مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
موسیقی شعر
حوزههای تخصصی:
موسیقی شعر عامل جذابیت متون نظم است. این عامل در غزل های «سلطان ولد» جلو ه ای دیگر دارد که با عنوان توازن آوایی در قالب یادشده، نمود چشمگیری یافته است. شاعر با استفاده از توازن کمی در مبحث وزنی و استفاده از وزن های مختلف، چاشنی ضرب و آهنگ غزل های خود را افزایش داده است. سلطان ولد به کمک وزن دوری، جذبه و شور خاصی به غزل می بخشد، تا جایی که بیشترین بسامد وزن دوری را در استفاده از وزن تند و ضربی این قالب شعری مشاهده می کنیم. وی در کاربرد توازن آوایی کیفی، به انواع تکرار دست می زند و با تکرار انواع صامت و مصوت های زبان فارسی، سعی در زیباسازی غزل هایش نموده است که استفاده وی از مصوت بلند «آ» از بسامد بالایی برخوردار است و از مصوت کوتاه «-ُ» در زمینه تکرار، کمترین بهره را برده است. سلطان ولد با استفاده از تکرار واکه و همخوان ها در آغاز و پایان واژگان، جلو های آهنگین به اشعارش می بخشد که این بهره گیری شاعر از انواع تکرار در جایگاه قافیه از نمود بیشتری برخوردار است. بنابراین می توان گفت که سلطان ولد با بهره گیری از انواع توازن در بخش هم صدایی و هم حروفی با رعایت انواع همخوان ها، موسیقی خاصی به غزل هایش بخشیده است که در زمینه های مختلف قابل بررسی است. این پژوهش با روش تحلیلی- توصیفی صورت گرفته، که ابتدا مباحث توازن آوایی را در غزل های سلطان ولد شناسایی کرده، سپس ضمن تحلیل هر یک از آنها، بسامد هر کدام را در قالب نمودارها و جداول مشخص نموده ایم.
پیوند موسیقی با عاطفه شاعر در سروده «فلسطینی کحدّ السیف» از «علی فوده»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال هفدهم بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۳۲
85 - 102
حوزههای تخصصی:
موسیقی به عنوان یک عنصر اصلی در شکل گیری و ساختار شعر، پیوند تنگاتنگی با عاطفه و خیال شاعر و اغراض وی دارد. شاعرِ توانمند با بهره گیری از دانش زبانی و نیز با گزینش موسیقی متناسب با عاطفه خود، ارزش ادبی و میزان تأثیرگذاری شعر خود را افزایش می دهد؛ از این رو می توان گفت لایه های آوایی شعر به خوبی معنا، تخیّل و عاطفه نهفته در شعر را به مخاطب منتقل می کند و باعث انسجام و هماهنگی معنوی در شعر می شود. در این پژوهش که با روش تحلیلی توصیفی و استفاده از منابع کتابخانه ای صورت گرفته است، پس از نگاهی به زندگی «علی فوده» (1982-1946م) شاعر معاصر فلسطین و بیان دیدگاه های ناقدان ادبی در باب موسیقی شعر و اقسام آن، رابطه میان سطوح موسیقایی شعر با عاطفه و اغراض این شاعر در سروده «فلسطینی کحدّ السیف» واکاوی شده است. مهم ترین دستاورد این پژوهش، تناسب کامل موسیقایی سروده مورد بحث با مضامین و عواطف شاعرانه حاکم بر آن است که خود را در سطوح سه گانه موسیقی بیرونی، کناری و درونی نشان می دهد.
ساختار زبان حماسی در کوش نامه ایرانشان بن ابی الخیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از موضوعات نقد جدید، بررسی ساختار زبان در آثار ادبی است. الگوی بررسی ساختار زبان حماسی، چگونگی زبان شعر حماسی را در سطوح گوناگون آوایی و موسیقایی، واژگان و نحوی، بلاغی و ادبی، محتوایی و درون مایه ای بررسی می کند تا چگونگی تجلّی نوع ادبی حماسه در زبان را کشف و سیر حماسه سرایی را توصیف کند. به همین منظور در این مقاله، با استفاده از نظریات صورت گرایی و بر اساس زبان حماسی معیار (شاهنامه فردوسی) و الگویی که شهبازی و ملک ثابت در این زمینه به دست داده اند، به بررسی زبان حماسی در کوش نامهپرداخته و در هر سطح، شاخص های لازم تبیین شده و سپس چگونگی ظهور آن شاخص ها در زبان حماسی، با بیان شواهدی نشان داده شده است تا بر اساس آن اولاً ویژگی های زبان حماسی کوش نامه مشخّص گردد و ثانیاً به میزان موفقیت یا عدم موفقیت ایران شان بن ابی الخیر در به کارگیری زبان حماسی معلوم شود. بر این اساس، مشخص گردید که ابی الخیر، به عنوان یکی از مقلّدان زبان حماسی معیار، در به کارگیری زبان حماسی در بسیاری از موارد موفق بوده و اثر وی، نمونه ای کامل از منظومه حماسه ملّی بعد از شاهنامه است.
موسیقی شعر در دیوان پروین اعتصامی
منبع:
زن و فرهنگ سال ششم پاییز ۱۳۹۳ شماره ۲۱
73-90
حوزههای تخصصی:
پروین اعتصامی بانوی برجسته شعر فارسی قرن اخیر در سرودن قطعات گوی سبقت از هم عصران ربوده و در مناظره صاحب سبک است. در تحقیق حاضر شعر وی را از منظر موسیقی شعر بررسی شد تا ابعاد ماندگاری و محبوبیت سخن او نشان داده شود. موسیقی شعر به بررسی هماهنگی و انسجام کلام در چهار سطح بیرونی، کناری، درونی و معنوی پرداخته است. اوج شکوهمندی و اقتدار شعر پروین اعتصامی در سطح معنوی و روابط معنایی اجزای کلام است. روشی که اشعار او را در عین سادگی و روانی لفظ غنایی ادبی بخشیده و مورد توجه ادیبان و منتقدان ادبی قرار داده است. علت توجه شاعر به موسیقی معنوی تعهد و اعتقاد به تعلیم بویژه تعلیم بانوان ایران زمین، کمک به دیگران خاصه ضعفا و مبارزه با ظلم و بی داد ستمگران مستبد و جنایت کاران روزگار است.
مقایسه موسیقی شعر در گشتاسب نامه دقیقی و فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موسیقی شعر،ضرباهنگ اصلی ذات شعر است که درک زیبایی شعر را امکان پذیر می سازد. این مساله در شاهکارهای ادبی نشان از سبک خاص خالق اثر دارد که مورد توجه صاحب نظران و ادیبان قرار گرفته است. در این مقاله به منظور درک ظرافت های موسیقایی در شعر دو حماسه سرای بزرگ، بخش هایی از گشتاسب نامه سروده شده توسط دقیقی و بخشی از شاهنامه فردوسی، از نظر موسیقی شعر مورد ارزیابی و مقایسه قرار گرفته است. منظور از موسیقی در این نوشتار پژوهشی معنای وسیع آن، یعنی فرم و ساخت است. برای بررسی دقیق تر موضوع، هر دو اثر از چهار منظر کلی یعنی: 1.موسیقی بیرونی یا عروض،2.موسیقی کناری یا قافیه و ردیف،3.موسیقی درونی یا آرایه های بیانی، بدیعی و ساختارهای زبانی4.موسیقی معنوی یا همان ساختارهای داستان پردازی و تصویرگری، بررسی شده اند. با ارائه آمارهای دقیق و تحلیل آن ها، به نظر می رسد ابیات فردوسی در هر چهار جنبه از انسجام، تنوع، گستردگی و ارزش ادبی بالاتری برخوردار است و از نظر قافیه و ردیف متنوع تر، موسیقایی تر و هنری تر از ابیات دقیقی است. در آرایه های ادبی، دقیقی بیشتر به ظاهر کلام و صنایع لفظی نظر دارد و فردوسی به عمق کلام، ارتباط های معنایی و آرایه های بیانی توجه کرده است. از حیث داستان پردازی، سخن دقیقی در قیاس با سخن فردوسی، مستقیم تر، مبهم تر و قدیمی تر است؛ اما فردوسی با روایتی واقعی تر، چند بعدی، مفصل تر و با ظرافت ادبی، جذابیت بیشتری ایجاد کرده است.روش تحقیق در این مقاله توصیفی تحلیلی خواهد بود.
انتقال آوایی شعر فرانسه در رسم الخط فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های زبانشناختی در زبانهای خارجی دوره ۹ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
1167 - 1180
حوزههای تخصصی:
شعر هنری زبانی است که از دو توانایی توصیفی و موسیقایی بهره می برد. معمولاً در ترجمه شعر یکی از این دو توانایی به نفع دیگری نادیده گرفته می شود. آنچه بیشتر مورد توجه قرار می گیرد دقت در انتقال معنا و وفاداری به تصویرپردازی های شاعر است. افیم اتکیند، زبان شناس و ادیب روس در پژوهش های خود در حوزه ترجمه شعر به شش نمونه از ترجمه اشاره کرده و معتقد است که هرگونه تلاش برای ترجمه شعر و به ویژه اشعار با شکل ثابت به یکی از این نمونه ها محدود می شود. امّا آنچه اتکیند به آن می رسد در نهایت آن کلیتی نیست که او اصرار دارد در ترجمه از زبان مبداء به زبان مقصد حفظ شود. به نظر ما اصلی ترین قسمت شعر که لفظ یا موسیقی کلمات است در ترجمه شعر از دست می رود. از این رو مقاله حاضر بر آن است که پیشنهادی در جهت امکان پذیر ساختن انتقال موسیقی شعر از زبان مبداء به زبان مقصد ارائه دهد. پیشنهاد ما انتقال آوایی در رسم الخط زبان مقصد است که می تواند جنبه های موسیقایی شعر فرانسه را در خوانش خوانندگان فارسی زبان ناآشنا به زبان فرانسه برجسته کند. بدین ترتیب خواننده فارسی زبان شعر فرانسه نه تنها از جذابیت های معناشناختی شعر بهره می شود بلکه می تواند از موسیقی شعر که جزء جدایی ناپذیر آن است نیز لذت ببرد.
بررسی نقش موسیقایی قافیه در غزل «محمد علی بهمنی» با رویکردی ساختارگرایانه(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال پنجم پاییز ۱۳۹۴ شماره ۱۶
49 - 60
حوزههای تخصصی:
توجه به موارد مختلف موسیقی شعر (وزن، قافیه و ردیف) در دریافت معانی و حس گوینده در بیان عواطف خود بسیار مؤثر است، به-ویژه وقتی شاعر این موضوع را با قافیه در شعر مطرح می کند؛ قافیه را می توان مهم ترین جلوه گاه موسیقی کناری و اوج هنرنمایی شاعر در آن دانست. محمدعلی بهمنی شاعری غزل سرا شناخته شده است و با توجه به ویژگی غزل هایش در جایگاه غزل نو، مبتکر قافیه هایی است که از واژه های متداول امروزی و در عین حال گوشنواز و در ارتباط با سایر تناسب ها و صنایع غزلش پدید آمده است. در این تحقیق، سعی شده است تا این نوآوری را در غزل با بررسی نقش قافیه و تناسب آوایی آن با حروف بیت، تأثیر حروف قافیه در القای عاطفه مورد نظر شاعر، موسیقی قافیه و تأثیر قافیه در تشخص لفظی و معنایی مفهوم مورد نظر شاعر، با رویکردی ساختارگرایانه نشان دهد.
نقدی بر اصطلاح «موسیقی معنوی» شعر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای ادبی بهار ۱۴۰۰ شماره ۲۱۲
97-104
حوزههای تخصصی:
چکیده: یکی از عناصر مهم کلام منظوم، که تقریبا در همه تعاریف شعر دیده می شود، موسیقی آن است. موسیقی شعر را می توان در سه ساحت «موسیقی بیرونی، کناری، و درونی» خلاصه کرد. طرح اصطلاح «موسیقی معنوی شعر» که اول بار از سوی محمد رضا شفیعی کدکنی ارائه شد، پیشنهادی بود که بر آن سه نوع موسیقی شعر، علاوه می شد و اکنون بیش از سه دهه از سابقه این پیشنهاد می گذرد و آن را در همه چاپ های کتاب «موسیقی شعر» در طی این سال ها می توان دید. در مقاله حاضر برهان های ارائه شده این طرح مورد بررسی و نقد قرار می گیرد. نتیجه سخن این است که اتکا به تعبیر واژه «موسیقی» از سوی اخوان الصفا در «رسایل» و همچنین بحث صنعت «جناس معنوی» در برخی کتب بدیعی نمی تواند مبانی محکمی برای طرح اصطلاح موسیقی معنوی شعر باشد؛ چرا که تعبیر اخوان الصفا جنبه ذوقی دارد و نه علمی؛ و مبانی صنعت «جناس معنوی» نیز با آنچه در باب «موسیقی معنوی» ارائه شده است، کاملاً متفاوت است.
بررسی موسیقی شعر دیوان عمعق بخاری
حوزههای تخصصی:
راز ماندگاری سخن منظوم را باید درابعاد متعدد و با رویکردهای مختلف مورد واکاوی قرار داد. یکی از این ابعاد، بررسی «موسیقی شعر» با رویکرد زیبا شناختی است. از شاخه های موسیقی شعر، موسیقی درونی و معنوی آن است. موسیقی درونی آرایه هایی همچون: «تکرار، تجنیس، ترصیع، موازنه، ازدواج، سَر بُنی، بُن سری و ...» و موسیقی معنوی شامل: «تضاد، تناسب، ایهام، تلمیح، اغراق، حس آمیزی و ...) است. این پژوهش با شیوه توصیفی و تحلیلی به دنبال مطالعه گونه های متنوع موسیقی درونی و معنوی اشعار عمعق بخاری به عنوان شاعری شاخص است. حاصل آنکه در بخش موسیقی درونی آرایه «تکرار» با میزان 52% بیشترین بسامد و آرایه «تشابه الاطراف»(تسبیغ) با میزان 8/1% کمترین بسامد را دارد. همچنین در بخش موسیقی معنوی آرایه «مراعات النظیر»(همبستگی) با میزان آن 8/34% بیشترین بسامد را دارد و کمترین بسامد با میزان 14/0% از آن آرایه «سوال و جواب» است. بررسی بسامد انواع آرایه های لفظی و معنوی در شعر عمعق بخاری، بی تکلفی او را در شاعری خاطرنشان می کند و نشان می دهد او شاعری صنعت اندیش نیست و موسیقی شعر او در نتیجه شعر اوست نه برعکس.
مواردی از نمود تقارن در تشبیهات ادبیّات فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انسان، فطرتاً زیبایی طلب است و چیزی را زیبا قلمداد می کند که بتواند توجّه وی را به خود جلب کند. این جلب توجّه و احساس التذاذ از زیبایی هر چیزی یا هر شخصی، حاصل درک نظم و هارمونی موجود در آن است. در مباحث زیبایی شناسی برای زیبا شمردن یک اثر یا پدیده، عوامل مختلفی را از قبیل: تقارن، توازن، تناوب، تناسب، تکرار، تضاد و... می توان در نظر گرفت. یکی از مهم ترین عوامل مؤثّر در ایجاد زیبایی، تقارن است. تق ارن به عن وان یکی از اس اسی ترین پایه های هنر و زیبایی در درک نظم بین اجزا، در اکثریّت علوم و هنرها نقش انکارناپذیری ایفا می کند. از آن جمله می توان از علوم و هنرهایی مانند ریاضی، هندسه، نجوم، معماری، موسیقی، نقّاشی، فرش بافی، طرّاحی، تذهیب، منبت کاری، ادبیّات و... یاد کرد. از بررسی های این جستار این گونه برمی آید که تقارن در ادبیّات فارسی در سه جنبه صوری، معنایی و آوایی قابل بررسی است و در بین آن ها آرایه تشبیه، گسترده ترین پهنه نمود تقارن معنایی محسوب می-شود. در تشبیهات فارسی از انواع چهارگانه تقارن های انعکاسی، انتقالی، چرخشی و تجانسی استفاده شده است. ولی تقارن انعکاسی، از بسامد بالایی برخوردار است. ما نیز در این پژوهش بر آنیم تا با ذکر نمونه هایی مواردی از نمود تقارن را در تشبیهات فارسی بررسی کنیم.
قافیه در شعر معاصر و نقش آن در هماهنگی شعر و انتقال مفاهیم
حوزههای تخصصی:
موسیقی شعر مجموعه ای از وزن عروضی،هماهنگی های صوتی و آوایی، و ردیف و قافیه را شامل می شود که با عنوان موسیقی بیرونی،موسیقی درونی و موسیقی کناری شناخته شده اند .هر کدام از این موسیقیهای چندگانه شعر ، علاوه بر غنای موسیقیایی شعر و آهنگین ساختن آن کارکردهای دیگری نیز برعهده دارند،که یکی از اساسی ترین این کارکردها کمک به انتقال مفاهیم و القاء معانی و اندیشه مورد نظر شاعر است.به این معنی که شاعر با بکارگیری اوزان مناسب،هماهنگیهای صوتی و آوایی کلمات ، ردیف و قافیه در پی انتقال اندیشه و مضمون و عاطفه مورد نظر خود است.در این میان نقش قافیه نیز برجسته است ،به این صورت که قافیه به عنوان یکی از انواع موسیقی شعر-موسیقی کناری-در انتقال معانی و مفاهیم نقش ویژه ای برعهده دارد و شاعران بزرگ، از این کارکرد قافیه در انتقال مفاهیم نهایت استفاده را برده اند و بدین صورت در شعر خود ،نوعی هارمونی و هماهنگی که خود مایه زیبایی و درخشش اثرشان شده است ، خلق کرده اند.در این مقاله به اهمیت قافیه در شعرمعاصر و نقش آن در انتقال مفاهیم مورد نظر شاعر و القاء احساس و عاطفه و اندیشه شاعر خواهیم پرداخت .
بررسی ایهام تناسب و کارکردهای آن در غزل های سلمان ساوجی
حوزههای تخصصی:
ایهام و به خصوص ایهام تناسب نقش مهمی در هنری کردن شعر هر شاعری دارد. هدف از نگارش این مقاله نیز بررسی این صنعت بدیعی و کارکردهای آن در اشعار سلمان ساوجی است. ایهام تناسب مهمترین مختصه ی سبکی شعر سلمان است و از آن برای ایجاد ابهام هنری، موسیقی شعر، برجسته سازی معنا، گسترش زبان، تزئین هنری و انسجام بهره برده است. ایهام تناسب به گونه ای در شعر سلمان به کار رفته است که می توان هر دو معنی را مد نظر داشت یا این که انتخاب یکی از دو معنی بسیار دشوار است، این موضوع سبب ایجاد ابهام هنری در شعر وی شده است. همچنین از طریق تقابل و تناظرهای ایجاد شده از طریق ایهام تناسب، موسیقی شعر خود را غنی کرده است. با ارتباطی که از طریق ایهام تناسب در بین کلمات شعر ایجاد می کند، انسجام شعر وی نیز بسیار قوی شده است. همراه شدن ایهام تناسب با صنایع بدیعی و صورخیالی همچون تضاد و ترادف، تلمیح، تشخیص، حس آمیزی، تشبیه، استعاره، مجاز و به خصوص کنایه، موجب شده تا زبان شعر سلمان از زبان نثر فاصله بگیرد، ظرفیت زبان شعر وی برای برانگیختن عواطف خواننده بالا برود و با توجه به این که خواننده در کنش خواندن و خلق معنا مشارکت می یابد، به یک خواننده فعال تبدیل شود و در نتیجه به التذاذ هنری دست بیابد.
بحثی در ترجمه شعر و دشواری انتقال ایماژهای شاعرانه و موسیقی شعر
منبع:
پژوهش های ادبی و بلاغی سال پنجم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۴ (پیاپی ۲۰)
107 - 122
حوزههای تخصصی:
ترجمه، برگرداندن متنی از زبانی به زبان دیگر است و مترجمان نقش رابط فرهنگی بین ملّت ها را دارند و با ترجمه، ملل مختلف را با ویژگی های فکری و فرهنگی متفاوت با هم آشنا می سازند. زبان هر ملّتی ویژگی های آوایی، صرفی و نحوی و لغوی خاصّ خود را دارد و با توجّه به اینکه زبان، کالایی فرهنگی است به شدّت متأثر از فرهنگ، آداب و سنن، شیوه های زندگی، ویژگی های محیطی و اقلیمی آن جامعه است. با این توصیف، ترجمه، انتقال فرهنگ یک جامعه در قالب زبان به جامعه ای دیگر است و ترجمه، به سبب در هم تنیدگی زبان و فرهنگ، کار آسانی نیست و ترجمه شعر با توجه به ویژگی های خاصّ زبان شعر، دشوارتر است. در زبان شعر، کلمات صرفاً برای انتقال معنا به کار نمی روند و ویژگی های زیبایی شناسانه خاصّ خود را دارند. کلمات همزمان با ویژگی های خاص آوایی و موسیقیایی خود و شکل قرار گرفتن، انتقال معنا را قوّت می بخشند و القائات و تداعی های متفاوتی را به ذهن متبادر می کنند که این ویژگی در ترجمه از میان می رود. علاوه بر این، بسیاری از مؤلفه های فرهنگ ملّی و بومی که در حافظه تاریخی یک ملّت ثبت شده و نماینده مفاهیمی خاصّ هستند، قابل انتقال به زبان دیگر نمی باشند. در این مقاله از دشواری انتقال بُعد موسیقایی شعر و ایماژهای شاعرانه که رنگ ملّی و میهنی دارند، بحث شده و همزمان با این دشواری، ترجمه شعر برای ایجاد پل دوستی و تفاهم بین ملل امری الزام آور جلوه داده شده است.
مطالعه تطبیقی موسیقی شعر در ادب عربی و فارسی (مطالعه موردی: حافظ شیرازی و ابونؤاس اهوازی)
حوزههای تخصصی:
موسیقی شعر مبحثی است که در ادبیات شایان توجّه است و ساختار کلامی شعر را با ابزاری همچون وزن، قافیه، صناعات بدیعی و … از ادب محاورات و فولکلور جدا می سازد. این موضوع در ادب عربی و فارسی جزء لاینفک است. در این پژوهش اولاً، مقارنه ای در باب اصول شعری دو زبان صورت گرفته، ثانیاً، این اصول و قواعد موسیقایی شعر از آثار دو شاعر، یعنی حافظ و ابونؤاس، انتخاب شده که هر دو در رده فنی تصنعی قرار دارند؛ درنهایت، این نتیجه به دست آمد که اساس موسیقی شعر ادب عربی، که تاکنون بر پایه تقطیع عروضی و الحان است و أعراب به قافیه بیشتر از ردیف اهمیّت می دهند، در اصولی با ادب فارسی تفاوت دارد. موسیقی شعر فارسی بر پایه تقطیع هجایی است و ردیف آن شکل تازه ای به خود گرفته است. ادب فارسی از رسائی و شیوایی بیشتری در بخش موسیقی شعر برخوردار است و دلنشینی بیشتری دارد؛ امّا در مقایسه شعر این دو شاعر این یادآوری لازم است، جدای از تنوّع بحور عروضی اشعار ابونؤاس در مقایسه با حافظ، جذابیّت و زیبایی و ارتباط عمیق موسیقایی کلام حافظ بیشتر از ابونؤاس است؛ حال آنکه آن دو را می توان از شاعران تجدید و نوآوری در ادب به شمار آورد؛ چرا که قدرت شعری آن ها از جهات زیادی با هم برابری می کند.
نقش همگونی واژگانی در موسیقی شعر حزین لاهیجی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Music is one of the inextricable feartures of poetry which is produced by the agreement and harmony of word,symmetry and repetition in the form of traditional meter,rhyme and rhythm,refrain and use of thetorical devices.The poet by adding such devices to everyday normal language presents a kind of musical and impressive language and thus attracts the attention of the reader to his feeling and poetic imagination,augments the transference of his experiences to the addressee and double the effect of inducing his attitude. In this article the researcher shows how Hazin-e Lahiji employs Literary devices,harmony and order in different kinds of rhymed prose,embedding and symmetry,different kind of pun like perfect pun,complex pun,incomplete pun,refrain and rhyme to create music in his poetry.knowing the important role of lexical coherence in creating music and harmony in poetry,in this article first the question and the ways that lead the researcher to the predicted results are explained,then in the theoretical part the definitions and literature review will be introduced and in the practical part the different aspects of lexical coherence
جدل موسیقی و بیان در ترجمه شعر کلاسیک عربی به شعر کلاسیک فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله با تمرکز بر ترجمه شعر کلاسیک عربی به شعر کلاسیک فارسی، تأثیرات متقابلی را بررسی می کند که در این نوع ترجمه میان ساخت بیانی و ساخت موسیقایی شعر جریان می یابد تا در نهایت محصول ترجمه، هم مضمون شعر عربی را منتقل کند و هم شکل شعری کلاسیک خود را شبیه سازی کند. پرسش ها از این قرارند که در این نوع ترجمه تعامل میان ساخت بیانی و ساخت موسیقایی شعر چه تأثیراتی بر رابطه محصول ترجمه با شعر اصلی دارد؟ و تعامل این دو ساخت به چه شکل هایی در محصول ترجمه نمود می یابد؟ از مطالعه مجموعه ای از ترجمه های موجود با روش تحلیلی- توصیفی، نتیجه گرفته می شود که در این نوع ترجمه، شعر فارسی به لحاظ ساخت موسیقایی، مستقل از شعر عربی پدید می آید؛ رعایت الزامات موسیقایی غالباً موجب می شود ساخت بیانی در شعر فارسی از ساخت بیانی شعر عربی فاصله بگیرد. همچنین گاه باعث می شود شعر فارسی در نحوه تنظیم سخن در قالب مصرع ها و بیت ها با شعر عربی متفاوت شود. رابطه شعر فارسی با شعر عربی به لحاظ ساخت بیانی در صورتی محقق می شود که تغییرهای بیانی در ترجمه در راستای انتقال مضمون های شعر عربی و قابل فهم باشند. این در حالی است که قافیه پردازی غالباً موجب تغییرهای بیانی در محصول ترجمه می شود. در نهایت سه گرایش غالب در این نوع ترجمه نشان داده می شود: بازآفرینی صوری، بازآفرینی پویا و بازآفرینی آزاد.
سازه آوایی زبان در اشعار سید حسن حسینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سبک شناسی لایه ای از روش های نوین نقد ادبی است که به تجزیه و تحلیل متون ادبی در قالب لایه های پنج گانه زبانی می پردازد. مقاله حاضر بر اساس روش توصیفی- تحلیلی به بررسی لایه آوایی زبان در سروده های «سید حسن حسینی» همت گمارده و چهار گزاره تشکیل دهنده سازه آوایی زبان شعر (موسیقی بیرونی، کناری، درونی و معنوی) را در سروده های این شاعر معاصر ادب فارسی تطبیق و شرح داده است. یافته های تحقیق نشان از آن دارد که امکانات آوایی زبان در آثار حسینی فراتر از تلوین و التذاذ موسیقیایی در چارچوب موسیقی بیرونی شعر بروز یافته است؛ به طوری که پرداختن به رئالیسم اجتماعی از تحلیل و بررسی سازه آوایی در قالب موسیقی کناری آشکار می شود. حسینی با کاربست سازه آوایی و ترکیب شاخص های آن با یکدیگر به نقد درونی جامعه خویش پرداخته است. موسیقی معنوی امکان تصویر آفرینی هرچه دقیق تر را برای این شاعر معاصر فراهم آورده و وی توانسته است از رهگذر این لایه سبک شناسی نوین، تصاویر متحرّک شعری را به مخاطب ارائه دهد.
بررسی وجوه آشنایی زدایی موسیقایی در سروده های کودکانه محمود کیانوش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با رویکرد فرمالیستی و با شیوه تحلیلی- توصیفی، به بررسی وجوه آشنایی زدایی موسیقایی در اشعار کودکانه محمود کیانوش پرداخته است. صورت-گرایان روس توجه ویژه به زبان و به خصوص موسیقیِ زبان دارند تا آنجا که چگونه گفتن را مقدم بر چه گفتن دانسته اند. ساحت شعر کودکانه نیز بر محور اصلی موسیقی زبان استوار است. در این گذار، اهمیت توجه به عوامل موسیقایی در شعر کودک، توجه و اعتنا به همه عواملی است که کلام را به سمت و سوی شعر سوق می دهد و به تعبیر صورت گرایان به «برجستگی زبانی» منجر می شود. از کاربست این نظریه بر اشعار کودکانه محمود کیانوش، می توان بیان کرد که برجستگی های زبانی او در محورهای موسیقی بیرونی و کناری، دو عامل مهم و قابل اعتنا در غنی ساختن اشعار او به حساب می آیند. کیانوش با مدد از دانش شعر کلاسیک و نو، زبان شعر کودک را تشخص بخشیده و با کاربست هنرسازه های موسیقایی در زیباسازی کلام و تأثیر بر مخاطب موفق عمل کرده است. بنابر یافته-های این پژوهش، به کارگیری انواع قافیه غنی و ردیف های پویا، انتخاب اوزان مطبوع و بحور گوشنوازی مانند رمل و رجز، در کنار دقت و توجه به کارکردهای ردیف و قافیه، تمرکز بر مطابقت مضمون با وزن های شعری و انتخاب ردیف مرتبط با درون مایه شعر، از شگردهایی است که کیانوش آگاهانه و هنرمندانه آنان را در خدمت زبان شعر کودک قرار داده و ماحصل استفاده دقیق و بجا از هنرسازه-های موسیقایی، شعر او را به شعری خلاق و پویا تبدیل کرده است؛ شعری که به هنر ناب نزدیک شده و با نظریه هایی چون «آشنایی زدایی موسیقاییِ» فرمالیست-های روس قابل توضیح و تبیین است.
خوانشی زیباشناختی از آرای نقدی شفیعی کدکنی و عزالدین اسماعیل به موسیقی شعر
منبع:
پژوهش در آموزش زبان و ادبیات عرب سال چهارم پاییز ۱۴۰۱شماره ۵
121 - 138
حوزههای تخصصی:
مطالعات زیباشناختی موسیقی شعر، از گذشته تا به امروز مراحل مختلف و زیادی را پشت سر گذاشته که بیشتر آن ها به مطالعه علم عروض اختصاص یافته است. عزالدین اسماعیل و محمدرضا شفیعی کدکنی، ازجمله ناقدان معاصری هستند که نگاهی زیباشناختی به این موضوع داشته و دیدگاه های مهمی در این زمینه ارائه داده اند. این پژوهش بر آن است تا با نگاهی توصیفی تحلیلی و رویکردی تطبیقی آرای نقدی آنان را در این زمینه بررسی کرده و به این سؤال ها پاسخ دهد که مهم ترین مؤلفه های زیباشناختی موسیقی شعر از نگاه آنان کدامند و شعر کلاسیک و جدید چه تفاوت های زیباشناختی در حوزه موسیقی شعر دارند؟ نتیجه این پژوهش نشان داد که برخلاف تصور گذشتگان که غالباً موسیقی شعر را تنها در قافیه و وزن می دانستند، این دو به مانند اغلب ناقدان معاصر، موسیقی شعر را علاوه بر وزن و قافیه، در عناصر دیگری چون: انسجام مفاهیم، رسانگی و تابع حالت روانی شاعر می دانند. آنان همچنین بر این عقیده اند که شعر کلاسیک ما، با غنودن بر بستر اوزان عروضی و قافیه، مسیر خود را طی کرده است؛ اما شعر جدید، ازجمله شعر آزاد و شعر منثور («قصیده النثر») با نظر به عوامل موسیقایی شعر کلاسیک، اجتنابی عامدانه و جزئی از شیوه های کهن داشته تا موسیقی شعر را در اختیار حالت روانی شاعر قرار دهد.
زیبایی و آراستگی کلام خواجوی کرمانی در تطبیق با نگاره های نسخه مصور دیوانش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال هجدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۴۷
546 - 563
ابوعطا کمال الدین محمودبن علی بن محمود مشهور به خواجوی کرمانی یکی از بزرگ ترین شاعران و عارفان ادب پارسی است؛ که در همه پیکره ها و گونه های شعری به استادی و توانمندی ِقابل ملاحظه ای طبع آزمایی نموده است. اگرچه در پهنه ادب ایران زمین چنان که بایسته اوست از او سخن به میان نیامده و حق او گزارده نشده است که آن هم قطعاً به واسطه تجربه روزگاری بوده که ازسویی استاد سخن، شیخ اجل، سعدی، را در پس خویش داشته و خواجه رندان، خداوندگارِ غزلِ عاشقانه و عارفانه، حافظ را درپیش رو، از این جهت خواجو در سایه آنان قرار گرفته و سروده هایش آن گونه که شایسته می نماید، نتوانسته در کنار اشعارجاودانه آن ها خودنمایی نماید. با این حال، خواجو به عنوان شاعری هنرورز در میان شاعران پارسی گو با القابی چون: «ملک الفضلا»، «ملک الکلام»،«خلاق المعانی»، لقب ویژه «نخلبند شعرا» را کسب کرده است. پژوهش حاضر به روش توصیفی و تحلیل و با تکیه بر داده های منابع کتابخانه ای انجام شده است. اگرچه می توان گزاره های مقام نخلبندی خواجو را در اندیشه بلند عارفانه و هنر شاعرانه او جستجو کرد؛ اما مؤلفه های صورت گری و تصویرآفرینی و مهارت بهره مندی او از آرایه های لفظی و معنوی، خود از جایگاهی قابل تأمل برخوردار است. از این رو، این جستار برآنست تا سیمای «نخلبندی» خواجو را در آیینه صورخیال و آرایه های ادبی، در تطبیق با نگاره های نسخه مصور سروده هایش بررسی نماید. اهداف پژوهش: شناخت صورخیال و آرایش سخن خواجو در تطبیق با نگاره های نسخه مصور دیوان اشعارش. بررسی و شناخت جلوه های نخلبندی خواجو در سروده هایش. سؤالات پژوهش: چه رابطه میان نخلبندی و آرایه ورزی و صورت گری خواجو در شعر وجود دارد؟ صورخیال چه بازتابی در نگاره های نسخه مصور خواجوی کرمانی داشته است؟