم جهت اسلامی سازی علوم انسانی، ازجمله مبانی ارزش شناختی، و نیز با اثبات واقع گرایی در ارزش های اخلاقی و ابطال دیدگاه مقابل، به حل مسئله رابطه دانش و ارزش پرداخته و این مانع را از سر راه امکان علوم انسانی اسلامی برداشته است.
امکان سنجی، روش و شرایط استنباط گزاره های توصیفی و هنجاری علوم انسانی از احکام تشریعی اسلام(مقاله علمی وزارت علوم)
یکی از مسائل بنیادی شکل گیری علوم انسانی اسلامی حل مسائل روش شناختی آن است. تحقیق حاضر با هدف کمک به حرکت علمی شکل گرفته در راستای اسلامی سازی علوم انسانی به دنبال امکان سنجی، روش و شرایط استنباط گزاره های توصیفی و هنجاری علوم انسانی از احکام تشریعی است. نتایج تحقیق که به روش تحلیلی-توصیفی انجام شده است، نشان می دهد امکان استنباط گزاره های توصیفی و هنجاری علوم انسانی از احکام تشریعی وجود دارد و اگر پژوهشگر به اجتهاد مصطلح حوزوی مسلط بوده و در یکی از رشته های علوم انسانی تخصص داشته باشد، می تواند با حفظ اصول و مبانی روش فقه جواهری گزاره های توصیفی و هنجاری علوم انسانی را از احکام تشریعی استنباط کند. اساس این استنباط مبتنی بر حدس است و با تجمیع قرائن و ترک مظنون درجه اطمینان به مفاد حدس ارتقا می یابد. در پایان نیز چند نمونه از گزاره های استنباط شده با روش مزبور ارائه شده است.
انقلاب فرهنگی و دشواره علوم انسانی، مطالعه ای در مورد مناسبات میان ایدئولوژی و دانش در ایران پس از انقلاب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگی و ارتباطات سال هجدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۶۹
41 - 64
این مقاله در پی بازفهمی انقلاب فرهنگی به عنوان مهمترین رویداد دانشگاهی پس از انقلاب و تأثیرات آن بر علوم انسانی و اجتماعی دانشگاهی است. انقلاب فرهنگی حرکتی سیاسی بود که بسط آن در بستر زمان، موجب تغییراتی در حیات دانشگاهی شده و سرانجام منتهی به تأسیس نهادی رسمی، ابتدا با عنوان ستاد انقلاب فرهنگی و سپس شورای عالی انقلاب فرهنگی، بر فراز وزارت علوم برای کنترل زیست آکادمیک شد. پرسش اصلی مقاله این است که در فرایند بسط و نهادینگی انقلاب فرهنگی، چگونه علوم انسانی به مهم ترین دشواره این جریان تبدیل شد و ایده هایی مثل «اسلامی سازی علوم انسانی» و «تولید علوم انسانی اسلامی» امکان ظهور یافت؛ ایده هایی که طرح آن ها متضمن اعلام نوعی بی اعتمادی به علوم انسانی دانشگاهی بود. حمایت حکومت از این ایده ها سویه علمی آن ها را به حاشیه رانده و موجب کاهش مشارکت دانشگاهیان در آن شد. از سوی دیگر، مشارکت روحانیون در تحقق این ایده ها، تصویری از تقابل میان روحانیت با دانشگاه پدید آورد و به ایده نزاع ایدئولوژی با دانش دامن زد. این وضعیت از سویی موجب تضعیف موقعیت علوم انسانی و اجتماعی در میدان آکادمی شده و به گسترش این علوم در حوزه عمومی کمک کرده است. این مقاله با بررسی اسناد و مدارک رویداد انقلاب فرهنگی و بازخوانی روایت کنشگران آن و نیز سنجش پیامدهای آن، شامل طرح هایی مثل اسلامی کردن علوم انسانی و تولید علوم انسانی اسلامی، نشان می دهد که مداخله سیاست و ایدئولوژی در بازی علم دانشگاهی، نه تنها ضرورتاً به نتایج مورد نظر نخواهد رسید، بلکه می تواند پیامدهایی نامطلوب هم به دنبال داشته باشد.
فواید جریان شناسی علوم انسانی اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
تلاش برای دستیابی به علوم انسانی اسلامی از دغدغه های نظام جمهوری اسلامی ایران است که در چهل سال گذشته برای تحقق آن، مراکز گوناگونی تأسیس و اقدامات بسیاری در این زمینه انجام شده است. از سوی دیگر در این مدت مطالعاتی درباره معرفی، دفاع یا نقد ایده علوم انسانی اسلامی و اقدامات صورت گرفته در این زمینه انجام شده است. در این میان جای یک مطالعه جریان شناسانه دقیق درباره علوم انسانی اسلامی خالی است؛ مطالعه ای که بر مبنای تعریف دقیقی از جریان شناسی و بهره گیری از مطالعات تاریخی، روان شناختی، جامعه شناختی، اقتصادی درباره علوم انسانی اسلامی بتواند شناختی دقیق از جریان علوم انسانی اسلامی فراهم نماید. در این مقاله به فواید جریان شناسی علوم انسانی اسلامی اشاره می گردد تا انگیزه ای قوی برای انجام چنین مطالعه ای فراهم آید. فهم بهتر نظریه های مطرح شده درباره علوم انسانی اسلامی؛ درک تلازم نداشتن میان صدق و کذب و قدرتمندی دیدگاه ها درباره علوم انسانی اسلامی؛ تسهیل فرایند آموزش و یادگیری نظریه های موجود در این زمینه؛ فهم پیچیدگی فضاهای علمی و سیاسی؛ انتخاب موقعیت مناسب در عرصه علوم انسانی اسلامی؛ آسیب شناسی، آینده پژوهی، سیاست گذاری و برنامه ریزی در زمینه علوم انسانی اسلامی؛ زمینه سازی برای گسترش و تعمیق جریان علوم انسانی اسلامی از فواید جریان شناسی علوم انسانی اسلامی است.
بررسی انتقادی دیدگاه پایا درباره علوم انسانی دینی با تأکید بر اندیشه علامه مصباح یزدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ایده علوم انسانی اسلامی در میان اندیشمندان اسلامی موافقان و مخالفانی دارد که هرکدام به طیف های گوناگونی تقسیم پذیر است. دیدگاه دکتر علی پایا در مخالفت با علم دینی و البته موافقت با تکنولوژی دینی و در نتیجه، گونه ای انکار علوم انسانی دینی شایسته تأمل است. پژوهش حاضر با روش توصیفی تحلیلی و با رویکرد انتقادی، این دیدگاه را متکی بر اندیشه علامه مصباح یزدی که از موافقان علوم انسانی اسلامی به شمار می آید بررسی کرده و به این نتیجه دست یافته است که ادعای پایا در این حوزه با مبانی معناشناختی، معرفت شناختی و روش شناختی صحیح ناسازگار است. به نظر می رسد علوم انسانی دینی نه تنها ممکن، بلکه محقق است. این دسته از علوم، کنش های فردی و اجتماعی انسانی را به منظور توصیف، تبیین، تفسیر، پیش بینی و جهت بخشی آنها مورد مطالعه قرار می دهند و در مرحله مسئله سازی، برای گزینش مسئله تحقیق، طرح مسائل تازه، یا طرح استدلال های نو، متأثر از آموزه های اسلام اند و در پاسخ به مسئله، متناسب با مسئله از آموزه های اسلام فی الجمله به عنوان اصول موضوعه یا پاسخ مسئله استفاده می کنند و آموزه های اسلام را در ارزیابی دستاوردهای خود، معتبر می دانند.
چیستی، چرایی و چگونگی «هندسه معرفتی اسلام» و جایگاه «روان شناسی اسلامی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«ضرورت رویکرد تأسیسی» بحثی بسیار مهم در علوم انسانی اسلامی است. اگر بخواهیم رویکرد تأسیسی داشته باشیم، باید بتوانیم علوم انسانیِ اسلامی را در کنار سایر علوم اسلامی به صورت منسجم و نظام مند ملاحظه کنیم. این پژوهش هندسه معرفتی اسلام را به گونه ای ترسیم می کند که علوم انسانی نیز بخشی از آن تلقی می شود. هدف این پژوهش ترسیم کلیات هندسه معرفتی و صورت بندی مفاهیم کلان اسلامی و شاخه های معرفتیِ مختلف در نظام اندیشه دینی است. سؤال اصلی پژوهش این است که «در هندسه معرفتی اسلام، چه جایگاهی برای روان شناسی اسلامی ترسیم می شود؟» یافته های این پژوهش عبارتند از: 1. رابطه سیستمی در معارف اسلامی جریان دارد؛ 2. بدون ترسیم و تبیین هندسه معرفتی اسلام نمی توان نسبتِ علوم انسانیِ اسلامی با رویکرد تأسیسی را با دیگر علوم اسلامی بیان کرد؛ 3. این هندسه معرفتی را می توان به شکل یک الگو یا نمادی معرفی کرد که ارتباط اجزای آن با یکدیگر روشن است؛ 4. جایگاه روان شناسی در سه ساحت شناختی، عاطفی - هیجانی و رفتاری مشخص شده است.
ظرفیت سنجی تفسیر موضوعی در تولید علوم انسانی اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های قرآنی بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۷
93 - 120
حوزههای تخصصی:
علی رغم غلبه نگرش فلسفی در رویکردهای انتقادی به علوم انسانیِ مدرن که چندین دهه است در جهان اسلام و در ایران بسیار رایج شده است، همچنان فقدان رویکردهای قرآنی در تولید علوم انسانی قرآن بنیان احساس می شود. در این راستا به نظر می رسد که می توان از ظرفیت روش تفسیر موضوعی برای ورود قرآن کریم به ساحت علوم انسانی بهره جست. تفسیر موضوعی با توجه به درون یا برون قرآنی بودن موضوع آن، در نقد ساختار دانش مدرن و تحقیقات علوم و همچنین تولید علوم انسانی اسلامی، کارکردهای متعددی دارد. از تفسیر موضوعیِ درون قرآنی می توان در جهت «نقد مبناییِ» مبانی عام علوم انسانی مبانی معرفت شناسی، ارزش شناسی، هستی شناسی و انسان شناسی و همچنین ابتناء و پی ریزی علوم انسانی بر پایه مبانی به دست آمده از قرآن کریم بهره برد. از تفسیر موضوعی برون قرآنی مانند رویکرد استنطاقی شهید صدر برای پاسخ دهی به مسئله های علوم انسانی استفاده می شود که این فرایند با چالش هایی از جمله پیچیدگی و چندتباری «موضوعِ» علوم انسانی مواجه است که در اصطلاحات مدرن این حوزه وجود دارد. برای حل این مسئله، در مواردی می توان به منظور فرایندشناسی تغییر مؤلفه های مفهوم مدرن از رویکرد «تاریخ انگاره» و همچنین از رویکرد «تحلیل موضوع» به مؤلفه های معنایی بهره جست و با تجزیه دقیق آن موضوع به چند مؤلفه نشان داد که مؤلفه ها لزوماً محصول عصر مدرن نیستند و می توان آن ها را در قرآن کریم پی جویی نمود. سپس از «ترکیب» نتایج به دست آمده بر اساس تفسیر موضوعی، به دیدگاه قرآن کریم نسبت به موضوع مدرن در حوزه مورد نظر دست یافت.
راه کارهای محمد عماره برای اسلامی سازی علوم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت سال ۳۲ اردیبهشت ۱۴۰۲ شماره ۳۰۵
19-30
حوزههای تخصصی:
مسئله اسلامی سازی علوم از مسائل مهمی است که همواره نظریات گوناگونی درباره آن مطرح بوده است. اصلی ترین سؤال در این حوزه این است که آیا برای اسلامی سازی علوم طبیعی و انسانی راهی وجود دارد؛ یا چیزی به نام علوم اسلامی امکان تحقق ندارد؟ محمد عماره اندیشمند اسلام گرای نومعتزلی از کسانی است که در این زمینه به تفصیل به بحث و پژوهش پرداخته است و برای اسلامی سازی علوم طبیعی و انسانی راهکار ارائه کرده است. از منظر عماره راهکار اصلی اسلامی سازی علوم، توجه هم زمان به کتاب تشریع و کتاب تکوین به عنوان دو منبع معرفت است. در این مقاله با روش گردآوری و تحلیل داده ها، تلاش شده تبیینی از نظریه وی ارائه گردد. ابتدا مقصود عماره از معرفت و اسلامی سازی آن بیان می شود و سپس راهکار وی برای اسلامی سازی در حیطه علوم طبیعی و انسانی ارائه شده و در پایان به ادله او برای تبیین اسلامی سازی پرداخته خواهد شد.
روش های نظریه پردازی براساس متون دینی در مطالعات علوم انسانی (مرور بازه 1380 تا 1400 ش)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریه پردازی براساس متون دینی (قرآن و حدیث)، بعد از توسعه و تعمیق مباحث امکان و همچنین ضرورت و مبانی تولید دانش دینی، به شکلی جدی مدنظر قرار گرفت؛ بنابراین در سال های اخیر آثار متعددی منتشر شده اند که به دنبال استخدام، محک و ابداع فرایندهایی برای استنباط نظریه های علمی از متون دینی هستند. شناخت این تلاش ها کمک شایانی به همه دغدغه مندان عرصه نظریه پردازی اسلامی می کند تا ضمن بهره گیری از داده ها و روش های تولیدشده، از آن ها برای تکامل این مسیر استفاده کنند، اما با این همه، این آثار را افراد متعدد، در رشته های مختلف علوم انسانی، در مراکز علمی متعدد و در نشریات علمی گوناگون تألیف کرده اند؛ از این رو آگاهی از مجموعه داده های این قلمرو نیازمند مطالعه ای به روش «مرور روایتی» است تا بستر شناخت بهتر و معرفی میزان راه پیموده شده و مقایسه روش های ابداعی یا استخدامی فراهم شود؛ بنابراین مقاله حاضر به شناخت و معرفی روش هایی پرداخته است که منتج به نظریه پردازی علمی از متون دینی می شوند یا دست کم ارائه دهندگان، به غرض نظریه پردازی از متون دینی طراحی و عرضه کرده اند. همچنین نشان می دهد در مقالات و کتاب هایی که به زبان فارسی در بازه 1380 تا ابتدای 1400 شمسی در ایران منتشر شده اند، پانزده روش برای نظریه پردازی از متون دینی، استخدام یا ابداع شده اند. در این میان، نیمی از نظریه پردازی ها با دو روش تحلیل محتوای کیفی و نظریه داده بنیاد انجام شده اند.
مدیریت راهبردی دانش به مثابه علم پشتیبان مدیریت تحوّل علوم انسانی (چرایی، چیستی، چگونگی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، پس از تبیین ضرورتِ پشتیبانیِ علمی از مدیریت تحوّل علوم انسانی، به امکانات رشته مدیریت دانش در این زمینه پرداخته شد. در این راستا، بر اساس خوانشِ «وصفی» موصوف و صفت و خوانشِ «اضافی» مضاف و مضاف الیه از مدیریت دانش و مدیریت راهبردی دانش، چهار قرائت ارایه شد و بررسی شد که آیا این قرائت ها می توانند متضمّن تحوّل پارادایمی دانش باشد. در نتیجه این بررسی مشخص شد که تنها خوانش اضافی از مدیریت راهبردی دانش یعنی «مدیریت راهبردی بر دانش»، حاویِ معنایی معادلِ «مدیریت تحوّل دانش» است و می تواند سازگار با نیاز جامعه اسلامی و تحوّل علوم انسانی باشد. سپس، ضمن اشاره به روند تحوّلات جهانی رشته مدیریت دانش، بر ضرورت دوچندان بازسازی و تحوّل ماموریت رشته مدیریت دانش به سوی مدیریت راهبردی دانش، پرداخته شد. در بخش چگونگی،سه محور اصلی جهت تحوّل ماموریت مدیریت دانش به سوی مدیریت راهبردی دانش ارایه شد و در نهایت پیشنهادات راهبردی جهت پشتیبانیِ علمی رشته مدیریت راهبردی دانش از مدیریت تحوّل علوم انسانی مطرح گردید.