مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۸۱.
۱۸۲.
۱۸۳.
۱۸۴.
۱۸۵.
۱۸۶.
۱۸۷.
۱۸۸.
۱۸۹.
۱۹۰.
۱۹۱.
۱۹۲.
۱۹۳.
۱۹۴.
۱۹۵.
۱۹۶.
۱۹۷.
۱۹۸.
۱۹۹.
اسرائیل
منبع:
بحران پژوهی جهان اسلام دوره ۱۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۳۲
117 - 139
حوزههای تخصصی:
این عملیات در منطقه مرزی میان غزه و سرزمین های اشغالی فلسطین، در ۱۵ مهر سال ۱۴۰۲ش(۷ اکتبر ۲۰۲۳م) آغاز و هنوز ادامه دارد. این مسئله با وجود سابقه تاریخی در راستای مبارزه با رژیم صهیونیستی، به نوعی بعد از تنش های اخیر خاورمیانه یک بحران امنیتی و سیاسی قابل توجهی برای رژیم غاصب اسرائیل محسوب می شود. این پژوهش به صورت کتابخانه ای به بررسی تاثیرات طوفان الاقصی بر بحران امنیتی محور مقاومت می باشد و اطلاعات لازم از منابع اینترنتی و مقالات بروز جمع آوری شده است. به همین منظور سؤال این است که، طوفان الاقصی چه تاثیری بر بحران امنیتی و سیاسی اسرائیل داشته است؟ فرضیه کار که با استفاده از نظریه واقع گرایی تدافعی انجام شده است بیان می-دارد که، طوفان الاقصی باعث بحران های زیادی ازقبیل؛ 1-بحران سیاسی (کاهش مشروعیت ومقبولیت دولت نتانیاهو در سطح داخلی وبین المللی شده)؛2-بحران اجتماعی، (کوچ یهودیان به کشورهای اروپایی وآمریکا)3-بحران اقتصادی؛(کاهش درامدها، واردات، صادرات به وسیله بحران کشتی رانی در دریای سرخ و..)4-بحران امنیتی؛ (ناامنی روانی درکشور،استرس در میان مردم و نیروی نظامی ،ناامنی ملی وجنگ فیزیکی در داخل شهرهاو.....) و در مقابل کشورهای عضو محور مقاومت با ایجاد همگرایی در صدد تقویت همکاری های خود در بعد نظامی-سیاسی-امنیتی برآمده اند.
روابط ایران و اسرائیل (1357-1326) از منظر نگاه نمایندگان مجلس شورای ملی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات اسنادی انقلاب اسلامی سال ۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۹
296 - 323
حوزههای تخصصی:
با صدور قطعنامه سازمان ملل متحد در سال 1948م/1327ش مبنی بر تقسیم کشور فلسطین، تشکیل دولت اسرائیل رسمیت پیدا کرد و برخی از کشورها آن را به رسمیت شناختند. در ایران این موضوع با مخالفت جامعه مذهبی مواجه شد. نمایندگان مجلس نیز در ابتدا به تأسی از خواست مردم، در نطق های خود به مخالفت با تشکیل دولت اسرائیل پرداختند. پس از کودتای 28 مرداد1332 با استحکام حکومت محمدرضا پهلوی و مناسبات دوستانه وی با آمریکا، سیاست حکومت در قبال اسرائیل چرخش پیدا کرد و سمت و سویی دوستانه اما پنهانی یافت. نمایندگان دوره های 15-24 مجلس شورای ملی به مناسبت های مختلف، روابط ایران و اسرائیل را دنبال و با توجه به سیاست حکومت درباره مناسبات، روابط و رخدادهای مرتبط با اسرائیل اظهارنظر می کردند. مقاله حاضر تلاش دارد با استفاده از مشروح مذاکرات مجلس شورای ملی و منابع کتابخانه ای و روش تحلیلی-توصیفی به پرسش پاسخ دهد که نمایندگان مجلس شورای ملی چه واکنشی در قبال تشکیل دولت اسرائیل، جنگ های اعراب و اسرائیل و روابط ایران با اسرائیل داشتند؟ یافته های پژوهش حاکی است نمایندگان مجلس متأثر از گفتمان غالب در فضای سیاسی ایران، موضع گیری می کردند و مواضع تند و رادیکال نمایندگان مجلس دوره پانزدهم (در بدو تشکیل دولت اسرائیل) به تدریج فروکش کرد و هم راستا با مواضع دولت ایران و شاه به انتقاد از اسرائیل در حد مواضع کلی سازمان ملل مبنی بر خروج اسرائیل از اراضی اشغالی پس از جنگ 1967م اکتفا شد.
نقش جمهوری آذربایجان در سیاست تقابلی رژیم اسرائیل علیه جمهوری اسلامی ایران (2024-1992)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه رسانه بین الملل سال ۸ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۲
241 - 271
حوزههای تخصصی:
فروپاشی اتحاد شوروی فرصت جدیدی برای رژیم اسرائیل پدید آورد تا بر پایه مهم ترین اصل امنیت ملی که بر لزوم دفاع پیش دستانه و از بین بردن تهدیدهای ادعایی در بیرون از مرزهای آن تأکید می کند، به تقابل گسترده تر با جمهوری اسلامی ایران بپردازد. پرسش اصلی این نوشتار این است که رژیم اسرائیل چگونه از جمهوری آذربایجان برای تضعیف امنیت ملی ایران بهره برداری می کند؟ پژوهش حاضر اکتشافی، از نوع کیفی با رویکرد توصیفی تحلیلی است که داده های لازم برای آن با استفاده از منابع کتابخانه ای و رسانه ای گردآوری شده اند. یافته ها نشان می دهد که جمهوری آذربایجان به علت قرار گرفتن در موقعیت مهم ژئوپلیتیکی در شمال مرزهای ایران، گسل های فعال در روابط خویش با ایران، تهدیدانگاری از سوی اشتراکات تاریخی و فرهنگی با ایران، تهدیدانگاری از جانب اسلام سیاسی ملهم از جمهوری اسلامی ایران، مجاورت با استان های آذری زبان ایران، قرار گرفتن در مسیر اقتصادی ایران به اروپا، همسویی سیاسی با رژیم اسرائیل، گرایش به توسعه همکاری ها با متحدان رژیم اسرائیل و داشتن انگیزه قوی برای ایجاد دالان تورانی ناتو (زنگزور) و اتصال کشورهای عضو سازمان دولت های ترک به یکدیگر، از ظرفیت های بالایی برای بهره برداری های رژیم اسرائیل برخوردار است. در واقع رژیم صهیونیستی با تمرکز بر این مسائل تنش زا، از این کشور در جنگ ترکیبی خود بر ضد ایران استفاده می کند.
روزنامه نگاری مدافعه گرا و بحران فلسطین: بازتعریف وظایف رسانه های مستقل در قبال فلسطین و اشغالگری اسرائیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بحران پژوهی جهان اسلام دوره ۱۱ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۵
74 - 93
حوزههای تخصصی:
روزنامه نگاری مدافعه گرا به عنوان یکی از سبک های روزنامه نگاری مهم و مطلوب برای جلب آرای افکار عمومی و بیان مظلومیت افراد تحت ستم، در دهه های اخیر مورد توجه جدی روزنامه نگاران، به ویژه در منازعات و درگیری ها قرار گرفته است. روزنامه نگار مدافعه گرا خود را در جایگاه افراد تحت ستم قرار داده و احساسات این افراد را به جهانیان مخابره می کند. تجربه جنگ های ویتنام، عراق و بهار عربی نشان داده است که این سبک روزنامه نگاری می تواند تغییرات عمده ای را در روند و پایان نبردهای ظالمانه اعمال نماید. در موضوع فلسطین نیز این سبک روزنامه نگاری می تواند تغییری اساسی در رویکردهای جامعه جهانی به این مساله ایجاد کند. این مقاله که به روش تحلیل و توصیفی و با رویکرد بررسی اسنادی نگارش یافته، درصدد پاسخ به این پرسش است که روزنامه نگاری مدافع گرا در عصر رسانه های نوین، چگونه می تواند در روشنگری ابعاد اشغالگری رژیم اسرائیل ایفای نقش کند. فرضیه این پژوهش نیز بر این مسأله استوار است که روزنامه نگاری مدافعه گرا می تواند با بهره گیری از رسانه های نوین و مستقل، نقشی اساسی در انعکاس واقعی مسائل فلسطین و مقابله با رسانه های غربی حامی صهیونیسم که به دنبال انحراف افکار عمومی جهانی هستند، ایفا نماید. شرایط امروز جهانی و توسعه فناوری های نوین، توفق و مونولوگ غرب در مواجهه با موضوع فلسطین را تغییر داده است و روزنامه نگاری مدافعه گرا با استفاده از توان رسانه های جدید و مستقل تلاش دارد با ایجاد گفتمان جدیدی در خصوص فلسطین، نماینده مردم این خطه باشد و موجی از همراهی و اقدامات اساسی در قبال اشغال فلسطین ایجاد کند.
بررسی روابط روسیه و اسرائیل بر اساس نظریه پیوستگی روزنا(2011-2024).(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روابط روسیه و اسرائیل از سال 2011 سیر صعودی را در پیش گرفت و این دو بازیگر به شرکای راهبردی اقتصادی، سیاسی و امنیتی یکدیگر تبدیل شده اند. با این حال دو موضوع جنگ روسیه و اوکراین در سال 2022 و جنگ اسرائیل علیه غزه در سال 2023 م منجر به سردی روابط دو طرف شده است. این مقاله در چارچوب مدل پیوستگی جیمز روزنا به بررسی روابط روسیه و اسرائیل در سال های 2024-2011 پرداخته و مهم ترین متغیرهای موثر بر این روابط را در این بازه زمانی به دست آورد. یافته ها نشان می دهد که افرایش روابط روسیه و اسرائیل در این دوره متاثر از متغیر فردی، نقشی و بین المللی بوده است. روابط نزدیک نتانیاهو و پوتین در کنار نقش مسلط رئیس جمهور و نخست وزیر در دو طرف و شرایط محیط بین المللی از جمله همکاری در بحران سوریه این روابط را گسترش داده است. از سوی دیگر بعد از سال 2022 متغیر محیطی جنگ روسیه و اوکراین و حمایت روسیه از فلسطین در جنگ 7 اکتبر 2023 مولفه غالب روابط بوده است. این مقاله با روش توصیفی – تحلیلی و همچنین منابع کتابخانه ای و اینترنتی این موضوع را مطالعه می کند.
آینده نبرد ترکیبی محور مقاومت اسلامی و اسرائیل در چشم انداز 2030(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روابط خارجی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
147 - 170
حوزههای تخصصی:
نبرد محور مقاومت و اسرائیل به عنوان یکی از منازعات دیرپا در منطقه غرب آسیا در سال های اخیر به واسطه تحول فناوری نظامی پیچیده تر شده است. نقطه عطف این جنگ را می توان در جنگ 33 روزه اسرائیل و حزب الله لبنان در سال 2006 دانست که در آن حزب الله، به عنوان یک گروه مسلح غیردولتی، مجهز به تسلیحات با فناوری پیشرفته و سایر فناوری های مخرب، توانست بازدارندگی اسرائیل را به چالش بکشد. علاوه بر آن سایر گروه های مقاومت در فلسطین، یمن و عراق نیز در سال های اخیر توانسته اند به صورت غیرمتمرکز در سطوح تاکتیکی، نیروهای دفاعی اسرائیل را با انواع جنگ متعارف و غیرمتعارف خود شوکه کنند. این در حالی است که اسرائیل در چشم انداز 2030 استراتژی امنیت ملی خود که در سال 2018 تدوین کرد بر تقویت سیستم امنیت ملی و دفاعی خود تأکید دارد. گسترش نبرد ترکیبی میان محور مقاومت و اسرائیل این سؤال را به ذهن متبادر می سازد که مهم ترین پیشران های نبرد ترکیبی محور مقاومت با اسرائیل 2030 کدم اند؟ مقاله حاضر با استفاده از روش تحلیل روند تلاش دارد به سؤال مزبور پاسخ دهد. یافته های پژوهش نشان می دهد آینده نبرد ترکیبی محور مقاومت با اسرائیل بیش از هر چیز تابعی از پیشران های «دسترسی به فناوری های نوین»، «توانایی ائتلاف سازی منطقه ای»، «توانایی بازدارندگی شناختی و تصویرسازی» و «ایجاد فرهنگ راهبردی» است.
چین و منازعه اعراب و اسرائیل؛ از حمایت گرایی ایدئولوژیک تا موازنه سازی منطقه ای
حوزههای تخصصی:
تأسیس رژیم اسرائیل در قرن بیستم در منطقه خاورمیانه موجب شکل گیری منازعه ای طولانی بین این رژیم و کشورهای عربی، بویژه فلسطین و اسرائیل شد که جدای از تبدیل این منازعه به طولانی ترین بحران تاریخ، قدرت های بزرگ را نیز در برهههای زمانی مختلف به موضع گیری و به عبارتی تعیین نسبت خود با این منازعه واداشته است. بر همین اساس سیاست های چین به مثابه یکی از قدرت های بزرگ در قبال منازعه فوق الذکر در طیفی از حمایت گرایی ایدئولوژیک قبل از دهه 1980 تا موازنه سازی منطقه ای بعد از دهه 1980 جهت دهی شده است. در همین راستا سئوال اصلی پژوهش حاضر این است که مواضع چین در قبال این منازعه چگونه بوده است؟ فرضیه پژوهش بیانگر این است که با عنایت به تأثیرپذیری از عوامل مختلف سیاسی، نظامی، ایدئولوژیک، اقتصادی و ... سیاست های عملگرایانه شاخص اصلی مواجهه چین در قبال این منازعه بوده است. یافته های پژوهش که بر اساس رویکرد توصیفی - تبیینی حاصل شده است بیانگر این است که چین تا قبل از دهه ۱۹۸۰ با تأثیرپذیری از عنصر ایدئولوژی، ضمن دفاع از آرمان فلسطین، چندین نوبت اسرائیل را محکوم کرد، اما از دهه ۱۹۸۰ به بعد با تمرکز بر اقتصاد در سیاست خارجی چین، این کشور ضمن برقراری روابط دیپلماتیک با اسرائیل و حفظ ارتباط با اعراب، سیاست موازنه سازی میان طرفین منازعه را در پیش گرفت. این پژوهش در چارچوب نظریه موازنه قوا، سیاست ها و عوامل تأثیر گذار بر مواضع چین در قبال این منازعه را در دو برهه قبل و بعد دهه 1980 مورد تجزیه و تحلیل قرار داده است.
اقتصاد سیاسی محیط زیست و روابط اسرائیل با کشورهای حاشیه خلیج فارس؛ امارات و بحرین (۲۰۲۳ -۲۰۲۰)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات بین المللی سال ۲۱ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۸۲)
135 - 156
حوزههای تخصصی:
تاثیر محیط زیست بر روی مسائل اقتصادی- اجتماعی هر کشور، یکی از مهم ترین موضوعاتی است که مورد توجه دستگاه حکمرانی و سیاست گذاری آن کشور قرار می گیرد زیرا مسائل زیست محیطی را نمی توان به صورت مجرد و مستقل از فضای اقتصاد سیاسی بررسی کرد و مفاهیمی مانند انرژی، آب و محیط زیست در بستر اقتصاد سیاسی مورد بررسی قرار می گیرند. طی سال های اخیر، افزایش تجارت در فناوری های زیست محیطی کارآمد در منطقه غرب آسیا اهمیت زیادی پیدا کرده است و پیشرفت های اسرائیل در فناوری های زیست محیطی و اقتصاد باز کوچک این رژیم، آن را از سایر کشورهای منطقه متمایز نموده است. در همین راستا «توافق ابراهیم» در سال ۲۰۲۰ فرصت های جدیدی را در روابط اسرائیل و کشورهای حاشیه خلیج فارس ایجاد کرده است. بر این اساس مسئله اصلی پژوهش این است که اقتصاد سیاسی محیط زیست در اسرائیل چه تاثیری بر روابط این رژیم با کشورهای امارات و بحرین طی سال های ۲۰۲۰ تا ۲۰۲۳ داشته است؟ این پژوهش با پذیرش مفروضه های روش علمی(تحلیل کمی و کیفی) و با بهره گیری از منابع کتابخانه ای می خواهد اقتصاد سیاسی محیط زیست در اسرائیل را توضیح داده و تاثیر آن را بر روابط این رژیم با کشورهای امارات و بحرین تبیین نماید. در پاسخ به سوال فوق، این فرضیه مطرح می شود که اسرائیل با اتخاذ راهبردها در جهت بهبود وضعیت زیست محیطی و سرمایه گذاری در پروژه های زیست محیطی مختلف، در پی عادی سازی روابط خود با کشورهای امارات و بحرین و جذب سرمایه های عربی بوده است.
بوم زدایی در مخاصمات مسلحانه با تأکید بر وضعیت اسرائیل و فلسطین: چالش های دیوان کیفری بین المللی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حقوقی بین المللی سال ۴۱ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۷۶
103-122
حوزههای تخصصی:
بوم زدایی به طور کلی به معنای آسیب گسترده و تخریب شدید زیست بوم ها یا آسیب های بلندمدت به طبیعت است که به طور رسمی و صرفاً در شرایط جنگ، به عنوان جرم بین المللی شناخته می شود. عملیات نظامی اسرائیل و بمباران غزه باعث واردآمدن خسارات زیست محیطی گسترده و بلندمدتی شده است که اثرات مخربی بر محیط زیست و امکان زندگی برای انسان ها در این منطقه خواهد داشت. با این حال، تا کنون اسرائیل و دولت خودگردان فلسطین اقدام مؤثری در راستای رسمی سازی عناوین مجرمانه مرتبط با تخریب شدید و گسترده محیط زیست انجام نداده اند.دیوان کیفری بین المللی از سال ۲۰۱۵ فلسطین را به عنوان عضو اساسنامه رم به رسمیت شناخته است اما اسرائیل همچنان به این معاهده نپیوسته است. بنابراین، در این پژوهش به سؤالات مهمی پرداخته می شود؛ از جمله اینکه دیوان کیفری بین المللی چگونه می تواند به جنایات ارتکابی در غزه رسیدگی کند؟ قرار بازداشت نخست وزیر و وزیر دفاع اسرائیل و همچنین رهبران جنبش حماس، چه مبنای حقوقی دارد؟ همچنین، چه چالش ها و موانعی در مسیر تعقیب و رسیدگی قضایی برای دادستان دیوان کیفری بین المللی وجود دارد؟در این پژوهش، به وقایعی پرداخته می شود که در جریان مخاصمات مسلحانه منجر به تخریب شدید، گسترده و بلندمدت محیط زیست غزه شده اند. این وقایع به منظور بررسی و تحلیل وقوع بوم زدایی در جنگ غزه مورد توجه قرار گرفته اند. همچنین چالش های پیش روی دیوان کیفری بین المللی در پیگیری و رسیدگی به جرایم ارتکابی، به ویژه بوم زدایی، بررسی و مبنای حقوقی صدور قرار بازداشت سال ۲۰۲۴ و صلاحیت رسیدگی دیوان کیفری بین المللی تحلیل و روشن خواهد شد.
انطباق جرم ژنوسید با اعمال ارتکابی اسرائیل در نوار غزه
حوزههای تخصصی:
عملیات طوفان الاقصی در ۷ اکتبر ۲۰۲۳ توسط شاخه نظامی حماس، اقدام نظامی بی سابقه ای در مناقشه طولانی مدت اسرائیل و فلسطین محسوب می شود هر چند می توان اقدام حماس را بر پایه وضعیت اشغال و حق تعیین سرنوشت توجیه کرد اما پاسخ اسرائیل به این عملیات، گسترده، ویرانگر و بی سابقه بوده است؛ به نحوی که نمی تواند منطبق با دفاع مشروع قلمداد شود. کشتار هزاران نفر انسان های بی گناه غیر نظامی، استفاده از سلاح های ممنوعه، تخریب مراکز پزشکی، بیمارستان ها و فروپاشی نظام سلامت، محاصره همه جانبه غزه و عدم دسترسی مردم به کالاهای حیاتی مورد نیاز از جمله غذا، آب و دارو که عملاً گسترش قحطی را در پی داشته است تخریب خانه ها و وادار کردن مردمان شمال غزه به کوچ اجباری به مناطق دیگر، بخشی از قساوت های آشکار اسرائیل است که می تواند به عنوان رکن مادی جرم ژنوسید مورد ارزیابی قرار بگیرد. این مقاله به شیوه توصیفی، تحلیلی و در پرتو گزارش های رسمی دکترین و رویه قضایی بین المللی به این پرسش پاسخ می دهد که آیا ارکان مادی و معنوی ژنوسید (قصد خاص) در پرتو عملیات نظامی اخیر اسرائیل علیه فلسطینیان مردم غزه محقق شده است؟ مقاله نتیجه می گیرد که در پرتو اقدام های انجام شده توسط اسرائیل، رکن مادی، به ویژه قتل اعضای گروه و همچنین رکن معنوی جرم ژنوسید در عملیات طوفان الاقصى ۷ اکتبر ۲۰۲۳، توسط اسرائیل محقق شده است؛ به گونه ای که دیوان کیفری بین المللی می تواند در این مورد صلاحیت خود را اعمال کند.
فضای سایبری در راهبرد آفندی و پدافندی اسرائیل از منظر اسناد بالادستی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تهدیدات امنیتی نوین همچنین مفهوم امنیت موسع، امروزه چالش های فراوانی را پیش روی بازیگران منطقه ای قرار داده است. در این بین، فضای سایبری طی دهه گذشته تبدیل به یکی از مهم ترین میدان های نبرد شده است. فضای سایبری در کنار فرصت های بی شماری که برای بشر ایجاد می کند، درعین حال خالق تهدیدات نوین و چالش های جدی برای امنیت جوامع انسانی نیز است. اسرائیل با درک اهمیت فضای مذکور، هم در نقش محافظ امنیت و جبران کننده ضعف های ژئوپلیتیکی و هم در نقش عامل بازدارنده و تهاجمی، علاوه بر سرمایه گذاری های شگرف مادی و انسانی، راهبردهای منظم و دقیقی در رابطه با آن تدوین کرده است. این پژوهش درصدد است که با مطالعه اسناد راهبردی اسرائیل در حوزه سایبر، به سؤال «فضای سایبر چه نقشی در راهبردهای نظامی اسرائیل بازی می کند؟» پاسخ دهد. باتوجه به یافته های پژوهش، اسرائیل با ایجاد همکاری های نزدیک میان نهادهای نظامی- امنیتی و شرکت های فعال خصوصی در حوزه امنیت سایبری و با تعریف کردن آن ها زیر یک چتر واحد توانسته حوزه آفندی و پدافندی خود را توأمان پوشش دهد و همچنین تا حد زیادی تهدیدات این حوزه ها را کنترل و اقدام به خلق بازدارندگی سایبری کند. اسرائیل در چهار بعد اقتصادی، نظامی- اطلاعاتی، اجتماعی و سیاسی به صورت تفکیک شده راهبردهای سایبری خود را طرح ریزی کرده است. همچنین اسرائیل توانسته با توانایی های خود در حوزه سایبر، اشراف اطلاعاتی، جاسوسی و خرابکاری خود را در منطقه و جهان بسط و گسترش دهد.
نقض حقوق بشر در اسرائیل و سیاست های دوگانه حقوق بشری آمریکا: از تعارض تا تعامل
منبع:
فلسفه حقوق سال ۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۶)
231 - 251
حوزههای تخصصی:
حقوق بشر به عنوان یکی از اصول بنیادین نظام بین المللی در دنیای معاصر همواره تحت تأثیر ساختارهای هژمونیک غرب محور قرار گرفته است. هدف اصلی پژوهش حاضر اثبات نقض گسترده و مستمر حقوق بشر توسط رژیم صهیونیستی در اراضی اشغالی فلسطین با تاکید ابعاد سیاست های دوگانه و استانداردهای متناقض ایالات متحده در قبال این مسئله می باشد. روش پژوهش توصیفی-تحلیلی بوده و یافته های پژوهش حاکی از آن است که نقض حقوق بشر در اسرائیل و سیاست های دوگانه آمریکا باعث تشدید منازعات در منطقه و جهان شده و تناقض از تعارض تا تعامل، ضمن تقویت مقاومت ملت فلسطین و خلق دریچه های جدید و بیداری وجدان های اهل آزادی و عقلانیت حقیقی، نوید بازسازی تمدن نوین اسلامی با چهره بازیگران تازه نفس و کنشگران فعال، به تدریج و حساب شده، با ضربه های عمیقی به استکبار، استبداد و قلدرمابی قدرت بزرگ یعنی آمریکا خاتمه داده و از فروپاشی هژمونی قدرت نرم که نفوس مستضعف فکری را به استعمار ساختارهای ظالمانه درآورده بود، خبر داده و به احقاق حقوق ملت های مظلوم منجر خواهد شد.
عوامل مؤثر بر حکمرانی امنیتی منطقه ای در غرب آسیا (2011-2020): مطالعه مقایسه ای ایران، ترکیه و عربستان سعودی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی سال ۲۷ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۱۰۶)
115 - 141
حوزههای تخصصی:
منطقه غرب آسیا، به ویژه پس از تحولات 2011، همواره مرکز خشونت های کنشگرانه بوده و در سطح جهانی، بازیگران غیر دولتی نیز نقش مهمی در حکمرانی امنیتی ایفا می کنند. این مقاله به بررسی عوامل مؤثر بر حکمرانی امنیتی منطقه ای از 2011 تا 2022 می پردازد. با تحلیل ثانویه و جمع آوری داده ها، روند حکمرانی امنیتی منطقه ای با استفاده از ابعاد چهارگانه (حفاظت، تضمین، پیشگیری و اجبار) سنجش شده و نتایج نشان می دهد که این حکمرانی طی سال های اخیر کاهش یافته است. به طور خاص، استفاده ترکیه از ابزارهای دیپلماتیک از 48 به 31 و عربستان سعودی از 39 به 32 کاهش یافته، در حالی که ایران تقریباً باثبات باقی مانده است. همچنین، عربستان و ترکیه رفتارهای تهاجمی تری نسبت به ایران در استفاده از ابزارهای قهری داشته اند.از طریق تحلیل کیفی، عواملی چون توانایی قدرت های منطقه ای ب و برخورداری از منابع کمی و کیفی از یک سو (حفاظت) و مداخله نظامی برای برقرای صلح در منطقه و همچنین نوع برداشت از امنیت و ثبات در منطقه از سوی دیگر (اجبار)، همراه با عملکرد چندجانبه داخلی - ایفای نقش بازیگران غیردولتی - و خارجی - تفویض اختیار به سازمان ها و نهادهای منطقه ای - دولت ها (اطمینان) و افزایش چشم اندازهای حکومت دموکراتیک و نوع برداشت از مرجع امنیت (پیشگیری) از مهم ترین عوامل موثر بر شکل گیری حکمرانی امنیتی منطقه ای در خاورمیانه است. همچنین مقوله های اصلی مساله اسرائیل، مداخلات قدرت های فرامنطقه ای، اقتدارگرایی، فرهنگ استراتژیک، اختلافات مرزی، ساختارهای اقتصادی و سیاسی غیرمکمل و ناهمسو و غیره از جمله عوامل سلبی اثرگذار بر توسعه حکمرانی امنیتی منطقه ای محسوب می شود.
بررسی متغیرهای بنیادین در عادی سازی روابط اعراب با رژیم صهیونیستی با تاکید بر نقش انقلاب اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی بسیج سال ۲۷ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۱۰۴
191 - 219
حوزههای تخصصی:
بعد از تأسیس رژیم جعلی اسرائیل، منطقه غرب آسیا از لحاظ امنیتی وارد دوران جدیدی شد به نحوی که الگوهای عداوت-دوستی با این رژیم بر متغیرهای مختلف امنیتی در کشورهای منطقه تأثیر مستقیم داشت. شکست های تاریخی اعراب از اسرائیل، امنیت استعاری آن ها نسبت به غرب به ویژه آمریکا و برهم کنش تحولات منطقه ای در یک دهه گذشته باعث شد تا الگوی روابط اعراب-اسرائیل در برهه کنونی به سمت جریان موسوم به عادی سازی سوق یابد. ابهام در ادراک بازیگران منطقه ای از مفهوم عادی سازی، نقص های روش شناختی و معرفت شناختی در مطالعه این روابط، و فقدان ادبیات تحقیق در بخشی از متغیرهای این روابط، فقدان چارچوب نظری در تحقیقات، و عدم وجود رویکردهای اعتباربخشی و تعمیم پذیری در یافته های تحقیق از یک سو و اهمیت این موضوع بر امنیت ملی و سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران باعث شد تا در این تحقیق با اتخاذ یک رویکرد نوآورانه، تصویری عمیق و جامع از این پدیده حاصل کنیم. برای این منظور یک رویکرد چندفازی-جند روشی که تلفیقی از روش های کیفی و کمی است، اتخاذ شد. نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد که دربرساخت پدیده عادی سازی روابط اعراب با اسرائیل سه مولفه اقتصادی-فناوری، عقیدتی-سیاسی و نظامی-امنیتی نقش دارند و 24 متغیر نقش دارند در حالی که اغلب این متغیرها در رابطه با نقش و حضور جمهوری اسلامی ایران در منطقه شکل گرفته اند.
استراتژی رژیم صهیونیستی اسرائیل در تهدید جلوه دادن جمهوری اسلامی ایران جهت عادی سازی روابط اعراب و اسرائیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی بسیج سال ۲۷ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱۰۵
117 - 164
حوزههای تخصصی:
در تاریخ روابط اعراب و رژیم صهیونیستی از زمان اشغال فلسطین و جنگ های اعراب و اسرائیل، نوعی بدبینی نهادینه شده از سوی دو طرف به یکدیگر است. این مسئله کماکان به قوت خود باقی است، به گونه ای که سران رژیم صهیونیستی همواره به اعراب به مثابه یک تهدید نهادینه شده نگریسته اند. هدف از این تحقیق بررسی استراتژی رژیم صهیونیستی اسرائیل در برقراری روابط اعراب و اسرائیل با تهدید جلوه دادن جمهوری اسلامی ایران می باشد. ازاین رو روش تحقیق، مطالعاتی و به صورت توصیفی-تحلیلی با رویکرد تبارشناسی تاریخی است که با استفاده از منابع اسنادی، تاریخی و اطلاعات مربوط به گذشته و حال تحقیق صورت می گیرد. پس از مجموعه حوادث پیمان های دوستی اعراب و اسرائیل با میانجی گری آمریکا، شکنندگی ژئوپلیتیکی و آسیب پذیری سیاسی و امنیتی اعراب و اسرائیل به بیشترین میزان خود حداقل در چهار دهه اخیر رسید. به همین سبب، ترس فزاینده از انزوای سیاسی و رویارویی با تهدیدات ایران را می توان نخستین و مهم ترین علت برقراری روابط اعراب و اسرائیل دانست. از طرفی شروع عملیات طوفان الاقصی و جنگ بین اسرائیل و غزه درست است که شاهد کاهش ارتباط اسرائیل و کشورهای عربی بودیم اما با فروکش کردن این جنگ و حمایت آمریکا و کشورهای غربی این احتمال وجود دارد که به زودی شاهد برقراری مجدد روابط دیپلماتیک و افتتاح سفارتخانه ها از سوی این کشورها باشیم. به هرروی شکل گیری روابط رسمی بین کشورهای عربی و اسرائیل به ضرر منافع و امنیت ملی ایران است و موجب ایجاد انشقاق در جهان اسلام و تغییر الگوهای دوستی و دشمنی در منطقه و افزایش ایران هراسی علیه ایران می گردد.
تبیین ژئوپلیتیکی روابط روسیه در منطقه غرب آسیا با تاکید بر ایران و اسرائیل (1991- 2024)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات سیاسی بین النهرین دوره ۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
235-268
حوزههای تخصصی:
روسیه به عنوان یکی از بازیگران مهم جهانی در دوران حیات خود نقش های تهاجمی و تدافعی با توجه به تحولات در محیط منطقه ای همانند غرب آسیا و قدرت خود تجربه کرده است و پس از فروپاشی شوروی به طور جدی از سال ۲۰۰۰ شاهد سیاست منطقه گرایی روسیه بوده ایم. چراکه برقراری رابطه با غرب آسیا از طرفی به جهت بهبود ضعف های داخلی پس از فروپاشی شوروی و از جهتی دیگر به سبب افزایش و تقویت نفوذ روسیه در منطقه غرب آسیا بسیارحائز اهمیت بوده است. در منطقه غرب آسیا ایران و اسرائیل دو کشور مهم درجهت دستیابی روسیه به اهدافش هستند. از آنجایی که این دو کشور باهم درگیر تنازع می باشند، الگوی رفتاری روسیه با این دو بازیگر دارای اهمیت است. از این رو پرسش اصلی مقاله این است که روسیه چه نوع رویکرد ژئوپلیتیکی را در قبال ایران و اسرائیل باتوجه به فرصت ها و چالش هایی که برایش وجود دارد اتخاذ نموده است؟ برای پاسخ به این پرسش فرضیه ما این است که روسیه برای رسیدن به قدرت بزرگ بودن خود، در این منطقه و تحکیم آن با ادامه همکاری اش با هر دو کشور الگوی ژئوپلیتیکی موازنه سازی را اتخاذ نموده است. این پژوهش براساس رویکرد توصیفی- تحلیلی با استفاده از روش روند پژوهی و نمونه پژوهی به عنوان روش های پژوهش کیفی می باشد که در جمع آوری اطلاعات از منابع اسنادی –کتابخانه ای و تارنماهای معتبر فضای مجازی استفاده شده است. ین پژوهش براساس رویکرد توصیفی- تحلیلی با استفاده از روش روند پژوهی و نمونه پژوهی به عنوان روش های پژوهش کیفی می باشد که در
سیاست خارجی آمریکا در قبال اسرائیل و پیامدهای آن بر امنیت ملی ایران (2020-2024)
منبع:
غرب آسیا سال ۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۵)
33 - 58
حوزههای تخصصی:
سیاست خارجی آمریکا در قبال اسراییل در دوران بایدن متاثر از عوامل مختلفی است. از یک سو اتحاد استراتژیک و کلان این دو بازیگر تداوم یافته و وقایعی چون 7 اکتبر و مقابله با تهدیدات ایران، آنرا عمق بیشتری داده است. از سوی دیگر سیاست کلان ایالات متحده در زمینه کاهش تعهدات و درگیری در خاورمیانه و سیاست موازنه فراساحلی نیز بر روابط آمریکا و اسراییل و به طور کلی بر روابط بازیگران در خاورمیانه تاثیر گذارده است. پرسش اصلی این پژوهش این است که «رویکرد سیاست خارجی بایدن در قبال خاورمیانه و مشخصا اسرائیل چگونه امنیت ملی ایران را متاثر کرده است؟» یافته های پژوهش حاکی از آن است که «بایدن با اتخاذ رویکرد موازنه فراساحلی در خاورمیانه، افزایش نقش آفرینی اسرائیل و همچنین گروه-های نیابتی همسو با منافع تهران در خاورمیانه را در پی داشته است. این سیاست زمینه گسترش تنش و نزاع بین ایران و اسراییل را فراهم آورده است». همچنین، بین سیاست حمایتی آمریکا در قبال اسرائیل و تهدید محیط امنیتی ایران ارتباط وجود دارد و اتحاد کشورهای عربی و اسراییل در چارچوب پیمان ابراهیم، واقعه 7 اکتبر و گسترش نزاع در منطقه خاورمیانه همگی امنیت ملی ایران را تحت تاثیر قرار داده اند. در این پژوهش از روش تحلیلی توصیفی استفاده شده و روش جمع آوری اطلاعات، کتابخانه ای است.
دوگانه امنیت و امنیتی سازی در روابط بین الملل (نمونه: امنیتی سازی جمهوری اسلامی ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال ۲۱ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۷۷)
217 - 243
حوزههای تخصصی:
شناخت امنیتی سازی به عنوان مدخلی معرّفی و پذیرفته شده در ادبیات امروز علوم سیاسی نیازمند نوعی تحقیق تبارشناسانه است. از زمان جنگ جهانی اول، محیط بین المللی واجد دینامیسم جدیدی در مناسبات رقابت-آمیز میان دولت ها بود که با گذشت زمان این رقابت ها شکل های متنوّع و تازه ای یافتند. پس از جنگ جهانی دوم و به خصوص پس از پایان جنگ سرد، امنیتی سازی به عنوان یکی از روش های روزآمد شده در اولویت طلبی بازیگرانی بوده است که منافع خود را در اولویت بندی های منطق معمول سیاسی نمی یافتند و بنابراین نیازمند معرّفی نوعی تهدید وجود برای خود بودند.
در همین راستا و به عنوان یکی از مهم ترین نمونه های امنیتی سازی، آنچه از رفتار رژیم اسرائیل پس از جنگ جهانی دوم شاهد بوده ایم همواره با نوعی امنیتی سازی طرف مقابل همراه بوده است که ذیل آن بتواند اولویت بندی های «سیاست عادی» را در پیرامون خود تغییر دهد. هر چند طرف مقابل به اقتضای زمان و عوامل دیگر تغییر کرده است اما رویکرد این رژیم در این خصوص مشابه بوده است. در عین حال امنیتی سازی ایران لااقل در مقاطع مهمی از الگوهایی بوده که دولت ایالات متّحده آمریکا هم پیگیری کرده است.
در پژوهش حاضر به مطالعه ی تبارشناسانه مفهوم و مصادیق این رویکرد با محوریت استراتژی امنیتی سازی ایران در سه دهه گذشته و نیز دیگر موارد می پردازیم و متناسب با آن، مبنای چالش شناختی که بالقوّه می تواند زمینه ساز ابتلا به این تله شود را توضیح می دهیم.
حق آموزش کودکان در مخاصمات مسلحانه؛ واکنش انفعالی شورای امنیت نسبت به حق آموزش کودکان فلسطینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دولت و حقوق سال ۵ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۱۸)
107 - 130
حوزههای تخصصی:
حق آموزش و پرورش همواره یکی از مهم ترین حق های بشری به شمار رفته و اغلب اسناد حقوق بشری نیز به وجود چنین حقی اذعان داشته و آن را در زمره حقوق بنیادین افراد از جمله مهم ترین تعهدات دولت ها دانسته اند. حق آموزش را می توان حق بر انسان بودن و حق بر بالندگی و شکوفایی که لازمه هویت و ذات انسان است، تعبیر کرد. حق کودکان بر آموزش، کلید توسعه فردی و جمعی است. در سراسر جهان در زمان مخاصمه این حق برای کودکان نادیده انگاشته شده است. بدون دسترسی به آموزش، نسلی از کودکان که در شرایط جنگ زندگی می کنند، بدون مهارت هایی که برای کمک به دولت و اقتصادشان نیاز دارند، بزرگ شده و این امر وضعیت ناامیدکننده ای برای میلیون ها کودک و خانواده هایشان ایجاد می کند. در این میان کودکان فلسطینی که سال های طولانی، سایه جنگ را با تمام وجود حس کرده اند، از این امر مستثنی نیستند. از این رو واکاوی حق آموزش کودکان در مخاصمات مسلحانه و تحلیل ناکارآمدی شورای امنیت در ایفای نقش خود، ضرورتی غیرقابل انکار برای دستیابی به عدالت آموزشی و تقویت صلح پایدار جهانی است. در این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی از یک طرف حق آموزش و از طرف دیگر تعهد دولت ها در تضمین آن مطمح نظر است. در نهایت مشخص خواهد شد که خاستگاه اسلامی حق آموزش کرامت انسانی است و خاستگاه قانونی آن در جهان معاصر در زمان مخاصمه، مقررات حقوق بشردوستانه و قطعنامه های شورای امنیت است. این درحالی است که رژیم صهیونیست اسرائیل هر دو مبنا را نقض کرده و شورای امنیت همواره رویکرد انفعالی در قبال حق کودکان فلسطین اتخاذ کرده است.